تعصب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
در کتابهای اخلاقی، [[اندیشمندان]] [[اخلاق]] در [[جهان اسلام]]، این موضوع را به صورت مستقل مورد بحث قرار ندادهاند مثلاً صاحب [[جامع السعادات]] آنجا که درباره [[جهل مرکب]] بحث میکند، یکی از عوامل آن را تعصب میشمارد<ref>ترجمه جامع السعادات، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. تعصب یکی از [[رذائل]] مربوط به [[اخلاق]] [[اعتقادی]] یا [[باورها]] است و هنگامی جایگاه [[واقعی]] خود را پیدا میکند که چیزی به نام اخلاق [[باور]] طرح شود، امری که در کتابهای اخلاقی [[فرهنگ اسلامی]] حضوری کمرنگ دارد.<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[تعصب (مقاله)|مقاله «تعصب»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | در کتابهای اخلاقی، [[اندیشمندان]] [[اخلاق]] در [[جهان اسلام]]، این موضوع را به صورت مستقل مورد بحث قرار ندادهاند مثلاً صاحب [[جامع السعادات]] آنجا که درباره [[جهل مرکب]] بحث میکند، یکی از عوامل آن را تعصب میشمارد<ref>ترجمه جامع السعادات، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. تعصب یکی از [[رذائل]] مربوط به [[اخلاق]] [[اعتقادی]] یا [[باورها]] است و هنگامی جایگاه [[واقعی]] خود را پیدا میکند که چیزی به نام اخلاق [[باور]] طرح شود، امری که در کتابهای اخلاقی [[فرهنگ اسلامی]] حضوری کمرنگ دارد.<ref>[[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[تعصب (مقاله)|مقاله «تعصب»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
==سرسختى و [[تعصب]] برآمده از [[جهالت]]== | |||
[[حمیت]] از ریشه «ح ـ م ـ ى» در اصل به معناى حرارت است<ref>العين، ج ۳، ص۳۱۱ - ۳۱۳؛ مفردات، ص۱۳۲، «حمى».</ref> و سپس در معانى [[غیرت]] و مردانگى<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۲۳۹؛ فرهنگ فارسى، ج ۱، ص۱۳۷۵، «حميت».</ref>، جلوگیرى و [[دفاع]] از چیزى<ref>العين، ج ۳، ص۳۱۲ - ۳۱۳.</ref>، تلاش براى نگهدارى از چیزى که نباید در نگهدارىاش سستى کرد<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۲۳۹؛ لغتنامه، ج ۶، ص۹۲۰۸، «حميت».</ref>، [[عار]] داشتن از انجام دادن کارى<ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص۱۹۹، «حمى».</ref>، [[خشم]] گرفتن و [[برانگیختن]] نیروى [[غضب]] به کار رفته است<ref>جامع السعادات، ج ۱، ص۲۳۹.</ref>. حمیت با تعصب، تنگاتنگ پیوند دارد، به گونهاى که حمیت معادل [[عصبیت]] و تعصب<ref>تفسير قرطبى، ج ۱۶، ص۲۸۸ - ۲۸۹؛ جامع السعادات، ج ۱، ص۳۱۷؛ التحقيق، ج ۲، ص۲۸۹، «حمى».</ref> یا یکى از مظاهر آن<ref>المفصل، ج ۴، ص۳۹۶.</ref> شمرده شده است. تعصب در لغت به معناى [[حمایت]] و دفاع از [[نزدیکان]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۶۰۶، «عصب».</ref> و در [[علم اخلاق]] به تلاش گفتارى یا عملى شخص براى حمایت از خویش یا امور نسبت یافته با وى، مانند [[دین]]، نزدیکان و همشهریان، گفته مىشود. [[عالمان]] [[اخلاق]]، تعصب را دو گونه [[پسندیده]] و [[ناپسند]] و اوّلى را در جایى مىدانند که فرد به [[حق]] و [[انصاف]] از چیزى حمایت کند و به آن غیرت اطلاق مىکنند و دومى را به حمایت [[باطل]] و غیرمنصفانه اختصاص دادهاند<ref>جامعالسعادات، ج ۱، ص۳۱۷ - ۳۱۸.</ref>. با آنکه تعصب و حمیت پسندیده را از [[ملکات]] [[شریف]] و نتیجه [[شجاعت]] و بزرگى نفس دانستهاند<ref>همان، ص۲۳۹.</ref>، تعصب و حمیت معمولاً به گونه افراطآمیز و [[نکوهیده]] آن گفته مىشود<ref>همان، ص۸۵، ۳۱۸.</ref>، از این رو گاه به معناى دفاع از نزدیکان خود هرچند [[ظالم]] باشند به کار رفته است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۶۰۶، «عصب».</ref>. [[متعصب]]، بیش از آنکه بر [[تجربه]] فردىاش تکیه کند، به نظر رایج [[جامعه]] [[گرایش]] دارد<ref>روانشناسى اجتماعى، ج ۲، ص۵۳۷ - ۵۳۹.</ref>. [[حمیت]] از انگیزههاى [[افعال]] [[انسان]] و جایگاه آن در [[قلب]] است و بر اساس ظاهر [[آیه قرآن]]، [[اراده انسان]] در ایجاد آن نقش دارد: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> در [[اسلام]]، [[جنگ]] و هر کار دیگرى برپایه تعصبِ [[ناپسند]] بىارزش است و باید عمل براى [[بزرگداشت]] راه الهى باشد، از اینرو در [[روایات]] اسلامى حمیت و [[تعصب]]، شدیدا [[نکوهش]] شده<ref>الكافى، ج ۲، ص۳۰۸؛ سنن ابى داود، ج ۲، ص۵۰۲ - ۵۰۳.</ref>، به گونهاى که ضدانصاف شمرده شده<ref>الكافى، ج ۱، ص۲۰.</ref>، بودنش در هرکس به [[محشور]] شدن او با [[اهل]] [[جاهلیت]] مىانجامد<ref>الكافى، ج ۲، ص۳۰۸.</ref>، اولیاى [[دین]] از آن به [[خدا]] [[پناه]] مىبردند<ref>الخصال، ج ۱، ص۳۲۹؛ صحيفه سجاديه، دعاء ۸.</ref>، جز متعصِب، شخصى نیز که به او تعصب ورزیده شود، اگر زمینهاش را فراهم کرده یا از آن [[خشنود]] باشد<ref>شرح اصول كافى، ج ۹، ص۳۲۱.</ref>، بیرون از حوزه [[ایمان]] قلمداد شده است<ref>الكافى، ج ۲، ص۳۰۷.</ref>. در کنار [[مذمت]] از جنبههاى منفى آن در منابع اسلامى، جنبههاى مثبتى نیز براى حمیت وجود دارد. (گونههاى حمیت) واژه حمیت به شکلى خاص در یک آیه قرآن ذکر شده است: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> و از همین ریشه، مشتقات دیگرى به معناى [[گرما]] به کار رفتهاند: {{متن قرآن|يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ...}}<ref>«روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|تَصْلَىٰ نَارًا حَامِيَةًۭ}}<ref>«به آتشی بسیار سوزان درمیآیند،» سوره غاشیه، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|نَارٌ حَامِيَةٌۢ}}<ref>«آتشی (سخت) سوزان است» سوره قارعه، آیه ۱۱.</ref> که به موضوع مورد بحث ربط ندارند. به جز ریشه «ح ـ م ـ ى» مباحث [[حمیت]] و [[تعصب]] در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] هم یاد شدهاند؛ مانند سخن [[یهودیان]] به پیروانشان که تنها [[پیروان]] [[دین]] خود را [[تصدیق]] کنند<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُؤْمِنُوٓا۟ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن يُؤْتَىٰٓ أَحَدٌۭ مِّثْلَ مَآ أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْفَضْلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ}} «و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بیگمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما دادهاند میدهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره آلعمران، آیه ۷۳.</ref>.)<ref>جامع البيان، ج ۳، ص۲۲۳؛ مجمع البيان، ج ۲، ص۳۲۲.</ref> و جایز شمردن [[خیانت]] در [[امانت]] درباره غیر [[اهلکتاب]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍۢ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍۢ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًۭا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى ٱلْأُمِّيِّـۧنَ سَبِيلٌۭ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آلعمران، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مجمعالبيان، ج ۲، ص۳۲۶؛ الكشاف، ج ۱، ص۳۷۵.</ref>، تأکید [[برادران یوسف]] بر برترى جمع خویش از یوسف{{ع}} و شایستگى بیشترشان براى [[محبت]] پدر<ref>الكشاف، ج ۲، ص۴۴۶؛ تفسير بيضاوى، ج ۲، ص۱۵۶.</ref>، [[تقلید]] [[مشرکان مکه]] از گذشتگان خویش و [[برتر]] شمردن آنان<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْـًۭٔا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>.<ref>تفسير ثعلبى، ج ۲، ص۳۹ - ۴۰؛ تفسير بيضاوى، ج ۱، ص۱۱۹.</ref>، تأکید [[قرآن]] بر [[عدالت]] ورزیدن حتى در مورد [[دشمنان]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَـَٔانُ قَوْمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعْدِلُوا۟ ٱعْدِلُوا۟ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرٌۢ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>.<ref>مجمع البيان، ج ۳، ص۲۹۲.</ref> و [[انکار]] و [[ابطال]] هریک از [[یهود]] و [[نصارا]] نسبت به [[دین]] دیگرى.<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ ٱلْيَهُودُ لَيْسَتِ ٱلنَّصَـٰرَىٰ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَقَالَتِ ٱلنَّصَـٰرَىٰ لَيْسَتِ ٱلْيَهُودُ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَهُمْ يَتْلُونَ ٱلْكِتَـٰبَ كَذَٰلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَٱللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}} «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref>.<ref>الصافى، ج ۱، ص۱۸۰ - ۱۸۱.</ref> با توجه به پیوند معنایى بسیار میان [[حمیت]] و [[عصبیت]]، این مدخل بیشتر در بردارنده مباحث کلى در زمینه حمیت و عصبیت است.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۳۹۵.</ref>. | |||
==نقش و جایگاه حمیت در دوره [[ظهور اسلام]]== | |||
حمیت در بستر [[فرهنگ]] قبیلهاى [[جاهلیت]] در [[جزیرهالعرب]]، جایگاهى محورى داشت که متأثر از اوضاع جغرافیایى آنجا و شیوه زندگى بیابانى و وضعیت زندگى بدوى و جهانبینى دوره جاهلى بود<ref>حوزه و دانشگاه، ش ۲۴ - ۲۵، ص۱۳۰ - ۱۳۵، «جامعهشناسى تاريخى دوران بعثت».</ref>. هر [[قبیله]] داراى سه رکن اجتماعى (اشتراک در اجداد و همخون بودن)، روانى ([[روحیه]] [[تعصب]] نسبت به [[حفظ نظام]]، و فرهنگ قبیله خود) و فرهنگى (افتخارات قبیله) است. [[روح]] قبیلهگرایى، سرچشمه همه اندیشههاى اخلاقى اصیلى بود که [[جامعه]] [[عرب]] بر پایه آن ساخته شده بود<ref>مفاهيم اخلاقى، ص۱۰۸.</ref> و در آن الگوى اجتماعى، چنین انگاشته مىشد که همه سجایاى [[شریف]] و متعالى در [[شخصیت]] قبیله نمود مىیابد نه افراد آن<ref>همان، ص۱۲۲.</ref>. اساس [[نظام قبیله]]، بر تعصب [[اهل]] و [[عشیره]] و دیگر متفرعات قبیله بوده است و در چنین وضعیتى، [[علم]] [[انساب]] ـ که همان [[شناخت]] روابط خونى [[قبایل]] بود ـ بسیار پر اهمیت بود<ref>الانساب، ج ۱، ص۲.</ref>. از لوازم تعصب، آن است که هرکس افراد قبیله و عشیره و... خود را یارى کند؛ [[ستمکار]] باشند یا ستمدیده<ref>المفصل، ج ۴، ص۳۹۲.</ref>. تعصب، اثر مهمى در [[حیات]] سیاسى اجتماعى [[عرب پیش از اسلام]] داشت<ref>الاغانى، ج ۳، ص۲۹.</ref> و از ضروریات زندگى جاهلى ـ به ویژه قبایل بیاباننشین ـ براى [[حفظ]] ساختار و [[ارتباطات]] اجتماعى به شمار مىرفت و مانعى در مقابل [[تجاوز]] ساکنان [[جزیرهالعرب]] به یکدیگر بود؛ [[دفاع]] و [[حمایت]] از [[قبیله]]، تنها با بودن [[تعصب]] خونى در میان افراد آن شدنى بود<ref>المفصل، ج ۴، ص۳۹۷.</ref>. [[انتقام]]، از نمودهاى [[عصبیت]] است که در آن اگر شخصى فرد قبیلهاى دیگر را مىکشت، جانش در [[امان]] نبود و در هرجا که پنهان مىشد، دهها سال تعقیب مىشد و هریک از افراد قبیله مقتول که به او دست مىیافت، او را مىکشت؛ یا اینکه بستگان نزدیکش به ترتیب نزدیک بودن، کشته مىشدند<ref>همان، ص۳۹۲ - ۳۹۷.</ref>. عضو هر [[خاندان]] وقتى که مىدید به یکى از [[نزدیکان]] او [[ستم]] شده است، در خود خوارى [[حس]] مىکرد و آن را [[توهین]] به خود مىشمرد و عبارات «[[خون]] را فقط خون مىشوید» که یادآور انتقام است و «برادرت را یارى کن؛ چه [[ظالم]] باشد و چه [[مظلوم]]» که یادآور یارى کردن افراد قبیله است، از شعارهاى معروف [[جاهلیت]] بودند<ref>همان، ص۴۰۲.</ref>. در چنین اوضاعى، گاه [[خانواده]] مقتول به کشتن [[قاتل]] یا یک نفر از خاندانش ناخشنود بوده و در قبال یک نفر، چند تن کشته مىشدند. در [[اسلام]]، ضمن حفظ [[حق قصاص]]، با زیاده روى در [[کشتار]] [[مبارزه]] شد: {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا۟ ٱلنَّفْسَ ٱلَّتِى حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًۭا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلْطَـٰنًۭا فَلَا يُسْرِف فِّى ٱلْقَتْلِ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورًۭا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸-۱۷۹.</ref> در [[تعصب]] [[جاهلیت]] عربى، به [[ارث]] بردن و به [[اختیار]] گرفتن [[زن]] پدر از سوى پسر، پس از فوت پدر یا [[طلاق]]، نمودارى از محکومیت و [[اسارت]] زن، و [[عصبیت]] قومى و قبیلگى بود، تا مبادا زن اگر به اختیار خود شوهر گزیند، به [[قبیله]] و [[قوم]] دیگر برود که [[ننگ]] و عارى براى کسان و قبیله شوهر گذشتهاش باشد<ref>پرتوى از قرآن، ج ۶، ص۱۳۱.</ref>. اینگونه [[ازدواج]] در [[قرآن]] یاد و شدید [[نکوهش]] شده است: {{متن قرآن|... إِنَّهُۥ كَانَ فَـٰحِشَةًۭ وَمَقْتًۭا وَسَآءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref> عنصر تعصب و [[حمیت]] در دوران پس از [[اسلام]] هم در حوادث به گونه مهمى نقش داشته است: [[برانگیخته شدن]] حمیت [[عتبه]]، نقش اصلى در آغاز [[جنگ بدر]] با [[نبرد تن به تن]] داشت <ref>البداية والنهايه، ج ۳، ص۲۷۸.</ref>. در سال ششم هجرى که [[مسلمانان]] در نزدیکى [[مکه]] [[منتظر]] باز شدن راه [[حج]] بودند، [[کافران]] که حج آزادانه مسلمانانى را که [[قاتلان]] پدرانشان در [[جنگها]] بودند بىآبرویى مىشمردند<ref>نمونه، ج ۲۲، ص۹۶.</ref>، بر اثر تعصب جاهلى، خلاف [[آداب و سنن]] خودشان که در ماههاى [[حرام]] حتى به کُشندگان پدرشان آزارى نمىرساندند<ref>مجمعالبيان، ج ۹، ص۱۹۰.</ref> و با آنکه [[مسلمانان]] [[احرام]] بسته و قصد [[جنگ]] نداشتند، آنان را به جنگ [[تهدید]] و از ورودشان به [[مکه]] جلوگیرى کردند<ref>البداية والنهايه، ج ۴، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref>. [[کافران]] پس از اینکه در پى این رخداد، [[عهدنامه]] [[صلح حدیبیه]] با مسلمانان [[امضا]] کردند، با [[نوشتن]] [[نام خدا]] به شکل «بسم اللّهالرحمن [[الرحیم]]» در آغاز آن نیز [[مخالفت]] ورزیدند<ref>تفسير قمى، ج ۲، ص۳۱۷؛ كشف الاسرار، ج ۹، ص۲۲۹.</ref>: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> [[حمیت]]، با وجود آثار منفىاش، ناخواسته از بخشى از دشوارىهاى تبلیغى [[پیامبر]]{{صل}} کاست، به گونهاى که در نتیجه شدت [[عصبیت]] و [[حمایت]] لحظه به لحظه [[خاندان هاشم]]، از آن حضرت، ایشان توانستند با وجود همه مخالفتها و کارشکنىهاى طبقات دیگر [[قریش]]، به [[تبلیغ رسالت]] خویش در مکه بپردازند<ref>مفاهيم اخلاقى، ص۱۱۵.</ref>. این ویژگى روانى [[عربها]] بسیار در [[حفظ جان پیامبر]]{{صل}} نقش داشت و براى آن حضرت چنان پایگاهى پدید آورده بود که بنىهاشمِ [[مسلمان]] و [[کافر]]، بر اثر [[تعصب]] طایفهاى خود، سختىهاى محاصره اقتصادى در شعب ابىطالب را تاب آوردند. مصداق دیگر بهرهمندى مناسب [[رسول خدا]]{{صل}} از این [[خصلت]]، ازدواجهاى ایشان با زنانى از [[قبایل]] گوناگون بود که به گونه مهمى در [[اسلام آوردن]] [[عرب]] [[متعصب]] نقش داشت<ref>پرتوى از قرآن، ج ۶، ص۶۶.</ref>.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۳۹۷.</ref>. | |||
==رویارویى [[اسلام]] با حمیت== | |||
از آنجا که تعصب در مواردى مانند [[دفاع از خانواده]]، موقعیت، [[وطن]] و... ریشه در [[فطرت انسان]] دارد و [[اسلام]] هم [[دین]] [[فطرت]] است، اسلام به الغاى [[تعصب]] نپرداخت و آن را یکسره [[باطل]] نخواند، بلکه اصلش را [[حفظ]] کرد و به آن جهت داد<ref>الميزان، ج ۴، ص۴۲۰.</ref>. اسلام، کنار [[مبارزه]] با ارکان [[جاهلیت]]، بسیارى از اصطلاحات و مفاهیم کلیدى مربوط به آن [[فرهنگ]] و جهانبینى را دستخوش [[تغییر]] و تبدیل معنایى، بسط، محدودیت یا [[تحول]] کلى کرد<ref>مفاهيم اخلاقى، ص۹۷ - ۱۰۶.</ref> که [[حمیت]] یکى از آنهاست. در فرهنگ اسلامى، حمیت، مانند دیگر [[آرمانها]] و کمالهاى مطلوب اخلاقى بیاباننشینى، کامل [[نکوهش]] نشده، بلکه جنبههاى مثبت آن [[ستوده]] شده و در [[تعالیم اسلام]]، حتى جنبههاى منفى آن به سمت [[فضایل]] اخلاقى جهتدهى شدهاند؛ براى نمونه [[پیامبر]]{{صل}} در یکى از درگیرىهاى داخلى [[مهاجران]] و [[انصار]] فرمود: برادرت را یارى کن؛ خواه [[ستمکار]] باشد یا ستمدیده و سپس این [[شعار]] حمیت جاهلى را به گونهاى اسلامى [[تفسیر]] کرده و چنین جهت دادند که یارى کردن برادرى که [[ظالم]] است، آن است که از [[ستم]] بازداشته شود<ref>سنن الدارمى، ج ۲، ص۳۱۱؛ صحيح البخارى، ج ۳، ص۹۸؛ ج ۸، ص۵۹.</ref>؛ همچنین ایشان تنها به [[آموختن]] آن قسمت از [[علم]] [[انساب]] سفارش کردند که براى [[شناخت]] بستگان و [[صله رحم]] سودمند باشد<ref>عوالى اللئالى، ج ۲، ص۲۷۵.</ref>. در مقابل، با تعصب و حمیتى که برخاسته از [[روحیه]] جاهلى و سبب ناعدالتى و ایستادن در برابر [[حق]] مىگردید، از راههاى گوناکون به مبارزه برخاست؛ یکى از این راهها، تأکید بر اصول درستى است که در [[تقابل]] با [[فکر]] تعصبى است. مطابق [[قرآن]] و [[سخنان پیامبر]]<ref>تحف العقول، ص۳۰ - ۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص۳۸۱ - ۳۸۲.</ref> همه مؤمنانِ برده، [[آزاد]]، وابسته به [[قبایل]] [[شریف]] و داراى حسب و [[نسب]] و [[والیان]] و افراد غریبه مساوى هستند و تعصب درباره [[معتقدات]] موروثى خود<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْـًۭٔا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و [[تفاخر]] به افراد [[قبیله]] خویش<ref>اسباب النزول، ص۴۹۰.</ref>، که از موانع [[دعوت پیامبر]]{{صل}} بود، [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَـٰكُم مِّن ذَكَرٍۢ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَـٰكُمْ شُعُوبًۭا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓا۟ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ ٱللَّهِ أَتْقَىٰكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌۭ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> جنبه دیگر [[مبارزه]] با [[تعصب]] در [[قرآن]]، تقبیح [[اطاعت کورکورانه]] از بزرگان و رؤساى<ref>المفصل، ج ۴، ص۳۴۵.</ref> [[قوم]] است که در [[نظام]] قبیلگى در [[جاهلیت]]، در [[حکم]] [[روح]] و [[شعار]] قبیله بودند: {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref> قرآن حتى [[اطاعت]] از [[والدین]] را در موارد [[گناه]] جایز ندانسته: {{متن قرآن|وَإِن جَـٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشْرِكَ بِى مَا لَيْسَ لَكَ بِهِۦ عِلْمٌۭ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِى ٱلدُّنْيَا مَعْرُوفًۭا وَٱتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز میگردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید میآگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref> و صراحتا به [[مؤمنان]] دستور مىدهد [[حق]] را بگویند، گرچه ضد خود، والدین یا نزدیکانشان باشد: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ بِٱلْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمْ أَوِ ٱلْوَٰلِدَيْنِ وَٱلْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًۭا فَٱللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا۟ ٱلْهَوَىٰٓ أَن تَعْدِلُوا۟ وَإِن تَلْوُۥٓا۟ أَوْ تُعْرِضُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًۭا}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> [[تشویق]] [[مسلمانان]] به [[مدنیت]] و بازداشتن مسلمانان [[شهرنشین]] از بازگشت به زندگى پیشین خود در صحرا<ref>دعائم الاسلام، ج ۲، ص۴۵۷ - ۴۵۸؛ نك: من لايحضره الفقيه، ج ۳، ص۴۲۶.</ref> و تقبیح [[اعراب]] بیابانگرد<ref>عللالشرايع، ج ۲، ص۵۹۹؛ الكافى، ج ۸، ص۱۶۶؛ من لايحضره الفقيه، ج ۳، ص۴۶۹.</ref>: {{متن قرآن|الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ}}<ref>«تازیان بیاباننشین کفرگراتر و نفاقگراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.</ref>.<ref>تفسير قمى، ج ۱، ص۲۷۹.</ref> در جهت تلاش [[اسلام]] براى فرهنگسازى بر ضد [[تعصب]] با تأکید بر [[علم]] و [[ایمان]] فهمپذیر است. با وجود همه کوششهاى یاد شده در [[مبارزه]] با [[حمیت]] و [[غیرت]] [[جاهلانه]]، شواهدى از وجود آن در [[زمان رسول خدا]]<ref>الاوائل، ص۱۲۷؛ تاريخ دمشق، ج ۵، ص۱۲۳.</ref> و دوره [[خلفاء]]<ref>المفصل، ج ۴، ص۳۱۹.</ref> و پس از ایشان<ref>الاغانى، ج ۹، ص۱۲۰؛ ج ۱۶، ص۳۵۷.</ref> در دست است.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۳۹۹.</ref>. | |||
==گونه هاى حمیت== | |||
در متون اسلامى، تعصب بیشتر [[مذموم]] است؛ اما گاه گونههایى از حمیت به شکل خاص [[ستایش]] شدهاند، بنابراین مىتوان حمیت را به دو گونه [[پسندیده]] و [[ناپسند]] بخش کرد: | |||
#'''حمیت [[پسندیده]]''': آنگونه که بعضى [[مفسران]] {{متن قرآن|حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ}} را در [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> قید احترازى دانستهاند<ref>راهنما، ج ۱۷، ص۵۷۵.</ref>. [[تعصب]] برناخاسته از [[جهالت]] و پافشارى بر ارزشهاى عالمانه و منطقى، امرى [[ستوده]] است و بر اثر [[تسلط]] [[روحیه]] [[حمیت]] بر [[مؤمن]]، وى در راه [[حق]] از [[جان]] و [[مال]] خود کم نمىگذارد<ref>معراج السعاده، ج ۱، ص۲۱۲ - ۲۱۳.</ref>. دامنه حمیت به اندازه گستره حق، وسیع است، از این رو در کتابهاى اخلاقى، حمیت را به معناى عام نگهبانى از [[دین]]، [[آبرو]]، [[همسر]]، [[اولاد]] و [[اموال]] دانسته و گاه مترادف با [[غیرت]] به کار بردهاند<ref>معراج السعاده، ج ۱، ص۲۸۴.</ref>. فقدان حمیت در [[انسان]]، از [[تفریط]] در [[قوه غضب]] برمىخیزد و حمیتِ پسندیده، برآیند [[تعادل]] در این [[قوه]] است، چنانکه [[غضب]] موسى{{ع}} هنگام روبهرو شدن با گوسالهپرستى قومش<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوْمِهِۦ غَضْبَـٰنَ أَسِفًۭا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِنۢ بَعْدِىٓ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى ٱلْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُۥٓ إِلَيْهِ قَالَ ٱبْنَ أُمَّ إِنَّ ٱلْقَوْمَ ٱسْتَضْعَفُونِى وَكَادُوا۟ يَقْتُلُونَنِى فَلَا تُشْمِتْ بِىَ ٱلْأَعْدَآءَ وَلَا تَجْعَلْنِى مَعَ ٱلْقَوْمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ}} «و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref> حمیتى براى [[دین]] بود<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص۲۰۴.</ref> و اینگونه [[حمیت]] که به خشمى در جهت اهداف [[حق]] پایان مىپذیرد، [[ممدوح]] است. [[شناخت]] حمیت [[پسندیده]] از [[ناپسند]]، به عدم [[تجاوز]] [[انسان]] در [[حمایت از حق]] و [[انصاف]] است<ref>معراجالسعاده، ج ۱، ص۲۸۴.</ref>. | |||
#'''حمیت ناپسند''': در حمیت ناپسند، انسان [[بدکاران]] قومش را بهتر از [[خوبان]] [[قوم]] دیگر مىداند و آنان را در راه [[ستم]] یارى مىدهد<ref>الكافى، ج ۲، ص۳۰۸.</ref>. [[دفاع]] افراطى از قوم، [[قبیله]]، نژاد و [[وطن]]، انگیزه [[اعمال]] بىدرایت و سرچشمه بسیارى از [[جنگها]] در بستر [[تاریخ]] و عاملى براى انتقال [[خرافات]] و زشتىها به [[اقوام]] دیگر، در [[پوشش]] [[آداب و سنن]] قبیله و نژاد بوده است<ref>نمونه، ج ۲۲، ص۹۶.</ref>. [[تسلط]] [[روحیه]] [[تعصب]] بر [[عالمان]] دینى مانند تعصب علماى [[یهود]] در [[عهد پیامبر]]<ref>انوار العرفان، ج ۲، ص۱۹۷.</ref> سبب [[تحریف]] لفظى یا معنوى دین مىشود، به گونهاى که گاه [[آیین]] الهى به رنگ [[تعصبات]] مبلّغان درمىآید<ref>پرتوى از قرآن، ج ۳، ص۴۰۴.</ref>: {{متن قرآن|مِّنَ ٱلَّذِينَ هَادُوا۟ يُحَرِّفُونَ ٱلْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَٱسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍۢ وَرَٰعِنَا لَيًّۢا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًۭا فِى ٱلدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَٱسْمَعْ وَٱنظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًۭا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَـٰكِن لَّعَنَهُمُ ٱللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًۭا}}<ref>«برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.</ref> افزون بر آن، مصادیقى براى تعصب ناپسند در [[قرآن]] یاد شده است: | |||
##تعصب [[ابلیس]] به ماده [[خلقت]] خویش ([[آتش]]) در سنجش با ماده [[آفرینش انسان]] (خاک): {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> | |||
##[[تعصب]] [[اهل کتاب]] که [[هدایت]] را ویژه خود و جز خودشان همه را [[گمراه]] مىدانستند: {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> این تعصب، مانع [[ایمان]] آنان به [[پیامبر]]{{صل}} مىشد: {{متن قرآن|وَلَا تُؤْمِنُوٓا۟ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن يُؤْتَىٰٓ أَحَدٌۭ مِّثْلَ مَآ أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ ٱلْفَضْلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ}}<ref>«و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بیگمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما دادهاند میدهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره آلعمران، آیه ۷۳.</ref> با آنکه نشانههاى پیامبر{{صل}} را در کتاب آسمانى خود خوانده بودند و بىصبرانه [[منتظر]] ظهورش بودند و با ظهور او [[امید]] پیروزى بر [[دشمنان]] را داشتند، به او ایمان نیاوردند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>.<ref>نمونه، ج ۱، ص۳۳۴.</ref> و تنها در صورتى که [[پیامبر]] دینشان را مىپذیرفت، از او [[خشنود]] مىشدند: {{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref> | |||
##[[تعصب]] [[بتپرستان]] [[مکه]] بر [[عقاید]] [[باطل]] خود<ref>{{متن قرآن|إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ ءَالِهَتِنَا لَوْلَآ أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ ٱلْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا}} «به راستی نزدیک بود ما را از (پرستش) خدایانمان- اگر بر آن شکیبایی نمیورزیدیم- گمراه گرداند و به زودی هنگامی که عذاب را بنگرند خواهند دانست که چه کس گمراهتر است» سوره فرقان، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَلَآ أَنتُمْ عَـٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ}} «و شما پرستشگران پرستیده من نیستید» سوره کافرون، آیه ۳.</ref> و سرسختى آنان در برابر سخن [[حق]].<ref>{{متن قرآن|فَإِنَّمَا يَسَّرْنَـٰهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِۦ قَوْمًۭا لُّدًّۭا}} «باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزهجو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.</ref> آنان حتى به [[سوگند]] سخت خود براى پیروى از پیامبر بیمدهنده پاىبند نبودند: {{متن قرآن|وَأَقْسَمُوا۟ بِٱللَّهِ جَهْدَ أَيْمَـٰنِهِمْ لَئِن جَآءَهُمْ نَذِيرٌۭ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَىٰ مِنْ إِحْدَى ٱلْأُمَمِ فَلَمَّا جَآءَهُمْ نَذِيرٌۭ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا}}<ref>«و سختترین سوگندهای خود را خوردند که اگر بیمدهندهای نزد آنان آید بیگمان از هر یک از امّتها رهیافتهتر میشوند امّا چون بیمدهندهای نزدشان آمد جز بر رمیدنشان نیفزود» سوره فاطر، آیه ۴۲.</ref> و [[تعصب]] یاد شده به [[استهزاء]] [[پیامبر]]{{صل}}: {{متن قرآن|وَإِذَا رَءَاكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَـٰذَا ٱلَّذِى يَذْكُرُ ءَالِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ ٱلرَّحْمَـٰنِ هُمْ كَـٰفِرُونَ}}<ref>«و چون کافران تو را ببینند، جز به ریشخند نمیگیرندت (و میگویند) آیا این همان است که از خدایانتان (به بدی) یاد میکند؟ در حالی که آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند» سوره انبیاء، آیه ۳۶.</ref> نیز جلوگیرى از ورود [[مسلمانان]] به [[مسجدالحرام]] انجامید: {{متن قرآن|هُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَصَدُّوكُمْ عَنِ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْهَدْىَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُۥ وَلَوْلَا رِجَالٌۭ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَآءٌۭ مُّؤْمِنَـٰتٌۭ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَـُٔوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌۢ بِغَيْرِ عِلْمٍۢ لِّيُدْخِلَ ٱللَّهُ فِى رَحْمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ لَوْ تَزَيَّلُوا۟ لَعَذَّبْنَا ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا * إِذْ جَعَلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فِى قُلُوبِهِمُ ٱلْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ ٱلْجَـٰهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ ٱلتَّقْوَىٰ وَكَانُوٓا۟ أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمًۭا}}<ref>«آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم * (یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۵-۲۶.</ref> | |||
##[[تعصبات]] درونگروهى که [[انسان]] را به [[عقاید]] خود دلخوش و سرگرم مىکند: {{متن قرآن|فَتَقَطَّعُوٓا۟ أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًۭا كُلُّ حِزْبٍۭ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ}}<ref>«آنگاه کار (دین) خود را در میان خویش پارهپاره کردند؛ هر گروهی بدانچه خود دارد شادمان است» سوره مؤمنون، آیه ۵۳.</ref> | |||
##[[تعصب]] عربى: [[قوم عرب]] داراى تعصب نژادى شدیدى بودند، بهگونهاى که اگر [[قرآن]] بر فردى [[غیر عرب]] نازل مىشد، به او [[ایمان]] نمىآوردند: {{متن قرآن|وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ * فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر آن را بر کسی غیر عربی زبان نازل کرده بودیم * که او آن را برایشان میخواند بدان ایمان نمیآوردند» سوره شعراء، آیه ۱۹۸-۱۹۹.</ref>تعصب به [[دوران جاهلیت]] منحصر نیست و از ابزارهایى است که همواره [[رهبران]] [[گمراه]] با تحریک آن در میان [[مردم]] بستر فرمانبردارى خود را فراهم مىکنند<ref>فى ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۷۱۶.</ref>. [[حمیت]] [[ناپسند]]، همواره حتى در [[روزگار]] جدید در چهره تعصب به [[خانه]]، [[خانواده]]، [[قوم]]، جنسیت، [[سرزمین]]<ref>همان، ص۳۵۳۷.</ref>، [[برانگیخته شدن]] شدید [[احساسات]] ملى به هنگام [[اهانت]] به [[مفاخر]] و [[رسوم]] اجتماعى و ادبى<ref>پرتوى از قرآن، ج ۱، ص۹۱ - ۹۲.</ref> رخ نموده است.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۴۰۰.</ref>. | |||
==نمونه هاى تعصب [[اقوام]] پیشین== | |||
[[قرآن کریم]] با بیان مصادیقى، به تعصب ورزى اقوام گذشته در قبال [[دعوت]] [[پیامبران]] اشاره و [[خدا]] در بیانى کلى یاد مىکند که خوشگذرانان [[امتها]] در برابر همه [[پیامبران پیشین]] بر [[آیین]] پدرانشان و پیروى از آن تأکید مىکردند: {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِى قَرْيَةٍۢ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٍۢ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَـٰرِهِم مُّقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref> بر پایه [[آیات]] ۹ ـ ۱۳ ابراهیم، [[کافران]] در رویارویى با نوح، [[هود]] و [[صالح]]{{عم}} و پس از [[شکست]] در [[محاجه]] و [[استدلال]] [[تهدید]] مىکردند<ref>الميزان، ج ۱۲، ص۳۴.</ref> که اگر به آیینشان درنیایند<ref>التبيان، ج ۶، ص۲۸۱ - ۲۸۲.</ref>، از [[سرزمین]] خود آنان را [[تبعید]] خواهند کرد: «... وقالَ الَّذینَ کَفَروا لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّکُم مِن اَرضِنا اَو لَتَعودُنَّ فى مِلَّتِنا». همین [[تعصب]] و تهدید عیناً درباره [[قوم شعیب]] نیز گزارش شده است: {{متن قرآن|قَالَ ٱلْمَلَأُ ٱلَّذِينَ ٱسْتَكْبَرُوا۟ مِن قَوْمِهِۦ لَنُخْرِجَنَّكَ يَـٰشُعَيْبُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِى مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَـٰرِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> تأکید ویژه [[قوم نوح]] بر [[پرستش]] بتهاى پنجگانه خویش: {{متن قرآن|وَقَالُوا۟ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّۭا وَلَا سُوَاعًۭا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًۭا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref> نمونهاى دیگر از تعصبورزى [[اقوام]] پیشین بر [[عقاید]] نادرست خویش است. عمو و [[قوم ابراهیم]] نیز در واکنش به [[دعوت]] وى به یکتاپرستى، او را به [[مرگ]] یا [[سوزاندن]] در [[آتش]] تهدید کردند<ref>جامع البيان، ج ۱۶، ص۶۸ - ۶۹؛ ج ۲۰، ص۹۱.</ref>: {{متن قرآن|فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ}}<ref>«اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید! و خداوند او را از آتش رهانید؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که ایمان دارند» سوره عنکبوت، آیه ۲۴.</ref> و [[فرعون]] نیز خطاب به قومش، علت تصمیم خود براى [[رفتار]] [[خشونتآمیز]] با موسى{{ع}} و [[قتل]] وى را [[ترس]] از [[تغییر]] [[آیین]] آنان یا فزونى [[یاران]] موسى{{ع}}، در نتیجه سرکشى، [[مخالفت]]، [[جنگ]] و سلب [[امنیت]] دانست<ref>الميزان، ج ۱۷، ص۳۲۸.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref>«و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.</ref> [[قوم عاد]] با پافشارى بر [[عقاید]] خویش و [[سفیه]] و [[دروغگو]] خواندن [[هود]]{{ع}} خطاب به او گفتند آیا آمدهاى تا ما تنها خداى یگانه را بپرستیم و از آنچه پدرانمان مىپرستیدند دست برداریم: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ * قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ * أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ * أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم * گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم * پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم * آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید * گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۶۶-۷۰.</ref>؛ ما به سبب سخن تو از خدایانمان دست نمىکشیم و تو را [[تصدیق]] نمىکنیم<ref>مجمع البيان، ج ۵، ص۲۹۸.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا۟ يَـٰهُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍۢ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِىٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: ای هود! برهانی برای ما نیاوردهای و ما با سخن تو از خدایانمان دست نمیکشیم و ما به تو ایمان نمیآوریم» سوره هود، آیه ۵۳.</ref> [[ترس]] از [[رفتار]] تعصبآمیز و وادار شدن به پیروى از [[آیین]] رسمى، در سخن [[اصحاب کهف]] پس از بیدارى از [[خواب]] دراز و هنگام فرستادن یکى از خودشان به [[شهر]] براى تهیه غذا نیز بازتاب یافته است؛ به همین سبب آنان به [[نماینده]] خویش تأکید کردند به گونهاى رفتار کند که کسى از [[حال]] و جایگاه آنان [[آگاه]] نگردد<ref>جامع البيان، ج ۱۵، ص۱۴۹؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص۳۳۴.</ref>: {{متن قرآن|وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا * وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و تو آنان را بیدار میپنداشتی در حالی که آنان خفتهاند و ما آنها را (در خواب) به راست و به چپ میغلتانیم و سگشان بازوان بر درگاه (غار) گسترده (و خفته) بود و اگر از (حال) آنان آگاه میشدی از آنها روی میگرداندی، سخت میگریختی و از بیم آنان آکنده میگشتی * و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۸-۱۹.</ref>.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۴۰۲.</ref>. | |||
==زمینه هاى [[تعصب]]== | |||
[[حمیت]] و تعصب زمینههایى دارد که در آیاتى بدانها اشاره شده است. | |||
#'''خودبزرگ بینى''': [[مشرکان]] در برابر [[دعوت پیامبر]]{{صل}} به [[توحید]]، [[استکبار]] ورزیده و آن را امرى [[زشت]] وانمود مىکردند که کسى بدان [[رغبت]] ندارد و با این کار مانع مىشدند که کسى به خود [[اجازه]] دهد درباره آن بیندیشد<ref>التحرير والتنوير، ج ۲۳، ص۲۷.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ * وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوٓا۟ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍۢ مَّجْنُونٍۭ}}<ref>«آنان چنان بودند که چون به آنها میگفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند * و میگفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟» سوره صافات، آیه ۳۵-۳۶.</ref> | |||
#'''توانگرى''': [[خدا]] در گفتارى کلى، توانگرى و [[رفاه]] را زمینه تعصبورزىهاى [[اقوام]] پیشین مىشمرد: {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِى قَرْيَةٍۢ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٍۢ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَـٰرِهِم مُّقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref> | |||
#'''دوستى یا دشمنى با دیگران''': از آیاتى که به [[مؤمنان]] دستور مىدهد [[انصاف]] و [[عدالت]] را درباره [[خویشاوندان]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ بِٱلْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمْ أَوِ ٱلْوَٰلِدَيْنِ وَٱلْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًۭا فَٱللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا۟ ٱلْهَوَىٰٓ أَن تَعْدِلُوا۟ وَإِن تَلْوُۥٓا۟ أَوْ تُعْرِضُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًۭا}} «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> و [[دشمنان]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَـَٔانُ قَوْمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعْدِلُوا۟ ٱعْدِلُوا۟ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرٌۢ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> رعایت کنند، مىتوان فهمید [[قرآن]] دوستى و دشمنى با دیگران را از زمینههاى [[حمیت]] و [[تعصب]] مىداند. (همین مقاله: آثار و پیامدهاى تعصب) | |||
#'''[[جهل]]''': برخى [[مفسران]] با استناد به [[آیه]] ۱۱۳ بقره<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ ٱلْيَهُودُ لَيْسَتِ ٱلنَّصَـٰرَىٰ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَقَالَتِ ٱلنَّصَـٰرَىٰ لَيْسَتِ ٱلْيَهُودُ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَهُمْ يَتْلُونَ ٱلْكِتَـٰبَ كَذَٰلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَٱللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}} «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref> که انحصارگرایى دینى [[یهود]] و [[نصارا]] را گزارش و [[کافران]] [[ناآگاه]] را به آنان مانند مىکند، سرچشمه تعصب را [[احساسات]] [[جاهلانه]] و نادانى دانستهاند<ref>نمونه، ج ۱، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۴۰۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۸۳: | خط ۱۱۲: | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[تعصب (مقاله)|مقاله «تعصب»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[علی رضا عصیانی|عصیانی، علی رضا]]، [[تعصب (مقاله)|مقاله «تعصب»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[روحالله رستگارصفت|رستگارصفت، روحالله]]، [[حمیت (مقاله)|مقاله «حمیت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |