پرش به محتوا

عصمت حضرت موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۰۵۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ اکتبر ۲۰۲۳
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
'''پاسخ دوم: [[ترس]]؛ واکنش طبیعی به کار [[ساحران]]''': آن ترس، یک [[احساس]] زودگذر [[قلبی]] بود که از هولناک بودن کار ساحران پدید آمد. پدید آمدن چنین ترسی، هیچ‌گونه آسیبی به [[رسالت الهی]] وارد نمی‌آورد و [[لغزش]] شمرده نمی‌شود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>. این توجیه نیز قابل پذیرش است<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۸۷.</ref>.
'''پاسخ دوم: [[ترس]]؛ واکنش طبیعی به کار [[ساحران]]''': آن ترس، یک [[احساس]] زودگذر [[قلبی]] بود که از هولناک بودن کار ساحران پدید آمد. پدید آمدن چنین ترسی، هیچ‌گونه آسیبی به [[رسالت الهی]] وارد نمی‌آورد و [[لغزش]] شمرده نمی‌شود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>. این توجیه نیز قابل پذیرش است<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۸۷.</ref>.


=== آیات 10 تا 13 سوره شعراء ===
=== آیات ۱۰ تا ۱۳ سوره شعراء ===
[[قرآن]] ماجرای واکنش [[حضرت موسی]] به [[پیامبری]] خود که با [[ترس]] از [[فرعونیان]] و تنگ شدن سینه و گرفتگی زبان [[سخن]] همراه شده و به واگذاری این [[منصب]] به [[هارون]] رسید را چنین [[نقل]] کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ* قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ* قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ* وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ}} <ref>«و (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور.* به سوی قوم ستمکار فرعون که آیا باز هم نمی‌خواهند خدا ترس و پرهیزگار شوند؟* موسی عرض کرد: ای پروردگار، از آن می‌ترسم که فرعونیان سخت مرا تکذیب کنند.* و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود)». سوره شعراء، آیات ۱۰ تا ۱۳</ref>.
{{اصلی|آیا آیه ۱۰ و ۱۳ سوره شعراء بر عدم عصمت حضرت موسی دلالت می‌کند؟ (پرسش)}}
[[قرآن]] ماجرای واکنش [[حضرت موسی]] به [[پیامبری]] خود که با [[ترس]] از [[فرعونیان]] و تنگ شدن سینه و گرفتگی زبان [[سخن]] همراه شده و به واگذاری این منصب به [[هارون]] رسید را چنین [[نقل]] کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ* قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ* قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ* وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ}}<ref>«و (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور.* به سوی قوم ستمکار فرعون که آیا باز هم نمی‌خواهند خدا ترس و پرهیزگار شوند؟* موسی عرض کرد: ای پروردگار، از آن می‌ترسم که فرعونیان سخت مرا تکذیب کنند.* و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود)». سوره شعراء، آیات ۱۰ تا ۱۳.</ref>. برخی بر اساس ظاهر این [[آیه]] گفته‌اند که این نوع واکنش، لغزشی برای آن حضرت به شمار می‌آید و با [[عصمت]] ناسازگار است.


برخی بر اساس [[ظاهر]] این [[آیه]] گفته‌اند که این نوع واکنش، لغزشی برای آن [[حضرت]] به شمار می‌آیدو با [[عصمت]] ناسازگار است.
'''پاسخ:''' از این گفتار [[حضرت موسی]] {{ع}} نمی‌توان [[کناره‌گیری]] حضرت را برداشت کرد، بلکه این درخواست حضرت، به دنبال آن بود که بیشتر، از [[خداوند]] [[وزارت]] [[هارون]] را خواسته بود و این درخواست پذیرفته شده بود: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}<ref>«و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۲۹-۳۶.</ref>. همین امر، [[نور]] [[امید]] را در [[دل]] [[موسی]] {{ع}} برافروخت و او را بر آن داشت تا [[رسالت]] برادرش هارون را در کنار خود، از درگاه الهی خواستار شود. از آنجا که سخن هارون از سخن موسی {{ع}} شیواتر بود و بردباری‌اش افزون‌تر، موسی {{ع}} وزارت و شرکت او را در امر مهم رسالت از خداوند خواست. او کسی بود که [[کلام]] [[وحی]] را می‌فهمید و به دیگران می‌فهماند و در این پیام‌رسانی [[الهی]]، پشتیبان حضرت موسی {{ع}} بود. خداوند نیز به موسی {{ع}} [[وعده]] داد که بازوانش را به وسیله برادرش توانمند سازد:{{متن قرآن|سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ}}<ref>«فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند می‌گردانیم» سوره قصص، آیه ۳۵.</ref>. بنابراین حضرت هرگز قصد کناره‌گیری از [[مسئولیت]] را نداشته است؛ بلکه بر آن بود تا امر تبلیغ رسالت به قوی‌ترین صورت انجام شود<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۲، جزء ۲۴، ص۱۲۴.</ref>. این گفتار [[حضرت موسی]] {{ع}} را در راستای درخواست پیشین او در مورد [[وزارت]] [[هارون]] دانسته‌اند. پس این درخواست نه تنها برای فرار از [[مسئولیت]] نبوده است، بلکه برای بهتر انجام شدن آن بوده است. با نگاهی به آیه‌های ۳۳ تا ۳۵ سوره قصص، این برداشت [[تأیید]] می‌شود<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۹۲.</ref>.
 
'''پاسخ به شبهه'''
 
از این گفتار [[حضرت موسی]] {{ع}} نمی‌توان [[کناره‌گیری]] [[حضرت]] را برداشت کرد، بلکه این درخواست حضرت، به دنبال آن بود که بیشتر، از [[خداوند]] [[وزارت]] [[هارون]] را خواسته بود و این درخواست پذیرفته شده بود: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي * قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى}}<ref>«و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز * فرمود: ای موسی! خواسته‌ات برآورده شد» سوره طه، آیه ۲۹-۳۶.</ref>. همین امر، [[نور]] [[امید]] را در [[دل]] [[موسی]] {{ع}} برافروخت و او را بر آن داشت تا [[رسالت]] برادرش هارون را در کنار خود، از [[درگاه الهی]] خواستار شود. از آنجاکه سخن هارون از سخن موسی {{ع}} شیواتر بود و بردباری‌اش افزون‌تر، موسی {{ع}} وزارت و شرکت او را در امر مهم رسالت از خداوند خواست. او کسی بود که [[کلام]] [[وحی]] را می‌فهمید و به دیگران می‌فهماند و در این پیام‌رسانی [[الهی]]، [[پشتیبان]] حضرت موسی {{ع}} بود. خداوند نیز به موسی {{ع}} [[وعده]] داد که بازوانش را به وسیله برادرش [[توانمند]] سازد:{{متن قرآن|سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ}}<ref>«فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند می‌گردانیم و به هر دوتان چیرگی‌یی می‌بخشیم که با نشانه‌های ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند» سوره قصص، آیه ۳۵.</ref>. بنابراین حضرت هرگز قصد کناره‌گیری از [[مسئولیت]] را نداشته است؛ بلکه بر آن بود تا امر [[تبلیغ رسالت]] به قوی‌ترین صورت انجام شود<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۲، جزء ۲۴، ص۱۲۴.</ref>. [[آلوسی]] می‌نویسد: این سخن حضرت به معنای شانه خالی کردن از مسئولیت نیست؛ چه اینکه درخواست ارسال [[حضرت هارون]] {{متن قرآن|فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ}}<ref>«و سینه‌ام تنگ می‌شود و زبانم روان نمی‌گردد پس به سوی هارون بفرست!» سوره شعراء، آیه ۱۳.</ref> پس از بیان سه نکته {{متن قرآن|أَنْ يُكَذِّبُونِ، يَضِيقُ صَدْرِي، لَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي}}، به عنوان نکته چهارم، یعنی {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref> مطرح شده است و اگر [[ترس]] و فرار از کار در نظرش بود، لازم بود تقاضای ارسال [[حضرت هارون]] را پس از نکته چهارم، یعنی در پایان خواسته‌های خود قرار دهد<ref>ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، جزء ۱۹، ص۹۷.</ref>.
 
مؤلف [[المیزان]] پس از [[نیکو]] شمردن این گفتار، می‌افزاید: «دلیل روشن‌تر بر این ادعا همان [[آیه]] ۳۳ [[سوره قصص]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من یکی از آنان را کشته‌ام و می‌ترسم مرا بکشند» سوره قصص، آیه ۳۳.</ref><ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۲۵۹.</ref>. کوتاه سخن اینکه [[مفسران]]<ref>سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۱۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۸، ص۱۰؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۳۰۳؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج۷، ص۱۷۰؛ عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، ج۲، ص۳۹۸؛ محمد بن عبدالله بن ابی زمنین، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۲۷۲؛ ابوبکر جابر جزایری، ایسر التفاسیر، ج۳، ص۶۴۰؛ محمدحسن قبیسی، البیان الصافی، ج۳، ص۴۸۲.</ref>، این گفتار [[حضرت موسی]] {{ع}} را در راستای درخواست پیشین او در مورد [[وزارت]] [[هارون]] دانسته‌اند. پس این درخواست نه تنها برای فرار از [[مسئولیت]] نبوده است، بلکه برای بهتر انجام شدن آن بوده است. با نگاهی به آیه‌های ۳۳ تا ۳۵ سوره قصص، این برداشت [[تأیید]] می‌شود.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۲۹۲.</ref>.


=== آیه 155 سوره اعراف ===
=== آیه 155 سوره اعراف ===
۱۱۳٬۰۰۱

ویرایش