پرش به محتوا

توریه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۶: خط ۶۶:


==[[حکم فقهی]] توریه==
==[[حکم فقهی]] توریه==
توریه ابتدایی یعنی توریه ای که بدوا بدون آنکه ضرورتی،[[دروغ]] * گفتن یا [[سوگند دروغ]] را تجویز کرده باشد، در برخی [[منابع فقهی]] با شرایطی تجویز و به [[احادیث]] استناد شده است.(۱) فقیهانی که توریه یا برخی مصادیق آن را نوعی [[کذب]] به شمار آورده‌اند، آن را مانند [[کذب]] تنها به هنگام [[ضرورت]] جایز می‌‌شمارند.(۲) در صورتی که شخص [[مضطر]] یا [[مکره]] برای دفع [[آزار]] و [[ستم]] دیگران از [[جان]] یا [[مال]] خود یا وابستگانش مجاز به یاد کردن [[سوگند دروغ]] باشد، [[فقها]] به استناد [[ادله]] [[فقهی]] به ویژه [[احادیث]] به جواز یا [[وجوب]] توریه قائل شده‌اند.(۳) از مهم‌ترین مستندات [[حدیثی]] این [[حکم فقهی]]، احادیثی‌اند که به سه [[آیه]] ۸۹ صافّات / ۳۷، ۶۳ [[انبیاء]] / ۲۱ و ۷۰ یوسف / ۱۲ درباره [[توریه]][[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[حضرت یوسف]]{{ع}} استناد کرده‌اند.(۴) سرخسی از جمله مستندات جواز توریه را [[آیه]] ۲۳۵ بقره / ۲ دانسته که درباره «[[تعریض]] به [[خواستگاری]]» ([[خواستگاری]] کردن با لفظ غیر صریح) [[زنان]] در [[زمان]] عده است: «ولا جُناحَ عَلَیکُم فیما عَرَّضتُم بِهِ مِن خِطبَةِ النِّساءِ..».(۵)؛ ولی به نظر سایر [[فقها]]،(۶) موضوع مورد بحث [[آیه]]، «[[خواستگاری]] با کنایه و [[تعریض]]» است که با توریه و معاریض تفاوت دارد. کیاالهراسی نیز برای جواز توریه به [[آیه]] ۷۶ یوسف / ۱۲ و نیز [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} در اقدام به توریه در برخی موارد استناد جسته است.(۷) مهم‌ترین شروط جواز توریه به موجب [[منابع فقهی]] عبارت‌اند از: ۱. توریه موجب ضایع کردن [[حق دیگران]] و روا داشتن [[ستم]] بر آنان نشود،(۸) بر این اساس، توریه هر یک از دو طرف دعوا که در واقع محق نباشد، جایز نیست و اگر یاد کننده [[سوگند]] [[ظالم]] باشد، [[سوگند]] برپایه [[نیت]] طرف دیگر دعوا (یعنی بر طبق معنایی که او از لفظ [[سوگند]] [[اراده]] کرده نه معنای توریه ای) صورت می‌‌گیرد و برای توریه کننده سودی دربرندارد.(۹) ۲. توریه [[مفسده]] نداشته و مشمول عنوان [[حرام]] نباشد؛ مثلاً در معاملاتی که اظهار [[واقعیت]] [[واجب]] به شمار می‌‌رود، مانند [[بیع]] مرابحه (بیعی که در آن فروشنده قیمت خرید کالا و [[میزان]] [[سود]] خود را به خریدار اعلام کند)، توریه [[حرام]] است.(۱۰) ۳. به نظر برخی [[فقها]] شرط جواز و به نظر برخی دیگر شرط [[وجوب]] آن، تحقق [[اضطرار]] به معنای عام خود است.(۱۱) برخی صرفا وجود نیاز و [[مصلحت]] را لازم شمرده (۱۲) و شماری دیگر (۱۳) وجود اغراض خفیفی مانند [[تأدیب]] و [[مزاح]] کردن را کافی شمرده‌اند.
توریه ابتدایی یعنی توریه ای که بدوا بدون آنکه ضرورتی، [[دروغ]] گفتن یا [[سوگند دروغ]] را تجویز کرده باشد، در برخی [[منابع فقهی]] با شرایطی تجویز و به [[احادیث]] استناد شده است.<ref>القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۱۴ - ۱۶؛ المکاسب المحرمه، ج ۲، ص۴۷ - ۴۹.</ref> فقیهانی که توریه یا برخی مصادیق آن را نوعی [[کذب]] به شمار آورده‌اند، آن را مانند [[کذب]] تنها به هنگام [[ضرورت]] جایز می‌‌شمارند.<ref> مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ احیاء علوم الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹.</ref> در صورتی که شخص [[مضطر]] یا [[مکره]] برای دفع [[آزار]] و [[ستم]] دیگران از [[جان]] یا [[مال]] خود یا وابستگانش مجاز به یاد کردن [[سوگند دروغ]] باشد، [[فقها]] به استناد [[ادله]] [[فقهی]] به ویژه [[احادیث]] به جواز یا [[وجوب]] توریه قائل شده‌اند.<ref>القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۱۶ - ۱۸؛ مغنی المحتاج، ج ۴، ص۳۲۱.</ref>


شرایط یاد شده برای جواز توریه، از دیدگاه [[فقهی]] شرط [[وجوب]] توریه هم هست؛ ولی مهم‌ترین شرط [[وجوب]] توریه در موارد [[اضطرار]] یا [[اکراه]] بر [[کذب]]، [[توانایی]] [[مضطر]] یا [[مکره]] نسبت به توریه کردن است و در فرض [[ناتوانی]] او، توریه [[واجب]] نیست.(۱۴) البته برخی [[فقها]] با استناد به احادیثی که ذیل [[آیه]] ۱۰۶ نحل / ۱۶ درباره [[عمار یاسر]] آمده، گفته‌اند که در موارد [[اضطرار]] بر [[سوگند دروغ]]، حتی با [[توانایی]] یاد کننده [[سوگند]] بر توریه، توریه [[واجب]] نیست؛ با این [[استدلال]] که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} توریه را بر او [[واجب]] ندانسته است.(۱۵)
از مهم‌ترین مستندات [[حدیثی]] این [[حکم فقهی]]، احادیثی‌اند که به سه [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ}}<ref>«و گفت: من بیمارم» سوره صافات، آیه ۸۹.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ}}<ref>«گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن می‌گویند از خود آنان بپرسید!» سوره انبیاء، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده می‌کرد جام (زرّین شاه)  را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارنده‌ای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بی‌گمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> درباره [[توریه]][[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[حضرت یوسف]]{{ع}} استناد کرده‌اند.<ref>المکاسب المحرمه، ج ۲، ص۱۹؛ تأویل مختلف الحدیث، ص۳۸ - ۳۹.</ref> [[سرخسی]] از جمله مستندات جواز توریه را [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو  بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما می‌گذرد می‌داند پس از او بترسید  و بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.</ref> دانسته که درباره «[[تعریض]] به [[خواستگاری]]» ([[خواستگاری]] کردن با لفظ غیر صریح) [[زنان]] در [[زمان]] عده است.<ref>المبسوط، ج ۳۰، ص۲۱۱ - ۲۱۲.</ref>؛ ولی به نظر سایر [[فقها]]،<ref>بدائع الصنائع، ج ۳، ص۲۰۴؛ زبدة البیان، ص۵۶۱.</ref> موضوع مورد بحث [[آیه]]، «[[خواستگاری]] با کنایه و [[تعریض]]» است که با توریه و معاریض تفاوت دارد. کیاالهراسی نیز برای جواز توریه به [[آیه]] {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref> و نیز [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} در اقدام به توریه در برخی موارد استناد جسته است.<ref>احکام القرآن، کیا الهراسی، ج ۳ - ۴، ص۲۳۳ - ۲۳۴.</ref>
۱. القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۱۴ - ۱۶؛ المکاسب المحرمه، ج ۲، ص۴۷ - ۴۹.
۲. مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ [[احیاء]] [[علوم]] الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹.
۳. القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۱۶ - ۱۸؛ مغنی المحتاج، ج ۴، ص۳۲۱.
۴. المکاسب المحرمه، ج ۲، ص۱۹؛ [[تأویل]] [[مختلف الحدیث]]، ص۳۸ - ۳۹.
۵. المبسوط، ج ۳۰، ص۲۱۱ - ۲۱۲.
۶. بدائع الصنائع، ج ۳، ص۲۰۴؛ زبدة البیان، ص۵۶۱.
۷. [[احکام القرآن]]، کیا الهراسی، ج ۳ - ۴، ص۲۳۳ - ۲۳۴.
۸. مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ [[صحیح مسلم]]، ج ۱۴، ص۱۲۴؛ فتح [[الباری]]، ج ۱۰، ص۴۹۱؛ ج ۳، ص۱۳۷.
۹. القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۲۳؛ المغنی، ج ۱۲، ص۲۴۲ - ۲۴۴؛ جواهرالکلام، ج ۳۲، ص۲۰۷ - ۲۰۸.
۱۰. القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۲۳؛ المبسوط، ج ۱۳، ص۷۸.
۱۱. [[احیاء]] [[علوم]] الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹؛ مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷.
۱۲. مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ اعلام الموقعین، ج ۳، ص۲۳۶؛ [[جامع السعادات]]، ج ۲، ص۳۲۸.
۱۳. [[احیاء]] [[علوم]] الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹ - ۱۶۰۰؛ [[جامع السعادات]]، ج ۲، ص۳۲۸.
۱۴. النهایه، ص۵۵۹؛ مغنی المحتاج، ج ۳، ص۸۸.
۱۵. جامع المدارک، ج ۵، ص۶۶؛ ج ۶، ص۱۱۵.


مهم‌ترین شروط جواز توریه به موجب [[منابع فقهی]] عبارت‌اند از:
#توریه موجب ضایع کردن [[حق دیگران]] و روا داشتن [[ستم]] بر آنان نشود،<ref>مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۱۴، ص۱۲۴؛ فتح الباری، ج ۱۰، ص۴۹۱؛ ج ۳، ص۱۳۷.</ref> بر این اساس، توریه هر یک از دو طرف دعوا که در واقع محق نباشد، جایز نیست و اگر یاد کننده [[سوگند]] [[ظالم]] باشد، [[سوگند]] برپایه [[نیت]] طرف دیگر دعوا (یعنی بر طبق معنایی که او از لفظ [[سوگند]] [[اراده]] کرده نه معنای توریه ای) صورت می‌‌گیرد و برای توریه کننده سودی دربرندارد.<ref>القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۲۳؛ المغنی، ج ۱۲، ص۲۴۲ - ۲۴۴؛ جواهرالکلام، ج ۳۲، ص۲۰۷ - ۲۰۸.</ref>
#توریه [[مفسده]] نداشته و مشمول عنوان [[حرام]] نباشد؛ مثلاً در معاملاتی که اظهار [[واقعیت]] [[واجب]] به شمار می‌‌رود، مانند [[بیع]] مرابحه (بیعی که در آن فروشنده قیمت خرید کالا و [[میزان]] [[سود]] خود را به خریدار اعلام کند)، توریه [[حرام]] است.<ref> القضاء الاسلامی، ج ۲، ص۲۳؛ المبسوط، ج ۱۳، ص۷۸.</ref>
#به نظر برخی [[فقها]] شرط جواز و به نظر برخی دیگر شرط [[وجوب]] آن، تحقق [[اضطرار]] به معنای عام خود است.<ref>احیاء علوم الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹؛ مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷.</ref> برخی صرفا وجود نیاز و [[مصلحت]] را لازم شمرده <ref>مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۷؛ اعلام الموقعین، ج ۳، ص۲۳۶؛ جامع السعادات، ج ۲، ص۳۲۸.</ref> و شماری دیگر <ref>احیاء علوم الدین، ج ۹، ص۱۵۹۹ - ۱۶۰۰؛ جامع السعادات، ج ۲، ص۳۲۸.</ref> وجود اغراض خفیفی مانند [[تأدیب]] و [[مزاح]] کردن را کافی شمرده‌اند.


 
شرایط یاد شده برای جواز توریه، از دیدگاه [[فقهی]] شرط [[وجوب]] توریه هم هست؛ ولی مهم‌ترین شرط [[وجوب]] توریه در موارد [[اضطرار]] یا [[اکراه]] بر [[کذب]]، [[توانایی]] [[مضطر]] یا [[مکره]] نسبت به توریه کردن است و در فرض [[ناتوانی]] او، توریه [[واجب]] نیست.<ref>النهایه، ص۵۵۹؛ مغنی المحتاج، ج ۳، ص۸۸.</ref> البته برخی [[فقها]] با استناد به احادیثی که ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> درباره [[عمار یاسر]] آمده، گفته‌اند که در موارد [[اضطرار]] بر [[سوگند دروغ]]، حتی با [[توانایی]] یاد کننده [[سوگند]] بر توریه، توریه [[واجب]] نیست؛ با این [[استدلال]] که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} توریه را بر او [[واجب]] ندانسته است. <ref>جامع المدارک، ج ۵، ص۶۶؛ ج ۶، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[توریه (مقاله)|مقاله «توریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص .</ref>
.<ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[توریه (مقاله)|مقاله «توریه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص .</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش