پرش به محتوا

تجارت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۰۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶۷: خط ۲۶۷:


صاحب دعائم گوید: این نهی [[پیامبر]] مجمل است و نهی بر امور [[معامله]] [[مباح]] واقع شده است؛ مانند گیاه بیابان و آتش‌گیره گرفتن از آتشی که از نورش استفاده می‌شود و این، چیزی از آن، نمی‌کاهد. و مانند آبی که روان است بینِ درخت‌ها، آب چشمه‌ها، سیل‌ها و چاه‌های [[مباح]]<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 669 - 677.</ref>
صاحب دعائم گوید: این نهی [[پیامبر]] مجمل است و نهی بر امور [[معامله]] [[مباح]] واقع شده است؛ مانند گیاه بیابان و آتش‌گیره گرفتن از آتشی که از نورش استفاده می‌شود و این، چیزی از آن، نمی‌کاهد. و مانند آبی که روان است بینِ درخت‌ها، آب چشمه‌ها، سیل‌ها و چاه‌های [[مباح]]<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 669 - 677.</ref>
=[[معاملات]] رَبَوی و [[حرام]]==
در [[شرع]]، برخی [[کارها]] هنگام [[معامله]] ممنوع اعلام شده که معامله آن بی‌تردید حرام و غیرشرعی است و از آن [[نهی]] اکید شده است. گاهی اصل معامله اشکال ندارد، ولی کاری که در ضمن آن انجام گرفته، حرام است.
===[[حرمت]] [[ربا]]===
در [[آیات قرآن]] و [[روایات]] [[معصومان]] به ویژه [[نبی گرامی اسلام]]، از معامله رَبَوی و خوردن مالِ حاصل شده از ربا نهی شده است. [[ربا]]، دو نوع کلی است:
#ربای معاملی: و آن معامله یک جنس با جنس مشابه به زیادی است؛ مانند فروش نوعی از گندم به نوع دیگر آن به زیادی به شرط این که جنس موزون و یا مکیل باشد<ref>یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ج۲، ص۴ و۳۰.</ref>.
#دادن [[پول]] به [[قرض]]: به شرط پرداخت مبلغی اضافی بر آنچه قرض داده است. به اتفاق همه [[فقها]] این نوع ربا (ربای قرضی) حرام و در حرمت آن تشدید شده است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج‌۱، ص۶۵۳.</ref>. [[حرمت]] ربا را [[ضروری دین]] دانسته‌اند<ref>بهبهانی، حاشیة الوافی، ص۵۵۲.</ref>.
جزو نهی‌های [[پیامبر]]، ترک [[رباخواری]] است:و پیامبر نهی کرد از خوردن ربا و گواهیِ [[دروغ]] و [[نگارش]] [قراردادِ] ربا و فرمود: [[خداوند تبارک و تعالی]] [[لعن]] فرموده خورنده ربا (رباگیرنده)، و ربادهنده، نویسنده معامله رَبَوی و شاهدانش را.<ref>{{متن حدیث|وَ نَهَى عَنْ أَكْلِ الرِّبَا وَ شَهَادَةِ الزُّورِ وَ كِتَابَةِ الرِّبَا وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ آكِلَ الرِّبَا وَ مُؤْكِلَهُ وَ كَاتِبَهُ وَ شَاهِدَيْهِ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۸.</ref>
این [[روایت]]، [[زشتی]] [[همکاری]] در باب ربا را بیان کرده است.
در دیگر سخنان حضرت نمونه‌هایی از ربا ذکر شده است.
#طلا به طلا به اضافه: و پیامبر نهی فرمود از معامله طلا به طلا با مقداری اضافه، جز این که مقداری با مقداری هم وزن معامله شود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۱: {{متن حدیث|وَ نَهَى عَنْ بَيْعِ الذَّهَبِ بِالذَّهَبِ زِيَادَةً إِلَّا وَزْناً بِوَزْنٍ}}.</ref>. برخی فقها راه حلی برای این موضوع بیان کرده‌اند که ابتدا مثلاً طلای قدیمی را بفروشد و بعد طلای جدید بخرد.
#[[بیع]] مُزابَنَه و مُحاقَلَه: مزابنه فروختن میوه بر درخت خرما در برابر خرماست<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۲۶۰؛ دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۵.</ref> که [[پیامبر]] از آن [[نهی]] کرده است <ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۲۶۰: {{متن حدیث|وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} أَنَّهُ نَهَى عَنْ بَيْعِ الْمُزَابَنَةِ}}.</ref>.
محاقله به معنای فروش سنبله به جنس از خود؛ یعنی سنبله گندم را به گندم فروختن است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۵۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی فرمود: پیامبر از [[معامله]] مزابنه و محاقله نهی کرده است. و چون [[راوی]] از معنای این دو می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: بارِ [[نخل]] را به خرما بفروشی و [[زراعت]] را به گندم<ref>الکافی، ج‌۵، ص۲۷۵؛ معانی الأخبار، ص۲۷۷: در کافی: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْمُحَاقَلَةِ وَ الْمُزَابَنَةِ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ أَنْ تَشْتَرِيَ حَمْلَ النَّخْلِ بِالتَّمْرِ وَ الزَّرْعَ بِالْحِنْطَةِ}}.</ref>.
در [[من لایحضره الفقیه]] معنای نهی از محاقله آمده و آن را چنین معنی کرده است: فروختن تمر به رطب و مویز به انگور و مانند آن<ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج۴، ص۸.</ref>. مقصود این است چنین معامله‌ای رَبَوی است؛ زیرا از یک جنس محسوب می‌شوند.
'''جواز معامله عَرِیَّه:''' در برابر محاقله ذکر شده، پیامبر معامله عَرِیَّه را روا دانست است <ref>معانی الأخبار، ص۲۷۷: {{متن حدیث|وَ رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي الْعَرَايَا}}.</ref>. «عَرایا» جمعِ عریه است. امام صادق{{ع}} آن را توضیح داده است: میوه بر درخت شخصی که آن درخت در [[منزل]] دیگری است به همان جنس بفروشد بعد از آنکه کسی آن را تخمین بزند<ref>تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۴۳: {{متن حدیث|رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي الْعَرَايَا بِأَنْ تَشْتَرِيَ بِخِرْصِهَا تَمْراً قَالَ وَ الْعَرَايَا جَمْعُ عَرِيَّةٍ وَ هِيَ النَّخْلَةُ الَّتِي تَكُونُ لِلرَّجُلِ فِي دَارٍ لِرَجُلٍ آخَرَ فَيَجُوزُ لَهُ أَنْ يَبِيعَهَا بِخِرْصِهَا تَمْراً وَ لَا يَجُوزُ ذَلِكَ فِي غَيْرِهِ}}.</ref>. درواقع در چنین موردی معامله جنس به جنس، [[ربا]] و [[حرام]] نیست و پیامبر آن را [[اجازه]] داده است. می‌‌توان گفت [[هدف]] در این جا زیادی و [[ربا]] نیست بلکه بعد از برآورد مقدار میوه درخت، مانند آن از جای دیگر می‌دهد که صاحب درخت برای چیدن میوه و یا خرمای خود، [[مزاحم]] صاحب [[خانه]] نشود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 677 - 679.</ref>
==[[نهی]] از [[معاملات]] [[دوران جاهلیت]]==
در دوران جاهلیت معاملاتی رواج داشته که در بیشتر آنها مورد [[معامله]] مجهول بوده و همین [[جهالت]] باعث نهی [[رسول خدا]]{{صل}} از چنین معامله‌هایی گشت. در یک خبر سه نوع از معاملات مورد نهی حضرت قرار گرفته است:[[پیامبر]] نهی کرده از معامله با لمس و با انداختن و با سنگ ریزه پرت کردن.<ref>{{متن حدیث|أَنَّهُ{{صل}} نَهَى عَنْ بَيْعِ الْمُلَامَسَةِ وَ الْمُنَابَذَةِ وَ طَرْحِ الْحَصَى}}؛ دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۱.</ref>؛
#[[بیع]] مُلامَسه: در معنای ملامسه [[اختلاف]] است؛ برخی گفته‌اند معامله‌ای است که با لمس با دست، اتفاق می‌افتد و جنس مورد معامله پخش نمی‌شود و داخل آن دیده نمی‌شود. یعنی نوعی جهالت در جنس در آن وجود دارد. دیگران گفته‌اند: فروش [[جامه]] است که فروشنده می‌گوید: این جامه برای توست؛ اگر آن را لمس کنی با دستت و [[حقّ]] خیار نداری<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۲؛ صدوق، معانی الأخبار، ص۲۷۸؛ مستدرک الوسائل، ج‌۱۳، ص۲۳۸.</ref>. معانی دیگری هم بیان کرده‌اند.
#بیع مُنابذه: این است که شخصی جامه را به طرف دیگر پرت کند و او در برابر جامه‌ای به سوی وی بیندازد و بگوید این در برابر آن بدون حقّ تخییر و فسخ. برخی گفته‌اند به این صورت است که جامه بسته را در دست وی میبیند و می‌گوید: «آن را از تو میخرم» وقتی آن را به طرفش پرتاب کرد، معامله انجام گرفته و حقّ خیار ندارد<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۲.</ref>.
#بیع حَصی: حصی هم این است که با انداختن سنگ ریزه جنسی را برای معامله [[انتخاب]] می‌کند بدون این که حقّ خیار داشته باشد<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۲۲.</ref>، چون مشخص نیست آن جنس سالم است یا خیر. اینها از معاملات [[فاسد]] دوران جاهلیت بوده است که کسی بدون [[آگاهی]] جنسی را می‌خرید و حقّ خیار و برهم زدن معامله را نداشت.
#[[حیوان]] حامله: پیامبر نهی کرده از فروش حیوانات حامله، به شرط تولد بعدی آن‌ها<ref>دعائم الإسلام، ج‌۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۲۷۸: {{متن حدیث|أَنَّهُ نَهَى عَنْ بَيْعِ حَبَلِ الْحَبَلَةِ}}.</ref>.
برای این تعبیر [[پیامبر]]، دو معنا بیان فرموده‌اند:
#در [[زمان جاهلیت]] شترهایی را به [[بهایی]] مشخص در [[آینده]] می‌فروختند؛ یعنی زمانی که بچه شتر ماده متولد شود و بچه‌اش هم بچه‌دار گردد.
#دیگران گفته‌اند: تا زمانی که شتر ماده بچه‌اش متولد شود، یعنی به شرط تولد طبیعی بچه شتر. هر دو نوع [[معامله]] [[باطل]] است<ref>دعائم الإسلام، ج‌۲، ص۲۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 679 - 680.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش