پرش به محتوا

فساد اداری در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'استثثار' به 'استئثار')
خط ۱۶: خط ۱۶:


بزرگان [[قوم]]، آنگاه که صراحت [[عزم]] جدی علی{{ع}} را برای [[مبارزه]] با [[مفاسد]] و تحقق بخشیدن به [[عدالت اجتماعی]] [[مشاهده]] کردند، [[اعتراض]] و اشکال تراشی را آغاز نمودند. اما آن حضرت، در مقابل مخالفت‌ها و اعتراض‎ها کوتاه نیامد و تردید نکرد و با [[قاطعیت]] بیشتر بر ادامه کار تأکید و فرمود: «[[خدا]] قسم! اگر بمانم و سالم باشم، آنان را بر راه روشن [[استوار]] خواهم داشت»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص٣٨.</ref>. در مورد [[مبارزه با فساد]] استخدامی و برخورد با [[کارگزاران]] [[فاسد]] نیز مخالفت‌‎های بسیاری با آن حضرت صورت گرفت و مقاومت‎های فراوانی شد، اما هیچ یک نتوانست تصمیم جدی و [[قاطع]] ایشان در مبارزه با فساد را [[تغییر]] دهد و آن حضرت را از این کار منصرف نماید<ref>خدمتی، ابوطالب، «سیره حضرت علی{{ع}} در مبارزه با فساد اداری»، روش‌شناسی علوم انسانی، ش۴۵، ص۳۰.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
بزرگان [[قوم]]، آنگاه که صراحت [[عزم]] جدی علی{{ع}} را برای [[مبارزه]] با [[مفاسد]] و تحقق بخشیدن به [[عدالت اجتماعی]] [[مشاهده]] کردند، [[اعتراض]] و اشکال تراشی را آغاز نمودند. اما آن حضرت، در مقابل مخالفت‌ها و اعتراض‎ها کوتاه نیامد و تردید نکرد و با [[قاطعیت]] بیشتر بر ادامه کار تأکید و فرمود: «[[خدا]] قسم! اگر بمانم و سالم باشم، آنان را بر راه روشن [[استوار]] خواهم داشت»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص٣٨.</ref>. در مورد [[مبارزه با فساد]] استخدامی و برخورد با [[کارگزاران]] [[فاسد]] نیز مخالفت‌‎های بسیاری با آن حضرت صورت گرفت و مقاومت‎های فراوانی شد، اما هیچ یک نتوانست تصمیم جدی و [[قاطع]] ایشان در مبارزه با فساد را [[تغییر]] دهد و آن حضرت را از این کار منصرف نماید<ref>خدمتی، ابوطالب، «سیره حضرت علی{{ع}} در مبارزه با فساد اداری»، روش‌شناسی علوم انسانی، ش۴۵، ص۳۰.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==عوامل بازدارنده [[فساد اداری]]==
===عوامل روانی و [[رفتاری]]===
برخی عوامل بازدارنده، مربوط به حوزه [[رفتار]] در [[نظام اداری]] می‌باشند که [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دو زمینه زیر راه‎کارهایی را ارائه می‌دهند:
==== [[تقویت ایمان]] و [[باورهای دینی]]====
یکی از راه‌‎های [[پیشگیری]] و [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] در [[سیره مدیریتی حضرت علی]]{{ع}} تقویت ایمان و باورهای دینی [[کارگزاران حکومتی]] است. مروری کوتاه بر برخی از [[نامه‌ها]] و رهنمودهای آن حضرت، نشان می‌دهد که ایشان تا چه اندازه به مسئله تقویت ایمان و [[ترویج]] باورهای دینی [[کارگزاران]] اهتمام می‌ورزیدند.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، در نامه‎ای به یکی از کارگزاران و مأموران خود چنین می‌فرمایند:
او را [[فرمان]] می‌دهد به [[تقوا]] و [[ترس از خدا]] در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفی، در آنجا که جز [[خدا]] هیچ کس [[شاهد]] و [[گواه]]، و احدی غیر از او [[وکیل]] نیست و نیز به او فرمان داده که برخی از اطاعت‌های [[الهی]] را آشکارا انجام ندهد. در حالی که در پنهان خلاف آن را انجام می‌دهد (و باید بداند) آن کس که پنهان و آشکارش، [[کردار]] و گفتارش با هم [[مخالفت]] نداشته باشد، [[امانت الهی]] را ادا کرده و [[عبادت]] را خالصانه انجام داده است<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۲۶.</ref>.
در این [[نامه]]، [[حضرت علی]]{{ع}} پیش از آنکه [[دستورهای حکومتی]] و [[مدیریتی]] خویش را به [[کارگزار]] خود ارائه کند، او را به تقوا و [[پایبندی]] به [[دستورهای الهی]] [[دعوت]] کرده، می‎کوشد که تقوا و [[پرهیزکاری]] را در او نهادینه کند. البته این شیوه منحصر به این نامه نیست؛ روش ایشان در بسیاری از نامه‌ها و رهنمودهای دیگر به کارگزاران، [[استانداران]]، [[فرمانداران]] [[فرماندهان]] لشکری و... نیز چنین بوده است. چنان که در نامه معروف آن حضرت به [[مالک اشتر]]، ایشان پیش از ارائه [[دستورها]] و مقررات مدیریتی، او را به [[تقوای الهی]] و [[متابعت]] از دستورهای [[خداوند متعال]] دعوت کرده، می‌فرماید:
این [[دستوری]] است که [[بنده خدا]] علی به [[مالک بن حارث اشتر]] در فرمانش به او صادر کرده است. این [[فرمان]] را هنگامی نوشته که وی را زمام‎دار [[کشور]] [[مصر]] قرار داده است... (نخست) او را به [[تقوا]]، [[ترس از خدا]] و [[ایثار]] و [[فداکاری]] در راه [[اطاعت خدا]] به [[متابعت]] از امری که در [[کتاب الله]] آمده است، مثل [[واجبات]] و سنت‎ها فرمان می‌دهد؛ همان دستورهایی که هیچ کس جز با متابعت آنها روی [[صداقت]] نمی‎بیند و جز با [[انکار]] و ضایع کردن آنها در [[شقاوت]] و [[بدبختی]] واقع نمی‌شود. به او دستور می‌دهد که ([[آیین]]) [[خدا]] را با [[قلب]] و دست و زبانش [[یاری]] نماید؛ چراکه [[خداوند]] متکفل یاری کسی شده است که او را یاری نماید و... و به او دستور می‌دهد که هوس‎ها و خواسته‌های نا به جای خود را در هم بشکند و به هنگام [[وسوسه‌های نفس]] خویشتن‎داری کند؛ زیرا [[نفس اماره]] همواره [[انسان]] را به [[بدی]] وا می‎دارد، مگر اینکه [[رحمت الهی]] شامل حال او شود<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[حق‌محوری]]====
[[امام علی]]{{ع}}، [[فلسفه]] [[حکومت]] خود را [[اقامه حق]] می‌دانست و با [[مداهنه]] و سازشکاری در [[اداره امور]] [[مردم]]، که [[سیاست]] [[اموی]] است، به شدت مخالف بود. حکایت مشهور [[برتری]] دادن نعلین وصله کرده، بر [[حکمرانی]] ناظر و [[شاهد]] بر این معناست. همچنین ماجرای حضرت با برادرش [[عقیل]] بن [[ابو طالب]] و گداختن آهن و نزدیک کردن آن به بدن برادرش، نمونه دیگری از حق‌محوری [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که با وجود مهر و عطوفتی که نسبت به همه مردم، به خصوص [[خویشان]] و نزدیکانشان داشتند، ولی هرگز حاضر نشدند تا این حق‌محوری را فدای مهر و [[محبت]] [[خویشاوندی]] نمایند.
همچنین در [[جنگ جمل]] وقتی [[حارث همدانی]]، یکی از [[یاران]] حضرت به جهت حضور [[عایشه]] ([[همسر پیامبر]]) و [[طلحه]] و [[زبیر]] در [[سپاه]] مقابل، دچار [[لغزش]] و تردید نسبت به موقعیت امیرالمؤمنین{{ع}} می‌شود، حضرت در پاسخ به او بدون جانب‎داری از خود، این‎گونه می‌فرماید: «نگاهت را به زیر افکندی و بالای سرت را نگاه نکردی؛ به همین جهت [[سرگردان]] شدی! تو [[حق]] را نشناختی تا [[اهل]] آن را بشناسی، و [[باطل]] را نشناختی تا پیرو باطل را بشناسی»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ٢۶٢.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
=== عوامل سازمانی و [[مدیریتی]]===
در بعد سازمانی و مدیریتی نیز [[امام علی]]{{ع}} در ضمن [[اذعان]] به بُعد زمینه‌سازی‌های [[رفتاری]]، به بیان راه‌کارهایی برای [[اصلاح]] و همچنین [[جلوگیری از فساد]] در [[نظام اداری]] می‌‎پردازند، که عبارتند از:
==== [[گزینش کارگزاران صالح]] و توانا====
[[شایسته‌سالاری]] در [[گزینش]] و [[نصب]] افراد و [[مدیران]] دستگاه‎‌های اجرایی، یکی از مهم‌ترین راه‎کارهای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] است که در [[ادبیات دینی]] بر آن بسیار تأکید شده است. برای نمونه، در [[قرآن کریم]]، از زبان [[دختران شعیب]] آمده است که خطاب به پدر در خصوص [[استخدام]] [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[شبانی]] می‎‌گویند {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.
همچنین از دیدگاه [[امیرالمؤمنین]]، [[گزینش کارگزاران]] در [[نظام اسلامی]]، باید بر اساس [[شایستگی‌ها]] باشد و نه بر اساس وابستگی‎ها. صلاحیت [[اخلاقی]]، [[اصالت خانوادگی]]، [[تخصص]] و [[توانایی]] [[کارگزاران]] باید در گزینش مورد توجه قرار گیرد. [[مسئولان]] و مدیران در نظام اسلامی[[حق]] ندارند پست‎ها را بر اساس وابستگی‎‌های [[خانوادگی]] و یا [[سیاسی]] تقسیم کنند. آنها حق ندارند کارهای [[مردم]] را به کسانی بسپارند که از اصالت خانوادگی محرومند. حق ندارند به کسی که بداخلاق است، [[مسئولیت]] بسپارند. حق ندارند امور مردم را به کسی که از تخصص و توانایی و [[نشاط]] لازم برخوردار نیست، واگذار نمایند<ref>محمدی ری شهری، محمد، «اصلاحات علوی»، کتاب نقد، ش١۶، ص۳۵-۲.</ref>. از این رو، حضرت در [[عهدنامه مالک اشتر]] می‌فرمایند:
هر کدام به اندازه سامان یافتن امورشان بر [[والی]] حق دارند و والی از ادای آنچه [[خدا]] او را به انجام آن ملزم ساخته است، فقط با [[سخت کوشی]] و [[یاری‌طلبیدن از خدا]] و [[آمادگی]] برای [[حق‌مداری]] و [[شکیبایی]] بر آن، خواه کوچک باشد یا بزرگ، خارج خواهد شد. بنابراین، [[فرمانده سپاه]] خود را کسی قرار ده که از نظر تو نسبت به [[خدا]] و فرستاده او و [[امام]] تو، [[خیر]] خواه‌تر و پاک‎تر و حلیم‎ترند؛ همانان که دیر به [[خشم]] می‌آیند و به [[راحتی]] عذر می‎پذیرند و نسبت به [[ضعیفان]]، مهربانند و در [[برابری]] [[زورمندان]] قدرتمندند؛ همانان که [[مشکلات]] آنها را از پای در نمی‎‌آورد و [[ناتوانی]] آنان را به زانو در نمی‌آورد. آنگاه با افراد با [[شخصیت]] و اصیل و خاندان‌‎های [[صالح]] و خوش سابقه ارتباط برقرار کن، سپس با انسان‌های [[کریم]] و [[شجاع]] و [[سخی]] و [[بزرگوار]]؛ چراکه آنها کانون [[کرامت]] و شعبه‌های [[نیکی]] هستند... و از میان آنها، افرادی که با [[تجربه]] و با [[حیا]] و از خاندان‌‎های [[شریف]] هستند و در [[اسلام آوردن]]، پیشگام‌اند، برگزین؛ زیرا [[اخلاق]] آنها بهتر و تبار آنها اصیل‌تر و [[طمع]] آنها کمتر و [[آینده‌نگری]] آنها بیشتر است... و از میان آنها بر کسانی [[اعتماد]] کن که در میان [[مردم]]، خوش آوازه‌تر و به امانت‎داری معروف‎ترند؛ این، دلیل [[فرمانبرداری]] تو از خدا و [[خیرخواهی]] برای مردم است. در رأس هر یک از امور خود، یکی از آنان را بگمار که گستردگی کار، او را [[ناتوان]] نسازد و بسیاری آن را پریشان نسازد. اگر در [[منشیان]] تو عیبی باشد و تو از آن [[غافل]] باشی، به آن بازخواست خواهی شد<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[برکناری کارگزاران فاسد]]====
[[امیرالمؤمنین]] [[امام علی]]{{ع}} بلافاصله پس از اینکه به [[حکومت]] رسیدند، [[مبارزه با فساد]] و [[انحرافات]] موجود در دستگاه [[حکومتی]] و پالایش [[مناصب]] حکومتی از افراد [[فاسد]] را در [[اولویت]] کار خود قرار دادند؛ زیرا وجود چنین افراد نالایق و فاسدی در میان [[کارگزاران حکومتی]]، به هیچ وجه به [[مصلحت]] [[امت اسلامی]] نبود و با روش و [[منش]] آن حضرت نیز سازگاری نداشت. آن حضرت، در این مسیر [[خیرخواهی]] عده‎ای از [[صحابه]] را برای ابقای برخی از [[کارگزاران]]، برای تثبیت حکومتشان نپذیرفتند. البته [[سیاست]] روشن [[امیرمؤمنان]] [[حضرت علی]]{{ع}} در برخورد با کارگزاران [[فاسد]] و برکناری آنها از [[مناصب]] [[حکومتی]]، منحصر به اوایل [[خلافت]] آن حضرت و [[برکناری کارگزاران]] [[عثمان]] نمی‌شود. ایشان در مورد کارگزاران خودشان، که در [[زمان]] [[کارگزاری]] مرتکب [[فساد]] می‌شدند نیز همین سیاست را [[اعمال]] می‌کرد. یکی از این موارد، قضیه [[سوده دختر عماره]] همدانیه است که [[پس از شهادت حضرت علی]]{{ع}} در نزد [[معاویه]] آمد و بعد از آنکه معاویه به جهت کینه‎ای که از [[سوده]] در [[جنگ صفین]]، به جهت کنایه‎هایش داشت، او را مورد [[توبیخ]] قرار داد. در مقابل، درخواست سوده برای برکناری والی‎ای که معاویه [[نصب]] کرده بود او را [[تهدید]] کرد. سوده نیز در پاسخ معاویه، ماجرایی را از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} این‎گونه نقل کرد: درباره مردی نزد [[امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]]{{ع}} رفتم که او را [[سرپرست]] [[گرفتن مالیات]] کرده بود. آن مرد بر ما [[ستم]] می‌کرد. وقتی [[خدمت]] ایشان رسیدم، دیدم که ایستاده و آماده [[خواندن نماز]] است. وقتی مرا دید، باز ایستاد و با روی گشاده و مهر و [[مدارا]] به سوی من آمد و گفت: خواسته‎‌ای داری؟ گفتم بلی؛ و جریان [[ظلم]] آن مرد را به ایشان گفتم. آن حضرت گریست و گفت: خدایا! تو [[گواهی]] که من به آنها [[فرمان]] [[ستمگری]] بر بندگانت و رها کردن [[حقوق]] تو را نداده‎‌ام. آنگاه از جبب خود، تکه پوستی در آورد و در آن چنین نوشت: «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]... هنگامی که نامه‎ام را خواندی، کارهایی را که در دست توست سامان ده تا کسی را روانه کنیم از تو باز ستاند، والسلام». آنگاه آن [[نامه]] را به من داد، من آن را آوردم و به فرماندارش سپردم و او برکنار شد<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴١، ص١١٩.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[قاطعیت]] توأم با مدارا====
در [[نظام]] [[علوی]]، [[کارگزاران حکومت]] باید در عین [[قاطعیت]]، از [[رفق و مدارا]] برخوردار باشند. از دیدگاه [[امام]]{{ع}}، [[خشونت]] مطلق، آفت [[مدیریت]] است. چنانچه [[نرمش]] بی‌حساب هم برای [[اداره امور]] [[مردم]] زیانبار است. [[مدیریتی]] موفق است که بتواند میان نرمش و قاطعیت را با هم جمع کند. از این رو، حضرت در نامه‎ای به یکی از [[کارگزاران]] خود اینگونه می‌نویسد:
اما بعد، بزرگان و [[زراعت]] پیشگان منطقه تو، از [[سخت‌گیری]]، خشونت، [[تحقیر]] و [[ستم]] تو [[شکایت]] کرده‌اند، و من درباره آنان اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم؛ چراکه مشرکند و نه سزاوار ترد و ستم؛ چراکه با آنان [[پیمان]] بسته‎ایم. پس برای آنان جامه‎ای از [[مدارا]] همراه با اندکی [[سختی]] بپوش، و [[رفتاری]] مخلوط از [[نرمی]] و شدت با آنان داشته باش، نه آنان را بسیار قریب و نزدیک آر، و نه بسیار بعید و دور گردان، اگر [[خدا]] بخواهد<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ١٩.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[انضباط اداری]] و ایجاد تشکیلاتی برای [[نظارت]] عملکرد کارگزاران====
یکی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] و به طور کلی [[نظام اداری]]، نظارت بر حسن [[اجرای قوانین]] و مقررات از سوی [[شهروندان]] در فعالیت‎‌ها و امور گوناگون است. بسیاری از محدودیت‎‌های قانونی، به دلیل [[منافع جامعه]] به یک فرد [[تحمیل]] می‎شوند که نقض آنها موجب افزایش [[منافع]] یا کاهش هزینه‌های او می‌گردد. دولت باید برای اجرای قوانین و [[حفظ حقوق]] [[جامعه]] و [[تنبیه]] [[قانون]] شکنان، در [[زندگی]] مردم [[مداخله]] کند<ref>حبیبی، نادر، فساد اداری، ص۶٣.</ref>.
از دیدگاه [[اسلامی]]، [[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است و بسیاری از عوامل [[رشد]] و [[تکامل]] یا [[عقب‌ماندگی]] و [[سقوط]] وی، در روابط اجتماعی‌اش با دیگران قرار دارد. از این رو، حساسیت به این روابط، و تلاش در جهت سالم‎سازی جامعه، از وظایف اصلی انسان‌هاست. [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری، از جهات متعدد، بر این [[وظیفه اجتماعی]]، [[دینی]] و [[سیاسی]] تأکید نموده، ابعاد مختلف آن را گوشزد کرده‌اند. علت [[برتری]] [[امت اسلامی]] بر سایر امت‎ها، عمل به همین [[فریضه]] دانسته شده است<ref>حسنی، علی، و شمس، عبدالحمید، «راه‎کارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‎های اسلامی»، اسلام و پژوهش‎های مدیریتی، ش۵، ص١٠۴-٨١.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز در [[امور فردی]] و [[اجتماعی]]، به ویژه در [[امور حکومتی]]، طرفدار جدی [[نظم و انضباط]] بود و به [[کارگزاران]] خود مکرر توصیه می‌کرد که [[انضباط اداری]] را در [[کارها]] فراموش نکنند. آنها باید تلاش کنند هر کاری در وقت مقرر خود انجام شود. از این رو، در [[نامه]] به [[مالک اشتر]]، حضرت این‎گونه بیان می‌کنند:
کار هر [[روز]] را در همان روز انجام ده که هر روزی کار مخصوص خود را دارد... از [[شتاب]] کردن در کارهایی که وقت آنها نرسیده، یا [[سستی]] در کارهایی که امکان آن فراهم شده، یا [[لجاجت]] در اموری که مبهم است، یا مستی در کارهایی که روشن و واضح است، بپرهیز؛ هر کاری را در جای خود انجام ده و هر امری را به موقع خود آن به جای آور»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
باید توجه داشت که اهتمام حضرت به نظم و انضباط، تنها منحصر در توصیه‌های ایشان نمی‌شد، بلکه ایشان [[مراقبت]] از [[کارمندان]] [[نظام اسلامی]] را از طریق [[تشکیلات]] اطلاعاتی و مأموران مخفی ضروری می‌دانست که مبادا در انجام [[وظایف]] کوتاهی کنند و یا با تکیه بر [[مسند]] [[قدرت]]، به [[حقوق مردم]] [[تجاوز]] نمایند. بخشنامه‌‎های [[امام]] در این زمینه، و نامه‌های ایشان به کارگزاران متخلف مانند [[اشعث بن قیس]]، که [[قوم]] خود را در یمامه [[فریب]] داد و سبب شد تا خالدبن ولید بر آنان [[هجوم]] برد و امام{{ع}} در [[کوفه]] از طریق مأموران اطلاعاتی خود از آن مطلع شدند. همچنین حضرت در نامه‎ای خطاب به [[زیاد بن ابیه]] این‎گونه می‎‌فرمایند:
[[آگاه]] شدم که [[معاویه]] برای لغزاندن خِرَدَت و [[سست]] کردن عزمت، نامه‎ای برایت فرستاده. از او [[حذر]] کن که بی‌تردید او [[شیطان]] است که از مقابل و پشت سر و از راست و چپ به جانب [[انسان]] می‌آید تا به وقت غفلتش، بر او هجوم آرد، و [[عقل]] ساده‌اش را بدزدد<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۴۴.</ref>.
این موضوع، حاکی از ایجاد یک [[تشکیلات]] نیرومند اطلاعاتی ناظر بر عملکرد [[کارگزاران]] او در [[قدرت]] است. مأموران اطلاعاتی [[حکومت امام]]، از چنان [[عدالت]] و وثاقتی برخوردار بودند که گزارش آنان مبنای اجرای [[سیاست]] [[تشویق]] و [[تنبیه]] [[اداری]] کارگزاران بود<ref>محمدی ری شهری، محمد، «اصلاحات علوی»، کتاب نقد، ش١۶، ص۳۵-۲.</ref>.
در این زمینه، حضرت کسانی را به عنوان [[بازرس]] و [[مأمور]] ویژه به نقاط مختلف می‌فرستادند تا در مورد عملکرد و [[رفتار]] کارگزاران آن حضرت تحقیق و تفحص کنند و آگاهیهای لازم را در این زمینه به دست آورند و به ایشان اطلاع دهند از جمله [[امام]] به [[مالک بن کعب]] که یکی از کارگزاران ایشان و [[فرماندار]] منطقه [[عین التمر]] بود [[نامه]] ای نوشتند و به او دستور دادند تا به منطقه [[عراق]] برود و بر عملکرد کارگزاران در آن منطقه [[نظارت و کنترل]] داشته باشد و نتیجه [[بازرسی]] خود را به اطلاع ایشان اطلاع دهند. قسمتی از نامه آن حضرت به مالک چنین است:
برای انجام کارهای منطقه خویش کسی را [[جانشین]] ساز و خود به همراه گروهی از یارانت بیرون بروید و تمام [[سرزمین عراق]] را منطقه به منطقه بگردید، و از چگونگی رفتار و عملکرد کارگزاران و عمال آنان جویا شوید و [[سیره]] و روش آنان را بررسی کنید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
=== عوامل [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]]===
[[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حکومت]] خویش کنار ساختارهایی که برای [[جلوگیری از فساد]] طرح‎ریزی نموده بودند، از عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز [[غافل]] نبوده، برای ایجاد زمینه‎های فرهنگی و اجتماعی [[مبارزه با فساد]] در [[نظام اداری]]، راه‎کارهایی را ارائه داده‌اند:
==== [[تغییر نگرش]] کارگزاران نسبت به [[مسئولیت]] و [[وجدان کاری]]====
وجدان کاری و [[وظیفه‌شناسی]]، یکی از عوامل فرهنگی مؤثر برای مبارزه با فساد و [[انحراف اجتماعی]] به شمار می‌آید. می‌‌توان گفت: بین وجدان کاری و [[فساد]]، رابطه‎‌ای معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با فقدان [[وجدان کاری]]، [[فساد]] و [[انحرافات]] افزایش خواهند یافت و وجود آن می‌تواند موجب کاهش [[فساد اداری]] در سازمان‎ها شود. بدین ترتیب، [[ضعف]] وجدان کاری از مهم‎ترین ریشه‌‎های [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] فساد اداری است<ref>حسنی، علی، و شمس، عبدالحمید، «راه‎کارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‎های اسلامی»، اسلام و پژوهش‎های مدیریتی، ش۵، ص۱۰۴-۸۱.</ref>.
در [[قرآن کریم]] نیز از وجدان کاری به [[نفس لوامه]] تعبیر شده است که در صورت انجام [[کار زشت]]، [[انسان]] را [[نکوهش]] می‌کند: «و [[سوگند]] به (نفس لوامه و) [[وجدان]] بیدار و ملامت‎گر (که [[رستاخیز]] [[حق]] است)»<ref>{{متن قرآن|وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ}} سوره قیامه، آیه ۲.</ref>.
به نظر می‌رسد یکی از راهبردهای اصلی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مبارزه با فساد]] [[اداری]] و [[پیشگیری]] از آن، [[اصلاح نگرش]] [[مدیران]] و [[کارگزاران]] نسبت به [[مدیریت]] و [[حکومت]] بوده است. آن حضرت، در موارد مختلف این نکته را به کارگزاران خویش گوشزد نموده که نگرش خویش را نسبت به [[پست]] و مقامی که در [[اختیار]] دارند، [[تغییر]] دهند و آن را فرصتی برای به دست آوردن [[منافع شخصی]] خود ندانند، بلکه آن را امانتی [[الهی]] بشمارند که در اختیار آنها قرار گرفته است تا [[وظایف]] محوله را به [[درستی]] انجام دهند. امیرمؤمنان{{ع}} در نامه‎‌ای به [[اشعث بن قیس]]، به این مسئله مهم پرداخته، خطاب به او چنین می‌نویسد:
«کاری که در دست توست، طعمه (و فرصتی برای [[چپاول]]) نیست، بلکه امانتی است بر گردن تو»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵.</ref>. در این [[نامه]]، حضرت تلاش می‌کند تا نگرش [[اشعث]] را به عنوان یک [[کارگزار]] [[حکومتی]] به پست و مقامی که در اختیار اوست، تغییر دهد و او را به این [[حقیقت]] رهنمون سازد که [[قدرت]] و اختیاری که به او داده شده، تنها امانتی در دستان اوست تا بتواند وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهد تا به اهداف مورد نظر دست یابد<ref>خدمتی، ابوطالب، «سیره حضرت علی{{ع}} در مبارزه با فساد اداری»، روش‌شناسی علوم انسانی، ش۴۵، ص۲۴-۴۳.</ref>.
همچنین حضرت [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، در نامه‎ای دیگری به [[قاضی منصوب]] از جانب خویش، در منطقه [[اهواز]] چنین می‌نویسد: «ای [[رفاعه]]! بدان که این امارت و [[حکومت]]، امانتی است که هر کس به آن [[خیانت]] کند، [[لعنت خدا]] تا [[روز قیامت]] بر او باشد»<ref>مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵٣١.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== کنترل و [[نظارت اجتماعی]]====
[[وظیفه]] [[مردم]] و [[جامعه]] در رابطه با کنترل و نظارت اجتماعی، بسیار حساس، شفاف و [[ارزشمند]] است. در [[فرهنگ]] [[علوی]]، بحث [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نقد عملکرد [[حکام]] و [[کارگزاران]] و [[انتقاد]] سالم، سازنده، مؤثر و [[نظارت]] و پیگیری امور از سوی مردم، به عنوان یک [[وظیفه شرعی]] و یک [[تکلیف الهی]]، همواره مورد تأکید قرار گرفته است. شاید بتوان گفت: مباحث مربوط به موضوع امر به معروف و نهی از منکر و نظارت بر امر [[کارگزاران حکومتی]] و [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] و [[زمامداران]] [[جامعه اسلامی]]، از ویژگی و [[عنایت]] خاصی برخوردار است. تا جایی که در بحث [[حقوق متقابل]] [[حاکم]] و مردم، به اصل نصیحت و طرفین بودن این اصل، همواره عنایت شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمودند: «سه وظیفه است که [[قلب]] [[انسان]] [[مسلمان]]، هرگز در آن خیانت روا نخواهد داشت: اینکه [[کارها]] را برای [[خدا]] انجام بدهد، اینکه همواره [[خیرخواه]] زمامداران و [[جماعت]] [[مسلمانان]] باشد»<ref>مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ص۳۷۸.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، مردم را و حاکم را دارای [[حق]] معرفی می‌کند. آنگاه، [[حقوق]] هر یک را چنین بر می‌شمارد:
بزرگ‎ترین چیزی که [[خداوند متعال]] [[واجب]] گردانیده است از حقوق، [[حق حاکم]] بر مردم و [[حق مردم]] بر حاکم است؛ واجبی که [[خداوند]] هر یک را بر دیگری واجب گردانیده و از این طریق، نظمی را برای [[الفت]] و [[دوستی]] ایشان قرار داده است و مایع [[عزت]] دین‎شان قرار داده است. پس مردم [[اصلاح]] نمی‌شوند، مگر به‌وسیله اصلاح [[حاکمان]] و حاکمان اصلاح نمی‌گردند، مگر به [[پایداری]] مردم...<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ٢١۶.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
=== عوامل [[سیاسی]]===
یکی دیگر از عوامل بسیار مهمی که می‌‌توان نسبت به ایجاد [[فساد]] در [[نظام اداری]] بازدارنده باشد، عامل سیاسی است که [[امام علی]]{{ع}} نیز بر آن تأکید داشت و سازوکارهایی را برای بهره‌گیری از این عامل طراحی نموده بودند:
==== [[قانون‌گرایی]] و [[عدم تبعیض]] در [[برخورد با فساد]]====
یکی از اصول اساسی در [[مبارزه با فساد]] [[اداری]]، برخورد یکسان و بدون [[تبعیض]] با مرتکبان آن است. [[رسول خدا]]{{صل}} در مقابل تلاش عده ای برای جلوگیری از قطع دست زنی از اشراف، که مرتکب [[سرقت]] شده بود، فرمودند:
آنان که پیش از شما بودند، تنها به سبب چنین تبعیض‎‌هایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر [[ناتوانان]] [[اجرا]] می‌کردند و [[قدرتمندان]] را رها می‎ساختند. بنی‎‌اسرائیل تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را در خصوص [[فرودستان]] اجرا می‌کردند و بزرگان را معاف میساختند<ref>حسنی، علی، و شمس، عبدالحمید، «راه‎کارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‎های اسلامی»، اسلام و پژوهش‎های مدیریتی، ش۵، ص١٠۴-٨١.</ref>.
[[احترام]] [[امام]] به [[قانون]] به حدی بود که خود را در برابر قانون [[صاحب اختیار]] نمی‌دانست. ایشان [[معتقد]] بود: هیچ کس فراتر از قانون نیست. هیچ کس نمی‎‌تواند و نباید مانع [[اجرای قانون الهی]] گردد. از این رو، حضرت میفرمودند: «مبادا که [[رعایت حق]] و مراعات کسی شما را از [[برپایی حق]] باز دارد»<ref>تمیمی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص٧۵۴.</ref>.
قانون‌گرایی و عدم تبعیض [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} به گونه‎ای بود که فشارهای [[اجتماعی]] و سیاسی نمی‌توانست مانع آن حضرت در [[اجرای قانون]] گردد. از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است:
امام علی{{ع}} مردی از بنی‎اسد را که حدی از [[حدود الهی]] بر او [[واجب]] شده بود، دستگیر کرد، اما [[قوم]] جمع شدند تا وساطت کنند و از [[امام حسن]] خواستند آنان را [[همراهی]] کند. ایشان فرمود: «نزد او بروید». آنان نزد حضرت رفتند و خواسته خود را مطرح ساختند. حضرت فرمود: «هر خواسته‎ای که در [[قدرت]] من باشد، انجام خواهم داد. آنان از نزد حضرت خارج شدند، می‌‎پنداشتند که به [[هدف]] خود رسیده‌اند. [[امام حسن]]{{ع}} - نتیجه [[ملاقات]] را - پرسید و آنان گفتند: با [[موفقیت]] آمدیم، و جمله حضرت را بازگو کردند. امام حسن{{ع}} به آنان فرمودند: «خودتان را برای تازیانه خوردن رفقینان آماده کنید!». پس آن حضرت او را بیرون آورد و حد را بر او جاری ساخت و سپس به آنان گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]] این در [[قدرت]] من نبود<ref>مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ص۴۴٣.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[شفافیت‌گرایی]]====
شفافیت و شفافیت‌گرایی، از مقوله‌‎های مورد تأکید و توجه در آموزه‎‌های [[دینی]] است. [[دین مبین اسلام]]، که [[حکومت]] را امانتی در دست [[حاکمان]] و [[کارگزاران حکومت]] می‌داند، [[نظارت]] بر چگونگی استفاده و نگهداری از این [[امانت]] و [[ضرورت]] پاسخ‎گویی در قبال آن را از مسلمات [[مبانی سیاسی]] [[اسلام]] به شمار می‌آورد. به همین دلیل [[امام علی]]{{ع}} خطاب به [[مالک اشتر]]، ضرورت پاسخ‎گویی در مقابل [[مردم]] را بدین صورت بیان می‌فرمایند:
برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن، فارغ از هر کاری به آنان بپردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین؛ [[مجلسی]] که همگان در آن حاضر توانند شد و برای خدایی که [[آفریدگار]] توست، در برابرشان [[فروتنی]] نمای و بفرمای تا [[سپاهیان]] و [[یاران]] و [[نگهبانان]] و پاسبانان به یک سو شوند تا سخن‎گویشان بی‌هراس و بی‎لکنت زبان، [[سخن]] خویش بگوید که من از [[رسول الله]]{{صل}} بارها شنیدم که می‌گفت: «[[پاک]] و آراسته نیست امتی که در آن است، زیردست نتواند بدون لکنت زبان، [[حق]] خود را از [[قوی]] دست بستاند»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
===عوامل [[اقتصادی]]===
علاوه بر ابعادی که ممکن است زمینه‌ساز [[فساد]] در [[نظام اداری]] باشند، عامل اقتصادی می‌تواند یکی از مهم‎ترین این عوامل به شمار آید، تا از طریق [[اصلاح]] ضعف‌‎ها و منفذهای اقتصادی، زمینه [[نفوذ]] و [[سودجویی]] افراد [[فاسد]] گرفته شود. امام علی{{ع}} نیز بر این امر تأکید داشته و ساز و کارهایی را برای آن طرح‌ریزی نموده‎‌اند:
==== [[اصلاح نظام اداری]] و مالیاتی====
یکی از مهم‎ترین و مؤثرترین روش‎ها برای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]]، [[اصلاح]] روش‌های ارائه کالاها و خدمات توسط دستگاه‎های اداری است. ارائه بسیاری از خدمات اداری و چگونگی [[تقسیم کار]] در درون اداره، به گونه‎‌ای باید باشد که ارباب [[رجوع]] به صورت زنجیروار مراحل مختلفی را طی نکند؛ چراکه در یک فرایند زنجیره‎ای، هر یک از مراکز [[تصمیم‌گیری]] و ارزیابی به طور بالقوه [[قادر]] است ارباب رجوع را برای دریافت [[رشوه]] تحت فشار قرار دهد. برای اصلاح [[ساختار اداری]]، می‌‌توان با خارج نمودن افراد از حالت انحصاری و کاهش ارتباط و برخورد مستقیم ارباب رجوع با [[کارمندان]]، به اصلاح [[فساد اداری]] کمک نمود<ref>حبیبی، نادر، فساد اداری، ص۸۹.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در مورد نظام‌مندی امر [[خراج]] و [[مالیات]]، به طرح مسائل [[اصلاحی]] و [[آداب]] و آیین‌‎های اخذ خراج می‌پردازند و سفارش به [[تقوا]]، رعایت [[حریم]] [[ملک]]، اعلام موضوع، اعلام اینکه برای اخذ [[حق خدا]] آمده‎‌ام، کفایت [[اقرار]] فرد در مورد وجود حق خدا یا عدم آن، نگرفتن بیشتر از [[حق الهی]] و... از مسائلی است که [[امام]] در [[سیره]] و گفتار خود تبیین نموده‎‌اند. در نظر امام خراج، و مالیات زمانی مؤثر است که [[وضع اقتصادی]] رو به بهبودی برود و برای رعایت حال مالیات دهنده صورت گرفته باشد و او از قبل [[سود]] خود مالیات دهد. از این رو، حضرت به [[مالک اشتر]] می‌فرماید:
... در مورد مالیات چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراج گزاران گردد؛ زیرا با [[درستی]] خراج و سامان یافتن حال خراج گزاران، وضع دیگران نیز اصلاح شود و کار دیگران جز با بهبود آنان سامان نپذیرد؛ زیرا روزی [[مردم]] در گرو خراج و خراج گزاران است<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
در [[اندیشه]] امام اصل، بر [[آبادانی]] است؛ یعنی تا زمانی که آبادانی و شرایط مناسب در امر [[کشاورزی]] صورت نگیرد، خراج گزار به سود نخواهد رسید تا خراج به او تعلق گیرد. بنابراین، [[امام]] به عامل خود دستور می‌دهد که اصل را بر [[آبادانی]] بگذار تا از قبل آن سودی حاصل آید، و خراجی ستانده شود. این نکته قابل توجه است که از منظر امام، [[اخذ مالیات]] از در آمد ناشی می‌شود. از این رو، امام به این امر اهتمام دارند که بر مبنای نظر کارشناسی [[مأمور]] و با [[احترام]] به نظر [[خراج]] گزار، این امر صورت پذیرد. حضرت در فرازی دیگر خطاب به [[مالک اشتر]] می‌فرمایند:
.... باید نظر تو بیشتر در [[آبادانی زمین]] باشد تا گرفتن خراج، چون خراج بدون آبادانی به دست نباید و آنکه بدون آبادانی خراج مطالبه نماید، [[کشور]] را خراب و [[مردم]] را هلاک کند و حکومتش چند [[روز]] بیش نپاید. بنابراین؛ اگر مردم از سنگینی [[مالیات]] یا آفت زدگی یا قطع سهمیه آب یا [[خشکسالی]] یا دگرگونی وضع [[زمین]] بر اثر غرقاب یا بی‌آبی، [[شکوه]] کردند، به آنان تا هر قدر که [[فکر]] می‎کنی، موجب بهبود وضعشان خواهد شد [[تخفیف]] بده...<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[تأمین نیازهای اقتصادی]] [[کارگزاران]] [[صالح]]====
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[معتقد]] بود: برای پیش‎گیری از [[فساد اداری]]، باید [[کارگزاران دولت]] از [[حقوق]] کافی برای تأمین [[زندگی]] برخوردار باشند تا زمینه برای [[اصلاح]] آنان فراهم گردد و نیاز به اخذ [[اموال عمومی]]، و بهانه‌‎ای برای [[فساد]] و [[خیانت]] نداشته باشند.
مسئله تأمین زندگی و نیازهای [[اقتصادی]] کارگزاران را حضرت از [[وظایف]] [[سازمان]] [[حاکمیت]] می‌داند و این امر را به صورت جدی به [[مدیران]] گوشزد می‌کند. ایشان در نامه‌‎ای خطاب به مالک اشتر می‌فرماید: «آنگاه حقوق کافی به آنان بده؛ زیرا این کار آنها را در اصلاح خویشتن تقویت می‌کند و از خیانت در اموالی که زیر دست آنها است، [[بی‌نیاز]] میسازد و حجتی علیه آنهاست، اگر از [[دستورات]] تو [[سرپیچی]] کنند و یا در [[امانت]] تو خیانت کنند»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[پرهیز]] از دادن امتیازات ویژه ([[رانت]])====
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} با [[عنایت]] به اینکه [[نزدیکان]] [[والی]]، بزرگ‎ترین خطر برای استفاده خاص از [[منافع عمومی]] و موقعیت‌‎های ویژه [[اقتصادی]] هستند، در بخشی از [[فرمان]] خود به [[مالک اشتر]]، این امر را بررسی نموده و مالک را از آن [[نهی]] کرده، می‌فرمایند:
... دگر آنکه هر [[زمامداری]]، [[یاران]] نزدیک و [[محرم]] اسراری دارد که در میان ایشان [[امتیازخواهی]] و درازدستی و [[بی‌انصافی]] در [[روابط اقتصادی]] پیدا می‌شود. اما تو ریشه [[ستم]] و [[فساد]] اینان را با بریدن اسباب آن برکن. مبادا به هیچ یک از نزدیکانت زمینی واگذاری، و مبادا کسی از سوی تو به این [[طمع]] افتد که مالک آب و زمینی گردد تا به [[همسایگان]] در آبیاری یا کار مشترک خسارت وارد آورد و بارش را بر دوش دیگران اندازد<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
از این فراز چند نکته برداشت می‌شود:
#آنکه، به [[والیان]] هشدار می‌دهند که همواره به طور طبیعی در اطرافیان و [[نزدیکان]] [[حاکم]] [[روحیه]] [[سودجویی]] بروز نماید. علت بروز نیز غالباً مقاصد اقتصادی است که معمولاً به صورت امتیازهای ویژه آشکار می‌شود.
#اینکه، باید مواجهه [[کارگزار]] به گونه‎‌ای باشد که این امتیازخواهی را در ریشه بخشکاند.
#اینکه، در صورت بروز این پدیده، کارگزار به هیچ عنوان به فعلیت رسیدن آن را برنتابد و به گونه‎‌ای [[رفتار]] کند که [[سوءاستفاده]] کننده از طمع خویش [[ناامید]] شود.
#اینکه اگر آنان خود امکاناتی را فراهم آوردند، رفتار [[والی]] به گونه‎‌ای باشد که آنان از امتیاز [[خویشاوندی]] یا نزدیکی که دارند، در جهت استفاده بیشتر از منابع عمومی و [[مشترکات]] با همسایگان به کار نگیرند و بار خویش را به دوش دیگران نیفکنند و به آنان خسارت وارد نیاورند<ref>صدر، علیرضا، «روش امام علی{{ع}} در برقراری عدالت اقتصادی»، پژوهش‎های نهج البلاغه، شماره ۱۷ و ۱۸، ص۱۰۸-۱۲۴.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== ممنوعیت [[هدیه]] و [[رشوه]]====
در [[نظام]] [[علوی]] برای [[مبارزه با فساد]] [[اداری]]، علاوه بر ممنوعیت اخذ رشوه، گرفتن هدیه از [[مردم]] توسط [[کارگزاران دولت]] نیز ممنوع بود. [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: «هر [[زمامداری]] که از برآوردن [[نیازهای مردم]]، خود را پنهان کند، [[خداوند]] در [[روز واپسین]]، میان او و نیازهایش فاصله خواهد انداخت، و اگر هدیه‎‌ای دریافت کند، [[خیانت]] کرده است و اگر [[رشوه]] بگیرد، [[مشرک]] است»<ref>صدر، علیرضا، «روش امام علی{{ع}} در برقراری عدالت اقتصادی»، پژوهش‎های نهج البلاغه، شماره ۱۷ و ۱۸، ص۱۰۸-۱۲۴.</ref>.
آنچه از [[احکام فقهی]] مسلم است اینکه رشوه دادن و گرفتن دارای [[حرمت]] وضعی و تکلیفی می‌باشد. ولی عنوان [[هدیه]]، نه تنها حرمت و نهی‎ای نشده است، بلکه سبب [[دوستی]] و [[محبت]] معرفی شده است. ولی بر اساس [[کلام]] و [[سیره]] امیرالمؤمین{{ع}} این نیت‎‌های افراد هستند که سازنده عنوان‎ها می‌باشند. بنابراین، چنانچه هدیه‎ای به [[نیت]] رشوه پرداخت شود، صرف [[تغییر]] نام و عنوان، نمی‌تواند مانع از حرمت آن گردد. این امر در مورد [[حاکمان]] و [[کارگزاران حکومت]] نیز، که به عنوان [[نمایندگان]] [[حکومت اسلامی]] محسوب می‌‎شوند، از حساسیت بیشتری برخوردار است [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[نهی]] از گرفتن رشوه، هرچند به عنوان هدیه، ماجرایی را این‎گونه نقل می‌فرمایند:
شباهنگام کوبنده‎ای درب خانه‌‎ام را کویید و در ظرفی سربسته حلوایی آورده بود که آن را ناخوش می‎داشتم، گویی با آب دهان مار یا برگردان معده او آمیخته بود. پس بدو گفتم: آیا این به خاطر پیوند [[خویشاوندی]] است یا [[زکات]] و یا [[صدقه]]؟ که این دو بر ما [[خاندان پیامبر]] [[حرام]] است. گفت: هیچ کدام، اما هدیه است. آنگاه گفتم: [[گریه کنندگان]] بر تو بگریند! آیا آمده‌ای تا از [[دین خدا]] مرا بفریبی؟ یا [[نظام فکری]] خود را از دست داده‌ای؟ یا [[جن]] زده شده‌ای؟ یا [[هذیان]] می‎گویی؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر هفت اقلیم [[زمین]] را با آنچه در آسمان‎ها است به من بخشند تا پوست جوی را به [[گناه]] از موری گیرم، هرگز چنین نکنم<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ٢١۵.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==== [[مبارزه]] با [[انحصارگرایی]] و انحصارطلبی‌ها====
معادل [[عربی]] «[[انحصار‌طلبی]]» واژه «استئثار» است. [[استئثار]]، از ریشه «أثر»، در مقابل «[[ایثار]]» و به معنای «مقدم داشتن خود یا وابستگان و هواداران خود بر دیگران در تأمین نیازها و خواست‎ها» است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص٨.</ref>. عوامل زیادی در [[انحصار‌طلبی]] [[انسان‌ها]] نقش دارند. همچون [[بی‌اعتنایی]] به [[حقوق مردم]]، [[بی‌رغبتی]] به [[مکارم اخلاقی]]، [[حرص]] [[بخل]] و [[خست]]. اما مهم‎ترین عوامل و ریشه‌های انحصار‌طلبی، [[خودخواهی]]، [[بی‌ایمانی]] یا [[ضعف ایمان]] است. اگر [[ایمان]]، خودخواهی ذاتی [[انسان]] را مهار نکند، [[انسان]] به طور طبیعی [[انحصارطلب]] می‌شود و همه چیز را برای خود و وابستگان خود می‌خواهد. به فرموده [[امام علی]]{{ع}} «هر کس به فرمان‎روایی رسد، انحصار‌طلبی پیشه کند»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ١۶٠.</ref>.
یکی از بهترین روش‌‎های [[مبارزه]] با انحصار‌طلبی زیردستان، دوری کردن [[مسئولان]] رده بالا از انحصار‌طلبی است. از [[ابو اسحاق سبیعی]] نقل شده است که علی{{ع}} در [[بیت المال]] چیزی باقی نمی‌گذاشت (و همه را میان [[مردم]] تقسیم می‌کرد)، مگر آنچه را که در آن [[روز]] نمی‌توانست تقسیم کند. همچنین میفرمود: «ای [[دنیا]]! دیگری را بفریب»؛ و هیچ چیزی از فیء را به [[انحصار]] خود در نمی‌آورد و چیزی را به [[خویشاوندان]] و نزدیکانش اختصاص نمی‎داد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص٢١٠.</ref>.
روش دیگر مبارزه با انحصار‌طلبی، توجه در گمارش افراد است. چنان‎که حضرت می‌فرماید: «دربانان و اطرافیان خود را از [[نیکان]] برگزین و کسانی از آنها را که امتیازخواه و [[متجاوز]] و فاقد انصاف‌اند، از خود دور گردان و به احدی از کسان خود و اطرافیانات قطیعه‎ای وامگذار و به آنان [[اجازه]] مده که ملکی را برای خویش گیرند»<ref>مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ج۱، ص٣۶٧.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش