بحث:نفی خشم در معارف و سیره نبوی
خشم در سیره نبوی
برادری پیوندی است از سر محبت و رحمت، و خشم و تندی همانگونه که ایمان را تباه میکند، پیوند برادری را سست و زایل میسازد که از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ»[۱].
چنین خشمی که مایه تباهی ایمان و بر باد دهنده اخوت است، پدیدآورنده، انواع نادرستیها است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «الغضب مفتاح کل شر»[۲].
خشم در واقع جنونی است که چون ظهور کند، پیامدهای خطرناکش گریبانگیر فرد و جامعه میشود[۳]، و همگان را آسیب میرساند. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «مردی به پیامبر (ص) عرض کرد: ای رسول خدا، مرا تعلیم ده. فرمود: برو و خشم مگیر. آن مرد گفت: همین مرا بس است؛ و به جانب قبیله خود رفت. چون بدانجا رسید مشاهده کرد معرکهای برپا شده و قومش لباس رزم پوشیده و یا قوم دیگری آماده نبرد شده، در برابر یکدیگر صف کشیدهاند. آن مرد هم با دیدن این صحنه لباس رزم پوشید و به صف ایستاد. ناگاه سخن پیامبر را به یاد آورد که به او فرموده است: خشم مگیر. پس اسلحه را کنار گذاشت و نزد مردمی که دشمن قومش بودند رفت و گفت: ای مردم، هر جراحت و قتل و آسیب بینشانهای که در افراد شما باشد به عهده من، و من خونبهای آن را به شما میپردازم. آن مردم گفتند: هرچه چنین باشد به نفع شما، و ما از شما به پرداخت این جریمه سزاوارتریم. پس با یکدیگر صلح کردند و آن کینه و دشمنی از میان رفت»[۴].
سیره پیامبر چنین بود که مردمان را به خروج از سپاه ابلیس و جهل و دخول در سپاه خدا و عقل فرا میخواند، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) در نامه خویش به حارث همدانی، از یاران فداکار خود و از فقیهان برجسته[۵]، نوشت: «وَ اكْظِمِ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ... وَ احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِيمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِيسَ»[۶].
بنابراین لازم است پیروان سیره پیامآور اخوت در این امور بیندیشند و اجازه ندهند دوستی و الفت با برادران به کینه و قهر و جدایی بیانجامد، و چنان چه گاهی کدورت و رنجش پیش آمد، خود را بر آن دارند که در رفع آن بکوشند و در این کار بر یکدیگر پیشی گیرند[۷].
پانویس
- ↑ «خشم ایمان را فاسد میکند، چنان که سرکه عسل را». الکافی، ج۲، ص۳۰۲.
- ↑ «خشم کلید هر شرّ و بدی است». الکافی، ج۲، ص۳۰۳.
- ↑ ر. ک: جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۰۴.
- ↑ درباره احوال او ر. ک: رجال الکشی، ص۸۹؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۳۵-۴۳۷؛ مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹؛ منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۹۶-۱۹۷؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۳۹-۴۰.
- ↑ «خشم خود را فرو خور، و به دقت توانایی درگذر، و گاه خشم در بردباری بکوش و به هنگام قدرت [از گناه] چشمپوش تا عاقبت تو را باشد... و از خشم بپرهیز [و خود را از آن برهان] که خشم سپاهی است بزرگ از سپاهیان شیطان». نهج البلاغه، نامه ۶۹.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۲، ص ۶۲۲.