عصمت پیامبر خاتم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←آیات ۱ و ۲ سوره فتح
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
# '''پاسخ پنجم''': فتح؛ همان گشایش قلب پیامبر {{صل}}: «شاید مقصود از فتح در این [[آیه]]، همان گشایش قلب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به سوی خداوند متعال باشد که ذات متعالی در مقام [[منت نهادن]] به پیامبرش بفرماید: "ما سینه تو را برای [[علوم]] و [[حکمت]] باز گردانیدیم... تا آنکه [[عقل]] و [[روحانیت]] تو بر قوای طبیعی غالب گردد... و در هیچ زمانی از [[عمر]] خود، گناهی از تو سر نزند". بنا بر این معنا، سبب که [[غلبه]] قوای [[نفسانی]] است، به جای مسبب که [[گناه]] باشد، گذارده شده؛ یعنی آنچه سبب گناه میشد از تو دفع کردیم و تو بر قوای طبیعی خود مظفر و منصور گردید. مؤید همین توجیه است؛ بلکه از لام {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ}} که از آن تعلیل استفاده میشود که به تو فتح دادیم برای آنکه [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو بخشیده شود، بیمناسبت خواهد گردید. چگونه [[فتح مکه]] سبب [[بخشش]] [[گناه]] میشود؟ گناه باید با [[توبه]] بخشیده شود، نه با فتح و فیروزی. گرچه گفته شده مورد نزول آیه پس از [[صلح حدیبیه]] بوده، طبق [[قواعد]] اصول، مورد هرگز مخصص نخواهد بود»<ref>نصرت بیگم امین، مخزن العرفان، ج۱۲، ص۱۹۳.</ref>. این پاسخ نارساست؛ زیرا اولاً [[تفسیر]] آمرزش گناه به از میان بردن سبب گناه، نیازمند قرینه و [[شاهد]] است؛ زیرا [[آمرزش]] در رتبه پس از گناه قرار دارد؛ در حالی که از میان بردن سبب، در رتبه پیشین است؛ ثانیاً این تفسیر با مورد نزول آیه هیچ همخوانی ندارد. گرچه مورد، مخصص نیست، تفسیر باید به گونهای باشد که با مورد نزول همخوان باشد. اگر نزول آیه را در فتح مکه با صلح حدیبیه بدانیم، باید آن را به گونهای تفسیر کنیم که این مورد نزول به فراموشی سپرده نشود. این [[مفسر]]، برای توجیه تفسیر خود و نقد دیگر [[تفاسیر]] میگوید: فتح مکه چسان میتواند سبب آمرزش گناه شود؟! در پاسخ باید گفت [[تفسیری]] که از آمرزش در پاسخ نخست بیان شد، پیوند آمرزش را با فتح کاملاً روشن میسازد. | # '''پاسخ پنجم''': فتح؛ همان گشایش قلب پیامبر {{صل}}: «شاید مقصود از فتح در این [[آیه]]، همان گشایش قلب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به سوی خداوند متعال باشد که ذات متعالی در مقام [[منت نهادن]] به پیامبرش بفرماید: "ما سینه تو را برای [[علوم]] و [[حکمت]] باز گردانیدیم... تا آنکه [[عقل]] و [[روحانیت]] تو بر قوای طبیعی غالب گردد... و در هیچ زمانی از [[عمر]] خود، گناهی از تو سر نزند". بنا بر این معنا، سبب که [[غلبه]] قوای [[نفسانی]] است، به جای مسبب که [[گناه]] باشد، گذارده شده؛ یعنی آنچه سبب گناه میشد از تو دفع کردیم و تو بر قوای طبیعی خود مظفر و منصور گردید. مؤید همین توجیه است؛ بلکه از لام {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ}} که از آن تعلیل استفاده میشود که به تو فتح دادیم برای آنکه [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو بخشیده شود، بیمناسبت خواهد گردید. چگونه [[فتح مکه]] سبب [[بخشش]] [[گناه]] میشود؟ گناه باید با [[توبه]] بخشیده شود، نه با فتح و فیروزی. گرچه گفته شده مورد نزول آیه پس از [[صلح حدیبیه]] بوده، طبق [[قواعد]] اصول، مورد هرگز مخصص نخواهد بود»<ref>نصرت بیگم امین، مخزن العرفان، ج۱۲، ص۱۹۳.</ref>. این پاسخ نارساست؛ زیرا اولاً [[تفسیر]] آمرزش گناه به از میان بردن سبب گناه، نیازمند قرینه و [[شاهد]] است؛ زیرا [[آمرزش]] در رتبه پس از گناه قرار دارد؛ در حالی که از میان بردن سبب، در رتبه پیشین است؛ ثانیاً این تفسیر با مورد نزول آیه هیچ همخوانی ندارد. گرچه مورد، مخصص نیست، تفسیر باید به گونهای باشد که با مورد نزول همخوان باشد. اگر نزول آیه را در فتح مکه با صلح حدیبیه بدانیم، باید آن را به گونهای تفسیر کنیم که این مورد نزول به فراموشی سپرده نشود. این [[مفسر]]، برای توجیه تفسیر خود و نقد دیگر [[تفاسیر]] میگوید: فتح مکه چسان میتواند سبب آمرزش گناه شود؟! در پاسخ باید گفت [[تفسیری]] که از آمرزش در پاسخ نخست بیان شد، پیوند آمرزش را با فتح کاملاً روشن میسازد. | ||
# '''پاسخ ششم''': «[[ذنب]]» به معنای [[ترک اولی]]: گناه در این [[آیه]] به ترک اولی (کاری که ترک آن، بهتر از انجام دادن آن است) تفسیر میشود، ولی با توجه به [[شخصیت]] والای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از این ترک اولی با عنوان گناه یاد شده است؛ چراکه {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}} و {{عربی|حسنات المقربین سیئات النبیین}}<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۳۸؛ محمد علی خالدی (سلطان العلما)، صفوة العرفان، ج۶، ص۸۹.</ref>. این توجیه هم دارای ایراداتی است. | # '''پاسخ ششم''': «[[ذنب]]» به معنای [[ترک اولی]]: گناه در این [[آیه]] به ترک اولی (کاری که ترک آن، بهتر از انجام دادن آن است) تفسیر میشود، ولی با توجه به [[شخصیت]] والای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از این ترک اولی با عنوان گناه یاد شده است؛ چراکه {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}} و {{عربی|حسنات المقربین سیئات النبیین}}<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۳۸؛ محمد علی خالدی (سلطان العلما)، صفوة العرفان، ج۶، ص۸۹.</ref>. این توجیه هم دارای ایراداتی است. | ||
# '''پاسخ هفتم''': [[گناه]] گذشته، همان گناه [[آدم]] {{ع}}، و گناه آینده؛ همان گناه [[امت]]: توجیه و [[تفسیر آیه]] این است که خداوند گناه گذشتگان ([[حضرت آدم]] و [[حوا]]) و آیندگان ([[امت مسلمان]]) را به [[برکت]] وجود [[مقدس]] حضرت رسول {{صل}} آمرزیده است.. ایراد این تفسیر در این است که بحث در مورد گناه و لغزش حضرت آدم {{ع}} بسان بحث درباره لغزش حضرت رسول {{صل}} است. اگر سخن از عصمت پیامبران از گناه مطرح است، تفاوتی بین [[پیامبران]] نیست؛ گرچه برخی از ایشان در این جهت و دیگر جهات، بر برخی دیگر [[برتری]] دارند. همچنین تفسیر این «ذنب» به گناه صغیره نیز کارساز نیست؛ زیرا طبق وعده الهی، گناه صغیره در صورت [[اجتناب از گناه]] کبیره، آمرزیده خواهد شد و به آمرزشی دیگر و وعدهای جداگانه نیازی ندارد. | # '''پاسخ هفتم''': [[گناه]] گذشته، همان گناه [[آدم]] {{ع}}، و گناه آینده؛ همان گناه [[امت]]: توجیه و [[تفسیر آیه]] این است که خداوند گناه گذشتگان ([[حضرت آدم]] و [[حوا]]) و آیندگان ([[امت مسلمان]]) را به [[برکت]] وجود [[مقدس]] حضرت رسول {{صل}} آمرزیده است.. ایراد این تفسیر در این است که بحث در مورد گناه و لغزش حضرت آدم {{ع}} بسان بحث درباره لغزش حضرت رسول {{صل}} است. اگر سخن از عصمت پیامبران از گناه مطرح است، تفاوتی بین [[پیامبران]] نیست؛ گرچه برخی از ایشان در این جهت و دیگر جهات، بر برخی دیگر [[برتری]] دارند. همچنین تفسیر این «ذنب» به گناه صغیره نیز کارساز نیست؛ زیرا طبق وعده الهی، گناه صغیره در صورت [[اجتناب از گناه]] کبیره، آمرزیده خواهد شد و به آمرزشی دیگر و وعدهای جداگانه نیازی ندارد. وعده خداوند مبنی بر [[آمرزش گناهان]] صغیره در صورت اجتناب از کبائر، در این [[آیه]] بازگو شده است: {{متن قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ...}}<ref>«اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شدهاید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در میآوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۰.</ref> | ||
# '''پاسخ هشتم''': [[مغفرت]]؛ همان آمرزش امت: از پارهای [[روایات]] چنین برداشت میشود که منظور از [[آمرزش]] در این [[آیه]]، همان آمرزش [[پیروان]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است (این [[تفسیر]] با [[تفسیری]] که در پاسخ دوم آمده است، تفاوت دارد؛ در آنجا سخن از [[گناه]] [[امت]] در مورد حضرت بود، ولی در اینجا گناه به طور کلی منظور است). برخی معتقدند که این وجه با ظاهر آیه نیز همخوانی دارد؛ زیرا تعبیر {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ}} که به لفظ مضارع آمده، حاکی از آن است که این آمرزش در آینده ([[روز قیامت]]) انجام خواهد شد. افزون بر آن، لفظ «لک» میرساند که این آمرزش، به دلیل [[شفاعت]] و [[مقام محمود]] توست. [[قرآن]] از آن مقام چنین یاد میفرماید: {{متن قرآن|...عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۲، ص۱۹۶.</ref>. این تفسیر هم دارای ایراداتی است. | # '''پاسخ هشتم''': [[مغفرت]]؛ همان آمرزش امت: از پارهای [[روایات]] چنین برداشت میشود که منظور از [[آمرزش]] در این [[آیه]]، همان آمرزش [[پیروان]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است (این [[تفسیر]] با [[تفسیری]] که در پاسخ دوم آمده است، تفاوت دارد؛ در آنجا سخن از [[گناه]] [[امت]] در مورد حضرت بود، ولی در اینجا گناه به طور کلی منظور است). برخی معتقدند که این وجه با ظاهر آیه نیز همخوانی دارد؛ زیرا تعبیر {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ}} که به لفظ مضارع آمده، حاکی از آن است که این آمرزش در آینده ([[روز قیامت]]) انجام خواهد شد. افزون بر آن، لفظ «لک» میرساند که این آمرزش، به دلیل [[شفاعت]] و [[مقام محمود]] توست. [[قرآن]] از آن مقام چنین یاد میفرماید: {{متن قرآن|...عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۲، ص۱۹۶.</ref>. این تفسیر هم دارای ایراداتی است. | ||
# '''پاسخ نهم''': گناه گذشته حضرت در [[جنگ بدر]]، و گناه [[آینده]]، در حنین: گناه گذشته [[حضرت رسول]] {{صل}} در جنگ بدر تحقق یافته بود؛ آنجا که حضرتش به درگاه الهی عرضه داشت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنْ تُهْلِكْ هَذِهِ الْعِصَابَةَ لَمْ تُعْبَدْ فِي الْأَرْضِ أَبَدَاً}} (در [[نقلی]] دیگر: {{متن حدیث|اللهم ان تهلک هذه العصابه من اهل الاسلام فلا تعبد بعد فی الارض ابدا}}<ref>محمدیوسف کاندھلوی، حیاة الصحابه، ج۲، ص۴۱۴.</ref>؛ «خداوندا، اگر این [[قوم]] کشته شوند، دیگر روی کره زمین [[عبادت]] تو انجام نخواهد شد». [[خداوند]] نیز [[وحی]] فرمود: ای [[پیامبر]]، از کجا این [[علم]] برای تو به وجود آمده است؟ [[گناه]] [[آینده]] حضرت هم در [[جنگ حنین]] محقق شد؛ آن هنگام که طبل [[شکست]] [[مسلمانان]] زده شد، حضرت از عباس و [[ابوسفیان]] مقداری سنگریزه گرفت و به صورت [[کافران]] پاشید که همین سبب شد آنان با چشمانی [[آلوده]] از میدان [[کارزار]] فرار کنند. حضرت پس از این ماجرا، با سر دادن ندا، مسلمانان را گرد آورد و فرمود: اگر این کار را نمیکردم، آنان هرگز شکست نمیخوردند. خداوند با فرستادن [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|...وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ...}}<ref>«...و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند.».. سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> پیامبرش را متوجه گناه خود ساخت<ref>ر.ک: جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۲۶۳.</ref>.این تفسیر هم دارای ایراداتی است. | # '''پاسخ نهم''': گناه گذشته حضرت در [[جنگ بدر]]، و گناه [[آینده]]، در حنین: گناه گذشته [[حضرت رسول]] {{صل}} در جنگ بدر تحقق یافته بود؛ آنجا که حضرتش به درگاه الهی عرضه داشت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنْ تُهْلِكْ هَذِهِ الْعِصَابَةَ لَمْ تُعْبَدْ فِي الْأَرْضِ أَبَدَاً}} (در [[نقلی]] دیگر: {{متن حدیث|اللهم ان تهلک هذه العصابه من اهل الاسلام فلا تعبد بعد فی الارض ابدا}}<ref>محمدیوسف کاندھلوی، حیاة الصحابه، ج۲، ص۴۱۴.</ref>؛ «خداوندا، اگر این [[قوم]] کشته شوند، دیگر روی کره زمین [[عبادت]] تو انجام نخواهد شد». [[خداوند]] نیز [[وحی]] فرمود: ای [[پیامبر]]، از کجا این [[علم]] برای تو به وجود آمده است؟ [[گناه]] [[آینده]] حضرت هم در [[جنگ حنین]] محقق شد؛ آن هنگام که طبل [[شکست]] [[مسلمانان]] زده شد، حضرت از عباس و [[ابوسفیان]] مقداری سنگریزه گرفت و به صورت [[کافران]] پاشید که همین سبب شد آنان با چشمانی [[آلوده]] از میدان [[کارزار]] فرار کنند. حضرت پس از این ماجرا، با سر دادن ندا، مسلمانان را گرد آورد و فرمود: اگر این کار را نمیکردم، آنان هرگز شکست نمیخوردند. خداوند با فرستادن [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|...وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ...}}<ref>«...و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند.».. سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> پیامبرش را متوجه گناه خود ساخت<ref>ر.ک: جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۲۶۳.</ref>.این تفسیر هم دارای ایراداتی است. |