پرش به محتوا

بخل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۲۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳: خط ۱۳:
==گستره بخل==
==گستره بخل==
بسیاری از لغت شناسان و [[مفسران]] برای بخل، اصطلاحی [[شرعی]] قائل شده‌اند که محدوده آن تنگ‌تر از معنای لغوی است. آنچه در بیان این اصطلاح و تعیین محدوده مزبور، مشهور شده آن است که بخل پرداخت نکردن [[واجبات مالی]] مانند [[زکات]] است<ref>التبیان، ج۵، ص۲۶۴؛ ج۹، ص۵۶۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۹۲؛ المصباح، ج ۱، ص۳۸.</ref>. بر اساس این تعریف، اگر کسی آنچه را بر وی [[واجب]] است ادا کند [[بخیل]] نامیده نمی‌شود<ref>الفروق اللغویه، ص۲۹۵؛ احیاء علوم‌الدین، ج ۳، ص۲۵۹.</ref>. برخی با تعمیم معنای بخل آن را منع آنچه منع آن فایده‌ای و بذل آن زیانی ندارد دانسته<ref>التعریفات، ص۶۲.</ref> و برخی دیگر با قائل شدن گستره‌ای [[اخلاقی]] و [[روحی]] برای بخل آن را [[دشواری]] در بخشش دانسته‌اند<ref>احیاء علوم الدین، ج ۳، ص۲۵۹؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص۸۳.</ref>. [[اخلاق]] پژوهان مشهور [[اسلامی]] با [[انتقاد]] از تعریفهای [[بخل]] نزد دیگران و جامع و مانع ندانستن آنها، خود در تعریف بخل و توضیح رابطه آن با مفاهیم پیرامونش گفته‌اند: بخل عبارت است از امساک کردن در جایی که بذل [[واجب]] است، چنان‌که بذل کردن در جایی که امساک واجب است، [[تبذیر]] و [[اسراف]] به شمار می‌آید و بین این دو، صفت [[پسندیده]] [[جود]] و [[سخا]] قرار دارد<ref>احیاء علوم الدین، ج ۳، ص۲۵۹؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص۸۲ - ۸۳؛ جامع‌السعادات، ج۲، ص۱۱۰.</ref>، بنابراین بخل ضد جود و [[کرم]] نیست، بلکه ضد اسراف است که هر دو (بخل و اسراف) از اخلاق [[رذیله]] و رعایت حد [[اعتدال]] یعنی جود پسندیده است<ref>احیاء علوم‌الدین، ج ۳، ص۲۵۹، جامع‌السعادات، ج ۲، ص۱۱۰.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به [[رسول اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] می‌دهد که نه دست خود را به گردن خویش بیاویزد که آن را هیچ‌گاه برای [[کمک به دیگران]] نگشاید و نه آن را کاملاً بگشاید که هرچه دارد [[انفاق]] کند: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ ٱلْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًۭا مَّحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> و در آیه‌ای دیگر یکی از صفات [[بندگان خاص]] [[الهی]] را رعایت حد اعتدال در [[بخشش]] می‌داند: {{متن قرآن|وَعِبَادُ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى ٱلْأَرْضِ هَوْنًۭا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلْجَـٰهِلُونَ قَالُوا۟ سَلَـٰمًۭا * وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُوا۟ لَمْ يُسْرِفُوا۟ وَلَمْ يَقْتُرُوا۟ وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًۭا}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند * و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۳-۶۷.</ref>، به هر روی به نظر می‌رسد بخل مراتب متعددی دارد که برخی از آن [[حرام]] و برخی دیگر گرچه حرام نیست ولی [[ناپسند]] است، چنان که برخی ترک [[ایثار]] در هنگام نیاز را [[بخل]] دانسته‌اند<ref>التعریفات، ص۶۲.</ref>. در آیاتی از [[قرآن]] که [[بخیلان]] به شدت [[نکوهش]] شده و به [[آتش دوزخ]] [[وعده]] داده شده‌اند، مقصودْ بخلِ حرام است: {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ هُوَ خَيْرًۭا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّۭ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا۟ بِهِۦ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ}}<ref>«و آنان که در آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است تنگ‌چشمی می‌ورزند گمان نبرند که این (کار) برای آنها نیک است بلکه برای آنان بد است؛ به زودی در رستخیز آنچه تنگ‌چشمی کرده‌اند چون طوقی گردنگیرشان می‌گردد و میراث آسمان و زمین از آن خداوند است و خداوند» سوره آلعمران، آیه ۱۸۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابًۭا مُّهِينًۭا}}<ref>«همان کسان که تنگ‌چشمی می‌ورزند و مردم را به تنگ‌چشمی وا می‌دارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان می‌کنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> مرتبه بخل در برخی به حدی شدید است که اگر بهره‌ای از [[مُلک]] می‌داشتند به اندازه ذره‌ای از آن به [[مردم]] نمی‌دادند: {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌۭ مِّنَ ٱلْمُلْكِ فَإِذًۭا لَّا يُؤْتُونَ ٱلنَّاسَ نَقِيرًا}}<ref>«آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمی‌دهند» سوره نساء، آیه ۵۳.</ref> در نگاهی دیگر به گستره بخل در قرآن به متعلقهای گوناگونی به جز [[مال]] و [[ثروت]] برمی‌خوریم، گرچه بسیاری از کسانی که در موضوع بخل سخن رانده‌اند متعلق آن را مال دانسته‌اند. در همین راستا برخی از [[مفسران]] مقصود از [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ هُوَ خَيْرًۭا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّۭ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا۟ بِهِۦ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ}}<ref>«و آنان که در آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است تنگ‌چشمی می‌ورزند گمان نبرند که این (کار) برای آنها نیک است بلکه برای آنان بد است؛ به زودی در رستخیز آنچه تنگ‌چشمی کرده‌اند چون طوقی گردنگیرشان می‌گردد و میراث آسمان و زمین از آن خداوند است و خداوند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۰.</ref> و {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابًۭا مُّهِينًۭا}}<ref>«همان کسان که تنگ‌چشمی می‌ورزند و مردم را به تنگ‌چشمی وا می‌دارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان می‌کنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> را پنهان داشتن [[علم]] خویش به [[نبوّت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و صفات ایشان که در [[تورات]] موجود بود از سوی [[یهود]] دانسته‌اند<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص۲۵۳؛ مج ۴، ج ۵، ص۱۲۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۷۳ ـ ۸۴، تفسیرالمنار، ج ۴، ص۲۵۸.</ref> یا در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى ٱلْغَيْبِ بِضَنِينٍۢ}}<ref>«و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد،» سوره تکویر، آیه ۲۴.</ref> «ضنین» را به معنای «[[بخیل]]» دانسته و گفته‌اند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت به آنچه از [[غیب]] می‌دانست، بخیل نبود که بخشی از آن را [[ابلاغ]] نکند یا آن را [[تغییر]] داده و به صورت دیگری بیان کند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۰۲، ۱۰۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۷۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۱۹.</ref>. می‌توان گفت به [[طور]] کلی آنچه از مصادیق [[فضل الهی]] باشد مانند [[مال]]، علم و [[جاه]] [[بخل]] به آن تعلق می‌گیرد<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص۲۵۸.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی]] و [[علی گرامی|گرامی]]، [[بخل - جمالی و گرامی (مقاله)|مقاله «بخل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۳۶۸.</ref>
بسیاری از لغت شناسان و [[مفسران]] برای بخل، اصطلاحی [[شرعی]] قائل شده‌اند که محدوده آن تنگ‌تر از معنای لغوی است. آنچه در بیان این اصطلاح و تعیین محدوده مزبور، مشهور شده آن است که بخل پرداخت نکردن [[واجبات مالی]] مانند [[زکات]] است<ref>التبیان، ج۵، ص۲۶۴؛ ج۹، ص۵۶۶؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۹۲؛ المصباح، ج ۱، ص۳۸.</ref>. بر اساس این تعریف، اگر کسی آنچه را بر وی [[واجب]] است ادا کند [[بخیل]] نامیده نمی‌شود<ref>الفروق اللغویه، ص۲۹۵؛ احیاء علوم‌الدین، ج ۳، ص۲۵۹.</ref>. برخی با تعمیم معنای بخل آن را منع آنچه منع آن فایده‌ای و بذل آن زیانی ندارد دانسته<ref>التعریفات، ص۶۲.</ref> و برخی دیگر با قائل شدن گستره‌ای [[اخلاقی]] و [[روحی]] برای بخل آن را [[دشواری]] در بخشش دانسته‌اند<ref>احیاء علوم الدین، ج ۳، ص۲۵۹؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص۸۳.</ref>. [[اخلاق]] پژوهان مشهور [[اسلامی]] با [[انتقاد]] از تعریفهای [[بخل]] نزد دیگران و جامع و مانع ندانستن آنها، خود در تعریف بخل و توضیح رابطه آن با مفاهیم پیرامونش گفته‌اند: بخل عبارت است از امساک کردن در جایی که بذل [[واجب]] است، چنان‌که بذل کردن در جایی که امساک واجب است، [[تبذیر]] و [[اسراف]] به شمار می‌آید و بین این دو، صفت [[پسندیده]] [[جود]] و [[سخا]] قرار دارد<ref>احیاء علوم الدین، ج ۳، ص۲۵۹؛ المحجة البیضاء، ج ۶، ص۸۲ - ۸۳؛ جامع‌السعادات، ج۲، ص۱۱۰.</ref>، بنابراین بخل ضد جود و [[کرم]] نیست، بلکه ضد اسراف است که هر دو (بخل و اسراف) از اخلاق [[رذیله]] و رعایت حد [[اعتدال]] یعنی جود پسندیده است<ref>احیاء علوم‌الدین، ج ۳، ص۲۵۹، جامع‌السعادات، ج ۲، ص۱۱۰.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به [[رسول اکرم]]{{صل}} [[فرمان]] می‌دهد که نه دست خود را به گردن خویش بیاویزد که آن را هیچ‌گاه برای [[کمک به دیگران]] نگشاید و نه آن را کاملاً بگشاید که هرچه دارد [[انفاق]] کند: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ ٱلْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًۭا مَّحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> و در آیه‌ای دیگر یکی از صفات [[بندگان خاص]] [[الهی]] را رعایت حد اعتدال در [[بخشش]] می‌داند: {{متن قرآن|وَعِبَادُ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى ٱلْأَرْضِ هَوْنًۭا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلْجَـٰهِلُونَ قَالُوا۟ سَلَـٰمًۭا * وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُوا۟ لَمْ يُسْرِفُوا۟ وَلَمْ يَقْتُرُوا۟ وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًۭا}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمی‌دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند * و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۳-۶۷.</ref>، به هر روی به نظر می‌رسد بخل مراتب متعددی دارد که برخی از آن [[حرام]] و برخی دیگر گرچه حرام نیست ولی [[ناپسند]] است، چنان که برخی ترک [[ایثار]] در هنگام نیاز را [[بخل]] دانسته‌اند<ref>التعریفات، ص۶۲.</ref>. در آیاتی از [[قرآن]] که [[بخیلان]] به شدت [[نکوهش]] شده و به [[آتش دوزخ]] [[وعده]] داده شده‌اند، مقصودْ بخلِ حرام است: {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ هُوَ خَيْرًۭا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّۭ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا۟ بِهِۦ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ}}<ref>«و آنان که در آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است تنگ‌چشمی می‌ورزند گمان نبرند که این (کار) برای آنها نیک است بلکه برای آنان بد است؛ به زودی در رستخیز آنچه تنگ‌چشمی کرده‌اند چون طوقی گردنگیرشان می‌گردد و میراث آسمان و زمین از آن خداوند است و خداوند» سوره آلعمران، آیه ۱۸۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابًۭا مُّهِينًۭا}}<ref>«همان کسان که تنگ‌چشمی می‌ورزند و مردم را به تنگ‌چشمی وا می‌دارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان می‌کنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> مرتبه بخل در برخی به حدی شدید است که اگر بهره‌ای از [[مُلک]] می‌داشتند به اندازه ذره‌ای از آن به [[مردم]] نمی‌دادند: {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌۭ مِّنَ ٱلْمُلْكِ فَإِذًۭا لَّا يُؤْتُونَ ٱلنَّاسَ نَقِيرًا}}<ref>«آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی به کسی (چیزی) نمی‌دهند» سوره نساء، آیه ۵۳.</ref> در نگاهی دیگر به گستره بخل در قرآن به متعلقهای گوناگونی به جز [[مال]] و [[ثروت]] برمی‌خوریم، گرچه بسیاری از کسانی که در موضوع بخل سخن رانده‌اند متعلق آن را مال دانسته‌اند. در همین راستا برخی از [[مفسران]] مقصود از [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ هُوَ خَيْرًۭا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّۭ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا۟ بِهِۦ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ}}<ref>«و آنان که در آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است تنگ‌چشمی می‌ورزند گمان نبرند که این (کار) برای آنها نیک است بلکه برای آنان بد است؛ به زودی در رستخیز آنچه تنگ‌چشمی کرده‌اند چون طوقی گردنگیرشان می‌گردد و میراث آسمان و زمین از آن خداوند است و خداوند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۰.</ref> و {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـٰفِرِينَ عَذَابًۭا مُّهِينًۭا}}<ref>«همان کسان که تنگ‌چشمی می‌ورزند و مردم را به تنگ‌چشمی وا می‌دارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان می‌کنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۳۷.</ref> را پنهان داشتن [[علم]] خویش به [[نبوّت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و صفات ایشان که در [[تورات]] موجود بود از سوی [[یهود]] دانسته‌اند<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۳، ص۲۵۳؛ مج ۴، ج ۵، ص۱۲۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۷۳ ـ ۸۴، تفسیرالمنار، ج ۴، ص۲۵۸.</ref> یا در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى ٱلْغَيْبِ بِضَنِينٍۢ}}<ref>«و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد،» سوره تکویر، آیه ۲۴.</ref> «ضنین» را به معنای «[[بخیل]]» دانسته و گفته‌اند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت به آنچه از [[غیب]] می‌دانست، بخیل نبود که بخشی از آن را [[ابلاغ]] نکند یا آن را [[تغییر]] داده و به صورت دیگری بیان کند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص۱۰۲، ۱۰۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۶۷۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۱۹.</ref>. می‌توان گفت به [[طور]] کلی آنچه از مصادیق [[فضل الهی]] باشد مانند [[مال]]، علم و [[جاه]] [[بخل]] به آن تعلق می‌گیرد<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص۲۵۸.</ref>.<ref>[[احمد جمالی|جمالی]] و [[علی گرامی|گرامی]]، [[بخل - جمالی و گرامی (مقاله)|مقاله «بخل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۳۶۸.</ref>
==زمینه‌ها و عوامل [[بخل]]==
[[گرایش]] به [[حفظ مال]]، برخاسته از [[حبّ]] ذات و امری غریزی است که در نهاد [[بشر]] قرار داده شده است. این امر موجب می‌گردد [[انسان]] بخل ورزیده، از بخشیدن [[اموال]] خویش به دیگران خودداری کند<ref>رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۳۰۲.</ref>. [[قرآن کریم]] به حضور بخل در [[جان]] [[انسان‌ها]] اشاره کرده: {{متن قرآن|...وَأُحْضِرَتِ ٱلْأَنفُسُ ٱلشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًۭا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> و انسان را هَلوع: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند» سوره معارج، آیه ۱۹.</ref>، مَنوع: {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّهُ ٱلْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۲۱.</ref> و قَتور: {{متن قرآن|وَكَانَ ٱلْإِنسَـٰنُ قَتُورًۭا}}<ref>«و آدمی تنگ‌چشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref> دانسته است. [[مفسران]] [[هلوع]] را به شخص جزوع و [[حریص]] و [[بخیل]]<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص۹۶ ـ ۹۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۱۲۴.</ref> و منوع<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص۹۷.</ref> و قتور<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۱۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۴۱۳.</ref> را به بخیل [[تفسیر]] کرده‌اند، بر این اساس می‌توانیم انگیزه بخل را [[نیاز انسان]] بدانیم؛ زیرا نیاز به [[طور]] طبیعی او را به جمع‌آوری اموال وا می‌دارد<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۶۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص۴۱۳.</ref>. از سوی دیگر کنترل این [[غریزه]] و فرو کاستن آن در حدّ [[اعتدال]]، زمینه [[سعادت]] و [[رستگاری]] انسان را فراهم می‌آورد<ref>من هدی القرآن، ج ۱۶، ص۳۵۸.</ref>: {{متن قرآن|...وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِۦ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref> برخی شُحّ و [[بخل]] را به یک معنا<ref>المصباح، ص۳۰۶، «شح»؛ لسان‌العرب، ج ۷، ص۴۲، «شحح»؛ التبیان، ج ۹، ص۵۶۶.</ref> و برخی دیگر مرتبه [[شحّ]] را بالاتر از بخل دانسته و در تبیین آن نظرهایی ارائه کرده‌اند<ref>التعریفات، ص۶۲؛ الفروق اللغویه، ص۲۹۵؛ التحقیق، ج ۶، ص۲۲، «شح».</ref>. در [[قرآن]] از [[وسوسه‌های شیطانی]] نیز در زمره عوامل بخل یاد شده است؛ زیرا [[شیطان]] با القای این [[پندار]] که [[انفاق]] عامل [[فقر]] است، [[انسان]] را به بخل [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|ٱلشَّيْطَـٰنُ يَعِدُكُمُ ٱلْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِٱلْفَحْشَآءِ وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةًۭ مِّنْهُ وَفَضْلًۭا وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ}}<ref>«شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> [[فحشاء]] در این [[آیه]] به بخل [[تفسیر]] شده است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص۷۲۹؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۵۷؛ روض الجنان، ج ۴، ص۷۰.</ref>. شدت تأثیر [[ترس]] از فقر در پیدایش و [[رشد]] بخل تا بدانجاست که به تعبیر [[قرآن کریم]]، برخی از [[بخیلان]] اگر مالک خزانه‌های نامتناهی [[نعمت]] [[پروردگار]] نیز بودند باز هم از ترس [[تنگدستی]] بخل می‌ورزیدند: {{متن قرآن|قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّىٓ إِذًۭا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ ٱلْإِنفَاقِ وَكَانَ ٱلْإِنسَـٰنُ قَتُورًۭا}}<ref>«بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.</ref> در این آیه امساک به معنای بخل و انفاق به معنای فقر و تنگدستی دانسته شده است<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۱۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۶۸۳.</ref>. از دیگر عوامل بخل، توجیه آن در [[سایه]] [[قضا و قدر الهی]] است. برخی از [[کافران]] با [[استدلال]] به اینکه تقدیر روزی [[بنده]] به دست خداست، فقر و نداری عده‌ای را پیامد این [[قانون]] دانسته، از انفاق کردن به آنان [[امتناع]] می‌ورزند<ref>جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۶۶۷.</ref>: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا۟ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَآءُ ٱللَّهُ أَطْعَمَهُۥٓ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِى ضَلَـٰلٍۢ مُّبِينٍۢ}}<ref>«و چون به آنان بگویند که از آنچه خداوند روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا به کسی خوراک دهیم که اگر خداوند می‌خواست بدو خوراک می‌داد؟ شما جز در گمراهی آشکاری به سر نمی‌برید» سوره یس، آیه ۴۷.</ref> برای [[درمان]] [[بخل]] نیز در [[قرآن]] و منابع [[اخلاقی]] راههایی ذکر شده است؛ [[انسان]] با [[اعتقاد]] به این [[وعده الهی]] که [[انفاق]] کنندگان را مشمول [[آمرزش]] و فضل خویش قرار داده: {{متن قرآن|وَٱللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةًۭ مِّنْهُ وَفَضْلًۭا وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref> و به آنان چند برابر [[پاداش]] می‌دهد و با اعتقاد به اینکه روزی انسان و فراخ یا تنگ بودن آن به دست خداست: {{متن قرآن|ٱللَّهُ يَبْسُطُ ٱلرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقْدِرُ...}}<ref>«خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ می‌دارد» سوره رعد، آیه ۲۶.</ref> و با توجه به این نکته که ضرر بخل به خود شخص باز می‌گردد<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۱۶۳.</ref>: {{متن قرآن|...مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِۦ}}<ref> سوره محمّد، آیه ۳۸.</ref> و نیز با [[اقدام عملی]] به انفاق و [[بخشش]] [[اموال]] خویش به دیگران<ref>کیمیای سعادت، ج ۲، ص۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ من هدی القرآن، ج ۱۶، ص۴۱.</ref>، می‌تواند [[بیماری]] بخل را درمان کرده، خود را از این صفت [[ناپسند]] برهاند.<ref>[[احمد جمالی|جمالی]] و [[علی گرامی|گرامی]]، [[بخل - جمالی و گرامی (مقاله)|مقاله «بخل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۳۷۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[احمد جمالی|جمالی، احمد]]، [[باطن - جمالی (مقاله)|مقاله «باطن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']]
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[احمد جمالی|جمالی]] و [[علی گرامی|گرامی]]، [[بخل - جمالی و گرامی (مقاله)|مقاله «بخل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۷۵٬۸۷۱

ویرایش