عصمت موهبتی: تفاوت میان نسخهها
←آیات قرآن
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
# سومين آيهاى كه بر موهبت عصمت دلالت دارد، آیه 124 سوره انعام است که میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ...»}} <ref>«و چون آيتى بر ايشان بيايد مىگويند هرگز ايمان نمىآوريم تا اينكه نظير آنچه به فرستادگان [[خدا]] داده شده است به ما نيز داده شود. خدا بهتر مىداند رسالتش را در كجا قرار دهد.» سوره انعام، آیه 124</ref>. در [[شأن نزول]] این آيه گفتهاند: <ref>سيدبن قطببن ابراهيم شاذلى، فى ظلالالقرآن، ج 3، ص 1202</ref> كه وليدبن مغيره متفكر كفار، مىگفت: چون سن و [[ثروت]] من بيش از [[محمّد]] است پس بايد به من وحى شود، [[خداوند]] پاسخ روشنى به آنها مىدهد و مىفرماید: لازم نيست شما به خدا درس بدهيد كه چگونه پيامبران و [[رسولان]] خويش را اعزام دارد و از ميان چه افرادى برگزيند. خدا بهتر مىداند كه [[رسالت]] خود را در كجا قرار دهد.[[ رسالت]] نه ارتباطى به سن و سال دارد و نه به موقعيت قبايل بلكه شرط آن قبل از همه چيز آمادگى روحى، پاكى ضمير، سجاياى اصيل انسانى، فكر بلند و در نهايت [[تقوا]] و پرهيزگارى فوقالعاده لازم است و خداوند هم براى امر رسالت خود كسى را برنمىگزيند مگر اينكه بداند كه او شايستگى براى اين امر را دارد و او خود نسبت به زمينههاى رسالت از همه داناتر است و چون پيامبر و [[امام]] بايد [[معصوم]] باشند. به كسى كه رسالت و [[نبوت]] و [[امامت]] مىدهد حتما [[عصمت]] هم مىدهد چون عصمت لازمه آنهاست. | # سومين آيهاى كه بر موهبت عصمت دلالت دارد، آیه 124 سوره انعام است که میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ...»}} <ref>«و چون آيتى بر ايشان بيايد مىگويند هرگز ايمان نمىآوريم تا اينكه نظير آنچه به فرستادگان [[خدا]] داده شده است به ما نيز داده شود. خدا بهتر مىداند رسالتش را در كجا قرار دهد.» سوره انعام، آیه 124</ref>. در [[شأن نزول]] این آيه گفتهاند: <ref>سيدبن قطببن ابراهيم شاذلى، فى ظلالالقرآن، ج 3، ص 1202</ref> كه وليدبن مغيره متفكر كفار، مىگفت: چون سن و [[ثروت]] من بيش از [[محمّد]] است پس بايد به من وحى شود، [[خداوند]] پاسخ روشنى به آنها مىدهد و مىفرماید: لازم نيست شما به خدا درس بدهيد كه چگونه پيامبران و [[رسولان]] خويش را اعزام دارد و از ميان چه افرادى برگزيند. خدا بهتر مىداند كه [[رسالت]] خود را در كجا قرار دهد.[[ رسالت]] نه ارتباطى به سن و سال دارد و نه به موقعيت قبايل بلكه شرط آن قبل از همه چيز آمادگى روحى، پاكى ضمير، سجاياى اصيل انسانى، فكر بلند و در نهايت [[تقوا]] و پرهيزگارى فوقالعاده لازم است و خداوند هم براى امر رسالت خود كسى را برنمىگزيند مگر اينكه بداند كه او شايستگى براى اين امر را دارد و او خود نسبت به زمينههاى رسالت از همه داناتر است و چون پيامبر و [[امام]] بايد [[معصوم]] باشند. به كسى كه رسالت و [[نبوت]] و [[امامت]] مىدهد حتما [[عصمت]] هم مىدهد چون عصمت لازمه آنهاست. | ||
# چهارمين آيهاى كه بر [[موهبت]] عصمت انبيا {{عم}} مىتوان بر آن [[استدلال]] نمود. آيه ۱۱۳ [[سوره نساء]] است که میفرماید: مىباشد: {{متن قرآن|وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛ <ref>«و اگر [[فضل خدا]] و [[رحمت]] او بر تو نبود، طايفهاى از ايشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند ولى جز خودشان كسى را [[گمراه]] نمىسازند و هيچ زيانى به تو نمىرسانند و [[خدا]] كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و [[تفضّل]] خدا بر تو همواره بزرگ بود.» سوره نساء، آیه 113.</ref>. مراد از كتاب در آيه، همان وحى است كه براى رفع اختلافهاى [[مردم]] نازل مىشود، همان اختلافى كه این آيه شريفه بدان اشاره نموده و میفرماید: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} <ref>سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. مراد از حكمت در آيه مورد بحث ساير [[معارف]] الهيهاى است كه به وسيله وحى نازل شده و در وضع زندگى دنيا و [[آخرت]] [[انسانها]] سودمند است و مراد از اينكه فرموده: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ }} غيرمعارف كليه و [[عامه]] است كه در كتاب و حكمت است.<ref>سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 80.</ref>. از ظاهر آيه {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ ..}} بر مىآيد كه اين جمله در [[مقام]] تعليل جمله {{متن قرآن|وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ}} و يا روى هم جملات {{متن قرآن|وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ}} است. هرچه باشد مىفهماند كه علت اينكه مردم نمىتوانند [[رسول خدا]] را [[گمراه]] كنند و يا ضررى به آن جناب برساند همين انزال كتاب و تعليم حكمت است كه ملاك [[عصمت]] در آن حضرت است. <ref>همان، ص 78.</ref>. از اينجا روشن مىشود كه آن نيرويى كه نامش نيروى عصمت است، يک سبب علمى و معمولى نيست، بلكه سببى است علمى و شعورى كه به هيچ وجه مغلوب هيچ سبب ديگر نمىشود و اگر از اين قبيل سببهاى شعورى و معمولى بود به [[طور]] يقين [[تخلف]] در آن راه مىيافت و احيانا بىاثر مىشد. پس معلوم مىشود اين [[علم]] غير از سنخ ساير [[علوم]] و ادراكات متعارفه است كه از راه اكتساب و تعليم عايد مىشود و در آيه مورد بحث مىبينيم كه [[خداى تعالى]] در خطابش به شخص [[رسول]] اكرم {{صل}} مىفرمايد: {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛ <ref>«و [[خدا]] كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و [[تفضّل]] خدا بر تو همواره بزرگ بود.» سوره نساء، آیه 113.</ref>. سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 79. <ref>سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 79.</ref>. پس مراد از انزال و تعليم به [[رسول خدا]] در جمله {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} دو نوع [[علم]] است؛ يكى علمى كه به واسطه وحى و با [[نزول]] جبرئيل امين تعليم آن حضرت داده مىشد و دوم به وسيله نوعى [[القا]] در [[قلب]] و [[الهام]] خفى الهى و بدون نازل شدن [[فرشته]] وحى تعليمش داده مىشد. بنابراين، پس مراد از جمله {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} اين است كه [[خداى تعالى]] نوعى علم به تو داده كه اگر نمىداد اسباب عادى كه در [[تعلّم]] هر انسانى دست اندر كارند و [[علوم]] عادى را به [[انسانها]] تعليم مىدهند در به دست آوردن آن علم برايت كافى نبود. <ref>همان، ص 80.</ref>. | # چهارمين آيهاى كه بر [[موهبت]] عصمت انبيا {{عم}} مىتوان بر آن [[استدلال]] نمود. آيه ۱۱۳ [[سوره نساء]] است که میفرماید: مىباشد: {{متن قرآن|وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛ <ref>«و اگر [[فضل خدا]] و [[رحمت]] او بر تو نبود، طايفهاى از ايشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند ولى جز خودشان كسى را [[گمراه]] نمىسازند و هيچ زيانى به تو نمىرسانند و [[خدا]] كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و [[تفضّل]] خدا بر تو همواره بزرگ بود.» سوره نساء، آیه 113.</ref>. مراد از كتاب در آيه، همان وحى است كه براى رفع اختلافهاى [[مردم]] نازل مىشود، همان اختلافى كه این آيه شريفه بدان اشاره نموده و میفرماید: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} <ref>سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. مراد از حكمت در آيه مورد بحث ساير [[معارف]] الهيهاى است كه به وسيله وحى نازل شده و در وضع زندگى دنيا و [[آخرت]] [[انسانها]] سودمند است و مراد از اينكه فرموده: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ }} غيرمعارف كليه و [[عامه]] است كه در كتاب و حكمت است.<ref>سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 80.</ref>. از ظاهر آيه {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ ..}} بر مىآيد كه اين جمله در [[مقام]] تعليل جمله {{متن قرآن|وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ}} و يا روى هم جملات {{متن قرآن|وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ}} است. هرچه باشد مىفهماند كه علت اينكه مردم نمىتوانند [[رسول خدا]] را [[گمراه]] كنند و يا ضررى به آن جناب برساند همين انزال كتاب و تعليم حكمت است كه ملاك [[عصمت]] در آن حضرت است. <ref>همان، ص 78.</ref>. از اينجا روشن مىشود كه آن نيرويى كه نامش نيروى عصمت است، يک سبب علمى و معمولى نيست، بلكه سببى است علمى و شعورى كه به هيچ وجه مغلوب هيچ سبب ديگر نمىشود و اگر از اين قبيل سببهاى شعورى و معمولى بود به [[طور]] يقين [[تخلف]] در آن راه مىيافت و احيانا بىاثر مىشد. پس معلوم مىشود اين [[علم]] غير از سنخ ساير [[علوم]] و ادراكات متعارفه است كه از راه اكتساب و تعليم عايد مىشود و در آيه مورد بحث مىبينيم كه [[خداى تعالى]] در خطابش به شخص [[رسول]] اكرم {{صل}} مىفرمايد: {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}؛ <ref>«و [[خدا]] كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و [[تفضّل]] خدا بر تو همواره بزرگ بود.» سوره نساء، آیه 113.</ref>. سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 79. <ref>سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 5، ص 79.</ref>. پس مراد از انزال و تعليم به [[رسول خدا]] در جمله {{متن قرآن|وَ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} دو نوع [[علم]] است؛ يكى علمى كه به واسطه وحى و با [[نزول]] جبرئيل امين تعليم آن حضرت داده مىشد و دوم به وسيله نوعى [[القا]] در [[قلب]] و [[الهام]] خفى الهى و بدون نازل شدن [[فرشته]] وحى تعليمش داده مىشد. بنابراين، پس مراد از جمله {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} اين است كه [[خداى تعالى]] نوعى علم به تو داده كه اگر نمىداد اسباب عادى كه در [[تعلّم]] هر انسانى دست اندر كارند و [[علوم]] عادى را به [[انسانها]] تعليم مىدهند در به دست آوردن آن علم برايت كافى نبود. <ref>همان، ص 80.</ref>. | ||
# پنجمين آيهاى كه بر موهبتى بودن عصمت دلالت دارد، آيه {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}؛ <ref>«[[خدا]] فقط مىخواهد آلودگى را از شما خداندان (پيامبر) بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> اين آيه علاوه بر آنکه بنابر نقل بسيارى از [[مفسّران]] درباره عصمت اهلبيت {{عم}} است، دليل خوبى نیز بر مدعای فعلی ما است؛ چراكه [[مقام امامت]] بالاتر از [[مقام نبوت]] است، اگر براى [[امام]] [[اثبات]] شود كه عصمت [[تفضّل]] است براى نبى هم [[اثبات]] مىشود. الف و لام [[الرجس]] جنس است كه شامل هرگونه پليدى و [[گناه]] شامل مىشود؛ چراكه همه [[گناهان]] رجساند؛ لذا اين كلمه در [[قرآن]] به شرک، مشروبات الكلى، قمار، [[نفاق]]، گوشتهاى [[حرام]] و ناپاک و مانند آن اطلاق شده است. <ref>ر.ک: سوره حج، آیه 30؛ سوره مائده، آیه 90؛ سوره توبه، آیه 125؛ سوره انعام، آیه 145.</ref>. مراد از تطهير در آيه كه با مصدر تطهير تأكيد شده زايل ساختن اثر و جنس به وسيله وارد كردن مقابل آن است و آن عبارت است از [[اعتقاد]] به [[حق]]، پس تطهير اهلبيت عبارت است از اينكه ايشان را مجهّز به ادراک حق كند.[[ حق]] در اعتقاد، حق در عمل، پس معناى آيه اين مىشود [[خداوند سبحان]] مستمرا و دائما [[اراده]] دارد شما را به اين [[موهبت]] يعنى [[عصمت]] اختصاص دهد. <ref>سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ج 16، ص 312ـ313.</ref>. بر اساس این آیه، اراده قطعى خداوند بر اين قرار گرفته كه اهلبيت {{عم}} از هرگونه [[رجس]] و پليدى و گناه پاک باشند و همين كه خداوند اراده كرده اينها [[معصوم]] باشند يعنى خداوند خود اين [[مقام]] (عصمت) را به آنها عطا كرده است. چرا که بىترديد عصمت به كسى [[افاضه]] مىشود كه قابليت آن را داشته باشد. ولى قابليتها از يک نوع نيست، بلكه قسمتى از آنها از اختيار [[انسان]] خارج و برخى نيز در محدوده [[اراده]] و اختيار انسان است. نوع اول عبارت است از [[وراثت]] و تربيت؛ زيرا [[خداوند]] از آنجا كه ارادهاش تعلق گرفته است كه [[معصومان]] را در وقت معينى به عنوان پيامبر يا [[امام]] به [[مردم]] بفرستد {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ}} <ref>سوره يونس، آیه ۴۷</ref> لذا آنها را در خانوادههاى [[محترم]] و با [[تقوا]] قرار داده و او را تحت تربيت خاص قرار مىدهد. از جمله پيامبر اكرم {{صل}} پس از درگذشت پدرش، [[عبدالمطلب]] عموى گرامى وى كفالت و سرپرستى ايشان را پذيرفت و با [[عشق]] و علاقه زائدالوصفى چهل و دو سال تمام تحت سرپرستى و تربيت [[ابوطالب]] قرار گرفت. <ref>جعفر سبحانى، فرازهايى از تاريخ اسلام، ص 61.</ref>. نوع دوم عوامل اكتسابى است و اختيار [[معصوم]] در آن دخالت دارد، يعنى اينكه زندگى انبيا از هنگام ولادت تا [[زمان]] [[بعثت]] مملو از مجاهدتهاى فردى و اجتماعى است. از جمله حضرت يوسف، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حتى خود پيامبر اكرم {{صل}} <ref>ر.ک: سوره يوسف، آیه 22؛ سوره بقره، آیه 124، سوره طه، آیه 40.</ref> و در صورتى كه عصمت پيامبر و امام را از همان ابتداى ولايت بدانيم كه [[حق]] هم همين است، <ref>طبق نظر اماميّه، انبيا و ائمّه {{عم}} از هنگام تولد تا پايان عمر معصومند. برخلاف معتزله كه عصمت آنها را از موقع بلوغ مىدانند و برخلاف اشاعره كه معصوم بودن انبيا را از زمان بعثت مىدانند. ر.ک: محمدرضا مظفّر، بداية المعارف الالهية، ج 1، ص 250.</ref> بايد در اين صورت به يكى از اين دو ديدگاه قائل شد. ديدگاه اول: اينكه دخالت اختيار پيامبر و امام و ايجاد قابليت از طرف آنها را قبل از ولادت آنها بدانيم كه از آن تعبير به «[[عالم ذر]]» مىشود و بگوييم كه ايشان از [[امتحان]] الهى در آن عالم به نحو احسن سرافراز بيرون آمدهاند. ديدگاه دوم: اينكه خداوند پيش از آفرينش [[انسانها]] با [[علم]] ازلى خود مىدانست كه گروهى از آنان بيش از سايرين از اختيار خود بهره مىگيرند و حتى اگر در موهبتهاى ويژه قرار نگيرند با [[اعمال]] اختيارى خود سرآمد همگان خواهند شد. اين منزلتى كه اينها با سير اختيارى خويش بدان مىرسند سبب گرديد كه خداوند [[موهبت]] ويژه خويش را به آنان عطا كند. و ايشان را از [[علم]] و ارادهاى برخوردار كند كه به واسطه آن به مصونيت كامل برسند و در پرتو آن، راهنمايانى مطمئن براى همه افراد [[بشر]] گردند. اين نكته را مىتوان به خوبى از فرازهاى آغازين دعاى «[[ندبه]]» استفاده نمود. <ref>{{متن حدیث|الذين استخلصتهم لنفسك و دينك، اذ اخترت لهم جزيل ما عندك من النعيم المقيم الذى لازوال له و لا اضمحلال بعد ان شرطت عليهم الزهد فى درجات هذه الدنيا و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قرّبتهم.}} شيخ عباس قمى، مفاتيحالجنان، ص913، فرازى از دعاى ندبه.</ref>. در روايتى از [[امام صادق]] {{ع}} نیز درباره موهبتهاى ويژه پيامبران چنين آمده است: «از آنجا كه [[خداوند]] به هنگام آفرينش پيامبران مىدانست كه آنان از او فرمانبردارى مىكنند و تنها او را [[عبادت]] نموده هيچگونه شركى روا نمىدارند [از موهبتهاى ويژه خويش برخوردارشان ساخت] پس اينان به واسطه فرمانبردارى از خداوند به اين كرامت و [[منزلت]] والا رسيدهاند.» <ref>محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 170.</ref>. <ref>موهبت عصمت از منظر آیات، محمد ناصری، نشریه معرفت، ش149، ص6.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |