پرش به محتوا

علم امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = علم امام | عنوان مدخل = علم امام | مداخل مرتبط = علم امام در حدیث - علم امام در کلام اسلامی | پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) }} == سنخیت دانش امامان{{عم}} == با ادله عقلی و مؤیدات روایی اثبات می‌شود امامی که در جای...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۵: خط ۲۵:


دانشمندان و متکلمان امامیه به اتفاق، علم امام را علم ربانی و الهی می‌دانند که گزارش اجمالی از رویکرد آنان در [[آینده]] ارائه خواهد شد. این سنخ از علم از طرق ویژه‌ای به [[امام]] [[افاضه]] می‌گردد. این نکته نیز در اینجا درخور ذکر است که مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن، این نیست که علم امام و [[احاطه علمی]] او به گونه علیت و معلولیت نیست؛ زیرا واضح است که علم به این معنا از خصایص ذات [[واجب‌الوجود]] است که احدی از ممکنات در آن با او [[شریک]] نیست، بلکه مراد از [[علم حضوری]] امام، انکشاف معلومات نزد اوست؟<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]]، ص ۷۱.</ref>.
دانشمندان و متکلمان امامیه به اتفاق، علم امام را علم ربانی و الهی می‌دانند که گزارش اجمالی از رویکرد آنان در [[آینده]] ارائه خواهد شد. این سنخ از علم از طرق ویژه‌ای به [[امام]] [[افاضه]] می‌گردد. این نکته نیز در اینجا درخور ذکر است که مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن، این نیست که علم امام و [[احاطه علمی]] او به گونه علیت و معلولیت نیست؛ زیرا واضح است که علم به این معنا از خصایص ذات [[واجب‌الوجود]] است که احدی از ممکنات در آن با او [[شریک]] نیست، بلکه مراد از [[علم حضوری]] امام، انکشاف معلومات نزد اوست؟<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]]، ص ۷۱.</ref>.
== شرک‌انگاری علم امامان ==
برخی به دلیل عدم توجه و بی‌دقتی درباره علم امام، از پذیرش گستره [[علمی]] امام ابا داشته، به کلی آن را [[انکار]] کرده‌اند. منشأ انکار آنان دو چیز است:
#این گستره علمی که [[شیعیان]] برای امام قائل‌اند، سر از [[شرک]] و غلو‌گرایی بر می‌آورد.
#با [[آیات قرآن]] سازگاری ندارد؛ زیرا در [[قرآن کریم]] آمده است که کسی به [[علم خداوند]] احاطه ندارد<ref>{{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ}} «و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]]، ص ۷۴.</ref>
=== تمایز علم خداوند و علم امام ===
شرک‌انگاری و غلوپنداری علم امام ناشی از عدم تمییز علم خداوند و علم امام است. اگر کسی به وجوه تمایز [[علم خدا]] و امام دقت کند، هرگز دچار چنین پندارهایی نخواهد شد. به [[طور]] کلی [[علم الهی]] از علم امام به وجوه ذیل تمایز می‌یابد:
# علم خدا عین ذات اوست، ولی علم امام، زائد بر ذاتش.
# [[علم خدا]] قدیم و [[ازلی]] است، اما علم امام، حادث و مسبوق به عدم و موهوب از سوی خداست.
# علم خدا نسبت به معلومات، به نحو علیت و معلولیت است و علم امام به نحو انکشاف.
# علم خدا نیازمند به توجه نیست، اما علم امام محتاج به توجه است.
# علم خدا نامحدود و لایتناهی است، ولی علم امام، محدود و متناهی<ref>سید محمد علی قاضی طباطبایی، رساله در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام، ضمیمه هفده رساله فارسی، رضا استادی، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref>.
چنان که ذکرش رفت، [[انکار]] [[گستره علم امام]] و [[شرک]] انگاشتن آن ناشی از نا [[آگاهی]] از تفاوت‌های علم خدا و علم امام است؛ وگرنه با [[حفظ]] تمایزهای ذکر شده، مجالی برای انکار علم امام و شرک انگاشتن آن باقی نمی‌ماند. تنافی داشتن با [[آیات قرآن]] نیز پنداری دور از [[واقعیت]] است؛ زیرا علم خدا همانند دیگر صفاتش، عین ذات اوست. بنابراین همان‌گونه که احاطه به ذات [[حق]] محال است، احاطه به [[علم]] او نیز محال است. پس مقصود از علم در [[آیه]] نامبرده، علم به معلومات است و در آیه نیز استثنا شده است که [[خداوند]] به برگزیدگانش هرچه بخواهد، از معلومات خود می‌دهد و این استثنا قطعاً تحقق یافته است و [[خدا]] [[قادر]] است هر مقدار از علمش را به [[پیامبر]] و [[امام]] [[افاضه]] کند.
برخی چنین پنداشته‌اند که گستره [[علمی]] امام با آن دسته از روایاتی که علم امام را قابل فزونی دانسته‌اند، تنافی دارد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>، ولی باید توجه داشت که این [[روایات]] ناظر به [[علم عادی امام]] است و با [[وسعت علم امام]] ناسازگار نیست؛ زیرا [[افزایش علم امام]] در [[علوم عادی]] امام است و آن را نباید با علم وی به حسب [[مقام]] [[نورانیت]] خلط کرد. تجدد و تدریج به حسب [[علم عادی]] که مربوط به مقام عنصری اوست، مانع از تحقیق علم مقام نورانیت نیست، که اولین مخلوق و صادر نخست و فعلیت محض است. پس ممکن است که [[امام]] به حسب [[مقام]] [[نورانیت]]، به چیزی [[علم]] ثابت داشته باشد و علم به همان معلوم به حسب مقام عنصری، منوط به [[الهام]] جدیدی باشد<ref>علامه طباطبایی، پاسخ به قسمتی از کتاب عصای موسی، ضمیمه سرگذشت کتاب شهید جاوید، تألیف رضا استادی، حسن، ص۵۵۴ و ۵۴۷.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲]]، ص ۷۴.</ref>
== تکلیف‌آور بودن علم امام ==
آیا [[ائمه]] مجاز بوده‌اند از [[علم]] و [[دانش غیبی]] که ابزار [[امامت]] و لازمه [[رهبری]] و [[دفاع از دین]] بوده است، در امور شخصی نیز استفاده کنند یا نه؟ پس از [[اثبات]] [[علم الهی]] و موهوبی [[امام]] از منظر [[علامه جوادی آملی]]، اینک جای این [[پرسش]] باقی می‌ماند که آیا علامه، عمل بر اساس [[علم موهوبی]] را بر امام لازم می‌داند یانه؟ آیا امام در برابر [[علم خاص]] خود تکلیفی ندارد؟ مثلاً اگر فرد عادی، [[زمان]] امتحانش را بداند، خود را برای آن آماده و مطابق علم خویش عمل خواهد کرد. با این بیان، اگر امام [[معصوم]] بر اساس [[علم غیب]] خود از زمان شهادتش یا نتیجه [[جنگ]] و یا [[حیله]] [[دشمن]] [[آگاه]] باشد و قاتلش را نیز بشناسد، آیا باید بر اساس علم خود عمل نماید و در محل شهادتش حضور یابد؟ با وجود این که حفظ جان [[واجب]] است، [[تکلیف]] او چیست؟
از نظر علامه جوادی آملی، [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} دو علم دارند: علومی که از راه‌های عادی به دست می‌آید و علومی که از راه‌های غیرعادی و نامتعارف حاصل می‌شود. اگر علم از راه عادی به دست آمد و شرایط حجت شرعی تمام شد، تکلیف‌آور است، ولی علم غیب از راه عادی به دست نمی‌آید و علم به [[قضا و قدر]] و [[لوح محفوظ]] است و بنابراین امر و نهی و تکلیف به ارمغان نمی‌آورد. [[علم غیب امام]] مثل [[علمی]] است که [[فرشتگان]] دارند، ولی تکلیف به آن تعلق نمی‌گیرد. [[حکمت الهی]] بر این تعلق گرفته است که [[معصومان]] نیز مانند انسان‌های دیگر آزموده شوند. از این رو حضرات [[معصومین]] نیز مانند سایر [[مردم]]، [[مکلف]] به [[تکالیف الهی]] بودند و باید طبق [[علم عادی]] [[رفتار]] می‌کردند. آنان در مواردی که [[خداوند]] به آنها اجازه می‌داد، برای [[حفظ]] و [[عزت]] [[دین]] از [[علم غیب]] نیز استفاده می‌کردند، ولی اصل بر این است که در جریان امور ظاهری از [[علوم عادی]] بهره گیرند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.</ref>.
بنابراین، [[آگاهی]] [[ائمه]] از [[سرنوشت]] غیبی‌شان تکلیف‌آور نبود و از این جهت از آن [[علم]] استفاده نمی‌کردند، مگر در موارد خاص که از سوی [[خداوند متعال]] [[مأمور]] به استفاده از آن می‌شدند وگرنه معیار [[تکلیف]]، [[علم عادی]] بود، نه علم ناعادی. از این رو اگر از راه‌های عادی به نقشه [[دشمن]] پی می‌بردند و شرایطشان مانند [[شرایط امام]] حسین {{ع}} نمی‌بود، حتماً برای خنثاکردنش [[اقدام]] می‌کردند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی]]، ص ۱۴۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۴٬۴۷۹

ویرایش