شرک در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←پناه دادن به مشرکان
خط ۳۸۶: | خط ۳۸۶: | ||
برخی از آنان با اشاره به [[تفریع حکم]] بر نجاست و نیز با استناد به [[لزوم]] دوری همه مساجد از نجاست، به حرمت ورود مشرکان به همه مساجد نظر دادهاند. <ref>الخلاف، ج۱، ص۵۱۸. </ref> برخی از فقیهان [[اهل سنت]]، همچون [[ابوحنیفه]] [[حکم]] حرمت ورود به [[مسجد الحرام]] و دیگر مساجد را به عدم اجازه [[حاکم اسلامی]] موکول کرده است و در صورت اجازه، مشرکان میتوانند وارد شوند. از دیدگاه [[شافعی]]، حاکم اسلامی تنها میتواند [[اذن]] ورود مشرکان به دیگر مساجد را بدهد و در باره مسجد الحرام چنین اجازهای ندارد. <ref>المبسوط، سرخسی، ج۲، ص۴۷. </ref> دیدگاه دیگری ضمن [[حکومتی]] دانستن حرمت ورود به مسجدالحرام، این حرمت را ویژه موسم [[حج]] و [[عمره]] دانسته است. <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۳. </ref> به نظر میرسد [[استدلال]] به آیه برای حرمت ورود مشرکان به مساجد در صورتی است که تعبیر {{متن قرآن|نَجَسٌ}} را نجاست [[فقهی]] و اصطلاحی بدانیم. در غیر اینصورت استدلال ناتمام خواهد بود. | برخی از آنان با اشاره به [[تفریع حکم]] بر نجاست و نیز با استناد به [[لزوم]] دوری همه مساجد از نجاست، به حرمت ورود مشرکان به همه مساجد نظر دادهاند. <ref>الخلاف، ج۱، ص۵۱۸. </ref> برخی از فقیهان [[اهل سنت]]، همچون [[ابوحنیفه]] [[حکم]] حرمت ورود به [[مسجد الحرام]] و دیگر مساجد را به عدم اجازه [[حاکم اسلامی]] موکول کرده است و در صورت اجازه، مشرکان میتوانند وارد شوند. از دیدگاه [[شافعی]]، حاکم اسلامی تنها میتواند [[اذن]] ورود مشرکان به دیگر مساجد را بدهد و در باره مسجد الحرام چنین اجازهای ندارد. <ref>المبسوط، سرخسی، ج۲، ص۴۷. </ref> دیدگاه دیگری ضمن [[حکومتی]] دانستن حرمت ورود به مسجدالحرام، این حرمت را ویژه موسم [[حج]] و [[عمره]] دانسته است. <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۳۳. </ref> به نظر میرسد [[استدلال]] به آیه برای حرمت ورود مشرکان به مساجد در صورتی است که تعبیر {{متن قرآن|نَجَسٌ}} را نجاست [[فقهی]] و اصطلاحی بدانیم. در غیر اینصورت استدلال ناتمام خواهد بود. | ||
=== | === پناه دادن به مشرکان === | ||
فقیهان فریقین لزوم پذیرش | فقیهان فریقین لزوم پذیرش پناهندگی مشرکان از سوی حاکم اسلامی و [[مسلمانان]] را از آیه {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref> استفاده کردهاند.<ref>المبسوط، طوسی، ج۲، ص۱۴؛ المهذب، ج۲، ص۳۰۵. </ref> براساس این [[آیه]] که در پی [[آیات برائت]] آمده است، به [[مشرکان]] در حال [[جنگ]] با [[مسلمانان]]، [[امان]] داده میشود تا به [[دارالاسلام]] آمده و با [[اسلام]] آشنا شوند و پس از آن بیهیچ گونه تعرضی به [[دارالحرب]] و مأمن اصلی خود بازگردانده شوند. [[وجوب]] [[امان]] دادن به [[مشرک]] در صورتی است که وی در صدد تحقیق و شنیدن [[پیام اسلام]] باشد یا عدم پذیرش پناهندگی وی مفسدهای در پی داشته باشد. <ref>الموسوعة الفقهیه، ج۵، ص۱۰. </ref> [[قرآن]] با [[تشریع حکم]] امان، راه [[اندیشه]] و [[پژوهش]] را برای مشرکان گشوده است. <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۳. </ref> این [[حکم]] با حکم عقلیِ "[[قبح]] [[عقاب]] بلابیان" نیز [[تأیید]] میشود، از همین رو برخی محتوای آیه امان را از [[محکمات]] نسخناپذیر دانسته و ادعای [[نسخ]] آیه را با آیات برائت و [[قتال]] نپذیرفتهاند. <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۳. </ref> [[فقیهان]] [[مسلمان]] قلمرو تأمین به مشرکان را توسعه دادهاند. آنان تأمین [[سیاسی]] به [[نمایندگان]] مشرکان برای [[مذاکره]] و [[ابلاغ پیام]] خود به [[حکومت اسلامی]] <ref> کشف الغطاء، ج۴، ص۳۴۲. </ref> و نیز [[تأمین اقتصادی]] به بازرگانان مشرک برای [[تجارت]] در قلمرو [[کشور اسلامی]] <ref> المغنی، ج۱۰، ص۴۴۱. </ref> را از مصادیق امان دانستهاند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[شرک (مقاله)|مقاله "شرک"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |