←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==تغییر در معیارهای انتخاب زمامداران و مشاوران و کارمندان آنها (جایگزینی نیروهای سیاسی بانفوذ)== پیش از آنکه دادههای این مورد را نقل کنیم، لازم است به نکته...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
====بدترین [[وزیران]] یک [[حاکم]]==== | ====بدترین [[وزیران]] یک [[حاکم]]==== | ||
افزون بر [[مشاوران]] که در تخصصهای گوناگون از آنها استفاده میشود، حاکم به وزیرانی نیاز دارد که در کارهای اجرایی کمککار او باشند؛ کسانی که معمولاً از روند [[تصمیمگیریها]]، برنامهها و اجرای آنها [[آگاه]] هستند. [[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} نخست ویژگیهای وزیران [[ناشایست]] را بر میشمارد و به مالک دستور میدهد چنان افرادی را [[وزیر]] خود قرار ندهد و سپس ویژگیهایی برای وزیران شایسته ذکر میکند که در روند فعالیتهای [[دولت]] مؤثرند. بدترین وزیران در [[اندیشه]] [[امام]]، وزیران [[حکومت ستمکار]] پیشیناند که شریکان در [[گناهان]] آنان هستند. بنابراین [[والی]] باید از آنان روبرتابد و وزیرانی با این ویژگیها برگزیند: ۱. [[نفوذ]] داشتن، ۲ [[صاحب رأی]] و اندیشه بودن مثل وزیران گذشته، ۳. [[یاور]] [[ستمکاران]] نبودن، ۴. یاور خطاپیشگان نبودن، ۵. صراحت داشتن در حقگویی، ۶. مددکار نبودن در گردنکشی در برابر [[خدا]]؛ چراکه وزیران با چنین صفاتی، برای والی، کمخرج و کمککار خوبی هستند، مهربانیشان بیشتر و [[دوستی]] آنان با غیر والی کمتر است: «بدترین وزیران تو، وزیری است که وزیر [[بدکاران]] پیش از تو بوده است و [[شریک]] گناهان ایشان. مبادا که اینان همراز و همدم تو شوند؛ زیرا یاور [[گناهکاران]] و مددکار [[ستمپیشگان]] بودهاند. در حالی که تو میتوانی بهترین [[جانشین]] را برایشان بیابی از کسانی که در [[رأی]] و اندیشه و [[کاردانی]] همانند ایشان باشند، ولی بار گناهی چون بار [[گناه]] آنان بر دوش ندارند. از کسانی که [[ستمگری]] را در ستمش و [[بزهکاری]] را در بزهش [[یاری]] نکرده باشند. [[رنج]] اینان بر تو کمتر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستیشان با غیر تو کمتر است. اینان را در [[خلوت]] و جلوت به دوستی برگزین؛ و باید که برگزیدهترین وزیران تو، کسانی باشند که سخن [[حق]] بر زبان آرند، هرچند [[حق]]، تلخ باشد و در کارهایی که [[خداوند]] بر دوستانش نمیپسندد، کمتر تو را [[یاری]] کنند، هرچند این سخنان و [[کارها]] تو را ناخوش آید. به [[پرهیزکاران]] و راستگویان بپیوند، سپس از آنان بخواه تو را فراوان نستایند و به باطلی که مرتکب آن نشدهای، شادمانت ندارند؛ زیرا [[ستایش]] آمیخته به [[تملق]]، [[خودپسندی]] شود و [[آدمی]] را به [[سرکشی]] وادارد».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الآْثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۲۹.</ref> | افزون بر [[مشاوران]] که در تخصصهای گوناگون از آنها استفاده میشود، حاکم به وزیرانی نیاز دارد که در کارهای اجرایی کمککار او باشند؛ کسانی که معمولاً از روند [[تصمیمگیریها]]، برنامهها و اجرای آنها [[آگاه]] هستند. [[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} نخست ویژگیهای وزیران [[ناشایست]] را بر میشمارد و به مالک دستور میدهد چنان افرادی را [[وزیر]] خود قرار ندهد و سپس ویژگیهایی برای وزیران شایسته ذکر میکند که در روند فعالیتهای [[دولت]] مؤثرند. بدترین وزیران در [[اندیشه]] [[امام]]، وزیران [[حکومت ستمکار]] پیشیناند که شریکان در [[گناهان]] آنان هستند. بنابراین [[والی]] باید از آنان روبرتابد و وزیرانی با این ویژگیها برگزیند: ۱. [[نفوذ]] داشتن، ۲ [[صاحب رأی]] و اندیشه بودن مثل وزیران گذشته، ۳. [[یاور]] [[ستمکاران]] نبودن، ۴. یاور خطاپیشگان نبودن، ۵. صراحت داشتن در حقگویی، ۶. مددکار نبودن در گردنکشی در برابر [[خدا]]؛ چراکه وزیران با چنین صفاتی، برای والی، کمخرج و کمککار خوبی هستند، مهربانیشان بیشتر و [[دوستی]] آنان با غیر والی کمتر است: «بدترین وزیران تو، وزیری است که وزیر [[بدکاران]] پیش از تو بوده است و [[شریک]] گناهان ایشان. مبادا که اینان همراز و همدم تو شوند؛ زیرا یاور [[گناهکاران]] و مددکار [[ستمپیشگان]] بودهاند. در حالی که تو میتوانی بهترین [[جانشین]] را برایشان بیابی از کسانی که در [[رأی]] و اندیشه و [[کاردانی]] همانند ایشان باشند، ولی بار گناهی چون بار [[گناه]] آنان بر دوش ندارند. از کسانی که [[ستمگری]] را در ستمش و [[بزهکاری]] را در بزهش [[یاری]] نکرده باشند. [[رنج]] اینان بر تو کمتر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستیشان با غیر تو کمتر است. اینان را در [[خلوت]] و جلوت به دوستی برگزین؛ و باید که برگزیدهترین وزیران تو، کسانی باشند که سخن [[حق]] بر زبان آرند، هرچند [[حق]]، تلخ باشد و در کارهایی که [[خداوند]] بر دوستانش نمیپسندد، کمتر تو را [[یاری]] کنند، هرچند این سخنان و [[کارها]] تو را ناخوش آید. به [[پرهیزکاران]] و راستگویان بپیوند، سپس از آنان بخواه تو را فراوان نستایند و به باطلی که مرتکب آن نشدهای، شادمانت ندارند؛ زیرا [[ستایش]] آمیخته به [[تملق]]، [[خودپسندی]] شود و [[آدمی]] را به [[سرکشی]] وادارد».<ref>{{متن حدیث|إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الآْثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۲۹.</ref> | ||
==[[اصلاح]] [[قوانین اداری]] و استخدامی== | |||
[[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} با تعیین شاخصهای عینی، به [[زمامدار]] خود سفارش میکند بر اساس آن شاخصها به عنوان [[قوانین استخدامی]]، افرادی را به کار گمارد تا [[استخدام]] با معیار [[قانون]] و ضوابط صورت گیرد، نه از راه روابط، و همگان به طور مساوی بتوانند در [[آزمون]] شرکت کنند و خود را بیازمایند. این شرایط، قانونی فراگیر و عام است و همه [[کارمندان]] را دربر میگیرد. در [[عهدنامه]] مالک، به شرایط [[گزینش]] با آزمون و با [[مشورت]]، بهکارگیری در کار مورد علاقه استفاده از افراد با [[تجربه]]، باحیا، [[پاک]]، [[پرهیزکار]] و دارای سابقه درخشان در [[مسلمانی]] اشاره میکند؛ چراکه چنین اشخاصی، اخلاقشان گرامیتر، آبرویشان محفوظتر، طمعورزیشان کمتر و آیندهنگریشان بیشتر است و در رسیدگی به امور [[مردم]]، [[صبر]] و حوصله دارند و [[خیانت]] نمیکنند. آزمون، [[تعهد]] و [[توانایی]] تخصصی؛ مشورت در گزینش، [[واقعبینی]] و پی بردن به امور جزئی و پنهانی افراد؛ تجربه، محاسبههای دقیق و [[درک]] بهتر [[آینده]] مسائل و تنظیم امور بر اساس آنها؛ و [[پرهیزکاری]] و [[شرف]] و [[کرامت انسانی]]، جلوگیری از لغزشهای عمدی و حرکت در مسیر درست را در پی دارد: «در کار کارگزارانت بنگر و پس از [[آزمایش]] به کارشان برگمار، نه به سبب [[دوستی]] با آنها؛ و بیمشورت دیگران به کارشان مگمار؛ زیرا به [[رأی]] خود کار کردن و از دیگران مشورت نخواستن، گونهای از [[ستم]] و خیانت است. [[کارگزاران]] شایسته را در میان گروهی بجوی که [[اهل]] تجربه و [[حیا]] هستند و از خاندانهای [[صالح]]، آنها که در [[اسلام]] سابقهای دیرین دارند. اینان به [[اخلاق]] شایستهترند و آبرویشان محفوظتر است و از طمعکاری، بیشتر رویگرداناند و در عواقب [[کارها]] بیشتر مینگرند».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً}} نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
پس از [[گزینش]] چنین افرادی، [[زمامدار]] نباید آنها را رها کند، بلکه [[وظیفه]] دارد برای پیشبرد بهتر امور و [[خرسندی]] [[مردم]]، همواره به روند کار و [[مشکلات]] آنان برسد تا دچار [[انحراف]] نشوند. نخستین وظیفه پس از [[استخدام]] تأمین مادی [[کارمندان]] است که موجب میشود از [[بیت المال]] [[دزدی]] نکنند و همچنین اتمام حجتی برای آنان است تا در صورت [[تخلف]]، به [[مجازات]] برسند. [[امام علی]]{{ع}} به این نکته به خوبی [[آگاه]] است که [[انسانها]] در معرض [[خطا]] و اشتباهاند و از این رو به مالک مینویسد پیش از آنکه خطا و اشتباهی روی دهد، اموالی دزدیده و آبروی کسی ریخته شود و برای بازگرداندن [[اموال]] دزدی، انرژی و نیروهایی صرف گردد، بهتر است به وضعیت مادی کارمندان رسیدگی کند. | |||
دومین وظیفه، [[مراقبت]] و [[بازرسی]] آنان از راه گماردن [[جاسوسان]] است. این کار، سبب امانتداری و [[مهربانی]] آنان با [[رعیت]] میشود. سومین وظیفه در صورت [[خیانت]] آنان و [[تأیید]] جاسوسان به خیانت، [[کیفر]] [[خیانتکاران]] است. کیفر کارمندان [[خیانتکار]] نیز مناسب با تخلفشان صورت میگیرد. تازیانه زدن، [[بازپسگیری اموال]]، [[خوار]] کردن، خیانتکار شمردن و بدنام ساختن، از جمله آن موارد است. بنابراین، [[امام]] با تعیین ملاک و [[قانون]] گزینش و رسیدگی به کارمندان و قانون کیفردهی، به تعریف معیارهایی عینی پرداخت که برای همه مشخص و روشن باشد. البته اگر زمامدار نیز به [[وظایف]] گفته شده خود عمل نکند، بر اساس قانون، کیفر خواهد شد و در برابر موقعیتی که در آن قرار گرفته، [[مسئولیت]] و [[تعهد]] دارد: «در ارزاقشان بیفزای؛ زیرا فراوانی [[ارزاق]]، آنان را بر [[اصلاح خود]] نیرو دهد و از دستاندازی به [[مالی]] که در [[تصرف]] دارند، باز میدارد، و نیز برای آنها [[حجت]] است، اگر فرمانت را [[مخالفت]] کنند یا در امانتت خللی پدید آورند. پس در کارهایشان [[تفقد]] کن و [[کاوش]] نمای و جاسوسانی از [[مردم]] راستگوی و [[وفادار]] به خود بر آنان بگمار؛ زیرا [[مراقبت]] نهانی تو در کارهایشان، آنان را به رعایت [[امانت]] و [[مدارا]] در [[حق رعیت]] وامیدارد؛ و بنگر تا [[یاران]] کارگزارانت تو را به [[خیانت]] نیالایند. هرگاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و [[اخبار]] [[جاسوسان]] نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان [[گواهی]] دادند، همین خبرها تو را بس بُوَد. باید به سبب خیانتی که کرده، تنش را به [[تنبیه]] بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی. سپس [[خوار]] و ذلیلشسازی و مهر خیانت بر او زنی و [[ننگ]] [[تهمت]] را بر گردنش آویزی».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ}} نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۱.</ref> | |||
===ویژگیهای ([[معیار انتخاب]]) نویسندگان و [[منشیان]] [[حاکم]]=== | |||
[[امام]] پس از بیان شرایط استخدامی و [[وظیفه زمامدار]] در برابر [[کارمندان]]، برای هر یک از شغلها و قشرهای گوناگون، ویژگیهایی بیان میکند که میتوان بعضی از آنها را عام و فراگیر و برخی را خاص همان قشر دانست. یکی از این قشرها، نویسندگان و منشیان یا دبیران و [[کاتبان]] [[حکومت]] بودند که کارشان ثبت و ضبط [[امور دیوانی]] بود. آنان به [[اسرار]] و نامههای محرمانه [[زمامدار]] [[آگاهی]] داشتند و این مسئله، [[شغل]] ایشان را حساس میکرد. از این رو باید فردی برای چنین شغلی [[انتخاب]] میشد که برای کارش، ویژگیهای خاص داشته باشد. در [[نامه]] ۵۳ ویژگیهای چنین افرادی آمده است که برخی از آنها به ویژگیهای شخصیتی آنان مربوط میشود؛ مانند خود باخته نبودن، قدرشناسی [[منزلت]] خویشتن، حوصله زیاد و [[درمانده]] نشدن در کارهای زیاد؛ و بعضی به [[صفات اخلاقی]] ارتباط دارد؛ مثل صالحتر و [[امانتدار]] بودن. در [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}}، این ویژگیها در بازده کار، تأثیر بسزایی دارد. دستهای از ویژگیها نیز به [[توانایی]] و [[تخصص]] فرد در کار مورد نظر مربوط است؛ همانند [[وجدان کاری]]، مناسب [[مسئولیت]] بودن فراموش کار نبودن و.... [[امام]] به مالک میسپارد در [[انتخاب]] [[نویسندگی]] [[منشیان]]، به نظر خود بسنده نکند و [[وظیفه]] دارد پس از [[مشورت]] و بررسی در شرایط [[گزینش]] و [[آزمودن]] در انجام خدمات، آنها را [[استخدام]] نماید: «مباد که در گزینش آنها بر [[فراست]] و [[اعتماد]] و [[حسن ظن]] خود تکیه کنی؛ زیرا مردان با ظاهرآرایی و نیکوخدمتی، خویشتن را در چشم [[والیان]] [[عزیز]] گردانند، ولی در پس این ظاهر آراسته و [[خدمت]] [[نیکو]]، نه نشانی از [[نیکخواهی]] است و نه [[امانت]]. دبیرانت را به کارهایی که برای [[حاکمان]] پیش از تو بر عهده داشتهاند، بیازمای و از آن میان، بهترین آنها را که در میان [[مردم]] اثری نیکوتر نهادهاند و به امانت چهرهای شناخته شدهاند، [[اختیار]] کن که اگر چنین کنی، این کار دلیل نیکخواهی تو برای [[خداوند]] است و هم به آن کس که کار خود را بر عهده تو نهاده».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ}}</ref>. | |||
اما شرایط نویسندگان و منشیان عبارتاند از: | |||
#دارای [[شایستگی]] [[اخلاقی]]: {{متن حدیث|ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلَافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلٍا}}. «سپس به دبیرانت نظر کن و بهترین آنان را بر کارهای خود بگمار و نامههایی را که در آن تدبیرها و [[اسرار]] [[حکومت]] آمده است از جمع دبیران به کسی اختصاص ده که به [[اخلاق]] از دیگران شایستهتر باشد؛ از آن گروه که [[اکرام]] تو [نسبت به او] سرمستش نسازد یا چنان دلیرش نکند که در [[مخالفت]] با تو، بر سر جمع سخن گوید». | |||
#دارای [[وجدان کاری]]: {{متن حدیث|وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ}}؛ «و غفلتش سبب نشود نامههای عاملانت را به تو نرساند یا در [[نوشتن]] پاسخ درست تو به آنها درنگ روا دارد یا در آنچه برای تو میستاند یا ازسوی تو میدهد، [[سهلانگاری]] کند». | |||
# [[توانایی]] و [[تخصص]] لازم: {{متن حدیث|وَ لَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ}}؛ «یا پیمانی را که به [[سود]] تو بسته، [[سست]] گرداند و از فسخ پیمانی که به [[زیان]] توست، [[ناتوان]] باشد». | |||
#خوارنشمردن خویش: {{متن حدیث|لَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ}}؛ «[[دبیر]] باید به پایگاه و [[مقام]] خویش در [[کارها]] [[آگاه]] باشد؛ زیرا کسی که مقدار خویش را نداند، به طریق اولی، مقدار دیگران را نتواند [[شناخت]]». | |||
#خوشسابقه و [[امانتدار]]: {{متن حدیث|فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ}}؛ «و از آن میان، بهترین آنها را که در میان [[مردم]] اثری نیکوتر نهادهاند و به [[امانت]] چهرهای شناخته شدهاند، [[اختیار]] کن». | |||
#عدم [[احساس]] [[درماندگی]] و [[خستگی]]: {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا}}؛ «بر سر هر کاری از کارهای خود از میان ایشان، رئیسی برگمار؛ کسی که بزرگی کار مقهورش نسازد و بسیاری آنها سبب پراکندگی خاطرش نشود».<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۴.</ref> | |||
===ویژگیهای ([[معیار گزینش]]) قاضیان=== | |||
[[دستگاه قضایی]] کارآمد و [[صالح]] در [[حکومت اسلامی]]، در [[مبارزه با فساد]] و کجرویها نقش حیاتی و جوهری دارد. دستگاه قضایی زمانی کارآمد و صالح خواهد شد که [[قضات]] در داوریهای خود توانا و در پی از بین بردن [[فساد]] و [[انحراف]] باشند و این کار با [[استقلال]]، [[اقتدار]] و بینیازیشان به دیگران پدید میآید. دستگاه قضایی در نظر [[امام علی]]{{ع}} چنین جایگاه مهمی داشت و همواره بر استقلال آن و نیز قاضیان و [[ارجمندی]] [[مقام]] آنان تأکید میکرد. در [[نامه]] ۵۳ ویژگیهای خاص قضات آمده است که در صورت عمل به آن شرایط، افرادی ویژه میتوانند به [[داوری]] بپردازند و به تعبیر [[امام]]، البته تعداد چنین کسانی اندک است. [[زمامدار]] در ایجاد و [[توسعه]] دستگاه قضایی مورد نظر [[مسئول]] است و باید با رسیدگی به امور قاضیان، در روند امور [[قضاوت]]، [[همکاری]] لازم را انجام دهد، حضرت چندین ویژگی یا شرط [[قاضی]] را بیان کرده که زمامدار باید در [[گزینش]] قضات، آنها را در نظر بگیرد. | |||
# [[تعهد]] و [[تخصص]]: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ}}؛ «و برای داوری در میان [[مردم]]، یکی از افراد [[رعیت]] را برگزین که نزد تو [[برتر]] از دیگران باشد». منظور از [[برترین]] فرد، کسی است که «از نظر [[علم]] و [[اخلاق]] و [[تقوا]] و [[ایمان]] باید در درجهای بسیار بالا باشد...؛ زیرا [[برتری]] و بهتری از دیگران بدون سه صفت مزبور قابل تصور نیست. اگر کسی پیدا شود که از جهت سه صفت مزبور در درجهای بالاتر بوده باشد، قطعاً او برتری دارد و باید مقدم شود بر کسی که آن درجه را ندارد<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۵۸.</ref>. | |||
#دشوار ندانستن [[کارها]]: {{متن حدیث|مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ}}؛ «از آن کسان که کارها بر او دشوار نمیآید و از عهده کار [[قضا]] بر میآید». | |||
# [[استقلال]] در [[رأی]]: {{متن حدیث|وَ لَا تُمْحِكُهُ الْخُصُومُ}}؛ «مردی که مدعیان با [[ستیزه]] و لجاج، رأی خود را بر او [[تحمیل]] نتوانند کرد». | |||
#پافشاری نکردن بیمورد: {{متن حدیث|وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ}}؛ «و اگر مرتکب خطایی شد، بر آن [[اصرار]] نورزد». | |||
#حقیقتگرا: {{متن حدیث|وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ}}؛ «و چون [[حقیقت]] را [[شناخت]]، در [[گرایش]] به آن درنگ نورزد». | |||
#جستوجوگر حقیقت: {{متن حدیث|وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ}}؛ «و به اندک [[فهم]]، بیآنکه به عمق حقیقت رسد، بسنده نکند». «[[قاضی]] باید در تحقیقات [[قضایی]]، هم از نظر موضوع و هم از نظر [[حکم]] و هم از نظر تطبیق، حداکثر تلاش را برای فهم نهایی آنها به عمل بیاورد»<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۶۰.</ref>. | |||
# [[آزمند]] نبودن: {{متن حدیث|وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ}}؛ «و نفسش به [[آزمندی]] متمایل نشود». | |||
#شبههشناس و دلیلگرا: {{متن حدیث|وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ}}؛ «قاضی تو باید از هر کس دیگر، موارد [[شبهه]] را بهتر بشناسد و بیش از همه به دلیل متکی باشد». | |||
# خستگیناپذیر: {{متن حدیث|وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ}}؛ «و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از دیگران آزرده شود». | |||
# [[قاطعیت]]: {{متن حدیث|وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ}}؛ «و چون حکم آشکار شد، [[قاطع]] رأی دهد». | |||
# [[شکیبا]]: {{متن حدیث|وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ}}؛ «و در [[کشف]] حقیقت، از همه شکیباتر باشد». | |||
#تحت تأثیر [[ستایش]] قرار نگرفتن: {{متن حدیث|مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ}}؛ «[[چربزبانی]] و ستایش، به خودپسندیاش نکشاند». | |||
#تحت تأثیر [[تشویق]] قرار نگرفتن: {{متن حدیث|وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ}}؛ «از تشویق و [[ترغیب]] دیگران به یکی از دو طرف دعوا متمایل نشود». | |||
وجود شرایط یاد شده موجب میشود [[مردم]] به [[حقوق]] از دست رفته خود برسند، از [[ستم]] جلوگیری شود، کجرویها از بین برود و از [[زورگوییها]] کاسته شود. کارکردهای پیشگفته را میتوان با توجه به شرایط [[استنباط]] کرد.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۷.</ref> | |||
===ویژگیهای مورد نظر برای [[انتخاب]] [[فرمانده سپاه]]=== | |||
به نظر [[امام علی]]{{ع}}، [[پایداری]] و [[استواری]] در اجرای امور مربوط به [[مردم]]، تنها با ایجاد [[امنیت]] به وسیله [[سپاهیان]] تحقق مییابد؛ زیرا سپاهیان [[پناهگاه]] [[استوار]] مردم، [[زینت]] و [[وقار]] [[زمامداران]] و موجب شکوهمندی [[دین]] و تحقق امنیت در [[کشور]] هستند: {{متن حدیث|فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «اما لشکرها به [[فرمان خدا]] دژهای استوار رعیتاند و زینت [[والیان]] و دین به آنها [[عزت]] یابد و راهها به آنها [[امن]] گردد و کار [[رعیت]] جز به آنها [[استقامت]] نپذیرد». | |||
آنگاه که [[نظامیان]] در برابر [[دشمنان]] پایداری ورزند و امنیت مردم را در [[شهرها]] و جادهها برقرار سازند، مردم با خیالی [[آسوده]] در راه [[رشد مادی]] و [[معنوی]] به فعالیت مشغول میشوند. از سوی دیگر در [[سایه]] امنیت، نشانههای دین ظاهر میشود و [[هرجومرج]] از بین میرود. [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} گذشته از ویژگیهای کار سپاهیان، به ویژگیهایی [[اخلاقی]] اشاره میکند که در رابطه با مردم بسیار مؤثر است، [[امام]]، آنان را سربازانی نمیداند که تنها به [[کشتار]] میاندیشند، بلکه نظامیان را جزئی از [[نظام]] و ابزاری برای آن بر میشمارد که برای دستیابی به اهداف در [[خدمت]] نظام و مردم هستند. نظامیان از متن مردم بر میخیزند و از آنان جدا نیستند؛ پس باید هنگام مواجهه با مردم، [[خیرخواه]]، پاکدامن، [[شکیبا]] و [[مهربان]] باشند. در این صورت، سپاهیان و به ویژه [[فرمانده]] آنان، پناهگاه مردم و [[ستمدیدگان]] خواهند بود. [[انتخاب]] [[فرمانده سپاه]] بر اساس شرایطی، در [[رفتار]] [[سربازان]] نیز تأثیر دارد. از این رو، فرمانده باید ویژگیهایی داشته باشد که بتواند با جلب [[همکاری]] و استقامت سربازانش، کارکردهای لازم را برای نظام، مردم و سربازان داشته باشد. | |||
امام، نخست به [[تعلیم و تربیت]] افراد میاندیشد و این امر در مورد نظامیان اهمیت بیشتری مییابد. تعیین شرایط اغلب اخلاقی برای فرمانده سپاه و توجه دادن وی به آنها، نشان میدهد فرمانده دارای شرایط نیز باید با افراد زیردست خود چنین برخورد و [[رفتاری]] داشته باشد. این شرایط در [[عهدنامه]] مالک چنین آمده است: | |||
# [[خیرخواه]]: {{متن حدیث|فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ}}؛ «آنگاه از [[لشکریان]] خود، آن را که در نظرت نیکخواهترین آنها به [[خدا]] و [[پیامبر]] او و [[امام]] توست، به کار برگمار». از نظر امام، اگر علل [[خیرخواهی]] [[فرماندهان]]، مستند به [[مقام]] و [[منفعت]] باشد، خیرخواهی آنان با زوال مقام و منفعت از بین میرود، ولی اگر «[[خیرخواهترین]] آنان به خدا و [[رسول خدا]]{{صل}} و امام [[مفترض الطاعه]] باشد، یعنی علت اصلی خیرخواهی، [[گرایش]] و انجذاب به خدا و رسول خدا{{صل}} و امام باشد که فنا و زوال، راهی به آن ندارد؛ اگر ارتشی در [[شغل]] حساسی که دارد، تکیه به خدا نداشته باشد و خیرخواهی او مستند به [[احساس]] والای [[تکلیف]] [[انسانی]] - [[الهی]] نباشد، [[قطعی]] است که اگر [[دشمن]] چه از خارج و چه از داخل [[جامعه]]، [[منافع]] و مقام و [[لذایذ]] او را بیشتر تأمین کند، او در معرض [[گریز]] از صفوف [[مسلمانان]]. و پیوستن به صفوف دشمن قرار خواهد گرفت»<ref>محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص۴۴۲.</ref>. | |||
#پاکدامن و [[شکیبا]]: از آنجا که فرماندهان و [[نظامیان]] هنگام [[پیروزی]]، احساس [[قدرت]] میکنند و این احساس، آنان را به ارتکاب انواع [[زشتیها]] میکشاند، حضرت [[پاکدامنی]] و [[نجابت]] را از شرایط [[فرمانده]] میداند که بدین وسیله، جلو [[تجاوز]] او و سربازانش را به [[مردم]] بگیرد: {{متن حدیث|وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً}}؛ «اینان باید پاکدامنترین و [[شکیباترین]] افراد [[سپاه]] باشند». | |||
# [[بردباری]]: فرماندهان و لشکریان همواره باید بر [[خشم]] و هیجانهای [[انتقامجویی]] خود هنگام [[سلطه]]، چیره شوند یا [[پوزش]] افراد را بپذیرند و با آنان با [[مهربانی]] [[رفتار]] کنند: {{متن حدیث|مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ}}؛ «دیر [[خشمناک]] شوند». | |||
#عذرپذیر: {{متن حدیث|وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ}}؛ «و چون از آنها پوزش خواهند، [[آرامش]] یابند». | |||
# [[مهربان]] و سختگیر: {{متن حدیث|وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ}}؛ «به [[ناتوانان]]، [[مهربان]] و بر [[زورمندان]]، سختگیر باشند». | |||
#میانهرو: {{متن حدیث|وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «درشتیشان به [[ستم]] برنینگیزد و نرمیشان بر جای ننشاند».<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]] ص ۱۳۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |