آیا عصمت سبب سلب اختیار معصوم است و هیچ فضیلتی ندارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵: خط ۲۵:
از [[آیات قرآنی]] نیز به دست می‌‌آید که هرگز [[عصمت الهی]] موجب جبر مطلق نیست به طوری که معصوم دیگر اراده نداشته باشد؛ بلکه با آنکه اراده او باقی و برقرار است، از انتخاب درست برخوردار بوده و در [[اندیشه]] و انگیزه به [[خطا]] و [[گناه]] نمی‌رود. به عنوان نمونه می‌‌توان گفت صفاتی چون [[خشیت از خدا]]<ref>سوره انعام، آیه ۱۵؛ سوره یونس، آیه ۱۵؛ سوره زمر، آیه ۱۳.</ref>، [[توسل]] به [[دعا]] و [[نیایش]]<ref>سوره یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴.</ref>، [[تذکر]] و [[یاد خدا]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref> و مانند آنها برای معصوم، خود بیانگر بقای اراده و [[حق انتخاب]] آزاد برای آنان است. بنابراین، با آنکه معصوم می‌‌تواند خطا و گناه کند، ولی به سبب [[برخورداری از علم]] و [[شهود]] و [[برهان]]، دنبال گناه نمی‌رود و خطا نمی‌کند. اصولا وجود [[همت]] که برای مقام عمل است خود [[گواهی]] روشن است که شخص «مُخلَص» و معصوم می‌‌تواند فراتر از [[عزم]] عمل، در شرایط همت قرار گیرد که دلش کاری را بخواهد، ولی به خود [[اجازه]] ندهد تا مرتکب آن شود<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
از [[آیات قرآنی]] نیز به دست می‌‌آید که هرگز [[عصمت الهی]] موجب جبر مطلق نیست به طوری که معصوم دیگر اراده نداشته باشد؛ بلکه با آنکه اراده او باقی و برقرار است، از انتخاب درست برخوردار بوده و در [[اندیشه]] و انگیزه به [[خطا]] و [[گناه]] نمی‌رود. به عنوان نمونه می‌‌توان گفت صفاتی چون [[خشیت از خدا]]<ref>سوره انعام، آیه ۱۵؛ سوره یونس، آیه ۱۵؛ سوره زمر، آیه ۱۳.</ref>، [[توسل]] به [[دعا]] و [[نیایش]]<ref>سوره یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴.</ref>، [[تذکر]] و [[یاد خدا]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۰۱.</ref> و مانند آنها برای معصوم، خود بیانگر بقای اراده و [[حق انتخاب]] آزاد برای آنان است. بنابراین، با آنکه معصوم می‌‌تواند خطا و گناه کند، ولی به سبب [[برخورداری از علم]] و [[شهود]] و [[برهان]]، دنبال گناه نمی‌رود و خطا نمی‌کند. اصولا وجود [[همت]] که برای مقام عمل است خود [[گواهی]] روشن است که شخص «مُخلَص» و معصوم می‌‌تواند فراتر از [[عزم]] عمل، در شرایط همت قرار گیرد که دلش کاری را بخواهد، ولی به خود [[اجازه]] ندهد تا مرتکب آن شود<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.


همچنین بقای اموری که هر بشر دیگر بدان نیاز دارد، مانند خوردن و [[خواب]] و [[شهوت جنسی]] در معصوم<ref>سوره فرقان، آیه ۷.</ref> و متاثر شدن از [[زیبایی]] تا سرحد [[شگفتی]] و [[تعجب]]، چنان که برای [[رسول الله]]<ref>سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref>، چنان که برای دیگران نیز نسبت به [[زنان]] مطرح می‌‌شود<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref>، نشان می‌‌دهد که عصمت آنان به معنای جبر و از دست رفتن اراده بشری آنان نیست.
همچنین بقای اموری که هر بشر دیگر بدان نیاز دارد، مانند خوردن و [[خواب]] و شهوت جنسی در معصوم<ref>سوره فرقان، آیه ۷.</ref> و متاثر شدن از [[زیبایی]] تا سرحد [[شگفتی]] و [[تعجب]]، چنان که برای [[رسول الله]]<ref>سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref>، چنان که برای دیگران نیز نسبت به [[زنان]] مطرح می‌‌شود<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref>، نشان می‌‌دهد که عصمت آنان به معنای جبر و از دست رفتن اراده بشری آنان نیست.


اصولا لازمه [[سرمشق]] شدن کسی برای بشر آن است که آن شخص خودش بشر باشد و در شرایط یکسانی با آنان قرار گیرد؛ از همین روست که آنان هماره خود را بشری مانند دیگر [[بشر]] معرفی می‌‌کنند که تنها وجه ممیزه آنان [[وحی]] است که آنان [[مسئولیت]] آن را به عهده گرفته تا رسالتی [[الهی]] را انجام دهند<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره مؤمنون، آیات ۲۴ و ۳۳؛ سوره فصلت، آیه ۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن (مقاله)|نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن]].</ref>
اصولا لازمه [[سرمشق]] شدن کسی برای بشر آن است که آن شخص خودش بشر باشد و در شرایط یکسانی با آنان قرار گیرد؛ از همین روست که آنان هماره خود را بشری مانند دیگر [[بشر]] معرفی می‌‌کنند که تنها وجه ممیزه آنان [[وحی]] است که آنان [[مسئولیت]] آن را به عهده گرفته تا رسالتی [[الهی]] را انجام دهند<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره مؤمنون، آیات ۲۴ و ۳۳؛ سوره فصلت، آیه ۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن (مقاله)|نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن]].</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
# [[اجماع]] بر مکلّف بودن آنها [[قائم]] است.
# [[اجماع]] بر مکلّف بودن آنها [[قائم]] است.
# [[قرآن کریم]] نیز بر مکلّف بودن آنها تصریح کرده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، (پس در سایر جهات عموماً با شما شریکم و از جمله آن جهات تکلیف است، یعنی شما مکلفید من هم مکلّفم).
# [[قرآن کریم]] نیز بر مکلّف بودن آنها تصریح کرده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، (پس در سایر جهات عموماً با شما شریکم و از جمله آن جهات تکلیف است، یعنی شما مکلفید من هم مکلّفم).
و [[آیات]] بسیاری به صراحت بر این امر دلالت دارد.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۷۴-۱۸۳.</ref>.
و [[آیات]] بسیاری به صراحت بر این امر دلالت دارد.<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۷۴-۱۸۳.</ref>.


اما در اینکه آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهل‌بیت خواهد بود گفته شده:
اما در اینکه آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهل‌بیت خواهد بود گفته شده:
خط ۵۷: خط ۵۷:
[[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] می‌داند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>.  
[[حضرت صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} در [[خطبه فدکیه]]، [[علم خداوند]] به عمل [[بندگان]] و [[علم]] او به [[آینده]] را سبب همین [[گزینش]] می‌داند<ref>ر.ک: بلاغات النساء، ص۱۵.</ref>.  


پس معلوم می‌شود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در امتحانات آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی می‌دهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل می‌کند. پس [[موفقیت]] این شاگرد به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۴۹.</ref>.
پس معلوم می‌شود که خداوند به علم سابق خویش از یقین و [[شکیبایی]] ایشان در دنیا آگاه بوده و به همین جهت از پیش، [[مقام امامت]] و [[هدایت امت]] را برای ایشان جعل کرده است، چنانکه اگر معلمی در ابتدای امر، [[استعداد]] شاگردی را [[کشف]] کند و یقین داشته باشد که وی در امتحانات آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولی می‌دهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل می‌کند. پس [[موفقیت]] این شاگرد به [[اختیار]] خود است؛ اما کسی که رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است»<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴۹.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱۸٬۰۴۱

ویرایش