پرش به محتوا

فساد اداری: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۸۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۲: خط ۳۲:


==معناشناسی==
==معناشناسی==
===معنای فساد===
واژه «[[فساد]]» از ریشه «فسد» به معنای جلوگیری از انجام [[اعمال]] درست و سالم است. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیده‎ای که مجموعه‎ای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد<ref>تانزی، ویتو، «مسئله فساد، فعالیت‌‎های دولتی و بازار آزاد»، ترجمه بهمن آقایی، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش١۴٩ و۱۵۰، ص۱۸۹-۱۷۸.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
واژه «[[فساد]]» از ریشه «فسد» به معنای جلوگیری از انجام [[اعمال]] درست و سالم است. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیده‎ای که مجموعه‎ای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد<ref>تانزی، ویتو، «مسئله فساد، فعالیت‌‎های دولتی و بازار آزاد»، ترجمه بهمن آقایی، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش١۴٩ و۱۵۰، ص۱۸۹-۱۷۸.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>


[[فساد]] در اصطلاح؛ بیرون رفتن از حد [[اعتدال]] است که با [[سوءاستفاده]] از امکانات و منابع عمومی در جهت [[کسب منافع شخصی]] تبلور می‌یابد. فساد از لحاظ [[حقوقی]]، [[رفتار]] [[منحرف]] شده از ضوابط و [[وظایف]] رسمی یک نقش عمومی است که بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقه‌‎ای رخ می‌دهد و معمولاً برای موضوعاتی نظیر حکومت‎‌های [[فاسد]] و [[فقیر]] و اعمالی که از دستگاه‌‎های فعال آنها سر می‎‌زند، به کار می‌رود<ref>Ertimi & Mohamed Ali Saed، (۲۰۱۳)، “The Impact of Corruption on Some Aspects of The Economy”، International Journal of Economics and Finance ۵ (۸)، ۱-۸.</ref>.<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]]</ref>
[[فساد]] در اصطلاح؛ بیرون رفتن از حد [[اعتدال]] است که با [[سوءاستفاده]] از امکانات و منابع عمومی در جهت [[کسب منافع شخصی]] تبلور می‌یابد. فساد از لحاظ [[حقوقی]]، [[رفتار]] [[منحرف]] شده از ضوابط و [[وظایف]] رسمی یک نقش عمومی است که بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقه‌‎ای رخ می‌دهد و معمولاً برای موضوعاتی نظیر حکومت‎‌های [[فاسد]] و [[فقیر]] و اعمالی که از دستگاه‌‎های فعال آنها سر می‎‌زند، به کار می‌رود<ref>Ertimi & Mohamed Ali Saed، (۲۰۱۳)، “The Impact of Corruption on Some Aspects of The Economy”، International Journal of Economics and Finance ۵ (۸)، ۱-۸.</ref>.<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]]</ref>
===معنای فساد اداری===
در اصطلاح «فساد اداری» عبارت است از: استفاده غیرقانونی از [[اختیارات]] اداری / دولتی برای نفع شخصی. در این تعریف، به طور ضمنی فرض شده است که مجموعه‎ای از قوانین و ضوابط مدون اداری وجود دارند که چارچوب فعالیت‌‎های مجاز اداری را تعیین می‌کنند. آنگاه هرگونه [[رفتار]] اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد، فساد اداری تلقی می‌شود. اما از آنجا که ارزش‎‌های [[فرهنگی]] و [[اخلاقی]] هر [[جامعه]] متفاوت است و در یک جامعه این ارزش‎ها در طول [[زمان]] [[تغییر]] می‌کنند، برخی از [[محققان]] معتقدند: فساد اداری را می‎‌باید با توجه به دیدگاه‎‌های عمومی [[مردم]] تعریف کرد<ref>حبیبی، نادر، فساد اداری، ص١۴ و ١۵.</ref>. در [[ادبیات]] مرسوم [[توسعه]] نیز [[فساد]] بر دو نوع تقسیم می‌شود: یکی «فساد بوروکراتیک و [[اداری]]» و دیگری «مجموعه ناهنجاری‎‌هایی که هر یک ناظر بر جنبه‎ای از فساد است». اما [[فساد اداری]]، به هر نوع سوءاستفاده‎ای اطلاق می‌شود که از [[امکانات عمومی]] در جهت [[منافع]] فردی صورت گیرد<ref>مؤمنی، فرشاد، و دانش جعفری، داوود، «عملکرد جمهوری اسلامی از منظر فساد مالی»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص۴٩.</ref>. در تعریفی دیگر، فساد عبارت است از: هر نوع [[تصرف]] غیرقانونی در [[اموال دولتی]] و [[سوءاستفاده]] از موقعیت و استفاده غیرقانونی از [[اختیارات]] و [[قدرت]] در جهت استفاده از امکانات [[مالی]]، [[فساد مالی]]. که البته این تعریف دارای مصادیق زیادی است: [[اختلاس]]، [[رشوه]]، [[اخاذی]]، رانت‎های [[اقتصادی]]، دریافت وجوه من غیر [[حق]] (بدون داشتن حق) و...<ref>رئیسی، ابراهیم، «نهادهای نظارتی و برخورد با فساد مالی در حاکمیت»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١١۴.</ref>. به بیان دیگر، فساد یعنی هر پدیده‎ای که یک مجموعه را از اهداف و کارکردهای خود باز دارد و یا دور کند. بدین ترتیب، در [[اقتصاد]]، فساد به معنی شکل‌گیری رفتارهای اقتصادی است که با مفاهیم پذیرفته شده و اهداف آن [[مکتب]] ناسازگار باشد<ref>هادوی تهرانی، مهدی، «نظارت در نظام اقتصادی اسلام»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١۶۶.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>


در اصطلاح «فساد اداری» عبارت است از: استفاده غیرقانونی از [[اختیارات]] اداری / دولتی برای نفع شخصی. در این تعریف، به طور ضمنی فرض شده است که مجموعه‎ای از قوانین و ضوابط مدون اداری وجود دارند که چارچوب فعالیت‌‎های مجاز اداری را تعیین می‌کنند. آنگاه هرگونه [[رفتار]] اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد، فساد اداری تلقی می‌شود. اما از آنجا که ارزش‎‌های [[فرهنگی]] و [[اخلاقی]] هر [[جامعه]] متفاوت است و در یک جامعه این ارزش‎ها در طول [[زمان]] [[تغییر]] می‌کنند، برخی از [[محققان]] معتقدند: فساد اداری را می‎‌باید با توجه به دیدگاه‎‌های عمومی [[مردم]] تعریف کرد<ref>حبیبی، نادر، فساد اداری، ص١۴ و ١۵.</ref>. در [[ادبیات]] مرسوم [[توسعه]] نیز [[فساد]] بر دو نوع تقسیم می‌شود: یکی «فساد بوروکراتیک و [[اداری]]» و دیگری «مجموعه ناهنجاری‎‌هایی که هر یک ناظر بر جنبه‎ای از فساد است». اما [[فساد اداری]]، به هر نوع سوءاستفاده‎ای اطلاق می‌شود که از [[امکانات عمومی]] در جهت [[منافع]] فردی صورت گیرد<ref>مؤمنی، فرشاد، و دانش جعفری، داوود، «عملکرد جمهوری اسلامی از منظر فساد مالی»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص۴٩.</ref>. در تعریفی دیگر، فساد عبارت است از: هر نوع [[تصرف]] غیرقانونی در [[اموال دولتی]] و [[سوءاستفاده]] از موقعیت و استفاده غیرقانونی از [[اختیارات]] و [[قدرت]] در جهت استفاده از امکانات [[مالی]]، [[فساد مالی]]. که البته این تعریف دارای مصادیق زیادی است: [[اختلاس]]، [[رشوه]]، [[اخاذی]]، رانت‎های [[اقتصادی]]، دریافت وجوه من غیر [[حق]] (بدون داشتن حق) و...<ref>رئیسی، ابراهیم، «نهادهای نظارتی و برخورد با فساد مالی در حاکمیت»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١١۴.</ref>. به بیان دیگر، فساد یعنی هر پدیده‎ای که یک مجموعه را از اهداف و کارکردهای خود باز دارد و یا دور کند. بدین ترتیب، در [[اقتصاد]]، فساد به معنی شکل‌گیری رفتارهای اقتصادی است که با مفاهیم پذیرفته شده و اهداف آن [[مکتب]] ناسازگار باشد<ref>هادوی تهرانی، مهدی، «نظارت در نظام اقتصادی اسلام»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١۶۶.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]]</ref>
==ماهیت فساد اداری==
فساد گونه‌ای از رفتار [[مقامات دولتی]] است که در آن به طور ناصحیح و غیرقانونی با [[سوء استفاده از قدرت]] عمومی واگذار شده به آنها، خود و نزدیکانشان را [[غنی]] می‌کنند<ref>استفان هارست و لانگست، ۱۹۹۷ (Stapenhurst & Langseth).</ref>. تعریف استاندارد فساد اداری، [[سوء استفاده از اختیارات دولتی]] - [[قدرت]] عمومی - برای [[کسب منافع شخصی]] است<ref>نای، ۱۹۶۷ (Nye).</ref>. این تعریف، مورد توافق عمومی در [[جهان]] است<ref>عباس‌زادگان، محمد عباس، فساد اداری.</ref>. اما فساد در [[زبان عربی]] به معنای خارج شدن شیء از حالت [[اعتدال]] است؛ کم باشد یا زیاد. فساد در نفس، بدن و هر چیزی که از اعتدال خارج شود، کاربرد دارد<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.</ref>.
 
بنا به تعریف لغوی، فساد با [[ظلم]] مترادف است؛ زیرا ظلم نیز به معنای خروج و [[تجاوز]] از [[حق]]<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.</ref> و قرار دادن شیء در غیر مکان آن است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲.</ref>. از این رو می‌‌توان گفت که [[اصلاح]] و [[عدل]]، هر دو در مقابل فساد قرار می‌گیرد.
 
در [[فرهنگ اسلامی]]، نهاد [[اداره جامعه]]، «[[حکومت]]» خوانده می‌شود. حکومت از ریشه [[حکم]] است. [[حکم]] در لغت به معنای کار محکم و [[استوار]] (مهیار، بی‌تا) و منع و بازداشتن برای اصلاح<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱.</ref> و حکومت به معنای جلوگیری فرد از [[ظلم و ستم]] است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲.</ref>
 
بنابراین، اساس [[نظام اداری]] [[جامعه اسلامی]] بر مبنای عدل و [[اصلاح]] است که هر دو در تضاد ماهوی با [[فساد]] قرار دارد. [[آیات قرآن کریم]] نیز بر اساسی بودن عنصر [[عدالت]] در [[حکومت الهی]] تأکید می‌کند: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
 
«مراد به انزال [[میزان]] انزال اسباب آن است و امر به إعداد آن و نزد بعضی مراد به آن [[عدل]] است که مستلزم [[سیاست]] [[مدنی]] است و سبب [[انتظام]] امور و موجب آن [[دفاع]] (در برابر) اعدای [[دین]] (است)»<ref>کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین. ج۹، ص۱۸۷.</ref>.
 
در [[آیات]] دیگر آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>. در آیه‌های بعدی [[سوره ص]] به [[تمجید]] از این [[مسئولیت]] خطیر [[حضرت داود]]{{ع}} پرداخته، و [[حکومت]] بر اساس [[حق]]، مصداق [[عمل صالح]] و عکس، آن مصداق فساد دانسته شده است: {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref>.
 
در [[روایات اسلامی]] نیز به جایگاه [[عدل]] در [[اداره جامعه]] این چنین اشاره شده است:«همانا [[عدالت]] [[میزان]] [[خداوند سبحان]] است که در میان [[خلق]] قرار داده و برای برپایی و قوام [[حق]] [[نصب]] فرموده است؛ بنابراین درباره میزان [[خداوند]] با او [[مخالفت]]، و با [[سلطنت]] او معارضه نکنید»<ref> {{متن حدیث|إِنَّ الْعَدْلَ مِيزَانُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ الَّذِي وَضَعَهُ فِي الْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَةِ الْحَقِّ فَلَا تُخَالِفْهُ فِي مِيزَانِهِ وَ لَا تُعَارِضْهُ فِي سُلْطَانِهِ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۲۴.</ref>؛ «عدل، [[سازمان]] دهنده [[حکومت]] است»<ref>{{متن حدیث|الْعَدْلُ نِظَامُ الْإِمْرَةِ}}، تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۶.</ref>؛ «معیار [[سیاست]]، عدل است»<ref>{{متن حدیث|مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۰۲.</ref>؛ «در عدالت، [[اقتدا به سنت]] خداوند و برقراری دولت‌هاست»
<ref>{{متن حدیث|فِي الْعَدْلِ الِاقْتِدَاءُ بِسُنَّةِ اللَّهِ وَ ثَبَاتُ الدُّوَلِ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۷۹.</ref>.
 
در مجموع می‌‌توان گفت که حکومت در [[اسلام]] معادل قوام و [[اصلاح]] کار [[مسلمین]] در جهت [[مصالح دنیوی و اخروی]] آنها بر مبنای عدالت است در حالی که [[فساد]] با توجه به معنای لغوی و کاربرد [[قرآنی]] آن، درست در نقطه مقابل این امر قرار دارد. بر همین اساس، [[فساد اداری]] به هر نوع عملی اطلاق می‌شود که از جانب هر کسی و به هر صورتی و هر انگیزه‌ای انجام گیرد؛ به گونه‌ای که در اهداف و عملکرد نهادهای دولتی اخلال ایجاد و یا آن را از مسیر صحیح خویش [[منحرف]] کند.
<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 170-172.</ref>


===فساد اداری چیست؟===
===فساد اداری چیست؟===
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش