پرش به محتوا

اخبار غیبی از شهادت حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
حضرت ابراز کرد «پروردگارا! پذیرفتم و راضی و تسلیم می‌باشم و از تو، توفیق و شکیبایی می‌خواهم». گفته شد: اما آخرین [[آزمایش]]: پس از تو، خاندانت کشته خواهند شد و برادرت علی {{ع}}، از سوی امتت، مورد [[اهانت]] و [[دشنام]]، [[اذیت]] و [[آزار]]، [[توبیخ]] و [[شماتت]] و بالاخره [[انکار]] و [[ستم]] قرار خواهد گرفت و انجامش [[شهادت]] است.
حضرت ابراز کرد «پروردگارا! پذیرفتم و راضی و تسلیم می‌باشم و از تو، توفیق و شکیبایی می‌خواهم». گفته شد: اما آخرین [[آزمایش]]: پس از تو، خاندانت کشته خواهند شد و برادرت علی {{ع}}، از سوی امتت، مورد [[اهانت]] و [[دشنام]]، [[اذیت]] و [[آزار]]، [[توبیخ]] و [[شماتت]] و بالاخره [[انکار]] و [[ستم]] قرار خواهد گرفت و انجامش [[شهادت]] است.


حضرت عرض کرد: «پروردگارا! همه را پذیرفتم و راضی‌ام و تنها از تو، خواستار توفیق و شکیبایی هستم». به دخترت [[فاطمه]] {{س}} ستم روا می‌دارند. او را از حقش [[محروم]] می‌کنند، آنچه را تو، به او دادی با ستم می‌ستانند. در حال بارداری، او را کتک می‌زنند. با [[زور]] وارد خانه‌اش می‌شوند، [[حرمت]] حریمش را می‌شکنند. آن‌گاه او را به [[خفت]] و [[خواری]] می‌کشند در حالی که توان هیچ گونه [[دفاعی]] از خود ندارد. سپس آن بانوی بزرگوار، فرزند باردارش را به علت کتک و آزار [[دشمنان]]، سقط می‌کند و به همین سبب به شهادت می‌رسد. حضرت گفت «ما از آن خداییم و به سوی از باز می‌گردیم»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶، این جمله را آیه «استرجاع» می‌نامند که بنابر فرمایش قرآن، مؤمنان آن را هنگام مصیبت دیدن می‌خوانند.</ref> پروردگارا! پذیرفتم و [[تسلیم]] هستم و از تو، [[توفیق]] و [[شکیبایی]] را خواهانم»<ref>کامل الزیارات، ص۴۵۷، ح۸۴۰.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین]]، ج۱، ص۴۳۳.</ref>
حضرت عرض کرد: «پروردگارا! همه را پذیرفتم و راضی‌ام و تنها از تو، خواستار توفیق و شکیبایی هستم». به دخترت [[فاطمه]] {{س}} ستم روا می‌دارند. او را از حقش [[محروم]] می‌کنند، آنچه را تو، به او دادی با ستم می‌ستانند. در حال بارداری، او را کتک می‌زنند. با [[زور]] وارد خانه‌اش می‌شوند، [[حرمت]] حریمش را می‌شکنند. آن‌گاه او را به [[خفت]] و [[خواری]] می‌کشند در حالی که توان هیچ گونه [[دفاعی]] از خود ندارد. سپس آن بانوی بزرگوار، فرزند باردارش را به علت کتک و آزار [[دشمنان]]، سقط می‌کند و به همین سبب به شهادت می‌رسد. حضرت گفت «ما از آن خداییم و به سوی از باز می‌گردیم»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶، این جمله را آیه «استرجاع» می‌نامند که بنابر فرمایش قرآن، مؤمنان آن را هنگام مصیبت دیدن می‌خوانند.</ref> پروردگارا! پذیرفتم و [[تسلیم]] هستم و از تو، [[توفیق]] و [[شکیبایی]] را خواهانم»<ref>کامل الزیارات، ص۴۵۷، ح۸۴۰.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین ج۱]]، ص۴۳۳.</ref>


== [[خبر دادن پیامبر خاتم از شهادت حضرت فاطمه]] {{س}} ==
== [[خبر دادن پیامبر خاتم از شهادت حضرت فاطمه]] {{س}} ==
خط ۶۲: خط ۶۲:
پس از [[درگذشت پیامبر]] [[اکرم]] {{صل}} از او پرسیدم: آن [[روز]] روی پیامبر اکرم {{صل}} افتادی و او را در آغوش کشیدی و سپس سر برداشتی و گریستی، دوباره خود را روی پیامبر اکرم {{صل}} انداختی و او را در آغوش کشیدی و سر برداشتی و خندیدی، چه چیز تو را به این کار، واداشت؟ فاطمه {{س}} پاسخ داد: اکنون، آن [[راز]] را فاش می‌کنم. پدرم، نخست خبر داد که با این [[بیماری]]، رحلت خواهد کرد؛ از این رو گریستم سپس فرمود: «از خاندانم تو اول کسی هستی که به من ملحق خواهی شد». از این خبر، شاد شدم و خندیدم<ref>جامع الاصول، ج۱۰، ص۸۵.</ref>.
پس از [[درگذشت پیامبر]] [[اکرم]] {{صل}} از او پرسیدم: آن [[روز]] روی پیامبر اکرم {{صل}} افتادی و او را در آغوش کشیدی و سپس سر برداشتی و گریستی، دوباره خود را روی پیامبر اکرم {{صل}} انداختی و او را در آغوش کشیدی و سر برداشتی و خندیدی، چه چیز تو را به این کار، واداشت؟ فاطمه {{س}} پاسخ داد: اکنون، آن [[راز]] را فاش می‌کنم. پدرم، نخست خبر داد که با این [[بیماری]]، رحلت خواهد کرد؛ از این رو گریستم سپس فرمود: «از خاندانم تو اول کسی هستی که به من ملحق خواهی شد». از این خبر، شاد شدم و خندیدم<ref>جامع الاصول، ج۱۰، ص۸۵.</ref>.


۱۰. «[[مجلسی]]» با سند خود از «[[ابن عباس]]» [[روایت]] کرده است که: [[فاطمه]] {{س}} در [[بیماری]] [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} نزد ایشان رفت. [[حضرت]] فرمود: «خبر رحلتم را داده‌اند». فاطمه {{س}} گریست، سپس حضرت فرمود: [[گریه]] مکن! تو پس از من ۷۲ [[روز]] و نصف روز، بیشتر نخواهی زیست و نزد من خواهی آمد؛ البته به من نمی‌رسی؛ مگر اینکه قبل از آن، میوه‌های بهشتی به تو [[هدیه]] می‌شود. فاطمه‌{{س}} از مژده [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شاد و خندان شد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۶، ح۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین]]، ج۱، ص۴۳۵.</ref>
۱۰. «[[مجلسی]]» با سند خود از «[[ابن عباس]]» [[روایت]] کرده است که: [[فاطمه]] {{س}} در [[بیماری]] [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} نزد ایشان رفت. [[حضرت]] فرمود: «خبر رحلتم را داده‌اند». فاطمه {{س}} گریست، سپس حضرت فرمود: [[گریه]] مکن! تو پس از من ۷۲ [[روز]] و نصف روز، بیشتر نخواهی زیست و نزد من خواهی آمد؛ البته به من نمی‌رسی؛ مگر اینکه قبل از آن، میوه‌های بهشتی به تو [[هدیه]] می‌شود. فاطمه‌{{س}} از مژده [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شاد و خندان شد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۶، ح۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین ج۱]]، ص۴۳۵.</ref>


== [[خبر دادن حضرت فاطمه‌ از شهادت خود]] ==
== [[خبر دادن حضرت فاطمه‌ از شهادت خود]] ==
خط ۸۱: خط ۸۱:
آن‌گاه از من [[پیمان]] گرفت و به [[خدا]] و پیامبرش [[سوگند]] داد که در [[زمان]] رحلتش، هیچ کس را آگاه نسازم غیر از «[[ام سلمه]]» - [[همسر پیامبر]] - «[[ام ایمن]]» و «فضّه» از [[بانوان]] و از مردان، مگر دو فرزندش «حسن و حسین {{عم}}»، «[[عبدالله بن عباس]]»، «[[سلمان فارسی]]»، «[[عمار بن یاسر]]»، «[[مقداد]]»، «[[ابوذر]]» و «[[حذیفه]]».
آن‌گاه از من [[پیمان]] گرفت و به [[خدا]] و پیامبرش [[سوگند]] داد که در [[زمان]] رحلتش، هیچ کس را آگاه نسازم غیر از «[[ام سلمه]]» - [[همسر پیامبر]] - «[[ام ایمن]]» و «فضّه» از [[بانوان]] و از مردان، مگر دو فرزندش «حسن و حسین {{عم}}»، «[[عبدالله بن عباس]]»، «[[سلمان فارسی]]»، «[[عمار بن یاسر]]»، «[[مقداد]]»، «[[ابوذر]]» و «[[حذیفه]]».


[[فاطمه]] {{س}} فرمود: تنها بر تو [[حلال]] است که بدنم را ببینی؛ بنابراین در هنگامی که [[زنان]] مرا [[غسل]] می‌دهند تو نیز کنارم باش. مرا شبانه به [[خاک]] بسپار و هیچ کس را از تربتم، [[آگاه]] مکن<ref>دلائل الامامة، ص۱۳۱، ح۴۲.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین]]، ج۱، ص۴۵۳.</ref>
[[فاطمه]] {{س}} فرمود: تنها بر تو [[حلال]] است که بدنم را ببینی؛ بنابراین در هنگامی که [[زنان]] مرا [[غسل]] می‌دهند تو نیز کنارم باش. مرا شبانه به [[خاک]] بسپار و هیچ کس را از تربتم، [[آگاه]] مکن<ref>دلائل الامامة، ص۱۳۱، ح۴۲.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین ج۱]]، ص۴۵۳.</ref>


== [[دلداری]] و افشای [[اسرار]] به [[فاطمه]] {{س}} ==
== [[دلداری]] و افشای [[اسرار]] به [[فاطمه]] {{س}} ==
۱۱۲٬۰۵۷

ویرایش