پرش به محتوا

اصلاح اقتصادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۱۷: خط ۶۱۷:


رفاه زدگی [[کارگزار]] [[اسلامی]]، از هم‌نشینی با اشراف، بدتر و تأثیرش بر [[مردم]] بیشتر است. رفاه زدگی، [[انسان]] را به [[دنیاپرستی]] و [[خواری]] و دوری از [[قناعت]] و [[عزت]] می‌کشاند؛ گرچه از [[حلال]] فراهم آمده باشد. رفاه‌زدگی، کارگزار را در معرض [[اتهام]] و گمان بد قرار می‌دهد: «گویند [[شریح بن الحارث]]، [[قاضی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[زمان]] او خانه‌ای خرید به هشتاد دینار؛ این خبر به علی{{ع}} رسید. او را فراخواند و و گفت: شنیده‌ام خانه‌ای خریده‌ای به هشتاد دینار و برای آن قباله نوشته‌ای و چندتن را هم به [[شهادت]] گرفته‌ای؟ [[شریح]] گفت: چنین است یا امیرمؤمنان. علی به [[خشم]] در او نظر کرد، سپس فرمود: ای شریح! زودا که کسی بر سر تو آید که در قباله‌ات ننگرد و از شاهدانت نپرسد، تا از آنجا براندت و بی‌هیچ [[مال]] و خواسته‌ای به گورت سپارد. پس ای شریح! بنگر نکند که این [[خانه]] را از [[دارایی]] خود نخریده باشی یا نقدی که بر شمرده‌ای از حلال به دست نیامده باشد که اگر چنین باشد هم در [[دنیا]] [[زیان]] کرده‌ای و هم در [[آخرت]]<ref>{{متن حدیث|وروى أَنَّ شُرَيْح بن الْحَارِثِ قَاضِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ اسْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِينَ ديناراً فَبَلَغَهُ ذَلِكَ فَاسْتَدْعَى شُرَيْحاً وَقَالَ لَهُ بَلَغْنى أَنَّكَ ابْتَعْت دَاراً بثمانين ديناراً وكتبت لها كتاباً وأَشْهَدت فيه شُهُوداً فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٍ قَدْ كَانَ ذَلكَ يَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَب ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا شُرَيْحُ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنظُرُ في كتابكَ وَلَا يَسْأَلُكَ عَنْ بَيْنَتَكَ حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخصاً ويُسلمك إلَى قَبْركَ خالصاً فَانْظُرْ يَا شُرَيْح لا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذه الدَّارَ مِنْ غَيْر مَالك أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَدَارَ الْآخِرَةِ}}، نهج البلاغه، نامه ٣.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹.</ref>
رفاه زدگی [[کارگزار]] [[اسلامی]]، از هم‌نشینی با اشراف، بدتر و تأثیرش بر [[مردم]] بیشتر است. رفاه زدگی، [[انسان]] را به [[دنیاپرستی]] و [[خواری]] و دوری از [[قناعت]] و [[عزت]] می‌کشاند؛ گرچه از [[حلال]] فراهم آمده باشد. رفاه‌زدگی، کارگزار را در معرض [[اتهام]] و گمان بد قرار می‌دهد: «گویند [[شریح بن الحارث]]، [[قاضی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[زمان]] او خانه‌ای خرید به هشتاد دینار؛ این خبر به علی{{ع}} رسید. او را فراخواند و و گفت: شنیده‌ام خانه‌ای خریده‌ای به هشتاد دینار و برای آن قباله نوشته‌ای و چندتن را هم به [[شهادت]] گرفته‌ای؟ [[شریح]] گفت: چنین است یا امیرمؤمنان. علی به [[خشم]] در او نظر کرد، سپس فرمود: ای شریح! زودا که کسی بر سر تو آید که در قباله‌ات ننگرد و از شاهدانت نپرسد، تا از آنجا براندت و بی‌هیچ [[مال]] و خواسته‌ای به گورت سپارد. پس ای شریح! بنگر نکند که این [[خانه]] را از [[دارایی]] خود نخریده باشی یا نقدی که بر شمرده‌ای از حلال به دست نیامده باشد که اگر چنین باشد هم در [[دنیا]] [[زیان]] کرده‌ای و هم در [[آخرت]]<ref>{{متن حدیث|وروى أَنَّ شُرَيْح بن الْحَارِثِ قَاضِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ اسْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِينَ ديناراً فَبَلَغَهُ ذَلِكَ فَاسْتَدْعَى شُرَيْحاً وَقَالَ لَهُ بَلَغْنى أَنَّكَ ابْتَعْت دَاراً بثمانين ديناراً وكتبت لها كتاباً وأَشْهَدت فيه شُهُوداً فَقَالَ لَهُ شُرَيْحٍ قَدْ كَانَ ذَلكَ يَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمُغْضَب ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا شُرَيْحُ أَمَا إِنَّهُ سَيَأْتِيكَ مَنْ لَا يَنظُرُ في كتابكَ وَلَا يَسْأَلُكَ عَنْ بَيْنَتَكَ حَتَّى يُخْرِجَكَ مِنْهَا شَاخصاً ويُسلمك إلَى قَبْركَ خالصاً فَانْظُرْ يَا شُرَيْح لا تَكُونُ ابْتَعْتَ هَذه الدَّارَ مِنْ غَيْر مَالك أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيْرِ حَلَالِكَ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْيَا وَدَارَ الْآخِرَةِ}}، نهج البلاغه، نامه ٣.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۹.</ref>
== محور ششم: اصلاح قوانین و روش‌ها ==
یکی از منابع [[تغییر]]، ساختارهای اجتماعی است؛ زیرا ترکیب و شکل‌یافتگی بیشتر الگوهای [[روابط اجتماعی]]، خود بذرهای تغییرند<ref>جاناتان، اچ، ترنر، مفاهیم و کاربردهای جامعه‌شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری، ص۳۷۶.</ref>. [[دولت‌ها]] با دستکاری در ساختارهای اجتماعی می‌توانند تغییرات مورد نظر را در لایه‌های اجتماعی به وجود آورند یکی از این روش‌ها، ایجاد [[قوانین]] جدید و تأثیر آن در تغییر الگوهای روابط اجتماعی است. الگوی [[امام علی]]{{ع}} در روابط اجتماعی [[دولت]] و [[مردم]]، حکومت پیامبر اعظم{{صل}} بود که [[میزان]] [[انحراف]] دولت‌ها را با آن می‌سنجید: «به ریسمان [[قرآن]] تمسک جسته‌اند و سنت‌های [[خدا]] و رسولش را احیا می‌کنند. نه [[تکبر]] می‌ورزند و نه [[علو]] و [[برتری]] پیشه می‌سازند. نه [[خیانت]] می‌کنند و نه [[فساد]] راه می‌اندازند. [[دل‌ها]] و قلب‌هایشان در [[بهشت]] و بدن و پیکرهاشان در انجام وظیفه و عمل»<ref>{{متن حدیث|مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ يُحْيُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ لَا يَسْتَكْبِرُونَ وَ لَا يَعْلُونَ وَ لَا يَغُلُّونَ وَ لَا يُفْسِدُونَ قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَلِ}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. «در حالی که می‌دانید [[پیامبر]]{{صل}}، زناکار همسردار را سنگسار می‌کرد، پس از آن به وی [[نماز]] می‌خواند.»..<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.</ref>. بنابراین، برای ایجاد تغییر، به [[اصلاح]] بعضی از قوانین دست یازید و آنها را به [[زمامداران]] و کارگزاران مالیاتی خود بخش‌نامه کرد<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۳۰.</ref>.
=== قوانین و روش گرفتن مالیات ===
۱. '''[[حفظ]] [[بیت المال]]''': [[دیوان]] [[مالیات]]، نخستین مؤسسه یا دیوانی بود که در [[اسلام]] شکل گرفت و به [[امور مالی]] و [[اقتصادی]] و لشکری [[جامعه]] رسیدگی می‌کرد. در [[صدر اسلام]]، مرکز یا مکانی خاص برای آن وجود نداشت و آنچه از [[اموال]]، [[غنایم]] و [[زکات]] به دست می‌آمد، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میان [[مسلمانان]] تقسیم می‌فرمود. در دوره [[خلفا]] (از [[خلیفه دوم]] به بعد) به علت افزایش درآمد مسلمانان، مرکزی به نام «دیوان عطا» به وجود آمد که محل حفظ بیت المال بود. بیت المال از [[گردآوری زکات]] ([[صدقات]])، غنایم (که [[خمس]] آن به [[بیت المال]] می‌آمد و بر اساس نظر [[خلیفه]] به مصارف عموم می‌رسید)، [[جزیه]] ([[مالیات]] سرانه از [[اهل ذمه]]) و [[خراج]] (مالیات ارضی) تشکیل می‌شد<ref>مریم معینی نیا، سیره اداری امام علی{{ع}} در دوران خلافت، ص۱۰۴.</ref>. [[امام علی]]{{ع}}، بیت المال را امانتی در دست [[زمامدار]] می‌دانست که عهده‌دار [[پاسداری]] از آن است و [[وظیفه]] دارد در [[مصرف]] آن [[احتیاط]] کند و بر آن [[طمع]] نورزد و [[خیانت]] نکند. حضرت در نامه‌ای به [[زیاد بن ابیه]]، [[جانشین]] [[ابن عباس]]، [[فرماندار بصره]] هشدار داد: «به [[خدا]] [[سوگند]] می‌خورم، سوگندی راست! که اگر به من خبر رسد در [[غنایم]] [[مسلمانان]] به اندک یا بسیار خیانت کرده‌ای، چنان بر تو سخت گیرم که کم‌مایه مانی و بار [[هزینه]] عیال بر دوشت سنگینی کند و حقیر و [[خوار]] شوی»<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۰. </ref>.
۲. '''[[ضرورت]] رسیدگی به امور بیت المال''': دخل و [[خرج]] بیت المال و چگونگی مصرف آن، از امور مهمی بود که حضرت توجه زیادی به آن داشت. ایشان به [[کارگزاران]] سفارش می‌کرد با فرستادن عاملان، به وضعیت مالیات [[نظارت]] و رسیدگی کنند؛ برای هنگام [[سختی]] و قحطی و [[گشایش]]، [[برنامه‌ریزی]] داشته باشند و وضعیت [[مردم]] و مالیات دهندگان را در نظر بگیرند: در کار خراج [[نیکو]] نظر کن، به گونه‌ای که به [[صلاح]] خراج‌گزاران باشد؛ زیرا صلاح کار خراج و خراج‌گزاران، صلاح کار دیگران است و دیگران حالشان نیکو نشود، مگر به نیکو شدن حال خراج‌گزاران؛ زیرا همه مردم روزی‌خوار خراج و خراج‌گزاران‌اند... هر گاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیآمدن [[باران]] یا دگرگون شدن [[زمین]]، چون در آب [[فرورفتن]] آن یا بی‌آبی، [[شکایت]] نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه، آن قدر که [[امید]] می‌داری کارشان را سامان دهد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
مشخص ساختن [[حقوق]] هر یک از اقشار از بیت المال و تنظیم و ثبت و ضبط آنها، با [[یاری‌طلبی]] از [[خداوند]]، [[شکیبایی]] و توجه به برنامه‌ریزی در [[بیت المال]] ممکن است: {{متن حدیث|وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ نزد [[خداوند]]، برای هر یک از این اصناف گشایشی است، و هر یک را بر [[والی]] حقی است، آن قدر که حال او را [[نیکو]] دارد و کارش را به [[صلاح]] آورد؛ و والی از عهده آنچه [[خدا]] بر او مقرر داشته برنیاید، مگر به [[کوشش]] و [[یاری خواستن]] از خدای و ملزم ساختن خویش به [[اجرای حق]] و [[شکیبایی]] ورزیدن در [[کارها]]؛ خواه بر او دشوار آید یا آسان نماید.
۳. '''[[تبلیغات]] درباره [[مالیات]]''': تبلیغات و تأثیر آن در [[گرفتن مالیات]]، از شیوه‌هایی است که [[امام علی]]{{ع}} به [[کارگزاران مالیاتی]] خود می‌آموزد و می‌فرماید پیش از هر چیزی به محل تجمع [[مردم]] روند و به همه آنها اعلام کنند برای دریافت [[حقوق خدا]] از سوی [[خلیفه]] آمده‌اند. از یک سو همراه با [[آداب]] و [[اخلاق اسلامی]] میان مردم رفتن و [[مهربانی]] کردن و از سوی دیگر، [[سخنرانی]] عمومی و از خدا و ولی او یاد کردن و سپس [[دستور خدا]] را بیان داشتن، در [[روح]] و روان مردم تأثیر می‌گذارد و آنها را به دادن مالیات [[تشویق]] می‌کند. حضرت در فرمانی به [[مأموران گردآوری مالیات]] فرمود: چون به قبیله‌ای برسی، بر سر آب آنها فرود آی و به خانه‌هایشان داخل مشو. آن‌گاه با [[آرامش]] و [[وقار]] به سوی ایشان رو تا به میانشان برسی. سلامشان کن و [[تحیت]] گوی و در [[سلام]] و تحیت امساک منمای. سپس بگوی که ای [[بندگان خدا]]! [[ولی خدا]] و خلیفه او مرا نزد شما فرستاده تا سهمی را که خدا در اموالتان دارد، بستانم. آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به [[ولی خدا]] بپردازید؟<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>.
۴. '''رعایت [[اخلاق اسلامی]]''': [[مردم]] با دیدن کسی که متخلق به اخلاق اسلامی است، فرستاده ولی خداست و [[احکام خدا]] را [[تبلیغ]] می‌کند و می‌خواهد با اظهار خود [[مالیات]] بپردازند، بیشتر تحت تحت تأثیر قرار می‌گیرند و به [[دولت]] [[امیدوار]] می‌شوند تا اینکه [[کارگزاری]] با [[زور]] از آنان مالیات بگیرد. رعایت اخلاق اسلامی را پیش‌تر در نقل از [[نامه]] ۲۵ آوردیم.
۵. '''بیان پیامدهای نپرداختن مالیات''': اجرای برنامه‌های [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] برای [[برقراری عدالت]]، مستلزم در آمد. داشتن دولت است. در [[زمان امام علی]]{{ع}}، درآمد دولت از راه [[جزیه]]، [[خراج]]، [[زکات]] و [[غنایم]] به دست می‌آمد که دولت با گردآوری، آنها را در مصارف عمومی [[مصرف]] می‌کرد. درآمد دولت آن‌گاه سامان می‌یابد که مالیات دهندگان به [[راحتی]] از عهده [[مالیات‌ها]] برآیند. از سوی دیگر، یکی از موارد مصارف عمومی که دولت، درآمدها را در آن مصرف می‌کند، [[نیروی نظامی]] است. اگر نیروی نظامی وجود خارجی نداشته یا از انجام [[وظایف]] [[ناتوان]] باشد، [[امنیت]] از بین می‌رود، مالیات و به تبع آن درآمد دولت کاهش می‌یابد و به طور کلی [[نظم عمومی]] به هم می‌ریزد. در این صورت، دولت [[تضعیف]] می‌شود و به تدریج از بین می‌رود. [[حضرت علی]]{{ع}} با بیان این مطلب، [[وابستگی]] متقابل اجزای [[نظام]] و تأثیر و تأثر آنها را از یکدیگر گوشزد می‌کند و روشن می‌دارد که اگر یکی از اجزا وظایف خود را انجام ندهد، نه تنها به ضرر اجزای دیگر، بلکه به ضرر خود او هم هست: {{متن حدیث|لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref>؛ «[[حق]] به نفع کسی جریان نمی‌یابد، جز اینکه در مقابل برایش مسئولیتی به وجود می‌آورد؛ و حق بر [[زیان]] کسی جاری نمی‌شود، جز اینکه به همان اندازه به [[سود]] او جریان می‌یابد».
اگر مالیات دهندگان با تصور اینکه نباید دسترنج و سود خود را به دیگران بدهند، مالیات نپردازند، در واقع چون در نظامی قرار گرفته‌اند که جزئی از آن هستند و برخی از نیازهایشان به وسیله اجزای دیگر برآورده می‌شود، آن نیاز معطل می‌ماند و سرانجام به ضررشان تمام خواهد شد (عدم تأمین مادی [[نظامیان]] و [[تضعیف]] آنان و سرانجام از بین رفتن امینت). بنابراین، [[آگاه کردن]] منطقی [[مردم]] از پیامدهای شوم [[مالیات]] ندادن، آنان را از اهمیت مالیات [[آگاه]] می‌سازد و با [[خرسندی]] مالیات می‌پردازند. حضرت در [[نامه]] ۵۳ در فرازی خطاب به [[مالک اشتر]] نوشت: اما لشکرها، به [[فرمان خدا]] دژهای [[استوار]] رعیت‌اند و [[زینت]] [[والیان]]. [[دین]] به آنها [[عزت]] یابد و راه‌ها به آنها [[امن]] گردد و کار [[رعیت]] جز به آنها [[استقامت]] نپذیرد؛ و کار [[لشکر]] سامان نیابد، جز به خراجی که [[خداوند]] برای ایشان مقرر داشته تا در [[جهاد]] با دشمنانشان نیرو گیرند و به آن در به سامان آوردن کارهای خویش [[اعتماد]] کنند و نیازهایشان را برآورند. این دو صنف برپای نماند، مگر به صنف سوم که قاضیان و [[کارگزاران]] و دبیران‌اند... .
۶. '''رعایت حال مالیات‌دهندگان''': افزایش درآمد [[دولت]]، به بهبودی وضعیت مالیات‌دهندگان بستگی دارد. مالیات‌دهندگان به دو صورت خرسندی خود را از دادن مالیات نشان می‌دهند: نخست اینکه با [[رضایت]] و خواست خود مالیات بپردازند، نه با [[زور]] و [[تهدید]]. این مسئله به رابطه [[زمامدار]] و نیز [[کارگزاران مالیاتی]] با مردم مربوط است که با توجه به اهمیت آن در عنوانی دیگر به توضیح آن خواهیم پرداخت. دوم اینکه دولت به وضعیت شغلی آنان رسیدگی کند و نیازهایشان را برآورد. در [[سختی]]، قحطی و [[گرفتاری]]، در [[گرفتن مالیات]] [[سخت‌گیری]] نکند و همواره در [[توسعه]] و [[آبادانی]] زمینشان بکوشد. تنها به سودهای کوتاه مدت نیندیشد و به [[فکر]] نتایج بلندمدت نیز باشد. رضایت و [[رفاه مردم]] و آبادانی [[زمین‌ها]] را به گرفتن مالیات ترجیح دهد. [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} در بخش‌هایی از همان نامه، آشکارا پیامدهای رعایت حال مالیات‌دهندگان را به مالک توضیح می‌دهد: در کار [[خراج]] [[نیکو]] نظر کن، به گونه‌ای که به [[صلاح]] خراج‌گزاران باشد.... هرگاه از سنگینی [[خراج]] یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیآمدن [[باران]] یا دگرگون شدن [[زمین]]، چون در آب [[فرورفتن]] آن یا بی‌آبی، نزد تو [[شکایت]] آوردند، از [[هزینه]] و رنجشان بکاه، آن قدر که [[امید]] می‌داری کارشان را سامان دهد<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۳۱.</ref>.
===[[قوانین]] و روش توزیع مالیات===
اگر [[گرفتن مالیات]]، مهم و دشوار است، [[توزیع]] و تقسیم عادلانه آن مهم‌تر و دشوارتر خواهد بود و پیامدهای وخیم توزیع ناعادلانه [[مالیات]]، از گرفتن آن بیشتر است. علتی که سبب [[انحراف]] چشمگیر [[جامعه]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} شد و سرانجام موجب [[شورش]] عمومی و کشته شدن [[خلیفه سوم]] گردید، توزیع ناعادلانه مالیات بود، نه گرفتن مالیات، حتی با [[زور]]. [[امام علی]]{{ع}} در [[خطبه ۳]]، یکی از علل نابودی [[دولت]] [[عثمان]] را [[اسراف]] در [[خرج]] [[بیت المال]] می‌داند؛ زیرا به طور کلی، گردآوری و ذخیره [[اموال]] و [[مصرف]] نکردن آن در امور عام، به تدریج نابودی دولت و [[ملت‌ها]] را در پی دارد. حضرت در [[نامه]] ۷۹ در این باره فرموده است: {{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ}}؛ «اما بعد، آنان که پیش از شما بودند، هلاک شدند؛ زیرا [[مردم]] را از حقشان [[محروم]] کردند تا آن را با دادن [[رشوه]] به دست آوردند. مردم را به راه [[باطل]] کشانیدند و مردم هم از پی ایشان رفتند». ایشان افزون بر آنکه قوانین مربوط به [[توزیع مالیات]] را [[تغییر]] داد، روش‌های آن را نیز [[اصلاح]] کرد.
۱. '''[[تقسیم عادلانه بیت المال]]''': [[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} پس از آنکه [[حکومت]] را به دست گرفت، [[سیاست]] [[مالی]] [[دو خلیفه]] پیشین را بر هم زد و به شیوه رسول خدا{{صل}} به تقسیم عادلانه و مساوی اموال، میان [[مسلمانان]] پرداخت و در این باره، به هیچ برتری‌ای میان [[فقیر]] و [[ثروتمند]]، اشرافی و غیراشرافی، [[انصار]] و [[مهاجر]]، [[تازه مسلمان]] و [[مسلمان]] باسابقه و برده و ارباب قایل نشد. در [[سیره]] آن حضرت، افراد خاص و طبقه ممتاز معنایی نداشت. همه در [[مسلمانی]] برابر بودند و بنابراین، باید از [[بیت المال]] سهم مساوی می‌گرفتند. به [[امام]] گفتند [[مردم]] به [[دنیا]] [[دل]] بسته‌اند و [[معاویه]] با [[هدایا]] و پول‌های فراوان، آنها را به طرف خود جذب می‌کند. لازم است بنا به [[مصلحت]]، شما نیز از [[اموال عمومی]] به اشراف [[عرب]] و [[بزرگان قریش]] ببخشی و از [[تقسیم مساوی بیت المال]] دست برداری تا به تو [[گرایش]] یابند. حضرت در برابر این سخنان پاسخ داد: آیا مرا [[فرمان]] می‌دهید [[پیروزی]] را [[طلب]] کنم به [[ستم]] کردن بر کسی که [[زمامدار]] او شده‌ام. به [[خدا]] [[سوگند]]! چنین نکنم تا شب و [[روز]] از پی هم می‌آیند و در [[آسمان]] ستاره‌ای از پس [[ستاره]] دیگر طلوع می‌کند اگر این [[مال]] از آن من می‌بود، باز هم آن را به [[تساوی]] میانشان تقسیم می‌کردم. پس چگونه چنین نکنم، در حالی که مال از آن [[خداوند]] است؟ بخشیدن مال به کسی که [[حق]] او نباشد، خود گونه‌ای [[تبذیر]] و [[اسراف]] است که [[بخشنده]] را در این [[جهان]] بر می‌افرازد و در آن دنیا [[پست]] می‌سازد. در میان مردم گرامی‌اش می‌دارد و نزد خدا [[خوار]] می‌گرداند. هر کس [[دارایی]] خود را بی‌جا صرف کند و به نااهلش ببخشد، خداوند از [[سپاسگزاری]] آنها محرومش گرداند. آنان به جای او، دیگری را به [[دوستی]] خواهند گرفت و اگر روزی او را حادثه‌ای پیش آید و به یاری‌شان نیاز افتد، آنها را بدترین [[یاران]] و [[سرزنش]] کننده‌ترین کسان خود خواهد یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶.</ref>.
ایشان بر نادرستی این پیشنهاد، استدلال‌های منطقی می‌آورد و پیامدهای ناگوار آن را یادآور می‌شود تا همه با [[عقل]] خود دریابند چنین کاری گرچه شاید مدت کوتاهی سودمند باشد، سرانجام به ضرر همه تمام می‌شود.
یکی از [[وظایف]] مهم [[حکومت]] در برابر مردم که حق ایشان شمرده می‌شود و در چند [[خطبه]] [[نهج البلاغه]] به آن اشاره شده، [[تقسیم عادلانه بیت المال]] است. در [[خطبه ۳۴]] در مورد [[حقوق مردم]] بر [[حکومت]] فرمود: «ای [[مردم]]! مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی است. حقی که شما به گردن من دارید... اینکه [[غنایم]] را به تمامی میان شما تقسیم کنم». در سخنی دیگر، [[وظیفه امام]] را برگرفته از [[دستور خدا]] می‌داند که رساندن سهم‌های [[بیت المال]] به مردم، یکی از آنهاست {{متن حدیث|وَ إِصْدَارُ السُّهْمَانِ عَلَى أَهْلِهَا}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>؛ «و [[حق مظلومان]] را به آنها بازگرداند».
افزون بر [[تقسیم مساوی بیت المال]]، [[تقسیم غنایم جنگی]] نیز بر عهده [[امام]] و [[زمامدار]] بود و [[وظیفه]] داشت غنایم را میان کسانی که در [[جنگ]] شرکت کرده و [[جان]] خود را به خطر انداخته‌اند، مساوی قسمت کند. حتی امام در مواردی، سهم خود را از غنایم به دیگران بخشید، بدون اینکه از سهم دیگران بکاهد. روزی هنگام تقسیم غنایم جنگی، [[عبدالله بن زمعه]]، از [[یاران]] حضرت به حضور رسید و [[درخواست مال]] کرد، ولی ایشان در پاسخ فرمود: «این [[ثروت]]، نه [[مال]] من است و نه از آن تو. غنیمتی است مربوط به [[مسلمانان]] که با شمشیرهایشان به دست آورده‌اند. اگر تو در [[نبرد]] همراهشان بوده‌ای. سهمی همچون سهم آنان داری؛ وگرنه، دستچین آنها برای غیردهان آنان نخواهد بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْ‌ءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَسْيَافِهِمْ فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۲۳.</ref>.
[[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} در تقسیم [[مالیات]] و [[غنایم جنگی]]، به وسیله مأموران اطلاعاتی خود، [[رفتار]] کارگزارانش را زیر نظر داشت و مواظب آنها بود که به بیت المال [[خیانت]] نکنند و در این راه، هیچ تبعیضی را روا نمی‌داشت. آن‌گاه که شنید [[مصقلة بن هبیرة شیبانی]]، [[فرماندار]] یکی از شهرهای [[ایران]]، غنایم مسلمانان را به [[خویشان]] خود بخشیده است، نامه‌ای به او نوشت و سرزنشش کرد و او را از انجام چنان عملی ترساند: از تو خبری به من رسیده که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به [[خشم]] آورده‌ای و [[امام]] خود را [[غضبناک]] کرده‌ای. تو [[غنایم جنگی]] [[مسلمانان]] را که به نیروی نیزه‌ها و اسبانشان گرد آمده است و بر سر آنها [[خون‌ها]] ریخته شده، به جماعتی از عرب‌های [[قوم]] خود بخشیده‌ای که تو را [[اختیار]] کرده‌اند. [[سوگند]] به کسی که دانه را شکافته و جانداران را [[آفریده]]! اگر این [[سخن راست]] باشد، از [[ارج]] خود نزد من کاسته‌ای و کفه اعتبار خود را سبک کرده‌ای. پس [[حقیقت]] پروردگارت را سهل مینگار و [[خوار]] [[مدان]] و دنیایت را به نابودی دینت آباد مگردان، که در شمار زیان‌کارترین [[مردم]] در [[روز رستاخیز]] خواهی بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۳.</ref>.
۲. '''تسریع در تقسیم''': [[امام علی]]{{ع}}به [[مالک اشتر]] فرمود: {{متن حدیث|وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِ يَوْمٍ مَا فِيهِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «کار هر [[روز]] را در همان روز به انجام رسان؛ زیرا هر روز را کاری است خاص خود».
به نقل از [[ابوصالح]] [[سمان]] آمده است: [[امیر مؤمنان]]، علی{{ع}} را دیدم که وارد [[بیت المال]] شد و در آن اموالی دید، فرمود: اینها اینجاست و مردم نیازمندند؟ پس دستور داد آن را میان مردم تقسیم و بیت المال را جارو و آب‌پاشی کنند و سپس در آن [[نماز]] گزارد<ref>محمد محمدی ری‌شهری، سیاست‌نامه امام علی{{ع}}، ترجمه مهدی مهریزی، ص۳۸۷.</ref>. امام علی{{ع}} نگه داشتن [[اموال]] را در [[خزانه دولت]] روا نمی‌دانست و می‌کوشید هرچه زودتر آنها را به دست [[نیازمندان]] برساند. [[تعجیل]] حضرت در [[توزیع بیت المال]]، دو [[هدف]] مهم داشت: ۱. هدف [[سیاسی]]؛ به این معنا که ذخیره اموال، موجب [[فساد]] [[دولت]] است؛ زیرا هر قدر درآمدها در خزانه دولت گرد آید، [[چاپلوسان]] و آزمندان برای دریافت بخشی از اموال، در اطراف [[حاکم]] جمع می‌شوند و حاکم برای تقویت خود به آنان سهم بیشتری می‌دهد. ۲. [[هدف]] [[اقتصادی]]؛ که [[توزیع]] سریع آن، به [[تولید]] بیشتر می‌انجامد. هر چه زودتر [[اموال]] به دست [[مردم]] برسد، [[سرمایه]] فزونی می‌یابد و در تولید به کار گرفته می‌شود<ref>محسن باقر الموسوی، دولة الامام علی{{ع}}، ص۳۴۵ و ۳۴۶.</ref>.
۳. '''[[حقوق]] ویژه هر جزء [[نظام]]''': به نظر [[امام علی]]{{ع}}، هر جزئی از اقشار [[جامعه]]، [[حقوقی]] مناسب دارند که در [[شرع]]، معین شده است و باید بر اساس شرع عمل کرد و حقوق ایشان را پرداخت: {{متن حدیث|وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}} عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ «هر یک را [[خداوند]] سهمی معین کرده و [[میزان]] آن را در کتاب خود و [[سنت]] پیامبرش بیان فرموده و [[دستوری]] داده که نزد ما نگه‌داری می‌شود».
۴. '''[[مصرف]] [[مالیات]] در محل مالیات‌دهندگان''': امام علی{{ع}}به هر یک از [[والیان]] [[ولایت‌ها]]، [[خودمختاری]] داده بود به وضعیت اقشار گوناگون محل [[حکومت]] خود رسیدگی کنند. این [[فرمان]] اقتضا می‌کرد [[والی]]، مالیات دریافتی را [[برنامه‌ریزی]] کند و سهم هر بخش را بدهد و به مصارف عمومی برساند. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، هنگامی که حضرت وجود اقشار مختلف را برای وی برمی‌شمارد، به [[ادای حقوق]] آنان سفارش می‌کند. والی [[وظیفه]] دارد به افراد و گروه‌های متعدد تحت فرمانش رسیدگی کند و مشکلاتشان را برطرف نماید. در نامه‌ای دیگر به [[فرماندار]] [[شهر مکه]]، [[قثم بن عباس]] دستور می‌دهد در [[مصرف اموال]] گردآمده بیندیشد و آن را به مصارف عمومی محل خودش برساند: {{متن حدیث|وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَكَ مِنْ ذَوِي الْعِيَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِيباً بِهِ مَوَاضِعَ الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۷.</ref>؛ «در [[مال]] [[خدا]] که نزد تو گرد می‌آید، نظر کن. آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزد تو هستند و به محتاجان و [[فقیران]] برسان».
۵. '''موارد [[تقسیم بیت المال]]''': امام علی{{ع}} در [[تقسیم اموال]]، به مواردی که در شرع معین شده، توجه کامل داشت و بر اساس آن عمل می‌کرد: این [[قرآن]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد، در حالی که چهار نوع [[مال]] وجود داشت: [[اموال مسلمانان]] که آنها را بر اساس دستور قرآن بین [[ورثه]] تقسیم فرمود فی که آن را به مستحقان آن بخشید، [[خمس]] که آن را مخصوص خود قرار داد و [[صدقات]] که آنها را نیز در مواردش صرف کرد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} وَ الْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ وَ الْفَيْ‌ءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ وَ الْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللَّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ وَ الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللَّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۷۰.</ref>.
۶. '''جلوگیری از اجحاف [[اقتصادی]] (ممنوعیت امتیازهای اقتصادی)''': «آیا مرا [[فرمان]] می‌دهید [[پیروزی]] را [[طلب]] کنم، به [[ستم]] کردن بر کسی که [[زمامدار]] او شده‌ام؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! چنین نکنم تا شب وروز از پی هم می‌آیند و در [[آسمان]] ستاره‌ای از پس [[ستاره]] دیگر طلوع می‌کند»<ref>{{متن حدیث|أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً وَ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶، فراز ۲.</ref>.
اگر این مال از آن من می‌بود، باز هم آن را به [[تساوی]] به میانشان تقسیم می‌کردم. پس چگونه چنین نکنم، در حالی که مال از آن [[خداوند]] است. «سپس بدان برای زمامدار، خاصان و صاحب اسراری است که [[خودخواه]] و دست‌درازند و در دادوستد با [[مردم]]، [[عدالت]] و [[انصاف]] را رعایت نمی‌کنند. ریشه ستم آنان را با قطع وسایل از بیخ برکن»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ نیز ر.ک: خطبه‌های ۲۲۴ و ۲۳۲ و نامه ۴۳.</ref>.<ref>[[مهدی محمدی صیفار|محمدی صیفار، مهدی]]، [[اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی (کتاب)|اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی]]، ص ۲۳۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش