پرش به محتوا

نفی خشم در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = خشم
| موضوع مرتبط = خشم
| عنوان مدخل  = [[خشم]]
| عنوان مدخل  = خشم
| مداخل مرتبط = [[خشم در قرآن]] - [[خشم در حدیث]] - [[خشم در نهج البلاغه]] - [[خشم در اخلاق اسلامی]] - [[نفی خشم در معارف و سیره نبوی]] - [[خشم در معارف دعا و زیارات]] - [[خشم در معارف و سیره سجادی]] - [[خشم در خانواده]]
| مداخل مرتبط = [[خشم در قرآن]] - [[خشم در حدیث]] - [[خشم در نهج البلاغه]] - [[خشم در اخلاق اسلامی]] - [[نفی خشم در معارف و سیره نبوی]] - [[خشم در معارف دعا و زیارات]] - [[خشم در معارف و سیره سجادی]] - [[خشم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[خشم در خانواده]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* از اوصاف نکوهیده‌ای که در [[سیره]] و قول [[نبی اکرم]] {{صل}} بدان پرداخته و احادیثی در ذمّ آن بیان شده است، [[خشم]] بی‌جاست. آن [[حضرت]]، [[غضب]] را از ارکان [[کفر]]<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹، کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۸۹ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۳۹.</ref> و تیر [[شیطان]] معرفی کرده<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۶۰ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۹.</ref> و درباره آن فرموده است: "کسی که خشمی را فرو برد، با اینکه می‌توانست آن را به کار بندد؛ [[خداوند]] در [[روز قیامت]]، [[دل]] او را از [[آرامش]] و [[ایمان]] پر می‌کند"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۱۰ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۸.</ref>.
از اوصاف نکوهیده‌ای که در [[سیره]] و قول [[نبی اکرم]] {{صل}} بدان پرداخته و احادیثی در ذمّ آن بیان شده است، [[خشم]] بی‌جاست. آن حضرت، [[غضب]] را از ارکان [[کفر]]<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹، کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۸۹ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۳۹.</ref> و تیر [[شیطان]] معرفی کرده<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۶۰ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۹.</ref> و درباره آن فرموده است: "کسی که خشمی را فرو برد، با اینکه می‌توانست آن را به کار بندد؛ [[خداوند]] در [[روز قیامت]]، [[دل]] او را از [[آرامش]] و [[ایمان]] پر می‌کند"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۱۰ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۸.</ref>


== [[خشم]] و [[غضب]] در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} ==
== [[خشم]] و [[غضب]] در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} ==
# '''اوصاف [[خشم]] [[نبوی]] {{صل}}:''' [[رسول خدا]] {{صل}} دیرتر از هر کسی به [[خشم]] می‌آمد و خشمش زودتر از همه فرو می‌نشست<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۹ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۴۹.</ref>. چون [[خشم]] می‌گرفت، آثار [[خشم]] در چهره‌اش کاملاً نمایان می‌شد<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۹۸ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref> و هنگام [[خشم]]، رنگ از رخسار آن [[حضرت]] می‌پرید و رخسار ایشان سرخ<ref>مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۵، جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۷، ص ۱۴۱.</ref> یا تیره<ref>مکارم الاخلاق، ص ۱۹ و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref> می‌شد و قطرات عرق مانند دانه‌های مروارید از پیشانی اش می‌چکید<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۱۰؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۱۹۸ و طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref>؛ به گونه‌ای که در این هنگام، جز [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} کسی جرأت سخن گفتن با ایشان را نداشت<ref>الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۴، ص ۳۱۸، الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۱۶؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۴۱ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۸، ص۲۹۸.</ref>. گرچه [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خشم]] به {{متن حدیث|أَشَدُّ النَّاسِ غَضَباً}} ستوده شده است<ref>العینی، عمدة القاری، ج، ص۱۱۲؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۹، ص ۷۱ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶.</ref>، اما [[غضب]] ایشان، غضبی مذموم نبود؛ بلکه غضبی ممدوح بود که مقتضای [[منصب]] [[نبوت]] ایشان بود<ref>محمد مهدی النراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۵۸.</ref>؛ یعنی [[خشم]] ایشان هرگز برای [[دنیا]] و ناملایمات آن نبود؛ بلکه وقتی حرمتی دریده می‌شد و یا حدی از [[حدود الهی]] پایمال می‌شد، از شدت [[خشم]]، کسی او را نمی‌شناخت و ایشان از پا نمی‌نشست گفت. تا آنکه [[حق]] را [[یاری]] کند<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص۱۳، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۸۱ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۲۷۶.</ref>؛ اما در حال [[غضب]] نیز سخنی جز سخن [[حق]] نمی‌گفت<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۴۵؛ محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۷۶ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۲۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۸-۱۹۹.</ref>.
# '''اوصاف [[خشم]] [[نبوی]] {{صل}}:''' [[رسول خدا]] {{صل}} دیرتر از هر کسی به [[خشم]] می‌آمد و خشمش زودتر از همه فرو می‌نشست<ref>قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۹ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۴، ص۳۴۹.</ref>. چون [[خشم]] می‌گرفت، آثار [[خشم]] در چهره‌اش کاملاً نمایان می‌شد<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۹، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۹۸ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref> و هنگام [[خشم]]، رنگ از رخسار آن حضرت می‌پرید و رخسار ایشان سرخ<ref>مکارم الاخلاق، ص ۱۹؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۵، جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۷، ص ۱۴۱.</ref> یا تیره<ref>مکارم الاخلاق، ص ۱۹ و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref> می‌شد و قطرات عرق مانند دانه‌های مروارید از پیشانی اش می‌چکید<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۱۰؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۱۹۸ و طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۷۷.</ref>؛ به گونه‌ای که در این هنگام، جز [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} کسی جرأت سخن گفتن با ایشان را نداشت<ref>الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۴، ص ۳۱۸، الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۱۶؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۴۱ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۸، ص۲۹۸.</ref>. گرچه [[رسول خدا]] {{صل}} در [[خشم]] به {{متن حدیث|أَشَدُّ النَّاسِ غَضَباً}} ستوده شده است<ref>العینی، عمدة القاری، ج، ص۱۱۲؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۹، ص ۷۱ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶.</ref>، اما [[غضب]] ایشان، غضبی مذموم نبود؛ بلکه غضبی ممدوح بود که مقتضای [[منصب]] [[نبوت]] ایشان بود<ref>محمد مهدی النراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۵۸.</ref>؛ یعنی [[خشم]] ایشان هرگز برای [[دنیا]] و ناملایمات آن نبود؛ بلکه وقتی حرمتی دریده می‌شد و یا حدی از [[حدود الهی]] پایمال می‌شد، از شدت [[خشم]]، کسی او را نمی‌شناخت و ایشان از پا نمی‌نشست گفت. تا آنکه [[حق]] را [[یاری]] کند<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص۱۳، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۸۱ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۲۷۶.</ref>؛ اما در حال [[غضب]] نیز سخنی جز سخن [[حق]] نمی‌گفت<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۴۵؛ محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۷۶ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۲۸.</ref>.
# '''راه‌های کنترل [[خشم]] :''' توصیه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]]، اجتناب از [[غضب]] بود<ref>ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۹۷؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۴۰۸ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۶۴، ص ۴۶.</ref> و ایشان همچنین راه‌هایی را برای کنترل [[غضب]] به [[مردم]] می‌فرمود که از این راه‌ها می‌توان به تغییر حالت و وضعیت شخص خشمگین اشاره کرد؛ ایشان می‌فرمود: "هرگاه یکی از شما خشمگین شد، اگر [[ایستاده]] است، بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد"<ref>ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۳؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۲، ص ۵۰۱ و مسند احمد، ج ۵ ص ۱۵۲.</ref> و خود نیز برای [[تعلیم]] [[امت]]، چنین می‌کرد<ref>همان.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۹-۲۰۰.</ref>.
# '''راه‌های کنترل [[خشم]] :''' توصیه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]]، اجتناب از [[غضب]] بود<ref>ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۹۷؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۴۰۸ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۶۴، ص ۴۶.</ref> و ایشان همچنین راه‌هایی را برای کنترل [[غضب]] به [[مردم]] می‌فرمود که از این راه‌ها می‌توان به تغییر حالت و وضعیت شخص خشمگین اشاره کرد؛ ایشان می‌فرمود: "هرگاه یکی از شما خشمگین شد، اگر [[ایستاده]] است، بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد"<ref>ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۳؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۲، ص ۵۰۱ و مسند احمد، ج ۵ ص ۱۵۲.</ref> و خود نیز برای [[تعلیم]] [[امت]]، چنین می‌کرد<ref>همان.</ref>.
* طریق دیگری که [[رسول اکرم]] {{صل}} آن را از راه‌های کنترل [[خشم]] شمرده، [[پناه]] جستن از [[خداوند متعال]] است. [[نقل]] شده است، روزی دو مرد نزد [[حضرت]] آمدند؛ پس یکی از آنها عصبانی شد و از شدت [[عصبانیت]]، چشمانش سرخ شده و رگ گردنش بالا آمد؛ پس، آن [[حضرت]] فرمود: "من کلمه‌ای را می‌دانم که اگر آن را بیان کند، [[عصبانیت]] او فرو می‌نشیند و آن، {{متن حدیث|أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}} است"<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۳؛ البخاری، صحیح، ج ۷، ص ۸۴، مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۳۰ - ۳۱؛ کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۹۶ حدیث مشابه از: مسند احمد، ج ۵، ص ۲۴۴ و ترمذی، سنن، ج ۵، ص ۱۶۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۰.</ref>.
 
* وضو گرفتن هم از دیگر توصیه‌ها بود که آن [[حضرت]] افراد را برای کنترل [[خشم]] بدان سفارش می‌کرد. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرمود: "همانا [[غضب]] از [[شیطان]] است و [[شیطان]] از [[آتش]] خلق شده و به درستی که فرونشاندن [[آتش]] با [[آب]] است. پس هرگاه یکی از شما [[غضب]] کرد برای فرو نشاندن [[آتش]] غضبش وضو بگیرد"<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۴؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۶؛ المعجم الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۶۷ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۰.</ref>.
طریق دیگری که [[رسول اکرم]] {{صل}} آن را از راه‌های کنترل [[خشم]] شمرده، [[پناه]] جستن از [[خداوند متعال]] است. [[نقل]] شده است، روزی دو مرد نزد حضرت آمدند؛ پس یکی از آنها عصبانی شد و از شدت [[عصبانیت]]، چشمانش سرخ شده و رگ گردنش بالا آمد؛ پس، آن حضرت فرمود: "من کلمه‌ای را می‌دانم که اگر آن را بیان کند، [[عصبانیت]] او فرو می‌نشیند و آن، {{متن حدیث|أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}} است"<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۳؛ البخاری، صحیح، ج ۷، ص ۸۴، مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۳۰ - ۳۱؛ کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۹۶ حدیث مشابه از: مسند احمد، ج ۵، ص ۲۴۴ و ترمذی، سنن، ج ۵، ص ۱۶۶.</ref>.
 
وضو گرفتن هم از دیگر توصیه‌ها بود که آن حضرت افراد را برای کنترل [[خشم]] بدان سفارش می‌کرد. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرمود: "همانا [[غضب]] از [[شیطان]] است و [[شیطان]] از [[آتش]] خلق شده و به درستی که فرونشاندن [[آتش]] با [[آب]] است. پس هرگاه یکی از شما [[غضب]] کرد برای فرو نشاندن [[آتش]] غضبش وضو بگیرد"<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۳۴؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۶؛ المعجم الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۶۷ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۱۹۸ ـ ۲۰۰.</ref>


== دیر خشم‌ترینِ [[مردم]] ==
== دیر خشم‌ترینِ [[مردم]] ==
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} دیرتر از همه [[مردم]] [[خشم]] می‌گرفت و زودتر از همه [[رضایت]] می‌داد<ref>{{عربی| كَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}} أَبْعَدَ النَّاسِ غَضَبَاً وأَسْرَعَهُمْ رِضَاً}}؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۱۰.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} دیرتر از همه [[مردم]] [[خشم]] می‌گرفت و زودتر از همه [[رضایت]] می‌داد<ref>{{عربی| كَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}} أَبْعَدَ النَّاسِ غَضَبَاً وأَسْرَعَهُمْ رِضَاً}}؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۱۰.</ref>.
# [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: [[عربی]] از [[قبیله بنی عامر]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و از ایشان چیزهایی پرسید... [[پیامبر]] {{صل}} در آخر به آن [[عرب]] فرمود: "حاجتت چیست؟". گفت: فرستادگانت نزد ما آمده‌اند که: [[نماز]] بر پا دارید و [[زکات]] بدهید و [[حجّ]] [[خانه خدا]] و [[غسل]] جنابت کنید. قبیله‌ام مرا برای کسب خبر نزد تو فرستاده‌اند تا تو را [[سوگند]] دهم و می‌ترسم که خشمگین شوی. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "خشمگین نمی‌شوم. من کسی هستم که [[خداوند]]، مرا در [[تورات]] و [[انجیل]] چنین خوانده: "[[محمّد]] [[پیامبر خدا]]، [[برگزیده]] و برکشیده است، نه ناسزاگوست و نه فریاد زننده در کوچه و بازار، و نه در برابر [[بدی]]، [[بدی]] می‌کند؛ بلکه در پی [[بدی]]، [[نیکی]] می‌کند". هر چه می‌خواهی، از من بپرس، و من کسی هستم که [[خداوند]]، مرا در [[قرآن]] این گونه نام برده است: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ }}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.</ref>. هر چه می‌خواهی، بپرس"<ref>{{متن حدیث|الإمام الباقر {{ع}}: جَاءَ أَعْرَابِيُّ أَحَدُ بَنِي عَامِرٍ فَسَأَلَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}}... ثُمَّ قَالَ [النَّبِيُّ {{صل}} لِلْأَعْرابِيِّ] مَا حَاجَتُكَ قَالَ جَاءَتْنَا رُسُلُكَ أَنْ تُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ تُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ تَحُجُّوا الْبَيْتَ وَ تَغْتَسِلُوا مِنَ الْجَنَابَةِ وَ بَعَثَنِي قَوْمِي إِلَيْكَ رَائِداً أَبْغِي أَنْ أَسْتَحْلِفَكَ وَ أَخْشَى أَنْ تَغْضَبَ. قَالَ لَا أَغْضَبُ إِنِّي أَنَا الَّذِي سَمَّانِيَ اللَّهُ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ مُحَمَّدٌ رَسُولَ اللَّهِ الْمُجْتَبَى الْمُصْطَفَى لَيْس بِفَحَّاشٍ وَ لَا سَخَّابٍ فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا يُتْبِعُ السَّيِّئَةَ السَّيِّئَةَ وَ لَكِنْ يُتْبِعُ السَّيِّئَةَ الْحَسَنَةَ فَسَلْنِي عَمَّا شِئْتَ وَ أَنَا الَّذِي سَمَّانِيَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}} فَسَلْ عَمَّا شِئْتَ...}}؛ تفسیر العیّاشي، ج۱، ص۳۴۶ و ۳۴۸، ح۸۰۳، عن صفوان الجمّال؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۸۴، ح۲۱.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۸۶-۳۸۷.</ref>.
# [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: [[عربی]] از [[قبیله بنی عامر]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و از ایشان چیزهایی پرسید... [[پیامبر]] {{صل}} در آخر به آن [[عرب]] فرمود: "حاجتت چیست؟". گفت: فرستادگانت نزد ما آمده‌اند که: [[نماز]] بر پا دارید و [[زکات]] بدهید و [[حجّ]] [[خانه خدا]] و [[غسل]] جنابت کنید. قبیله‌ام مرا برای کسب خبر نزد تو فرستاده‌اند تا تو را [[سوگند]] دهم و می‌ترسم که خشمگین شوی. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "خشمگین نمی‌شوم. من کسی هستم که [[خداوند]]، مرا در [[تورات]] و [[انجیل]] چنین خوانده: "[[محمّد]] [[پیامبر خدا]]، [[برگزیده]] و برکشیده است، نه ناسزاگوست و نه فریاد زننده در کوچه و بازار، و نه در برابر [[بدی]]، [[بدی]] می‌کند؛ بلکه در پی [[بدی]]، [[نیکی]] می‌کند". هر چه می‌خواهی، از من بپرس، و من کسی هستم که [[خداوند]]، مرا در [[قرآن]] این گونه نام برده است: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ }}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۹.</ref>. هر چه می‌خواهی، بپرس"<ref>{{متن حدیث|الإمام الباقر {{ع}}: جَاءَ أَعْرَابِيُّ أَحَدُ بَنِي عَامِرٍ فَسَأَلَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}}... ثُمَّ قَالَ [النَّبِيُّ {{صل}} لِلْأَعْرابِيِّ] مَا حَاجَتُكَ قَالَ جَاءَتْنَا رُسُلُكَ أَنْ تُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ تُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ تَحُجُّوا الْبَيْتَ وَ تَغْتَسِلُوا مِنَ الْجَنَابَةِ وَ بَعَثَنِي قَوْمِي إِلَيْكَ رَائِداً أَبْغِي أَنْ أَسْتَحْلِفَكَ وَ أَخْشَى أَنْ تَغْضَبَ. قَالَ لَا أَغْضَبُ إِنِّي أَنَا الَّذِي سَمَّانِيَ اللَّهُ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ مُحَمَّدٌ رَسُولَ اللَّهِ الْمُجْتَبَى الْمُصْطَفَى لَيْس بِفَحَّاشٍ وَ لَا سَخَّابٍ فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا يُتْبِعُ السَّيِّئَةَ السَّيِّئَةَ وَ لَكِنْ يُتْبِعُ السَّيِّئَةَ الْحَسَنَةَ فَسَلْنِي عَمَّا شِئْتَ وَ أَنَا الَّذِي سَمَّانِيَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}} فَسَلْ عَمَّا شِئْتَ...}}؛ تفسیر العیّاشي، ج۱، ص۳۴۶ و ۳۴۸، ح۸۰۳، عن صفوان الجمّال؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۸۴، ح۲۱.</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۸۶-۳۸۷.</ref>


== [[پناه]] بردن به [[خدا]] از [[خشم]] ==
== [[پناه]] بردن به [[خدا]] از [[خشم]] ==
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} هر روز، از شش [[خصلت]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: از [[شک]] و [[شرک]] و [[تعصّب]] و [[خشم]] و [[ستم]] و [[حسادت]]<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ {{ع}}: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَتَعَوَّذُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ سِتِّ خِصَالٍ مِنَ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ الْحَمِيَّةِ وَ الْغَضَبِ وَ الْبَغْيِ وَ الْحَسَدِ}}؛ الخصال، ص ۳۲۹، ح۲۴ عن عبدالله بن سنان؛ بحار الأنوار، ج۷۲، ص۱۲۶، ح۷.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۸۸-۳۸۹.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} هر روز، از شش [[خصلت]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: از [[شک]] و [[شرک]] و [[تعصّب]] و [[خشم]] و [[ستم]] و [[حسادت]]<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ {{ع}}: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَتَعَوَّذُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ سِتِّ خِصَالٍ مِنَ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ الْحَمِيَّةِ وَ الْغَضَبِ وَ الْبَغْيِ وَ الْحَسَدِ}}؛ الخصال، ص ۳۲۹، ح۲۴ عن عبدالله بن سنان؛ بحار الأنوار، ج۷۲، ص۱۲۶، ح۷.</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۸۸-۳۸۹.</ref>


== [[خشم]] گرفتن؛ تنها برای [[خدا]] ==
== [[خشم]] گرفتن؛ تنها برای [[خدا]] ==
خط ۳۱: خط ۳۲:
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}}، هرگاه میان دو کار مخیّر می‌شد، آن را که آسان‌تر بود، [[انتخاب]] می‌کرد، اگر [[گناه]] نبود؛ اما اگر [[گناه]] بود، از همه [[مردم]]، بیشتر از آن دوری می‌ورزید. [[پیامبر خدا]] {{صل}} هرگز به خاطر خودش [[انتقام]] نگرفت، مگر جایی که حرمت‌های [[الهی]] هتک می‌شدند، که در این صورت برای [[خدا]] [[انتقام]] می‌گرفت<ref>{{عربی|عَنْ عَائِشَةَ: مَا خُيِّرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا أَخَذَ أَيْسَرَهُمَا، مَا لَمْ يَكُنْ إِثْمًا، فَإِنْ كَانَ إِثْمًا كَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ، وَمَا انْتَقَمَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} لِنَفْسِهِ إِلَّا أَنْ تُنْتَهَكَ حُرْمَةُ اللَّهِ، فَيَنْتَقِمَ لِلَّهِ بِهَا}}؛ صحیح البخاري، ج۳، ص۱۳۰۶، ح۳۳۶۷؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۱۳، ح۷۷؛ سنن أبي داود، ج۴، ص۲۵۰، ح۴۷۸۵؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۶، ح۱۳۲۸۳؛ کنز العمّال، ج۷، ص۲۲۱، ح۱۸۷۱۳.</ref>.  
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}}، هرگاه میان دو کار مخیّر می‌شد، آن را که آسان‌تر بود، [[انتخاب]] می‌کرد، اگر [[گناه]] نبود؛ اما اگر [[گناه]] بود، از همه [[مردم]]، بیشتر از آن دوری می‌ورزید. [[پیامبر خدا]] {{صل}} هرگز به خاطر خودش [[انتقام]] نگرفت، مگر جایی که حرمت‌های [[الهی]] هتک می‌شدند، که در این صورت برای [[خدا]] [[انتقام]] می‌گرفت<ref>{{عربی|عَنْ عَائِشَةَ: مَا خُيِّرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا أَخَذَ أَيْسَرَهُمَا، مَا لَمْ يَكُنْ إِثْمًا، فَإِنْ كَانَ إِثْمًا كَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ، وَمَا انْتَقَمَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} لِنَفْسِهِ إِلَّا أَنْ تُنْتَهَكَ حُرْمَةُ اللَّهِ، فَيَنْتَقِمَ لِلَّهِ بِهَا}}؛ صحیح البخاري، ج۳، ص۱۳۰۶، ح۳۳۶۷؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۱۳، ح۷۷؛ سنن أبي داود، ج۴، ص۲۵۰، ح۴۷۸۵؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۶، ح۱۳۲۸۳؛ کنز العمّال، ج۷، ص۲۲۱، ح۱۸۷۱۳.</ref>.  
# به [[نقل]] از انس: ده سال به [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[خدمت]] کردم و هرگز نفهمیدم که با چه چیزی موافق است و با چه چیزی مخالف است. به هر چه از جانب [[خدا]] بود، [[رضایت]] می‌داد، و اگر یکی از همسرانش به من می‌گفت: "کاش این‌گونه و آن‌گونه می‌کردی! چرا آن‌گونه کردی؟"، می‌فرمود: "اَنَس را رهایش کنید که جز آنچه [[خداوند]] بخواهد، نمی‌شود". و من هرگز ندیدم که [[پیامبر خدا]] {{صل}} به خاطر خود از چیزی [[انتقام]] بگیرد، مگر آن که [[حرمت الهی]] هتک می‌شد، که اگر [[حرمت الهی]] زیر پا نهاده می‌شد، خشمگین‌ترینِ [[مردم]] برای [[خدا]] بود<ref>{{عربی|عن أنس: خَدَمْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} عَشْرَ سِنِينَ، مَا دَرَيْتُ شَيْئًا قَطُّ وَافَقَهُ، وَلَا شَيْئًا قَطُّ خَالَفَهُ، رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِمَا كَانَ، وَإِنْ كَانَ بَعْضُ أَزْوَاجِهِ يَقُولُ: لَوْ فَعَلْتَ كَذَا وَكَذَا، مَا لَكَ فَعَلْتَ كَذَا؟ فَيَقُولُ: دَعُوهُ؛ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ إِلَّا مَا أَرَادَ اللَّهُ. وَمَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} انْتَقَمَ لِنَفْسِهِ مِنْ شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا أَنْ يُنْتَهَكَ لِلَّهِ حُرْمَةٌ، فَإِنِ انْتُهِكَتْ حُرْمَةٌ كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ غَضَبًا لِلَّهِ}}؛ المعجم الأوسط، ج۹، ص۷۱، ح۹۱۵۲؛ المعجم الصغیر، ج۲، ص۱۱۸ و راجع؛ فتح الباري، ج۶، ص۵۷۶.</ref>.  
# به [[نقل]] از انس: ده سال به [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[خدمت]] کردم و هرگز نفهمیدم که با چه چیزی موافق است و با چه چیزی مخالف است. به هر چه از جانب [[خدا]] بود، [[رضایت]] می‌داد، و اگر یکی از همسرانش به من می‌گفت: "کاش این‌گونه و آن‌گونه می‌کردی! چرا آن‌گونه کردی؟"، می‌فرمود: "اَنَس را رهایش کنید که جز آنچه [[خداوند]] بخواهد، نمی‌شود". و من هرگز ندیدم که [[پیامبر خدا]] {{صل}} به خاطر خود از چیزی [[انتقام]] بگیرد، مگر آن که [[حرمت الهی]] هتک می‌شد، که اگر [[حرمت الهی]] زیر پا نهاده می‌شد، خشمگین‌ترینِ [[مردم]] برای [[خدا]] بود<ref>{{عربی|عن أنس: خَدَمْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} عَشْرَ سِنِينَ، مَا دَرَيْتُ شَيْئًا قَطُّ وَافَقَهُ، وَلَا شَيْئًا قَطُّ خَالَفَهُ، رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِمَا كَانَ، وَإِنْ كَانَ بَعْضُ أَزْوَاجِهِ يَقُولُ: لَوْ فَعَلْتَ كَذَا وَكَذَا، مَا لَكَ فَعَلْتَ كَذَا؟ فَيَقُولُ: دَعُوهُ؛ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ إِلَّا مَا أَرَادَ اللَّهُ. وَمَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} انْتَقَمَ لِنَفْسِهِ مِنْ شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا أَنْ يُنْتَهَكَ لِلَّهِ حُرْمَةٌ، فَإِنِ انْتُهِكَتْ حُرْمَةٌ كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ غَضَبًا لِلَّهِ}}؛ المعجم الأوسط، ج۹، ص۷۱، ح۹۱۵۲؛ المعجم الصغیر، ج۲، ص۱۱۸ و راجع؛ فتح الباري، ج۶، ص۵۷۶.</ref>.  
# [[پیامبر]] {{صل}} چون [[موعظه]] می‌کرد، جدّی [[موعظه]] می‌کرد و اگر [[خشم]] می‌گرفت -که جز برای [[خدا]] [[خشم]] نمی‌گرفت - چیزی جلودار خشمش نبود، و در همه کارهایش این گونه جدّی و خداخواهانه بود<ref>{{عربی| كان...إن وعظ وعظ بجد، و إن غضب و ليس يغضب إلا اللّه لم يقم لغضبه شيء، و كذلك كان في أموره كلها}}؛ إحیاء العلوم، ج۲، ص۵۳۰.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۸۸-۳۹۳.</ref>.
# [[پیامبر]] {{صل}} چون [[موعظه]] می‌کرد، جدّی [[موعظه]] می‌کرد و اگر [[خشم]] می‌گرفت -که جز برای [[خدا]] [[خشم]] نمی‌گرفت - چیزی جلودار خشمش نبود، و در همه کارهایش این گونه جدّی و خداخواهانه بود<ref>{{عربی| كان...إن وعظ وعظ بجد، و إن غضب و ليس يغضب إلا اللّه لم يقم لغضبه شيء، و كذلك كان في أموره كلها}}؛ إحیاء العلوم، ج۲، ص۵۳۰.</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۸۸-۳۹۳.</ref>


== [[حق‌مداری]]، هنگام [[خشم]] ==
== [[حق‌مداری]]، هنگام [[خشم]] ==
# به [[نقل]] از [[عمرو بن شعیب]]، از پدرش، از جدّش گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! آنچه را از شما می‌شنوم، بنویسم؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آری". گفتم: در [[خشنودی]] و [[خشم]]؟ فرمود: "آری؛ چراکه من جز [[حق]] نمی‌گویم"<ref>{{متن حدیث|عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه: قُلْتُ: يَا رَسُوْلَ اللهِ! أَكْتُبُ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فِي الرِّضَى وَالغَضَبِ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنِّي لاَ أَقُوْلُ إِلاَّ حَقّاً}}؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۸۸، الرقم۱۷؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۶۵۵، ح۶۹۴۷؛ تاریخ دمشق، ج۳۱، ص۲۵۸ کلاهما نحوه؛ المناقب لابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۵ و ص۱۴۷ نحوه؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۲۸، ح۳۴.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عمرو بن شعیب]]، از پدرش، از جدّش گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! آنچه را از شما می‌شنوم، بنویسم؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آری". گفتم: در [[خشنودی]] و [[خشم]]؟ فرمود: "آری؛ چراکه من جز [[حق]] نمی‌گویم"<ref>{{متن حدیث|عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه: قُلْتُ: يَا رَسُوْلَ اللهِ! أَكْتُبُ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فِي الرِّضَى وَالغَضَبِ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنِّي لاَ أَقُوْلُ إِلاَّ حَقّاً}}؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۸۸، الرقم۱۷؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۶۵۵، ح۶۹۴۷؛ تاریخ دمشق، ج۳۱، ص۲۵۸ کلاهما نحوه؛ المناقب لابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۴۵ و ص۱۴۷ نحوه؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۲۸، ح۳۴.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عبدالله بن عمرو]]: من هر چه را که از [[پیامبر]] {{صل}} می‌شنیدم، می‌نوشتم تا آن را حفظ کنم؛ امّا [[قریشیان]]، مرا از [[نوشتن]] آن [[نهی]] کردند و گفتند: تو هر چه را که از [[پیامبر]] {{صل}} و می‌شنوی، می‌نویسی، در حالی که [[پیامبر]]، [[بشر]] است و در [[خشنودی]] و [[خشم]]، سخن می‌گوید. من از [[نوشتن]] باز ایستادم و آن را با [[پیامبر]] {{صل}} در میان گذاشتم. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "بنویس. [[سوگند]] به خدایی که جانم در دست اوست، از من جز [[حق]] بیرون نمی‌آید"<ref>{{عربی|عن عبدالله بن عمرو: كُنْتُ أَكْتُبُ كُلَّ شَيْءٍ أَسْمَعُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ {{صل}} أُرِيدُ حِفْظَهُ، فَنَهَتْنِي قُرَيْشٌ، فَقَالُوا: إِنَّكَ تَكْتُبُ كُلَّ شَيْءٍ تَسْمَعُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ {{صل}}، وَرَسُولُ اللهِ {{صل}} بَشَرٌ يَتَكَلَّمُ فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا، فَأَمْسَكْتُ عَنِ الْكِتَابِ. فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ {{صل}} فَقَالَ: اكْتُبْ فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا خَرَجَ مِنِّي إِلَّا حَقٌّ }}؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۵۵۸، ح۶۵۲۰ و ص۶۲۵، ح۶۸۱۶؛ سنن أبي داود، ج۳، ص۳۱۸، ح۳۶۴۶؛ سنن الدارمي، ج۱، ص۱۳۲، ح۴۹۰؛ المستدرك علی الصحیحین، ج۱، ص۱۸۷، ح۳۵۹.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عبدالله بن عمرو]]: من هر چه را که از [[پیامبر]] {{صل}} می‌شنیدم، می‌نوشتم تا آن را حفظ کنم؛ امّا [[قریشیان]]، مرا از [[نوشتن]] آن [[نهی]] کردند و گفتند: تو هر چه را که از [[پیامبر]] {{صل}} و می‌شنوی، می‌نویسی، در حالی که [[پیامبر]]، [[بشر]] است و در [[خشنودی]] و [[خشم]]، سخن می‌گوید. من از [[نوشتن]] باز ایستادم و آن را با [[پیامبر]] {{صل}} در میان گذاشتم. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "بنویس. [[سوگند]] به خدایی که جانم در دست اوست، از من جز [[حق]] بیرون نمی‌آید"<ref>{{عربی|عن عبدالله بن عمرو: كُنْتُ أَكْتُبُ كُلَّ شَيْءٍ أَسْمَعُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ {{صل}} أُرِيدُ حِفْظَهُ، فَنَهَتْنِي قُرَيْشٌ، فَقَالُوا: إِنَّكَ تَكْتُبُ كُلَّ شَيْءٍ تَسْمَعُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ {{صل}}، وَرَسُولُ اللهِ {{صل}} بَشَرٌ يَتَكَلَّمُ فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا، فَأَمْسَكْتُ عَنِ الْكِتَابِ. فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ {{صل}} فَقَالَ: اكْتُبْ فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا خَرَجَ مِنِّي إِلَّا حَقٌّ }}؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۵۵۸، ح۶۵۲۰ و ص۶۲۵، ح۶۸۱۶؛ سنن أبي داود، ج۳، ص۳۱۸، ح۳۶۴۶؛ سنن الدارمي، ج۱، ص۱۳۲، ح۴۹۰؛ المستدرك علی الصحیحین، ج۱، ص۱۸۷، ح۳۵۹.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "آیا شما را از شبیه‌ترینتان به خودم باخبر نکنم؟". گفتند: چرا، ای [[پیامبر خدا]]! فرمود: "آن‌که از همه خوش اخلاق‌تر است... و بیش از همه خشمش را فرو می‌خورد و بهتر [[عفو]] می‌کند و [[انصاف]] دهی‌اش در [[خشم]] و [[خشنودی]]، از همه بیشتر است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِي؟ قَالُوا: بَلى يَا رَسُولَ اللهِ {{صل}} قَالَ: أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً... وَأَكْظَمُكُمْ لِلْغَيْظِ، وَأَحْسَنُكُمْ عَفْواً، وَأَشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافاً فِي الرِّضَا وَالْغَضَبِ}}؛ الکافي، ج۲، ص۲۴۰، ح۳۵ عن محمّد بن عرفة؛ تحف العقول، ص۴۸ نحوه؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۶، ح۲۸.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۹۲-۳۹۳.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "آیا شما را از شبیه‌ترینتان به خودم باخبر نکنم؟". گفتند: چرا، ای [[پیامبر خدا]]! فرمود: "آن‌که از همه خوش اخلاق‌تر است... و بیش از همه خشمش را فرو می‌خورد و بهتر [[عفو]] می‌کند و [[انصاف]] دهی‌اش در [[خشم]] و [[خشنودی]]، از همه بیشتر است"<ref>{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِي؟ قَالُوا: بَلى يَا رَسُولَ اللهِ {{صل}} قَالَ: أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً... وَأَكْظَمُكُمْ لِلْغَيْظِ، وَأَحْسَنُكُمْ عَفْواً، وَأَشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافاً فِي الرِّضَا وَالْغَضَبِ}}؛ الکافي، ج۲، ص۲۴۰، ح۳۵ عن محمّد بن عرفة؛ تحف العقول، ص۴۸ نحوه؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۶، ح۲۸.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۹۲-۳۹۳.</ref>.


== حالت [[پیامبر]] {{صل}} به هنگام [[خشم]] ==
== حالت [[پیامبر]] {{صل}} به هنگام [[خشم]] ==
خط ۴۴: خط ۴۵:
# [[امام حسن]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}}... در هنگام [[خشم]]، چهره خود را با [[ناراحتی]]، بر می‌گرداند<ref>{{متن حدیث|الإمام الحسین {{ع}} - فی وصف رسول الله {{صل}}-:... وَ إِذَا غَضِبَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ وَ أَشَاحَ}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ‌ص۳۱۷، ح۱؛ معاني الأخبار، ص۸۱، ح۱ کلاهما عن إسماعیل بن محمّد بن إسحاق عن الإمام الرضا عن آبائه {{عم}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۵۸، ح۴۴؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۵۰، ح۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶؛ الشمائل المحمدیّة، ص۱۱۰، ح۲۲۶؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۶۵، ح۱۸۵۳۵.</ref>.
# [[امام حسن]] {{ع}} می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}}... در هنگام [[خشم]]، چهره خود را با [[ناراحتی]]، بر می‌گرداند<ref>{{متن حدیث|الإمام الحسین {{ع}} - فی وصف رسول الله {{صل}}-:... وَ إِذَا غَضِبَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ وَ أَشَاحَ}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ‌ص۳۱۷، ح۱؛ معاني الأخبار، ص۸۱، ح۱ کلاهما عن إسماعیل بن محمّد بن إسحاق عن الإمام الرضا عن آبائه {{عم}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۵۸، ح۴۴؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۵۰، ح۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶؛ الشمائل المحمدیّة، ص۱۱۰، ح۲۲۶؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۶۵، ح۱۸۵۳۵.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عبد الله بن مسعود]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} هنگامی که خشمگین می‌شد، صورتش سرخ و برافروخته می‌شد <ref>{{عربی|عن ابن مسعود: كَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: إِذَا غَضِبَ احْمَرَّ وَجْهُهُ}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۵۴، ح۳۲؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۳۳، ح۳۵؛ تاریخ الطبري، ج۲، ص۴۳۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵، ح۹۷۹۱ و ج۲۳، ص۳۲۸، ح۷۵۳ عن اُمّ سلمة وفیهما: «احمارّت وجنتاه» بدل «احمرّ وجهه»؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۶۱ عن أبي بکر؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۴۱، ح۱۸۴۰۶.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عبد الله بن مسعود]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} هنگامی که خشمگین می‌شد، صورتش سرخ و برافروخته می‌شد <ref>{{عربی|عن ابن مسعود: كَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: إِذَا غَضِبَ احْمَرَّ وَجْهُهُ}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۵۴، ح۳۲؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۳۳، ح۳۵؛ تاریخ الطبري، ج۲، ص۴۳۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۵، ح۹۷۹۱ و ج۲۳، ص۳۲۸، ح۷۵۳ عن اُمّ سلمة وفیهما: «احمارّت وجنتاه» بدل «احمرّ وجهه»؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۶۱ عن أبي بکر؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۴۱، ح۱۸۴۰۶.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عمرو بن شعیب]]، از پدرش، از جدّش: [[پیامبر]] {{ع}} از [[خانه]] بیرون آمد و به سوی یارانش رفت که درباره [[قضا و قدر]] با هم کشمکش می‌کردند. [[پیامبر]] {{صل}} چنان از این کشمکش خشمگین شد که گویی در صورتش دانه انار ترکیده است<ref>{{عربی| عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلَى أَصْحَابِهِ، وَهُمْ يَخْتَصِمُونَ فِي الْقَدَرِ، فَكَأَنَّمَا يُفْقَأُ فِي وَجْهِهِ، حَبُّ الرُّمَّانِ مِنَ الْغَضَبِ}}؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۳، ح۸۵؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۵۹۴، ح۶۶۸۰ و ص۶۳۲، ح۶۸۶۰؛ المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۰۲، ح۵۳۷۸، عن عبدالله بن عمرو و کلاهما نحوه؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲۰؛ کنزالعمّال، ج۱، ص۱۹۳، ح۹۷۷. و در برخی گزارش‌های دیگر، خشم پیامبر {{صل}} را از آن رو دانسته شده که این افراد برای اثبات نظر خود، برخی آیات قرآن را از جا و سیاق معنایی خود جدا کرده، به آن استدلال می‌نمودند و طرف مقابل نیز همین کار را انجام می‌داد و به این گونه آیات قرآن را مقابل و تکذیب کننده هم قرار می‌دادند (ر. ک: آسیب‌شناسی حدیث: ص ۲۳۰ (ضرب قرآن به قرآن).</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۹۴-۳۹۷.</ref>.
# به [[نقل]] از [[عمرو بن شعیب]]، از پدرش، از جدّش: [[پیامبر]] {{ع}} از [[خانه]] بیرون آمد و به سوی یارانش رفت که درباره [[قضا و قدر]] با هم کشمکش می‌کردند. [[پیامبر]] {{صل}} چنان از این کشمکش خشمگین شد که گویی در صورتش دانه انار ترکیده است<ref>{{عربی| عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلَى أَصْحَابِهِ، وَهُمْ يَخْتَصِمُونَ فِي الْقَدَرِ، فَكَأَنَّمَا يُفْقَأُ فِي وَجْهِهِ، حَبُّ الرُّمَّانِ مِنَ الْغَضَبِ}}؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۳۳، ح۸۵؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۵۹۴، ح۶۶۸۰ و ص۶۳۲، ح۶۸۶۰؛ المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۰۲، ح۵۳۷۸، عن عبدالله بن عمرو و کلاهما نحوه؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲۰؛ کنزالعمّال، ج۱، ص۱۹۳، ح۹۷۷. و در برخی گزارش‌های دیگر، خشم پیامبر {{صل}} را از آن رو دانسته شده که این افراد برای اثبات نظر خود، برخی آیات قرآن را از جا و سیاق معنایی خود جدا کرده، به آن استدلال می‌نمودند و طرف مقابل نیز همین کار را انجام می‌داد و به این گونه آیات قرآن را مقابل و تکذیب کننده هم قرار می‌دادند (ر.ک: آسیب‌شناسی حدیث: ص ۲۳۰ (ضرب قرآن به قرآن).</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۹۴-۳۹۷.</ref>


== [[سخن پیامبر]] {{صل}} هنگام [[سرزنش]] کردن ==
== [[سخن پیامبر]] {{صل}} هنگام [[سرزنش]] کردن ==
# به [[نقل]] از اَنَس: [[پیامبر]] {{صل}} به هنگام [[سرزنش]] یکی از ما می‌فرمود: "او را چه شده است؟ پیشانی‌اش خاک‌آلود باد!" <ref>{{عربی|عن أنس: كَانَ {{صل}} يَقُولُ لِأَحَدِنَا عِنْدَ المَعْتِبَةِ: مَا لَهُ تَرِبَ جَبِينُهُ}}؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۲۴۳، ح۵۶۸۴ و ص۲۲۴۷، ح۵۶۹۹؛ مسند ابن حنبل، ج۴، ص۲۵۴، ح۱۲۲۷۶ و فیه «المعاتبة» بدل «المعتبة»، ‌السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۲۵، ح۲۰۷۹۱؛ تاریخ المدینه، ج۲، ص۶۳۶؛ کنزالعمّال، ج۷، ص۱۴۱، ح۱۸۴۰۷.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۹۷-۳۹۸.</ref>.
# به [[نقل]] از اَنَس: [[پیامبر]] {{صل}} به هنگام [[سرزنش]] یکی از ما می‌فرمود: "او را چه شده است؟ پیشانی‌اش خاک‌آلود باد!" <ref>{{عربی|عن أنس: كَانَ {{صل}} يَقُولُ لِأَحَدِنَا عِنْدَ المَعْتِبَةِ: مَا لَهُ تَرِبَ جَبِينُهُ}}؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۲۴۳، ح۵۶۸۴ و ص۲۲۴۷، ح۵۶۹۹؛ مسند ابن حنبل، ج۴، ص۲۵۴، ح۱۲۲۷۶ و فیه «المعاتبة» بدل «المعتبة»، ‌السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۲۵، ح۲۰۷۹۱؛ تاریخ المدینه، ج۲، ص۶۳۶؛ کنزالعمّال، ج۷، ص۱۴۱، ح۱۸۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۹۷-۳۹۸.</ref>


== داستان‌هایی از [[خشم پیامبر]] {{صل}} ==
== داستان‌هایی از [[خشم پیامبر]] {{صل}} ==
خط ۵۳: خط ۵۴:
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: نمایندگانی از [[یمن]] نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}} آمدند که مردی میان آنان بود که از همه آنها درشت‌تر سخن می‌گفت و بیشتر از همه با [[پیامبر]] {{صل}} [[مجادله]] می‌کرد. [[پیامبر]] {{صل}} چنان خشمگین شد که عرق [[خشم]]، میان دو چشمانش را فرا گرفت و رنگ چهره‌اش دگرگون شد و سر به [[زمین]] انداخت. پس [[جبرئیل]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و گفت: "خدایت به تو [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: این، مردی سخاوتمند است و [[اطعام]] می‌کند". [[خشم پیامبر]] {{صل}} ساکت شد و سرش را بلند کرد<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: أَتى رَسُولَ اللهِ {{صل}} وَفْدٌ مِنَ الْيَمَنِ، وَفِيهِمْ رَجُلٌ كَانَ أَعْظَمَهُمْ كَلَاماً وَأَشَدَّهُمْ اسْتِقْصَاءً فِي مُحَاجَّةِ النَّبِيِّ {{صل}}، فَغَضِبَ النَّبِيُّ {{صل}} حَتَّى الْتَوى عِرْقُ الْغَضَبِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَتَرَبَّدَ وَجْهُهُ وَأَطْرَقَ إِلَى الْأَرْضِ. فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ {{ع}}، فَقَالَ: رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ، وَيَقُولُ لَكَ: هذَا رَجُلٌ سَخِيٌّ يُطْعِمُ الطَّعَامَ، فَسَكَنَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} الْغَضَبُ، وَرَفَعَ رَأْسَهُ}}؛ الکافي، ج۴، ص۳۹، ح۵؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۸۴، ح۳۳.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: نمایندگانی از [[یمن]] نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}} آمدند که مردی میان آنان بود که از همه آنها درشت‌تر سخن می‌گفت و بیشتر از همه با [[پیامبر]] {{صل}} [[مجادله]] می‌کرد. [[پیامبر]] {{صل}} چنان خشمگین شد که عرق [[خشم]]، میان دو چشمانش را فرا گرفت و رنگ چهره‌اش دگرگون شد و سر به [[زمین]] انداخت. پس [[جبرئیل]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و گفت: "خدایت به تو [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: این، مردی سخاوتمند است و [[اطعام]] می‌کند". [[خشم پیامبر]] {{صل}} ساکت شد و سرش را بلند کرد<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: أَتى رَسُولَ اللهِ {{صل}} وَفْدٌ مِنَ الْيَمَنِ، وَفِيهِمْ رَجُلٌ كَانَ أَعْظَمَهُمْ كَلَاماً وَأَشَدَّهُمْ اسْتِقْصَاءً فِي مُحَاجَّةِ النَّبِيِّ {{صل}}، فَغَضِبَ النَّبِيُّ {{صل}} حَتَّى الْتَوى عِرْقُ الْغَضَبِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ، وَتَرَبَّدَ وَجْهُهُ وَأَطْرَقَ إِلَى الْأَرْضِ. فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ {{ع}}، فَقَالَ: رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ، وَيَقُولُ لَكَ: هذَا رَجُلٌ سَخِيٌّ يُطْعِمُ الطَّعَامَ، فَسَكَنَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} الْغَضَبُ، وَرَفَعَ رَأْسَهُ}}؛ الکافي، ج۴، ص۳۹، ح۵؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۸۴، ح۳۳.</ref>.
# به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} با یارانش بر ما وارد شد. ما [[احرام]] [[حج]] بسته بودیم و هنگامی که به [[مکّه]] وارد شدیم، فرمود: "حجّتان را [[عمره]] قرار دهید". [[مردم]] گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! ما [[احرام]] [[حج]] بسته ایم. چگونه آن را [[عمره]] قرار دهیم؟! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "به آنچه فرمانتان می‌دهم، دقّت کنید و آن را انجام دهید". آنان دوباره سخن خود را باز گفتند و نپذیرفتند. [[پیامبر]] {{صل}} خشمگین شد و رفت و سپس با همان [[خشم]] نزد [[عایشه]] آمد. [[عایشه]]، [[خشم]] را در چهره [[پیامبر]] {{صل}} دید. گفت: چه کسی تو را به [[خشم]] آورده است؟ [[خداوند]] به خشمش در آورد! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "چگونه خشمگین نشوم، با آن که فرمانی می‌دهم و [[پیروی]] نمی‌شوم؟!”<ref>{{عربی|عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَأَصْحَابُهُ، فَأَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ، فَلَمَّا قَدِمْنَا مَكَّةَ قَالَ: اجْعَلُوا حِجَّتَكُمْ، عُمْرَةً، فَقَالَ النَّاسُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ أَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ، فَكَيْفَ نَجْعَلُهَا عُمْرَةً؟ قَالَ: «انْظُرُوا مَا آمُرُكُمْ بِهِ، فَافْعَلُوا» فَرَدُّوا عَلَيْهِ الْقَوْلَ، فَغَضِبَ فَانْطَلَقَ. ثُمَّ دَخَلَ عَلَى عَائِشَةَ غَضْبَانَ، فَرَأَتِ الْغَضَبَ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَتْ: مَنْ أَغْضَبَكَ؟ أَغْضَبَهُ اللَّهُ قَالَ: «وَمَا لِي لَا أَغْضَبُ، وَأَنَا آمُرُ أَمْرًا، فَلَا أُتْبَعُ؟!}}؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۹۳، ح۲۹۸۲؛ مسند ابن حنبل، ج۶، ص۴۱۰، ح۱۸۵۴۸؛ مسند أبي یعلی، ج۲، ص۲۸۴، ح۱۶۶۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۴۰۰؛ کنز العمّال، ج۵، ص۲۷۵، ح۱۲۸۶۸؛ عوالي اللآلي، ج۱، ص۱۰۵، ح۴۲؛ مستدرك الوسائل، ج۸، ص۸۷، ح۹۱۲۲.</ref>.  
# به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} با یارانش بر ما وارد شد. ما [[احرام]] [[حج]] بسته بودیم و هنگامی که به [[مکّه]] وارد شدیم، فرمود: "حجّتان را [[عمره]] قرار دهید". [[مردم]] گفتند: ای [[پیامبر خدا]]! ما [[احرام]] [[حج]] بسته ایم. چگونه آن را [[عمره]] قرار دهیم؟! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "به آنچه فرمانتان می‌دهم، دقّت کنید و آن را انجام دهید". آنان دوباره سخن خود را باز گفتند و نپذیرفتند. [[پیامبر]] {{صل}} خشمگین شد و رفت و سپس با همان [[خشم]] نزد [[عایشه]] آمد. [[عایشه]]، [[خشم]] را در چهره [[پیامبر]] {{صل}} دید. گفت: چه کسی تو را به [[خشم]] آورده است؟ [[خداوند]] به خشمش در آورد! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "چگونه خشمگین نشوم، با آن که فرمانی می‌دهم و [[پیروی]] نمی‌شوم؟!”<ref>{{عربی|عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَأَصْحَابُهُ، فَأَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ، فَلَمَّا قَدِمْنَا مَكَّةَ قَالَ: اجْعَلُوا حِجَّتَكُمْ، عُمْرَةً، فَقَالَ النَّاسُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ أَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ، فَكَيْفَ نَجْعَلُهَا عُمْرَةً؟ قَالَ: «انْظُرُوا مَا آمُرُكُمْ بِهِ، فَافْعَلُوا» فَرَدُّوا عَلَيْهِ الْقَوْلَ، فَغَضِبَ فَانْطَلَقَ. ثُمَّ دَخَلَ عَلَى عَائِشَةَ غَضْبَانَ، فَرَأَتِ الْغَضَبَ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَتْ: مَنْ أَغْضَبَكَ؟ أَغْضَبَهُ اللَّهُ قَالَ: «وَمَا لِي لَا أَغْضَبُ، وَأَنَا آمُرُ أَمْرًا، فَلَا أُتْبَعُ؟!}}؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۹۳، ح۲۹۸۲؛ مسند ابن حنبل، ج۶، ص۴۱۰، ح۱۸۵۴۸؛ مسند أبي یعلی، ج۲، ص۲۸۴، ح۱۶۶۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۴۰۰؛ کنز العمّال، ج۵، ص۲۷۵، ح۱۲۸۶۸؛ عوالي اللآلي، ج۱، ص۱۰۵، ح۴۲؛ مستدرك الوسائل، ج۸، ص۸۷، ح۹۱۲۲.</ref>.  
# به [[نقل]] از [[ابو اُمامه]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} بر گروهی [[گذشت]] که درباره [[قرآن]]، [[منازعه]] می‌کردند. به شدّت خشمگین شد، به گونه‌ای که گویی بر چهره‌اش سرکه پاشیده شده است. آن گاه فرمود: {{متن قرآن|وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ }}<ref>و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشگر و) ستیزه‌جویند؛ سوره زخرف، آیه:۵۸.</ref><ref>{{عربی|عَنْ أَبِي أُمَامَةَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} خَرَجَ عَلَى النَّاسِ وَهُمْ يَتَنَازَعُونَ فِي الْقُرْآنِ، فَغَضِبَ غَضَبًا شَدِيدًا حَتَّى كَأَنَّمَا صُبَّ عَلَى وَجْهِهِ الْخَلُّ. ثُمَّ قَالَ {{صل}}: "لَا تَضْرِبُوا كِتَابَ اللَّهِ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ، فَإِنَّهُ مَا ضَلَّ قَوْمٌ قَطُّ إِلَّا أُوتُوا الْجَدَلَ"، ثُمَّ تَلَا: {{متن قرآن|مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ}} }}؛ تفسیر الطبري، ج۱۳، الجزء ۲۵ ص۸۸؛ المصنّف لعبد الرزّاق، ج۱۱، ص۲۱۶، ح۲۰۳۶۷ عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه نحوه؛ تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۲۲۲؛ کنز العمّال، ج۱، ص۶۱۹، ح۲۸۶۱.</ref><ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۳۹۸-۴۰۱.</ref>.
# به [[نقل]] از [[ابو اُمامه]]: [[پیامبر خدا]] {{صل}} بر گروهی [[گذشت]] که درباره [[قرآن]]، [[منازعه]] می‌کردند. به شدّت خشمگین شد، به گونه‌ای که گویی بر چهره‌اش سرکه پاشیده شده است. آن گاه فرمود: {{متن قرآن|وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ }}<ref>و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشگر و) ستیزه‌جویند؛ سوره زخرف، آیه:۵۸.</ref><ref>{{عربی|عَنْ أَبِي أُمَامَةَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} خَرَجَ عَلَى النَّاسِ وَهُمْ يَتَنَازَعُونَ فِي الْقُرْآنِ، فَغَضِبَ غَضَبًا شَدِيدًا حَتَّى كَأَنَّمَا صُبَّ عَلَى وَجْهِهِ الْخَلُّ. ثُمَّ قَالَ {{صل}}: "لَا تَضْرِبُوا كِتَابَ اللَّهِ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ، فَإِنَّهُ مَا ضَلَّ قَوْمٌ قَطُّ إِلَّا أُوتُوا الْجَدَلَ"، ثُمَّ تَلَا: {{متن قرآن|مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ}} }}؛ تفسیر الطبري، ج۱۳، الجزء ۲۵ ص۸۸؛ المصنّف لعبد الرزّاق، ج۱۱، ص۲۱۶، ح۲۰۳۶۷ عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه نحوه؛ تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۲۲۲؛ کنز العمّال، ج۱، ص۶۱۹، ح۲۸۶۱.</ref>.<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۳۹۸-۴۰۱.</ref>


== خشم در سیره نبوی ==
== خشم در سیره نبوی ==
خط ۶۴: خط ۶۵:
[[سیره پیامبر]] چنین بود که [[مردمان]] را به خروج از [[سپاه]] [[ابلیس]] و [[جهل]] و دخول در سپاه [[خدا]] و [[عقل]] فرا می‌خواند، چنان که [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در [[نامه]] خویش به [[حارث همدانی]]، از [[یاران فداکار]] خود و از [[فقیهان]] برجسته<ref>درباره احوال او ر. ک: رجال الکشی، ص۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۳۵-۴۳۷؛ مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۹۶-۱۹۷؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۳۹-۴۰.</ref>، نوشت: {{متن حدیث|وَ اكْظِمِ‏ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ... وَ احْذَرِ الْغَضَبَ‏ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِيمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِيسَ}}<ref>«خشم خود را فرو خور، و به دقت توانایی درگذر، و گاه خشم در بردباری بکوش و به هنگام قدرت [از گناه] چشم‌پوش تا عاقبت تو را باشد... و از خشم بپرهیز [و خود را از آن برهان] که خشم سپاهی است بزرگ از سپاهیان شیطان». نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>.
[[سیره پیامبر]] چنین بود که [[مردمان]] را به خروج از [[سپاه]] [[ابلیس]] و [[جهل]] و دخول در سپاه [[خدا]] و [[عقل]] فرا می‌خواند، چنان که [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در [[نامه]] خویش به [[حارث همدانی]]، از [[یاران فداکار]] خود و از [[فقیهان]] برجسته<ref>درباره احوال او ر. ک: رجال الکشی، ص۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۳۵-۴۳۷؛ مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۹۶-۱۹۷؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۳۹-۴۰.</ref>، نوشت: {{متن حدیث|وَ اكْظِمِ‏ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ... وَ احْذَرِ الْغَضَبَ‏ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِيمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِيسَ}}<ref>«خشم خود را فرو خور، و به دقت توانایی درگذر، و گاه خشم در بردباری بکوش و به هنگام قدرت [از گناه] چشم‌پوش تا عاقبت تو را باشد... و از خشم بپرهیز [و خود را از آن برهان] که خشم سپاهی است بزرگ از سپاهیان شیطان». نهج البلاغه، نامه ۶۹.</ref>.


بنابراین لازم است [[پیروان]] [[سیره]] پیام‌آور [[اخوت]] در این امور بیندیشند و اجازه ندهند [[دوستی]] و [[الفت]] با [[برادران]] به [[کینه]] و [[قهر]] و جدایی بیانجامد، و چنان چه گاهی کدورت و رنجش پیش آمد، خود را بر آن دارند که در رفع آن بکوشند و در این کار بر یکدیگر پیشی گیرند.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۲۲.</ref>
بنابراین لازم است [[پیروان]] [[سیره]] پیام‌آور [[اخوت]] در این امور بیندیشند و اجازه ندهند [[دوستی]] و [[الفت]] با [[برادران]] به [[کینه]] و [[قهر]] و جدایی بیانجامد، و چنان چه گاهی کدورت و رنجش پیش آمد، خود را بر آن دارند که در رفع آن بکوشند و در این کار بر یکدیگر پیشی گیرند<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی ج۲]]، ص ۶۲۲.</ref>.


==راه‌های کنترل [[خشم]] در [[سخنان پیامبر اعظم]]{{صل}}==
==راه‌های کنترل [[خشم]] در [[سخنان پیامبر اعظم]]{{صل}}==
خط ۸۴: خط ۸۵:


[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده: خشم]]
[[رده:خشم]]
۱۱۶٬۶۷۷

ویرایش