پرش به محتوا

استهزاء در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
[[استهزاء]] از ریشه "ه ـ ز ـ ء" و در لغت به معنای [[طلب]] [[تحقیر]] است، با هر وسیله‌ای که صورت گیرد،<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۲۵۶، "هزء".</ref> و در اصطلاح عبارت است از [[مسخره کردن]] افراد یا برخی امور با گفتار، یا [[کردار]]؛ مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای [[بدن]] <ref>جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۲۸۷.</ref> که این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می‌گیرد و گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه [[خوشحالی]] خود و دیگران،<ref>معراج‌السعاده، ص ۵۰۲.</ref> تقویت [[روحیه]] خود و [[تضعیف]] روحیه [[دشمن]]، جبران کمبود [[شخصیت]]، ارضای روحیه [[دیگر آزاری]] و... انجام می‌پذیرد. در مواردی نیز [[هدف]]، [[مجازات]] یا [[تربیت]] فرد یا [[جامعه]] است که در این صورت [[ممدوح]] است؛ نه [[مذموم]]. <ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref> این مفهوم در [[قرآن کریم]] با واژه‌های {{متن قرآن|هْزِئُ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> و مشتقات آن ۳۴ بار و {{متن قرآن|سَخَّرِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> و مشتقاتش ۱۶ بار به کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته‌اند؛<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۸۴؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۴۲۵، "هزأ".</ref> ولی برخی بین این دو تفاوت قائل شده و گفته‌اند: [[استهزا]] در جایی به‌کار می‌رود که شخص بدون اینکه کاری انجام داده باشد ریشخند شود؛ ولی [[سخریه]] در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود،<ref>الفروق اللغویه، ص ۵۰.</ref> افزون بر این، واژه‌های {{متن قرآن|ضْحَكُ}}<ref> سوره توبه، آیه ۸۲.</ref> به معنای [[خنده]] {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ}}<ref>«و چون نشانه‌های ما را نزد آنان آورد؛ ناگاه آنان از آنها به خنده افتادند» سوره زخرف، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref> و "غَمْز" به معنای اشاره با چشم و ابرو {{متن قرآن|وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند» سوره مطففین، آیه ۳۰.</ref><ref>المصباح، ص ۴۵۳؛ التحقیق، ج ۷، ص ۲۶۷، "غمز".</ref> و "هَمْز" به معنای عیبجویی در غیاب {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref> و "لَمْز" به معنای عیب‌جویی در حضور و مسخره کردن {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ}}<ref>«و برخی از ایشان درباره زکات‌ها بر تو خرده می‌گیرند؛ اگر از آن به آنان داده شود خرسند می‌شوند و اگر داده نشود ناگهان به خشم می‌آیند» سوره توبه، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref><ref> الکشاف، ج۴، ص۷۹۵؛ التحقیق، ج ۱۰، ص۲۳۳، "لمز".</ref> با [[استهزاء]] مرتبط است؛ همچنین جملاتی مانند {{متن قرآن| أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا }}<ref>«آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا}}<ref>«آیا این است همان که خداوند او را به پیامبری برانگیخته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۱.</ref> و... که به دنبال همزه استفهام آمده و با قصد [[تحقیر]] بیان شده <ref> التحریروالتنویر، ج ۱۹، ص ۳۲.</ref> از دیگر تعبیراتی است که در برخی موارد در [[استهزا]] به کار رفته است.
[[استهزاء]] از ریشه "ه ـ ز ـ ء" و در لغت به معنای [[طلب]] [[تحقیر]] است، با هر وسیله‌ای که صورت گیرد،<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۲۵۶، "هزء".</ref> و در اصطلاح عبارت است از [[مسخره کردن]] افراد یا برخی امور با گفتار، یا [[کردار]]؛ مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای [[بدن]] <ref>جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۲۸۷.</ref> که این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می‌گیرد و گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه [[خوشحالی]] خود و دیگران،<ref>معراج‌السعاده، ص ۵۰۲.</ref> تقویت [[روحیه]] خود و [[تضعیف]] روحیه [[دشمن]]، جبران کمبود [[شخصیت]]، ارضای روحیه [[دیگر آزاری]] و... انجام می‌پذیرد. در مواردی نیز [[هدف]]، [[مجازات]] یا [[تربیت]] فرد یا [[جامعه]] است که در این صورت [[ممدوح]] است؛ نه [[مذموم]]. <ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref> این مفهوم در [[قرآن کریم]] با واژه‌های {{متن قرآن|هْزِئُ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> و مشتقات آن ۳۴ بار و {{متن قرآن|سَخَّرِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> و مشتقاتش ۱۶ بار به کار رفته است که بیشتر لغویان این دو واژه را به یک معنا دانسته‌اند؛<ref>لسان العرب، ج ۱۵، ص ۸۴؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۴۲۵، "هزأ".</ref> ولی برخی بین این دو تفاوت قائل شده و گفته‌اند: [[استهزا]] در جایی به‌کار می‌رود که شخص بدون اینکه کاری انجام داده باشد ریشخند شود؛ ولی [[سخریه]] در آنجاست که به سبب کاری که انجام داده مسخره شود،<ref>الفروق اللغویه، ص ۵۰.</ref> افزون بر این، واژه‌های {{متن قرآن|ضْحَكُ}}<ref> سوره توبه، آیه ۸۲.</ref> به معنای [[خنده]] {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ}}<ref>«و چون نشانه‌های ما را نزد آنان آورد؛ ناگاه آنان از آنها به خنده افتادند» سوره زخرف، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.</ref> و "غَمْز" به معنای اشاره با چشم و ابرو {{متن قرآن|وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند» سوره مطففین، آیه ۳۰.</ref><ref>المصباح، ص ۴۵۳؛ التحقیق، ج ۷، ص ۲۶۷، "غمز".</ref> و "هَمْز" به معنای عیبجویی در غیاب {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref> و "لَمْز" به معنای عیب‌جویی در حضور و مسخره کردن {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ}}<ref>«و برخی از ایشان درباره زکات‌ها بر تو خرده می‌گیرند؛ اگر از آن به آنان داده شود خرسند می‌شوند و اگر داده نشود ناگهان به خشم می‌آیند» سوره توبه، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref><ref> الکشاف، ج۴، ص۷۹۵؛ التحقیق، ج ۱۰، ص۲۳۳، "لمز".</ref> با [[استهزاء]] مرتبط است؛ همچنین جملاتی مانند {{متن قرآن| أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا }}<ref>«آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا}}<ref>«آیا این است همان که خداوند او را به پیامبری برانگیخته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۱.</ref> و... که به دنبال همزه استفهام آمده و با قصد [[تحقیر]] بیان شده <ref> التحریروالتنویر، ج ۱۹، ص ۳۲.</ref> از دیگر تعبیراتی است که در برخی موارد در [[استهزا]] به کار رفته است.


آیاتی که در [[قرآن]] سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه [[عقیده]] و [[دین]] بوده که در آن، [[جبهه]] مخالفِ [[انبیای الهی]]، [[مؤمنان]]، [[وحی]]، [[آیات قرآن]]، [[احکام]] [[عبادی]]، [[معاد]]، [[پیامبران]] و حتی [[خداوند]] را به [[تمسخر]] گرفته و از استهزا به‌صورت حربه‌ای برای [[رویارویی]] با [[دین الهی]] بهره می‌جستند. {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>. در آیاتی نیز استهزا در حوزه [[اخلاق]] مطرح شده که درآن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>، افزون بر این، در آیاتی دیگر خداوند [[سبک شمردن]] [[دین]] و نادیده گرفتن [[احکام الهی]] از جانب [[مسلمانان]] را نوعی استهزا دانسته {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> و آنان را از چنین برخوردی برحذر داشته است. در مجموع این [[آیات]]، قرآن ضمن بیان [[حکم]] استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهای این صفت [[مذموم]] [[اخلاقی]] را برشمرده و راههای مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوشزد کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
آیاتی که در [[قرآن]] سخن از استهزا به میان آورده بیشتر مربوط به حوزه [[عقیده]] و [[دین]] بوده که در آن، [[جبهه]] مخالفِ [[انبیای الهی]]، [[مؤمنان]]، [[وحی]]، [[آیات قرآن]]، [[احکام]] [[عبادی]]، [[معاد]]، [[پیامبران]] و حتی [[خداوند]] را به [[تمسخر]] گرفته و از استهزا به‌صورت حربه‌ای برای [[رویارویی]] با [[دین الهی]] بهره می‌جستند. {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>. در آیاتی نیز استهزا در حوزه [[اخلاق]] مطرح شده که درآن خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر منع کرده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>، افزون بر این، در آیاتی دیگر خداوند [[سبک شمردن]] [[دین]] و نادیده گرفتن [[احکام الهی]] از جانب [[مسلمانان]] را نوعی استهزا دانسته {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> و آنان را از چنین برخوردی برحذر داشته است. در مجموع این [[آیات]]، قرآن ضمن بیان [[حکم]] استهزا و منشأ آن، آثار و پیامدهای این صفت [[مذموم]] [[اخلاقی]] را برشمرده و راههای مقابله با استهزاگران را به مؤمنان گوشزد کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 172-173.</ref>


== حکم استهزا ==
== حکم استهزا ==
خط ۱۶: خط ۱۶:
افزون بر این، استهزا از [[منکرات]] است، چنان‌که در مورد [[اعمال]] [[قوم لوط]] آمده: {{متن قرآن|وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ }}<ref>«شما در مجالس خود [[اعمال]] [[ناپسند]] انجام می‌دادید» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref> که طبق [[روایت]] [[پیامبراکرم]] {{صل}}، یکی از [[کارهای زشت]] آنان [[مسخره کردن]] [[مؤمنان]] بود،<ref> جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۲۲۶.</ref> بنابراین، با توجه به اینکه [[استهزا]] از مصادیق "[[ظلم]]" و "منکر" شمرده شده و با توجه به [[آیات]] متعددی که در آن، [[انسان‌ها]] از استهزای مؤمنان، [[آیات الهی]] و [[دین]] [[نهی]] شده‌اند و به مرتکبان این [[عمل]] [[وعده]] [[عذاب الهی]] داده شده برمی‌آید که استهزا ابتداءً عملی [[حرام]] است که [[خداوند]] آن را [[قبیح]] و ناپسند و استهزاگران را [[مجرم]] شمرده است: {{متن قرآن| وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ }}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند بدین‌گونه برای آن در دل بزهکاران راه می‌گشاییم» سوره حجر، آیه ۱۱-۱۲.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ}}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۵-۶۶.</ref><ref>الفرقان، ج ۱۳ ـ ۱۴، ص ۱۳۹؛ راهنما، ج ۹، ص ۱۷۴.</ref>؛
افزون بر این، استهزا از [[منکرات]] است، چنان‌که در مورد [[اعمال]] [[قوم لوط]] آمده: {{متن قرآن|وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ }}<ref>«شما در مجالس خود [[اعمال]] [[ناپسند]] انجام می‌دادید» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref> که طبق [[روایت]] [[پیامبراکرم]] {{صل}}، یکی از [[کارهای زشت]] آنان [[مسخره کردن]] [[مؤمنان]] بود،<ref> جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۲۲۶.</ref> بنابراین، با توجه به اینکه [[استهزا]] از مصادیق "[[ظلم]]" و "منکر" شمرده شده و با توجه به [[آیات]] متعددی که در آن، [[انسان‌ها]] از استهزای مؤمنان، [[آیات الهی]] و [[دین]] [[نهی]] شده‌اند و به مرتکبان این [[عمل]] [[وعده]] [[عذاب الهی]] داده شده برمی‌آید که استهزا ابتداءً عملی [[حرام]] است که [[خداوند]] آن را [[قبیح]] و ناپسند و استهزاگران را [[مجرم]] شمرده است: {{متن قرآن| وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ }}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند بدین‌گونه برای آن در دل بزهکاران راه می‌گشاییم» سوره حجر، آیه ۱۱-۱۲.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ}}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۵-۶۶.</ref><ref>الفرقان، ج ۱۳ ـ ۱۴، ص ۱۳۹؛ راهنما، ج ۹، ص ۱۷۴.</ref>؛


اما اگر به عنوان [[مقابله به مثل]]، یا با [[هدف]] [[مجازات]] استهزاگران صورت گیرد با شرایط و حدودی جایز است، چنان‌که [[نوح]] در برابر کسانی که او و پیروانش را به [[تمسخر]] گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref> برخی [[مفسران]] استهزای نوح را همان مجازات خداوند و [[شماتت]] [[مشرکان]] هنگام [[غرق]] شدن <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۲۴۱.</ref> دانسته‌اند؛ اما گروهی دیگر استهزای نوح را به معنای [[حقیقی]] و دلیل بر جواز مقابله به مثل این عمل دانسته‌اند <ref> المیزان، ج ۱۰، ص ۲۲۵.</ref> و در تعیین حدّ و [[زمان]] چنین استهزایی برخی گفته‌اند: مقابله به مثل زمانی جایز است که به [[عناد]] استهزا کننده [[یقین]] داشته باشیم و برای [[هدایت]] و توجه دادن او به [[اشتباه]] از همه راه‌ها [[ناامید]] شویم که در این صورت نه تنها استهزا ناپسند نیست، بلکه [[نیکو]] و حتی [[واجب]] خواهد بود<ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
اما اگر به عنوان [[مقابله به مثل]]، یا با [[هدف]] [[مجازات]] استهزاگران صورت گیرد با شرایط و حدودی جایز است، چنان‌که [[نوح]] در برابر کسانی که او و پیروانش را به [[تمسخر]] گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref> برخی [[مفسران]] استهزای نوح را همان مجازات خداوند و [[شماتت]] [[مشرکان]] هنگام [[غرق]] شدن <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۲۴۱.</ref> دانسته‌اند؛ اما گروهی دیگر استهزای نوح را به معنای [[حقیقی]] و دلیل بر جواز مقابله به مثل این عمل دانسته‌اند <ref> المیزان، ج ۱۰، ص ۲۲۵.</ref> و در تعیین حدّ و [[زمان]] چنین استهزایی برخی گفته‌اند: مقابله به مثل زمانی جایز است که به [[عناد]] استهزا کننده [[یقین]] داشته باشیم و برای [[هدایت]] و توجه دادن او به [[اشتباه]] از همه راه‌ها [[ناامید]] شویم که در این صورت نه تنها استهزا ناپسند نیست، بلکه [[نیکو]] و حتی [[واجب]] خواهد بود<ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 173-174.</ref>


== ریشه‌های [[استهزا]] ==
== ریشه‌های [[استهزا]] ==
خط ۲۵: خط ۲۵:
# '''[[برتری‌طلبی]] و [[غرور]]:''' [[حس]] [[برتری‌جویی]] گاهی باعث می‌شود که [[انسان]] دیگران را کوچک‌تر از خود پنداشته، آنان را استهزا کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> ذکر کلمه {{متن قرآن|خَيْرًا}} در این [[آیه]] افزون بر اینکه به منشأ استهزای مؤمنان که همان برتری‌جویی است اشاره دارد، این [[برتر]] بودن ظاهری را نیز [[نفی]] کرده و به شخص استهزا کننده هشدار می‌دهد که ممکن است فردی که مورد استهزای شما قرار گرفته در واقع از شما بهتر باشد.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۹؛ الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۴.</ref> در [[شأن نزول]] این [[آیه]] نقل شده که یکی از [[مسلمانان]] به سبب بدکاره بودن مادرش در [[جاهلیت]] مورد استهزای [[ثابت بن قیس]] قرار گرفت و نیز در [[شأن]] {{متن قرآن|وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ}} نقل شده که [[ام‌سلمه]] بر اثر بستن پارچه‌ای به سر و آویختن دو گوشه آن از پشت خود، یا به سبب کوتاه بودن قد، مورد استهزای [[عایشه]] قرار گرفت. <ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref> بزرگ پنداشتن خود و [[غرور]] گاهی باعث [[تمسخر]] [[آیات الهی]] می‌شود، چنان‌که [[مشرکان]] به جهت داشتن این [[روحیه]]، [[آیات قرآن]] را به [[استهزا]] می‌گرفتند: {{متن قرآن| يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ }}<ref>«که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده! و چون از آیات ما چیزی دریابد آن را به ریشخند می‌گیرد؛ برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۸-۹.</ref> و {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }}<ref>«و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمی‌خواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟ و چون گفته می‌شد: وعده خداوند راستین است و تردیدی در (برپایی) رستخیز نیست می‌گفتید: نمی‌دانیم رستخیز چیست؟ تنها پنداری (درباره آن) داریم و ما (به آن) باورمند نیستیم. و بدی‌های آنچه کرده بودند بر آنان روشن می‌شود و (کیفر) آنچه ریشخند می‌کردند آنان را فرا می‌گیرد. و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست. این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۱-۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ }}<ref>«و می‌گویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران می‌شمردیم نمی‌بینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفته‌ایم یا از چشم‌ها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> غرور و [[برتر]] دانستن خود گاهی به سبب [[جایگاه اجتماعی]] یا [[علمی]] افراد است که سبب می‌شود دیگران را مسخره کنند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref> که مراد از این [[علم]] یا همان [[شبهات]] واهی و بی‌اساسی است که مشرکان آن را علم می‌پنداشتند، یا [[علوم]] مربوط به [[دنیا]] و [[تدبیر امور]] [[زندگی]] است،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۹۱.</ref> چنان‌که [[قارون]] ادعای داشتن چنین علمی داشت: {{متن قرآن| إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي }}<ref>«تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref><ref>کشف‌الاسرار، ج ۷، ص ۳۴۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
# '''[[برتری‌طلبی]] و [[غرور]]:''' [[حس]] [[برتری‌جویی]] گاهی باعث می‌شود که [[انسان]] دیگران را کوچک‌تر از خود پنداشته، آنان را استهزا کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> ذکر کلمه {{متن قرآن|خَيْرًا}} در این [[آیه]] افزون بر اینکه به منشأ استهزای مؤمنان که همان برتری‌جویی است اشاره دارد، این [[برتر]] بودن ظاهری را نیز [[نفی]] کرده و به شخص استهزا کننده هشدار می‌دهد که ممکن است فردی که مورد استهزای شما قرار گرفته در واقع از شما بهتر باشد.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۹؛ الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۴.</ref> در [[شأن نزول]] این [[آیه]] نقل شده که یکی از [[مسلمانان]] به سبب بدکاره بودن مادرش در [[جاهلیت]] مورد استهزای [[ثابت بن قیس]] قرار گرفت و نیز در [[شأن]] {{متن قرآن|وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ}} نقل شده که [[ام‌سلمه]] بر اثر بستن پارچه‌ای به سر و آویختن دو گوشه آن از پشت خود، یا به سبب کوتاه بودن قد، مورد استهزای [[عایشه]] قرار گرفت. <ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref> بزرگ پنداشتن خود و [[غرور]] گاهی باعث [[تمسخر]] [[آیات الهی]] می‌شود، چنان‌که [[مشرکان]] به جهت داشتن این [[روحیه]]، [[آیات قرآن]] را به [[استهزا]] می‌گرفتند: {{متن قرآن| يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ }}<ref>«که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده! و چون از آیات ما چیزی دریابد آن را به ریشخند می‌گیرد؛ برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۸-۹.</ref> و {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }}<ref>«و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمی‌خواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟ و چون گفته می‌شد: وعده خداوند راستین است و تردیدی در (برپایی) رستخیز نیست می‌گفتید: نمی‌دانیم رستخیز چیست؟ تنها پنداری (درباره آن) داریم و ما (به آن) باورمند نیستیم. و بدی‌های آنچه کرده بودند بر آنان روشن می‌شود و (کیفر) آنچه ریشخند می‌کردند آنان را فرا می‌گیرد. و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست. این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۱-۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصَارُ }}<ref>«و می‌گویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران می‌شمردیم نمی‌بینیم؟ آیا آنان را به ریشخند گرفته‌ایم یا از چشم‌ها پنهانند» سوره ص، آیه ۶۲-۶۳.</ref> غرور و [[برتر]] دانستن خود گاهی به سبب [[جایگاه اجتماعی]] یا [[علمی]] افراد است که سبب می‌شود دیگران را مسخره کنند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref> که مراد از این [[علم]] یا همان [[شبهات]] واهی و بی‌اساسی است که مشرکان آن را علم می‌پنداشتند، یا [[علوم]] مربوط به [[دنیا]] و [[تدبیر امور]] [[زندگی]] است،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۹۱.</ref> چنان‌که [[قارون]] ادعای داشتن چنین علمی داشت: {{متن قرآن| إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي }}<ref>«تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref><ref>کشف‌الاسرار، ج ۷، ص ۳۴۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
# '''[[دنیا‌طلبی]]:''' گاهی داشتن‌ ثروت و دلبستگی به دنیا موجب استهزای افراد [[فقیر]] یا زیردست می‌گردد: {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> در روایتی از [[ابن‌عباس]] نقل شده که آیه فوق در مورد گروهی از اشراف و سران [[قریش]] نازل شده که زندگی بسیار مرفهی داشتند و به همین جهت جمعی از [[مؤمنان]] تهیدست همچون [[عمار]] و [[بلال]] را به تمسخر می‌گرفتند. <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰ ـ ۵۴۱.</ref>. [[قرآن]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست» سوره جاثیه، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۵.</ref>، نیز از وضعیت [[مشرکان]] در [[قیامت]] خبر داده است که بر اثر استهزای قرآن، به جهت [[مغرور]] شدن آنان به امکانات و [[رفاه]] [[دنیوی]]<ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۲۸۹.</ref> گرفتار [[عذاب]] شده‌اند. آیات ابتدای [[سوره]] هُمَزه نیز مغرور شدن به [[مال]] و [[ثروت]] را منشأ [[طعن]] و استهزای دیگران دانسته است {{متن قرآن|وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ }}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد گمان دارد که دارایی‌اش او را جاودان خواهد کرد» سوره همزه، آیه ۱-۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
# '''[[دنیا‌طلبی]]:''' گاهی داشتن‌ ثروت و دلبستگی به دنیا موجب استهزای افراد [[فقیر]] یا زیردست می‌گردد: {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref> در روایتی از [[ابن‌عباس]] نقل شده که آیه فوق در مورد گروهی از اشراف و سران [[قریش]] نازل شده که زندگی بسیار مرفهی داشتند و به همین جهت جمعی از [[مؤمنان]] تهیدست همچون [[عمار]] و [[بلال]] را به تمسخر می‌گرفتند. <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۴۰ ـ ۵۴۱.</ref>. [[قرآن]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست» سوره جاثیه، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۵.</ref>، نیز از وضعیت [[مشرکان]] در [[قیامت]] خبر داده است که بر اثر استهزای قرآن، به جهت [[مغرور]] شدن آنان به امکانات و [[رفاه]] [[دنیوی]]<ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۲۸۹.</ref> گرفتار [[عذاب]] شده‌اند. آیات ابتدای [[سوره]] هُمَزه نیز مغرور شدن به [[مال]] و [[ثروت]] را منشأ [[طعن]] و استهزای دیگران دانسته است {{متن قرآن|وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ }}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد گمان دارد که دارایی‌اش او را جاودان خواهد کرد» سوره همزه، آیه ۱-۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
# '''[[گناه]]:''' [[ارتکاب گناه]] و [[اصرار]] بر آن، [[انسان]] را به [[ارتکاب گناهان]] بزرگ‌تر مانند [[تکذیب آیات الهی]] و حتی استهزای آن می‌کشاند: {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ}}<ref>«وای بر هر دروغزن گناهکار! که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده! و چون از آیات ما چیزی دریابد آن را به ریشخند می‌گیرد؛ برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۷-۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
# '''[[گناه]]:''' [[ارتکاب گناه]] و [[اصرار]] بر آن، [[انسان]] را به [[ارتکاب گناهان]] بزرگ‌تر مانند [[تکذیب آیات الهی]] و حتی استهزای آن می‌کشاند: {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ}}<ref>«وای بر هر دروغزن گناهکار! که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده! و چون از آیات ما چیزی دریابد آن را به ریشخند می‌گیرد؛ برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۷-۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 174-176.</ref>


== آثار و پیامدهای [[استهزا]] ==
== آثار و پیامدهای [[استهزا]] ==
استهزای [[مؤمنان]]، [[دین]] و [[آیات الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] آثار و پیامدهای متعددی دارد؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
استهزای [[مؤمنان]]، [[دین]] و [[آیات الهی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] آثار و پیامدهای متعددی دارد؛ مانند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 176.</ref>:
=== [[هلاکت]] دنیوی ===
=== [[هلاکت]] دنیوی ===
[[استهزای پیامبران]] [[الهی]] از سوی [[امت‌های پیشین]] باعث شد که [[خداوند]] به [[سختی]] از آنان [[انتقام]] گرفته، آنان را دچار هلاکت دنیوی کند: {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِينَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزد آنان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند آنگاه ما زبردست‌تر از اینان را نابود کردیم و داستان پیشینیان (به تکرار) برگذشت» سوره زخرف، آیه ۷-۸.</ref> و یکی از اموری که بیشتر آنان به [[تمسخر]] می‌گرفتند عذاب [[موعود]] از جانب [[پیامبران]] بود؛ لکن همان عذابی که آن را به تمسخر می‌گرفتند دامنگیر آنان شد: {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی ریشخند شده‌اند؛ آنگاه آنچه به ریشخند می‌گرفتند ریشخندکنندگان آنان را فرا گرفت» سوره انعام، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و اگر عذاب را از آنان چندگاهی پس افکنیم به یقین می‌گویند: چه آن را باز داشت؟ آگاه باشید روزی که به آنان برسد از ایشان بازگردانده نمی‌شود و آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا می‌گیرد» سوره هود، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«زشتی‌های آنچه کرده بودند به آنان رسید و آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره نحل، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی ریشخند شده‌اند؛ آنگاه آنچه به ریشخند می‌گرفتند ریشخندکنندگان آنان را فرا گرفت» سوره انعام، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بدی‌های کارهایی که انجام داده‌اند برای آنان آشکار می‌گردد و (سزای) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا می‌گیرد» سوره زمر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بدی‌های آنچه کرده بودند بر آنان روشن می‌شود و (کیفر) آنچه ریشخند می‌کردند آنان را فرا می‌گیرد» سوره جاثیه، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref>؛ همچنین در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref> که درباره استهزاکنندگان [[پیامبر اسلام]] است، آمده که ۵ یا ۶ نفر از آنان هر یک با اشاره [[جبرئیل]] به نوعی گرفتار بلایی شده، در [[دنیا]] نابود شدند <ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۳ ـ ۵۳۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[استهزای پیامبران]] [[الهی]] از سوی [[امت‌های پیشین]] باعث شد که [[خداوند]] به [[سختی]] از آنان [[انتقام]] گرفته، آنان را دچار هلاکت دنیوی کند: {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِينَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزد آنان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند آنگاه ما زبردست‌تر از اینان را نابود کردیم و داستان پیشینیان (به تکرار) برگذشت» سوره زخرف، آیه ۷-۸.</ref> و یکی از اموری که بیشتر آنان به [[تمسخر]] می‌گرفتند عذاب [[موعود]] از جانب [[پیامبران]] بود؛ لکن همان عذابی که آن را به تمسخر می‌گرفتند دامنگیر آنان شد: {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی ریشخند شده‌اند؛ آنگاه آنچه به ریشخند می‌گرفتند ریشخندکنندگان آنان را فرا گرفت» سوره انعام، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و اگر عذاب را از آنان چندگاهی پس افکنیم به یقین می‌گویند: چه آن را باز داشت؟ آگاه باشید روزی که به آنان برسد از ایشان بازگردانده نمی‌شود و آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا می‌گیرد» سوره هود، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«زشتی‌های آنچه کرده بودند به آنان رسید و آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره نحل، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی ریشخند شده‌اند؛ آنگاه آنچه به ریشخند می‌گرفتند ریشخندکنندگان آنان را فرا گرفت» سوره انعام، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بدی‌های کارهایی که انجام داده‌اند برای آنان آشکار می‌گردد و (سزای) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا می‌گیرد» سوره زمر، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و بدی‌های آنچه کرده بودند بر آنان روشن می‌شود و (کیفر) آنچه ریشخند می‌کردند آنان را فرا می‌گیرد» سوره جاثیه، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref>؛ همچنین در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref> که درباره استهزاکنندگان [[پیامبر اسلام]] است، آمده که ۵ یا ۶ نفر از آنان هر یک با اشاره [[جبرئیل]] به نوعی گرفتار بلایی شده، در [[دنیا]] نابود شدند <ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۳ ـ ۵۳۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 176.</ref>
=== [[حبط اعمال]] ===
=== [[حبط اعمال]] ===
[[باطل]] شدن اعمال از دیگر آثار استهزای [[آیات خدا]] و [[پیامبران الهی]] شمرده شده است. اینان در [[قیامت]] [[ثواب]] اعمال خود را از دست داده و هیچ بهره‌ای از کارهای خیر [[دنیوی]] خود نخواهند برد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا }}<ref>«آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم بدین‌گونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانه‌ها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۵-۱۰۶.</ref> و جمله {{متن قرآن|فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}} به این [[حقیقت]] اشاره دارد که بر اثر بطلان اعمال استهزاگران، آنان هیچ وزن و ارزشی در پیشگاه [[خداوند]] ندارند، یا چنان‌که برخی گفته‌اند، بر اثر بطلان اعمال آنها خداوند هیچ میزانی برای سنجش اعمال آنان بر پا نخواهد کرد<ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۶۷؛ نمونه، ج۱۲، ص ۵۶۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[باطل]] شدن اعمال از دیگر آثار استهزای [[آیات خدا]] و [[پیامبران الهی]] شمرده شده است. اینان در [[قیامت]] [[ثواب]] اعمال خود را از دست داده و هیچ بهره‌ای از کارهای خیر [[دنیوی]] خود نخواهند برد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا }}<ref>«آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم بدین‌گونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانه‌ها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۵-۱۰۶.</ref> و جمله {{متن قرآن|فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}} به این [[حقیقت]] اشاره دارد که بر اثر بطلان اعمال استهزاگران، آنان هیچ وزن و ارزشی در پیشگاه [[خداوند]] ندارند، یا چنان‌که برخی گفته‌اند، بر اثر بطلان اعمال آنها خداوند هیچ میزانی برای سنجش اعمال آنان بر پا نخواهد کرد<ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۶۷؛ نمونه، ج۱۲، ص ۵۶۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 176-177.</ref>


=== [[فراموشی]] خداوند ===
=== [[فراموشی]] خداوند ===
پیامد دیگر [[استهزا]] [[غفلت]] از یاد خداست: {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref> به همین سبب خداوند نیز در قیامت آنان را فراموش می‌کند: {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۴-۳۵.</ref> و فراموشی خداوند به این است که آنان را در [[آتش جهنم]] رها کند و به [[یاری]] آنان نشتابد<ref>مجمع‌البیان، ج۹، ص۱۲۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۸۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
پیامد دیگر [[استهزا]] [[غفلت]] از یاد خداست: {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref> به همین سبب خداوند نیز در قیامت آنان را فراموش می‌کند: {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ }}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۴-۳۵.</ref> و فراموشی خداوند به این است که آنان را در [[آتش جهنم]] رها کند و به [[یاری]] آنان نشتابد<ref>مجمع‌البیان، ج۹، ص۱۲۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 177.</ref>
=== [[ارتداد]] ===
=== [[ارتداد]] ===
[[مسلمانی]] که خداوند، [[پیامبر]] و [[آیات الهی]] را مسخره کند، از دایره [[ایمان]] خارج و [[مرتد]] خواهد شد، بر همین اساس [[قرآن]] در [[آیات]] {{متن قرآن|يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ}}<ref>«منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۴-۶۶.</ref> آن دسته از [[مسلمانان]] [[منافق]] که [[خدا]] و پیامبر را مسخره می‌کردند [[کافر]] شمرده است. که در [[شأن نزول آیات]] فوق نقل شده که در بازگشت از [[جنگ تبوک]] گروهی از [[منافقان]] [[اقدام]] به استهزای [[پیامبر]] کردند که [[آیات]] فوق نازل شد و آنان را [[کافر]] شمرد. <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۷۰ ـ ۷۱.</ref> استهزای [[خدا]]، پیامبر و [[آیات الهی]] در صورتی موجب [[ارتداد]] [[مسلمان]] می‌شود که از سوی شخص بالغ، [[عاقل]] و از روی قصد و جدّی باشد. <ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[مسلمانی]] که خداوند، [[پیامبر]] و [[آیات الهی]] را مسخره کند، از دایره [[ایمان]] خارج و [[مرتد]] خواهد شد، بر همین اساس [[قرآن]] در [[آیات]] {{متن قرآن|يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ}}<ref>«منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۴-۶۶.</ref> آن دسته از [[مسلمانان]] [[منافق]] که [[خدا]] و پیامبر را مسخره می‌کردند [[کافر]] شمرده است. که در [[شأن نزول آیات]] فوق نقل شده که در بازگشت از [[جنگ تبوک]] گروهی از [[منافقان]] [[اقدام]] به استهزای [[پیامبر]] کردند که [[آیات]] فوق نازل شد و آنان را [[کافر]] شمرد. <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۷۰ ـ ۷۱.</ref> استهزای [[خدا]]، پیامبر و [[آیات الهی]] در صورتی موجب [[ارتداد]] [[مسلمان]] می‌شود که از سوی شخص بالغ، [[عاقل]] و از روی قصد و جدّی باشد. <ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 177.</ref>
=== مورد [[استهزا]] واقع شدن ===
=== مورد [[استهزا]] واقع شدن ===
کافرانی که [[مؤمنان]] را در [[دنیا]] استهزا کرده‌اند در [[آخرت]] مورد [[تمسخر]] آنان قرار خواهند گرفت: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۰.</ref>، {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ }}<ref>«اما امروز این مؤمنان‌اند که به کافران می‌خندند (نشسته) بر تخت‌ها (به هر سو) می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۳۴-۳۵.</ref> بر روی [[بهشتیان]] که بر تختها تکیه زده‌اند دری از [[جهنم]] * گشوده می‌شود و آنان به [[جهنمیان]] که در حال [[عذاب]] هستند می‌نگرند و به آنان می‌خندند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۳۹.</ref> و این استهزا، بر اثر همان تمسخری است که [[کافران]] در دنیا نسبت به مؤمنان داشتند: {{متن قرآن|هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>«آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۳۶.</ref><ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۰.</ref>
کافرانی که [[مؤمنان]] را در [[دنیا]] استهزا کرده‌اند در [[آخرت]] مورد [[تمسخر]] آنان قرار خواهند گرفت: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۰.</ref>، {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ }}<ref>«اما امروز این مؤمنان‌اند که به کافران می‌خندند (نشسته) بر تخت‌ها (به هر سو) می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۳۴-۳۵.</ref> بر روی [[بهشتیان]] که بر تختها تکیه زده‌اند دری از [[جهنم]] * گشوده می‌شود و آنان به [[جهنمیان]] که در حال [[عذاب]] هستند می‌نگرند و به آنان می‌خندند <ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۳۹.</ref> و این استهزا، بر اثر همان تمسخری است که [[کافران]] در دنیا نسبت به مؤمنان داشتند: {{متن قرآن|هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>«آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۳۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۰.</ref>


افزون بر استهزای مؤمنان، [[خداوند]] نیز کسانی که مؤمنان را مسخره کنند استهزا خواهد کرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز به استهزای مؤمنان از سوی منافقان اشاره شده و در آن استهزای خداوند را از پیامدهای آن برشمرده است: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۴-۱۵.</ref> در [[تفسیر]] استهزای خداوند وجوه گوناگونی بیان شده است. بیشتر [[مفسران]] استهزای خداوند را مَجاز دانسته و در توجیه آن گفته‌اند: استهزای [[خداوند]] همان [[توبیخ]] و [[سرزنش]] آنان است،<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۹۱؛ الکشاف، ج ۱، ص ۶۶ ـ ۶۷. </ref> یا مراد [[کیفر]] استهزاست،<ref>التبیان، ج ۵، ص ۲۶۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> چنان‌که از [[امام‌ رضا]] {{ع}} نقل شده که خداوند کسی را [[استهزا]] نمی‌کند، بلکه آنان را به جزای استهزایشان [[عذاب]] می‌کند. <ref>التوحید، ص ۱۶۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۵.</ref> قول دیگر این است که استهزای خداوند همان مهلت دادن و تجدید [[نعمت]] بر ایشان است، چنان‌که [[قرآن]] در پی استهزای خداوند آورده است: {{متن قرآن|وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref> و این معنا از آن جهت استهزا نامیده شده که آنان می‌پندارند [[خدا]] به آنان [[لطف]] کرده که به آنان مهلت داده است، حال آنکه این [[امهال]] برای افزودن بر عذاب آنان است <ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. قول دیگر که از [[ابن‌عباس]] نقل شده این است که این استهزا [[حقیقی]] و مربوط به [[قیامت]] است، به این صورت که خداوند دری از [[بهشت]] بر روی [[جهنمیان]] می‌گشاید و چون آنان به سوی آن روی آورند آن در را بر رویشان بسته و دری دیگر می‌گشاید و چون به سوی آن می‌روند آن در نیز بسته می‌شود که در این هنگام [[مؤمنان]] بهشتی به آنان می‌خندند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
افزون بر استهزای مؤمنان، [[خداوند]] نیز کسانی که مؤمنان را مسخره کنند استهزا خواهد کرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز به استهزای مؤمنان از سوی منافقان اشاره شده و در آن استهزای خداوند را از پیامدهای آن برشمرده است: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۴-۱۵.</ref> در [[تفسیر]] استهزای خداوند وجوه گوناگونی بیان شده است. بیشتر [[مفسران]] استهزای خداوند را مَجاز دانسته و در توجیه آن گفته‌اند: استهزای [[خداوند]] همان [[توبیخ]] و [[سرزنش]] آنان است،<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۹۱؛ الکشاف، ج ۱، ص ۶۶ ـ ۶۷. </ref> یا مراد [[کیفر]] استهزاست،<ref>التبیان، ج ۵، ص ۲۶۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> چنان‌که از [[امام‌ رضا]] {{ع}} نقل شده که خداوند کسی را [[استهزا]] نمی‌کند، بلکه آنان را به جزای استهزایشان [[عذاب]] می‌کند. <ref>التوحید، ص ۱۶۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۵.</ref> قول دیگر این است که استهزای خداوند همان مهلت دادن و تجدید [[نعمت]] بر ایشان است، چنان‌که [[قرآن]] در پی استهزای خداوند آورده است: {{متن قرآن|وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref> و این معنا از آن جهت استهزا نامیده شده که آنان می‌پندارند [[خدا]] به آنان [[لطف]] کرده که به آنان مهلت داده است، حال آنکه این [[امهال]] برای افزودن بر عذاب آنان است <ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. قول دیگر که از [[ابن‌عباس]] نقل شده این است که این استهزا [[حقیقی]] و مربوط به [[قیامت]] است، به این صورت که خداوند دری از [[بهشت]] بر روی [[جهنمیان]] می‌گشاید و چون آنان به سوی آن روی آورند آن در را بر رویشان بسته و دری دیگر می‌گشاید و چون به سوی آن می‌روند آن در نیز بسته می‌شود که در این هنگام [[مؤمنان]] بهشتی به آنان می‌خندند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 177-178.</ref>
=== [[حسرت]] در قیامت ===
=== [[حسرت]] در قیامت ===
کسانی که [[پیامبر]] و مؤمنان را در [[دنیا]] به استهزا گرفته‌اند در [[آخرت]] به شدت از کار خود پشیمان و بر کوتاهی خود در انجام دادن [[کارهای نیک]] و ترک استهزا دچار [[حسرت]]‌اند: {{متن قرآن|أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ}}<ref>«(و پیش از آن) که کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم» سوره زمر، آیه ۵۶.</ref> کوتاهی این گروه در انجام کارهای خیر و ترک [[اعمال]] ناروا به قدری است که حتی خداوند نیز واژه حسرت را درباره آنان به کار برده، می‌گوید: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی [[حسرت]] و [[پشیمانی]] بر چنین بندگانی باد که زمینه [[هدایت]] برای آنان فراهم بوده؛ ولی به جای آن به [[استهزای پیامبران]] [[الهی]] پرداختند. در اینکه [[اهل]] حسرت در این [[آیه]] و مانند آن کیان‌اند و مورد حسرت چه کسانی هستند، اقوال متعددی در بین [[مفسران]] است<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۴ ـ ۵؛ التبیان، ج ۸، ص ۴۵۴؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۵۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
کسانی که [[پیامبر]] و مؤمنان را در [[دنیا]] به استهزا گرفته‌اند در [[آخرت]] به شدت از کار خود پشیمان و بر کوتاهی خود در انجام دادن [[کارهای نیک]] و ترک استهزا دچار [[حسرت]]‌اند: {{متن قرآن|أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ}}<ref>«(و پیش از آن) که کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم» سوره زمر، آیه ۵۶.</ref> کوتاهی این گروه در انجام کارهای خیر و ترک [[اعمال]] ناروا به قدری است که حتی خداوند نیز واژه حسرت را درباره آنان به کار برده، می‌گوید: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی [[حسرت]] و [[پشیمانی]] بر چنین بندگانی باد که زمینه [[هدایت]] برای آنان فراهم بوده؛ ولی به جای آن به [[استهزای پیامبران]] [[الهی]] پرداختند. در اینکه [[اهل]] حسرت در این [[آیه]] و مانند آن کیان‌اند و مورد حسرت چه کسانی هستند، اقوال متعددی در بین [[مفسران]] است<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۴ ـ ۵؛ التبیان، ج ۸، ص ۴۵۴؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۵۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 178.</ref>
=== [[خواری]] و [[عذاب اخروی]] ===
=== [[خواری]] و [[عذاب اخروی]] ===
[[کیفر]] استهزاگران [[انبیا]] و [[آیات الهی]] و [[مؤمنان]]، جهنّم است: {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا}}<ref>«بدین‌گونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانه‌ها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۶.</ref> و برای آنان عذابی دردناک {{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref> و خوار کننده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«به زودی خواهید دانست که بر چه کس عذابی می‌رسد که او را خوار می‌گرداند و بر او عذابی پایا فرود می‌آید» سوره هود، آیه ۳۹.</ref>؛ عذابی که هیچ‌گاه از آن خارج نشده و عذر آنان نیز پذیرفته نخواهد شد: {{متن قرآن| فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۵.</ref> و در برابر فریاد آنان برای خروج، با لحنی [[تحقیر]] کننده به [[خاموشی]] فراخوانده خواهند شد: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ قَالَ اخْسَؤُوا فِيهَا وَلا تُكَلِّمُونِ إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ }}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بی‌گمان ما ستمکاره‌ایم می‌فرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید. همانا دسته‌ای از بندگان من می‌گفتند: پروردگارا! ایمان آورده‌ایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛ اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷-۱۱۰.</ref> نه اعمالی که در [[دنیا]] انجام داده‌اند برایشان سودی خواهد داشت و نه یاورانی که غیر از [[خدا]] برای خود برگزیده‌اند: {{متن قرآن|مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُمْ مَا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«دوزخ را پیش رو دارند و دستاوردشان و (نیز) سرورانی که به جای خداوند برگزیده‌اند هیچ به کارشان نمی‌آید و عذابی سترگ (در پیش) دارند» سوره جاثیه، آیه ۱۰.</ref>، ازاین‌رو آنان در [[آخرت]] هیچ کمک و [[یاوری]] نخواهند داشت: {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۴-۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[کیفر]] استهزاگران [[انبیا]] و [[آیات الهی]] و [[مؤمنان]]، جهنّم است: {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا}}<ref>«بدین‌گونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانه‌ها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۶.</ref> و برای آنان عذابی دردناک {{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref> و خوار کننده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«به زودی خواهید دانست که بر چه کس عذابی می‌رسد که او را خوار می‌گرداند و بر او عذابی پایا فرود می‌آید» سوره هود، آیه ۳۹.</ref>؛ عذابی که هیچ‌گاه از آن خارج نشده و عذر آنان نیز پذیرفته نخواهد شد: {{متن قرآن| فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۵.</ref> و در برابر فریاد آنان برای خروج، با لحنی [[تحقیر]] کننده به [[خاموشی]] فراخوانده خواهند شد: {{متن قرآن|رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ قَالَ اخْسَؤُوا فِيهَا وَلا تُكَلِّمُونِ إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ }}<ref>«پروردگارا! ما را از آن (دوزخ) بیرون آور، اگر (به گذشته خود) بازگشتیم آنگاه، بی‌گمان ما ستمکاره‌ایم می‌فرماید: در آن (دوزخ) گم شوید و با من سخن مگویید. همانا دسته‌ای از بندگان من می‌گفتند: پروردگارا! ایمان آورده‌ایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛ اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۷-۱۱۰.</ref> نه اعمالی که در [[دنیا]] انجام داده‌اند برایشان سودی خواهد داشت و نه یاورانی که غیر از [[خدا]] برای خود برگزیده‌اند: {{متن قرآن|مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُمْ مَا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«دوزخ را پیش رو دارند و دستاوردشان و (نیز) سرورانی که به جای خداوند برگزیده‌اند هیچ به کارشان نمی‌آید و عذابی سترگ (در پیش) دارند» سوره جاثیه، آیه ۱۰.</ref>، ازاین‌رو آنان در [[آخرت]] هیچ کمک و [[یاوری]] نخواهند داشت: {{متن قرآن|وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref>«و گفته می‌شود که امروز شما را فراموش می‌کنیم چنان که شما دیدار امروزتان را فراموش کرده بودید و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و شما را یاوری نیست این از آن روست که شما آیات خداوند را به ریشخند گرفتید و زندگانی این جهان، شما را فریفت پس امروز، نه از آن (دوزخ) بیرون آورده می‌شوند و نه آشتی‌جویی آنان را می‌پذیرند» سوره جاثیه، آیه ۳۴-۳۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ}}<ref>«و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 179.</ref>


== برخورد با استهزاگران ==
== برخورد با استهزاگران ==
[[قرآن کریم]] در آیاتی به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم راه‌های گوناگونی را به مؤمنان برای برخورد با استهزاگران ارائه داده است که مؤمنان باید به تناسب موقعیت، این روش‌ها را به کار بندند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
[[قرآن کریم]] در آیاتی به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم راه‌های گوناگونی را به مؤمنان برای برخورد با استهزاگران ارائه داده است که مؤمنان باید به تناسب موقعیت، این روش‌ها را به کار بندند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 179.</ref>:
=== [[موعظه]] و [[نصیحت]] ===
=== [[موعظه]] و [[نصیحت]] ===
هرگاه [[مؤمنان]]، یا [[مقدسات]] [[دینی]] آنان از جانب گروهی به [[استهزا]] گرفته شد بر آنان است تا با زبانی نرم استهزاگران را از عمل [[زشت]] خویش بازداشته، آنان را نسبت به پیامد خطرناک کارشان [[آگاه]] کنند. [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref> از استهزای [[شعیب]] از سوی قومش سخن به میان آورده است. سپس در [[آیات]] بعد، از برخورد شعیب با استهزاگران خبر می‌دهد که ابتدا دلسوزانه [[قوم]] خویش را موعظه و ضمن هشدار به آنان درباره فرجام کارشان آنان را به [[توبه]] و [[استغفار]] [[دعوت]] کرد: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ }}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز می‌دارم نمی‌خواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۸۸-۹۰.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] در آیات دیگری به [[پیامبر]] {{صل}} می‌گوید: به [[بندگان]] من سفارش کن که پیش از فرا رسیدن [[عذاب]] [[قیامت]]، از قرآن [[پیروی]] کرده، از [[کارهای حرام]] از جمله استهزای دیگران دست بردارند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ }}<ref>«و پیش از آنکه ناگهان و بی‌آنکه دریابید عذاب شما را فراگیرد از بهترین چیزی که از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید (و پیش از آن) که کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم» سوره زمر، آیه ۵۵-۵۶.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و از حساب آنان بر عهده کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند هیچ نیست اما (این) یادکردی است باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۶۹.</ref> نیز خداوند [[مسلمانان]] تقواپیشه‌ای را که در پی موعظه استهزاگران هستند از [[حکم کلی]] [[حرمت]] [[همنشینی]] با استهزاگران استثنا کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
هرگاه [[مؤمنان]]، یا [[مقدسات]] [[دینی]] آنان از جانب گروهی به [[استهزا]] گرفته شد بر آنان است تا با زبانی نرم استهزاگران را از عمل [[زشت]] خویش بازداشته، آنان را نسبت به پیامد خطرناک کارشان [[آگاه]] کنند. [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref> از استهزای [[شعیب]] از سوی قومش سخن به میان آورده است. سپس در [[آیات]] بعد، از برخورد شعیب با استهزاگران خبر می‌دهد که ابتدا دلسوزانه [[قوم]] خویش را موعظه و ضمن هشدار به آنان درباره فرجام کارشان آنان را به [[توبه]] و [[استغفار]] [[دعوت]] کرد: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ }}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز می‌دارم نمی‌خواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۸۸-۹۰.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] در آیات دیگری به [[پیامبر]] {{صل}} می‌گوید: به [[بندگان]] من سفارش کن که پیش از فرا رسیدن [[عذاب]] [[قیامت]]، از قرآن [[پیروی]] کرده، از [[کارهای حرام]] از جمله استهزای دیگران دست بردارند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ }}<ref>«و پیش از آنکه ناگهان و بی‌آنکه دریابید عذاب شما را فراگیرد از بهترین چیزی که از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید (و پیش از آن) که کسی بگوید: ای دریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم و بی‌گمان از ریشخندکنندگان بودم» سوره زمر، آیه ۵۵-۵۶.</ref> در آیه {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و از حساب آنان بر عهده کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند هیچ نیست اما (این) یادکردی است باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۶۹.</ref> نیز خداوند [[مسلمانان]] تقواپیشه‌ای را که در پی موعظه استهزاگران هستند از [[حکم کلی]] [[حرمت]] [[همنشینی]] با استهزاگران استثنا کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 179-180.</ref>
=== ترک همنشینی و دوری ===
=== ترک همنشینی و دوری ===
نشستن در [[مجلسی]] که در آن مؤمنان یا مقدسات دینی به [[تمسخر]] گرفته می‌شوند جایز نیست: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوه‌گویی می‌پردازند روی از آنان بگردان تا در گفت‌وگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و کسی که در چنین [[مجلسی]] شرکت کند در [[حکم]] همان [[استهزا]] کننده و در [[گناه]] او [[شریک]] است: {{متن قرآن|وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا}}<ref>«و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۴۰.</ref>، مگر اینکه نشستن در چنین مجلسی برای نهی از منکر و باز داشتن آنان از استهزا باشد که در این صورت [[همنشینی]] رواست {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و از حساب آنان بر عهده کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند هیچ نیست اما (این) یادکردی است باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۶۹.</ref> و در برخی موارد نیز باید به‌طور کلی از آنان [[اعراض]] کرده، [[امر]] آنان را به [[خدا]] واگذار کرد:{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
نشستن در [[مجلسی]] که در آن مؤمنان یا مقدسات دینی به [[تمسخر]] گرفته می‌شوند جایز نیست: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوه‌گویی می‌پردازند روی از آنان بگردان تا در گفت‌وگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و کسی که در چنین [[مجلسی]] شرکت کند در [[حکم]] همان [[استهزا]] کننده و در [[گناه]] او [[شریک]] است: {{متن قرآن|وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا}}<ref>«و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۴۰.</ref>، مگر اینکه نشستن در چنین مجلسی برای نهی از منکر و باز داشتن آنان از استهزا باشد که در این صورت [[همنشینی]] رواست {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«و از حساب آنان بر عهده کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند هیچ نیست اما (این) یادکردی است باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۶۹.</ref> و در برخی موارد نیز باید به‌طور کلی از آنان [[اعراض]] کرده، [[امر]] آنان را به [[خدا]] واگذار کرد:{{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 180.</ref>
=== ترک [[دوستی]] ===
=== ترک [[دوستی]] ===
[[مسلمانان]] باید دوستی و پیوند خود را با استهزاگران [[دین]] قطع کنند. [[خداوند]] در [[آیات]] ۵۷ ـ ۵۸ [[مائده]] / ۵ به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است که [[اهل کتاب]] و [[مشرکان]] مسخره کننده [[اسلام]] و [[دستورات]] [[عبادی]] را به دوستی نگیرند و ترک دوستی با آنان را [[شرط ایمان]] و [[تقوا]] شمرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۷-۵۸.</ref> در [[شأن نزول]] این آیات نقل شده است که جمعی از [[یهود]] و گروهی از [[نصارا]] هنگامی که صدای [[اذان]] را می‌شنیدند، یا مسلمانان را در حال [[نماز]] می‌دیدند به استهزا می‌پرداختند که [[آیه]] نازل شد و مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر داشت<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[مسلمانان]] باید دوستی و پیوند خود را با استهزاگران [[دین]] قطع کنند. [[خداوند]] در [[آیات]] ۵۷ ـ ۵۸ [[مائده]] / ۵ به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است که [[اهل کتاب]] و [[مشرکان]] مسخره کننده [[اسلام]] و [[دستورات]] [[عبادی]] را به دوستی نگیرند و ترک دوستی با آنان را [[شرط ایمان]] و [[تقوا]] شمرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی می‌گیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید و اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۷-۵۸.</ref> در [[شأن نزول]] این آیات نقل شده است که جمعی از [[یهود]] و گروهی از [[نصارا]] هنگامی که صدای [[اذان]] را می‌شنیدند، یا مسلمانان را در حال [[نماز]] می‌دیدند به استهزا می‌پرداختند که [[آیه]] نازل شد و مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر داشت<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳،ص 180.</ref>
=== [[صبر]] و [[یاد خداوند]] ===
=== [[صبر]] و [[یاد خداوند]] ===
در آیات {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref>«همانا دسته‌ای از بندگان من می‌گفتند: پروردگارا! ایمان آورده‌ایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛ اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید. من امروز به آنان برای شکیبی که ورزیده بودند پاداش دادم؛ بی‌گمان آنانند که کامیابند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۹-۱۱۱.</ref> [[قرآن]] از صبر گروهی از مؤمنان در برابر استهزای مشرکان خبر داده و آنان را به این جهت [[شایسته]] [[پاداش الهی]] دانسته است. همچنین در آیاتی دیگر [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را در برابر استهزای [[مشرکان]] به [[صبر]] و روی آوردن به [[یاد خدا]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}}<ref>«باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.</ref>، {{متن قرآن|اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ}}<ref>«بر آنچه می‌گویند، شکیبا باش و از بنده ما داوود توانمند یاد کن که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ}}<ref>«پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا}}<ref>«و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به نکویی دوری گزین» سوره مزمل، آیه ۱۰.</ref> مراد از {{متن قرآن|مَا يَقُولُونَ}} آزارهای مشرکان است که آن [[حضرت]] را [[مجنون]]، ساحر، شاعر و [[کاهن]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۳۳؛ المنیر، ج ۱۶، ص ۳۰۵.</ref> می‌خواندند و با این کلمات گاهی آن حضرت را مسخره می‌کردند. در آیه‌ای دیگر نیز [[تسبیح خداوند]] و [[سجده]] در برابر او به پیامبر سفارش شده است: {{متن قرآن| وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و ما به درستی می‌دانیم که تو از آنچه می‌گویند دلتنگ می‌گردی پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش» سوره حجر، آیه ۹۷-۹۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
در آیات {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref>«همانا دسته‌ای از بندگان من می‌گفتند: پروردگارا! ایمان آورده‌ایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛ اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید. من امروز به آنان برای شکیبی که ورزیده بودند پاداش دادم؛ بی‌گمان آنانند که کامیابند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۹-۱۱۱.</ref> [[قرآن]] از صبر گروهی از مؤمنان در برابر استهزای مشرکان خبر داده و آنان را به این جهت [[شایسته]] [[پاداش الهی]] دانسته است. همچنین در آیاتی دیگر [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را در برابر استهزای [[مشرکان]] به [[صبر]] و روی آوردن به [[یاد خدا]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}}<ref>«باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.</ref>، {{متن قرآن|اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ}}<ref>«بر آنچه می‌گویند، شکیبا باش و از بنده ما داوود توانمند یاد کن که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ}}<ref>«پس شکیبا باش که وعده خداوند راستین است و مبادا آنان که اهل یقین نیستند تو را سبکسار گردانند» سوره روم، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ}}<ref>«پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا}}<ref>«و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به نکویی دوری گزین» سوره مزمل، آیه ۱۰.</ref> مراد از {{متن قرآن|مَا يَقُولُونَ}} آزارهای مشرکان است که آن [[حضرت]] را [[مجنون]]، ساحر، شاعر و [[کاهن]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۳۳؛ المنیر، ج ۱۶، ص ۳۰۵.</ref> می‌خواندند و با این کلمات گاهی آن حضرت را مسخره می‌کردند. در آیه‌ای دیگر نیز [[تسبیح خداوند]] و [[سجده]] در برابر او به پیامبر سفارش شده است: {{متن قرآن| وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و ما به درستی می‌دانیم که تو از آنچه می‌گویند دلتنگ می‌گردی پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش» سوره حجر، آیه ۹۷-۹۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 180-181.</ref>


=== [[مقابله به مثل]] ===
=== [[مقابله به مثل]] ===
در برخی از موارد [[انسان]] می‌تواند برای [[مجازات]] استهزاگران و دست برداشتن آنان از عمل خود، [[استهزا]] را با استهزا پاسخ دهد،<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۲۵.</ref> چنان‌که [[نوح]] در برابر استهزاگران گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref>؛ لکن چنان که برخی از [[مفسران]] گفته‌اند، مقابله به مثل زمانی جایز است که به [[عناد]] استهزاکننده [[یقین]] داشته باشیم و جز مقابله به مثل راهی برای [[اصلاح]] و توجّه او به اشتباهش نباشد<ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
در برخی از موارد [[انسان]] می‌تواند برای [[مجازات]] استهزاگران و دست برداشتن آنان از عمل خود، [[استهزا]] را با استهزا پاسخ دهد،<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۲۲۵.</ref> چنان‌که [[نوح]] در برابر استهزاگران گفت: اگر ما را مسخره کنید ما نیز شما را مسخره خواهیم کرد: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref>؛ لکن چنان که برخی از [[مفسران]] گفته‌اند، مقابله به مثل زمانی جایز است که به [[عناد]] استهزاکننده [[یقین]] داشته باشیم و جز مقابله به مثل راهی برای [[اصلاح]] و توجّه او به اشتباهش نباشد<ref>الفرقان، ج ۲۶ ـ ۲۷، ص ۲۴۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 181.</ref>


== استهزا در [[تاریخ]] [[انبیا]] ==
== استهزا در [[تاریخ]] [[انبیا]] ==
مشرکان و [[صاحبان قدرت]] و [[مال]] چون [[دعوت]] [[انبیای الهی]] را در برابر [[خواسته‌ها]] و [[تمایلات]] مادی و [[شهوانی]] خود می‌دیدند، پیوسته با آنان [[دشمنی]] می‌ورزیدند و یکی از ابزارهایی که همواره برای شکستن اُبَّهت [[انبیا]] و [[رویارویی]] با [[رسالت الهی]] آنان به‌کار می‌بردند، [[استهزا]] بود، به‌طوری که [[خداوند]] هیچ [[پیامبری]] را نفرستاد جز اینکه با [[سلاح]] استهزا به مقابله با او برخاستند: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند» سوره حجر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزد آنان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند» سوره زخرف، آیه ۷.</ref> آنان در این جهت [[آیات الهی]] و [[عذاب]] [[قیامت]] را به [[تمسخر]] می‌گرفتند: {{متن قرآن| وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا}}<ref>«آیات مرا و بیم‌هایی را که یافته‌اند به ریشخند گرفتند» سوره کهف، آیه ۵۶.</ref>؛ گاهی [[عبادت]] آنان را مسخره می‌کردند، چنان‌که به [[شعیب]] {{ع}} می‌گفتند: آیا همین نمازت [[فرمان]] داده که آنچه [[پدران]] ما آن را می‌پرستیدند رها کنیم؟ {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref> و زمانی با حالتی تمسخرآمیز به [[پیامبران]] می‌گفتند: اگر راست می‌گویید آن عذابی که ما را به آن [[وعده]] می‌دهید زودتر بیاورید: {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref> و گاهی نیز شخص [[پیامبر]] را به تمسخر می‌گرفتند، چنان‌که [[قوم نوح]] هرگاه از کنار او می‌گذشتند او را مسخره می‌کردند: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] در آیاتی دیگر از [[استهزای پیامبران]] [[الهی]] از سوی [[مردم]] [[انطاکیه]] {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا گرفت» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref> و [[فرعونیان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ}}<ref>«و موسی را با نشانه‌های خویش به سوی فرعون و سرکردگانش فرستادیم که گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم و چون نشانه‌های ما را نزد آنان آورد؛ ناگاه آنان از آنها به خنده افتادند» سوره زخرف، آیه ۴۶-۴۷.</ref> [[سخن]] به میان آورده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
مشرکان و [[صاحبان قدرت]] و [[مال]] چون [[دعوت]] [[انبیای الهی]] را در برابر [[خواسته‌ها]] و [[تمایلات]] مادی و [[شهوانی]] خود می‌دیدند، پیوسته با آنان [[دشمنی]] می‌ورزیدند و یکی از ابزارهایی که همواره برای شکستن اُبَّهت [[انبیا]] و [[رویارویی]] با [[رسالت الهی]] آنان به‌کار می‌بردند، [[استهزا]] بود، به‌طوری که [[خداوند]] هیچ [[پیامبری]] را نفرستاد جز اینکه با [[سلاح]] استهزا به مقابله با او برخاستند: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند» سوره حجر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هیچ فرستاده‌ای نزد آنان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند» سوره زخرف، آیه ۷.</ref> آنان در این جهت [[آیات الهی]] و [[عذاب]] [[قیامت]] را به [[تمسخر]] می‌گرفتند: {{متن قرآن| وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا}}<ref>«آیات مرا و بیم‌هایی را که یافته‌اند به ریشخند گرفتند» سوره کهف، آیه ۵۶.</ref>؛ گاهی [[عبادت]] آنان را مسخره می‌کردند، چنان‌که به [[شعیب]] {{ع}} می‌گفتند: آیا همین نمازت [[فرمان]] داده که آنچه [[پدران]] ما آن را می‌پرستیدند رها کنیم؟ {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا می‌دارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم یا با دارایی‌های خود آنچه می‌خواهیم انجام ندهیم؟ بی‌گمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref> و زمانی با حالتی تمسخرآمیز به [[پیامبران]] می‌گفتند: اگر راست می‌گویید آن عذابی که ما را به آن [[وعده]] می‌دهید زودتر بیاورید: {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.</ref> و گاهی نیز شخص [[پیامبر]] را به تمسخر می‌گرفتند، چنان‌که [[قوم نوح]] هرگاه از کنار او می‌گذشتند او را مسخره می‌کردند: {{متن قرآن|وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ}}<ref>«و (نوح) کشتی را می‌ساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او می‌گذشتند او را به ریشخند می‌گرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] در آیاتی دیگر از [[استهزای پیامبران]] [[الهی]] از سوی [[مردم]] [[انطاکیه]] {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا گرفت» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref> و [[فرعونیان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ}}<ref>«و موسی را با نشانه‌های خویش به سوی فرعون و سرکردگانش فرستادیم که گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم و چون نشانه‌های ما را نزد آنان آورد؛ ناگاه آنان از آنها به خنده افتادند» سوره زخرف، آیه ۴۶-۴۷.</ref> [[سخن]] به میان آورده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 181-182.</ref>


== استهزای [[پیامبر اسلام]] و [[مؤمنان]] ==
== استهزای [[پیامبر اسلام]] و [[مؤمنان]] ==
پیامبر اسلام نیز همواره در معرض استهزای [[دشمنان]] قرار داشت و بلکه آن [[حضرت]] بیش از [[انبیای پیشین]] در این جهت مورد [[آزار]] قرار گرفت، چنان‌که آن حضرت فرمودند: هیچ پیامبری مانند من آزار ندید. <ref>بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۵۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۵۳؛ میزان‌الحکمه، ج ۱، ص ۶۷.</ref> سه گروه پیامبر {{صل}} و پیروانش را با روش‌های مختلفی از جمله: چشمک زدن {{متن قرآن|وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند،» سوره مطففین، آیه ۳۰.</ref>، خندیدن {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref>، حرکت دادنِ سر {{متن قرآن|أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا}}<ref>«یا آفریده‌ای از آن دست که در دل‌هایتان بزرگ می‌نماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته می‌شوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز می‌گرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و می‌گویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد!» سوره اسراء، آیه ۵۱.</ref>، نسبت دادن [[القاب]] ناروا {{متن قرآن|وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای!» سوره حجر، آیه ۶.</ref> و... مورد [[استهزا]] قرار می‌دادند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
پیامبر اسلام نیز همواره در معرض استهزای [[دشمنان]] قرار داشت و بلکه آن [[حضرت]] بیش از [[انبیای پیشین]] در این جهت مورد [[آزار]] قرار گرفت، چنان‌که آن حضرت فرمودند: هیچ پیامبری مانند من آزار ندید. <ref>بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۵۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۵۳؛ میزان‌الحکمه، ج ۱، ص ۶۷.</ref> سه گروه پیامبر {{صل}} و پیروانش را با روش‌های مختلفی از جمله: چشمک زدن {{متن قرآن|وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ}}<ref>«و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند،» سوره مطففین، آیه ۳۰.</ref>، خندیدن {{متن قرآن|فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ}}<ref>«اما شما آنان را به ریشخند گرفتید تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان می‌خندیدید» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۰.</ref>، حرکت دادنِ سر {{متن قرآن|أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا}}<ref>«یا آفریده‌ای از آن دست که در دل‌هایتان بزرگ می‌نماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته می‌شوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز می‌گرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و می‌گویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد!» سوره اسراء، آیه ۵۱.</ref>، نسبت دادن [[القاب]] ناروا {{متن قرآن|وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای!» سوره حجر، آیه ۶.</ref> و... مورد [[استهزا]] قرار می‌دادند<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 182.</ref>:
=== [[مشرکان]] ===
=== [[مشرکان]] ===
آنان هرگاه آن [[حضرت]] را می‌دیدند، با حالتی تمسخرآمیز می‌گفتند: آیا همین است کسی که [[خدا]] او را برای [[پیامبری]] فرستاده است: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا}}<ref>«و چون تو را ببینند جز به ریشخند نمی‌گیرند (و می‌گویند) که آیا این است همان که خداوند او را به پیامبری برانگیخته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۱.</ref> یا می‌گفتند: آیا همین است کسی که [[خدایان]] شما را به [[بدی]] یاد می‌کند. {{متن قرآن|وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و چون کافران تو را ببینند، جز به ریشخند نمی‌گیرندت (و می‌گویند) آیا این همان است که از خدایانتان (به بدی) یاد می‌کند؟ در حالی که آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند» سوره انبیاء، آیه ۳۶.</ref> گاهی [[پیامبر]] را با حالتی تحقیرآمیز خطاب کرده، به آن حضرت نسبت دیوانگی می‌دادند: {{متن قرآن|وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای!» سوره حجر، آیه ۶.</ref> آنان گاهی [[معجزات]] آن حضرت را به [[تمسخر]] می‌گرفتند و دیگران را نیز به استهزای آن فرا می‌خواندند: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ}}<ref>«و چون نشانه‌ای (شگرف) ببینند به ریشخند می‌گیرند» سوره صافات، آیه ۱۴.</ref> طبق یک نظر {{متن قرآن|يَسْتَسْخِرُونَ}} [[دعوت]] کردن دیگران به تمسخر است. <ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۸۷. </ref> نقل شده که ۵ نفر از سران مشرکان [[مکّه]]، یعنی [[ولید بن مغیره]]، [[عاص بن وائل]]، [[اسود بن عبدالمطلب]]، [[اسود بن عبد یغوث]] و [[حارث بن طلاطله خزایی]]، یا [[حرث بن قیس]]، در تمسخر پیامبر {{صل}} [[شهرت]] داشتند؛ آنان تمسخر پیامبر را تا بدانجا پیش بردند که [[هدف]] [[نفرین]] آن حضرت قرار گرفته و هریک به اشاره [[جبرئیل]] به‌گونه‌ای نابود شدند. <ref>جامع‌البیان، مج۸، ج۱۴، ص۹۳ ـ ۹۴؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۳.</ref> [[پیروان]] پیامبر {{صل}} نیز از استهزای مشرکان در [[امان]] نبودند و هرگاه مشرکان آنان را می‌دیدند می‌گفتند: آیا همینها هستند کسانی که [[خداوند]] از میان ما بر آنان [[منت]] نهاده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
آنان هرگاه آن [[حضرت]] را می‌دیدند، با حالتی تمسخرآمیز می‌گفتند: آیا همین است کسی که [[خدا]] او را برای [[پیامبری]] فرستاده است: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا}}<ref>«و چون تو را ببینند جز به ریشخند نمی‌گیرند (و می‌گویند) که آیا این است همان که خداوند او را به پیامبری برانگیخته است؟» سوره فرقان، آیه ۴۱.</ref> یا می‌گفتند: آیا همین است کسی که [[خدایان]] شما را به [[بدی]] یاد می‌کند. {{متن قرآن|وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و چون کافران تو را ببینند، جز به ریشخند نمی‌گیرندت (و می‌گویند) آیا این همان است که از خدایانتان (به بدی) یاد می‌کند؟ در حالی که آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند» سوره انبیاء، آیه ۳۶.</ref> گاهی [[پیامبر]] را با حالتی تحقیرآمیز خطاب کرده، به آن حضرت نسبت دیوانگی می‌دادند: {{متن قرآن|وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref>«و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای!» سوره حجر، آیه ۶.</ref> آنان گاهی [[معجزات]] آن حضرت را به [[تمسخر]] می‌گرفتند و دیگران را نیز به استهزای آن فرا می‌خواندند: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ}}<ref>«و چون نشانه‌ای (شگرف) ببینند به ریشخند می‌گیرند» سوره صافات، آیه ۱۴.</ref> طبق یک نظر {{متن قرآن|يَسْتَسْخِرُونَ}} [[دعوت]] کردن دیگران به تمسخر است. <ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۸۷. </ref> نقل شده که ۵ نفر از سران مشرکان [[مکّه]]، یعنی [[ولید بن مغیره]]، [[عاص بن وائل]]، [[اسود بن عبدالمطلب]]، [[اسود بن عبد یغوث]] و [[حارث بن طلاطله خزایی]]، یا [[حرث بن قیس]]، در تمسخر پیامبر {{صل}} [[شهرت]] داشتند؛ آنان تمسخر پیامبر را تا بدانجا پیش بردند که [[هدف]] [[نفرین]] آن حضرت قرار گرفته و هریک به اشاره [[جبرئیل]] به‌گونه‌ای نابود شدند. <ref>جامع‌البیان، مج۸، ج۱۴، ص۹۳ ـ ۹۴؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۳.</ref> [[پیروان]] پیامبر {{صل}} نیز از استهزای مشرکان در [[امان]] نبودند و هرگاه مشرکان آنان را می‌دیدند می‌گفتند: آیا همینها هستند کسانی که [[خداوند]] از میان ما بر آنان [[منت]] نهاده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و چنین آنان را با یکدیگر آزمودیم تا به فرجام بگویند: «آیا از میان ما (تنها) اینانند که خداوند بر آنها منّت نهاده است؟» آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 182.</ref>
=== [[اهل کتاب]] ===
=== [[اهل کتاب]] ===
آنان بر اثر [[حسادت]] و کینه‌ای که از پیامبر {{صل}} و [[مسلمانان]] در [[دل]] داشتند همواره پیامبر، [[مؤمنان]] و [[مقدسات]] [[دینی]] آنان را به تمسخر می‌گرفتند. آنان با [[تغییر]] و [[تحریف]] برخی کلمات، گاهی شخص پیامبر را مسخره می‌کردند؛ مثلاً در پاسخ سخنان آن [[حضرت]] به جای اینکه بگویند: شنیدیم و [[اطاعت]] کردیم، می‌گفتند: شنیدیم و [[مخالفت]] کردیم، به جای کلمه "بشنو" واژه "نشنو" را به کار برده و به جای کلمه {{متن قرآن|انْظُرْنَا}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> = مهلت بده" از کلمه {{متن قرآن|رَاعِنَا}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> که به معنای مهلت دادن و نیز به معنای [[اغفال]] بود استفاده می‌کردند و از آن معنای دوم را قصد می‌کردند: {{متن قرآن|مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر می‌گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.</ref><ref>نمونه، ج ۳، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref> آنان گاهی [[دین]] و [[عبادات]] [[مسلمانان]] را مسخره می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.</ref> و زمانی نیز [[قرآن]] و [[آیات]] آن را به [[تمسخر]] می‌گرفتند: {{متن قرآن|وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا}}<ref>«و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۴۰.</ref> در [[شأن نزول]] [[آیه]] فوق نقل شده است که [[منافقان]] در مجلس [[احبار]] [[یهود]] می‌نشستند و با همدیگر قرآن را به تمسخر می‌گرفتند<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۹۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
آنان بر اثر [[حسادت]] و کینه‌ای که از پیامبر {{صل}} و [[مسلمانان]] در [[دل]] داشتند همواره پیامبر، [[مؤمنان]] و [[مقدسات]] [[دینی]] آنان را به تمسخر می‌گرفتند. آنان با [[تغییر]] و [[تحریف]] برخی کلمات، گاهی شخص پیامبر را مسخره می‌کردند؛ مثلاً در پاسخ سخنان آن [[حضرت]] به جای اینکه بگویند: شنیدیم و [[اطاعت]] کردیم، می‌گفتند: شنیدیم و [[مخالفت]] کردیم، به جای کلمه "بشنو" واژه "نشنو" را به کار برده و به جای کلمه {{متن قرآن|انْظُرْنَا}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> = مهلت بده" از کلمه {{متن قرآن|رَاعِنَا}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۴.</ref> که به معنای مهلت دادن و نیز به معنای [[اغفال]] بود استفاده می‌کردند و از آن معنای دوم را قصد می‌کردند: {{متن قرآن|مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر می‌گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.</ref><ref>نمونه، ج ۳، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref> آنان گاهی [[دین]] و [[عبادات]] [[مسلمانان]] را مسخره می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.</ref> و زمانی نیز [[قرآن]] و [[آیات]] آن را به [[تمسخر]] می‌گرفتند: {{متن قرآن|وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا}}<ref>«و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۴۰.</ref> در [[شأن نزول]] [[آیه]] فوق نقل شده است که [[منافقان]] در مجلس [[احبار]] [[یهود]] می‌نشستند و با همدیگر قرآن را به تمسخر می‌گرفتند<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۹۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 182-183.</ref>
=== منافقان ===
=== منافقان ===
آنان مسلمانان، [[پیامبر]] و قرآن و حتی [[خداوند]] را مسخره می‌کردند که قرآن در آیات {{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ }}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۵-۶۶.</ref>، آنان را [[مذمت]] کرده و به سبب این کار آنان را [[کافر]] شمرده است. منافقان در [[باطن]] [[اعتقادی]] به [[اسلام]] نداشتند و [[هدف]] برخی از آنان در ادعای اسلام و [[ایمان]] تمسخر [[مؤمنان]] بود: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> آنان [[زکات]] و صدقه‌دهندگان را به تمسخر می‌گرفتند؛ [[سالم بن عمیر انصاری]] که [[مسلمانی]] تهیدست بود به مقدار یک صاع خرما برای [[صدقه]] نزد پیامبر {{صل}} آورد. منافقان گفتند: [[خدا]] چه نیازی به خرمای ناچیز او دارد. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> اگر مردی [[ثروتمند]] مانند [[عبدالرحمن بن عوف]] می‌آمد و ۴۰۰۰ [[درهم]] [[صدقه]] می‌آورد او را نیز مسخره می‌کردند و می‌گفتند: او به قصد [[ریا]] آن را می‌پردازد <ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۴۸.</ref> که [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> به این دو مورد اشاره کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
آنان مسلمانان، [[پیامبر]] و قرآن و حتی [[خداوند]] را مسخره می‌کردند که قرآن در آیات {{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ }}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟ عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۵-۶۶.</ref>، آنان را [[مذمت]] کرده و به سبب این کار آنان را [[کافر]] شمرده است. منافقان در [[باطن]] [[اعتقادی]] به [[اسلام]] نداشتند و [[هدف]] برخی از آنان در ادعای اسلام و [[ایمان]] تمسخر [[مؤمنان]] بود: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> آنان [[زکات]] و صدقه‌دهندگان را به تمسخر می‌گرفتند؛ [[سالم بن عمیر انصاری]] که [[مسلمانی]] تهیدست بود به مقدار یک صاع خرما برای [[صدقه]] نزد پیامبر {{صل}} آورد. منافقان گفتند: [[خدا]] چه نیازی به خرمای ناچیز او دارد. <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> اگر مردی [[ثروتمند]] مانند [[عبدالرحمن بن عوف]] می‌آمد و ۴۰۰۰ [[درهم]] [[صدقه]] می‌آورد او را نیز مسخره می‌کردند و می‌گفتند: او به قصد [[ریا]] آن را می‌پردازد <ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۴۸.</ref> که [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> به این دو مورد اشاره کرده است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 183.</ref>


== [[استهزا]] و [[سبک شمردن]] [[دین]] ==
== [[استهزا]] و [[سبک شمردن]] [[دین]] ==
[[مسلمان]] نباید به [[احکام]] و [[قوانین]] [[دینی]] [[بی‌اعتنایی]] کرده، یا آن را سبک بشمارد، زیرا بی‌اعتنایی یا سبک شمردن دین از نگاه قرآن به منزله استهزای آن است. قرآن در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> به مسلمانانی که همسرانشان را [[طلاق]] می‌دهند سفارش می‌کند که یا آنان را به خوبی رها سازند، یا در [[خانه]] به خوبی و [[خوشی]] نگه دارند. سپس می‌گوید: [[آیات الهی]] را به [[تمسخر]] نگیرید: {{متن قرآن|وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا}}. مراد از "[[آیات خدا]]" [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> و استهزای اوامر و نواهی [[خدا]] بی‌اعتنایی و ترک آنهاست؛ بدین معنا که اگر [[وجوب]] یا [[حرمت]] تکلیفی به مسلمان برسد و او آن را ترک گوید گویا آن [[حکم]] را به تمسخر گرفته است؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۱۸.</ref> نیز کسی که به اهمیت [[احکام الهی]] واقف باشد؛ ولی آن را سبک بشمارد گویا آن را به مسخره گرفته است. <ref>التحریروالتنویر، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref> برخی گفته‌اند: احکام الهی در واقع برای [[اصلاح]] [[مفاسد]] [[جامعه]] [[تشریع]] شده است، بنابراین، اگر کسی به [[ظاهر احکام]] عمل کرده بدون اینکه اثری بر آن مترتب کند [[احکام خدا]] را استهزا کرده است<ref> المیزان، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[مسلمان]] نباید به [[احکام]] و [[قوانین]] [[دینی]] [[بی‌اعتنایی]] کرده، یا آن را سبک بشمارد، زیرا بی‌اعتنایی یا سبک شمردن دین از نگاه قرآن به منزله استهزای آن است. قرآن در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> به مسلمانانی که همسرانشان را [[طلاق]] می‌دهند سفارش می‌کند که یا آنان را به خوبی رها سازند، یا در [[خانه]] به خوبی و [[خوشی]] نگه دارند. سپس می‌گوید: [[آیات الهی]] را به [[تمسخر]] نگیرید: {{متن قرآن|وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا}}. مراد از "[[آیات خدا]]" [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است <ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> و استهزای اوامر و نواهی [[خدا]] بی‌اعتنایی و ترک آنهاست؛ بدین معنا که اگر [[وجوب]] یا [[حرمت]] تکلیفی به مسلمان برسد و او آن را ترک گوید گویا آن [[حکم]] را به تمسخر گرفته است؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۱۸.</ref> نیز کسی که به اهمیت [[احکام الهی]] واقف باشد؛ ولی آن را سبک بشمارد گویا آن را به مسخره گرفته است. <ref>التحریروالتنویر، ج ۲، ص ۴۲۴.</ref> برخی گفته‌اند: احکام الهی در واقع برای [[اصلاح]] [[مفاسد]] [[جامعه]] [[تشریع]] شده است، بنابراین، اگر کسی به [[ظاهر احکام]] عمل کرده بدون اینکه اثری بر آن مترتب کند [[احکام خدا]] را استهزا کرده است<ref> المیزان، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 183-184.</ref>


== قرآن و اسلوب استهزا ==
== قرآن و اسلوب استهزا ==
خط ۸۱: خط ۸۱:
اسلوب استهزا در [[قرآن]] بیشتر در قالب [[تشبیه]] و [[تمثیل]] به کار رفته است؛ با این بیان که قرآن در مواردی [[مشرکان]] [[خطاکار]] یا [[اعمال]] آنان را با اسلوبی استهزاگونه به برخی از امور یا اشیا تشبیه کرده یا [[مَثَل]] می‌زند، تا آنان را از روش‌ها یا کارهای خطایی که در پیش گرفته‌اند باز دارد، چنان‌که در [[آیات]] {{متن قرآن| كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ }}<ref>«گویی گورخرانی رمنده‌اند، که از شیری گریخته باشند» سوره مدثر، آیه ۵۰-۵۱.</ref> مشرکان را در [[قیامت]] به گورخرانی تشبیه می‌کند که از جلو شیر فرار می‌کنند. یا آن دسته از [[احبار]] [[یهود]] را که به مضمون [[تورات]] عمل نمی‌کنند به درازگوشی تشبیه کرده که باری از کتاب بر پشت خود حمل می‌کند که برای آنان جز [[زحمت]] بارکشی سودی ندارد: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref> گاهی نیز به‌صورت استهزاگونه واژه [[بشارت]] در مورد [[عذاب]] به‌کار می‌برد: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>، حال آنکه بشارت معمولاً در [[اخبار]] خوشایند به‌کار می‌رود. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۴۸۰.</ref>
اسلوب استهزا در [[قرآن]] بیشتر در قالب [[تشبیه]] و [[تمثیل]] به کار رفته است؛ با این بیان که قرآن در مواردی [[مشرکان]] [[خطاکار]] یا [[اعمال]] آنان را با اسلوبی استهزاگونه به برخی از امور یا اشیا تشبیه کرده یا [[مَثَل]] می‌زند، تا آنان را از روش‌ها یا کارهای خطایی که در پیش گرفته‌اند باز دارد، چنان‌که در [[آیات]] {{متن قرآن| كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ }}<ref>«گویی گورخرانی رمنده‌اند، که از شیری گریخته باشند» سوره مدثر، آیه ۵۰-۵۱.</ref> مشرکان را در [[قیامت]] به گورخرانی تشبیه می‌کند که از جلو شیر فرار می‌کنند. یا آن دسته از [[احبار]] [[یهود]] را که به مضمون [[تورات]] عمل نمی‌کنند به درازگوشی تشبیه کرده که باری از کتاب بر پشت خود حمل می‌کند که برای آنان جز [[زحمت]] بارکشی سودی ندارد: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref> گاهی نیز به‌صورت استهزاگونه واژه [[بشارت]] در مورد [[عذاب]] به‌کار می‌برد: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>، حال آنکه بشارت معمولاً در [[اخبار]] خوشایند به‌کار می‌رود. <ref>نمونه، ج ۲، ص ۴۸۰.</ref>


گاهی برای در پیش گرفتن [[اعتدال]] در [[سخن گفتن]]، صدای کسانی را که بلند سخن می‌گویند به صدای الاغ تشبیه می‌کند: {{متن قرآن| وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref> یا [[انسان]] [[متکبر]] را مخاطب ساخته، با لحن تمسخرگونه به او می‌گوید: تو نمی‌توانی با این‌گونه [[راه رفتن]] [[زمین]] را بشکافی و در بلندی به کوهها نتوانی رسید: {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}}<ref>«و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را می‌توانی شکافت و نه به بلندای کوه‌ها می‌توانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.</ref> یا آنجا که از زبان [[ابراهیم]] نقل می‌کند که وقتی از او پرسیدند: چه کسی بتها را شکسته است او در پاسخ از اسلوب [[تمسخر]] استفاده کرده، به آنان گفت: [[بت]] بزرگ آنها را شکسته است. بروید از او بپرسید: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ}}<ref>«گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن می‌گویند از خود آنان بپرسید!» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref> این‌گونه برخورد ابراهیم در آنان بسیار مؤثر واقع شد و آنان به بطلان روشی که در پیش گرفته بودند [[آگاه]] شدند: {{متن قرآن|فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء يَنطِقُونَ }}<ref>«آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بی‌گمان شمایید که ستمگرید سپس (دوباره) به اندیشه‌های باطلی که در سر داشتند باز گشتند (و به ابراهیم گفتند:) تو بی‌شک می‌دانی که اینان سخن نمی‌گویند» سوره انبیاء، آیه ۶۴-۶۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
گاهی برای در پیش گرفتن [[اعتدال]] در [[سخن گفتن]]، صدای کسانی را که بلند سخن می‌گویند به صدای الاغ تشبیه می‌کند: {{متن قرآن| وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref> یا [[انسان]] [[متکبر]] را مخاطب ساخته، با لحن تمسخرگونه به او می‌گوید: تو نمی‌توانی با این‌گونه [[راه رفتن]] [[زمین]] را بشکافی و در بلندی به کوهها نتوانی رسید: {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}}<ref>«و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را می‌توانی شکافت و نه به بلندای کوه‌ها می‌توانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.</ref> یا آنجا که از زبان [[ابراهیم]] نقل می‌کند که وقتی از او پرسیدند: چه کسی بتها را شکسته است او در پاسخ از اسلوب [[تمسخر]] استفاده کرده، به آنان گفت: [[بت]] بزرگ آنها را شکسته است. بروید از او بپرسید: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ}}<ref>«گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن می‌گویند از خود آنان بپرسید!» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref> این‌گونه برخورد ابراهیم در آنان بسیار مؤثر واقع شد و آنان به بطلان روشی که در پیش گرفته بودند [[آگاه]] شدند: {{متن قرآن|فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء يَنطِقُونَ }}<ref>«آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بی‌گمان شمایید که ستمگرید سپس (دوباره) به اندیشه‌های باطلی که در سر داشتند باز گشتند (و به ابراهیم گفتند:) تو بی‌شک می‌دانی که اینان سخن نمی‌گویند» سوره انبیاء، آیه ۶۴-۶۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]؛ [[استهزاء - فدکی و اورعی (مقاله)|مقاله «استهزاء»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 184-185.</ref>


== خنده [[تمسخر]] ==
== خنده [[تمسخر]] ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش