آزادی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '“' به '«'
جز (جایگزینی متن - 'خلاء' به 'خلأ') |
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
== مقایسه آزادی از دیدگاه اسلام و غرب == | == مقایسه آزادی از دیدگاه اسلام و غرب == | ||
برای [[آزادی]]<ref>از آنجا که ادبیات آزادی سیاسی در اندیشه سیاسی غرب، پربار است، در آغاز به تعریفهای برخی نویسندگان برجسته این عرصه اشاره و در ادامه، ضمن نقد و بررسی، نگرش قرآنی بیان میشود.</ref> تا کنون بیش از دویست تعریف بیان شده است<ref>آیزیا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۱۴.</ref>. [[جان]] استورات میل<ref>John Stuart Mill..</ref> (۱۸۰۶-۱۸۷۳) در آغاز کتاب | برای [[آزادی]]<ref>از آنجا که ادبیات آزادی سیاسی در اندیشه سیاسی غرب، پربار است، در آغاز به تعریفهای برخی نویسندگان برجسته این عرصه اشاره و در ادامه، ضمن نقد و بررسی، نگرش قرآنی بیان میشود.</ref> تا کنون بیش از دویست تعریف بیان شده است<ref>آیزیا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۱۴.</ref>. [[جان]] استورات میل<ref>John Stuart Mill..</ref> (۱۸۰۶-۱۸۷۳) در آغاز کتاب «رسالهای درباره آزادی” میگوید که موضوع کتاب «آزادی [[اراده]] و [[اختیار]]<ref>Frec-Will..</ref> نیست، بلکه بحث از آزادی [[مدنی]] و [[اجتماعی]] است که درباره [[سرشت]] و [[محدودیت]] قدرتی است که به طور [[مشروع]] میتواند بر افراد [[اعمال]] گردد<ref>Frecdom..</ref>. هابز<ref>John Stuart Mill" On Liberty", Chapter ۱, p.۵..</ref> (۱۵۸۸-۱۶۷۹) در «لویاتان”<ref>Leviathan..</ref>، آزادی را دال بر نبود [[مخالفت]] میداند، لاک<ref>John Lock..</ref> (۱۶۳۲-۱۷۰۴) آن را قدرتی میداند که [[انسان]] برای انجام یا [[احتراز]] از عملی خاص داراست و از نظر کانت<ref>Immanuel Kant..</ref> (۱۸۰۴-۱۷۲۴) آزادی عبارت از [[استقلال]] و [[رهایی]] از هر چیز به جز [[قانون]] [[اخلاقی]] است<ref>ر.ک: موریس گرنستون، تحلیلی نوین از آزادی؛ ص۱۳-۵۰.</ref>. برخی بر این باورند که آزادی یعنی رهایی از بند و [[زندان]]؛ تلاش برای از میان برداشتن موانع؛ جلوگیری از [[مداخله]] و بهرهکشی [[اسارت]] انسان است به وسیله دیگران<ref>برلین، آیزیا، چهار مقاله درباره آزادی، ص۷۱.</ref>. مفهوم آزادی سیاسی، همچنین در بردارنده رهایی از محدودیتهای درونی در [[رفتار]] یا گفتار [[سیاسی]] نیز میشود، قیدهایی مانند [[آداب]] و [[سنتها]]، [[هماهنگی]] و [[سازگاری]] با [[جامعه]]، و رفتارهای احساسی<ref>see: Nikolas Kompridis; "Struggling Over the Meaning of Recognition: A Matter of Ilentity, Justice or Freedom?", pp. ۲۷۷-۲۸۹..</ref> در تعریفی دیگر بر معنای «مصون ماندن از اراده مستبدانه” تأکید شده است<ref>علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ص۷۵.</ref>. السدیر مک اینتایر<ref>Alasdair MacIntyre..</ref> آزادی را استقلال اجتماعی افراد در [[ارتباط]] با دیگران تعریف میکند<ref>Alasdair MacIntyre; "The Virtues of Acknowledged Dependence"; Rational Dependent Animals: Why Humans Need the Virtues, p.۲۳..</ref>. برخی دیگر آن را [[روابط]] [[آزاد]] از [[ستم]]، [[تهدید]] و [[اجبار]] معنا کردهاند<ref>Iris Marion Young; "Five Faces of Oppression", Justice and the Politics of Difference"; pp. ۳۹-۶۵ or see: Michael Sandel; Justice: What's the Right Thing to Do?; p.</ref>. «آمارتیاسن” در کتاب توسعه به مثابه [[آزادی]]، مینویسد آزادی نبود شرایط محدود کننده برای افراد و انجام فعالیت برای ایجاد شرایط مطلوب تعریف میکند<ref>Amartya Sen; Development as Freedom; p.۶۳..</ref>. | ||
برخی دیگر در معنای آزادی سیاسی، روشها و فعالیتهای آزادانه را مورد توجه قرار دادهاند، به این معنا که فرد بتواند در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[کشور]] خود از راه [[انتخاب]] [[زمامداران]] و [[مقامات]] [[سیاسی]] شرکت جوید یا به [[تصدی]] [[مشاغل]] عمومی و سیاسی و اجتماعی کشور خود نائل آید، یا در مجامع، آزادانه [[عقاید]] و [[افکار]] خود را به نحو مقتضی ابراز نماید<ref>منوچهر طباطبایی موتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۹۶.</ref>. | برخی دیگر در معنای آزادی سیاسی، روشها و فعالیتهای آزادانه را مورد توجه قرار دادهاند، به این معنا که فرد بتواند در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[کشور]] خود از راه [[انتخاب]] [[زمامداران]] و [[مقامات]] [[سیاسی]] شرکت جوید یا به [[تصدی]] [[مشاغل]] عمومی و سیاسی و اجتماعی کشور خود نائل آید، یا در مجامع، آزادانه [[عقاید]] و [[افکار]] خود را به نحو مقتضی ابراز نماید<ref>منوچهر طباطبایی موتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۹۶.</ref>. | ||
به طور کلی در آزادی، سه عنصر و مقوله وجود دارد؛ | به طور کلی در آزادی، سه عنصر و مقوله وجود دارد؛ «آزادیخواه”، «نبود مانع” و «هدف”؛ آزادی سیاسی زمانی شکل میگیرد که اشخاص و [[تشکلهای سیاسی]] در انجام دادن رفتارهای سیاسی مطلوب و برخورداری از [[حقوق اساسی]] از محدودیتها و موانعی که [[دولتها]] ممکن است در برابر آنها ایجاد کنند، رها و آزاد باشند<ref>ر.ک: منصور میراحمدی، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، ص۱۰۸.</ref> و آزادی خود را برای رسیدن به هدفی مشخص به کار گیرند. «گلن تیندر” تأکید میکند آزادی وضعی است که در آن، [[انسان]]، منقاد خواستههای خودکامانه و بیپایان هیچ مرجعی اعم از [[دولت]]، کارفرما، [[خویشان]] یا کسان دیگر نباشد<ref>گلن تیندر، تفکر سیاسی، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>. | ||
شاید بتوان گفت فصل مشترک این تعریفها به رسمیت شناختن [[حقوق سیاسی]] [[اجتماعی]] [[شهروندان]] برای دخالت، مشارکت و [[نظارت]] و حضور در [[امور حکومتی]] است، به گونهای که کسی نتواند مانع آنان در [[فعالیتهای سیاسی]] شود. | شاید بتوان گفت فصل مشترک این تعریفها به رسمیت شناختن [[حقوق سیاسی]] [[اجتماعی]] [[شهروندان]] برای دخالت، مشارکت و [[نظارت]] و حضور در [[امور حکومتی]] است، به گونهای که کسی نتواند مانع آنان در [[فعالیتهای سیاسی]] شود. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
اشکالی که به بسیاری از این تعریفها وارد میشود آن است که در این نگرشها، نگاه صرفاً مادی [[حاکم]] است، گویی همه [[هدف]] آن است که [[انسان]] از موانع [[قدرت سیاسی]] [[رهایی]] یابد، اما به چه هدفی و برای رسیدن به چه جایگاهی، دیگر مشخص نیست، این تعریفها صرفاً [[ارتباط]] [[انسانها]] با یکدیگر را طرح میکنند، اما [[ارتباط با خداوند]]، فراموش و حضور یا عدم حضور، [[ضرورت]] و عدم ضرورت آن، رها شده است. | اشکالی که به بسیاری از این تعریفها وارد میشود آن است که در این نگرشها، نگاه صرفاً مادی [[حاکم]] است، گویی همه [[هدف]] آن است که [[انسان]] از موانع [[قدرت سیاسی]] [[رهایی]] یابد، اما به چه هدفی و برای رسیدن به چه جایگاهی، دیگر مشخص نیست، این تعریفها صرفاً [[ارتباط]] [[انسانها]] با یکدیگر را طرح میکنند، اما [[ارتباط با خداوند]]، فراموش و حضور یا عدم حضور، [[ضرورت]] و عدم ضرورت آن، رها شده است. | ||
با توجه به آنچه گذشت، در نگرشی فراگیر میتوان بیان داشت که در نظرگاه [[قرآن کریم]] و [[اندیشه سیاسی اسلام]]، زوایای گوناگون [[آزادی]] در نظر گرفته شده است، از نظرگاه این [[اندیشه]]، آزادی سیاسی، یعنی افراد، گروهها و [[تشکلها]] برای انجام فعالیتهای مطلوب [[سیاسی]]، با گذر از بندهای درونی، از موانع بیرونی سیاسی ـ اجتماعی و [[تحمیل]] [[ظالمانه]] [[قدرت]] حاکم، رهایی یافته و با برخورداری از [[حقوق شهروندی]]، در جهت [[کمال انسانی]] حرکت کنند. این نکته قابل یادآوری است که رویش آزادی در جامعهای امکانپذیر است که در آن [[نظم]]، [[نظام]] و قدرت سامان بخش وجود داشته باشد که نبود [[دولت]]، سرآغاز [[هرج]] و مرجی است ویرانگر؛ لذا در تعریف، تأکید شد که شهروندان از | با توجه به آنچه گذشت، در نگرشی فراگیر میتوان بیان داشت که در نظرگاه [[قرآن کریم]] و [[اندیشه سیاسی اسلام]]، زوایای گوناگون [[آزادی]] در نظر گرفته شده است، از نظرگاه این [[اندیشه]]، آزادی سیاسی، یعنی افراد، گروهها و [[تشکلها]] برای انجام فعالیتهای مطلوب [[سیاسی]]، با گذر از بندهای درونی، از موانع بیرونی سیاسی ـ اجتماعی و [[تحمیل]] [[ظالمانه]] [[قدرت]] حاکم، رهایی یافته و با برخورداری از [[حقوق شهروندی]]، در جهت [[کمال انسانی]] حرکت کنند. این نکته قابل یادآوری است که رویش آزادی در جامعهای امکانپذیر است که در آن [[نظم]]، [[نظام]] و قدرت سامان بخش وجود داشته باشد که نبود [[دولت]]، سرآغاز [[هرج]] و مرجی است ویرانگر؛ لذا در تعریف، تأکید شد که شهروندان از «تحمیل ظالمانه قدرت حاکم” و فشار خودکامانه [[دولتها]] بر کنار باشند. با این وصف، آزادی سیاسی در برابر [[استبداد]] سیاسی قرار گیرد که همه [[حقوق]] بنیادین سیاسی۔ اجتماعی شهروندان، [[انکار]] میشود و دچار محدودیتهای گوناگون میگردد<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۶-۴۹.</ref>. | ||
=== نتیجهگیری === | === نتیجهگیری === |