پرش به محتوا

اصلاح اقتصادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۶۵: خط ۴۶۵:


==== سه. نظارت بر ثروت و رفتار اقتصادی و غیر اقتصادی کارگزاران و اصلاح آسیب‌ها ====
==== سه. نظارت بر ثروت و رفتار اقتصادی و غیر اقتصادی کارگزاران و اصلاح آسیب‌ها ====
یکی دیگر از اقدامات [[امام علی]]{{ع}} در اصلاحات اقتصادی، [[نظارت]] بر [[ثروت]] [[کارگزاران حکومت]] و نحوه تعامل آنان با دیگران بوده است. امام برای این کار جاسوسانی را چون [[کعب بن مالک]] گمارده بود<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۴؛ در موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۳۸، در پاورقی آمده است که صحیح، مالک بن کعب است؛ زیرا کعب بن مالک با علی {{ع}} بیعت نکرد؛ ولی مالک بن کعب از کارگزاران حضرت بود.</ref>. در عهدنامه او به [[مالک اشتر]] نیز آمده است: در [[اعمال]] کارگزاران خود کاوش نمای و جاسوسانی از [[مردم]] راستگوی و [[وفادار]] به خود بر آنان برگمار؛ زیرا [[مراقبت]] نهایی تو در کارهایشان آنان را به رعایت [[امانت]] و [[مدارا]] در حق رعیت وا می‌دارد و بنگر تا [[یاران]] کارگزارانت تو را به [[خیانت]] نیالایند. هر گاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و [[اخبار]] [[جاسوسان]] در نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان [[گواهی]] دادند، همین خبرها تو را بس است. باید به سبب خیانتی که کرده، تنش را به [[تنبیه]] بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی؛ سپس [[خوار]] و ذلیلش‌سازی و مهر خیانت بر او زنی و ننگ را بر گردنش آویزی<ref>نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۲، نامه ۵۳، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref>.
یکی دیگر از اقدامات [[امام علی]]{{ع}} در اصلاحات اقتصادی، [[نظارت]] بر [[ثروت]] [[کارگزاران حکومت]] و نحوه عملکرد و تعامل آنان با دیگران بوده است<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۸۱.</ref>.
 
در هر جامعه‌ای، یکی از مهم‎ترین اموری که [[رهبر]] آن [[جامعه]]، باید به [[درستی]] به آن بپردازد تا آن [[نظام]] از گردشی سالم و [[استوار]] برخوردار شود، [[نظارت]] بر عملکرد [[مسئولان]] و [[کارمندان]] بخش‎‌های مختلف و [[بازرسی]] و پیگیری امور آنهاست. این اصل مهم، خود یکی از اصول سفارش شده [[قرآن کریم]] می‌باشد. آنجا که [[خداوند]]، [[پیامبر گرامی]] خود را [[گواه]] [[اعمال]] [[مردم]] معرفی کرده و فرموده: {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>. در [[حکومت علوی]] نیز، علاوه بر آنکه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود بدین مسأله اهمیت می‌داد، از مسئولان نیز میخواست که این امر را به دقت رعایت نمایند<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. نظارت بر کارگزاران، در آنان این [[احساس]] را به وجود می‎آورد که همواره تحت کنترل نیروهای نظارتی هستند، و اگر تخلفی از آنان سر زند، [[مجازات]] خواهند شد. بنابراین وجود چنین نیروهایی، امکان ارتکاب [[فساد]] را، تا حد بسیاری، کاهش خواهد داد<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>.
 
===== ضرورت نظارت بر کارگزاران و بازرسی از عملکرد آنان =====
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[نظارت]] و [[بازرسی]] را امری ضروری مطرح می‌کند، و آن را ضامن امانت‎داری، [[خوش رفتاری]] و درست‎کاری [[کارگزاران]] عنوان می‎‌نماید. نامه‌های رسیده از [[امام علی]]{{ع}} روشن می‌کند که آن [[امام همام]] در دوران [[زمامداری]] خویش، همواره بر [[اعمال]] و [[رفتار]]، مناسبات و حتی نوع [[زندگی]] کارگزاران خویش نظارت داشت و تمامی امور مربوط به آنها را مورد بازرسی و پیگیری قرار می‌داد. به طور کلی می‌‌توان گفت در [[سیستم حکومتی امام علی]]{{ع}} کنترل و نظارت، یکی از اساسی‌ترین محورهای [[مدیریت]] ایشان به حساب می‌آمد. نوع نگاه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به افراد [[جامعه]]، برگرفته از [[حسی]] دلسوزانه و پدرانه بود، و چنان به کارهای مربوط به آنان اهمیت می‌داد که گویی [[پدری]] [[مهربان]] به دنبال کار فرزندانش است. این نوع نگاه [[امام]]{{ع}} در نامه‌هایی که به کارگزارانش نوشته، منعکس شده است. امام{{ع}} به [[مالک اشتر]] چنین می‌نویسد: {{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ یعنی: پس در کارهای آنان به گونه‌ای بیاندیش که پدری مهربان درباره فرزندش می‌‎اندیشد، و مبادا آن‎چه را که آنان را بدان نیرومند می‌کنی در نظرت بزرگ جلوه کند، و [[نیکوکاری]] تو نسبت به آنان - هر چند اندک باشد- [[خوار]] مپ‌ندار؛ زیرا [[نیکی]]، آنان را به [[خیرخواهی]] تو خواند، و گمانشان را نسبت به تو [[نیکو]] گرداند، و رسیدگی به امور کوچک آنان را به خاطر رسیدگی به کارهای بزرگشان وامگذار؛ زیرا از نیکی اندک تو [[سود]] می‌برند، و به نیکی‎‌های بزرگ تو [[بی‌نیاز]] نیستند.
 
با توجه به اینکه نظارت در اداره یک [[جامعه]] نقشی اساسی و مهم دارد، هیچ جامعه‎‌ای بدون [[نظارت]] و [[بازرسی]] نمی‎تواند به سوی اهداف خود [[سیر]] کند، و [[سلامت]] و [[صلابت]] خود را مستحکم سازد. این مسأله و در [[مدیریت اقتصادی]] حساس‌تر و دقیق‌تر است،؛ چراکه یک جامعه، بدون [[اقتصادی]] سالم و پویا نمی‎تواند [[رضایت مردم]] را در پی داشته باشد، و رسیدن به یک [[اقتصاد سالم]] و اثرگذار، بدون نظارت بر [[اعمال]] و [[رفتار]] [[کارگزاران]] و دست‎اندرکاران در بخش مربوط به [[مسائل مالی]] جامعه امکان پذیر نخواهد بود.<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>
 
===== گماردن خبرچین برای اعمال نظارت =====
با وجود اینکه [[امام علی]]{{ع}} کارگزارانی شایسته، باتقوا و مطمئن را به کار گماردند، و تدابیری در پیش‎گیری از [[جرائم]]، اتخاذ نمودند، باز هم نسبت به [[حفظ]] [[بیت المال]] نگران بودند. به همین دلیل بر گماردن نیروهای نظارتی [[مؤمن]] و [[متعهد]] [[اصرار]] داشت، و از امرای بلاد مختلف می‎خواست، بر کارگزاران خود افرادی را بگمارند: {{متن حدیث|ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ یعنی: سپس [[رفتار]] کارگزاران را بررسی کن، و جاسوسانی [[راستگو]]، و [[وفا]] پیشه بر آنان بگمار، که [[مراقبت]] و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت‎داری، و [[مهربانی]] با [[رعیت]] خواهد بود<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>.
 
امام برای این کار جاسوسانی را چون [[کعب بن مالک]] گمارده بود<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰۴؛ در موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۳۸، در پاورقی آمده است که صحیح، مالک بن کعب است؛ زیرا کعب بن مالک با علی {{ع}} بیعت نکرد؛ ولی مالک بن کعب از کارگزاران حضرت بود.</ref>. در عهدنامه او به [[مالک اشتر]] نیز آمده است: در [[اعمال]] کارگزاران خود کاوش نمای و جاسوسانی از [[مردم]] راستگوی و [[وفادار]] به خود بر آنان برگمار؛ زیرا [[مراقبت]] نهایی تو در کارهایشان آنان را به رعایت [[امانت]] و [[مدارا]] در حق رعیت وا می‌دارد و بنگر تا [[یاران]] کارگزارانت تو را به [[خیانت]] نیالایند. هر گاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و [[اخبار]] [[جاسوسان]] در نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان [[گواهی]] دادند، همین خبرها تو را بس است. باید به سبب خیانتی که کرده، تنش را به [[تنبیه]] بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی؛ سپس [[خوار]] و ذلیلش‌سازی و مهر خیانت بر او زنی و ننگ را بر گردنش آویزی<ref>نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۲، نامه ۵۳، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref>.


[[حضرت امیر]] {{ع}}، خود، سفارش‌هایش به مالک را عملی می‌کرد. در [[تاریخ]]، موارد متعددی نقل شده که حضرت از خطای کارگزاران خود [[آگاه]] شده و آنها را توبیخ یا تنبیه کرده است. نامه‌های متعددی در [[نهج البلاغه]] بر همین مطلب [[گواه]] است<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۴۰-۱۵۷.</ref>. علت خطای برخی کارگزاران و نظارت شدید و توبیخ حضرت را پیش‌تر بیان کردیم. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با توجه به تعداد اندک افراد [[مؤمن]] و مدیر، و گستردگی [[حکومت اسلامی]] چاره‌ای جز این نداشت<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۸۱.</ref>.
[[حضرت امیر]] {{ع}}، خود، سفارش‌هایش به مالک را عملی می‌کرد. در [[تاریخ]]، موارد متعددی نقل شده که حضرت از خطای کارگزاران خود [[آگاه]] شده و آنها را توبیخ یا تنبیه کرده است. نامه‌های متعددی در [[نهج البلاغه]] بر همین مطلب [[گواه]] است<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ج۴، ص۱۴۰-۱۵۷.</ref>. علت خطای برخی کارگزاران و نظارت شدید و توبیخ حضرت را پیش‌تر بیان کردیم. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با توجه به تعداد اندک افراد [[مؤمن]] و مدیر، و گستردگی [[حکومت اسلامی]] چاره‌ای جز این نداشت<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۸۱.</ref>.


===== نهی از ثروت‌اندوزی و دنیاطلبی کارگزاران =====
امام به [[کارگزاران]] خود سفارش می‌نمود تا از حضور در [[دعوت]] [[ثروتمندان]] پرهیز نمایند و نیز آنان را از [[تکاثر]] [[ثروت]] و [[دنیاطلبی]] پرهیز می‌دهد. [[نامه]] سوم [[نهج‌البلاغه]]، نامه‌ای است که امام{{ع}} به [[شریح قاضی]] پسر [[حارث]] که در [[زمان]] [[حکومت]] آن حضرت، خانه‌ای به هشتاد دینار خرید، نوشته شد و در آن امام [[خشم]] خود از چنین کاری را ابراز داشته است و از چنین اقدامی هشدار می‌دهند<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref> و یا نامه امام به [[عثمان]] پسر [[حنیف]] [[کارگزار]] امام در [[بصره]] که به مهمانی یکی از ثروتمندان رفته، نوشته‌اند و در آن از حضور در چنین مجالسی پرهیز داده‌اند. «خبر یافتم که یکی از [[جوانان]] بصره تو را به مهمانی خوانده و تو نیز بدانجا شتافته ای... [[گمان]] نمی‌کردم بر سر سفره مردمی بنشینی که نیازمندانشان را به جفا می‌‌رانند و توانگرشان را به آن فرا می‌خوانند.»..<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۴۹۵.</ref> و یا امام در نامه‌ای به [[منذر بن جارود]]، ایشان را به خاطر [[خیانت]] و دنیاطلبی مورد [[سرزنش]] قرار داده، از [[مسئولیت]] عزل می‌کند «اگر آنچه که از تو برایم گزارش شده درست باشد شتر [[خانواده]] تو و بند کفشت از تو بهتر است کسی با صفات تو شایسته آن نیست که مرزی توسط او بسته شود یا فرمانی به دست او [[اجرا]] گردد یا مقامش بالا رود یا در امانتی [[شریک]] شود.»..<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۷۱، ص۵۴۹.</ref> و یا می‌‌فرماید «با خبر شدم تو غنمیت‌های [[مسلمانان]] را که از نیزه‌ها و اسب‌های آنان گرد آمده و خونشان بر سر آن [[زمین]] ریخته در میان [[بادیه‌نشینان]] [[قبیله]] خودت که تو را برگزیده‌اند، تقسیم می‌کنی [[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید اگر این خبر [[حقیقت]] داشته باشد [[منزلت]] خود را نزد من کاسته‌ای. [[آگاه]] باش [[حق]] [[مسلمانی]] که نزد تو یا من هستند از تقسیم [[غنیمت]]، برابر است<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۴۳، ص۴۹۳.</ref>. بدین‌سان [[امام]]{{ع}} از سویی با دقت در [[رفتار]] [[کارگزاران حکومت]] آنان را مورد ارزیابی دقیق قرار می‌دهد و از سویی از انباشت [[ثروت]] و [[دنیاطلبی]] مفرط برحذر می‌دارد و در همه این موارد، خود به عنوان [[الگو]] پیش روی آنان است.
امام به [[کارگزاران]] خود سفارش می‌نمود تا از حضور در [[دعوت]] [[ثروتمندان]] پرهیز نمایند و نیز آنان را از [[تکاثر]] [[ثروت]] و [[دنیاطلبی]] پرهیز می‌دهد. [[نامه]] سوم [[نهج‌البلاغه]]، نامه‌ای است که امام{{ع}} به [[شریح قاضی]] پسر [[حارث]] که در [[زمان]] [[حکومت]] آن حضرت، خانه‌ای به هشتاد دینار خرید، نوشته شد و در آن امام [[خشم]] خود از چنین کاری را ابراز داشته است و از چنین اقدامی هشدار می‌دهند<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref> و یا نامه امام به [[عثمان]] پسر [[حنیف]] [[کارگزار]] امام در [[بصره]] که به مهمانی یکی از ثروتمندان رفته، نوشته‌اند و در آن از حضور در چنین مجالسی پرهیز داده‌اند. «خبر یافتم که یکی از [[جوانان]] بصره تو را به مهمانی خوانده و تو نیز بدانجا شتافته ای... [[گمان]] نمی‌کردم بر سر سفره مردمی بنشینی که نیازمندانشان را به جفا می‌‌رانند و توانگرشان را به آن فرا می‌خوانند.»..<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۴۹۵.</ref> و یا امام در نامه‌ای به [[منذر بن جارود]]، ایشان را به خاطر [[خیانت]] و دنیاطلبی مورد [[سرزنش]] قرار داده، از [[مسئولیت]] عزل می‌کند «اگر آنچه که از تو برایم گزارش شده درست باشد شتر [[خانواده]] تو و بند کفشت از تو بهتر است کسی با صفات تو شایسته آن نیست که مرزی توسط او بسته شود یا فرمانی به دست او [[اجرا]] گردد یا مقامش بالا رود یا در امانتی [[شریک]] شود.»..<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۷۱، ص۵۴۹.</ref> و یا می‌‌فرماید «با خبر شدم تو غنمیت‌های [[مسلمانان]] را که از نیزه‌ها و اسب‌های آنان گرد آمده و خونشان بر سر آن [[زمین]] ریخته در میان [[بادیه‌نشینان]] [[قبیله]] خودت که تو را برگزیده‌اند، تقسیم می‌کنی [[سوگند]] به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید اگر این خبر [[حقیقت]] داشته باشد [[منزلت]] خود را نزد من کاسته‌ای. [[آگاه]] باش [[حق]] [[مسلمانی]] که نزد تو یا من هستند از تقسیم [[غنیمت]]، برابر است<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۴۳، ص۴۹۳.</ref>. بدین‌سان [[امام]]{{ع}} از سویی با دقت در [[رفتار]] [[کارگزاران حکومت]] آنان را مورد ارزیابی دقیق قرار می‌دهد و از سویی از انباشت [[ثروت]] و [[دنیاطلبی]] مفرط برحذر می‌دارد و در همه این موارد، خود به عنوان [[الگو]] پیش روی آنان است.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش