پرش به محتوا

سدیف بن میمون مکی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصحاب امام باقر| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == سدیف بن میمون مکی اهل مکه<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> و از موالی بنی هاشم (امام سجاد{{ع}}،<ref> معالم العلماء ۱۵۱.</ref>آل ابولهب<ref>...» ایجاد کرد)
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط =  اصحاب امام باقر| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط =  اصحاب امام باقر| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
سدیف بن میمون مکی [[اهل مکه]]<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> و از [[موالی]] [[بنی هاشم]] ([[امام سجاد]]{{ع}}،<ref> معالم العلماء ۱۵۱.</ref>[[آل]] [[ابولهب]]<ref> تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> و [[بنی عباس]]) و به [[نقلی]]، از موالی زنی از [[خزاعه]] بود و به دلیل این که همسرش از بنولهب بود، به آنها منسوب شد.<ref> الشعر و الشعراء ۲/۶۴۷.</ref> سدیف از [[یاران امام باقر]]{{ع}} بود<ref>رجال الطوسی ۱۳۷.</ref> و از ایشان [[روایت]] نموده است، چنان که [[حنان بن سدیر صیرفی]] از وی روایت نموده است. او از عرب‌های [[بادیه نشین]]، سیاه چهره،<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> [[شاعری]] نیکوسرا و خلاّق، ادیبی متبحر، خطیبی [[بلیغ]]،[[زبان]] آور و صاحب اشعاری روان و بدون [[تکلف]] بود. نمری [[شاعر]]، اشعار او را بسیار روایت کرده و او را شاعرترین فرد در [[زمان]] خود دانسته که بر سرودن اشعاری که [[اراده]] می‌‌کرد، [[قدرت]] داشت.<ref>طبقات الشعراء (ابن معتز) ۴۲.</ref> به [[روزگار]] [[امویان]] آنها را [[مدح]] می‌‌کرد و به روزگار [[عباسیان]] به هجو امویان و مدح عباسیان به ویژه [[سفاح]] و منصور پرداخت. به هنگام [[انقراض]] [[دولت امویان]] و روی کار آمدن عباسیان، در [[مکه]] بود و برای خوش آمدگویی، از مکه [[حرکت]] کرد و نزد [[ابوالعباس سفاح]] رفت.<ref>طبقات الشعراء (ابن [[معتز]]) ۳۷ـ۴۲. در مجلس سفاح با سرودن اشعاری، او را به [[قتل]] امویان وا داشت و در مجلس منصور با خواندن شعری او را به قتل شخصی [[اموی]] وادار کرد. پیوسته در جست وجوی [[فرزندان]] [[بسر بن ابی ارطاة]] بود تا سرانجام دو پسر او را در [[دمشق]] یافت و به [[انتقام]] دو پسر [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] که به دست بُسر در زمان حکومتش بر [[یمن]] کشته شده بودند، آن دو را کُشت.
سدیف بن میمون مکی [[اهل مکه]]<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> و از [[موالی]] [[بنی هاشم]] ([[امام سجاد]]{{ع}}،<ref> معالم العلماء ۱۵۱.</ref>[[آل]] [[ابولهب]]<ref> تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> و [[بنی عباس]]) و به [[نقلی]]، از موالی زنی از [[خزاعه]] بود و به دلیل این که همسرش از بنولهب بود، به آنها منسوب شد.<ref> الشعر و الشعراء ۲/۶۴۷.</ref> سدیف از [[یاران]] [[امام باقر]]{{ع}} بود<ref>رجال الطوسی ۱۳۷.</ref> و از ایشان [[روایت]] نموده است، چنان که [[حنان بن سدیر صیرفی]] از وی روایت نموده است. او از عرب‌های [[بادیه نشین]]، سیاه چهره،<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۳.</ref> [[شاعری]] نیکوسرا و خلاّق، ادیبی متبحر، خطیبی [[بلیغ]]،[[زبان]] آور و صاحب اشعاری روان و بدون [[تکلف]] بود. نمری [[شاعر]]، اشعار او را بسیار روایت کرده و او را شاعرترین فرد در [[زمان]] خود دانسته که بر سرودن اشعاری که [[اراده]] می‌‌کرد، [[قدرت]] داشت.<ref>طبقات الشعراء (ابن معتز) ۴۲.</ref> به [[روزگار]] [[امویان]] آنها را [[مدح]] می‌‌کرد و به روزگار [[عباسیان]] به هجو امویان و مدح عباسیان به ویژه [[سفاح]] و منصور پرداخت. به هنگام [[انقراض]] [[دولت امویان]] و روی کار آمدن عباسیان، در [[مکه]] بود و برای خوش آمدگویی، از مکه [[حرکت]] کرد و نزد [[ابوالعباس سفاح]] رفت.<ref>طبقات الشعراء (ابن [[معتز]]) ۳۷ـ۴۲. در مجلس سفاح با سرودن اشعاری، او را به [[قتل]] امویان وا داشت و در مجلس منصور با خواندن شعری او را به قتل شخصی [[اموی]] وادار کرد. پیوسته در جست وجوی [[فرزندان]] [[بسر بن ابی ارطاة]] بود تا سرانجام دو پسر او را در [[دمشق]] یافت و به [[انتقام]] دو پسر [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب]] که به دست بُسر در زمان حکومتش بر [[یمن]] کشته شده بودند، آن دو را کُشت.


او به سبب مدح منصور، هزار دینار از وی [[صله]] گرفت و سرانجام به تشیع‌ گرایید و [[علی]]{{ع}} و خاندانش را مدح، و منصور را هجو نمود و به جمع [[یاران]] [[محمد بن عبدالله نفس زکیه]] پیوست و هزار دیناری را که از منصور گرفته بود، به محمد داد تا در [[مخالفت]] با منصور [[هزینه]] کند. پس از [[قتل]] محمد، به [[برادر]] وی ابراهیم در [[بصره]] پیوست و پس از قتل او به [[مدینه]] رفت و از منصور [[امان]] خواست. منصور نیز به [[عبدالصمد بن علی]]، [[والی مدینه]] نوشت تا او را به قتل برساند. مأموران، عبدالصمد سدیف را در جمع [[مردم]] دستگیر کردند. عبدالصمد کوشید تا از منصور برای سدیف امان بگیرد، ولی منصور با [[تهدید]]، عبدالصمد را به قتل سدیف وا داشت. گویند که عبدالصمد، سدیف را در مدینه تحت نظر داشت و او را [[اعدام]] نکرد، منتها در سالی که منصور به [[سفر حج]] رفت، قبل از رسیدن منصور به مدینه، سدیف را کُشت. به [[نقلی]]، وی را در جوالی نهادند، طناب پیچ کردند و آن قدر با چوب بر او زدند تا استخوان‌هایش [[شکست]] و در حالی که نیمه [[جان]] بود در [[چاه]] انداختند.<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۴ و ۱۰۵.</ref> برخی نیز گفته‌اند که او را به نزد منصور بردند و [[زنده به گور]] کردند.<ref> طبقات الشعراء (ابن معتز) ۴۲.</ref> نام سدیف را در زمره شعرای [[اهل بیت]] آورده‌اند.<ref> معالم العلماء ۱۵۱</ref> مجموعه ای از اشعار در سی ورقه اثر اوست.<ref> الفهرست (الندیم) ۱۸۴.</ref> [[زمان]] فوت او را به [[اختلاف]] سال‌های ۱۴۵،<ref>اعیان الشیعه ۷/۱۸۸.</ref> ۱۴۶<ref>الاعلام ۳/۱۴۶.</ref> و ۱۴۷ هـ <ref>تاریخ التراث العربی ۲/۳/۲۱۷.</ref> آورده‌اند.<ref> [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱، ص۳۵۷.</ref>
او به سبب مدح منصور، هزار دینار از وی [[صله]] گرفت و سرانجام به تشیع‌ گرایید و [[علی]]{{ع}} و خاندانش را مدح، و منصور را هجو نمود و به جمع [[یاران]] [[محمد بن عبدالله نفس زکیه]] پیوست و هزار دیناری را که از منصور گرفته بود، به محمد داد تا در [[مخالفت]] با منصور [[هزینه]] کند. پس از [[قتل]] محمد، به [[برادر]] وی ابراهیم در [[بصره]] پیوست و پس از قتل او به [[مدینه]] رفت و از منصور [[امان]] خواست. منصور نیز به [[عبدالصمد بن علی]]، [[والی مدینه]] نوشت تا او را به قتل برساند. مأموران، عبدالصمد سدیف را در جمع [[مردم]] دستگیر کردند. عبدالصمد کوشید تا از منصور برای سدیف امان بگیرد، ولی منصور با [[تهدید]]، عبدالصمد را به قتل سدیف وا داشت. گویند که عبدالصمد، سدیف را در مدینه تحت نظر داشت و او را [[اعدام]] نکرد، منتها در سالی که منصور به [[سفر حج]] رفت، قبل از رسیدن منصور به مدینه، سدیف را کُشت. به [[نقلی]]، وی را در جوالی نهادند، طناب پیچ کردند و آن قدر با چوب بر او زدند تا استخوان‌هایش [[شکست]] و در حالی که نیمه [[جان]] بود در [[چاه]] انداختند.<ref>تاریخ مدینة دمشق ۲۲/۱۰۴ و ۱۰۵.</ref> برخی نیز گفته‌اند که او را به نزد منصور بردند و [[زنده به گور]] کردند.<ref> طبقات الشعراء (ابن معتز) ۴۲.</ref> نام سدیف را در زمره شعرای [[اهل بیت]] آورده‌اند.<ref> معالم العلماء ۱۵۱</ref> مجموعه ای از اشعار در سی ورقه اثر اوست.<ref> الفهرست (الندیم) ۱۸۴.</ref> [[زمان]] فوت او را به [[اختلاف]] سال‌های ۱۴۵،<ref>اعیان الشیعه ۷/۱۸۸.</ref> ۱۴۶<ref>الاعلام ۳/۱۴۶.</ref> و ۱۴۷ هـ <ref>تاریخ التراث العربی ۲/۳/۲۱۷.</ref> آورده‌اند.<ref> [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱، ص۳۵۷.</ref>
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش