وظایف امت نسبت به امام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵: خط ۵:
[[امّت]] در قبال [[امام]] [[تکالیف]] و وظایفی دارد که اگر آنها به این [[تکالیف]] عمل می‌کردند هرگز [[رهبری]] و [[حکومت]] بر آنها به دست [[ستمکاران]] و [[طاغوت‌ها]] نمی‌افتاد. [[امامان معصوم]] هرگز از انجام [[تکالیف]] خود تخطّی نکردند؛ ولی [[مردم]] در انجام [[وظایف]] خود کوتاهی کردند. اینک برخی از [[وظایف]] [[امّت]] مورد بررسی قرار می‌گیرد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۹۰.</ref>.
[[امّت]] در قبال [[امام]] [[تکالیف]] و وظایفی دارد که اگر آنها به این [[تکالیف]] عمل می‌کردند هرگز [[رهبری]] و [[حکومت]] بر آنها به دست [[ستمکاران]] و [[طاغوت‌ها]] نمی‌افتاد. [[امامان معصوم]] هرگز از انجام [[تکالیف]] خود تخطّی نکردند؛ ولی [[مردم]] در انجام [[وظایف]] خود کوتاهی کردند. اینک برخی از [[وظایف]] [[امّت]] مورد بررسی قرار می‌گیرد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۹۰.</ref>.


== [[وظایف معرفتی]] ([[معرفت به امام|معرفت]]) ==
== وظایف امت در برابر امام ==
=== نخست: [[شناخت شخصیت امام|شناخت شخصیت]] و [[شناخت جایگاه امام|جایگاه امام]] ===
=== اول: وظایف فردی ===
اوّلین و مهم‌ترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به او است؛ زیرا [[بهره‌گیری از وجود امام]] و هدایت‌های او فرع بر [[شناخت]] او است و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود؛ به همین [[دلیل]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، با [[مرگ]] [[جاهلیّت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} می‌خوانیم: "هر کس که [[خداوند]] عزّوجل را [[عبادت]] کند (با عبادتی که خود را به زحمت می‌اندازد) در حالی که برای او [[امام]] و [[پیشوای الهی]] نباشد، در این صورت تلاشش پذیرفته نمی‌شود و در [[گمراهی]] و [[سرگردانی]] به سر می‌برد و [[خداوند]] اعمالش را [[دشمن]] می‌دارد و مثل او مثل گوسفندی است که چوپان خود را گم کرده است"<ref>اصول کافی، کتاب الحجة، باب معرفة الامام و الردالیه، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۰.</ref>.
==== معرفت ====
{{اصلی|شناخت اهل بیت}}
[[لزوم]] [[شناخت حقوق اهل بیت]] در [[قرآن]] و [[روایات]] و رعایت آن، حقیقتی است که توجه به آن موجب سعادت دنیا و [[آخرت]] و [[غفلت]] از آن موجب [[شقاوت]] و هلاکت [[ابدی]] [[انسان]] است. معرفت اهل بیت نخستین [[حق]] ایشان و اساس [[حیات طیبه]] و [[معنوی]] [[انسانی]] است و راز اصلی حرکت تکاملی [[انسان]] یا همان [[هدایت الهی]] و ارتباط او با خداست: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز فرمودند: "کسی خداوند (عزوجل) را شناخته و [[پرستش]] کرده که [[خدا]] و [[امام]] او را، که از ما [[اهل بیت]] است، بشناسد"<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. این [[وجوب]] از جمله تکالیفی است که در هیچ حالی از [[انسان]] ساقط نمی‌گردد.


=== دوم: [[شناخت حقوق امام]] ===
پایین‌ترین مرتبه معرفت اهل بیت، این است که آنها همتای پیامبرند و همه [[شئون]] ایشان، بجز مقام را دارا می‌باشند. [[پیامبر اکرم]] در این مورد می‌فرمایند: "اولین ما، مانند آخرین و آخرین ما، مانند اولین ما است"<ref>{{متن حدیث|...أَوَّلُنَا كَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا كَأَوَّلِنَا}}؛ کراجکی، الرسالة العلویة، ص۴۴؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۶۰؛ ج۲۶، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۷۶- ۸۱.</ref>
=== سوم: [[شناخت]] [[سیره]] و [[معارف امام]] ===


== [[وظایف قلبی]] و [[عاطفی]] ==
برخی از ساحت های شناخت اهل بیت {{ع}} عبارت‌اند از: [[شناخت شخصیت اهل بیت]] {{ع}}؛ [[شناخت حقوق اهل بیت]] و [[شناخت معارف اهل بیت]]<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۶۲ ـ ۷۱.</ref>.
=== نخست: [[ایمان به امام]] و [[کفر به دشمنان]] او ===
=== دوم: [[تولی امام]] ([[پذیرش ولایت امام|پذیرش ولایت او]]) و [[تبری از دشمن امام]] ([[بیزاری از دشمنان امام|بیزاری از دشمنان او]]) ===
=== سوم: [[محبّت به امام]] و [[بغض به دشمنان]] او ===
[[محبّت]] و [[دشمنی]]، هر دو از [[امور قلبی]] بوده و نمی‌توان آن را به عنوان [[تکلیف]] و [[وظیفه]] [[تعیین]] کرد؛ امّا این دو مقدّماتی دارند که می‌توان با ایجاد آن مقدّمات آنها را به وجود آورد؛ مثلاً [[انسان]] فطرتاً کمال و [[زیبایی]] را [[دوست]] دارد و آن را در هر کس ببیند نسبت به او [[محبّت]] پیدا می‌کند و با توجّه به [[کمالات]] موجود در [[امام]] و [[جمال]] [[معنوی]] او هر کس نسبت به [[امام]] و صفات او [[معرفت]] پیدا کند طبعاً او را [[دوست]] خواهد داشت؛ پس [[محبّت]] نسبت به [[امام]]، فرع بر [[معرفت]] او است؛ البته می‌توان نفس را به [[محبّت]] افراد فرا خواند و از این طریق نیز [[محبّت]] ایجاد می‌شود. رمز تأکید فراوان [[احادیث]] و حتّی [[قرآن کریم]] نسبت به [[محبّت]] [[اهل بیت]] {{عم}} از جمله همین مطلب است؛ مثلاً از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است که فرمود: "در [[روز قیامت]] [[بنده]] گام از گام بر نمی‌دارد مگر آنکه از چهار مطلب از او میپرسند: از عمرش که چگونه آن را به پایان رسانده است، از جوانی‌اش که چگونه به [[پیری]] رسانده است، از دارایی‌اش که از کجا به دست آورده و در کجا [[مصرف]] کرده است و از [[محبّت]] ما [[اهل‌بیت]] {{عم}}"<ref>غایة المرام، ص۲۶۱.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۱.</ref>.


=== چهارم: [[مودّت امام]] و [[عداوت با دشمنان]] او ===
==== محبت ====
=== پنجم: [[خیرخواهی برای امام]] ([[نصح برای امام]]) ===
{{اصلی|محبت اهل بیت}}
یکی دیگر از [[وظایف امّت]]، [[خیرخواهی]] نسبت به [[حکومت]] و [[رهبر]] و پیشوای خود است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که ... در پنهان و آشکار [[خیرخواهی]] کنید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
[[محبت]]، به معنای [[دوست داشتن]] امری [[قلبی]] در برابر [[بغض]] است<ref>{{متن حدیث|وَ الْحُبُّ وَ ضِدَّهُ الْبُغْضَ}}؛کافی، ج۱، ص۲۰.</ref>. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[محبّت به خاندان پیامبر]] {{صل}} را [[حق]] [[خدا]] بر [[انسان]] می‌داند<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكُمْ بِحُبِّ آلِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ حَقُّ اللَّهِ عَلَيْكُمْ}}؛ غررالحکم، ص۱۱۷.</ref> و از سویی [[محبّت]] [[اهل بیت]] {{عم}} با [[محبّت]] [[خدا]] گره خورده است: {{متن حدیث|فَمَنْ أَحَبَّنَا فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ}}<ref>صدوق، أمالی، ص۴۷۶.</ref>.


در سخن دیگری از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "[[پیامبر]] در [[مسجد]] خیف در [[منی]] [[سخنرانی]] کرد و فرمود: "سه چیز است که در [[قلب]] [[انسان]] [[مسلمان]] [[خیانت]] نسبت به آن راه ندارد. [[اخلاص]] عمل برای [[خدا]]، [[خیرخواهی]] برای [[پیشوایان]] [[مسلمانان]] و [[همراهی]] با [[جماعت]] [[مسلمانان]]"<ref>اصول کافی، باب أمر النبی {{صل}} بالنصیحة لائمة المسلمین و اللزوم لجماعتهم، ج۲، ص۲۹۸.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۲.</ref>
تأثیر و جایگاه [[محبّت]] [[اهل بیت]] {{عم}} در [[ایمان]] [[انسان]] به گونه‌ای است که بدون [[محبّت]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[ایمان]] [[انسان]] تمام و کمال نمی‌یابد، [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرمایند: [[ایمان]] تمام و کمال نمی‌یابد مگر به [[محبت]] با ما [[اهل بیت]] {{عم}}<ref>{{متن حدیث|لَا يَتِمُّ الْإِيمَانُ إِلَّا بِمَحَبَّتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ}}؛ قمی‌خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۱۱۰.</ref>.


=== ششم: [[صلوات بر امام]] و [[لعن بر دشمنان]] او ===
[[محبّت]] [[پیامبر]] و [[خاندان]] او {{عم}} با [[عمل]] [[انسان‌ها]] به [[دستورات الهی]] و [[پیروی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} پیوند خورده است، به گونه‌ای که [[محبّت]] بی‌تبعیت، کارساز نخواهد بود: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۷ ـ ۸۰؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۸۶- ۸۸.</ref>


== [[وظایف رفتاری]] و [[وظایف عملی|عملی]] ==
==== ترفیع بیوت ====
=== نخست: [[تمسک به امام|تمسّک]] و [[اعتصام به امام]] ===
{{اصلی|ترفیع بیت امام}}
یکی از [[وظایف مسلمانان نسبت به امام]] {{عم}} تمسّک به اوست. تمسک به [[امام]] {{ع}} در قالب [[حدیث شریف ثقلین]] [[تبیین]] شده است<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۳.</ref> و تمسک به [[امام]] {{ع}} نیز به‌معنای چنگ زدن به سیره و فرمان او و محکم گرفتن آنهاست؛ به گونه‌ای که با وجودمان آمیخته گردد و هیچ جدایی از آن نداشته باشیم. [[تمسّک به امام]] [[انسان]] را از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[حفظ]] می‌کند <ref>{{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا}}</ref> و به [[سعادت]] می‌رساند <ref>{{متن حدیث|وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ}}.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۳.</ref>. اعتصام، حالتی درونی همراه با برون‌داد [[رفتاری]] است که از [[ادراک]] [[ناتوانی]]، [[نیازمندی]] و آسیب‌پذیری [[انسان]] سرچشمه گرفته و معتصِم را برای دستیابی به [[عصمت]] و ایمنی، به [[پناه]] بردن و دست انداختن به نگهدارنده‌ای [[معصوم]] و مطمئن وامی‌دارد<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۷ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۷، ص۱۵۹.</ref>. [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[دستور]] می‌دهد که [[اعتصام به حبل الهی]] داشته باشد: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> و از [[تفرقه]] و پراکندگی [[پرهیز]] کند: {{متن قرآن|وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و مپراکنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. طبق آیات و روایات شریف، [[حبل الهی]]، [[اهل بیت]] [[عصمت]] و طهارت‌اند<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا}}؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۸۴.</ref> ازاین‌رو، اعتصام به [[اهل بیت]] {{عم}} از [[وظایف]] یک [[انسان]] [[مسلمان]] به شمار می‌رود و این اعتصام موجبات [[هدایت]] او را فراهم می‌آورد <ref>{{متن حدیث|وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۵۱.</ref>. [[تمسّک به امام]] [[انسان]] را از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[حفظ]] <ref>{{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا}}</ref> و اعتصام به آنها [[انسان]] را [[هدایت]] می‌کند: <ref>{{متن حدیث|وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۵۱.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>.
از جمله حقوقی که مصداق [[تکریم]] [[اهل بیت]] است، [[حق ترفیع بیوت]]: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} از پدر گرامیش [[نقل]] کرده که "مقصود [[آیه]]، خانه‌های [[آل محمد]] {{صل}} و [[خانه علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] و [[حمزه]] و جعفر {{عم}} است"<ref>استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۳۵۹.</ref>.


=== دوم: [[تبعیت از امام]] ([[معیت با امام]]) ===
[[اذن]] در هر چیز، به معنای اعلام این معنا است که مانعی از انجام آن نیست و مراد از رفع، بالا بردن [[قدر]]، [[منزلت]] است و آن [[تعظیم]] ([[تکریم]]) است، در اینجا این عظمت و [[علو]]، [[مال]] [[خدای تعالی]] است که در این رفع، بالا بردن، کسی با [[خدا]] شریک نمی‌شود الا اینکه به [[الله]] تعالی منتسب شود<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۲۶؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۳۹۶.</ref> و مراد از رفع، [[تعظیم]] و رفع کثیفی و [[زشتی]] است و تطهیر [[معاصی]] و چیزهای [[پست]]. "بنابراین [[آیه]] دلایت می‌کند بر جواز تزیئن [[بیوت]] [[انبیاء]] و تعمیر بیوت در زمان حیاتشان و بعد از ممات ایشان و یا مراد رفع [[معنوی]] و عظمت معنوی است و بنابراین [[آیه]] به [[تکریم]] آن بیوت و [[تعظیم]] و ضیافت و تطهیر بیوت از آن چیزهایی که درشان آنها نیست دلالت می‌کند"<ref>جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۱۰، ص۲۹۶.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۹۳- ۱۰۰.</ref>
این وظیفه دارای دو رکن اساسی است:
 
# '''[[اطاعت امام]] بلکه [[تسلیم در برابر امام]]''': یکی دیگر از [[وظایف]] بسیار مهمّ [[امّت]]، [[اطاعت محض]] از [[امام]] است؛ زیرا بدون [[اطاعت]] [[امّت]] دیگر فلسفه‌ای برای [[وجود امام]] باقی نمی‌ماند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[خدای تبارک و تعالی]] محبّت و [[دوستی]] ما را بر شما [[واجب]] کرد و [[اطاعت]] از ما را بر شما لازم فرمود. [[آگاه]] باشید! هر کس از ما است باید از ما [[پیروی]] کند"<ref>الحکم الزهراء، ج۲، ص۸۶.</ref>. از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: "در صورتی که [[امام]] به [[تکالیف]] خود عمل کرد بر [[مردم]] است که از او بشنوند ([[اطاعت]] کنند) و از او [[پیروی]] نمایند و هنگامی که آنها را فرا می‌خواند، [[اجابت]] کنند"<ref>میزان الحکمة، ج۱، ص۱۷۷، حدیث ۸۷۵.</ref>. اگر کسی [[امام]] را حقیقتاً بشناسد، حتماً [[محب]] او خواهد شد و [[محب]] واقعی از [[محبوب]] خود [[نافرمانی]] نمی‌کند؛ به این ترتیب این سه امر مترتب بر هم هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۹۱-۹۲.</ref>.
==== زیارت ====
# '''[[نصرت امام|نصرت]] و [[اجابت دعوت امام|اجابت دعوت او]]''': از جمله [[وظایف امّت نسبت به امام]]، [[یاری امام|یاری]] و [[اجابت دعوت امام|اجابت دعوت]] اوست. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که ... هر گاه شما را فرا خواندم [[اجابت]] کنید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
{{اصلی|زیارت در حقوق اسلامی}}
=== سوم: [[وفاداری در بیعت با امام]] ===
زیارت پیامبر و [[ائمّه]] {{عم}} هم در حال حیاتشان ارزشمند و تأثیرگذار است، هم پس از رحلت یا شهادتشان سازنده و [[الهام]] بخش است و تأکید زیارت، نسبت به [[حضرت رسول]] {{صل}}، [[حضرت زهرا]]، [[امامان معصوم]]، شهدای [[آل]] [[محمّد]]، [[علما]] و صلحاست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «هر کس ما را پس از مرگمان زیارت کند، گویا در حال [[حیات]]، زیارتمان کرده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَارَنَا فِي مَمَاتِنَا فَكَأَنَّمَا زَارَنَا فِي حَيَاتِنَا}}، بحار الأنوار، ج۹۷، ص۱۲۴.</ref>. اینگونه [[زیارت‌ها]]، علاوه بر آنکه برای خود [[زائر]]، اثر [[تربیتی]] و [[تزکیه]] [[روح]] دارد و [[دلیل]] [[حق‌شناسی]] او نسبت به [[اولیاء]] [[خدا]] و [[پیشوایان دین]] است، در زمینه احیاء [[امر]] [[امامان]] و ترویج [[مکتب]] [[انسانی]] و [[تربیتی]] آن اسوه‌ها در [[جوامع بشری]] و توجّه دادن به خط صحیح [[رهبری]] و [[ولایت]] در [[جامعه]] مؤثّر است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۱۹.</ref>.
یکی دیگر از [[وظایف امّت]]، [[وفاداری در بیعت]] نسبت به [[حکومت]] و [[رهبر]] و پیشوای خود است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "امّا [[حق]] من بر شما آن است که نسبت به بیعتی که با من کردید، [[وفادار]] بمانید"<ref>نهج البلاغه (فیض الاسلامخطبه ۳۴، ص۱۴.</ref>.
 
=== چهارم: [[پرداخت حقوق مالی امام]] ===
==== توسل ====
=== پنجم: [[دیدار با امام|دیدار]] و [[زیارت امام]] ===
{{اصلی|توسل در حقوق اسلامی}}
=== ششم: [[تأسی به امام|تأسی]] و [[اقتدا به امام]] ===
[[هدف]] از [[خلقت]]، رسیدن به کمال و [[مقام قرب الهی]] است؛ اما از آنجا که برای برقراری ارتباط با هر کسی نیاز به واسطه و وسیله هست، لذا برای پیوند و اتصال به آستان [[قدس]] [[ربوبی]] نیز محتاج به واسطه و وسیله هستیم. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>. [[تمسک به اهل بیت]] {{عم}} از لوازم [[سیر]] الی [[الله]] و دریافت [[فیض الهی]] است، حال این [[فیض]] [[معنوی]] باشد مثل [[علم]] و [[بصیرت]] یا هر [[رزق و روزی]] مادی دیگر. پس [[انکار]] "[[توسل]]" و [[تقرب]] جستن به وسیله‌ای در نزد [[خداوند]] [[انکار]] یکی از اصول است و نادیده گرفتن یکی از [[قوانین]] [[فطرت]] است. [[شیعه]] در [[توسل به اهل بیت]] {{عم}} منظوری جز "ابتغاء وسیله" و "اعتصمام بحبل [[الله]] و العروة الوثقی" ندارد که این امر صریحاً در [[قرآن کریم]] مورد ترغیب بلکه [[واجب]] شده است (امر شده)، [[شیعه]] نه کسی را جز [[خدا]] می‌پرستد و نه کسی را شریک [[خدا]] می‌داند بلکه [[اهل بیت]] را با [[اذن الهی]] اسباب و وسیله [[تقرب]] می‌داند پس همه به جز [[خداوند]] "ممکن الوجودند" و فقط اوست که [[واجب]] الوجود بالذات است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص ۱۰۴ ـ ۱۰۹.</ref>.
=== هفتم: [[اخذ علم از امام]] ===
 
=== هشتم: [[ارجاع امور به امام]] ===
==== سلام ====
=== نهم: [[توسل به امام|توسل]] و [[تبرک به امام]] ===
{{اصلی|سلام در حقوق اسلامی}}
=== دهم: [[احیای امر امامت]] ===
[[بهترین]] [[ادب]] و [[سلام]] به درگاه حضرت احدیت، سلام به مقربین درگاهش، [[معصومین]] {{عم}} است، لذا هر روزی را به سلام و [[زیارت]] آن بزرگواران اختصاص داده‌اند. [[خداوند]] در [[سوره صافات]] می‌فرماید: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ}}<ref>«و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.</ref>، بر سایر انبیای عظام [[سلام]] می‌فرستد مانند: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و درود بر پیامبران» سوره صافات، آیه ۱۸۱.</ref>، {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ}}<ref>«در میان جهانیان بر نوح درود باد!» سوره صافات، آیه ۷۹.</ref> و ... . واضح است که در این [[آیات]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]] و [[هارون]] جملگی [[پیامبران الهی]] هستند و بر آنها [[سلام]] گفته است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
=== یازدهم: [[حفظ و نشر میراث امام]] ===
 
=== دوازدهم: [[حفظ اسرار امام]] ===
سلام، ابراز دوستی و [[خیرخواهی]] و طلب [[سلامتی]] و رمز [[محبت]] و علاقه و پیوند و چراغ سبز آشنایی است و نشان دهنده پیوند بین [[زائر]] و مزور و ارتباط [[ایمانی]] و [[فکری]] میان آن دو است. حضور بر مزار امام و سلام دادن، نوعی شعار به نفع جبهه [[حق]] است که در [[وجود امام]]، تجلّی یافته و نوعی تقویت جناح [[ایمان]] و همبستگی با خط پاکی و تقواست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸۹-۲۹۳.</ref>.
=== سیزدهم: [[عرضه باورها بر امام]] ===
 
=== چهاردهم: [[سلم بودن برای امام]] و [[جنگ با دشمنان امام|جنگ با دشمنان او]] ===
==== صلوات ====
=== پانزدهم: [[انتظار فرج محمد و آل محمد]] ===
{{اصلی|صلوات بر اهل بیت در حقوق اسلامی}}
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref> در این [[آیه]]، مقام پیامبر اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{ع}} به [[بهترین]] وجه ترسیم شده است؛ چرا که [[خداوند متعال]] در کنار [[فرشتگان]] مقربش بر ایشان [[صلوات]] و [[درود]] می‌فرستد و به [[مؤمنان]] هم [[دستور]] می‌دهد آنها نیز این کار را بکنند. در واقع این [[آیه]] علاقۀ خاص [[خداوند متعال]] و [[فرشتگان]] نسبت به [[پیامبر]] و [[حفظ]] [[حرمت]] [[پیامبر]] را نشان می‌دهد. مقام پیامبر آنقدر والاست که [[خداوند]] و تمام فرشتگانی که [[تدبیر]] [[جهان]] بر عهده آنها گذاشته شده است، بر او [[درود]] می‌فرستند، اکنون که چنین است شما نیز با این [[پیام]] [[جهان هستی]] هماهنگ شوید<ref>ر.ک: حبیب الله صمیمی، فضائل و شناخت معصومین با لسان اهل بیت {{ع}}، ص۵۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۱۰- ۱۱۳.</ref>
 
==== تکریم ====
{{اصلی|احترام و تکریم اهل بیت}}
یکی از اصول [[الهی]] و [[انسانی]] [[قرآن]]، تکریم است. [[خداوند متعال]] محور [[کرامت]] را [[کمال انسانی]] دانسته است: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و هر چقدر [[میزان]] [[تقوا]] و [[کمال انسانی]] بیشتر باشد تکریم او به همان اندازه بیشتر است. پس [[انسان کامل]]، شایسته بیشترین تکریم از ناحیه [[خداوند]] است.
 
[[ابن عباس]] می‌گوید: "رسول [[خدا]] {{صل}} بر [[منبر]] رفت و برایمان سخنرانی کرد و [[مردم]] جمع شدند. آن حضرت فرمود: ای [[مردم]]! شما (در [[روز قیامت]]) گرد آورده خواهید شد و دربارۀ [[ثقلین]] از شما پرسیده خواهد شد پس مواظب باشید که پس از من با آنان چگونه عمل می‌کنید آنان [[اهل بیت]] من هستند هر که ایشان را [[آزار]] دهد مرا آزار داده و هرکه به ایشان [[ستم]] کند، به من ستم کرده است هر که ایشان را [[خوار]] دارد مرا خوار داشته و هر که ایشان را تنها و بی‌یاور گذارد مرا تنها و بی‌یاور گذاشته است"<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۵؛ عماد الدین طبری، بشارة المصطفی، ص۱۷.</ref>. در این [[حدیث شریف]] [[نبوی]] {{صل}} تکریم اهل بیت {{عم}}، تکریم [[پیامبر]] شمرده شده است و ما می‌دانیم که تکریم پیامبر آثار و فوائد [[دنیوی]] و [[اخروی]] زیادی دارد.
 
اکرام و تکریم [[اهل بیت]] صورت‌های مختلفی دارد [[احترام]] ذریة ایشان، ترفیع بیوت ایشان، [[صله رحم]] با آنها، زنده نگه داشتن سخنانشان، [[صلوات]] بر آنها و سایر [[حقوق]] ایشان، یعنی ما اگر [[حقوق]] ایشان را شناخته و به آن عمل کنیم در واقع نوعی تکریم آنهاست. این نه به جهت [[فرمان خداوند]] و [[حضرت رسول]]، بلکه آنان شایستگی این مقام را دارند چون که همین "اصطفاء" و "اجتباء" توسط [[خداوند]] نیز نوعی تکریم [[الهی]] از آنان است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۱۶- ۱۱۹.</ref>.
 
==== صله رحم ====
{{اصلی|صله رحم در حقوق اسلامی}}
منظور از صله رحم با [[اهل بیت]] {{ع}} رحم، رحم و نسب نیست، بلکه پیوند [[معنوی]] با [[اهل بیت]] مراد است، چون در [[حدیث]] آمده که [[خداوند]] [[ارواح]] [[شیعیان]] را از ماده‌ای که جسم آنان را [[خلق]] کرده، آفرید. مثل این [[روایت]]: [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: "من و [[علی]] پدران این [[امت]] هستیم"<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}؛ عیون أخبارالرضا {{ع}}، ج۲، ص۸۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۱۰۵.</ref>. [[حضرت علی بن الحسین]] {{ع}} فرمود: "اگر [[حق]] پدر و مادر به واسطۀ [[نیکی]] و [[احسان]] آنها به [[فرزند]] زیاد است، [[احسان]] و [[نیکی]] [[محمد]] و [[علی]] به [[امت]] بیشتر از آنهاست. آن دو شایسته‌ترند که دو پدر [[امت]] باشند"<ref>تفسیر الإمام العسکری، ص۳۳۰.</ref>. [[اهل بیت]] [[برترین]] [[اهل بیت]] و [[علی]] {{ع}} [[برترین]] فرد آنان است، پس [[حقوق]] آنان هم بر عهده [[مردم]]، [[برترین]] [[حقوق]] و [[وجوب]] ادایش مقدم برهمه حقوق‌هاست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۱۹- ۱۲۱.</ref>.
 
==== دعا ====
{{اصلی|دعا در معارف مهدویت}}
[[دعا]] و [[نیایش]] یکی از نیازهای اصیل [[فطری]] [[انسان]] و بال پرواز برای اوست. [[دعا]] [[سلاح]] [[پیامبران]] است، آنان هنگام [[سختی‌ها]] و روبرو شدن با جهالت‌ها و آزارهای [[مردم]]، [[دعا]] می‌کردند و [[خدا]] را می‌خواندند. در [[فضیلت]] [[دعا]] همین بس که در [[حدیثی]] از [[پیامبر]] آمده است: "[[دعا]] مغز [[عبادت]] و [[پرستش]] [[خدا]] است"<ref>{{متن حدیث|الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ}}؛ قطب الدین راوندی، الدعوات، ص۱۸؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص۲۹.</ref>.
 
یکی از مصادیق [[دعا]] برای [[اهل بیت]] [[صلوات]] فرستادن برای ایشان است؛ اما منظور ما از [[دعا]]، عملی [[عبادی]] است که برخاسته از [[انتظار]] است به همین [[دلیل]] جزء [[تکالیف]] [[بندگان]] می‌باشد که بالخصوص در مورد [[امام عصر]] {{ع}} محقق می‌شود. [[امام عصر]] {{ع}} در توقیعی که خطاب به [[اسحاق بن یعقوب]] صادر شده می‌فرمایند: "برای تعجیل در فرج بسیار [[دعا]] کنید، همانا در آن، [[گشایش]] کار شما هست"<ref>{{متن حدیث|...وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ}}؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۹۳؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۸۵.</ref>. [[برکات]] [[دعا برای فرج]] به خود ما برمی‌گردد.
 
[[دعاکننده]] برای [[فرج]] و [[گشایش]] [[امر]] تمام [[مؤمنین]] و [[اولیاء]] [[خدا]] را می‌خواهد؛ زیرا [[گشایش]] [[امر]] [[امام]]، [[فرج]] [[اولیای الهی]] نیز هست. [[غیبت]] به معنای عدم [[شناخت]] است، نه به معنای ممکن نبودن [[ملاقات]] و ندیدن [[امام زمان]] {{ع}}<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۲۱- ۱۲۵.</ref>.
 
==== ذکر ====
{{اصلی|ذکر در حقوق اسلامی}}
یکی از [[حقوق اهل بیت]] {{عم}} [[ذکر]] ایشان است. [[ذکر]] به معنای [[غافل]] نبودن و یادآور بودن (در مقابل [[غفلت]] و [[فراموشی]]) است از این جهت است {{عربی|اجعلني منك على ذكر}} یعنی فراموشم نکن، پس از آن، یاد کردن زبانی را نیز [[ذکر]] نامیده‌اند<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۳۲.</ref>.
 
یاد خوبان و [[اولیای الهی]] [[یاد خدا]]ست و از این‌رو [[خداوند]] یاد برخی از [[انبیا]] را از [[پیامبر گرامی]] خواسته است: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ}}<ref>«و از بنده ما ایّوب یاد کن» سوره ص، آیه ۴۱.</ref>. در مورد [[اهل بیت]] نیز این‌گونه است؛ چرا که یاد ایشان هم یاد خداست چون که ایشان تجلی اسماء و [[صفات الهی]] می‌باشند؛ پس برای یاد ایشان توجه و عنایت خداوند ضروری است و بدون توجه او کسی موفق به یادش نمی‌شود: "[[شیعیان]] ما با خود مهربان‌اند، چون تنها باشند [[خدا]] را یاد کنند همانا یاد ما یاد خداست هرگاه ما یاد شویم [[خدا]] یاد شود"<ref>{{متن حدیث|أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ: شِيعَتُنَا الرُّحَمَاءُ بَيْنَهُمُ الَّذِينَ إِذَا خَلَوْا ذَكَرُوا اللَّهَ إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُكِرْنَا ذُكِرَ اللَّهُ...}}؛ الکافی، ج۲، ص۱۸۶، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۳، ص۲۶۸.</ref>.
 
[[ذکر]] [[اهل بیت]] نوعی [[تکریم]] و [[توسل]] به آنهاست این [[ذکر]] هم شامل [[ذکر]] [[مصائب]] و [[رنج‌ها]]، [[سختی‌ها]] و ظلم‌هایی است که بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]] بر آنها [[گذشت]] و هم شامل [[ذکر]] [[فضائل]] و [[مناقب]] آنها است که در [[شأن]] آنهاست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۲۷- ۱۳۲.</ref>.
 
==== شکرگزاری ====
{{اصلی|شکرگزاری در حقوق اسلامی}}
شکر نعمت عبارت از شناخت آن است، شناخت اینکه آنچه در دست اوست [[نعمت]] است و معنای نعمت نیز طبق [[حدیث]] مذکور عبارت است از آنچه که از ناحیه [[خدا]] به [[انسان]] رسیده باشد. گاهی [[شکر]] [[عقلی]] و [[قلبی]] است و گاهی زبانی، گاهی نیز عملی است. هر نعمتی که به ما می‌رسد از خداست ولی [[خداوند]] [[اراده]] فرموده که [[کارها]] را از راه اسبابش فراهم آورد پس برای هر چیزی سبب و وسیله‌ای قرار داد و برای هر سبب شرح و گشایشی مقرر داشته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۳.</ref>. در این میان اهل بیت مطابق آنچه در فرازهایی از [[زیارت جامعه کبیره]] و [[روایات]] متعدد آمده، واسطه در رسیدن [[فیض]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] به [[بندگان]] هستند پس باید ابتدا از [[خدا]] و سپس از اهل بیت{{عم}} تشکر کرد.
 
ذیل آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>سوره تکاثر، آیه ۸: سپس در آن روز قطعاً از نعمت‌ها بازپرسی خواهید شد.</ref>، طبق روایتی [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرمایند: {{متن حدیث|نحنُ مِنَ النَّعِیمِ}}، ما از آن [[نعمت‌ها]] هستیم که می‌پرسند<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۷۲ و شبیه آن حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص۶.</ref>. در [[قرآن]] به دنبال هر نعمتی [[شکر]] مطرح است و حقی که [[نعمت]] برای [[انسان]] می‌‌آورد این است که نسبت به نعمت دهنده شاکر باشد و [[شکر نعمت]] وجود اهل بیت در [[اطاعت]] و [[پیروی]] از ایشان است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۷.</ref>.
 
=== دوم: وظایف اجتماعی ===
==== وصایت ====
{{اصلی|وصایت در حقوق اسلامی}}
[[حق]] [[وصایت]] به تنهایی، از جمله [[حقوق اجتماعی]] نیست، بلکه از حقوق فردی است که مربوط به شخص [[امام]] می‌شود، یعنی حقی است اختصاصی که فقط [[ائمه]] از آن برخوردارند نه دیگران، اما از آنجا که [[وصایت]] مقدمه است برای تحقق [[حق امامت]] که از جمله مهم‌ترین حقوق اجتماعی اهل بیت است؛ از این‌رو این [[حق]] مقدم بر [[حق امامت]] و مقدمه آن است. از منظر [[شیعه]] [[وصایت]] از جمله حقوقی است که فقط [[اهل بیت]] از آن برخوردارند. [[اهل سنت]]، [[وصایت]] را قبول ندارند<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۴۴.</ref>.
 
[[پیامبر خدا]] در [[سال دهم هجرت]] همگی را به [[حج]] [[دعوت]] کرد و این [[دعوت]] به دوردست‌ترین بلاد رسانید. در بازگشت از حج و روز هیجدهم ذی‌الحجه به [[غدیرخم]] از منطقه [[جحفه]] رسیدند؛ اینجا بود که [[جبرئیل امین]] از طرف [[خداوند متعال]] نازل شد و [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان.».. سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> را بر او [[ابلاغ]] کرد و به او [[فرمان]] داد تا [[علی]] {{ع}} را به [[امامت]] و [[ولایت]] معرفی نماید و به همه [[مسلمانان]] اعلام کند که [[اطاعت]] و [[فرمان‌برداری]] از [[علی]] {{ع}} بر همگان [[واجب]] و [[فریضه]] است. [[رسول خدا]] [[دستور]] توقف داد و به منادی خویش [[فرمان]] داد تا در میان [[مردم]] فریاد بزند و آنان را گرد آورد، پس همگی گرد آمدند. پیامبر بعد از نماز فرمود: "من به زودی [[دعوت]] [[خدا]] را [[اجابت]] کرده و از میان شما می‌روم...". سپس فرمود: ... خدایا تو [[شاهد]] باش. پس هرکس را که من مولای او هستم و نسبت به خودش اولی هستم، پس این [[علی]] مولای و اولی به اوست"...<ref>علامه امینی، الغدیر، ج، ص۲۹ تا ۳۴.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۴۴- ۱۵۴.</ref>
 
==== امامت و ولایت ====
{{اصلی|امامت|جایگاه امامت در نظام اعتقادی اسلام}}
[[امامت]] در لغت به معنای قصد، توجه و آهنگ چیزی کردن است<ref>خلیل، العین، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ص۲۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[نظام امامت و رهبری (کتاب)| نظام امامت و رهبری]]، ص۱۱-۱۲.</ref> [[امام]] در اصطلاح [[شیعه]] به کسی می‌گویند که [[پیشوا]] و مقتدای عالمیان است. [[خداوند]] به وی در جمیع امور [[مصونیت]] و عصمت بخشیده است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی - حسینی طهرانی (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref>.
 
[[امام]] دارای سه ویژگی است: ویژگی نخست، [[جانشینی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] است. [[امام]] کسی است که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بر مسند او می‌نشیند. [[ولایت]] و [[سرپرستی]] بر همۀ [[مکلفان]]، از دیگر [[ویژگی‌های امام]] است. ویژگی دیگر، [[واجب‌الاطاعه]] بودن [[امام]] است. [[امام]]، [[جانشین پیامبر]] {{صل}} و [[ولیّ]] [[امت]] است؛ به گونه‌ای که [[اطاعت]] از [[فرمان]] او در حد [[اطاعت]] از فرمان پیامبر {{صل}} [[وجوب]] دارد. [[امام]]، تنها یک [[راهنما]] و [[هدایت‌گر]] نیست که [[امت]] در قبال وی هیچ وظیفه‌ای نداشته باشد، بلکه [[امت]]، هم در امور [[دین]] و هم در [[امور دنیا]] باید از وی [[اطاعت]] کند<ref>ر.ک: [[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۴۴.</ref>.
 
[[امامت]]، [[ولایت]] و [[رهبری]] از [[حقوق اجتماعی]] ـ [[سیاسی]] [[اهل بیت]]{{ع}} است که برعهدۀ [[امت اسلامی]] است و تاثیر و رابطۀ مستقیمی با [[سرنوشت]] امت اسلامی دارد. همچنین امامت یکی از ارکان و عوامل مهم [[حفظ دین]] است به طوری که شرط قبول همه [[اعمال]]، [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} بیان شده است. ادله‌ای که [[امامت اهل بیت]] را [[اثبات]] می‌نماید همان ادلۀ اثبات‌گر [[حق امامت]] و ولایت برای ایشان است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۳- ۱۶۴.</ref>.
 
==== مرجعیت علمی ====
{{اصلی|مرجعیت علمی اهل بیت}}
مرجعیت علمی بدین‌معناست که [[ائمه]] {{ع}} به عنوان خلفای راستین [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[مفسر]] و [[مبیّن]] [[دین]] و بیان‌کنندۀ معارف و [[احکام الهی]] و حافظان و شارحان [[دین]] هستند<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سید محمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref>. از آنجایی که [[اهل بیت]] {{ع}} دارای [[مقام عصمت]] هستند لذا محل رجوع [[علمی]] دیگران بوده و [[کلام]] آنان [[حجت]] است، زیرا تنها مجرای القاء کنندۀ [[علم]] و [[حیات]] از سوی [[خدا]]، [[امام]] است و بدون [[امام]]، [[قرآن]] یا هر کتاب یا [[علمی]] {{متن قرآن|لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}<ref>«و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref> است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>.
 
در نگاه [[امام علی]] {{ع}} [[اهل بیت]]، درهای [[دانش]] و کلیدداران [[علوم]] [[الهی]] هستند. از این رو، فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، رساندن پیام‌ها و وفای به وعده‌ها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب [[حکمت]] نزد ما [[اهل‌بیت]] است و چراغ [[دین]] به دست ما افروخته. بدانید راه‌های [[دین]] همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و [[غنیمت]] برد و هر که بدان راه نرود [[گمراه]] شود و [[پشیمانی]] برد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۵۵- ۱۵۶.</ref>
 
درباره [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمده است که [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمودند: "من [[شهر]] علمم و [[علی]] دروازه آن، هر کس [[علم]] طلب کند از دروازه [[شهر علم]] وارد شود"<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۴؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳؛ إبن شهرآشوب، مناقب، ج۲، ۳۴، تحف العقول، ۴۳۰؛ الإرشاد، ج۱، ص۳۳.</ref>. یعنی تنها راه ورودی به معارف ناب [[نبوی]] از طریق [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. در زمان زنده بودن من [[علی]] {{ع}} درب ورود شما به معارف ناب است بنابراین می‌توان گفت به طریق اولی در زمان رحلت آن حضرت، [[علی]] {{ع}} باب علم پیامبر خواهد بود. پس بر همه لازم است طبق این [[حدیث]] [[علوم]] [[نبوی]] را از این [[خاندان]] اخذ نمایند حتی اگر قائل به [[امامت]] آنها نباشند<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۷۳- ۱۷۴.</ref>.
 
==== تقدیم (حق افضلیت) ====
{{اصلی|افضلیت امام|افضلیت}}
[[افضلیت]] به معنای [[افضل]] بودن در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]]، از صفات و ویژگی‌های مهم [[امام]] است. [[امامیه]] معتقدند [[امام]] از تمام افراد کامل‌تر و فاضل‌تر است<ref>ر.ک: کشف المراد، ص۲۱۲-۲۳۸.</ref>. هم‌چنین [[شیعه امامیه]] می‌گوید: [[واجب]] است [[امام]]، [[افضل]] باشد از همه [[مردم]] در تمامی صفات کمالی، از جمله [[علم]] و فهم و رأی و [[دوراندیشی]] و [[کرامت]] و [[حسن خلق]] و [[عفت]] و [[زهد]] و [[عدل]] و [[تقوی]] و [[سیاست]] شرعیه و امثال اینها"<ref>علی بامیانی، خلافة الإمام علی، ص۱۹.</ref>.
 
باید توجه داشت افضلیت دارای دو جنبه است. از یک جنبه [[حق]] فردی است و آن اینکه وجود [[کمالات]] [[علمی]] و عملی در [[ائمه]] {{عم}} اقضا می‌کند آنان [[برتر]] از دیگران باشند یعنی [[برتری]]، [[حق]] آنان است که [[خداوند متعال]] برای آنها قرار داده است؛ اما جنبه دیگر آنکه نسبت به مکلفین ایجاد [[حق]] و به تبع آن ایجاد [[تکلیف]] می‌نماید. [[برتری]] دانستن و [[برتری]] دادن [[اهل بیت]] {{عم}} در تمامی عرصه‌های [[علمی]]، [[معنوی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در مقایسه با افراد دیگر است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۷۵ ـ ۱۸۲؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]] ص ۱۳۷-۱۴۲.</ref>.
 
==== اسوه بودن ====
{{اصلی|اسوه بودن اهل بیت}}
[[الگو]] یا اسوه کسی یا چیزی است که مورد توجه همه قرار می‌گیرد و ویژگی‌ها یا کمالاتی در او هست که باعث می‌شود دیگران نسبت به راه و مقصدی که در پیش گرفته‌اند از آنان نمونه و [[الگو]] بگیرند و راه و روش آنان را بپیمایند. [[تکامل]] [[شخصیت]] [[انسان‌ها]] و [[ادب]] آنها در [[الگو]] و اسوه‌ای است که [[انتخاب]] کرده‌اند و همچنین والایی [[هدف]] و غایتی که در [[زندگی]] خود دارند از الگوهای آنان فهمیده می‌شود. هر چه [[قدر]] الگوهای [[انسان]] بالاتر و والاتر و از نظر [[عبودیت]] در مرحله عالی قرار داشته باشند، [[ارزش]] شخصیت انسان بیشتر خواهد شد.
 
[[اسلام]] [[دینی]] است که با توجه به کمال نهایی [[انسان]]، الگوهای کامل و عینی و دست یافتنی برای [[بشریت]] قرار داده است. در زمان حیات پیامبر شخص آن حضرت طبق نص قرآنی اسوه [[مسلمانان]] بود اما پس از [[پیامبر]] طبق سفارش متواتر و قطعی [[پیامبر]] مثل [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه]] [[اهل بیت]] آن حضرت بعد از [[پیامبر]] [[الگو]] و اسوه [[مردم]] خواهد بود. در [[روایات]] فراوانی از اسوه بودن [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] یاد شده است. طبق احادیثی که [[زمین]] هیچ گاه از وجود [[حجت]] خالی نمی‌شود؛ بعد از [[پیامبر اکرم]] [[اهل بیت]] ایشان [[الگو]] و راهنمای [[بشریت]] به سوی [[خداوند]] هستند. [[حضرت رسول]] {{صل}} می‌فرمایند: "[[اهل بیت]] من [[حق]] را از [[باطل]] جدا میکنند و هم ایشان‌اند آن امامانی که باید به آنها [[اقتدا]] کرد"<ref>{{متن حدیث|أَهْلُ بَيْتِي يَفْرُقُونَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ يُقْتَدَى بِهِم}}؛ الخصال، ج۲، ص۴۶۴.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۸۲- ۱۸۹.</ref>
 
==== اطاعت ====
{{اصلی|اطاعت در حقوق اسلامی}}
حق اطاعت اهل بیت مانند سایر حقوقشان، منشأ [[الهی]] دارد و مثل [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] [[واجب]] است<ref>{{عربی|"وجوب طاعة الإمام كوجوب طاعة النبي و وجوب طاعة الله تعالی"}}؛ علامه حلی، الألفین، ص۲۸.</ref> زیرا که [[اطاعت]] آنان در ردیف [[اطاعت الهی]] است. [[هدف]] از [[اطاعت]] آنها، [[اطاعت از خداوند]] است؛ آنان [[مردم]] را به [[اطاعت از خدا]] [[دعوت]] می‌کنند نه به [[اطاعت]] از خود<ref>{{عربی|"طاعة الإمام هي عبارة عن أمتثال أوامر الله تعالی و نواه"}}؛ علامه حلی، الألفین، ص۵۳.</ref>. [[قرآن کریم]] [[اطاعت از اهل بیت]] را در ردیف [[اطاعت خداوند]] و رسولش قرار می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
 
[[ابوحمزه ثمالی]] گوید: "از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: حق امام بر [[مردم]] چیست؟ فرمود: [[حق]] او بر آنها این است که سخنش را بشنوند و اطاعتش کنند"<ref>الکافی، ج۱، ص۴۰۵.</ref>. در روایتی دیگر آمده: "[[رضایت خداوند]] در [[اطاعت از امام]] است البته کسی می‌تواند از او [[اطاعت]] کند که او را بشناسد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ:... رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...}} الکافی، ج۲، ص۱۹.</ref>.
 
[[ولایت اهل بیت]] جز با [[اطاعت]] از آنان به دست نمی‌آید. [[ولایت]] بدون [[اطاعت]] تنها موجب [[تخفیف]] [[عذاب اخروی]] است نه موجب [[تقرب به خداوند]]. [[اهل بیت]] {{عم}} مکرر در سخنانشان به [[شیعیان]] و [[یاران]] توصیه می‌کردند که [[ولایت]] ما با [[اطاعت]] همراه است تنها به [[ولایت]] ما [[امیدوار]] نباشید بلکه [[اهل]] عمل نیز باشید<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۸۹- ۱۹۱.</ref>.
 
==== نصرت ====
{{اصلی|نصرت اهل بیت در حقوق اسلامی}}
[[نصرت]] به معنی [[یاری]] کردن است؛ یاری کردن دارای مراتبی است که از مرتبه یاری قلبی یعنی همفکر بودن و [[همراهی]] [[قلبی]] تا مرتبه یاری زبانی و در نهایت یاری عملی در عرصه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]؛ به صورت فردی و [[اجتماعی]] را شامل می‌گردد.
 
[[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.</ref>. از جمله مصادیق نصرت خداوند، نصرت [[پیامبر]] و اوصیای ایشان در امر [[تبلیغ دین]] است و با توجه به [[براهین]] قطعی [[عقلی]] و اخبار متواتره [[نقلی]]؛ [[ولایت الهی]] از وجود [[پیامبر]] {{صل}} به [[اهل بیت]] اختصاص دارد، بنابراین؛ اگر کسی بخواهد مورد نصرت و یاری خداوند قرار گیرد باید [[سعی]] در یاری و کمک به وجود مقدس آن حضرات نماید تا به این وسیله برای کمک و یاری از جانب [[خداوند]] قابل و لایق شود. هر قدر نصرت و یاری [[انسان]] نسبت به [[اهل بیت]] بیشتر باشد؛ نتیجه آنکه نصرت خداوند در [[حق]] او بیشتر خواهد بود<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۹۵-۱۹۸.</ref>.
 
==== انتظار ====
{{اصلی|انتظار ظهور امام مهدی}}
از جمله موارد [[نصرت]] عملی [[اهل بیت]] [[انتظار]] برای آنان است، [[انتظار]] برای بازگشت آنان به عرصه [[معنوی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[جامعه]] است.در تفکر شیعی [[انتظار]] [[موعود]]، به عنوان یکی از آموزه مهم [[شیعی]] مطرح بوده و در بسیاری از روایات شیعه بر [[ضرورت انتظار]] [[قائم آل محمد]] {{صل}} تصریح شده است. [[حق]] [[انتظار]] در دو جنبه مطرح است؛ فردی و [[اجتماعی]]<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۹۹ ـ ۲۰۴.</ref>.
 
==== وظایف مالی ====
{{اصلی|حقوق مالی امام}}
[[حق مالی]] امتیازی است که [[نظام حقوقی]] برای اشخاص می‌شناسد. این دسته از [[حقوق]] قابل مبادله و قیمت‌ گذاری به [[پول]] است مانند [[حق]] [[مالکیت]] و حق انتفاع<ref>علی محمد یثربی، مقدمه علم حقوق، ص۱۲۱ (ماده ۴۰ ق ۲۰).</ref>. مسلم است که [[سیاست]] و [[اقتصاد]]، رابطۀ تنگاتنگ دارند. [[ضعف]] سیاست، موجب ضعف اقتصاد است و ضعف اقتصاد، [[دلیل]] ضعف سیاست است. یکی از حربه‌های برنده و مهم [[طاغوت‌ها]] در هر عصری این بوده که رگ و ریشۀ اقتصاد را به دست می‌گرفتند و مردان [[خدا]] را در فشار و تنگنای [[اقتصادی]] قرار می‌دادند تا آنان را [[نیازمند]] و [[تسلیم]] خود کنند<ref>محمدتقی عبدوس، محمد محمدی اشتهاردی، آموزه‌های اخلاقی رفتاری امامان شیعه، ص۷۰.</ref>. [[غصب فدک]] پس از [[رحلت پیامبر]] نیز در همین راستا توجیه می‌شود، لذا اگر اقتصاد در زمان [[اهل بیت]] {{عم}} در دست آنان بود، [[حکومت]] نیز به دست آنان می‌شد، لکن [[دشمنان]] و غاصبان [[حقوق]] آنان، ابتدا این [[حق]] آنان را گرفتند و بعد سایر حقوق ایشان را [[غصب]] کردند. با توجه به آنچه ذکر شد و با توجه به منبع درآمد [[اهل بیت]] {{عم}} که در موارد زیادی به عهدۀ [[مسلمین]] است و با توجه به آثاری که [[پرداخت حقوق مالی]] می‌تواند داشته باشد، حقوق مالی در زمره [[حقوق اجتماعی]] ذکر می‌شود<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵.</ref>.
 
===== انفال =====
{{اصلی|انفال}}
انفال به‌معنای [[غنیمت]]، [[بخشش]]<ref>لسان‌العرب، ج۱۴، ص۲۴۴؛ القاموس‌المحیط، ج‌۴، ص‌۷۹، «نفل».</ref>، افزون بر مقدار [[واجب]]<ref>مفردات، ص‌۸۲۰‌؛ لسان العرب، ج‌۱۴، ص‌۲۴۵، «نفل».</ref> یا زیاده بر اصل<ref>التبیان، ج۵‌، ص‌۷۲؛ لسان‌العرب، ج۱۴، ص‌۲۴۵، «نفل».</ref>، در اصطلاح [[فقه]] [[امامیه]] به [[اموال]] خاص [[معصوم]]<ref>شرایع‌الاسلام، ج‌۱، ص‌۱۸۳؛ جواهر الکلام، ج‌۱۶، ص‌۱۱۵‌ـ‌۱۱۶.</ref> و به تعبیری دیگر اموالی که مالک خصوصی ندارد و به [[امام]] و [[حاکم اسلامی]] تعلق دارد<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۰۳‌ـ‌۱۰۴؛ انفال و آثار آن در اسلام، ص‌۴۰.</ref> انفال اطلاق می‌شود<ref>القاموس‌الفقهی، ص‌۳۵۸؛ الفقه الاسلامی، ج‌۸‌، ص‌۵۸۹۱‌.</ref>.
 
پس از [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در [[جنگ بدر]] میان آنان بر سر تقسیم [[غنایم]] [[اختلاف]] به‌وجود آمد، از [[رسول خدا]] در این باره پرسیدند<ref>جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۲۸؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۷۹۶؛ تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۲۲۹.</ref> و [[آیه]] نخست [[سوره انفال]] نازل شد و [[قانون]] انفال را [[تشریع]] کرد: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref> از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید؛ سوره انفال، آیه۱.</ref>.
 
انفال ملک [[رسول خدا]] {{صل}} و پس از آن حضرت، ملک [[ائمه]] {{عم}} است. از این رو، هر گونه تصرف در آن، بدون [[اذن]] آنان جایز نیست؛ لکن در [[زمان غیبت]]، تصرف در انفال و تملّک آن، برای [[شیعه]] بنابر قول مشهور [[مباح]] است<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[انفال - صادقی فدکی و حسینی (مقاله)| انفال]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۵ ـ ۲۳؛ [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص ۷۳۳-۷۳۵؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۱۲۷؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۵۳.</ref>.
 
===== فیء =====
{{اصلی|فیء}}
«فیء» به معنای رجوع و بازگشت سایه است<ref>لغت‌نامه دهخدا، ج۱۱، ص۱۷۲۴۸؛ فرهنگ معین، ج۲، ص۲۵۹۰؛ ابن‌فارس، معجم مغائیس اللغه، ج۴، ص۴۳۵.</ref> و در اصطلاح، به بخشی از [[انفال]] گفته می‌شود که بدون [[رنج]] و زحمت، در [[اختیار]] [[جامعه اسلامی]] قرار گیرد<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. فی‌ء از اموال دولت اسلامی و [[بیت المال]] محسوب می‌شود و برای تأمین [[زندگی]] اقشار آسیب‌پذیر [[اجتماعی]] و در [[راه خدا]] [[مصرف]] می‌شود. فیء، یکی از منابع مهم [[بیت المال]] در [[نظام اسلامی]] است.
 
فیء در [[اسلام]]، از زمان [[یهودیان]] "[[بنی نضیر]]" و بیرون رفتن آنها از [[مدینه]] آغاز شده است. به همین مناسبت، [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} نازل و [[اموال]] و مستغلات بر جای مانده از یهودیان را از آن [[رسول خدا]] ([[رئیس حکومت]]) دانست<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۴؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص ۴۵۰.</ref>.
 
===== [[خمس]] =====
===== [[صله]] ([[حق هدیه دادن|هدیه دادن]]) =====


==[[وظیفه امت]] در برابر [[امام]]==
==[[وظیفه امت]] در برابر [[امام]]==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش