پرش به محتوا

اثبات ضرورت امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
امامت و [[رهبری]] که متکلمان امامیه به عنوان مصداق [[لطف الهی]] مطرح کرده‌اند معنای عام آن است که شامل امامت و رهبری [[پیامبران الهی]] هم می‌‌شود. بنابراین امامت به عنوان [[خلافت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} است، یکی از مصادیق آن است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|قاعده لطف و وجوب امامت]]، ص۱۱۷ ـ ۱۲۰.</ref>.
امامت و [[رهبری]] که متکلمان امامیه به عنوان مصداق [[لطف الهی]] مطرح کرده‌اند معنای عام آن است که شامل امامت و رهبری [[پیامبران الهی]] هم می‌‌شود. بنابراین امامت به عنوان [[خلافت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} است، یکی از مصادیق آن است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|قاعده لطف و وجوب امامت]]، ص۱۱۷ ـ ۱۲۰.</ref>.


[[متکلمان شیعه]]، نبوت و امامت را از طریق قاعده لطف[[ثابت]] و حتی [[واجب]] دانسته‌اند. بر اساس این قاعده [[عقلی]]، بر [[خداوند]] واجب است با [[لطف]] و [[رحمت]] بر [[بندگان]] خود، پیامبرانی و یا امامانی را در میان بندگان گسیل دارد تا [[راه و رسم]] [[صلاح]] و [[سعادت]] در [[معاد]] و معاش را به آنان بیاموزند و آنان را به [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[اعمال زشت]] و زیبای خود [[آگاه]] و هوشیار سازند<ref>ر.ک: [[مهدی حائری یزدی|حائری یزدی، مهدی]]، [[حکمت و حکومت (کتاب)|حکمت و حکومت]]، ص۱۳۵.</ref>.
[[متکلمان شیعه]]، نبوت و امامت را از طریق قاعده لطف[[ثابت]] و حتی [[واجب]] دانسته‌اند. بر اساس این قاعده [[عقلی]]، بر [[خداوند]] واجب است با [[لطف]] و [[رحمت]] بر [[بندگان]] خود، پیامبرانی و یا امامانی را در میان بندگان گسیل دارد تا [[راه و رسم]] [[صلاح]] و [[سعادت]] در [[معاد]] و معاش را به آنان بیاموزند و آنان را به [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[اعمال زشت]] و زیبای خود [[آگاه]] و هوشیار سازند<ref>ر.ک: مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص۱۳۵.</ref>.


بنابراین، مفهوم قاعده لطف این است که [[مکلفان]] نمی‌توانند تمام تکالیف شرعی و عقلی خود را بدون [[امام]] [[درک]] کنند و انجام دهند. پس هرگاه [[رهبر]] [[عالم]] و [[عادل]] داشته باشند، بیشتر ممکن است که به [[واجبات]] [[قیام]] و از چیزهای [[قبیح]] اجتناب نمایند و در نبودِ چنین [[حاکم]] و رئیسی برعکس. به نظر [[شیعه]] چنین استدلالی ضروری [[عقل]] هر عاقلی است و [[نصب]] و تعین چنین امامی را بنا به تعریف و از آن روی که [[مردم]] [[خطا]] پذیرند، نمی‌توان به عهده افراد و [[جامعه]] وانهاد، بلکه منحصراً باید از جانب خداوند باشد<ref>ابن‌میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ به نقل از داوود فیرحی، نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص۱۷۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۷۰ ـ ۷۴.</ref>
بنابراین، مفهوم قاعده لطف این است که [[مکلفان]] نمی‌توانند تمام تکالیف شرعی و عقلی خود را بدون [[امام]] [[درک]] کنند و انجام دهند. پس هرگاه [[رهبر]] [[عالم]] و [[عادل]] داشته باشند، بیشتر ممکن است که به [[واجبات]] [[قیام]] و از چیزهای [[قبیح]] اجتناب نمایند و در نبودِ چنین [[حاکم]] و رئیسی برعکس. به نظر [[شیعه]] چنین استدلالی ضروری [[عقل]] هر عاقلی است و [[نصب]] و تعین چنین امامی را بنا به تعریف و از آن روی که [[مردم]] [[خطا]] پذیرند، نمی‌توان به عهده افراد و [[جامعه]] وانهاد، بلکه منحصراً باید از جانب خداوند باشد<ref>ابن‌میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ به نقل از داوود فیرحی، نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص۱۷۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۷۰ ـ ۷۴.</ref>
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش