پرش به محتوا

شایسته‌سالاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = شایسته‌سالاری| عنوان مدخل  = شایسته‌سالاری| مداخل مرتبط = [[شایسته‌سالاری در قرآن]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = شایسته‌سالاری
| عنوان مدخل  = شایسته‌سالاری
| مداخل مرتبط = [[شایسته‌سالاری در قرآن]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در فقه مدیریت]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


== نگرش قرآنی ==
== نگرش قرآنی ==
[[شایسته‌سالاری]] از آموزه‌های مهم [[اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] شرط [[مقام امامت]] [[جامعه]] [[عدالت]] دانسته شده است. شرط اهلیت و عدالت تا حدی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را پس از [[امتحان]] و [[آزمایش]] به مقام امامت برگزید. بدین جهت است که [[قرآن]] ذریّه حضرت ابراهیم را صرفاً به دلیل انتساب به آن [[حضرت]] [[شایسته]] [[امامت]] ندانسته و بر [[ضرورت]] اهلیت و [[شایستگی]] لازم در افراد تأکید نموده است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. چنین شایستگی پیشتر در داستان [[حضرت آدم]] {{ع}} و [[فرشتگان]] نیز معیار ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. خداوند پس از [[تعلیم اسما]] به حضرت آدم {{ع}} از فرشتگان خواست تا بر [[آدم]] [[سجده]] کند. معیار [[برتری]] حضرت آدم نیز [[علم به اسما]] بوده است: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref>
[[شایسته‌سالاری]] از آموزه‌های مهم [[اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] شرط [[مقام امامت]] [[جامعه]] [[عدالت]] دانسته شده است. شرط اهلیت و عدالت تا حدی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را پس از [[امتحان]] و [[آزمایش]] به مقام امامت برگزید. بدین جهت است که [[قرآن]] ذریّه حضرت ابراهیم را صرفاً به دلیل انتساب به آن [[حضرت]] [[شایسته]] [[امامت]] ندانسته و بر [[ضرورت]] اهلیت و [[شایستگی]] لازم در افراد تأکید نموده است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. چنین شایستگی پیشتر در داستان [[حضرت آدم]] {{ع}} و [[فرشتگان]] نیز معیار ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. خداوند پس از [[تعلیم اسما]] به حضرت آدم {{ع}} از فرشتگان خواست تا بر [[آدم]] [[سجده]] کند. معیار [[برتری]] حضرت آدم نیز [[علم به اسما]] بوده است: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref>


==نگاه قرآن==
==مفهوم [[شایستگی]] در [[مدیریت]]==
با تفکر در [[اندیشه‌های سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] و جست‎وجو در آموزه‌های تعالی‎‌بخش آن می‌‌توان جایگاه شایسته‌سالاری را پیدا کرد. [[عدالت]] به مثابه اساسی‌ترین اصل [[دینی]]، همان شایسته‌سالاری است؛ زیرا با [[تحقق عدالت]] [[اسلامی]]، اصل استقرار هر چیزی در جای متعلق خودش برآورده می‌شود. [[خداوند]] در [[سوره انبیاء]] [[آیه]] ۱۰۵ [[حکومت]] و [[سروری]] بر [[زمین]] را برای [[بندگان]] [[صالح]] و شایسته می‌داند: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. رعایت اهلیت در [[انتخاب]] افراد و واگذاری [[کارها]]، از مهم‎ترین مسائل در [[مدیریت]] است؛ یعنی کسی که قرار است [[مسئولیت]] کاری را عهده‎دار شود، باید شایستگی‌‎های لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و به اصطلاح اهلیت آن کار را داشته باشد. [[سنت الهی]] چنین است که خداوند به هیچ کس جز بر اساس شایستگی و اهلیت‌های لازم مسئولیتی نمی‌‎دهد. خداوند در [[سوره بقره]] آیه ١٢۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. (تنها آن دسته از [[فرزندان]] تو که شایسته باشند به [[پیشوایی]] خواهد رسید)<ref>محسن عباس نژاد، قرآن - مدیریت و علوم سیاسی، ص۳۱۹.</ref>.
مدیریت که از آن به [[هنر]] [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر دیگران جهت رسیدن به [[هدف]] و مقصود معینی یاد می‌کنند،<ref>فرهنگ علوم اجتماعی،‌ باقر ساروخی، مؤسسه کیهان، ۷۶۶</ref> [[علم]] و [[هنری]] است که به [[انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا فعالیت‌های دسته جمعی را به قصد رسیدن به اهداف مطلوب با حداکثر [[کارایی]] هماهنگ کند.<ref>مدیریت اسلامی، محمد حسن نبوی، ص۳۲</ref>
بسیاری [[میزان]] [[شایستگی]] برای [[تصدی]] مسئولیت‎های بزرگ را در «سن و [[ثروت]]» یا «[[نسب]] و حسب» می‌دانند. [[خداوند]] در [[آیه]] ٢۴٧ [[سوره بقره]] در داستان [[برگزیدن]] [[طالوت]] برای [[فرماندهی]] بنی‎اسرائیل که شخصی [[جوان]] بود، اهلیت‎‌های اصلی یعنی «[[علم]] و [[قدرت]]» را به منزله ویژگی‌هایی که فرد را شایسته [[مدیریت]] می‌سازد، معرفی می‎‌کند. خداوند کار [[رسالت]] را به او می‎سپارد که صلاحیت دارد؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> منصب‌ها و [[مسئولیت‌ها]]، امانت‎های [[الهی]] هستند که باید به اهلش سپرده شود تا آن را به مقصد برسانند. در واقع، اصل «[[لیاقت]] و شایستگی» از اصول اساسی در مدیریت [[قرآنی]] است.


همچنین هنگامی که [[حضرت یوسف]] با [[سرافرازی]] از [[زندان]] [[آزاد]] شد و [[عزیز مصر]] درصدد واگذاری مسئولیتی به او بود، گفت: {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> حضرت یوسف [[مسئولیت]] [[اقتصادی]] [[کشور]] [[مصر]] را می‎پذیرد، به دلیل آنکه [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار است و هم «[[حفیظ]]» و «[[علیم]]» است و [[آگاهی]] و [[تخصص]] کافی در این زمینه دارد. همچنین زمانی که بنی‎اسرائیل از [[پیامبری]] به نام «[[اشموئیل]]» درخواست فرماندهی کردند تا به همراه او با [[ستمگران]] بستیزند، او به درگاه خداوند روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید؛ بنی‎اسرائیل که همچنان معیارهای مادی بر [[اندیشه]] آن‎ها [[حکومت]] می‌کرد، بر این [[انتصاب]] [[اعتراض]] کردند: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. آن [[پیامبر خدا]] در پاسخ بر [[شایستگی]] و [[لیاقت]] [[طالوت]] تکیه کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. یعنی برای [[فرماندهی نظامی]] دو ویژگی اساسی نیاز است:
در یک [[خانواده]] متشکل از [[زن]] و مرد، که کوچکترین [[جامعه انسانی]] را تشکیل می‌دهد، یکی از دو نفر به عنوان [[مدیر]] می‌بایست فعالیت‌های دو نفره را چنان سامان دهد تا به اهداف مطلوب از [[تشکیل خانواده]] دست یابند.
#[[علم]] و [[آگاهی]] به [[فنون]] نظامی و روش‌ها و تدبیرها در این زمینه؛
#[[توانایی جسمی]].
این دو ویژگی را طالوت دارد و این یعنی همان [[شایسته‌سالاری]].


در جایی دیگر هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[مصر]] گریخت و به [[مدین]] روی آورد و خدمتی شایسته به [[دختران شعیب]] کرد، یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. دختر فهمیده [[شعیب]] در این [[گزینش]] بر لیاقت حضرت موسی برای [[اجیر]] شدن در [[خانه]] [[حضرت شعیب]] تأکید می‌کند؛ زیرا دو ویژگی دارد:
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، قوام خانواده به مرد دانسته شده است. {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>[[خداوند]] در بیان علت این قوامیت مرد در [[اجتماع]] [[خانه]] و خانواده به [[انتخاب]] [[تکوینی]] ‌اشاره می‌کند و می‌فرماید که بر اساس [[قوانین]] و سنت‌های تکوینی [[حاکم]] بر [[جهان]] و انسان، برخی از موجودات بر برخی دیگر [[برتری]] داده شده است. در همین چارچوب و [[سنت‌ها]] و [[قوانین طبیعی]] حاکم بر جهان مرد بر زن نیز در برخی امور برتری داده شده است.
#توانایی جسمی؛ زیرا او به [[تنهایی]] دلو سنگین را یک تنه از [[چاه]] کشید؛
خداوند در [[آیات]] بسیاری از [[فضیلت]] و برتری انسان بر دیگر موجودات هستی حتی [[فرشتگان]] سخن به میان آورده و آنان را مامور به پذیرش [[سلطه]] [[ربوبی]] انسان دانسته است.{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ  قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۰-۳۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>
#امانت‎داری؛ چراکه در راه خانه شعیب [[راضی]] نشد دختر [[جوانی]] پیش روی او راه برود؛ زیرا ممکن بود باد [[لباس]] او را جابه‌جا کند. از این روی، به [[دختر شعیب]] گفت من جلو حرکت می‌کنم و تو پشت سر من حرکت کن. در [[سیره پیامبر اکرم]] صل نیز شایسته‌سالاری جایگاه ویژه‌ای در [[انتخاب]] افراد داشت. ایشان [[فضیلت]] و تنها برتری‌های شخصی را معیار قرار نمی‌دادند؛ بلکه در کنار [[ایمان]] و [[تعهد]]، لیاقت را نیز در نظر می‌گرفتند.<ref>[[مهدی نصراصفهانی]] و [[علی نصراصفهانی]]، [[شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی»]]</ref>


==مفهوم [[شایستگی]] در [[مدیریت]]==
البته این تفاوت حتی در میان [[پیامبران]] نیز موجود است؛ ‌از این رو سخن از [[تفضیل]] یعنی برتری بخشی برخی از پیامبران بر برخی دیگر است {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های «۱» برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> که از سوی خداوند انجام گرفته است.
مدیریت که از آن به [[هنر]] [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر دیگران جهت رسیدن به [[هدف]] و مقصود معینی یاد می‌کنند،<ref>فرهنگ علوم اجتماعی،‌ باقر ساروخی، مؤسسه کیهان، ۷۶۶</ref> [[علم]] و [[هنری]] است که به [[انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا فعالیت‌های دسته جمعی را به قصد رسیدن به اهداف مطلوب با حداکثر [[کارایی]] هماهنگ کند.<ref>مدیریت اسلامی، محمد حسن نبوی، ص۳۲</ref>
در یک [[خانواده]] متشکل از [[زن]] و مرد، که کوچکترین [[جامعه انسانی]] را تشکیل می‌دهد، یکی از دو نفر به عنوان [[مدیر]] می‌بایست فعالیت‌های دو نفره را چنان سامان دهد تا به اهداف مطلوب از [[تشکیل خانواده]] دست یابند.
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، قوام خانواده به مرد دانسته شده است.<ref>نساء، آیه ۳۴</ref> [[خداوند]] در بیان علت این قوامیت مرد در [[اجتماع]] [[خانه]] و خانواده به [[انتخاب]] [[تکوینی]] ‌اشاره می‌کند و می‌فرماید که بر اساس [[قوانین]] و سنت‌های تکوینی [[حاکم]] بر [[جهان]] و انسان، برخی از موجودات بر برخی دیگر [[برتری]] داده شده است. در همین چارچوب و [[سنت‌ها]] و [[قوانین طبیعی]] حاکم بر جهان مرد بر زن نیز در برخی امور برتری داده شده است.
خداوند در [[آیات]] بسیاری از [[فضیلت]] و برتری انسان بر دیگر موجودات هستی حتی [[فرشتگان]] سخن به میان آورده و آنان را مامور به پذیرش [[سلطه]] [[ربوبی]] انسان دانسته است.<ref>بقره، آیات ۳۰ تا ۳۳؛ اسراء، آیه ۷۰</ref>
البته این تفاوت حتی در میان [[پیامبران]] نیز موجود است؛ ‌از این رو سخن از [[تفضیل]] یعنی برتری بخشی برخی از پیامبران بر برخی دیگر است<ref>بقره، آیه ۲۵۳</ref> که از سوی خداوند انجام گرفته است.


این تفضیل و برتری بخشی، به معنای [[حقوق]] بیشتر و مسئولیت‌های فزونتری است؛ زیرا از هر کسی به مقدار دارایی‌های او [[مسئولیت]] می‌خواهند و او می‌بایست پاسخگوی چیزی باشد که به سبب [[دارایی]] هایش به وی سپرده شده است. بنابراین، این فضیلت و برتری بخشی به معنای [[سوءاستفاده از قدرت]] و توانایی و دارایی و یا برخورداری از امتیاز خاص نیست، بلکه به معنای [[مسئولیت]] بیشتر در برابر [[خدا]] و [[خلق]] است.
این تفضیل و برتری بخشی، به معنای [[حقوق]] بیشتر و مسئولیت‌های فزونتری است؛ زیرا از هر کسی به مقدار دارایی‌های او [[مسئولیت]] می‌خواهند و او می‌بایست پاسخگوی چیزی باشد که به سبب [[دارایی]] هایش به وی سپرده شده است. بنابراین، این فضیلت و برتری بخشی به معنای [[سوءاستفاده از قدرت]] و توانایی و دارایی و یا برخورداری از امتیاز خاص نیست، بلکه به معنای [[مسئولیت]] بیشتر در برابر [[خدا]] و [[خلق]] است.
در همین [[آیه]] ۳۴ [[سوره نساء]] در تبیین و تعلیل [[فضیلت]] بخشی مرد بر [[زن]] به [[حکم]] مقوم بودن، از [[مسئولیت‌های اقتصادی]] مرد در قبال زن سخن به میان‌ آمده و مرد را موظف کرده است که تأمین‌کننده [[نیازهای مادی]] و [[اقتصادی]] زن یعنی [[همسر]] خود باشد. بر این اساس، هر [[تفضیل]] به معنای مسئولیت فزونتری است.
 
در همین [[آیه]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> در تبیین و تعلیل [[فضیلت]] بخشی مرد بر [[زن]] به [[حکم]] مقوم بودن، از [[مسئولیت‌های اقتصادی]] مرد در قبال زن سخن به میان‌ آمده و مرد را موظف کرده است که تأمین‌کننده [[نیازهای مادی]] و [[اقتصادی]] زن یعنی [[همسر]] خود باشد. بر این اساس، هر [[تفضیل]] به معنای مسئولیت فزونتری است.
 
البته نباید تلقی نادرستی از [[مدیریت]] مرد در [[خانه]] و [[خانواده]] داشت؛ زیرا مدیریت و قوام بودن مرد در [[جامعه]] کوچک خانواده به معنای [[زورگویی]] و [[تسلط]] بی‌چون و چرا نیست؛ بلکه چنانکه گفته شده است به معنای هماهنگ‌سازی امکانات خانواده در راستای تحقق اهداف جامعه کوچک خانه یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] است. بر این اساس هر گاه مرد بر خلاف مسئولیت‌های سنگین مدیریت خانواده در راستای تحقق آسایش و آرامش عمل کند و یا از [[توانایی]] انجام این مسئولیت بر نیاید، مدیریت به ولی او سپرده می‌شود که در برخی از موارد می‌تواند زن به عنوان متصدی از سوی ولی معرفی شود تا مدیریت خانواده را به عهده گیرد؛ زیرا چنین مردی [[سفیه]] است و سفیه از مسئولیت مدیریت خانواده به‌ویژه در حوزه [[عمل اقتصادی]] منع می‌شود.
البته نباید تلقی نادرستی از [[مدیریت]] مرد در [[خانه]] و [[خانواده]] داشت؛ زیرا مدیریت و قوام بودن مرد در [[جامعه]] کوچک خانواده به معنای [[زورگویی]] و [[تسلط]] بی‌چون و چرا نیست؛ بلکه چنانکه گفته شده است به معنای هماهنگ‌سازی امکانات خانواده در راستای تحقق اهداف جامعه کوچک خانه یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] است. بر این اساس هر گاه مرد بر خلاف مسئولیت‌های سنگین مدیریت خانواده در راستای تحقق آسایش و آرامش عمل کند و یا از [[توانایی]] انجام این مسئولیت بر نیاید، مدیریت به ولی او سپرده می‌شود که در برخی از موارد می‌تواند زن به عنوان متصدی از سوی ولی معرفی شود تا مدیریت خانواده را به عهده گیرد؛ زیرا چنین مردی [[سفیه]] است و سفیه از مسئولیت مدیریت خانواده به‌ویژه در حوزه [[عمل اقتصادی]] منع می‌شود.
واگذاری مسئولیت مدیریت خانواده به ولی و اولیای [[مرد]] [[ناتوان]] از مدیریت مانند سفیه و [[مجنون]]، به معنای سوءاستفاده ولی از مسئولیت نیست. از این رو او نیز هر گاه بر خلاف [[اهداف]] خانواده حرکتی را انجام دهد به سبب [[نظارت]] [[حاکم شرع]] و یا دیگر ناظران، از مسئولیت [[ولایت]] و مدیریت کنار گذاشته می‌شود و شخصی دیگر عهده‌دار مسئولیت مدیریت خانواده می‌گردد که می‌تواند این عهده‌دار مدیریت [[سرپرستی]] زن خانواده باشد.
واگذاری مسئولیت مدیریت خانواده به ولی و اولیای [[مرد]] [[ناتوان]] از مدیریت مانند سفیه و [[مجنون]]، به معنای سوءاستفاده ولی از مسئولیت نیست. از این رو او نیز هر گاه بر خلاف [[اهداف]] خانواده حرکتی را انجام دهد به سبب [[نظارت]] [[حاکم شرع]] و یا دیگر ناظران، از مسئولیت [[ولایت]] و مدیریت کنار گذاشته می‌شود و شخصی دیگر عهده‌دار مسئولیت مدیریت خانواده می‌گردد که می‌تواند این عهده‌دار مدیریت [[سرپرستی]] زن خانواده باشد.


به سخن دیگر، در تمامی مواردی که سخن از مدیریت [[انتصابی]] و [[تکوینی]] است، اصل [[شایستگی]] در انجام [[مسئولیت‌ها]] و نقش هاست. از این رو در [[انتصاب]] [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[مدیران الهی]] [[جامعه اسلامی]] و [[انسانی]]، سخن از [[خویشاوندی]] نیست، بلکه فضیلت‌هایی است که آنان دارا می‌باشند. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به عنوان خویشاوندی [[مسئولیت امامت]] و [[خلافت الهی]] از سوی [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} را به عهده نگرفته است،‌ بلکه واگذاری این [[مسئولیت]] به سبب توانایی‌ها و موهبت‌های آن حضرت{{ع}} بوده است که وی را [[شایسته]] این [[مقام]] کرده است.
به سخن دیگر، در تمامی مواردی که سخن از مدیریت [[انتصابی]] و [[تکوینی]] است، اصل [[شایستگی]] در انجام [[مسئولیت‌ها]] و نقش هاست. از این رو در [[انتصاب]] [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[مدیران الهی]] [[جامعه اسلامی]] و [[انسانی]]، سخن از [[خویشاوندی]] نیست، بلکه فضیلت‌هایی است که آنان دارا می‌باشند. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به عنوان خویشاوندی [[مسئولیت امامت]] و [[خلافت الهی]] از سوی [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} را به عهده نگرفته است،‌ بلکه واگذاری این [[مسئولیت]] به سبب توانایی‌ها و موهبت‌های آن حضرت{{ع}} بوده است که وی را [[شایسته]] این [[مقام]] کرده است.
بر این اساس، چه در [[جامعه]] کوچکی چون [[خانواده]] یا جامعه بزرگ جهانی از [[امت]]، آنچه به عنوان ملاک [[تکوینی]] و [[انتصابی]] [[مدیریت]] مطرح شده است، [[شایستگی]] فرد عهده‌دار این مسئولیت است که در صورت عدم تحقق آن، به طور طبیعی از آن مسئولیت منعزل یا [[عزل]] می‌شود و فرد شایسته دیگری [[جانشین]] مدیریت می‌گردد.
بر این اساس، چه در [[جامعه]] کوچکی چون [[خانواده]] یا جامعه بزرگ جهانی از [[امت]]، آنچه به عنوان ملاک [[تکوینی]] و [[انتصابی]] [[مدیریت]] مطرح شده است، [[شایستگی]] فرد عهده‌دار این مسئولیت است که در صورت عدم تحقق آن، به طور طبیعی از آن مسئولیت منعزل یا [[عزل]] می‌شود و فرد شایسته دیگری [[جانشین]] مدیریت می‌گردد.
به عبارت دیگر، آنچه که شخص را شایسته مدیریت می‌کند،‌ فضیلت‌های تکوینی یا اکتسابی است. در مواردی که شخص مسئولیت مدیریت تکوینی از سوی [[خداوند]] را به عهده‌دارد مانند مرد نسبت به [[زن]]<ref>{{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یا مانند [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب کتاب بر [[پیامبران]] دیگر<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}} «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های «۱» برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> [[خداوند]] این [[فضیلت]] را در نهاد او سرشته و او به طور طبیعی دارای برتری‌ها و [[فضایل]] و شایستگی‌هایی جهت عهده‌دار شدن این مسئولیت‌های سنگین [[مدیریتی]] است.
 
به عبارت دیگر، آنچه که شخص را شایسته مدیریت می‌کند،‌ فضیلت‌های تکوینی یا اکتسابی است. در مواردی که شخص مسئولیت مدیریت تکوینی از سوی [[خداوند]] را به عهده‌دارد مانند مرد نسبت به [[زن]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} <ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یا مانند [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب کتاب بر [[پیامبران]] دیگر{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}} <ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> [[خداوند]] این [[فضیلت]] را در نهاد او سرشته و او به طور طبیعی دارای برتری‌ها و [[فضایل]] و شایستگی‌هایی جهت عهده‌دار شدن این مسئولیت‌های سنگین [[مدیریتی]] است.
 
اما اگر این [[مدیریت]] [[تکوینی]] بر عهده جنس یا طبقه یا گروهی نهاده نشده است و شخص می‌بایست آن را کسب نماید تا عهده‌دار [[مسئولیت]] مدیریتی خاص شود، در آن صورت [[انتخاب]] نیز باید بر مدار و محور [[شایستگی]] باشد. از این رو خداوند مسئولیت‌های مدیریت را در [[جامعه]] همواره بر اساس [[شایسته‌سالاری]] تعریف وتبیین کرده است و از کسانی که [[شایسته]] مسئولیتی نیستند خواسته تا آن را به دیگران شایسته واگذار کنند وگرنه به عنوان [[غاصب]] تلقی می‌شوند که می‌بایست در [[دنیا]] به [[مردم]] و در [[آخرت]] به خداوند پاسخ دهند.
اما اگر این [[مدیریت]] [[تکوینی]] بر عهده جنس یا طبقه یا گروهی نهاده نشده است و شخص می‌بایست آن را کسب نماید تا عهده‌دار [[مسئولیت]] مدیریتی خاص شود، در آن صورت [[انتخاب]] نیز باید بر مدار و محور [[شایستگی]] باشد. از این رو خداوند مسئولیت‌های مدیریت را در [[جامعه]] همواره بر اساس [[شایسته‌سالاری]] تعریف وتبیین کرده است و از کسانی که [[شایسته]] مسئولیتی نیستند خواسته تا آن را به دیگران شایسته واگذار کنند وگرنه به عنوان [[غاصب]] تلقی می‌شوند که می‌بایست در [[دنیا]] به [[مردم]] و در [[آخرت]] به خداوند پاسخ دهند.
خداوند بصراحت در [[آیه]] ۵۸ [[سوره نساء]] [[فرمان]] می‌دهد که نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] باید متناسب توانایی‌ها و موهبت‌های شخص باشد تا بتواند بدرستی و [[سلامت]] [[کارها]] را مدیریت کرده و اهداف مطلوب را بر آورده کند.
 
خداوند بصراحت در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> [[فرمان]] می‌دهد که نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] باید متناسب توانایی‌ها و موهبت‌های شخص باشد تا بتواند بدرستی و [[سلامت]] [[کارها]] را مدیریت کرده و اهداف مطلوب را بر آورده کند.


بنابراین، اگر کسی شایسته مسئولیتی نیست می‌بایست با واگذاری [[مسئولیت]] به دیگرانی که [[شایسته]] آن هستند خود را از عهده این مسئولیت بیرون کشد و در غیر این صورت به عنوان کسی که در [[امانت]] [[خیانت]] روا داشته شناخته و به [[جامعه]] معرفی و در [[آخرت]] [[مجازات]] می‌شود؛ لذا [[خداوند]] [[فرمان]] می‌دهد امانات را به [[اهل]] آن بسپارد به این معنا تصاحب [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها در صورتی که اهلیت آن را ندارد، [[غصب]] و خیانت در امانت تلقی می‌شود.
بنابراین، اگر کسی شایسته مسئولیتی نیست می‌بایست با واگذاری [[مسئولیت]] به دیگرانی که [[شایسته]] آن هستند خود را از عهده این مسئولیت بیرون کشد و در غیر این صورت به عنوان کسی که در [[امانت]] [[خیانت]] روا داشته شناخته و به [[جامعه]] معرفی و در [[آخرت]] [[مجازات]] می‌شود؛ لذا [[خداوند]] [[فرمان]] می‌دهد امانات را به [[اهل]] آن بسپارد به این معنا تصاحب [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها در صورتی که اهلیت آن را ندارد، [[غصب]] و خیانت در امانت تلقی می‌شود.
هر مسئولیت و [[مدیریتی]] که به شخص واگذار می‌شود، به عنوان امانتی در دست اوست که در صورت [[ناتوانی]] در نگهداری آن امانت و انجام مسئولیت‌ها می‌بایست از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و آن را به اهلش بسپارد که اهلیت و [[شایستگی]] آن را دارد.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>
 
هر مسئولیت و [[مدیریتی]] که به شخص واگذار می‌شود، به عنوان امانتی در دست اوست که در صورت [[ناتوانی]] در نگهداری آن امانت و انجام مسئولیت‌ها می‌بایست از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و آن را به اهلش بسپارد که اهلیت و [[شایستگی]] آن را دارد.{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} <ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>
 
به هر حال، ملاک شایستگی در به عهده گرفتن هر مسئولیت و مدیریتی، یک اصل عقلایی و [[شرعی]] است و عهده‌دار شدن افراد نالایق به عنوان خیانت در امانت و غصب تلقی می‌شود.
به هر حال، ملاک شایستگی در به عهده گرفتن هر مسئولیت و مدیریتی، یک اصل عقلایی و [[شرعی]] است و عهده‌دار شدن افراد نالایق به عنوان خیانت در امانت و غصب تلقی می‌شود.
مراد از شایستگی نیز با توجه به نقش‌ها و اهداف آن نقش تعریف می‌شود. بر این اساس، هر کسی باید با توجه به نقش خود شایستگی را تعریف کند. کسانی شایستگی کاری را دارند که بتوانند با پذیرش آن،‌اهداف مطلوب و مربوط و مرتبط با آن نقش را بر آورده سازند و در بهترین شکل ممکن و حداکثری، آن اهداف را تحقق بخشند. این همان مفهوم شایستگی است که در مسئله پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌ها از جمله مسئولیت [[مدیریت]] لازم است بدان توجه شود.
مراد از شایستگی نیز با توجه به نقش‌ها و اهداف آن نقش تعریف می‌شود. بر این اساس، هر کسی باید با توجه به نقش خود شایستگی را تعریف کند. کسانی شایستگی کاری را دارند که بتوانند با پذیرش آن،‌اهداف مطلوب و مربوط و مرتبط با آن نقش را بر آورده سازند و در بهترین شکل ممکن و حداکثری، آن اهداف را تحقق بخشند. این همان مفهوم شایستگی است که در مسئله پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌ها از جمله مسئولیت [[مدیریت]] لازم است بدان توجه شود.
براساس آنچه گفته شد پذیرش نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] از جمله [[مسئولیت]] [[مدیریت]] در [[جامعه]] کوچک و بزرگ، نیازمند احراز [[شایستگی]] است که از طرق مختلف از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] به دست می‌آید<ref>نساء، آیه ۶؛ بقره، آیه ۱۲۴</ref> و اگر کسی [[شایسته]] مسئولیتی نیست لازم است که خود را از مسئولیت کنار بکشد و به کسانی که شایسته آن مسئولیت و مدیریت هستند واگذار کنند.
 
از سوی دیگر، کسانی که در خود [[احساس]] [[توانایی]] برای قبول مسئولیتی می‌کنند،‌ باید درخواست مدیریت و مسئولیت را بکنند. این امر [[مستحب]] و [[پسندیده]] است و شخص بهتر است که در این کار [[اقدام]] کند و عدم اقدام در اعلام [[آمادگی]] به معنای [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] از [[نعمت]] و فضیلتی است که به او داده شده است.<ref>فرقان، آیه ۷۴؛ یوسف، آیه ۵۵</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>
براساس آنچه گفته شد پذیرش نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] از جمله [[مسئولیت]] [[مدیریت]] در [[جامعه]] کوچک و بزرگ، نیازمند احراز [[شایستگی]] است که از طرق مختلف از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] به دست می‌آید {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و اگر کسی [[شایسته]] مسئولیتی نیست لازم است که خود را از مسئولیت کنار بکشد و به کسانی که شایسته آن مسئولیت و مدیریت هستند واگذار کنند.
 
از سوی دیگر، کسانی که در خود [[احساس]] [[توانایی]] برای قبول مسئولیتی می‌کنند،‌ باید درخواست مدیریت و مسئولیت را بکنند. این امر [[مستحب]] و [[پسندیده]] است و شخص بهتر است که در این کار [[اقدام]] کند و عدم اقدام در اعلام [[آمادگی]] به معنای [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] از [[نعمت]] و فضیلتی است که به او داده شده است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}}<ref>«و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>


==[[انتخاب]] [[اصلح]]==
==[[انتخاب]] [[اصلح]]==
از آنجا که هر کسی در جامعه نقشی را باید به عهده گیرد و مشارکت، اصل اساسی در جامعه است که مورد تاکید نیز قرار گرفته است و [[خداوند]] [[فرمان]] به [[تعاون]] و [[همکاری]] و مشارکت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> ولی عهده‌دار شدن نقش‌ها همواره با توجه به [[آموزه‌های قرآنی]]، بر اساس [[شایستگی]] و [[شایسته‌سالاری]] است.
از آنجا که هر کسی در جامعه نقشی را باید به عهده گیرد و مشارکت، اصل اساسی در جامعه است که مورد تاکید نیز قرار گرفته است و [[خداوند]] [[فرمان]] به [[تعاون]] و [[همکاری]] و مشارکت می‌دهد {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} <ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> ولی عهده‌دار شدن نقش‌ها همواره با توجه به [[آموزه‌های قرآنی]]، بر اساس [[شایستگی]] و [[شایسته‌سالاری]] است.
 
بنابراین، در [[انتخاب]] [[مسئولیت]] و نقشی برای خود یا انتخاب افرادی برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] می‌بایست به مسئله شایستگی خود و دیگران توجه کنیم. اگر خود را [[شایسته]] [[مدیریت]] و مسئولیت و نقشی می‌دانیم پیشنهاد [[همکاری]] داده و یا عهده‌دار مسئولیت و نقش شویم و اگر دیگری را شایسته دانسته یا شایسته‌تر می‌دانیم نقش و مسئولیت و مدیریت را به او واگذار یا پیشنهاد دهیم.
بنابراین، در [[انتخاب]] [[مسئولیت]] و نقشی برای خود یا انتخاب افرادی برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] می‌بایست به مسئله شایستگی خود و دیگران توجه کنیم. اگر خود را [[شایسته]] [[مدیریت]] و مسئولیت و نقشی می‌دانیم پیشنهاد [[همکاری]] داده و یا عهده‌دار مسئولیت و نقش شویم و اگر دیگری را شایسته دانسته یا شایسته‌تر می‌دانیم نقش و مسئولیت و مدیریت را به او واگذار یا پیشنهاد دهیم.


در انتخاب دیگری برای مسئولیت می‌بایست مسئله شایستگی را به گونه‌ای مورد توجه قرار دهیم که آن شایستگی احراز شود،‌ زیرا هر کسی از توانایی‌های خود [[آگاه]] است<ref>{{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}} «آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> اما نسبت به توانایی‌ها و شایستگی‌های دیگری جهت عهده‌دار شدن مسئولیت و یا نقشی، چنین [[آگاهی]] و [[علمی]] وجود ندارد. از این رو [[خداوند]] روش‌هایی از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] را مطرح می‌کند تا راه [[شناسایی]] برای توانایی‌های ‌اشخاص دیگر باشد.
در انتخاب دیگری برای مسئولیت می‌بایست مسئله شایستگی را به گونه‌ای مورد توجه قرار دهیم که آن شایستگی احراز شود،‌ زیرا هر کسی از توانایی‌های خود [[آگاه]] است{{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}} <ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> اما نسبت به توانایی‌ها و شایستگی‌های دیگری جهت عهده‌دار شدن مسئولیت و یا نقشی، چنین [[آگاهی]] و [[علمی]] وجود ندارد. از این رو [[خداوند]] روش‌هایی از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] را مطرح می‌کند تا راه [[شناسایی]] برای توانایی‌های ‌اشخاص دیگر باشد.
از [[آیه]] ۶ [[سوره نساء]] و نیز ۱۲۴ [[سوره بقره]] بر می‌آید که آزمون‌ها و سنجش افراد باید به گونه‌ای باشد که با تکرار، برای شخص انتخابگر معلوم شود که ایشان شایسته چنین نقش و مسئولیتی می‌باشد. اینکه شخص مدعی [[توانایی]] و شایستگی و فضیلتی شود ما را موظف می‌کند تا درباره آن تحقیق کنیم ولی لازم است برای واگذاری مسئولیت و نقش، او را بدرستی بیازماییم. تاکید بر واژه آنستم<ref>{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> از آن روست که معلوم شود که این کاملا با [[مسئولیت]] و نقشی که به عهده می‌گیرد هماهنگ است و سازگاری دارد. در [[حقیقت]] او را با کار مانوس کنیم و ببینیم که چنین انسی با کار دارد یا ندارد و از عهده درست آن بر می‌آید یا نمی‌آید. در صورت مانوس یافتن، کار را به عهده او گذاشته و مسئولیت و نقش را به او واگذار کنیم.
 
از [[آیه]] {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} <ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> بر می‌آید که آزمون‌ها و سنجش افراد باید به گونه‌ای باشد که با تکرار، برای شخص انتخابگر معلوم شود که ایشان شایسته چنین نقش و مسئولیتی می‌باشد. اینکه شخص مدعی [[توانایی]] و شایستگی و فضیلتی شود ما را موظف می‌کند تا درباره آن تحقیق کنیم ولی لازم است برای واگذاری مسئولیت و نقش، او را بدرستی بیازماییم. تاکید بر واژه آنستم از آن روست که معلوم شود که این کاملا با [[مسئولیت]] و نقشی که به عهده می‌گیرد هماهنگ است و سازگاری دارد. در [[حقیقت]] او را با کار مانوس کنیم و ببینیم که چنین انسی با کار دارد یا ندارد و از عهده درست آن بر می‌آید یا نمی‌آید. در صورت مانوس یافتن، کار را به عهده او گذاشته و مسئولیت و نقش را به او واگذار کنیم.
 
[[مدیر]] و [[مسئول]] انتخابی می‌بایست [[توانایی]] ذاتی [[مدیریت]] را داشته باشد؛ زیرا بخشی از مدیریت [[هنر]] است و نمی‌توان اکتساب کرد. از این رو [[خداوند]] با واژه (مکنا) بر این نکته تاکید دارد که برخی از توانایی‌ها و [[فضیلت‌ها]]، اکتسابی، نیستند بلکه [[خدادادی]] است.{{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}} <ref>«ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref> بنابراین،‌ در [[انتخاب]] [[اصلح]] می‌بایست به این نکته توجه داشت که با آزمون‌های خاص توانایی‌ها و هنر شخص در مدیریت و مسئولیت [[کشف]] شود.
 
هر کسی که برای نقش و مسئولیتی انتخاب می‌شود باید از نظر بدنی توانایی انجام آن مسئولیت را داشته باشد، همچنین از نظر [[روحی]] و روانی و نیز [[علمی]] و دانشی [[دانایی]] و [[تخصص]] انجام مسئولیت را دارا باشد.{{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>
 
مدیر و مسئولی که برای کاری و نقشی انتخاب می‌شود می‌بایست از نظر روحی به گونه‌ای باشد که [[اهل]] [[مشورت]] باشد؛ زیرا مسئولیت، هر چه سخت‌تر و مهم‌تر باشد، [[نیازمندی]] به [[مشاوره]] و [[مشورت]] در آن بیشتر است؛ بنابراین احراز [[روحیه]] مشورت‌گیری و مشورت‌پذیری از شرایط [[انتخاب]] [[اصلح]] برای نقش‌های [[اجتماعی]] است تا با [[مشورت با اهل خبره]] و صاحب‌نظران در آن [[مسئولیت]] و نقش بتواند [[هدف]] مطلوب را در شکل حداکثری برآورده کند.{{متن قرآن|فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«پس آنچه به شما داده شده است کالای  زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.</ref>،  {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}<ref>«آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام» سوره نمل، آیه ۳۲.</ref>


[[مدیر]] و [[مسئول]] انتخابی می‌بایست [[توانایی]] ذاتی [[مدیریت]] را داشته باشد؛ زیرا بخشی از مدیریت [[هنر]] است و نمی‌توان اکتساب کرد. از این رو [[خداوند]] با واژه (مکنا) بر این نکته تاکید دارد که برخی از توانایی‌ها و [[فضیلت‌ها]]، اکتسابی، نیستند بلکه [[خدادادی]] است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}} «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref> بنابراین،‌ در [[انتخاب]] [[اصلح]] می‌بایست به این نکته توجه داشت که با آزمون‌های خاص توانایی‌ها و هنر شخص در مدیریت و مسئولیت [[کشف]] شود.
هر کسی که برای نقش و مسئولیتی انتخاب می‌شود باید از نظر بدنی توانایی انجام آن مسئولیت را داشته باشد، همچنین از نظر [[روحی]] و روانی و نیز [[علمی]] و دانشی [[دانایی]] و [[تخصص]] انجام مسئولیت را دارا باشد.<ref>یوسف، آیه ۵۵؛ قصص، آیه ۲۶؛ بقره، آیات ۲۴۷ تا ۲۵۲</ref>
مدیر و مسئولی که برای کاری و نقشی انتخاب می‌شود می‌بایست از نظر روحی به گونه‌ای باشد که [[اهل]] [[مشورت]] باشد؛ زیرا مسئولیت، هر چه سخت‌تر و مهم‌تر باشد، [[نیازمندی]] به [[مشاوره]] و [[مشورت]] در آن بیشتر است؛ بنابراین احراز [[روحیه]] مشورت‌گیری و مشورت‌پذیری از شرایط [[انتخاب]] [[اصلح]] برای نقش‌های [[اجتماعی]] است تا با [[مشورت با اهل خبره]] و صاحب‌نظران در آن [[مسئولیت]] و نقش بتواند [[هدف]] مطلوب را در شکل حداکثری برآورده کند.<ref>شوری، آیات ۳۶ و ۳۸؛ آل عمران، آیه ۱۵۹؛ نمل، آیات ۲۲ و ۳۲</ref>
مدیرانی که روحیه استبدادگری داشته باشند و به مشارکت دیگران در حد مشاوره نیز توجه نکنند قابلیت و صلاحیت مسئولیت‌های [[مدیریتی]] را ندارند؛ زیرا [[مدیریت]] به معنای هماهنگ‌سازی توانایی‌ها برای تحقق اهداف مطلوب است و کسی که از صاحب‌نظران مشورت نمی‌گیرد، [[ناتوان]] از [[درک]] درست فعالیت و هماهنگ‌سازی است.
مدیرانی که روحیه استبدادگری داشته باشند و به مشارکت دیگران در حد مشاوره نیز توجه نکنند قابلیت و صلاحیت مسئولیت‌های [[مدیریتی]] را ندارند؛ زیرا [[مدیریت]] به معنای هماهنگ‌سازی توانایی‌ها برای تحقق اهداف مطلوب است و کسی که از صاحب‌نظران مشورت نمی‌گیرد، [[ناتوان]] از [[درک]] درست فعالیت و هماهنگ‌سازی است.


[[مسئولیت‌ها]] نیازمند [[قاطعیت]] است؛ البته قاطعیت را نباید با [[دیکتاتوری]] و [[استبداد]] همانند دانست. قاطعیت به معنای آن است که پس از مشورت و بهره‌مندی از نظرات صاحب‌نظران، در انجام مصوبات درنگ نکند و کوتاه نیاید؛ زیرا اگر مصوبات با قاطعیت اجرایی نشود،‌ چیزی از مدیریت باقی نمی‌ماند. [[شجاعت]] در انجام [[کارها]] و قاطعیت در عمل به مصوبات و [[احکام]]، لازمه مدیریت است و این ربطی به دیکتاتوری و استبداد ندارد.<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
[[مسئولیت‌ها]] نیازمند [[قاطعیت]] است؛ البته قاطعیت را نباید با [[دیکتاتوری]] و [[استبداد]] همانند دانست. قاطعیت به معنای آن است که پس از مشورت و بهره‌مندی از نظرات صاحب‌نظران، در انجام مصوبات درنگ نکند و کوتاه نیاید؛ زیرا اگر مصوبات با قاطعیت اجرایی نشود،‌ چیزی از مدیریت باقی نمی‌ماند. [[شجاعت]] در انجام [[کارها]] و قاطعیت در عمل به مصوبات و [[احکام]]، لازمه مدیریت است و این ربطی به دیکتاتوری و استبداد ندارد.{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} <ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
اگر در انتخاب اصلح‌اشتباهی صورت گرفت و پس از احراز ابتدایی شخص در مهارت‌هایی ناتوان برای مسئولیت شناخته شد،‌ اگر از استعدادهای ذاتی و فضیلت‌های [[خدادادی]] و [[هنر]] مدیریت بهره‌مند است می‌بایست به او [[فرصت]] کوتاهی داد تا با [[مهارت]] افزایی یا کسب مهارت‌هایی کمبود و [[نقص]] خود را جبران کند. بنابراین تقویت مدیریت‌های [[شایسته]] و جبران نقاط [[ضعف]] آنان از جمله شروط ضروری است که می‌بایست بدان توجه داشت؛ زیرا هر کاری نیازمند مهارت‌هایی است که در طول کار کسب می‌شود. پس اگر فرد شایسته‌ای برای نقش و [[مسئولیت]] و [[مدیریتی]] [[انتخاب]] شد و از توانایی‌های ذاتی بر‌ای آن کار برخوردار است می‌بایست با [[آموزش]] مهارت به او امکان [[مدیریت]] درست و کامل را فراهم کرد تا [[کارها]] [[پیشرفت]] کند و نواقص حذف شود.<ref>طه، آیات ۲۴ تا ۳۲</ref>
 
اگر در انتخاب اصلح‌اشتباهی صورت گرفت و پس از احراز ابتدایی شخص در مهارت‌هایی ناتوان برای مسئولیت شناخته شد،‌ اگر از استعدادهای ذاتی و فضیلت‌های [[خدادادی]] و [[هنر]] مدیریت بهره‌مند است می‌بایست به او [[فرصت]] کوتاهی داد تا با [[مهارت]] افزایی یا کسب مهارت‌هایی کمبود و [[نقص]] خود را جبران کند. بنابراین تقویت مدیریت‌های [[شایسته]] و جبران نقاط [[ضعف]] آنان از جمله شروط ضروری است که می‌بایست بدان توجه داشت؛ زیرا هر کاری نیازمند مهارت‌هایی است که در طول کار کسب می‌شود. پس اگر فرد شایسته‌ای برای نقش و [[مسئولیت]] و [[مدیریتی]] [[انتخاب]] شد و از توانایی‌های ذاتی بر‌ای آن کار برخوردار است می‌بایست با [[آموزش]] مهارت به او امکان [[مدیریت]] درست و کامل را فراهم کرد تا [[کارها]] [[پیشرفت]] کند و نواقص حذف شود.{{متن قرآن| اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>« به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است. (موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن.و گرهی از زبانم بگشای.تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۴-۳۲.</ref>
 
از این رو [[نظارت]] دائمی از سوی [[جامعه]] و افرادی که تحت مدیریت کسی فعالیت می‌کنند، ‌لازم و ضروری است تا شخص را نسبت به نقاط ضعف او [[آگاه]] و او را برای [[دانش‌افزایی]] و [[کسب مهارت]] [[تشویق]] کنند و رؤسای بالاتر او را به این امر [[فرمان]] دهند.
از این رو [[نظارت]] دائمی از سوی [[جامعه]] و افرادی که تحت مدیریت کسی فعالیت می‌کنند، ‌لازم و ضروری است تا شخص را نسبت به نقاط ضعف او [[آگاه]] و او را برای [[دانش‌افزایی]] و [[کسب مهارت]] [[تشویق]] کنند و رؤسای بالاتر او را به این امر [[فرمان]] دهند.


از [[آموزه‌های قرآنی]] بر می‌آید که افراد جامعه می‌بایست هم در انتخاب [[مدیران]] نقش داشته باشند و با احراز صلاحیت، آنان را به کارها و نقش‌ها و مسئولیت‌هایی بگمارند و هم می‌بایست پس از انتخاب، بر کار آنان نظارت دائمی داشته باشند و با [[انجام وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] به نقد و ارزیابی عملکرد [[مسئولان]] بپردازند.
از [[آموزه‌های قرآنی]] بر می‌آید که افراد جامعه می‌بایست هم در انتخاب [[مدیران]] نقش داشته باشند و با احراز صلاحیت، آنان را به کارها و نقش‌ها و مسئولیت‌هایی بگمارند و هم می‌بایست پس از انتخاب، بر کار آنان نظارت دائمی داشته باشند و با [[انجام وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] به نقد و ارزیابی عملکرد [[مسئولان]] بپردازند.
مدیریت در [[جامعه اسلامی]] و [[قرآنی]] که زمینه‌ساز مدیریت [[نورانی]] [[انسان]] و جامعه است<ref>{{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}} «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref> می‌بایست مدیریتی جامع باشد که هم [[نظام]] مادی و [[دنیوی]] [[مردمان]] و هم [[امور معنوی]] ایشان را تأمین کند.<ref>مؤمنون، آیات ۲۷ تا ۲۹</ref> و از هر گونه اختلال در سازگاری و سازواری [[دین]] و دنیای [[مردمان]] بپرهیزد. از نظر [[قرآن]] [[مدیریت]] ناسالم در هر جامعه‌ای نتیجه عدم توجه مردمان به [[نظارت همگانی]] و کنترل و [[مراقبت]] از عملکرد [[مسئولان]] و [[مدیران]] و به سخنی دیگر به سبب ظلمی است که [[انسان‌ها]] به خود روا می‌دارند و عملکرد بد و [[ظالمانه]] آنان، [[مدیران جامعه]] را به [[فساد]] می‌کشاند.
 
بنابراین، اگر افراد [[جامعه]] خود عامل به [[خوبی‌ها]] باشند و مسئولان و مدیران خویش را تحت [[نظارت]] مستقیم [[امر به معروف و نهی از منکر]] قرار دهند و به [[مجازات متخلفان]] [[اقدام]] کنند، دیگر با مدیریت ناسالمی در جامعه مواجه نخواهیم شد. از این رو افزون بر [[انتخاب]] [[اصلح]] و احراز افراد [[شایسته]] برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها می‌بایست جامعه همواره بیدار و هوشیار نسبت به عملکرد آنان باشد و [[اجازه]] هیچ‌گونه تخطی را ندهد و در صورت تخطی [[مجازات]] و از کار برکنار کند.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «این‌گونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام می‌دادند سرپرستی می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۱۲۹.</ref>
مدیریت در [[جامعه اسلامی]] و [[قرآنی]] که زمینه‌ساز مدیریت [[نورانی]] [[انسان]] و جامعه است {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}} <ref>«الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref> می‌بایست مدیریتی جامع باشد که هم [[نظام]] مادی و [[دنیوی]] [[مردمان]] و هم [[امور معنوی]] ایشان را تأمین کند.{{متن قرآن| فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ }}<ref>«آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز و چون فرمان ما در رسید و (آب از) تنور جوشید در آن از هر گونه‌ای دو تا (نر و ماده) درآور و نیز خانواده‌ات را؛ مگر کسی از ایشان را که درباره وی از پیش سخن رفته است و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد.  و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید. و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۷-۲۹.</ref> و از هر گونه اختلال در سازگاری و سازواری [[دین]] و دنیای [[مردمان]] بپرهیزد. از نظر [[قرآن]] [[مدیریت]] ناسالم در هر جامعه‌ای نتیجه عدم توجه مردمان به [[نظارت همگانی]] و کنترل و [[مراقبت]] از عملکرد [[مسئولان]] و [[مدیران]] و به سخنی دیگر به سبب ظلمی است که [[انسان‌ها]] به خود روا می‌دارند و عملکرد بد و [[ظالمانه]] آنان، [[مدیران جامعه]] را به [[فساد]] می‌کشاند.
 
بنابراین، اگر افراد [[جامعه]] خود عامل به [[خوبی‌ها]] باشند و مسئولان و مدیران خویش را تحت [[نظارت]] مستقیم [[امر به معروف و نهی از منکر]] قرار دهند و به [[مجازات متخلفان]] [[اقدام]] کنند، دیگر با مدیریت ناسالمی در جامعه مواجه نخواهیم شد. از این رو افزون بر [[انتخاب]] [[اصلح]] و احراز افراد [[شایسته]] برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها می‌بایست جامعه همواره بیدار و هوشیار نسبت به عملکرد آنان باشد و [[اجازه]] هیچ‌گونه تخطی را ندهد و در صورت تخطی [[مجازات]] و از کار برکنار کند.{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> «این‌گونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام می‌دادند سرپرستی می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۱۲۹.</ref>
 
به هر حال، [[جامعه سالم]] زمانی شکل می‌گیرد که مسئولیت‌ها بر اساس [[شایسته‌سالاری]] واگذار و به عهده گرفته شود و جامعه و مدیران همواره نسبت به هم نظارت مستقیم و کاملی را بر قرار کنند و [[مردم]] در کنارتعامل و مشارکت فعال در فرایند انتخاب مسئولان،‌ [[نظارت و کنترل]] داشته باشند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>
به هر حال، [[جامعه سالم]] زمانی شکل می‌گیرد که مسئولیت‌ها بر اساس [[شایسته‌سالاری]] واگذار و به عهده گرفته شود و جامعه و مدیران همواره نسبت به هم نظارت مستقیم و کاملی را بر قرار کنند و [[مردم]] در کنارتعامل و مشارکت فعال در فرایند انتخاب مسئولان،‌ [[نظارت و کنترل]] داشته باشند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>


۱۱۵٬۱۸۲

ویرایش