پرش به محتوا

تربیت دینی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۸: خط ۷۸:
برای تبیین بیشتر مسئله [[تربیت]] انسان، در اینجا به اختصار دو مورد از ویژگی‌های انحصاری و پیچیدگی‌های روح انسان را توضیح می‌دهیم: یکی، تأثیرپذیری شگفت‌انگیز وجود [[آدمی]] و دیگری، [[وحدت وجود]] انسان:
برای تبیین بیشتر مسئله [[تربیت]] انسان، در اینجا به اختصار دو مورد از ویژگی‌های انحصاری و پیچیدگی‌های روح انسان را توضیح می‌دهیم: یکی، تأثیرپذیری شگفت‌انگیز وجود [[آدمی]] و دیگری، [[وحدت وجود]] انسان:


۱. تأثر‌پذیری شگفت‌انگیز وجود آدمی: ماهیت یگانه و ممتاز وجود انسان در دستگاه [[خلقت]] چنان است که ماده و [[حیات]] [[جسم]] و [[روح]]، قوای نباتی و حیوانی و [[انسانی]]، نفس و [[عقل]] و [[قلب]] در وجود او به یکدیگر پیوند خورده و از او اعجوبه‌ای بی‌مانند در کارگاه هستی ساخته است، چنان که از هر چیز می‌تواند متأثر و در ارتباط با هرچیز (مادی و غیرمادی) فعل و انفعالی داشته باشد.
۱. '''تأثر‌پذیری شگفت‌انگیز وجود آدمی''': ماهیت یگانه و ممتاز وجود انسان در دستگاه [[خلقت]] چنان است که ماده و [[حیات]] [[جسم]] و [[روح]]، قوای نباتی و حیوانی و [[انسانی]]، نفس و [[عقل]] و [[قلب]] در وجود او به یکدیگر پیوند خورده و از او اعجوبه‌ای بی‌مانند در کارگاه هستی ساخته است، چنان که از هر چیز می‌تواند متأثر و در ارتباط با هرچیز (مادی و غیرمادی) فعل و انفعالی داشته باشد.
انسان در بعد مادی از همه علل و عوامل مادی پیدا و ناپیدای محیطی، اعم از طبیعی، جغرافیایی، [[اجتماعی]] و حتی عوامل فیزیکی متأثر است و از بعد غیرمادی و [[روحی]] می‌تواند از همه علل و عوامل روحی که در ارتباط با انسان و هر موجود زنده ذی روح دیگر است، متأثر باشد، حتی اگر ارتباط ظاهری و [[قرب]] مکانی و زمانی در بین نباشد؛ مثلاً از طریق القائات روحی، [[ارتباطات]] تله پاتی، یا [[عالم رؤیا]] و [[خواب]] مغناطیسی و... و یا از راه توجه و ارتباط روح با [[ارواح]] گذشتگان و موجودات [[غیبی]] دیگر، همچنین از بعد [[ملکوتی]] و [[باطنی]]، از [[ملکوت]] عالم و [[باطن]] اشیاء و پدیده‌ها و [[عوالم]] [[علوی]] متأثر است، هرچند برای غالب [[انسان‌ها]] این‌گونه ارتباطات، محسوس و مشهود نیست و نیز در بُعد [[فکری]] و [[ذهنی]] و [[عقلی]]، از همه [[معتقدات]] و افکاری که دایماً با آنها [[محشور]] است، حتی از خطورات فکری و [[افکار]] و اندیشه‌هایی که به [[طور]] پراکنده و تحت تأثیر علل و عوامل مختلف در [[ذهن]] [[انسان]] نقش می‌بندد، یا القائات فکری ناشی از [[محیط اجتماع]] و [[زندگی]] و امواج فکری دیگران.
انسان در بعد مادی از همه علل و عوامل مادی پیدا و ناپیدای محیطی، اعم از طبیعی، جغرافیایی، [[اجتماعی]] و حتی عوامل فیزیکی متأثر است و از بعد غیرمادی و [[روحی]] می‌تواند از همه علل و عوامل روحی که در ارتباط با انسان و هر موجود زنده ذی روح دیگر است، متأثر باشد، حتی اگر ارتباط ظاهری و [[قرب]] مکانی و زمانی در بین نباشد؛ مثلاً از طریق القائات روحی، [[ارتباطات]] تله پاتی، یا [[عالم رؤیا]] و [[خواب]] مغناطیسی و... و یا از راه توجه و ارتباط روح با [[ارواح]] گذشتگان و موجودات [[غیبی]] دیگر، همچنین از بعد [[ملکوتی]] و [[باطنی]]، از [[ملکوت]] عالم و [[باطن]] اشیاء و پدیده‌ها و [[عوالم]] [[علوی]] متأثر است، هرچند برای غالب [[انسان‌ها]] این‌گونه ارتباطات، محسوس و مشهود نیست و نیز در بُعد [[فکری]] و [[ذهنی]] و [[عقلی]]، از همه [[معتقدات]] و افکاری که دایماً با آنها [[محشور]] است، حتی از خطورات فکری و [[افکار]] و اندیشه‌هایی که به [[طور]] پراکنده و تحت تأثیر علل و عوامل مختلف در [[ذهن]] [[انسان]] نقش می‌بندد، یا القائات فکری ناشی از [[محیط اجتماع]] و [[زندگی]] و امواج فکری دیگران.


از نظر احساسی و [[واردات]] [[قلبی]] نیز باز دایماً در هر موقعیت فکری و [[روحی]] و در مواجهه با هر صحنه و چهره‌ای از عالم بیرون، در معرض ظهور و بروز حالات و [[احساس‌ها]] و [[ادراکات]] قلبی متنوع و بسیاری است که به دلیل احساسی بودن، بیش‌تر و عمیق‌تر از خطورات ذهنی و فکری، در زمینه روحی انسان نقش و تأثیر دارند. ملاحظه می‌شود که دامنه علل و عوامل مؤثر بر [[شخصیت انسان]] به اندازه‌ای گسترده است که هرگز نمی‌توان برای آنها حدی تصور کرد، چه رسد به [[شناخت]] دقیق هر یک از این علل و عوامل و کیفیت و کمیت هر یک از اینها در وجود انسان و [[محاسبه]] این که نتیجه نهایی آنها در چه جهتی خواهد بود.
از نظر احساسی و [[واردات]] [[قلبی]] نیز باز دایماً در هر موقعیت فکری و [[روحی]] و در مواجهه با هر صحنه و چهره‌ای از عالم بیرون، در معرض ظهور و بروز حالات و [[احساس‌ها]] و [[ادراکات]] قلبی متنوع و بسیاری است که به دلیل احساسی بودن، بیش‌تر و عمیق‌تر از خطورات ذهنی و فکری، در زمینه روحی انسان نقش و تأثیر دارند. ملاحظه می‌شود که دامنه علل و عوامل مؤثر بر [[شخصیت انسان]] به اندازه‌ای گسترده است که هرگز نمی‌توان برای آنها حدی تصور کرد، چه رسد به [[شناخت]] دقیق هر یک از این علل و عوامل و کیفیت و کمیت هر یک از اینها در وجود انسان و [[محاسبه]] این که نتیجه نهایی آنها در چه جهتی خواهد بود.


۲. [[وحدت وجود]] انسان: [[وحدت]] و اتصال وجودی همه این ابعاد و [[شئون]] گوناگون در [[روح انسان]]، موجب تأثیر همه این مؤلفه‌ها و ابعاد مختلف، در یکدیگر می‌شود و سبب می‌گردد که از هم متأثر باشند. این تفاعل همه جانبه شئون مختلف شخصیت انسان موجب می‌شود که هرگز نتوان یک بعد مشخص از وجود او را مستقل از دیگر ابعاد، مطالعه و بررسی و آن را [[تجربه]] و [[آزمایش]] کرد.
۲. '''[[وحدت وجود]] انسان''': [[وحدت]] و اتصال وجودی همه این ابعاد و [[شئون]] گوناگون در [[روح انسان]]، موجب تأثیر همه این مؤلفه‌ها و ابعاد مختلف، در یکدیگر می‌شود و سبب می‌گردد که از هم متأثر باشند. این تفاعل همه جانبه شئون مختلف شخصیت انسان موجب می‌شود که هرگز نتوان یک بعد مشخص از وجود او را مستقل از دیگر ابعاد، مطالعه و بررسی و آن را [[تجربه]] و [[آزمایش]] کرد.
یکی از معضلات و [[مشکلات]] حل ناشدنی در [[روان‌شناسی]] [[رفتار]] [[آدمی]] این است که برخلاف موضوعات مادی، هیچ حالت مشخص و ثابتی را نمی‌توان از انسان در شرایط آزمایشگاهی و [[تجربی]]، کنترل، بررسی و مطالعه کرد. هیچ یک از حالات و خصوصیات روحی انسان قابل کنترل و [[پیش‌بینی]] [[علمی]] نیست؛ زیرا از سویی هر لحظه علل و عوامل بی‌شماری - مطابق آنچه در بند پیشین بیان شد - بر حالات و کیفیات [[روحی]] و روانی [[انسان]] اثر می‌گذارند و از سوی دیگر، بسیاری از این علل و عوامل ناشناخته، غیر قابل مطالعه و تجربی‌اند.
یکی از معضلات و [[مشکلات]] حل ناشدنی در [[روان‌شناسی]] [[رفتار]] [[آدمی]] این است که برخلاف موضوعات مادی، هیچ حالت مشخص و ثابتی را نمی‌توان از انسان در شرایط آزمایشگاهی و [[تجربی]]، کنترل، بررسی و مطالعه کرد. هیچ یک از حالات و خصوصیات روحی انسان قابل کنترل و [[پیش‌بینی]] [[علمی]] نیست؛ زیرا از سویی هر لحظه علل و عوامل بی‌شماری - مطابق آنچه در بند پیشین بیان شد - بر حالات و کیفیات [[روحی]] و روانی [[انسان]] اثر می‌گذارند و از سوی دیگر، بسیاری از این علل و عوامل ناشناخته، غیر قابل مطالعه و تجربی‌اند.
آنهایی که شناخت‌پذیرند به دلیل حساسیت فوق‌العاده روحی انسان و غیرارادی و ناخودآگاه و لاشعوری بودن بسیاری از این تأثیر و تأثرات، قابل کنترل و ضبط دقیق آزمایشگاهی نیستند. از این رو، [[علم روان‌شناسی]] هرگز نمی‌تواند به [[طور]] کاملاً عینی و دقیق، کیفیات روحی و روانی انسان را بشناسد، بلکه نهایت سعی و اهتمام آن تنها در رفتارشناسی انسان، آن هم رفتارهای شایع و عمومی (بهنجار یا نابهنجار) منحصر و خلاصه می‌شود؛ یعنی تنها به بخشی از [[شخصیت انسان]] که قابل [[مشاهده]] و مطالعه [[تجربی]] است، آن هم در محدوده عللی که تاکنون مورد [[شناسایی]] و تحلیل [[علمی]] قرار گرفته متمرکز است.
آنهایی که شناخت‌پذیرند به دلیل حساسیت فوق‌العاده روحی انسان و غیرارادی و ناخودآگاه و لاشعوری بودن بسیاری از این تأثیر و تأثرات، قابل کنترل و ضبط دقیق آزمایشگاهی نیستند. از این رو، [[علم روان‌شناسی]] هرگز نمی‌تواند به [[طور]] کاملاً عینی و دقیق، کیفیات روحی و روانی انسان را بشناسد، بلکه نهایت سعی و اهتمام آن تنها در رفتارشناسی انسان، آن هم رفتارهای شایع و عمومی (بهنجار یا نابهنجار) منحصر و خلاصه می‌شود؛ یعنی تنها به بخشی از [[شخصیت انسان]] که قابل [[مشاهده]] و مطالعه [[تجربی]] است، آن هم در محدوده عللی که تاکنون مورد [[شناسایی]] و تحلیل [[علمی]] قرار گرفته متمرکز است.
۷۵٬۸۷۱

ویرایش