رؤیا در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
|||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
درباره آگاهی [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و پسرانش از [[تعبیر خواب]] به صراحت سخنی گفته نشده؛ ولی تعبیر {{متن قرآن|ءَالِ يَعْقُوبَ}} در آیه {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref> دلیل بر [[آگاهی]] [[یعقوب]] و برخی فرزندانش از [[تعبیر خواب]] دانسته شده است<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۷، ص۲۱۰۲؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۸۴.</ref>. برخی [[مفسران]] از [[آیه]] «قالَ یـبُنَیَّ لا تَقصُص رُءیاکَ عَلی اِخوَتِکَ» نیز استفاده کردهاند که [[برادران یوسف]]{{ع}} با [[تأویل]] [[رؤیا]] آشنا بودند و از این رو یعقوب فرزندش را از بازگویی رؤیایش برای برادرانش [[نهی]] کرد<ref>لباب التاویل، ج ۲، ص۵۱۲؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>. افزون بر این افراد، آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> نشان از وجود کسانی در [[مصر]] دارد که دانای به تعبیر خواب شمرده میشدند<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۶۰.</ref>. درباره «المَلاَُ» دیدگاههای مختلفی وجود دارد: درباریان، اشراف و بزرگان و [[دانشمندان]]<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۵۱؛ التبیان، ج ۶، ص۱۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۵.</ref>، [[ساحران]] و [[کاهنان]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج ۴، ص۲۶۶.</ref>، یا [[منجمان]] [[مصری]]<ref>بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref>. با این [[حال]]، آنان نتوانستند [[خواب]] [[پادشاه]] را تعبیر کنند و خواب او را {{متن قرآن|أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ}} دانستند: {{متن قرآن|قَالُوٓا۟ أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ ٱلْأَحْلَـٰمِ بِعَـٰلِمِينَ}}<ref>«گفتند خوابهایی پریشان است و ما تعبیر خوابهای پریشان را نمیدانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۰.</ref>. | درباره آگاهی [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و پسرانش از [[تعبیر خواب]] به صراحت سخنی گفته نشده؛ ولی تعبیر {{متن قرآن|ءَالِ يَعْقُوبَ}} در آیه {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref> دلیل بر [[آگاهی]] [[یعقوب]] و برخی فرزندانش از [[تعبیر خواب]] دانسته شده است<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۷، ص۲۱۰۲؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۸۴.</ref>. برخی [[مفسران]] از [[آیه]] «قالَ یـبُنَیَّ لا تَقصُص رُءیاکَ عَلی اِخوَتِکَ» نیز استفاده کردهاند که [[برادران یوسف]]{{ع}} با [[تأویل]] [[رؤیا]] آشنا بودند و از این رو یعقوب فرزندش را از بازگویی رؤیایش برای برادرانش [[نهی]] کرد<ref>لباب التاویل، ج ۲، ص۵۱۲؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>. افزون بر این افراد، آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> نشان از وجود کسانی در [[مصر]] دارد که دانای به تعبیر خواب شمرده میشدند<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۶۰.</ref>. درباره «المَلاَُ» دیدگاههای مختلفی وجود دارد: درباریان، اشراف و بزرگان و [[دانشمندان]]<ref>تفسیر ابن ابیحاتم، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۵۱؛ التبیان، ج ۶، ص۱۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۵.</ref>، [[ساحران]] و [[کاهنان]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج ۴، ص۲۶۶.</ref>، یا [[منجمان]] [[مصری]]<ref>بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref>. با این [[حال]]، آنان نتوانستند [[خواب]] [[پادشاه]] را تعبیر کنند و خواب او را {{متن قرآن|أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ}} دانستند: {{متن قرآن|قَالُوٓا۟ أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ ٱلْأَحْلَـٰمِ بِعَـٰلِمِينَ}}<ref>«گفتند خوابهایی پریشان است و ما تعبیر خوابهای پریشان را نمیدانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۰.</ref>. | ||
==رویاهای صادق [[قرآنی]]== | |||
[[رؤیاهای صادق]] گزارش شده در [[قرآن]] عبارتاند از: | |||
===رویای [[ذبح اسماعیل]]{{ع}}=== | |||
هنگامی که فرزند [[حضرت ابراهیم]] به سن [[نوجوانی]] رسید<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص۲۳؛ ارشاد الاذهان، ص۴۵۴.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ}}<ref> سوره صافّات، آیه ۱۰۲.</ref> ابراهیم{{ع}} در سه شب پیاپی<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص۳۷؛ غرائب القرآن، ج ۵، ص۵۷.</ref> در [[خواب]] دید که از سوی [[خداوند]] به او دستور داده شد تا فرزندش را با دست خود در [[موسم حج]] [[قربانی]]<ref>الکشاف، ج ۴، ص۵۳-۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۴۶؛ تفسیر آسان، ج ۱۶، ص۳۶۱.</ref> کند. عبارت {{متن قرآن|إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ}} نشان از [[مشاهده]] صحنه [[ذبح]] توسط ابراهیم{{ع}} در خواب دارد<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۵۴۷؛ غریب القرآن، ص۳۲۱؛ التسهیل، ج ۲، ص۱۹۵.</ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]] گفتهاند که [[فرمان]] ذبح، در خواب به ابراهیم{{ع}} [[ابلاغ]] شد<ref>الوجیز، ج ۳، ص۸۳؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۱۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین درباره متعلق ذبح (اسماعیل یا [[اسحاق]]) میان مفسران [[اختلاف]] است که براساس [[ظاهر قرآن]] و بیشتر [[روایات]] [[امامیه]]، مراد، [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۹۹؛ قس: مجمع البیان، ج ۸، ص۷۰۷؛ المیزان، ج ۷، ص۲۳۲.</ref>. به هر روی، ابراهیم{{ع}} [[مأموریت]] خود را با فرزندش در میان گذاشت و نظر وی را دراین باره جویا شد: {{متن حدیث|قالَ يـبُنَيَّ اِنّي اَري فِي المَنامِ اَنّي اَذبَحُكَ فَانظُر ماذا تَري}}. او نیز بیدرنگ در برابر [[فرمان خداوند]]، [[تسلیم]] شد: {{متن حدیث|يـاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُني اِن شاءَ اللّهُ مِنَ الصّـبِرين}}؛ اما سرانجام خداوند از انجام ذبح ممانعت کرد و به ابراهیم ندا داد که [[رؤیا]] را تحقق بخشیدی و به مأموریت خود عمل کردی و ما این گونه به محسنان [[پاداش]] میدهیم: {{متن قرآن|قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم» سوره صافّات، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۲.</ref>. | |||
===رویای [[پادشاهی]] یوسف{{ع}}=== | |||
وی در خواب ۱۱ [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] را در [[حال]] [[سجده]] بر خود دید و آن [[خواب]] را برای پدرش بازگو کرد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًۭا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـٰجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref> بیشتر [[مفسران]]، تکرار «رَاَیتُ» در این [[آیه]] را برای تأکید دانستهاند<ref>اعراب القرآن، نحاس،ج ۲، ص۱۹۲؛التبیان، ج ۶، ص۹۵؛ البحر المحیط، ج ۶، ص۲۳۸.</ref>. برخی نیز «رَاَیتُ» را به معنای دیدن شخص آنها و «رَاَیتُهُم» را به معنای دیدن [[سجده]] آنها دانستهاند<ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص۴۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۱ ـ ۳۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۷۷.</ref>. در ادامه داستان با بیان سجده پدر و مادر و همه [[برادران]] در برابر یوسف: {{متن قرآن|وَخَرُّوا۟ لَهُۥ سُجَّدًۭا}}<ref> سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref> [[تأویل]] [[رؤیا]] آشکار میگردد و یوسف{{ع}} خود نیز بر وقوع تعبیر خوابش تأکید میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. در باره سجده ۱۱ [[ستاره]] بر [[حضرت یوسف]]{{ع}} همگان اتفاق دارند که ۱۱ [[برادر]] آن حضرت بودند<ref>تفسیر سمعانی، ج ۳، ص۷؛ تفسیر العز بن عبد السلام، ج ۱، ص۴۹۲.</ref>؛ اما در تأویل [[خورشید و ماه]]، برخی [[خورشید]] را [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و ماه را مادر<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۷۵.</ref> یا خاله حضرت یوسف<ref>ممد الهمم، ص۲۳۳؛ لباب التأویل، ج ۲، ص۵۱۱.</ref> تعبیر کرده و برخی دیگر ماه را حضرت یعقوب و خورشید را مادر یا خاله آن حضرت دانستهاند<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۳۱۱؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص۴۵۲.</ref>. فاصله میان خواب حضرت یوسف و تعبیر آن ۴۰ سال<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۱۹۷؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۲۴.</ref> یا ۸۰ سال<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص۴۱۹؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۴، ص۳۱۷.</ref> دانسته شده است.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۲.</ref>. | |||
===رویای همبندیهای یوسف{{ع}}=== | |||
از جمله [[رؤیاهای صادق]] در [[قرآن]]، خواب همزندانیهای یوسف{{ع}} است که با آن حضرت وارد [[زندان]] شده بودند. یکی از آنان که [[مأمور]] شراب [[پادشاه]] بود<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۲۲۱؛ الصافی، ج ۳، ص۲۰.</ref>، در [[خواب]] دید برای پادشاه انگور میفشرد یا آب انگور (شراب) میبرد و دیگری که مأمور طعام وی بود<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۳۳۲؛تفسیر شبر، ص۲۴۲.</ref>، در خواب دید که بر روی سرش برای پادشاه نان میبرد و پرندگان از آن نانها میخورند.<ref>{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}} «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب میدیدم که شراب میاندازم و دیگری گفت: من در خواب میدیدم که روی سرم نان میبرم، پرندگان از آن میخورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref> دو [[زندانی]]، رؤیای خود را برای آن حضرت بیان کردند و تعبیر خوابشان را از او خواستند. آن حضرت در پاسخ، رؤیای آن دو را این گونه تعبیر کرد که یکی از شما، ساقی پادشاه و دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از [[مغز]] سر وی میخورند.<ref>{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}} «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده مینوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر میخواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص۱۳۱-۱۳۲؛ تفسیر شبر، ص۲۴۳.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۳.</ref>. | |||
===رویاهای [[پادشاه مصر]]=== | |||
این [[رؤیا]] در دو [[آیه]]، یک بار برای معبّران دربار و دیگر بار برای یوسف{{ع}} بازگو شد. پادشاه ۷ خوشه سبز و ۷ خوشه خشکیده و ۷ گاو لاغر را در خواب دید که ۷ گاو فربه و چاق را میخورند: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> در [[روایات تفسیری]]، رؤیای [[پادشاه مصر]] با تفصیل بیشتری آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۴؛ تفسیر ثعلبی، ج، ص۲۲۶.</ref>. در دو [[آیه]] مربوط به [[خواب]] پادشاه مصر، تعداد خوشههای خشک<ref>تفسیر جلالین، ص۲۴۳.</ref> و پیچیدن خوشههای خشک به دور خوشههای سبز، به قرینه قسمت نخست آیه و وضوح آن حذف شده است<ref>الجوهر الثمین، ج ۳، ص۲۸۱؛ بیان السعاده، ج ۲، ص۳۶۴.</ref>؛ اما برخی [[مفسران]]، چنین مطلبی را از آیه برداشت نکرده و ذکر تعداد ۷ برای سنبلههای خشک را از روی [[گمان]] دانستهاند<ref>الکشاف، ج ۲، ص۴۷۴؛ اللباب، ج ۱۱، ص۱۱۵.</ref>. به هر روی، پادشاه مصر از معبّران دربارش خواست تا خواب وی را تعبیر کنند و آنها رؤیای [[پادشاه]] را «اَضغـثُ اَحلـمٍ» خواندند. گروهی از مفسران، مراد از «اَضغـثُ اَحلـمٍ» را خوابهای پریشان و بیتعبیر<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۵.</ref> ندانسته، بلکه آن را پیچیده و مرکب از بخشهای گوناگون شمردهاند. در واقع معبّران دربار با اظهار عجز از تعبیر آن، خود را تنها [[قادر]] به تعبیر خوابهای یکدست و یکنواخت معرفی کردند و امکان تعبیر آن توسط استاد ماهری را [[انکار]] نکردند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ انوار درخشان،ج ۹،ص ۸۶؛ الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.</ref>. این احتمال نیز داده شده که آنها [[پیشبینی]] وقوع رخدادهای ناگوار را در [[آینده]] داشتند و برای [[پرهیز]] از پریشان ساختن خاطر پادشاه، از تعبیرش خودداری کردند<ref>الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.</ref>. با [[اصرار]] پادشاه بر [[تعبیر خواب]] یاد شده، ساقی وی که پیش از این، همبند یوسف{{ع}} بود، به یاد وی افتاد و نزدش رفته، [[تعبیر خواب]] را چنین دریافت کرد که ۷ سال پیاپی به جهت بارندگی فراوان باید با [[جدیت]] [[زراعت]] کنید و محصول خود را در خوشههایش در انبارها ذخیره کنید و جز به مقدار کم و جیرهبندی به اندازه نیاز، از آن صرف نکنید که پس از این، ۷ سال خشک و کم [[باران]] و سخت در پیش دارید و تنها باید از ذخیره سالهای پیش استفاده کنید. پس از آن یکسالِ پرباران نصیب [[مردم]] خواهد شد.<ref>{{متن قرآن|قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}} «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمیدارید- جز اندکی را که میخورید- در خوشه بگذارید * آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال)ها از پیش نهادهاید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه میدارید * آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم میرسند (/ باران مییابند) و (مردم) در آن (از دانهها و میوهها) افشره میگیرند (/ از خشکسالی رهایی مییابند)» سوره یوسف، آیه ۴۷-۴۹.</ref> در ادامه [[آیات]]، [[درستی]] تعبیر یوسف از [[خواب]] [[پادشاه]] آشکار میشود.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۳.</ref>. | |||
===رویاهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}}=== | |||
در [[قرآن]] از سه [[رؤیای صادق]] پیامبر اکرم{{صل}} یاد شده است: | |||
#'''رویای ورود به [[مسجدالحرام]]''': [[پیامبر]]{{صل}} پیش از [[صلح حدیبیه]] در [[مدینه]] در خواب دید که همراه [[اصحاب]] خود در [[امنیت]] کامل و با سر تراشیده و مو و ناخن کوتاه شده، وارد [[مکه]] میشوند. [[مسلمانان]] با شنیدن خبر این [[رؤیا]] [[گمان]] کردند که تعبیر آن در همان سال خواهد بود و چون از [[حدیبیه]] بازگشتند، [[منافقان]] گفتند: به مسجدالحرام وارد نشدیم و حلق و تقصیر نکردیم؛ آنگاه [[آیه]] {{متن قرآن|لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا۟ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًۭا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> در پاسخ آنها فرود آمد و تحقق آن [[رؤیا]] حتمی و قریب الوقوع شمرده شد<ref>جوامع الجامع، ج ۴، ص۱۴۶؛ الامثل، ج ۱۶، ص۴۸۶.</ref>. [[حضرت محمّد]]{{صل}} با اصحابش در سال بعد ([[ذیقعده]] [[سال هفتم هجری]]) از [[مدینه]] به سمت [[مکه]] بیرون آمد، و همانگونه که [[قرآن]] بر [[صدق]] رؤیای [[پیامبر]]{{صل}} تأکید کرده بود، در کمال [[عزّت]]، [[شوکت]] و [[امنیت]] وارد مکه شد، و سه [[روز]] در مکه ماند و سپس به مدینه بازگشت<ref>عیون الاثر، ج ۲، ص۱۶۳ ـ ۱۶۵؛ سبل الهدی، ج ۵، ص۶۹؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۵۰۵.</ref>. مراد از {{متن قرآن|فَتْحًۭا قَرِيبًا}} در پایان [[آیه]] و [[پیروزی]] نزدیکی که به پیامبر و [[مسلمانان]] [[وعده]] داده شده، بنابه دیدگاه برخی، [[فتح خیبر]] است<ref>دلائل النبوه، ج ۴، ص۱۶۲؛ الجدید، ج ۶، ص۴۹۵.</ref>، هرچند گروهی دیگر از [[مفسران]] با توجه به [[سیاق آیه]] و نیز تأثیر [[صلح حدیبیه]] در ورود ایمن به [[مسجدالحرام]]، {{متن قرآن|فَتْحًۭا قَرِيبًا}} را به آن [[تفسیر]] کردهاند<ref>روض الجنان، ج ۱۷، ص۳۶۳؛ منهج الصادقین، ج ۸، ص۳۹۳.</ref>. این رخداد از [[اخبار غیبی]] قرآن و [[معجزات]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به شمار میرود. | |||
#'''رویای [[شجره ملعونه]]''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از رؤیایی برای پیامبر به [[اجمال]] یاد کرده و آن را سبب [[آزمون]] [[مردم]] خوانده است: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا ٱلَّتِىٓ أَرَيْنَـٰكَ إِلَّا فِتْنَةًۭ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلْمَلْعُونَةَ فِى ٱلْقُرْءَانِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَـٰنًۭا كَبِيرًۭا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم میدهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> در این باره که آیا «[[رؤیا]]» در [[آیه]] از [[خواب]] خاصی که [[پیامبر]]{{صل}} دیده بود حکایت دارد یا مراد از آن دیدن در [[بیداری]] است [[اختلاف]] نظر است: بعضی آن را به معنای دیدن در بیداری و مراد از آن را نمایاندن [[آیات الهی]] در [[سفر]] [[معراج]] دانستهاند که در آغاز همین [[سوره]] از آن یاد شده است<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تاریخ الاسلام، ج ۱، ص۲۵۳؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص۲۲۸.</ref>. برخی دیگر آن را خوابی میدانند که پیامبر درباره ورود به [[مسجد الحرام]] دیده بود که به [[صلح حدیبیه]] انجامید و تأخیر در ورود به [[مسجدالحرام]] در آن سال دانستهاند که آزمونی بود برای برخی [[اصحاب]]<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۱۴۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۲۸۲.</ref>. عدهای نیز آن را درباره [[جنگ بدر]] شمردهاند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ نک: البحرالمحیط، ج ۷، ص۷۴؛ الصافی، ج ۳، ص۱۹۹.</ref>. از [[یهود]]<ref>التفسیر الکبیر،ج ۲۰، ص۳۶۱؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص۶۰.</ref> و درخت زقّوم در [[جهنم]]<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۹۴؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶.</ref> نیز به عنوان [[تفسیر]] [[شجره ملعونه]] یاد شده است. در [[روایات تفسیری]]، شجره ملعونه به [[بنی امیه]] تفسیر و رؤیای آن حضرت چنین تفسیر شده که دستهای میمون از [[منبر]] آن حضرت بالا و پایین رفته، منبر ایشان را بازیچه خود قرار میدهند. سپس [[خداوند]] پارهای از فسادهایشان را در آن رؤیا به آن حضرت نشان داد<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۱۹۱؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۲۷۴؛ البرهان، ج ۳، ص۵۴۳.</ref>. تحلیل جامع آیه با توجه به [[سیاق]] و وجود مصادیق مختلف برای آن، احتمال شمولش نسبت به همه [[منافقان]]، چه در دوره [[پیامبر]] و چه پس از آن دوره را تقویت میکند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۱۳۷؛ الفرقان، ج ۱۷، ص۲۴۸.</ref>. | |||
#'''رویای [[جنگ بدر]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در رؤیایی پیش از وقوع [[جنگ]]، شمار [[مشرکان]] را اندک دید و آن را برای اصحابش بازگفت که [[بشارت]] [[پیروزی]] بر مشرکان تلقی شد: {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست میشدید و در کار (جنگ) اختلاف مییافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشهها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص۵۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۳۶؛ التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۴۸۷.</ref>. در ادامه [[آیات]] از تحقق رؤیای پیامبر یاد میشود. شمار مشرکان در چشم [[مسلمانان]] اندک آمد و این امر مایه [[قوت نفس]] آنان شد. شمار مسلمانان نیز در چشم مشرکان اندک آمد و این امر سبب [[غرور]] و تهییج بیشترشان شد که به شکستشان انجامید<ref>المغازی، ج ۱، ص۱۳۴؛ التبیان، ج ۵، ص۱۲۹؛ البرهان، ج ۲، ص۷۰۲.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۴.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |