امامت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←ضرورت اصل نیاز به حاکم
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== ضرورت نیاز به حاکم سیاسی == | == ضرورت نیاز به حاکم سیاسی == | ||
=== ضرورت اصل نیاز به حاکم === | === ضرورت اصل نیاز به حاکم === | ||
[[ضرورت حکومت]] برای [[جوامع بشری]] قابل تردید و [[انکار]] نیست و کسی نمیتواند وجود آن را مورد مناقشه قرار دهد؛ زیرا به فرض اگر از غریزه [[اجتماعی]] بودن [[آدمی]] صرفنظر کرده و حتی جمله معروف {{عربی|الإنسان مدني بالطبع}} را | [[ضرورت حکومت]] برای [[جوامع بشری]] قابل تردید و [[انکار]] نیست و کسی نمیتواند وجود آن را مورد مناقشه قرار دهد؛ زیرا به فرض اگر از غریزه [[اجتماعی]] بودن [[آدمی]] صرفنظر کرده و حتی جمله معروف {{عربی|الإنسان مدني بالطبع}} را نقد کنیم، باز در عمل وجود [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] را نمیتوان انکار کرد. همواره در [[اجتماع]]، انسانهایی وجود دارند که به وظایف اجتماعی خویش عمل نمیکنند، به [[حق]] خود [[راضی]] نیستند و به [[حقوق]] دیگران [[تجاوز]] میکنند. چگونه میتوان چنین انسانهایی را جز به وسیله [[قدرت]] حکومت از خواستههای ناحقشان بازداشت؟ | ||
حتی اگر اجتماعی را تصور کنیم که تمام انسانهای آن، به حدود خویش پایبند باشند و اصول و پندهای [[اخلاقی]] را در عمل به کار بندند، باز هم برای [[رشد]] اجتماع و [[پیشرفت]] آن و برطرف کردن [[مشکلات]] [[جامعه]] نیازمند [[حکومتی]] [[قوی]] و [[صالح]] است. نیاز به حکومت به [[آیه]] و [[روایت]] احتیاج ندارد هر [[عقلی]] سلیمی با تصور آن میتواند آن را | حتی اگر اجتماعی را تصور کنیم که تمام انسانهای آن، به حدود خویش پایبند باشند و اصول و پندهای [[اخلاقی]] را در عمل به کار بندند، باز هم برای [[رشد]] اجتماع و [[پیشرفت]] آن و برطرف کردن [[مشکلات]] [[جامعه]] نیازمند [[حکومتی]] [[قوی]] و [[صالح]] است. نیاز به حکومت به [[آیه]] و [[روایت]] احتیاج ندارد هر [[عقلی]] سلیمی با تصور آن میتواند آن را تصدیق کند سخن [[امام علی]] {{ع}} اشاره به همین [[حکم]] آشکار [[عقل]] دارد. آنجا که در رد [[خوارج]] که منکر حکومت بودند، میفرماید: {{متن حدیث|هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ}}<ref>السید الشریف الرضی، نهج البلاغه امام علی {{ع}}، ترجمه: محمد دشتی، ص۹۳-۹۴، خطبه ۴۰.</ref>؛ این گروه خوارج میگویند: حکومت از آن [[خداوند]] است [و دیگری نمیتواند حکومت کند]. در حالی که [[مردم]] چارهای از این ندارند که [[امیر]] و حاکمی داشته باشند، خواه [[نیکوکار]] باشد و خواه بدکار و [[ظالم]]، که [[انسان]] [[مؤمن]] در حکومت او به کار خویش بپردازد و [[کافر]] نیز از آن بهرهبرداری کند». | ||
پس آنچه که از خوارج نقل شده است که مطلقاً حکومت و [[حاکم]] را انکار کردهاند باطلی آشکار است؛ همانگونه که خوارج در عمل نیز خود این [[اندیشه]] [[نفی]] حاکم را نادیده گرفتند و برای گروهشان حاکمی قرار دادند. | پس آنچه که از خوارج نقل شده است که مطلقاً حکومت و [[حاکم]] را انکار کردهاند باطلی آشکار است؛ همانگونه که خوارج در عمل نیز خود این [[اندیشه]] [[نفی]] حاکم را نادیده گرفتند و برای گروهشان حاکمی قرار دادند. |