پرش به محتوا

حق‌گریزی و حق‌ستیزی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:


یکی از این خصوصیات [[عدم تعادل]] [[شخصیت]] این افراد است. خداوند در آیاتی به این نکته اشاره می‌‌کند که مخالفان، مردمانی نامتعادل هستند و همواره به گروه و دیگران وابسته و از [[استقلال]] شخصیت برخوردار نمی‌باشند. به این معنا که "دیگران مهم" به آنها می‌‌آموزند که چگونه [[فکر]] کنند و چگونه عمل و [[رفتار]] کنند. این [[وابستگی]] به اندازه‌ای است که [[عقل]] [[فطری]] را به کنار می‌‌زند و متاثر از دیگران مهم عمل می‌‌کند. از این روست که خداوند از وابستگی و [[تقلید کورکورانه]] این افراد بی‌شخصیت سخن می‌‌گوید.
یکی از این خصوصیات [[عدم تعادل]] [[شخصیت]] این افراد است. خداوند در آیاتی به این نکته اشاره می‌‌کند که مخالفان، مردمانی نامتعادل هستند و همواره به گروه و دیگران وابسته و از [[استقلال]] شخصیت برخوردار نمی‌باشند. به این معنا که "دیگران مهم" به آنها می‌‌آموزند که چگونه [[فکر]] کنند و چگونه عمل و [[رفتار]] کنند. این [[وابستگی]] به اندازه‌ای است که [[عقل]] [[فطری]] را به کنار می‌‌زند و متاثر از دیگران مهم عمل می‌‌کند. از این روست که خداوند از وابستگی و [[تقلید کورکورانه]] این افراد بی‌شخصیت سخن می‌‌گوید.
به نظر [[قرآن]]، از مهم‌ترین موانع [[پذیرش حق]] و [[عدالت]] از سوی مخالفان، [[تقلید کورکورانه]] از دیگران مهم خود از جمله نیاکان است.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ * قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ}} «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم * پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۰ و {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ * إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ * قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ * قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ * قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ}} «و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم * هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ * گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم * گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید * گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟» سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۵ و {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>
به نظر [[قرآن]]، از مهم‌ترین موانع [[پذیرش حق]] و [[عدالت]] از سوی مخالفان، [[تقلید کورکورانه]] از دیگران مهم خود از جمله نیاکان است.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ * قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ}} «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم * پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۹-۱۰ و {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ * إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ * قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ * قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ * قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ}} «و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم * هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ * گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم * گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید * گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟» سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۵ و {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>
خودبزرگ بینی و [[تکبر]] عامل دیگری است که [[شخصیت]] مخالفان [[حق]] و [[عدالت]] را شکل می‌‌دهد. این افراد معیار هر چیزی را خود قرار می‌‌دهند و هر آن چه [[خودپسندی]] و خودبزرگ بینی ایشان را ارضا نکند، به عنوان مانع تلقی کرده و با آن [[مبارزه]] می‌‌کنند.
خودبزرگ بینی و [[تکبر]] عامل دیگری است که [[شخصیت]] مخالفان [[حق]] و [[عدالت]] را شکل می‌‌دهد. این افراد معیار هر چیزی را خود قرار می‌‌دهند و هر آن چه [[خودپسندی]] و خودبزرگ بینی ایشان را ارضا نکند، به عنوان مانع تلقی کرده و با آن [[مبارزه]] می‌‌کنند.


خط ۴۷: خط ۴۹:


از دیگر عواملی که مانع [[حق جویی]] و [[عدالت خواهی]] افراد می‌‌شود و آنان را به [[جنگ حق]] و [[عدالت]] می‌‌کشاند، القاءات [[شیطانی]] و تاثر پذیری از آن است. این افراد به سبب این که [[خواسته‌های نفسانی]] را بر خود چیره ساخته‌اند، با هر آن چه که خواسته‌های نفسانی و ارضای آن را محدود سازد [[مخالفت]] می‌‌ورزند. همین [[پیروی]] از هواها و خواسته‌های نفسانی ایشان را به دام [[شیطان]] می‌‌افکند و متاثر از القائات شیطانی، تحلیل نادرستی از مسایل می‌‌کنند و در مسیری گام برمی دارند که آن خواسته‌های نفسانی را ارضا کند. این گونه است که سخنان [[باطل]] شیطان را آراسته به [[حق]] و [[حقانیت]] است، به عنوان عامل و ابزار [[پاسخ گویی]] به نیازهای [[نفسانی]] می‌‌یابند و در پی آن می‌‌روند.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ}} «و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار * و (مقرر است) تا دل‌های آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند آن (سخنان) را بنیوشند و آن را بپسندند و هر چه باید به دست آورند، به دست آورند» سوره انعام، آیه ۱۱۲-۱۱۳ و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ * وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است * تا آنچه را شیطان (در دل‌ها) می‌افکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزه‌ای ژرف به سر می‌برند * و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۲-۵۴.</ref>
از دیگر عواملی که مانع [[حق جویی]] و [[عدالت خواهی]] افراد می‌‌شود و آنان را به [[جنگ حق]] و [[عدالت]] می‌‌کشاند، القاءات [[شیطانی]] و تاثر پذیری از آن است. این افراد به سبب این که [[خواسته‌های نفسانی]] را بر خود چیره ساخته‌اند، با هر آن چه که خواسته‌های نفسانی و ارضای آن را محدود سازد [[مخالفت]] می‌‌ورزند. همین [[پیروی]] از هواها و خواسته‌های نفسانی ایشان را به دام [[شیطان]] می‌‌افکند و متاثر از القائات شیطانی، تحلیل نادرستی از مسایل می‌‌کنند و در مسیری گام برمی دارند که آن خواسته‌های نفسانی را ارضا کند. این گونه است که سخنان [[باطل]] شیطان را آراسته به [[حق]] و [[حقانیت]] است، به عنوان عامل و ابزار [[پاسخ گویی]] به نیازهای [[نفسانی]] می‌‌یابند و در پی آن می‌‌روند.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ}} «و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذار * و (مقرر است) تا دل‌های آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند آن (سخنان) را بنیوشند و آن را بپسندند و هر چه باید به دست آورند، به دست آورند» سوره انعام، آیه ۱۱۲-۱۱۳ و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ * وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است * تا آنچه را شیطان (در دل‌ها) می‌افکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزه‌ای ژرف به سر می‌برند * و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۲-۵۴.</ref>
ممانعت [[اقوام]] و افراد [[کافر]]، نیز مانع جدی در برابر [[انسان]] هاست،؛ چراکه [[شخصیت]] [[بیمار]] ایشان، در دیگران تاثیر می‌‌گذارد و شخصیت [[متزلزل]] و بی‌ثبات را به دیگران منتقل می‌‌کند. از این روست که در [[فرهنگ اسلامی]] نشست و برخاست با عالمانی که [[خدا]] را به یاد می‌‌آورند مورد تاکید قرار گرفته و از نشست و برخاست با [[بی‌خردان]] و [[بیماردلان]] و [[حدیث]] گویی و سخن رانی با ایشان [[پرهیز]] داده شده است.
ممانعت [[اقوام]] و افراد [[کافر]]، نیز مانع جدی در برابر [[انسان]] هاست،؛ چراکه [[شخصیت]] [[بیمار]] ایشان، در دیگران تاثیر می‌‌گذارد و شخصیت [[متزلزل]] و بی‌ثبات را به دیگران منتقل می‌‌کند. از این روست که در [[فرهنگ اسلامی]] نشست و برخاست با عالمانی که [[خدا]] را به یاد می‌‌آورند مورد تاکید قرار گرفته و از نشست و برخاست با [[بی‌خردان]] و [[بیماردلان]] و [[حدیث]] گویی و سخن رانی با ایشان [[پرهیز]] داده شده است.
البته از نگاهی دیگر، اقوام کافر به سبب ایجاد گفتمان غالب، [[اجازه]] نمی‌دهند تا گفتمانی رقیب شکل گیرد. این گونه است که دیگران را ناخودآگاه در یک بمباران [[تبلیغاتی]] به سوی [[افکار]] و اندیشه‌های خود می‌‌کشانند و اجازه نمی‌دهند تا بر پایه [[فطرت]] و [[عقل سلیم]] گام بردارند.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}} «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref> از این می‌‌توان گفت که [[جامعه‌گرایی]] [[بشر]] گاه خود عامل بازدارنده از حرکت در مسیر [[فطرت]] می‌‌شود، چنان که [[تقلید]] در دو نقش مثبت و سازنده و منفی و بازدارنده عمل می‌‌کند و به همان اندازه که برای تعالی و [[کمال بشر]] مفید است می‌‌تواند زیانبار شود و [[تقلید کورکورانه]] به دور از هر گونه [[استدلال]] و [[برهان]] را سبب شود.
البته از نگاهی دیگر، اقوام کافر به سبب ایجاد گفتمان غالب، [[اجازه]] نمی‌دهند تا گفتمانی رقیب شکل گیرد. این گونه است که دیگران را ناخودآگاه در یک بمباران [[تبلیغاتی]] به سوی [[افکار]] و اندیشه‌های خود می‌‌کشانند و اجازه نمی‌دهند تا بر پایه [[فطرت]] و [[عقل سلیم]] گام بردارند.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}} «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref> از این می‌‌توان گفت که [[جامعه‌گرایی]] [[بشر]] گاه خود عامل بازدارنده از حرکت در مسیر [[فطرت]] می‌‌شود، چنان که [[تقلید]] در دو نقش مثبت و سازنده و منفی و بازدارنده عمل می‌‌کند و به همان اندازه که برای تعالی و [[کمال بشر]] مفید است می‌‌تواند زیانبار شود و [[تقلید کورکورانه]] به دور از هر گونه [[استدلال]] و [[برهان]] را سبب شود.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش