بحث:صبر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۱۳: | خط ۵۱۳: | ||
لازمه یک صبر کامل این است که انسان در برابر تکالیف و [[وظایف الهی]] صبر داشته باشد و همه سختیهای آن را [[تحمل]] کند مانند [[سختی]] [[جهاد]] و [[روزه]] و مانند آنها<ref>هود، آیات ۱۱۴ و ۱۱۵؛ طه، آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲؛ ق، آیه ۳۹</ref>، ونیز باید در برابر [[معصیت]] [[دوستان]] و [[دشمنان]] [[صبوری]] کند<ref>فصلت، آیات ۳۴ و ۳۵؛ معارج، آیات ۱ تا ۵؛ مزمل، آیه ۱۰</ref>؛ و نسبت به [[مصیبتها]] و [[احکام الهی]] و [[قضا و قدر]] نیز [[شکیبایی]] به [[خرج]] دهد. | لازمه یک صبر کامل این است که انسان در برابر تکالیف و [[وظایف الهی]] صبر داشته باشد و همه سختیهای آن را [[تحمل]] کند مانند [[سختی]] [[جهاد]] و [[روزه]] و مانند آنها<ref>هود، آیات ۱۱۴ و ۱۱۵؛ طه، آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲؛ ق، آیه ۳۹</ref>، ونیز باید در برابر [[معصیت]] [[دوستان]] و [[دشمنان]] [[صبوری]] کند<ref>فصلت، آیات ۳۴ و ۳۵؛ معارج، آیات ۱ تا ۵؛ مزمل، آیه ۱۰</ref>؛ و نسبت به [[مصیبتها]] و [[احکام الهی]] و [[قضا و قدر]] نیز [[شکیبایی]] به [[خرج]] دهد. | ||
<ref>قلم، آیه ۴۸؛ انسان، آیه ۲۴؛ یونس، آیات ۱۰۸ و ۱۰۹</ref> [[آیات]] بسیاری در [[قرآن]] به این سه گانه [[صبر]] اشاره دارد که [[پیامبر]]{{صل}} آن را به نحو احسن به کار گرفت تا بتواند [[اسوه]] صبر و شکیبایی باشد. پس با [[شناخت]] این دسته از آیات و بهرهگیری از شیوه و [[سبک زندگی پیامبر]]{{صل}} میتوان به چنین [[فضیلت]] و خصلتی دست یافت که [[انسان]] را به بالاترین سطح [[انسانیت]] میرساند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن (مقاله)|صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن]].</ref>. | <ref>قلم، آیه ۴۸؛ انسان، آیه ۲۴؛ یونس، آیات ۱۰۸ و ۱۰۹</ref> [[آیات]] بسیاری در [[قرآن]] به این سه گانه [[صبر]] اشاره دارد که [[پیامبر]]{{صل}} آن را به نحو احسن به کار گرفت تا بتواند [[اسوه]] صبر و شکیبایی باشد. پس با [[شناخت]] این دسته از آیات و بهرهگیری از شیوه و [[سبک زندگی پیامبر]]{{صل}} میتوان به چنین [[فضیلت]] و خصلتی دست یافت که [[انسان]] را به بالاترین سطح [[انسانیت]] میرساند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن (مقاله)|صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن]].</ref>. | ||
==[[صبر]] در [[فتنه]]== | |||
صبر به معنای تاب آوردن، نقیض [[جزع]] و [[بیتابی]] است. کسانی که سطح پایینی از [[تحمل]] را دارا هستند در برابر [[مشکلات]] و [[مصیبتها]] به جزع و بیتابی میافتند و تاب خود را از دست میدهند. اما کسانی که آستانه تحمل خوب یا بالایی دارند، بیتابی نمیکنند و فشارها آنان را از حالت [[تعادل]] [[ذهنی]] و [[رفتاری]] بیرون نمیبرد. [[انسانها]] از سوی [[خداوند]] به انواع [[امتحانات]] آزموده میشوند، اینجاست که نقش صبر و [[تابآوری]] به خوبی خود را نشان میدهد و [[شخصیت]] انسانها را شکل داده و آنان را از نظر شخصیت تثبیت میکند. نویسنده در این مطلب با بهرهگیری [[آموزههای قرآنی]] نقش صبر در [[آزمونهای الهی]] و آثار و [[برکات]] آن را تبیین کرده است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی]].</ref> | |||
==تاب و تحمل در [[روان شناختی]] شخصیت== | |||
شخصیت انسانها همان شاکله وجودی آنان است. در [[حقیقت]] شاکله وجودی هر [[انسانی]] از اموری شکل میگیرد که شامل [[هستی شناختی]]، [[جهان بینی]]، [[فلسفه زندگی]]، بینشها و نگرشها است. هر کسی بر اساس فلسفه زندگی که برای خود ساخته، [[سبک زندگی]] خود را تعیین میکند. از این رو، با نگاهی به سبک زندگی و رفتارهایش به [[سادگی]] میتوان فلسفه زندگی او را [[حدس]] زد. | |||
وقتی ما از شخصیت افراد سخن میگوئیم، به بینشها و نگرشهایش توجه میکنیم؛ زیرا [[افکار]] ذهنی و باورهای [[قلبی]] اوست که شخصیت او را شکل میدهد. افراد دارای [[اندیشهها]] و بینشها و نگرشهایی هستند که ترکیبی از [[عقل]] و [[قلب]] است. این ترکیب شاکله وجودی افراد و شخصیت او را شکل میبخشد. [[رفتارها]] در حقیقت آینه تمام نمای شاکله و شخصیت وجودی هر انسانی است. از این رو خداوند در [[آیه]] ۸۴ [[سوره اسراء]] میفرماید: {{متن قرآن|كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافتهتر است» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref>؛ هر انسانی بر اساس شاکله و شخصیت خودش عمل میکند. پس [[سبک زندگی]] هر [[انسانی]] به طور طبیعینمایی از [[فلسفه زندگی]] و تجلیات و مظاهر آن است. | |||
شخصیتهای [[عاطفی]] رفتارهای عاطفی از خود بروز میدهند و شخصیتهای [[عقلی]] دارای رفتارهای خشک عقلی هستند و [[عواطف]] در آنها جایی ندارد. البته این بدان معنا نیست که هیچ [[عاطفه]] و احساسی ندارند، بلکه از نظر درصد یکی بر دیگری میچربد. | |||
از نظر [[آموزههای اسلامی]] انسانهایی [[متعادل]] هستند که تناسب معناداری میان [[عقل]] و [[قلب]] ایجاد کرده باشند. اینان با چنین کاری [[اعتدال]] و [[تعادل]] شخصیتی خود را چنانکه [[خداوند]] [[آفریده]] [[حفظ]] کرده و [[اجازه]] نمیدهند که [[افراط]] و [[تفریطی]] صورت گیرد.<ref>شمس، آیه ۷</ref> | |||
در انسانهای متعادل، به همان [[میزان]] که [[عدالت]] مهم است، [[انصاف]] و [[احسان]] نیز مهم است؛ [[قانونمداری]] را در حوزه [[رفتار شخصی]] و فردی دارا هستند و عدالت را مراعات میکنند، هرچند که به ضرر و زیانشان باشد و در حوزه رفتارهای [[اجتماعی]] با دیگران، [[اهل]] احسان و انصاف هستند و از [[حقوق]] خود میگذرند در حالی عدالت، اقتضای آن را دارد،؛ چراکه بر این باورند که باید [[مکارم اخلاقی]] را به تمامیت برسانند و آنچه را برای خود میپسندند برای دیگران بپسندند. این گونه است که نوعی تعادل در [[رفتار]] خود پدید میآورند که مبتنی بر عقل و قلب یعنی عدالت و احسان است. از این رو [[ایثار]] و [[عفو]] و [[صفح]] و گذشت در اینان همان اندازه معنا مییابد که عدالت و [[قانون]] و عقل معنا دارد. | |||
انسانهایی که دارای تعادل شخصیتی هستند و توانستهاند بدرستی میان عقل و قلب جمع کنند، انسانهای [[صبوری]] نیز هستند؛ زیرا در برابر فشارها و [[مصیبتها]] به گونهای عمل میکنند که یا اصلا ضرری به دیگران نرسد یا کمترین ضرر متوجه دیگران شود. اینان [[مصیبت]] را به [[جان]] میخرند تا دیگران در [[آسایش]] و [[آرامش]] باشند. اینگونه است که تاب [[تحمل]] آنان بسیار بالاست و از آستانه تحمل و [[صبر]] بالایی برخوردار هستند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی]].</ref> | |||
==صبر در [[آزمون]] و [[امتحان]] و [[بلا]]== | |||
بر اساس [[آموزههای قرآنی]]، [[زندگی دنیوی]] دارای مقتضیاتی است که از جمله آنها [[سنت]] [[آزمون]] و [[ابتلاء]] و [[امتحان]] است. [[خداوند]] در [[آیه]] ۲ [[سوره عنکبوت]] بهصراحت از امتحان به عنوان یک [[سنت الهی]] یاد میکند که همه [[انسانها]] بدان [[مبتلا]] میشوند. البته فلسفهای که برای سنت [[فتنه]] و [[امتحان الهی]] بیان شده اموری چند است که از جمله آنها بازشناسی [[شخصیت]] هر [[انسان]]، معلوم کردن [[میزان]] [[ایمان]] و [[باور]]، [[شناخت]] جزم و [[عزم]] افراد، افزایش ظرفیت، اظهار [[استعداد]] و توان و مانند آن است که در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری به آنها اشاره شده است. | |||
خداوند در بیان [[فلسفه]] سنت آزمون در آیه ۲ سوره عنکبوت میفرماید که آیا [[مردم]] [[گمان]] کردهاند به سخن آنان در ایمان بسنده میشود و امتحان نمیشوند؟ این بدان معناست که وقتی کسی مدعی سخن و باوری است میبایست نشان دهد که تا چه اندازه در این سخن و باور صادق است. [[صداقت]] به معنای مطابقت جزماندیشه و عزم ارادی است. به این معنا که قول و فعلش یکی باشد. قول و سخن هر کسی به معنای اظهار [[باورها]] و [[اعتقادات]] اوست، وقتی قولی را اظهار میکند در [[حقیقت]] باور و [[اعتقاد]] و [[ایمانی]] را اظهار کرده است. چنین شخصی میبایست در عمل نشان دهد که در باور خویش صادق است و این صداقت تنها در فعل قابل [[شناسایی]] است. از این رو در هنگام امتحان است که شخص معلوم میکند تا چه اندازه [[اهل]] صداقت است و میان [[قول و فعل]] او تطابق و [[هماهنگی]] وجود دارد. | |||
البته انسانهایی که ادعاها و اقوال بزرگتر و زیادتری دارند، گرفتار آزمونهای بیشتری هستند. از این رو مدعیان [[ولایت]] بیشترین و سختترین آزمونها را باید [[تحمل]] کنند. بر همین اساس گفته شده است: البلاء للولاء، هر که مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند. | |||
اما کسانی که ادعایی ندارند یا کمترین ادعا را دارند، مانند شاگردان تنبل کلاس در سال تنها یک بار یا دوبار در آزمونهای عمومی شرکت داده میشوند تا یا بیدار شوند یا مدعی نشوند و بر آنان اتمام حجتی شده باشد. از این رو [[خداوند]] درباره [[منافقان]] میفرماید که اینان در سال یک یا دوبار به فتنهای آزموده میشوند تا [[توبه]] کنند یا [[تذکر]] پیدا کنند.<ref>توبه، آیه ۱۲۶</ref> | |||
خداوند در [[آیه]] ۲۰ [[سوره فرقان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ}}<ref>«و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بیگمان آنان خوراک میخورند و در بازارها راه میرفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب میورزید؟ و [[پروردگار]] تو بیناست» سوره فرقان، آیه ۲۰.</ref> | |||
این آیه درحقیقت بیان میکند که بعض از [[انسانها]] برای بعض دیگر وسیله [[آزمون]] هستند تا اینگونه تاب و [[تحمل]] افراد مشخص شود یا تاب و تحمل آنان افزایش یابد. پس خداوند، برخی از [[مردمان]] را با برخی دیگر میآزماید که شکیباسازی و [[توانمند]] کردن [[روحیه]] مردمان، ازجمله فلسفههای [[آزمایش]] آنان از سوی خداوند است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی]].</ref> | |||
==[[زن]] و فرزند و [[مال]] از مصادیق آزمون و [[ابتلا]]== | |||
در [[آیات]] و [[روایات]] مصادیق و موارد بسیاری به عنوان [[فتنه]] یعنی ابزارهای [[آزمون الهی]] مطرح شده است. به عنوان نمونه در آیه ۲۰ سوره فرقان [[انتخاب]] [[پیامبر]] از میان مردمان معمولی ابزار آزمون دانسته شده است. | |||
همچنین زن و فرزند و مال در آیات و روایات به عنوان ابزار ابتلا و گاه حتی به عنوان [[دشمن]] [[انسان]] معرفی میشود. خداوند میفرماید که [[اموال]] و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند. گاه برخی از همین [[فرزندان]] تبدیل به دشمن میشوند که [[سد]] راه [[دینداری]] آنان هستند. خداوند در آیه ۱۴ [[سوره تغابن]] میفرماید: ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید در میان [[زنان]] و فرزندانتان [[دشمنی]] برای شما وجود دارد از آنها [[حذر]] کنید و اگر [[عفو]] کنید و چشم بپوشید و [[گناه]] آنان را پوشیده دارید، [[خدا]] [[آمرزنده]] و [[مهربان]] است. | |||
از رسولاللّه{{صل}} [[روایت]] است که فرمود: {{متن حدیث|إنّ في مالِ الرجُلِ فِتنَهًًْ، و في زوجَتِهِ فِتنَهًًْ و ولدِهِ}}؛ همانا [[دارایی]] [[انسان]] مایه [[آزمایش]] است و [[زن]] و فرزند او نیز وسیله [[امتحان]] هستند. <ref>کنز العمّال، حدیث ۴۴۴۹۰</ref> آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: {{متن حدیث|إنّ لِكُلِّ اُمّهًٍْ فِتنَهًْ، و فِتنَهًْ اُمَّتِي المالُ}}؛ برای هر امّتی آزمایشی است و وسیله آزمایش [[امّت]] من، دارایی است. <ref>الترغیب و الترهیب، ج ۴، ص۱۷۸، حدیث۵۷.</ref> | |||
به نظر برخی از [[مردم]] [[آزمون]] [[مصیبت]] سختتر است و [[دین]] و [[ایمان]] [[آدمی]] را میبرد؛ اما باید توجه داشت که [[فتنه]] [[مال]] و [[ثروت]] بدتر است؛ زیرا [[رفاه]] و تنعم، آدمی را به [[اتراف]] و [[اسراف]] سوق میدهد و [[جرم]] و [[هنجارشکنی]] را در او تقویت میکند. از این رو مال و ثروت بدتر از [[فقر]] و [[بدبختی]] آدمی را به [[تباهی]] و [[شقاوت]] [[ابدی]] میاندازد. | |||
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در بیان مصادیق آزمون میفرماید: {{متن حدیث|الفِتَنُ ثلاثٌ: حُبُّ النِّساءِ و هُو سَيفُ الشَّيطانِ، و شُربُ الخَمرِ و هُو فَخُّ الشَّيطانِ، و حُبُّ الدِّينارِ و الدِّرهَمِ و هُو سَهمُ الشَّيطانِ، فَمَن أحَبَّ النِّساءَ لم ينتَفِعْ بعَيشِهِ، و مَن أحَبَّ الأشرِبَهًْ حَرُمَت علَيهِ الجَنّهًْ، و مَن أحَبَّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ فهُو عَبدُ الدنيا}}؛ [[ابتلائات]] سه چیزند: زنْ [[دوستی]]<ref>شهوانی</ref>، که [[شمشیر]] [[شیطان]] است و [[شرابخواری]] که دام شیطان است و [[عشق]] به درهم و دینار که تیر شیطان است. کسی که عشق<ref>شهوانی</ref> به [[زنان]] داشته باشد، از زندگیاش بهرهمند نشود و کسی که مشروبات را [[دوست]] داشته باشد، [[بهشت]] بر او [[حرام]] گردد و کسی که عشق به درهم و دینار داشته باشد، [[بنده]] دنیاست.<ref>بحار الأنوار، ج ۷۳، ص۱۴۰، حدیث۱۲</ref> | |||
حتی در برخی از [[روایات]] از آن حضرت نقل شده که [[حضرت عیسی]]{{ع}} از این سه فتنه اصلی در [[امان]] بوده است. ایشان در بیان صفات حضرت عیسی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|و لم تكن لَهُ زَوجَهًٌْ تَفتِنُه، و لا وَلَدٌ يحزُنُهُ (يخزنُهُ)، و لا مالٌ يلفِتُهُ}}؛ نه همسری داشت که او را به فتنه (گرفتاری) درافکند، نه [[فرزندی]] که غمگینش سازد و نه [[مالی]] که او را به خود مشغول [و از [[خدا]] [[غافل]]]گرداند.<ref>نهج البلاغه، الخطبهًْ۱۶۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی]].</ref> | |||
==[[صبر در مصیبت]] [[زن]] و فرزند== | |||
[[انسان]] دربرابر زن و فرزند [[مسئولیت]] دارد. بهویژه آنکه [[تربیت فرزند]] برعهده اوست. [[تربیت]]، اصل مهمی است که هرگونه بیتوجهی دراین مورد به معنای از دست رفتن [[خوشبختی]] فرزند بلکه خود اوست؛ زیرا فرزندی که به خوبی تربیت نشود، [[دین]] و [[ایمان]] [[آدمی]] را نیز با خود میبرد. | |||
از آنجا که [[عواطف]] و [[احساسات]]، مبنای [[خانواده]] است و اصل خانواده بر [[عشق]] و [[مودت]] و [[محبت]] شکل گرفته است<ref>روم، آیه ۲۱</ref> نقش [[عاطفه]] و محبتهای [[قلبی]] بر [[عقل]] در این موارد میچربد. این گونه است که زمینه [[تباهی]] خانواده فراهم میآید. | |||
[[محبت به فرزند]] و [[دلبستگی]] [[عاطفی]] به [[کودک]] [[اجازه]] نمیدهد تا در هنگام [[خطا]] و [[گناه]] او را [[تنبیه]] مناسب کنیم و لذا تربیت به دست [[فراموشی]] سپرده میشود. از آنجا که تربیت یک امر فرآیندی و ترکیبی از عقل و [[قلب]] است، هرگونه نادیده گرفتن این امور موجب میشود که انسان خود و خانوادهاش را به تباهی سوق دهد. | |||
[[خداوند]] در چند جای [[قرآن]] به جای [[صبر]] از واژه اصطبر استفاده کرده است. صبر به معنای [[تابآوری]] و [[شکیبایی]] است، ولی [[اصطبار]] از ثلاثی مزید افتعال به معنای [[استقامت]] در صبر و نهایت تاب و [[تحمل]] است. خداوند در مسئله [[تربیت خانوادگی]] و [[آموزش]] و [[تعلیم و تربیت]] [[نماز]] به زن و فرزند میفرماید که در این کار میبایست نهایت استقامت و تاب و تحمل را داشته باشی تا بتوانی در تربیت آنان به [[موفقیت]] برسی. <ref>طه، آیه ۱۳۲</ref> در [[حقیقت]] لازم است که برای تربیت فرزند نهایت صبر و استقامت و شکیبایی را داشته باشی و آستانه تحمل تو بسیار بالا باشد؛ زیرا تربیت بهویژه [[تربیت دینی]] بسیار سخت و طاقتفرساست؛ چراکه باید امری را که مشقتزا است به کودک بیاموزی تا او هر [[روز]] پنج بار به [[نماز]] [[قیام]] کند. چنین [[تربیتی]] بسیار سخت است تا بتوانی شاکله و [[شخصیت]] [[کودک]] را شکل بدهی و او را به [[نماز خواندن]] [[عادت]] بدهی. | |||
پس [[مداومت]] در امر [[تربیت]] و تاب [[تحمل]] بالا داشتن و نهایت [[صبر]] را به کار گرفتن، از اصولی است که در این [[آیه]] بر آن تاکید شده است. اینکه [[انسان]] از [[تمرد]] و [[عصیان]] کودک خسته نشود و بهاشکال و روشهای گوناگون مستقیم و غیرمستقیم کودک را اندک اندک به [[تکالیف دینی]] آشنا و عادت دهد. در این میان اصل نماز به عنوان [[مرز]] [[ایمان]] و [[کفر]] بسیار مورد تاکید است؛ چراکه کسی که نماز را به جا آورد از نظر [[تربیت دینی]] [[آمادگی]] مییابد که به تکالیف دینی دیگر نیز بپردازد. آثار بسیاری برای این تربیت دینی [[خانواده]] در [[آیات قرآن]] بیان شده که از جمله در همین آیه [[برکت]] و [[رزق]] است که به سوی خانواده میآید و خانواده [[عاقبت به خیر]] میشود. | |||
البته چنانکه گفته شد [[زن]] نیز همین [[حکم]] را دارد. اینکه انسان بتواند در برابر [[آزمون]] [[زنان]] صبر و [[اصطبار]] داشته باشد خیلی مهم است. [[مرد]] [[مسئولیت]] دارد که همسرش را به کمال برساند و او را تربیت دینی کند. | |||
آزمونی که [[خداوند]] در آیه ۲۰ [[سوره فرقان]] بیان کرده که برخی از [[مردم]] را با برخی دیگر میآزماییم درباره زن و فرزند بسیار مهمتر است؛ زیرا اینان [[دشمنان]] شیرینی هستند که در درون [[خانه]] جا خوش کردهاند و میتوانند مانند [[عبدالله بن زبیر]] پدر و خانواده را به [[هلاکت]] سوق دهند و در برابر [[امام]] [[مسلمین]] قرار دهند؛ چنانکه عبدالله پدرش [[زبیر]] را علیه [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} شوراند. | |||
در داستانهای زیادی بیان شده که اصطبار و داشتن تاب و تحمل بالا و [[استقامت]] در [[تربیت خانوادگی]] موجب [[رشد]] شخص و خانواده میشود. بسیاری از [[علما]] و [[مراجع]] همانند [[پیامبران]] دارای زنان و [[فرزندان]] بد [[خلق]] بودند که تربیت ایشان به [[سختی]] ممکن بود. حتی برخی از اینان [[تربیت]] نشدند و اسباب [[زحمت]] [[پیامبران]] بودند که از آن جمله میتوان به [[زن]] [[لوط]]{{ع}} و زن نوح{{ع}} اشاره کرد.<ref>تحریم، آیه ۱۰</ref> همچنین برخی از [[زنان پیامبر]]{{صل}} این گونه بودند که در [[آیات]] [[سوره تحریم]] به آنها اشاره شده است. | |||
در داستانهایی که درباره برخی از [[مراجع]] در درسهای [[اخلاقی]] شنیده ایم موارد بسیاری را میتوان یافت. از جمله یکی از مراجع [[قم]] زنی بدخو و بدخلق داشت که او را میزد و گاه این کتککاری در جلوی شاگردان انجام میشد. وقتی شاگردان [[اعتراض]] میکردند که چرا این زن را [[طلاق]] نمیدهی. آن [[مرجع]] [[بزرگوار]] میگفت: این زن بد مرا خالی میکند. | |||
یکی از [[مراجع تقلید]] معاصر در [[تهران]] زنی بدخو داشت. روزی شاگردان از علت تاخیر استاد پرسیدند. ایشان گفت: زنم به من [[اجازه]] نداد تا به موقع و سر وقت به درس بیایم؛ زیرا مرا مجبور کرد تا همه ظرفها را بشویم سپس اجازه [[رخصت]] داد تا بیرون بیایم. | |||
[[آیتالله روحالله قرهی]] در درس [[اخلاق]] خودش میگوید: [[خدا]] آیتالله سیّد احمد آقای خوانساری، آن اتقیالأتقیاء را [[رحمت]] کند. [[همسر]] ایشان خیلی بداخلاق بود. حتّی گاهی آقا را با جارو میزد. یک بار درس خارجشان دیر شده بود. همه تعجّب کردند که آقا همیشه منظّم هستند، چرا دیر آمدند؟ وقتی آمدند گفتند: من گرفتار بودم و گیر چنین زنی افتادم. ظرفها مانده بود، او هم میگفت: تا ظرفها را نشویی، نمیگذارم بروی! | |||
حاج آقای مشفق یک بار به آقا اعتراض کرد و گفت: آقا! اینطور هم که نداریم، بالاخره یک تشر و ضربهای به او بزنید تا درست شود. یکی از آقایان بیان کرد: [[روح]] آقا لطیف است و بعد به [[مزاح]] گفت: آقا دیگر روحش از روح زنانه هم لطیفتر است! آقا نمیتواند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی]].</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۲۵: | خط ۵۷۲: | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن (مقاله)|'''صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن''']] | # [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن (مقاله)|'''صبر و شکیبایی پیامبر از منظر قرآن''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[چگونه میزان صبر خود را بشناسیم (مقاله)|'''چگونه میزان صبر خود را بشناسیم''']] | # [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[چگونه میزان صبر خود را بشناسیم (مقاله)|'''چگونه میزان صبر خود را بشناسیم''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی (مقاله)|'''نقش تابآوری در آزمونها و ابتلائات الهی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |