پرش به محتوا

ویژگی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۸۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰: خط ۲۰:
{{اصلی|امامت}}
{{اصلی|امامت}}


==== ۱. ولایت الهی ([[ولی الله]]) ====
==== ۱. حجت الهی ([[حجة الله]]) ====
{{اصلی|حجت الهی بودن امام}}
[[امام]] [[معصوم]]، [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]] است؛ بدین معنا که [[خداوند]] [[سیره]] و [[رفتار]] و گفتار او را در تمام شئون زندگی بر [[بندگان]] [[حجت]] قرار داده است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶.</ref>. اثر این منصب که از ناحیه خداوند است، [[ولایت]] بر [[جان]] و [[مال]] [[مردم]] است<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷؛ همو، کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۲-۶۲۳.</ref> و در صورت تخلف از [[فرمان]] [[ائمه]] {{عم}} در [[قیامت]] با آنها [[احتجاج]] می‌کند که چرا با وجود [[حجت خدا در زمین]]، مخالف فرمان وی رفتار کرده‌اند<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۳۶- ۶۳۷.</ref>؛ بلکه طبق [[روایات]] متعدد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۸-۱۱۹.</ref> شرط قبولی اعمال، [[پذیرش ولایت]] ائمه {{عم}} است که از مسلمات و بلکه از [[ضروریات مذهب شیعه]] است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۷۶.</ref>.<ref>[[علی رضا اژدر|اژدر]] و [[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری]]، [[امامت - اژدر و احمدی امیری (مقاله)| مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۲۴۵.</ref>
 
==== ۲. ولایت الهی ([[ولی الله]]) ====
{{اصلی|ولایت اهل بیت}}
{{اصلی|ولایت اهل بیت}}
در [[آیه ولایت]]، [[ولایت امام]] [[معصوم]] بیان شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. عطف این جمله بر ماقبل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}، می‌رساند که ولایت امام نیز [[ولایت]] اعطایی از سوی [[خداوند]] و از جنس [[ولایت الهی]] است.
در [[آیه ولایت]]، [[ولایت امام]] [[معصوم]] بیان شده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. عطف این جمله بر ماقبل {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}، می‌رساند که ولایت امام نیز [[ولایت]] اعطایی از سوی [[خداوند]] و از جنس [[ولایت الهی]] است.
خط ۳۳: خط ۳۷:
[[امام]] - به دلیل ولایتی که دارد - ریاستی عام، در حوزه‌های [[تبلیغی]] و [[حکومتی]] دارد که همچون [[ابراهیم خلیل الله]]{{ع}} افزون بر بُعد [[هدایتگری]]، [[شأن]] [[اجرای احکام]] را نیز داراست؛ از این‌رو، امام در این رتبه صرفاً به [[زعیم]] [[سیاسی]] گفته نمی‌شود. به دیگر سخن، [[مقام امامت]] هنگامی به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} اعطا شد که وی شأن هدایتگری را داشت؛ آن‌گاه با [[حفظ]] این [[مسئولیت]]، شأن و [[وظیفه]] اجرای احکام و [[تشکیل حکومت]] نیز به حضرت داده شد. از این‌رو، امام کسی است که [[پیشوای مردم]]، هم در امر [[تبلیغ دین]] و هم در [[اجرای دین]] و تشکیل حکومت است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۰-۱۲۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)| نگین آفرینش ج۱]]، ص۳۲ - ۳۸.</ref>.
[[امام]] - به دلیل ولایتی که دارد - ریاستی عام، در حوزه‌های [[تبلیغی]] و [[حکومتی]] دارد که همچون [[ابراهیم خلیل الله]]{{ع}} افزون بر بُعد [[هدایتگری]]، [[شأن]] [[اجرای احکام]] را نیز داراست؛ از این‌رو، امام در این رتبه صرفاً به [[زعیم]] [[سیاسی]] گفته نمی‌شود. به دیگر سخن، [[مقام امامت]] هنگامی به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} اعطا شد که وی شأن هدایتگری را داشت؛ آن‌گاه با [[حفظ]] این [[مسئولیت]]، شأن و [[وظیفه]] اجرای احکام و [[تشکیل حکومت]] نیز به حضرت داده شد. از این‌رو، امام کسی است که [[پیشوای مردم]]، هم در امر [[تبلیغ دین]] و هم در [[اجرای دین]] و تشکیل حکومت است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۰-۱۲۳؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)| نگین آفرینش ج۱]]، ص۳۲ - ۳۸.</ref>.


==== ۲. علم لدنی ([[معدن علم]]) ====
==== ۳. علم لدنی ([[معدن علم]]) ====
{{اصلی|علم لدنی|علم امام}}
{{اصلی|علم لدنی|علم امام}}
پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری معرفت به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد می‌شود. روشن‌ترین و کامل‌ترین دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۴.</ref>.
پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری معرفت به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد می‌شود. روشن‌ترین و کامل‌ترین دیدگاه در این باره دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]] ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]، [[غرض از امامت]] که [[حفظ]] و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۴.</ref>.
خط ۳۹: خط ۴۳:
خداوند [[اولوالامر]] را [[مرجع]] [[علمی]] [[مسلمانان]] در تشخیص [[حق و باطل]] و [[صدق]] و [[کذب]] معرفی کرد و به آنان [[فرمان]] داد تا هنگام دریافت گزارش‌ها به اولوا الامر به عنوان صاحبان [[آگاهی]] و [[قدرت]] تشخیص مراجعه کنند تا با [[استنباط]] [[حق]] و [[صدق]]، آنان را [[آگاه]] سازند: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. مقصود از [[اولوالامر]] در این [[آیه]] همان کسانی هستند که در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به آنان اشاره شده و [[حکم]] ایشان در [[عصمت]] و وجوبِ [[اطاعت]] مانند [[رسول]] خداست<ref>المیزان، ج۵، ص۲۲؛ ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱.</ref>. و مصادیق آن براساس [[روایات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}‌اند<ref>روض‌الجنان، ج۶، ص۳۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱؛ ج۵، ص۲۳-۲۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)| نگین آفرینش ج۱]]، ص ۳۲ - ۳۸.</ref>
خداوند [[اولوالامر]] را [[مرجع]] [[علمی]] [[مسلمانان]] در تشخیص [[حق و باطل]] و [[صدق]] و [[کذب]] معرفی کرد و به آنان [[فرمان]] داد تا هنگام دریافت گزارش‌ها به اولوا الامر به عنوان صاحبان [[آگاهی]] و [[قدرت]] تشخیص مراجعه کنند تا با [[استنباط]] [[حق]] و [[صدق]]، آنان را [[آگاه]] سازند: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. مقصود از [[اولوالامر]] در این [[آیه]] همان کسانی هستند که در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به آنان اشاره شده و [[حکم]] ایشان در [[عصمت]] و وجوبِ [[اطاعت]] مانند [[رسول]] خداست<ref>المیزان، ج۵، ص۲۲؛ ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱.</ref>. و مصادیق آن براساس [[روایات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}‌اند<ref>روض‌الجنان، ج۶، ص۳۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱؛ ج۵، ص۲۳-۲۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)| نگین آفرینش ج۱]]، ص ۳۲ - ۳۸.</ref>


==== ۳. عصمت ([[معصوم]]) ====
==== ۴. عصمت ([[معصوم]]) ====
{{اصلی|عصمت|عصمت امام}}
{{اصلی|عصمت|عصمت امام}}
عصمت که [[شیعه امامیه]] قائل به آن است، مهم‌ترین شرط [[رهبران الهی]] ـ یعنی [[پیامبران]]، [[اوصیا]] و [[امامان]] ـ است؛ زیرا [[وظیفه]] اصلی آنان [[راهنمایی]] مردم به [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز تصریح شده است که امامت، عهدی است [[الهی]] و به [[ستمگران]] نمی‌رسد<ref>{{متن قرآن|وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. هر کس [[معصوم]] نباشد، [[دست]] کم، ستمی به خود کرده است و از این رو، شایسته [[مقام امامت]] نمی‌شود. [[روایات]] بسیاری نیز به [[عصمت امامان]] {{ع}} تصریح کرده‌اند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref>. [[آیه]] بر [[عصمت امام]] در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] نیز دلالت می‌کند، بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>
عصمت که [[شیعه امامیه]] قائل به آن است، مهم‌ترین شرط [[رهبران الهی]] ـ یعنی [[پیامبران]]، [[اوصیا]] و [[امامان]] ـ است؛ زیرا [[وظیفه]] اصلی آنان [[راهنمایی]] مردم به [[رستگاری]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] است. در [[قرآن کریم]] نیز تصریح شده است که امامت، عهدی است [[الهی]] و به [[ستمگران]] نمی‌رسد<ref>{{متن قرآن|وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. هر کس [[معصوم]] نباشد، [[دست]] کم، ستمی به خود کرده است و از این رو، شایسته [[مقام امامت]] نمی‌شود. [[روایات]] بسیاری نیز به [[عصمت امامان]] {{ع}} تصریح کرده‌اند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۳-۳۲۴.</ref>. [[آیه]] بر [[عصمت امام]] در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] نیز دلالت می‌کند، بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>
خط ۴۹: خط ۵۳:
عدالت صفتی در نفس است که موجب می‌‌شود [[انسان]] از [[گناهان کبیره]] و صغیره و همچنین مباحاتی که منافات با [[مروت]] دارد اجتناب کند، به عبارت دیگر عدالت مجموعه‌ای از [[صفات اخلاقی]] است که عبارت از [[تقوا]]، ورع، [[صدق]]، [[امانت]]، [[عدل]]، [[رعایت ادب]] [[اجتماعی]] و مراعات هر چیزی است که [[شریعت]] [[التزام]] به آن را [[واجب]] کرده است<ref>الدمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۲۵۱.</ref> و وقتی گفته می‌شود [[امام]] نباید [[ظالم]] باشد یعنی عدالتش ضروری است. [[شیعیان]] قائل به [[عصمت امام]] هستند، بنابر این صفت [[عدالت]] یا [[تقوا]] - خود به خود - برای [[امام]] [[اثبات]] می‌‌شود. [[اهل سنت]] پایین‌ترین مرتبه ای که برای [[عدالت امام]] مطرح کرده‌اند این است که شهادتش قبول بشود<ref>بغدادی، عبد القاهر ابن طاهر، أصول الإیمان، ص۲۲۰.</ref>. اما [[شیعه]] [[اسماعیلیه]] و [[زیدیه]]، [[معتزله]] و مشهور [[اشاعره]]: عدالت و پارسایی را از [[صفات لازم امام]] دانسته‌اند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ الزیدیه، ص۳۳۸- ۳۳۹، المغنی، ج۱، ص۲۰۱- ۲۰۲، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی، ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲ ـ ۴۱۳.</ref>
عدالت صفتی در نفس است که موجب می‌‌شود [[انسان]] از [[گناهان کبیره]] و صغیره و همچنین مباحاتی که منافات با [[مروت]] دارد اجتناب کند، به عبارت دیگر عدالت مجموعه‌ای از [[صفات اخلاقی]] است که عبارت از [[تقوا]]، ورع، [[صدق]]، [[امانت]]، [[عدل]]، [[رعایت ادب]] [[اجتماعی]] و مراعات هر چیزی است که [[شریعت]] [[التزام]] به آن را [[واجب]] کرده است<ref>الدمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۲۵۱.</ref> و وقتی گفته می‌شود [[امام]] نباید [[ظالم]] باشد یعنی عدالتش ضروری است. [[شیعیان]] قائل به [[عصمت امام]] هستند، بنابر این صفت [[عدالت]] یا [[تقوا]] - خود به خود - برای [[امام]] [[اثبات]] می‌‌شود. [[اهل سنت]] پایین‌ترین مرتبه ای که برای [[عدالت امام]] مطرح کرده‌اند این است که شهادتش قبول بشود<ref>بغدادی، عبد القاهر ابن طاهر، أصول الإیمان، ص۲۲۰.</ref>. اما [[شیعه]] [[اسماعیلیه]] و [[زیدیه]]، [[معتزله]] و مشهور [[اشاعره]]: عدالت و پارسایی را از [[صفات لازم امام]] دانسته‌اند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ الزیدیه، ص۳۳۸- ۳۳۹، المغنی، ج۱، ص۲۰۱- ۲۰۲، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی، ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲ ـ ۴۱۳.</ref>


==== ۴. افضلیت ([[افضل الخلق]]) ====
==== ۵. افضلیت ([[افضل الخلق]]) ====
{{اصلی|افضلیت|افضلیت امام}}
{{اصلی|افضلیت|افضلیت امام}}
معنای این صفت آن است که [[امام]] معصوم {{ع}} باید در صفات کمال ـ مانند [[دانایی]] و [[پارسایی]] و [[دادگری]] ـ از دیگر [[انسان‌ها]] [[برتر]] باشد. [[منصب امامت]]، به دست خداست و او کسی را به این مقام نمی‌گمارد مگر از دیگران برتر باشد. دانشمندان شیعه، دلایل محکم [[نقلی]] و [[عقلی]] متعددی بر [[لزوم افضلیت امام]] اقامه کرده‌اند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی‌، ج۱، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۵ و ج۹۳، ص۶۴۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول‌، ص۴۴۱؛ غیبت نعمانی‌، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۴.</ref> [[امام]] [[برترین]] [[انسان‌ها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر می‌بایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است. اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که [[خداوند حکیم]] شایسته‌ترین آنها را برای [[اجرای احکام]] برمی‌گزیند. [[امام]] در ادبیات [[قرآنی]]، آن‌گاه که مقصود از آن [[امامت]] [[حق]] باشد، بر افراد گوناگونی در رتبه‌های تشکیکی متفاوتی اطلاق می‌شود. بالاترین مرتبه [[امامت]]، از آنِ کسی است که [[منصوب]] از طرف [[خداوند]]، [[برترین]] [[انسان‌ها]] و دارای [[مقام عصمت]] است و با [[علمی]] که [[خدا]] بدو داده، افزون بر [[وظیفه]] [[هدایت مردم]]، مأموریت [[اجرای احکام]] و [[احکام دین]] را نیز دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>.
معنای این صفت آن است که [[امام]] معصوم {{ع}} باید در صفات کمال ـ مانند [[دانایی]] و [[پارسایی]] و [[دادگری]] ـ از دیگر [[انسان‌ها]] [[برتر]] باشد. [[منصب امامت]]، به دست خداست و او کسی را به این مقام نمی‌گمارد مگر از دیگران برتر باشد. دانشمندان شیعه، دلایل محکم [[نقلی]] و [[عقلی]] متعددی بر [[لزوم افضلیت امام]] اقامه کرده‌اند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی‌، ج۱، ص۲۰۲؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۵۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۵ و ج۹۳، ص۶۴۰؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول‌، ص۴۴۱؛ غیبت نعمانی‌، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۳۲۴.</ref> [[امام]] [[برترین]] [[انسان‌ها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر می‌بایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است. اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که [[خداوند حکیم]] شایسته‌ترین آنها را برای [[اجرای احکام]] برمی‌گزیند. [[امام]] در ادبیات [[قرآنی]]، آن‌گاه که مقصود از آن [[امامت]] [[حق]] باشد، بر افراد گوناگونی در رتبه‌های تشکیکی متفاوتی اطلاق می‌شود. بالاترین مرتبه [[امامت]]، از آنِ کسی است که [[منصوب]] از طرف [[خداوند]]، [[برترین]] [[انسان‌ها]] و دارای [[مقام عصمت]] است و با [[علمی]] که [[خدا]] بدو داده، افزون بر [[وظیفه]] [[هدایت مردم]]، مأموریت [[اجرای احکام]] و [[احکام دین]] را نیز دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>.


==== ۵. نصب الهی ([[منصوب من عند الله]]) ====
==== ۶. نصب الهی ([[منصوب من عند الله]]) ====
{{اصلی|نصب الهی امام}}
{{اصلی|نصب الهی امام}}
[[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با جعل الهی به کسی داده می‌شود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ چنان‌که وقتی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. از دیدگاه [[شیعه]]، تعیین [[امام]] و [[جانشین]] [[پیامبر]] تنها به [[دستور خدا]] و [[انتخاب]] او انجام می‌گیرد و [[پیامبر]]، [[امام]] پس از خود را معرفی می‌کند. بنابراین هیچ فرد یا گروهی [[حق]] دخالت در این امر را ندارند. ضرورت نصب [[امام]] از سوی [[خداوند]] دلیل‌هایی دارد؛ از جمله:
[[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با جعل الهی به کسی داده می‌شود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ چنان‌که وقتی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. از دیدگاه [[شیعه]]، تعیین [[امام]] و [[جانشین]] [[پیامبر]] تنها به [[دستور خدا]] و [[انتخاب]] او انجام می‌گیرد و [[پیامبر]]، [[امام]] پس از خود را معرفی می‌کند. بنابراین هیچ فرد یا گروهی [[حق]] دخالت در این امر را ندارند. ضرورت نصب [[امام]] از سوی [[خداوند]] دلیل‌هایی دارد؛ از جمله:
خط ۶۳: خط ۶۷:
[[نص]] در کاربرد اصطلاحی‌اش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از [[راه‌های شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۳۸.</ref>. کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانسته‌اند، در چگونگی و راه تعیین و نصب با هم [[اختلاف]] دارند. [[امامیه]]، تنها راه تعیین و نصب را نص و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی می‌داند که امامتش با نص [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام می‌داند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۳-۲۱۷.</ref>
[[نص]] در کاربرد اصطلاحی‌اش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از [[راه‌های شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۳۸.</ref>. کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانسته‌اند، در چگونگی و راه تعیین و نصب با هم [[اختلاف]] دارند. [[امامیه]]، تنها راه تعیین و نصب را نص و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی می‌داند که امامتش با نص [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام می‌داند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>.<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۲۱۳-۲۱۷.</ref>


==== ۶. وصیت به امامت ([[وصی]]) ====
==== ۷. وصیت به امامت ([[وصی]]) ====
{{اصلی|وصایت|وصایت امام}}
{{اصلی|وصایت|وصایت امام}}
[[وصایت]] و [[تعیین جانشین]] از سوی [[انبیا]]، یکی از سنت‌های رایج در میان [[پیامبران الهی]] بوده است. آنها بنا به [[دستور الهی]] و به منظور [[حفظ]] و [[استمرار رسالت]] خود، همواره فردی را به عنوان [[وصی]] و [[جانشین]] خود [[انتخاب]] می‌کردند تا پس از آنها، راهشان را ادامه دهد و [[پیام الهی]] را به [[مردم]] برساند. این امر نشان‌دهنده اهمیت و [[ضرورت]] تداوم [[رسالت]] انبیا و وجود وصی پس از آنهاست. نمونه‌هایی از این وصایت‌ها عبارتند از: [[وصیت]] [[حضرت آدم]] به [[شیث]]، [[حضرت نوح]] به [[سام]]، [[حضرت ابراهیم]] به [[اسحاق]]، [[حضرت موسی]] به [[هارون]] و [[حضرت عیسی]] به [[شمعون]]. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نیز در آخرین لحظات [[زندگی]]، [[حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان وصی خود انتخاب کرد. [[پیامبر اکرم]] همچنین بارها - در طول زندگی خود - بر اهمیت وصایت و [[ولایت ائمه اطهار]] تأکید کرد. علاوه بر این، [[پیامبر اسلام]] در موارد متعددی - از جمله: [[واقعه یوم الدار]]، [[غدیر خم]] و غیره - حضرت علی{{ع}} و دیگر [[امامان معصوم]] را به عنوان [[جانشینان]] و خلفای خود معرفی کرد تا پیام الهی به وسیله آن امامان به مردم منتقل شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۵۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۲.</ref>.
[[وصایت]] و [[تعیین جانشین]] از سوی [[انبیا]]، یکی از سنت‌های رایج در میان [[پیامبران الهی]] بوده است. آنها بنا به [[دستور الهی]] و به منظور [[حفظ]] و [[استمرار رسالت]] خود، همواره فردی را به عنوان [[وصی]] و [[جانشین]] خود [[انتخاب]] می‌کردند تا پس از آنها، راهشان را ادامه دهد و [[پیام الهی]] را به [[مردم]] برساند. این امر نشان‌دهنده اهمیت و [[ضرورت]] تداوم [[رسالت]] انبیا و وجود وصی پس از آنهاست. نمونه‌هایی از این وصایت‌ها عبارتند از: [[وصیت]] [[حضرت آدم]] به [[شیث]]، [[حضرت نوح]] به [[سام]]، [[حضرت ابراهیم]] به [[اسحاق]]، [[حضرت موسی]] به [[هارون]] و [[حضرت عیسی]] به [[شمعون]]. [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نیز در آخرین لحظات [[زندگی]]، [[حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان وصی خود انتخاب کرد. [[پیامبر اکرم]] همچنین بارها - در طول زندگی خود - بر اهمیت وصایت و [[ولایت ائمه اطهار]] تأکید کرد. علاوه بر این، [[پیامبر اسلام]] در موارد متعددی - از جمله: [[واقعه یوم الدار]]، [[غدیر خم]] و غیره - حضرت علی{{ع}} و دیگر [[امامان معصوم]] را به عنوان [[جانشینان]] و خلفای خود معرفی کرد تا پیام الهی به وسیله آن امامان به مردم منتقل شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۵۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۲.</ref>.
خط ۶۹: خط ۷۳:
طبق [[احادیث]] متعدد، پیامبر اکرم{{صل}} بارها بر [[لزوم پیروی از قرآن]] و [[اهل بیت]]{{ع}} تأکید و وصیت کرد که مردم پس از ایشان، به امامان معصوم [[رجوع]] کنند. همچنین [[امام علی]]{{ع}}، وصیت و [[وراثت پیامبر]]{{صل}} را [[حق اهل بیت]]{{ع}} می‌دانست و خود را [[وصی رسول خدا]] معرفی می‌کرد<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>، چنان که به هنگام [[بیعت گرفتن]] از ایشان می‌فرمود: من وصی پیامبرم<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. آن حضرت در [[خطبه]] دیگری ضمن تأکید بر [[مشروعیت خلافت]] و [[امامت اهل بیت]]{{عم}} فرمود: وصیت و وراثت حقیقی رسول خدا{{صل}} در اهل بیت اوست: {{متن حدیث|وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۱.</ref>. بنابراین وجود وصایت [[الهی]] در امامان معصوم{{ع}}، مستند به احادیث فراوانی از سوی پیامبر اکرم{{صل}} است.
طبق [[احادیث]] متعدد، پیامبر اکرم{{صل}} بارها بر [[لزوم پیروی از قرآن]] و [[اهل بیت]]{{ع}} تأکید و وصیت کرد که مردم پس از ایشان، به امامان معصوم [[رجوع]] کنند. همچنین [[امام علی]]{{ع}}، وصیت و [[وراثت پیامبر]]{{صل}} را [[حق اهل بیت]]{{ع}} می‌دانست و خود را [[وصی رسول خدا]] معرفی می‌کرد<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>، چنان که به هنگام [[بیعت گرفتن]] از ایشان می‌فرمود: من وصی پیامبرم<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. آن حضرت در [[خطبه]] دیگری ضمن تأکید بر [[مشروعیت خلافت]] و [[امامت اهل بیت]]{{عم}} فرمود: وصیت و وراثت حقیقی رسول خدا{{صل}} در اهل بیت اوست: {{متن حدیث|وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ}}<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۱.</ref>. بنابراین وجود وصایت [[الهی]] در امامان معصوم{{ع}}، مستند به احادیث فراوانی از سوی پیامبر اکرم{{صل}} است.


==== قریشی بودن امام ====
==== ۸. قریشی بودن امام ====
{{اصلی|قریشی بودن امام}}
{{اصلی|قریشی بودن امام}}
مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به جد [[پیامبر خاتم]] {{صل}}، «[[نضر بن کنانه]]» بازگردد. از نظر امامیه [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه [[طوایف]] و [[قبایل]] قریش نمی‌شود، بلکه ویژه [[بنی هاشم]] است. دلیل آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَیْشٍ}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، ج۱، ص۴۱۳.</ref> و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} می‌داند. لذا امامیه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کرده‌اند<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref>
مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به جد [[پیامبر خاتم]] {{صل}}، «[[نضر بن کنانه]]» بازگردد. از نظر امامیه [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه [[طوایف]] و [[قبایل]] قریش نمی‌شود، بلکه ویژه [[بنی هاشم]] است. دلیل آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَیْشٍ}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، ج۱، ص۴۱۳.</ref> و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} می‌داند. لذا امامیه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کرده‌اند<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۲.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش