حنیف در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = حنیف| عنوان مدخل = حنیف| مداخل مرتبط = حنیف در قرآن| پرسش مرتبط = }} == معانی حنیف در قرآن== حنیف در قرآن مجید در معنی دین پاک فطری استعمال شده است (سورۀ دوم آیه ۲۹) {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَ...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[ابوعمرو]] گوید [[حنیف]] کسی است که از [[بدی]] به [[نیکی]] یا از نیکی به بدی میل کند. و [[ابوعبیده]] گوید: کسانی که پیش از [[جاهلیت]] بر [[ملت]] ابراهیم بوده حنیف نامیده میشده و در برابر [[بت پرستان]] خود را حنفاء و [[معتقد]] به ملت ابراهیم میپنداشتهاند چنان که «جران العود» در [[شعر]] خود، از [[عابد]] متحنف یاد کرده است. | [[ابوعمرو]] گوید [[حنیف]] کسی است که از [[بدی]] به [[نیکی]] یا از نیکی به بدی میل کند. و [[ابوعبیده]] گوید: کسانی که پیش از [[جاهلیت]] بر [[ملت]] ابراهیم بوده حنیف نامیده میشده و در برابر [[بت پرستان]] خود را حنفاء و [[معتقد]] به ملت ابراهیم میپنداشتهاند چنان که «جران العود» در [[شعر]] خود، از [[عابد]] متحنف یاد کرده است. | ||
«فراء» گفته: حنیف کسی بوده است که ختان میکرده و [[حج]] به جا میآورده و دیگری [[غسل]] جنابت را هم از [[آداب]] تحنف به شمار آورده است. | «فراء» گفته: حنیف کسی بوده است که ختان میکرده و [[حج]] به جا میآورده و دیگری [[غسل]] جنابت را هم از [[آداب]] تحنف به شمار آورده است. | ||
«[[امیة بن ابی الصلت]]» گفته هر [[دینی]] در [[روز قیامت]] نزد [[خدا]] غیر از [[دین]] [[حنیفه]] [[باطل]] و [[دروغ]] است. | «[[امیة بن ابی الصلت]]» گفته هر [[دینی]] در [[روز قیامت]] نزد [[خدا]] غیر از [[دین]] [[حنیفه]] [[باطل]] و [[دروغ]] است. | ||
در [[حدیث]] آمده است که [[پیغمبر]] فرمود {{متن حدیث|بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةُ السَّهْلَةُ}} و باز در حدیث آمده {{متن حدیث|أَحَبُّ الدِّينِ إِلَى الله الْحَنِيفِيَّةُ السَّمْحَةُ}} در دو حدیث مذکور مراد از [[دین حنیف]] [[دین مقدس اسلام]] است. | در [[حدیث]] آمده است که [[پیغمبر]] فرمود {{متن حدیث|بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةُ السَّهْلَةُ}} و باز در حدیث آمده {{متن حدیث|أَحَبُّ الدِّينِ إِلَى الله الْحَنِيفِيَّةُ السَّمْحَةُ}} در دو حدیث مذکور مراد از [[دین حنیف]] [[دین مقدس اسلام]] است. | ||
بنوحنیفة [[قبیله]] [[مسیلمه]] [[کذاب]] بودهاند. و بعضی گفتهاند [[بنی حنیفه]] طایفهای از قبیلة [[ربیعه]] است. [[مسعودی]] گفته است حنیف لغتی است [[سریانی]] و بر [[صابئین]] اطلاق میشده و [[کیش]] بت پرستان قدیم پیش از آنکه در آن تغییرات و تصنعات راه یابد [[حنیف]] نامیده شده است. | بنوحنیفة [[قبیله]] [[مسیلمه]] [[کذاب]] بودهاند. و بعضی گفتهاند [[بنی حنیفه]] طایفهای از قبیلة [[ربیعه]] است. [[مسعودی]] گفته است حنیف لغتی است [[سریانی]] و بر [[صابئین]] اطلاق میشده و [[کیش]] بت پرستان قدیم پیش از آنکه در آن تغییرات و تصنعات راه یابد [[حنیف]] نامیده شده است. | ||
[[مسعودی]] [[معتقد]] است که [[ایرانیان]] و [[رومیان]] قدیم حنیف بودهاند. [[شهرستانی]] گوید: [[حنفاء]] معتقد به وجود واسطهای بودهاند از جنس [[بشر]] که از [[روحانیت]]، [[فیض]] گیرد و به افراد بشر برساند بنا به گفته وی [[حضرت ابراهیم]] صاحب [[ملت]] حنیف است که در مقابل [[ستاره پرستان]] و [[بت پرستان]] قولا وعملا [[قیام]] کرده است. شهرستانی میگوید: همه [[انبیاء]] پس از حضرت ابراهیم آئین حنیف داشتهاند و آئین حنفیت به وسیله [[حضرت محمد]] کامل گردیده و [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> و [[آیات]] دیگر اشاره به [[دین حنیف]] دارد. [[یعقوبی]] گفته است: [[فلسطینیان]] که با داوود و شائول [[جنگ]] کردهاند از حنفاء بودهاند. | [[مسعودی]] [[معتقد]] است که [[ایرانیان]] و [[رومیان]] قدیم حنیف بودهاند. [[شهرستانی]] گوید: [[حنفاء]] معتقد به وجود واسطهای بودهاند از جنس [[بشر]] که از [[روحانیت]]، [[فیض]] گیرد و به افراد بشر برساند بنا به گفته وی [[حضرت ابراهیم]] صاحب [[ملت]] حنیف است که در مقابل [[ستاره پرستان]] و [[بت پرستان]] قولا وعملا [[قیام]] کرده است. شهرستانی میگوید: همه [[انبیاء]] پس از حضرت ابراهیم آئین حنیف داشتهاند و آئین حنفیت به وسیله [[حضرت محمد]] کامل گردیده و [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> و [[آیات]] دیگر اشاره به [[دین حنیف]] دارد. [[یعقوبی]] گفته است: [[فلسطینیان]] که با داوود و شائول [[جنگ]] کردهاند از حنفاء بودهاند. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۰: | ||
باز در سیره ابن هشام مسطور است که [[حضرت رسول]] برای تحنف به کوه حراء میرفت. | باز در سیره ابن هشام مسطور است که [[حضرت رسول]] برای تحنف به کوه حراء میرفت. | ||
در همین کتاب اصل تحنف، [[تحنث]] مضبوط است که به قاعده [[ابدال]]، ثاء بدل به فاء شده است. | در همین کتاب اصل تحنف، [[تحنث]] مضبوط است که به قاعده [[ابدال]]، ثاء بدل به فاء شده است. | ||
چنانکه جدث به معنی [[قبر]] جذف نیز تلفظ میگردد و تحنف و تحنت به موجب نقل [[ابن هشام]] به معنی تبرر یعنی انجام [[اعمال]] [[متقیان]] است. در اشعار شعرای [[جاهلیت]] از [[نماز خواندن]] متحنفین در [[تاریکی]] [[شب]] و از [[زهد]] و [[ورع]] [[حنفی]] سخن به میان آمده است، «هرتسفلد» و «دجفیلد» خواستهاند تحنف را از لفظ [[عبرانی]] «چینسtchinnoth» مشتق سازند. عدهای از [[علماء]] جدید اصل حنیف را لفظ [[کنعانی]] یا آرامی «حنف» که به معنی منکر [[خدا]] و دارای [[عقیده]] مردود و [[بت]] پرست میباشد تشخیص دادهاند. | چنانکه جدث به معنی [[قبر]] جذف نیز تلفظ میگردد و تحنف و تحنت به موجب نقل [[ابن هشام]] به معنی تبرر یعنی انجام [[اعمال]] [[متقیان]] است. در اشعار شعرای [[جاهلیت]] از [[نماز خواندن]] متحنفین در [[تاریکی]] [[شب]] و از [[زهد]] و [[ورع]] [[حنفی]] سخن به میان آمده است، «هرتسفلد» و «دجفیلد» خواستهاند تحنف را از لفظ [[عبرانی]] «چینسtchinnoth» مشتق سازند. عدهای از [[علماء]] جدید اصل حنیف را لفظ [[کنعانی]] یا آرامی «حنف» که به معنی منکر [[خدا]] و دارای [[عقیده]] مردود و [[بت]] پرست میباشد تشخیص دادهاند. | ||
خط ۴۰: | خط ۳۶: | ||
نزدیک به [[ظهور اسلام]]، جماعتی [[بدعتها]] و [[خرافات]] و آثار دیگر [[شرک]] را کنار گذاشتند و به گفته خود، [[ملت]] ابراهیم را [[احیاء]] کردند و خود را [[حنفاء]] نامیدند. بعضی از [[علماء]] [[حدس]] زدهاند که حنفیت نتیجه انقلابات مذهبی جنوب [[عربستان]] بوده و بعدا در تمام عربستان انتشار یافته است. | نزدیک به [[ظهور اسلام]]، جماعتی [[بدعتها]] و [[خرافات]] و آثار دیگر [[شرک]] را کنار گذاشتند و به گفته خود، [[ملت]] ابراهیم را [[احیاء]] کردند و خود را [[حنفاء]] نامیدند. بعضی از [[علماء]] [[حدس]] زدهاند که حنفیت نتیجه انقلابات مذهبی جنوب [[عربستان]] بوده و بعدا در تمام عربستان انتشار یافته است. | ||
خلاصه آنکه یک نفر [[حنیف]] دارای اندیشههائی غیر از [[افکار]] و تصورات عامه [[مردم]] هر [[زمان]] بوده است. از این روی هم میان [[مشرکان]]، حنیف یافت میشده و هم میان [[اهل]] [[توحید]] و در هر حال [[تقوی]] و [[زهد]] از لوازم این آئین به شمار میرفته و شاید ذکر مسلم بعد از حنیف در چند [[آیه قرآن]] و همچنین [[نفی شرک]] از [[حضرت ابراهیم]] برای تمیز حنفای [[موحد]] از حنفای [[مشرک]] بوده است. | خلاصه آنکه یک نفر [[حنیف]] دارای اندیشههائی غیر از [[افکار]] و تصورات عامه [[مردم]] هر [[زمان]] بوده است. از این روی هم میان [[مشرکان]]، حنیف یافت میشده و هم میان [[اهل]] [[توحید]] و در هر حال [[تقوی]] و [[زهد]] از لوازم این آئین به شمار میرفته و شاید ذکر مسلم بعد از حنیف در چند [[آیه قرآن]] و همچنین [[نفی شرک]] از [[حضرت ابراهیم]] برای تمیز حنفای [[موحد]] از حنفای [[مشرک]] بوده است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۱: | ||
میگویند تحنف الیه یعنی به او میل کرد و تحنف عنه یعنی از او دور شد شاید وقتی [[مشرکین]] بر موحدین و موحدین بر مشرکین لفظ حنیف را متقابلا با دو معنی متضاد اطلاق میکردهاند. اگر این احتمال صحیح باشد تقیید حنیف به مسلم از باب قرینه تعیینیه تواند بود. | میگویند تحنف الیه یعنی به او میل کرد و تحنف عنه یعنی از او دور شد شاید وقتی [[مشرکین]] بر موحدین و موحدین بر مشرکین لفظ حنیف را متقابلا با دو معنی متضاد اطلاق میکردهاند. اگر این احتمال صحیح باشد تقیید حنیف به مسلم از باب قرینه تعیینیه تواند بود. | ||
مختصر آنکه حنیف در اصطلاح [[قرآن]] [[علم]] برای [[دین فطری]] است که حضرت ابراهیم مؤسس آن بوده و همه [[انبیاء]] بدان [[دین]] [[متدین]] بودهاند و [[دین مقدس اسلام]] [[دین کامل]] حنیف است. | مختصر آنکه حنیف در اصطلاح [[قرآن]] [[علم]] برای [[دین فطری]] است که حضرت ابراهیم مؤسس آن بوده و همه [[انبیاء]] بدان [[دین]] [[متدین]] بودهاند و [[دین مقدس اسلام]] [[دین کامل]] حنیف است. | ||
محتمل است که تحنف در [[زمان جاهلیت]] برای [[مردم عرب]] در [[حکم]] تصوف بوده باشد و شاید [[آیین]] مانی با یکی از فرقههای حنفاء رابطهای داشته و محتمل است که حنفاء مأخوذ از ریشه پهلوی هونوی ([[وعده]] خوب) پنداشته شود.<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص294-297.</ref> | محتمل است که تحنف در [[زمان جاهلیت]] برای [[مردم عرب]] در [[حکم]] تصوف بوده باشد و شاید [[آیین]] مانی با یکی از فرقههای حنفاء رابطهای داشته و محتمل است که حنفاء مأخوذ از ریشه پهلوی هونوی ([[وعده]] خوب) پنداشته شود.<ref>[[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|اعلام قرآن]]، ص294-297.</ref> | ||
== | ==پیرو [[اندیشه]] [[یکتاپرستی]] و برخی آموزهها و [[آداب]] ویژه [[توحیدی]]، بدون [[وابستگی]] به دیانتی خاص== | ||
{{ | در بیان معنای لغوی این ماده، از موارد مختلفی مانند [[کژی]] و [[انحراف]] در پا یا [[تمایل]] و انحراف از [[گمراهی]] به [[استقامت]] سخن گفته و [[حنیف]]، گرونده به [[حق]] دانسته شده است<ref>العین، ج ۳، ص۲۴۸؛ مفردات، ص۱۳۳؛ لسان العرب، ج ۹، ص۵۷، «حنف».</ref>. [[مفسران شیعه]] و [[اهل سنت]] معتقدند معنای استقامت و میل در واژه حنیف نهفته است<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۵۰۵؛ التبیان، ج ۱، ص۴۷۹ ـ ۴۸۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۰۲.</ref>. در باره ریشه واژه حنیف، آرای متفاوتی هست: بسیاری از نویسندگان [[مسلمان]] مانند [[ابن هشام]]، آن را از ریشه «ح ـ ن ـ ف» و [[عربی]] میدانند. وی [[تحنث]] و تحنف را هم معنا و به معنای حنیف شدن و از [[حنفاء]] قرار گرفتن دانسته است که حرف «ث» گاه در عربی به «ف» تبدیل میشود<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص۲۳۵.</ref>. [[مسعودی]] و [[ابن عبری]] آن را [[سریانی]] از ریشه «حنیفو» میدانند، که به شخصی به نام [[صابی بن متوشلخ بن ادریس]] یا صابی بن ماری میرسند که در [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} میزیستهاند<ref>التنبیه و الاشراف، ص۷۹ ـ ۸۰؛ المفصل، ج ۶، ص۴۵۴.</ref>. برخی از [[پژوهشگران]] معاصر معتقدند واژه حنیف در اشعار عربی سالهای آغازین [[اسلام]] بسیار به کار میرفته که در بیشتر آنها به معنای «مسلمان» بوده است. در موارد انگشت شماری از اشعار عربی پیش از اسلام نیز به کار رفته که به معنای «[[مشرک]]» بوده است<ref>واژههای دخیل، ص۱۸۴.</ref>. دیگر پژوهشگران مانند دویچ و هرشفلد [[معتقد]] شدهاند که این واژه از ریشهای عبری و به معنای [[کفرآمیز]] و [[ناپاک]] گرفته شده است. نولدکه آن را سریانی میداند و مونتگمری وات هم سریانی بودن این کلمه را احتمال میدهد. به دیده برخیدیگر، کلمه حنیف در آرامی ([[کنعانی]]) معنای [[منافق]] و [[کافر]] داشته و [[مسیحیان]] نیز آن را به همین معنا به کار میبردند. با این [[حال]]، از آنجا که واژه [[حنیف]] در میان [[عرب]] جنوب، به معنای ملحد، [[منافق]] و [[کافر]] بوده است و [[مسعودی]] و ابن عبری نیز آن را به معنای [[صابئی]] گرفتهاند و [[اهل مکه]] نیز به [[پیامبر]]{{صل}} و پیروانش صابئی میگفتند، این کلمه باید به معنای «خارج شده از [[آیین]] [[بت پرستی]]» باشد. پیامبر{{صل}} نیز نخست پشت کنندگان به [[بتپرستی]] را حنیف میخواند و به تدریج معنای نکوهشی آن به [[مدح]] بدل شد<ref>المفصل، ج ۶، ص۴۵۴.</ref>. بر این اساس، به نظر میرسد که این واژه در [[سیر]] [[تحول]] [[تاریخ]] خودش نخست به معنای کافر و رویگردان از آیین پدری و اندکی [[پیش از ظهور اسلام]] به معنای یکتاپرست و [[پس از ظهور اسلام]] به معنای [[مسلمان]] بوده باشد. | ||
[[خدا]] حنفیت را [[ستایش]] کرده<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}} «و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref> و به [[حضرت ابراهیم]] نسبت داده<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> و به [[پیروی]] از آن امر کرده است.<ref>{{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵.</ref> واژه «حنیف» ۱۰ بار و کلمه «[[حنفاء]]» دو مرتبه در [[قرآن]] به کار رفتهاند و در تمام آنها به [[یکتاپرستی]] [[ترغیب]] و از [[شرک]] [[نهی]] شده است. در برخی نیز به تفاوت [[حنیفیت]] با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] تصریح شده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref> در ۸ [[آیه]] درباره [[مذهب]] ابراهیم (ملة ابراهیم) و در یک آیه آمده است که [[اهل کتاب]] هم به حنفیت امر شده بودند: {{متن قرآن|وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ * وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و اهل کتاب پراکنده نشدند مگر از آن پس که برای آنان آن برهان فرا رسید * و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۴-۵.</ref> واژههای [[حنیف]] و [[حنفاء]] در همه موارد کاربرد قرآنیشان از دید نحوی، نقش حالی داشته و به معنای «رویگردان از همه [[ادیان]] به [[دین حق]]» هستند<ref>الکشاف، ج ۴، ص۷۸۲؛ ج ۱، ص۱۹۴؛ نک: اعراب القرآن، ج ۱۵، ص۳۷۸؛ ج ۱، ص۲۷۵.</ref>. بر این اساس، شاید بتوان گفت که [[آیات قرآنی]] بر اختصاص حنفیت به ابراهیم دلالتی نداشته، بلکه میفهمانند که ابراهیم نیز حنیف بوده و با [[پیروی]] از او در زمره حنیفان قرار گیرید. برخی کوشیدهاند با اشاره به کاربرد واژه «ملة» برای [[آیین]] ابراهیم و بیان تفاوت آن با [[دین]] و [[شریعت]]، به این [[حقیقت]] دست یابند که ابراهیم *{{ع}} واضع دین خاصی نیست و «ملة ابراهیم» آیین [[یکتاپرستی]] است<ref>صحیفه مبین، ش ۲۳، «دین حنیف از دیدگاه قرآن».</ref>. برخی عربهای پیش از [[اسلام]]، نه به [[بتپرستی]] [[گرایش]] داشتند و نه از [[دین یهود]] و [[مسیح]] پیروی میکردند، بلکه [[خدای یگانه]] را میپرستیدند و دارای [[آداب]] و [[اندیشه]] ویژهای بودند<ref>التبیان، ج ۷، ص۳۱۲؛ روحالمعانی، ج ۱، ص۶۲۰؛ بلوغ الارب، ج ۲، ص۱۹۴ ـ ۱۹۶.</ref>؛ همچنین به [[پیروی]] از [[حضرت ابراهیم]] [[شهرت]] داشتند<ref>غریب القرآن، ص۳۸۸؛ النهایه، ج ۱، ص۴۵۱، «حنف».</ref>. این گروه را [[حنفا]] مینامیدند و در [[قرآن]] نیز از آنان به این نام یاد شده است و با آنکه به همین سبب، مورد توجه [[مفسران]] و [[راویان]] [[اخبار]] قرار گرفتهاند، یاد کرد آنان در آثار [[اسلامی]] بسیار متفاوت و پیچیده است و در تألیفات غیر اسلامی از آنان یاد نشده و این امر، واژه [[حنیف]] را از کلمات مبهمی ساخته است که دستیابی به معنای دقیق و [[واقعی]] آن بسیار دشوار مینماید<ref>خدا و انسان در قرآن، ص۱۴۱؛ واژههای دخیل، ص۱۸۲.</ref>. [[شناخت]] این واژه، از آنجایی اهمیت دارد که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[روایات]] فراوانی [[دین]] خود را [[حنیفیت]] آسان خوانده است<ref>الکافی، ج ۵، ص۴۹۴؛ من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۲؛ مسند احمد، ج ۶، ص۱۱۶، ۲۳۳؛ المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص۱۸۱.</ref>. با [[کاوش]] در [[منابع تفسیری]] و [[تاریخی]] میتوان معانی و مصادیق مختلفی برای واژه حنیف و [[حنفاء]] [[مشاهده]] کرد. برخی از آنها مانند عمل کننده به سنتهای دهگانه ابراهیم<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۲۲۲؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۷؛ ج ۷۳، ص۶۸.</ref>، نام [[صابئان]] ابراهیمی برای کسانی که در [[روم]] [[زندگی]] میکرده و خود را پیرو ابراهیم میدانسته و صحفی را به او نسبت میدادهاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۱۴۷؛ الفهرست، ج ۱، ص۲۴؛ بلوغ الارب، ج ۲، ص۲۲۴.</ref>، صفت برای ابراهیم<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۱۹۴؛ سبلالهدی، ج۴،ص۶۶.</ref>، نام برای [[دین ابراهیم]]<ref>جامعالبیان، ج ۱، ص۷۸۵.</ref>، [[پایداری]] بر دین ابراهیم<ref>جامعالبیان، ج۱، ص۷۸۷؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۴۰۲.</ref>، نامی برای [[پیروان]] ابراهیم که به دست عمروبن لحی به [[بتپرستی]] روی آوردند و تنها نام [[آیین]] ابراهیمی بر آنان ماند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص۲۸۶؛ ج ۳، ص۲۵۳.</ref> به ابراهیم و آیین وی اشاره دارند. بعضی دیگر به پیروان عقایدی خاص، مانند [[سنت]] [[ختنه]]<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۷۸۶؛ البحر المحیط، ج ۱، ص۵۷۷ ـ ۵۷۸؛ غریب القرآن، ص۳۸۸.</ref>، استقبال به [[خانه خدا]]<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۱، ص۲۴۱ ـ ۲۴۲؛ التبیان، ج ۱، ص۴۸۰.</ref>، [[حج]] خانه خدا<ref>غریب القرآن، ص۳۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ جامعالبیان، ج ۱، ص۵۶۵، ۷۸۶.</ref>، [[غسل]] جنابت<ref>لسان العرب، ج ۹، ص۵۷؛ تاج العروس، ج ۶، ص۷۷، «حنف»؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۷؛ ج ۷۳، ص۶۸.</ref>، خودداری از خوردن شراب و [[قربانی]] [[بتها]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۰۹.</ref> اشاره دارند. موارد دیگری نیز مانند گرویدن به [[اسلام]] از دیگر [[ادیان]]<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۱۴۴.</ref>، [[استعداد]] [[پذیرش حق]] و [[اعتدال]] در [[دین]]<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۸۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۳۹؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۵۸۸.</ref>، [[طهارت]] از [[معاصی]] و [[گناهان]]<ref>النهایه، ج ۱، ص۴۱۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۵۸۸، «حنف».</ref>، [[ایمان به پیامبران]]<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۱، ص۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref>، [[پیروی]] و ثبوت بر [[دین الهی]]<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص۴۰۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۴۷.</ref>، دوری از [[شرک]] و بازگشت به [[توحید]]<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۳۸۳؛ ج ۳، ص۵۰۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۶۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۰۹.</ref>، [[تحریم]] [[دختران]] و [[مادران]] و خالهها<ref>تفسیر صنعانی، ج ۱، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۱۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۴۷.</ref>، [[تسلیم]]<ref>التبیان، ج ۱، ص۴۷۹ ـ ۴۸۰.</ref>، [[اخلاص]]<ref>جامعالبیان، ج ۱، ص۷۸۵ ـ ۷۸۸؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۰۳.</ref>، [[فطرت]]<ref>الکافی، ج ۲، ص۱۵؛ تفسیر نسفی، ج ۳، ص۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۴۹۶؛ ج ۴، ص۱۸۲.</ref>، [[دین سهله]] و [[سمحه]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۴۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۰۲.</ref> و اعتدال و [[میانه روی]]<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۳۹؛ التحقیق، ج ۲، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵، «حنف».</ref> یاد شدهاند که بیشتر به صفاتی کلی اشاره دارند؛ یا به برداشتهای مفهومی و نگاه کلی [[مفسران]] به واژه [[حنیف]] برمیگردند. | |||
گفتنی است که مفسران و [[راویان]] [[اخبار]]، مجموعهای از این موارد را در تعریف واژه حنیف یا تعیین مصداق [[حنفا]] ذکر میکنند؛ نیز حنیف در آثار [[اسلامی]] مصادیق دیگری داشته است؛ مانند اسم برای اشخاص، به ویژه برخی [[زنان]] (حنفاء بنت ابی جهل بن هشام یا بنت حارث)<ref>الطبقات، ج ۸، ص۲۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۲۲.</ref>، صفت برای «سبعة [[املاک]]»<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۱۴۷؛ التنبیه والاشراف، ص۴، ۱۰۶.</ref>، نام برای «[[ماء]] [[بنی معاویه]]»<ref>معجمالبلدان، ج ۲، ص۳۱۱؛ لسان العرب، ج ۹، ص۵۸، «حنف».</ref> و اسم برای «[[فرس حجر بن معاویه]] و [[حذیفة بن بدر]]»<ref>لسان العرب، ج ۹، ص۵۸.</ref>؛ لیکن موارد یاد شده از بحث این مقاله بیروناند. | |||
[[در آستانه ظهور]] [[اسلام]]، برخی مانند [[عثمان بن حویرث]]، [[ورقه بن نوفل]]، [[زیدبن عمرو بن نفیل]]، [[عبیدالله بن جحش]] و [[ابوقیس بن الاسلت]]، [[بتپرستی]] را رها کردند و در پی [[دین حنیف]] بودند و آن را [[دین ابراهیم]]{{ع}} میدانستند<ref>الطبقات، ج ۴، ص۲۸۳؛ المنمق، ص۱۵۲؛ البدایة و النهایه، ج ۲، ص۴۱۶.</ref> و بعضی [[قبایل]] مانند مضریها، هر چند بر [[شرک]] و بتپرستی بودند، از آنجا که [[حج]] [[خانه خدا]] را به جا میآوردند، به حنفاء [[شهرت]] داشتند<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۷۸۶.</ref>. مضریها از آن دسته عربهایی بودند که به [[یکتاپرستی]] [[باور]] داشتند و سپس اندکاندک از یکتاپرستی دور شده بودند. آنان جز برخی [[آداب]] حنفیت، مانند حج و [[ختنه]]، به برخی از [[شعائر]] بتپرستی ـ نظیر [[طواف]] عریان ـ و باور به اثرگذاری [[بت]] و بعضی آداب دیگر ـ همچون [[غسل]] از آداب [[صابئان]] ـ و باور به دهر و [[انواء]] از آداب برهمیه نیز [[اعتقاد]] داشتند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص۲۸۶ ـ ۲۸۷.</ref>. شاید بر همین اساس بود که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[مضر]] و [[ربیعه]] را [[سب]] نکنید؛ زیرا آنان [[مسلمان]]؛ یا بر دین ابراهیم بودند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref>. برخی [[آیات قرآن]] از [[حنیف]] در مقابل شرک و بتپرستی یاد کردهاند که میتواند اشارهای به تصحیح بقایای شرک در میان افراد و گروههای منسوب به [[حقیقت]] باشد. از [[منابع تاریخی]] به دست نمیآید که [[حنفا]] دارای [[تشکل]] خاصی بودند؛ یا از [[دین]] خاصی [[پیروی]] میکردند، بلکه آنان تنها گروهی بودند که [[بتپرستی]] را [[حماقت]] شمرده و از [[عقاید]] و [[آداب]] ویژهای [[تبعیت]] میکردند. به سخن دیگر، خواستار [[اصلاح]] در [[جامعه]] خود بودند<ref>المفصل، ج ۶، ص۴۵۷ ـ ۴۵۸.</ref>. [[حنفا]]، نه تنها از [[آیین]] بتپرستی بیزار بودند، با برخی مظاهر [[تحریف]] شده [[ادیان]] بزرگ آن [[زمان]] ـ یعنی [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] نیز ـ نمیتوانستند کنار بیایند<ref>المفصل، ج ۶، ص۴۵۴.</ref>. برخی از [[پژوهشگران]] معتقدند [[حنیفیت]]، دیانتی [[توحیدی]] بوده است که با اثرپذیری از ادیان یهودیت و مسیحیت بروز یافته بود<ref>المفصل، ج ۶، ص۴۵۳.</ref>. به [[باور]] بعضی [[مستشرقان]]، [[اسلام]] فراوان از حنفیت اثر پذیرفته است و [[پیامبر]]{{صل}} نخست میکوشید با آمیختن ادیان مسیحیت و یهودیت و برخی آیینهای [[اعراب]]، [[دینی]] نو پدید آورد و ساکنان شبه جزیره را [[متحد]] سازد؛ اما هنگامی کهدیدش درباره [[یهودیان]] [[تغییر]] یافت، اعلام داشت که در همان [[حال]] که [[موسی]]{{ع}}، پیامبر یهودیان و [[عیسی]]{{ع}} پیامبر [[مسیحیان]] است، خود وی و تعلیماتش به پیامبر و آیین کهنتری میرسند که پذیرفته مسیحیان و یهودیان هم بوده است و آن «ملة ابراهیم» است<ref>واژههای دخیل، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِى هَدَىٰنِى رَبِّىٓ إِلَىٰ صِرَٰطٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ دِينًۭا قِيَمًۭا مِّلَّةَ إِبْرَٰهِيمَ حَنِيفًۭا وَمَا كَانَ مِنَ ٱلْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.</ref> آنان در [[تأیید]] سخن خود به این مسئله اشاره میکنند که یادکرد حنفیت، در [[آیات مدنی]] یا مکی متأخر بوده است؛ زمانی که پیامبر{{صل}} میکوشیده است [[استقلال]] خود را تثبیت کند. این در حالی است که [[دعوت]] به پیروی از ابراهیم و [[بیزاری]] از یهودیت و مسیحیت در [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا۟ كُونُوا۟ هُودًا أَوْ نَصَـٰرَىٰ تَهْتَدُوا۟ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَٰهِـۧمَ حَنِيفًۭا وَمَا كَانَ مِنَ ٱلْمُشْرِكِينَ}} «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَٰهِيمُ يَهُودِيًّۭا وَلَا نَصْرَانِيًّۭا وَلَـٰكِن كَانَ حَنِيفًۭا مُّسْلِمًۭا وَمَا كَانَ مِنَ ٱلْمُشْرِكِينَ}} «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> برخاسته از قویتر بودن جنبه [[توحیدی]] [[آیین]] ابراهیمی و [[تحریف دین]] [[یهود]] (به جهت [[باور]] به [[خدا]] بودن [[عزیر]]) و [[نصارا]] (به جهت خدا دانستن [[مسیح]]) بوده است<ref>سیره رسول اللّه، ص۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۴۰۳.</ref>. ناگفته نماند که دو [[دین یهودیت]] و [[مسیحیت]] در شبه جزیره بسیار [[تحریف]] و با [[عقاید]] بتپرستانه و [[اساطیر]] [[جاهلی]] آمیخته شده بودند؛ همچنین از آنجا که برخی عقاید آیین ابراهیمی مورد [[تأیید]] [[اسلام]] نیز بودند و [[اعراب]] با [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} آشنایی داشتند، [[قرآن]] به [[تبعیت]] از او فرا خواند<ref>التبیان، ج ۲، ص۵۳۳ - ۵۳۴.</ref> که با این [[پیروی]] در زمره حنیفان قرار گیرند. براساس نقش حالی [[حنیف]] و [[حنفاء]] در قرآن و آرای [[مفسران]] و [[راویان]] [[اخبار]] در مورد حنیفان، میتوان دریافت که واژه حنیف، وصفی برای [[ادیان الهی]] است و به «[[دین]] خاص و ارائه شده از سوی یک [[پیامبر]]» شناسانده نشده است، بلکه [[پیروان]] هر [[دین آسمانی]] را که از [[شرک]]، [[بتپرستی]] و [[خرافات]] دوری گزینند، میتوان حنیف شمرد.<ref>[[محمد رضا بارانی|بارانی، محمد رضا]]، [[حنیف - بارانی (مقاله)|مقاله «حنیف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص ۴۲۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | # [[پرونده:IM010214.jpg|22px]] [[محمد خزائلی|خزائلی، محمد]]، [[اعلام قرآن (کتاب)|'''اعلام قرآن''']] | ||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[محمد رضا بارانی|بارانی، محمد رضا]]، [[حنیف - بارانی (مقاله)|مقاله «حنیف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |