پرش به محتوا

حرمت در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حرمت
| موضوع مرتبط = حرمت
| عنوان مدخل  = [[حرمت]]
| عنوان مدخل  = حرمت
| مداخل مرتبط = [[حرمت در قرآن]] - [[حرمت در حدیث]] - [[حرمت در کلام اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حرمت در قرآن]] - [[حرمت در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = حرمت (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
“حرام” در لغت به منع قبل از ایجاد گفته می‌شود، بر این اساس معنای [[حرمت]] [[ربا]]، ممنوعیت [[ظهور]] و وجود آن است. حرام، [[حرم]]، [[حریم]] صفت مشبهه‌اند و معنایشان چیزی است که عقلاً یا شرعاً یا عرفاً [[ممنوع]] شده باشد. در [[قرآن]] از حرام در مقابل [[حلال]] این گونه یاد می‌شود {{متن قرآن|وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ}}<ref>«و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> یا {{متن قرآن|أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref><ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۲، ص۲۳۸.</ref> و در اصطلاح [[فقهی]]، یکی از [[احکام]] پنج‌گانه تکلیفی است که مجموعه‌ای از [[افعال]] را تحت عنوان [[محرمات]] [[پوشش]] می‌دهد. واژه “حرمت” همچون سایر واژه‌های مأخوذ از [[فرهنگ]] [[عرب]] قبل از [[اسلام]] دستخوش [[تغییر]] معنا شده است. حرام در [[ادبیات]] فقهی اسلام به عملی که مورد [[نهی الهی]] قرار گرفته و انجام آن [[مجازات]] در پی دارد، اطلاق می‌شود<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱.</ref>. اما کاربرد آن در قرآن به رغم [[حفظ]] معنای “ممنوع”، نمایانگر حالتی میان “حرمت” ابتدایی و حرمت فقهی می‌باشد؛ از این‌رو، اطلاق وصف حرام بر برخی امور [[مقدس]] همچون [[بیت‌الله الحرام]]، [[مسجدالحرام]]، [[ماه حرام]] و... ، نمایانگر حرمت و [[عظمت]] این امور یا ممنوعیت هر نوع بی‌احترامی و اسائه [[ادب]] نسبت به [[ساحت]] آنها در [[شریعت اسلام]] است.
“حرام” در لغت به منع قبل از ایجاد گفته می‌شود، بر این اساس معنای [[حرمت]] [[ربا]]، ممنوعیت [[ظهور]] و وجود آن است. حرام، [[حرم]]، [[حریم]] صفت مشبهه‌اند و معنایشان چیزی است که عقلاً یا شرعاً یا عرفاً [[ممنوع]] شده باشد. در [[قرآن]] از حرام در مقابل [[حلال]] این گونه یاد می‌شود {{متن قرآن|وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ}}<ref>«و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> یا {{متن قرآن|أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا}}<ref>«خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref><ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۲، ص۲۳۸.</ref> و در اصطلاح [[فقهی]]، یکی از [[احکام]] پنج‌گانه تکلیفی است که مجموعه‌ای از [[افعال]] را تحت عنوان [[محرمات]] [[پوشش]] می‌دهد. واژه “حرمت” همچون سایر واژه‌های مأخوذ از [[فرهنگ]] [[عرب]] قبل از [[اسلام]] دستخوش [[تغییر]] معنا شده است. حرام در [[ادبیات]] فقهی اسلام به عملی که مورد [[نهی الهی]] قرار گرفته و انجام آن [[مجازات]] در پی دارد، اطلاق می‌شود<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱.</ref>. اما کاربرد آن در قرآن به رغم [[حفظ]] معنای “ممنوع”، نمایانگر حالتی میان “حرمت” ابتدایی و حرمت فقهی می‌باشد؛ از این‌رو، اطلاق وصف حرام بر برخی امور [[مقدس]] همچون [[بیت‌الله الحرام]]، [[مسجدالحرام]]، [[ماه حرام]] و... ، نمایانگر حرمت و [[عظمت]] این امور یا ممنوعیت هر نوع بی‌احترامی و اسائه [[ادب]] نسبت به [[ساحت]] آنها در [[شریعت اسلام]] است.
با محوریت کاربردهای [[فقهی]] این واژه، هر چیزی که [[نهی]] (تحریمی) [[الهی]] بدان تعلق گرفته باشد، مصداق “حرام” تعبدی و هر چیزی که نهی بدان تعلق نگرفته باشند، مصداق “حلال” تعبدی خواهد بود.
با محوریت کاربردهای [[فقهی]] این واژه، هر چیزی که [[نهی]] (تحریمی) [[الهی]] بدان تعلق گرفته باشد، مصداق “حرام” تعبدی و هر چیزی که نهی بدان تعلق نگرفته باشند، مصداق “حلال” تعبدی خواهد بود.


واژه دیگری که در [[قرآن]] دقیقاً به معنی [[حرام]] به کار رفته، واژه “سحت” است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۷۸.</ref>. سحت [[محظور]] و گناهی است که موجب [[عار]] و [[ننگ]] همواره صاحبش می‌شود. اکل سحت<ref>{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> یعنی [[مصرف]] چیزهای حرامی که [[دین]] و [[ایمان]] [[انسان]] را زایل می‌کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۰۰.</ref>. واژه “رجس” و “نجس” نیز در قرآن به کار رفته و هر دو به جنبه [[پلیدی]] مورد نظر در [[حرمت]] اشاره دارند. در [[زبان عربی]] معمولاً به هر چیز پلیدی که طبع انسان از آن [[تنفر]] داشته باشد “رجس” یا “نجس” اطلاق می‌شود<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۹۱.</ref>. به لحاظ گستره نیز [[رجس]] گاه به [[عقاید]] و [[افکار]]، گاه به صفات [[باطنی]] و [[اخلاق]]، گاه به [[اعمال]] و [[افعال]] و گاه به موضوع‌های خارجی و نفس‌الامری اعم از مادی و [[معنوی]] تعلق می‌گیرد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۶۲-۶۳.</ref>. علاوه اینکه واژه “رجس” [[احساس]] [[بیزاری]] شدید و رانش [[فطری]] انسان را از آنچه که طبیعتاً دارای چنین حالتی باشد، [[القا]] می‌کند و واژه “نجس” نیز بیانگر. [[پلیدی]] چیزهایی است که از نظر [[عقل]] یا [[شرع]] [[پلید]] و [[ناپاک]] تلقی شده‌اند<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ص۲۹۷-۳۰۳.</ref>. به بیان دیگر، [[رجس]] بیشتر در مورد چیزهایی که طبیعتاً و ذاتاً پلید و پلشت هستند، به کار می‌رود و [[نجس]] بیشتر بر چیزهایی که از نظر عقل یا شرع پلید شمرده شده‌اند، اطلاق می‌شود. راغب، همچنین در بیان گونه‌های رجس می‌نویسد: رجس چهار مصداق دارد: ۱. چیزی که طبیعتاً ناپاک و پلید است. ۲. چیزی که عقلاً ناپاک و پلید است. ۳. چیزی که شرعاً ناپاک و پلید است. ۴. چیزی که از هر سه جهت مذکور، ناپاک و پلید است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۴۲.</ref>. وی همچنین در گونه‌شناسی نجس نیز بر آن است که [[نجاست]] به معنی پلیدی و [[ناپاکی]] بر دو نوع است: نجاستی که با حواس فهمیده می‌شود و نجاستی که با [[درک]] و [[فهم]] و [[بصیرت]] شناخته می‌شود. نوع دوم همان است که [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ}}<ref>«مشرکان پلیدند» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>، [[مشرکین]] را با آن توصیف کرده است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۹۱.</ref>.
واژه دیگری که در [[قرآن]] دقیقاً به معنی [[حرام]] به کار رفته، واژه “سحت” است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۷۸.</ref>. سحت [[محظور]] و گناهی است که موجب [[عار]] و [[ننگ]] همواره صاحبش می‌شود. اکل سحت<ref>{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> یعنی [[مصرف]] چیزهای حرامی که [[دین]] و [[ایمان]] [[انسان]] را زایل می‌کند<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۰۰.</ref>. واژه “رجس” و “نجس” نیز در قرآن به کار رفته و هر دو به جنبه [[پلیدی]] مورد نظر در [[حرمت]] اشاره دارند. در [[زبان عربی]] معمولاً به هر چیز پلیدی که طبع انسان از آن [[تنفر]] داشته باشد “رجس” یا “نجس” اطلاق می‌شود<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۹۱.</ref>. به لحاظ گستره نیز [[رجس]] گاه به [[عقاید]] و [[افکار]]، گاه به صفات [[باطنی]] و [[اخلاق]]، گاه به [[اعمال]] و [[افعال]] و گاه به موضوع‌های خارجی و نفس‌الامری اعم از مادی و [[معنوی]] تعلق می‌گیرد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۶۲-۶۳.</ref>. علاوه اینکه واژه “رجس” [[احساس]] [[بیزاری]] شدید و رانش [[فطری]] انسان را از آنچه که طبیعتاً دارای چنین حالتی باشد، [[القا]] می‌کند و واژه “نجس” نیز بیانگر. [[پلیدی]] چیزهایی است که از نظر [[عقل]] یا [[شرع]] [[پلید]] و [[ناپاک]] تلقی شده‌اند<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ص۲۹۷-۳۰۳.</ref>. به بیان دیگر، [[رجس]] بیشتر در مورد چیزهایی که طبیعتاً و ذاتاً پلید و پلشت هستند، به کار می‌رود و [[نجس]] بیشتر بر چیزهایی که از نظر عقل یا شرع پلید شمرده شده‌اند، اطلاق می‌شود. راغب، همچنین در بیان گونه‌های رجس می‌نویسد: رجس چهار مصداق دارد: ۱. چیزی که طبیعتاً ناپاک و پلید است. ۲. چیزی که عقلاً ناپاک و پلید است. ۳. چیزی که شرعاً ناپاک و پلید است. ۴. چیزی که از هر سه جهت مذکور، ناپاک و پلید است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۴۲.</ref>. وی همچنین در گونه‌شناسی نجس نیز بر آن است که [[نجاست]] به معنی پلیدی و [[ناپاکی]] بر دو نوع است: نجاستی که با حواس فهمیده می‌شود و نجاستی که با [[درک]] و [[فهم]] و [[بصیرت]] شناخته می‌شود. نوع دوم همان است که [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ}}<ref>«مشرکان پلیدند» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>، [[مشرکین]] را با آن توصیف کرده است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۹۱.</ref>.


همان‌گونه در بحث از مفهوم “حلال” و ترادف نسبی آن با واژه “طیب” گذشت، ذکر [[آیات]] مربوط به واژه “خبیث” به عنوان عام‌ترین متعلق [[حرام]]، ما را از ذکر آیات مربوط به حرام، به صورت مستقل، [[بی‌نیاز]] می‌سازد.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۹۳.</ref>
همان‌گونه در بحث از مفهوم “حلال” و ترادف نسبی آن با واژه “طیب” گذشت، ذکر [[آیات]] مربوط به واژه “خبیث” به عنوان عام‌ترین متعلق [[حرام]]، ما را از ذکر آیات مربوط به حرام، به صورت مستقل، [[بی‌نیاز]] می‌سازد<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۹۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۲: خط ۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:حرمت]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]


{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش