حرکت امام حسین به سوی کوفه: تفاوت میان نسخهها
←عبید الله و آماده کردن مردم برای مقابله با امام
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در [[منزل زباله]]<ref>زباله: مکانی در راه مکه از طرف کوفه است. روستایی آباد با بازارهایی بین واقوصه و ثعلبیه است. به قولی زباله منزل دوم بعد از کوفه است که قلعه و مسجدی دارد (معجم البلدان، ج۳، ص۱۲۹).</ref> خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن بقطر]] (یا یقطر)<ref>درباره شخصیت عبدالله بن بقطر یا عبدالله بن یقطر در منابع تاریخی چیزی یافت نمیشود و تنها اشاره شده است که او برادر رضاعی امام حسین{{ع}} بود و از سوی آن حضرت نزد مسلم بن عقیل رفت که دستگیر شد و به شهادت رسید. ضعف اطلاعات درباره او چنان است که نام پدر او نیز به درستی ضبط و ثبت نشده است. از سوی دیگر در هیچ نقل روایی و تاریخی نیامده است که حضرت امام حسین{{ع}} از زنی غیر از مادر عظیم الشأنش حضرت فاطمه{{س}}، شیر خورده باشد و یا آن حضرت به غیر از فرزندان خود را شیر داده باشد تا امام حسین{{ع}}، برادر یا خواهر رضاعی داشته باشد.</ref> به [[امام حسین]]{{ع}} رسید. عبدالله، از طرف آن حضرت به سوی مسلم اعزام شده بود که افراد [[حصین بن نمیر]] او را دستگیر کردند و نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند. برخی گفتهاند عبدالله از طرف مسلم مأموریت داشت تا [[تغییر]] و تحول اوضاع [[کوفه]] را به اطلاع امام حسین{{ع}} برساند که در بین راه دستگیر شد. عبیدالله او را بر بام قصر فرستاد و گفت در انظار [[مردم]] بر [[دروغگو]] (امام حسین!) [[ناسزا]] گوید، ولی عبدالله مژده ورود قریب الوقوع [[امام]]{{ع}} را به کوفه داد و بر عبیدالله و پدرش [[لعنت]] فرستاد. [[ابن زیاد]] دستور داد تا او را مانند [[قیس بن مسهر]] از فراز بام به پایین پرتاب کنند. عبدالله پس از پرتاب شدن، هنوز رمقی در [[بدن]] داشت که [[عبدالملک بن عمیر لخمی]]، قاضی کوفه خود را به او رساند و سرش را از بدن جدا کرد<ref>برخی راویان مأموریت قیس بن مسهر و عبدالله بن بقطر را یک جریان و واقعه دانستهاند و در نام مأمور آن اختلاف کردهاند.</ref>. | در [[منزل زباله]]<ref>زباله: مکانی در راه مکه از طرف کوفه است. روستایی آباد با بازارهایی بین واقوصه و ثعلبیه است. به قولی زباله منزل دوم بعد از کوفه است که قلعه و مسجدی دارد (معجم البلدان، ج۳، ص۱۲۹).</ref> خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن بقطر]] (یا یقطر)<ref>درباره شخصیت عبدالله بن بقطر یا عبدالله بن یقطر در منابع تاریخی چیزی یافت نمیشود و تنها اشاره شده است که او برادر رضاعی امام حسین{{ع}} بود و از سوی آن حضرت نزد مسلم بن عقیل رفت که دستگیر شد و به شهادت رسید. ضعف اطلاعات درباره او چنان است که نام پدر او نیز به درستی ضبط و ثبت نشده است. از سوی دیگر در هیچ نقل روایی و تاریخی نیامده است که حضرت امام حسین{{ع}} از زنی غیر از مادر عظیم الشأنش حضرت فاطمه{{س}}، شیر خورده باشد و یا آن حضرت به غیر از فرزندان خود را شیر داده باشد تا امام حسین{{ع}}، برادر یا خواهر رضاعی داشته باشد.</ref> به [[امام حسین]]{{ع}} رسید. عبدالله، از طرف آن حضرت به سوی مسلم اعزام شده بود که افراد [[حصین بن نمیر]] او را دستگیر کردند و نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند. برخی گفتهاند عبدالله از طرف مسلم مأموریت داشت تا [[تغییر]] و تحول اوضاع [[کوفه]] را به اطلاع امام حسین{{ع}} برساند که در بین راه دستگیر شد. عبیدالله او را بر بام قصر فرستاد و گفت در انظار [[مردم]] بر [[دروغگو]] (امام حسین!) [[ناسزا]] گوید، ولی عبدالله مژده ورود قریب الوقوع [[امام]]{{ع}} را به کوفه داد و بر عبیدالله و پدرش [[لعنت]] فرستاد. [[ابن زیاد]] دستور داد تا او را مانند [[قیس بن مسهر]] از فراز بام به پایین پرتاب کنند. عبدالله پس از پرتاب شدن، هنوز رمقی در [[بدن]] داشت که [[عبدالملک بن عمیر لخمی]]، قاضی کوفه خود را به او رساند و سرش را از بدن جدا کرد<ref>برخی راویان مأموریت قیس بن مسهر و عبدالله بن بقطر را یک جریان و واقعه دانستهاند و در نام مأمور آن اختلاف کردهاند.</ref>. | ||
== | == ابنزیاد و آمادهکردن مردم برای مقابله با امام == | ||
{{همچنین|ابنزیاد}} | |||
[[عبیدالله بن زیاد]] تمام راههای منتهی به [[کوفه]] را با مأموران مسلح بسته بود تا از رسیدن [[امام حسین]]{{ع}} به کوفه جلوگیری کند. [[مردم کوفه]] نیز بعد از شهادت مسلم و هانی و حوادث بعدی کاملاً مرعوب گشته و در یاری امام{{ع}}، بیتفاوت شده بودند، بلکه بیشتر آنها از [[ترس]] به عبیدالله پیوستند. از این رو، [[ابن زیاد]] [[مردم]] را در [[مسجد کوفه]] جمع کرد و خطاب به آنها گفت: «[[بنی امیه]] را آزمودید و آنها را همانگونه که [[دوست]] دارید، یافتید. این [[یزید]] را به [[نیک]] سیرتی، روش خوب، نیکویی به مردم و محکم کننده مرزها شناختید. او عطای هر کس را آنچه حقش باشد، (مانند پدرش) میدهد. یزید به من نوشته است که چهار هزار دینار و دویست هزار درهم میان شما پخش کنم و به [[جنگ]] [[دشمن]] او، [[حسین بن علی]]{{ع}} ببرم؛ پس از او بشنوید و [[فرمان]] بردارش باشید». سپس [[حقوق]] همه را صد در صد افزایش داد و دستور آماده باش [[کوفیان]] را صادر کرد. | [[عبیدالله بن زیاد]] تمام راههای منتهی به [[کوفه]] را با مأموران مسلح بسته بود تا از رسیدن [[امام حسین]]{{ع}} به کوفه جلوگیری کند. [[مردم کوفه]] نیز بعد از شهادت مسلم و هانی و حوادث بعدی کاملاً مرعوب گشته و در یاری امام{{ع}}، بیتفاوت شده بودند، بلکه بیشتر آنها از [[ترس]] به عبیدالله پیوستند. از این رو، [[ابن زیاد]] [[مردم]] را در [[مسجد کوفه]] جمع کرد و خطاب به آنها گفت: «[[بنی امیه]] را آزمودید و آنها را همانگونه که [[دوست]] دارید، یافتید. این [[یزید]] را به [[نیک]] سیرتی، روش خوب، نیکویی به مردم و محکم کننده مرزها شناختید. او عطای هر کس را آنچه حقش باشد، (مانند پدرش) میدهد. یزید به من نوشته است که چهار هزار دینار و دویست هزار درهم میان شما پخش کنم و به [[جنگ]] [[دشمن]] او، [[حسین بن علی]]{{ع}} ببرم؛ پس از او بشنوید و [[فرمان]] بردارش باشید». سپس [[حقوق]] همه را صد در صد افزایش داد و دستور آماده باش [[کوفیان]] را صادر کرد. | ||