پرش به محتوا

آیه استخلاف: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '“' به '«')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آیه استخلاف در قرآن]] - [[آیه استخلاف در حدیث]] - [[آیه استخلاف در اخلاق اسلامی]] - [[آیه استخلاف در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = آیه استخلاف (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = خلافت | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
 
== مقدمه ==
== مقدمه ==
{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
{{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
خط ۲۸: خط ۲۹:
[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: «این آیه، وعده الهی به پیامبر {{صل}} است به اینکه [[امت]] او را [[جانشینان]] [[زمین]]، یعنی [[پیشوایان]] و [[والیان]] آن قرار دهد، و به‌واسطه آنان سرزمین‌ها را [[اصلاح]] کند، افراد [[بشر]] را [[خاضع]] آنان سازد و [[ترس]] آنان را به [[امنیت]] مبدّل کند. خداوند، این [[وعده]] خود را تحقق بخشید، زیرا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[دنیا]] نرفت تا اینکه خداوند؛ [[مکه]]، [[خیبر]]، [[بحرین]] و دیگر نواحی جزیرة‌العرب و [[سرزمین یمن]] را برای او [[فتح]] کرد، و آن [[حضرت]] از [[مجوس]] هجر و برخی نواحی [[شام]]، [[جزیه]] گرفت. [[پادشاه روم]]، فرمانروای [[مصر]] و اسکندریه و [[پادشاهان]] عمان و [[نجاشی]] برای او هدایایی فرستادند. ابن‌کثیر سپس از ادامه [[فتوحات]] در [[زمان]] [[خلافت ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] به‌عنوان استمرار وعده الهی به پیامبر {{صل}} و [[سیادت]] [[امت اسلامی]] بر [[جهان]]، [[سخن]] گفته است”<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۱۱۹؛ احمد مصطفی مراغی در تفسیر آیه گفته است: «خداوند وعده کرده است که پیامبر و مؤمنان مطیع پروردگار را خلفای در زمین قرار دهد و با نصرت و عزت خود آنان را تأیید کند، ترس و بیم آنان را به امنیت تبدیل کند تا خدای یکتا را پرستش کنند، خداوند به وعده خود عمل کرد و هنوز پیامبر از دنیا نرفته بود که مکه، خیبر، بحرین و سایر جزیرة‌العرب را فتح کرد. از مجوس هجر و برخی نواحی شام جزیه گرفت، پادشاهان روم، مصر و حبشه برای او هدیه فرستادند و... ”. تفسیر المراغی، ج۱۸، ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: «این آیه، وعده الهی به پیامبر {{صل}} است به اینکه [[امت]] او را [[جانشینان]] [[زمین]]، یعنی [[پیشوایان]] و [[والیان]] آن قرار دهد، و به‌واسطه آنان سرزمین‌ها را [[اصلاح]] کند، افراد [[بشر]] را [[خاضع]] آنان سازد و [[ترس]] آنان را به [[امنیت]] مبدّل کند. خداوند، این [[وعده]] خود را تحقق بخشید، زیرا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[دنیا]] نرفت تا اینکه خداوند؛ [[مکه]]، [[خیبر]]، [[بحرین]] و دیگر نواحی جزیرة‌العرب و [[سرزمین یمن]] را برای او [[فتح]] کرد، و آن [[حضرت]] از [[مجوس]] هجر و برخی نواحی [[شام]]، [[جزیه]] گرفت. [[پادشاه روم]]، فرمانروای [[مصر]] و اسکندریه و [[پادشاهان]] عمان و [[نجاشی]] برای او هدایایی فرستادند. ابن‌کثیر سپس از ادامه [[فتوحات]] در [[زمان]] [[خلافت ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] به‌عنوان استمرار وعده الهی به پیامبر {{صل}} و [[سیادت]] [[امت اسلامی]] بر [[جهان]]، [[سخن]] گفته است”<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۱۱۹؛ احمد مصطفی مراغی در تفسیر آیه گفته است: «خداوند وعده کرده است که پیامبر و مؤمنان مطیع پروردگار را خلفای در زمین قرار دهد و با نصرت و عزت خود آنان را تأیید کند، ترس و بیم آنان را به امنیت تبدیل کند تا خدای یکتا را پرستش کنند، خداوند به وعده خود عمل کرد و هنوز پیامبر از دنیا نرفته بود که مکه، خیبر، بحرین و سایر جزیرة‌العرب را فتح کرد. از مجوس هجر و برخی نواحی شام جزیه گرفت، پادشاهان روم، مصر و حبشه برای او هدیه فرستادند و... ”. تفسیر المراغی، ج۱۸، ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>.


[[بدیهی]] است [[خلافت]] [[مؤمنان]] در [[زمین]] در [[عصر پیامبر]] {{صل}} به‌معنای خلافت مورد بحث در مسئله [[امامت]] نیست. [[ابن‌کثیر]] در اینکه خلافت در [[آیه]] را در خلفای سه‌گانه یا چهارگانه منحصر ندانسته، درست اندیشیده است، ولی در اینکه آن را شامل عموم [[امت اسلامی]] دانسته، به [[خطا]] رفته است، زیرا چنان‌که گفته شد، [[وعده]] خلافت در زمین و [[سیادت]] و [[امنیت]]، مخصوص برخی از امت اسلامی، یعنی [[مؤمنان مخلص]] و [[صالح]] است.
بدیهی است [[خلافت]] [[مؤمنان]] در [[زمین]] در [[عصر پیامبر]] {{صل}} به‌معنای خلافت مورد بحث در مسئله [[امامت]] نیست. [[ابن‌کثیر]] در اینکه خلافت در [[آیه]] را در خلفای سه‌گانه یا چهارگانه منحصر ندانسته، درست اندیشیده است، ولی در اینکه آن را شامل عموم [[امت اسلامی]] دانسته، به [[خطا]] رفته است، زیرا چنان‌که گفته شد، [[وعده]] خلافت در زمین و [[سیادت]] و [[امنیت]]، مخصوص برخی از امت اسلامی، یعنی [[مؤمنان مخلص]] و [[صالح]] است.


'''اشکال'''
'''اشکال'''
خط ۳۴: خط ۳۵:


'''پاسخ'''
'''پاسخ'''
این سخن درست است که سیادت و [[اقتدار]] [[مسلمانان]] و خلافت آنان در زمین در [[عصر رسالت]] به رهبری پیامبر {{صل}} تحقق یافته، و پس از آن [[حضرت]] در [[زمان]] [[خلفا]] تداوم و توسعه یافته است، ولی [[دلیل]] بر این نخواهد بود که مقصود از خلافت در آیه، معنای اصطلاحی آن باشد، زیرا این خلافت چنان‌که بیان شد در عصر رسالت نیز تحقق یافت و خلافت مصطلح در آن زمان معنا ندارد. اگر مقصود این است که پیامبر {{صل}} نیز [[خلیفه الهی]] بوده است، خلافت پیامبر {{صل}} با [[نبوت]] و [[رسالت]] او آغاز شد، و بر [[تسلط]] وی بر جزیرة‌العرب متوقف نبود.
این سخن درست است که سیادت و [[اقتدار]] [[مسلمانان]] و خلافت آنان در زمین در [[عصر رسالت]] به رهبری پیامبر {{صل}} تحقق یافته، و پس از آن حضرت در [[زمان]] [[خلفا]] تداوم و توسعه یافته است، ولی [[دلیل]] بر این نخواهد بود که مقصود از خلافت در آیه، معنای اصطلاحی آن باشد، زیرا این خلافت چنان‌که بیان شد در عصر رسالت نیز تحقق یافت و خلافت مصطلح در آن زمان معنا ندارد. اگر مقصود این است که پیامبر {{صل}} نیز [[خلیفه الهی]] بوده است، خلافت پیامبر {{صل}} با [[نبوت]] و [[رسالت]] او آغاز شد، و بر [[تسلط]] وی بر جزیرة‌العرب متوقف نبود.
از اینجا می‌توان به [[نادرستی]] این سخن ابن‌کثیر پی برد که گفته است: «احادیث [[دوازده خلیفه]] را نمی‌توان بر [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] منطبق ساخت؛ زیرا بسیاری از آنان زمام [[رهبری سیاسی]] [[جامعه]] را در دست نداشتند”. خطای ابن‌کثیر این است که خلافت به معنای [[رهبری الهی]] را با [[خلافت]] به معنای [[فرمانروایی]] [[سیاسی]] یکسان انگاشته است، با اینکه ملازمه‌ای میان آن دو وجود ندارد. آیا می‌توان [[یزید]] را که فرمانروایی سیاسی [[جهان اسلام]] را در دست داشت، [[خلیفه خدا]] و [[پیامبر]] و [[رهبر الهی]] دانست و [[رهبری]] او را مایه [[عزت]] و [[شوکت]] [[اسلام]] به شمار آورد؟
 
از اینجا می‌توان به [[نادرستی]] این سخن ابن‌کثیر پی برد که گفته است: «احادیث [[دوازده خلیفه]] را نمی‌توان بر [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] منطبق ساخت؛ زیرا بسیاری از آنان زمام [[رهبری سیاسی]] [[جامعه]] را در دست نداشتند”. خطای ابن‌کثیر این است که خلافت به معنای [[رهبری الهی]] را با [[خلافت]] به معنای [[فرمانروایی]] [[سیاسی]] یکسان انگاشته است، با اینکه ملازمه‌ای میان آن دو وجود ندارد. آیا می‌توان [[یزید]] را که فرمانروایی سیاسی [[جهان اسلام]] را در دست داشت، [[خلیفه خدا]] و [[پیامبر]] و [[رهبر الهی]] دانست و [[رهبری]] او را مایه [[عزت]] و شوکت [[اسلام]] به شمار آورد؟


طبق معیاری که [[ابن‌کثیر]]، [[فخرالدین رازی]] و همفکران آنان برگزیده‌اند، خلافت در [[آیه]]، شامل امیرالمؤمنین علی {{ع}} نخواهد شد، زیرا در [[زمان]] آن [[حضرت]]، به [[دلیل]] منازعه‌های داخلی، [[فتوحات]] و کشورگشایی‌ها متوقف شد. این، مطلبی است که رازی آشکارا آن را بیان کرده است<ref>{{عربی|و معلوم أن بعد الرسول الاستخلاف الذی هذا وصفه انما کان فی ایام ابی بکر و عمر و عثمان لم یحصل ذلک فی ایام علی (رضی الله عنه) لانه لم یتفرغ لجهاد الکفار لاشتغاله بمحاربة من خالفه من اهل الصلاة}}. مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۲۵.</ref>، ولی با معیار مزبور، خلافت در آیه، [[زمامداری]] [[معاویه]] را شامل می‌شود، زیرا بخشی از [[فتوحات اسلامی]] در زمان او رخ داد<ref>ر. ک: الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۷۹ و ۵۰۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص۱۶۵.</ref> و پس از وی نیز ادامه یافت و این برخلاف [[اعتقاد]] آنان است که دوران خلافت سی سال بیش نبوده است.
طبق معیاری که [[ابن‌کثیر]]، [[فخرالدین رازی]] و همفکران آنان برگزیده‌اند، خلافت در [[آیه]]، شامل امیرالمؤمنین علی {{ع}} نخواهد شد، زیرا در [[زمان]] آن [[حضرت]]، به [[دلیل]] منازعه‌های داخلی، [[فتوحات]] و کشورگشایی‌ها متوقف شد. این، مطلبی است که رازی آشکارا آن را بیان کرده است<ref>{{عربی|و معلوم أن بعد الرسول الاستخلاف الذی هذا وصفه انما کان فی ایام ابی بکر و عمر و عثمان لم یحصل ذلک فی ایام علی (رضی الله عنه) لانه لم یتفرغ لجهاد الکفار لاشتغاله بمحاربة من خالفه من اهل الصلاة}}. مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۲۵.</ref>، ولی با معیار مزبور، خلافت در آیه، [[زمامداری]] [[معاویه]] را شامل می‌شود، زیرا بخشی از [[فتوحات اسلامی]] در زمان او رخ داد<ref>ر. ک: الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۷۹ و ۵۰۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص۱۶۵.</ref> و پس از وی نیز ادامه یافت و این برخلاف [[اعتقاد]] آنان است که دوران خلافت سی سال بیش نبوده است.


[[سید محمود آلوسی]]، [[استدلال]] عده‌ای از [[متکلمان]] و [[مفسران اهل‌سنت]] به آیه بر [[درستی]] خلافت [[خلفا]] را [[نقل]] و تقریر کرده است، ولی در پایان، دیدگاه خود را یادآور شده و گفته است:
[[سید محمود آلوسی]]، [[استدلال]] عده‌ای از [[متکلمان]] و [[مفسران اهل‌سنت]] به آیه بر [[درستی]] خلافت [[خلفا]] را [[نقل]] و تقریر کرده است، ولی در پایان، دیدگاه خود را یادآور شده و گفته است: ظاهر آیه بر [[پیراستگی]] خلفای سه‌گانه از [[اتهام]] [[ظلم و جور]] و [[تصرف]] ناحق در [[زمین]] دلالت می‌کند که از سوی [[شیعه]] به آنان وارد شده است، زیرا [[استقرار دین]] و [[امنیت]] کامل در برابر [[دشمنان اسلام]] در زمان آنان تحقق یافت و [[نیکو]] نیست که چنین امتنانی از جانب [[خداوند]] با تصرف و [[تدبیر]] [[باطل]] که [[عذاب اخروی]] را به دنبال دارد، انجام شود، در حالی که [[تدبیر امور]] در آن زمان توسط [[خلفای سه گانه]] انجام می‌گرفت. هرگاه [[شیعه]] به این مطلب [[اذعان]] نماید ما به آن اکتفا می‌ورزیم، و چنین اذعانی جز بر اتصاف خلفای سه‌گانه به [[ایمان]] و [[عمل صالح]] در [[زمان]] [[نزول آیه]] متوقف نیست، و [[انکار]] آن از قبیل انکار ضروریات است<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۳۰۲.</ref>.
ظاهر آیه بر [[پیراستگی]] خلفای سه‌گانه از [[اتهام]] [[ظلم و جور]] و [[تصرف]] ناحق در [[زمین]] دلالت می‌کند که از سوی [[شیعه]] به آنان وارد شده است، زیرا [[استقرار دین]] و [[امنیت]] کامل در برابر [[دشمنان اسلام]] در زمان آنان تحقق یافت و [[نیکو]] نیست که چنین امتنانی از جانب [[خداوند]] با تصرف و [[تدبیر]] [[باطل]] که [[عذاب اخروی]] را به دنبال دارد، انجام شود، در حالی که [[تدبیر امور]] در آن زمان توسط [[خلفای سه گانه]] انجام می‌گرفت. هرگاه [[شیعه]] به این مطلب [[اذعان]] نماید ما به آن اکتفا می‌ورزیم، و چنین اذعانی جز بر اتصاف خلفای سه‌گانه به [[ایمان]] و [[عمل صالح]] در [[زمان]] [[نزول آیه]] متوقف نیست، و [[انکار]] آن از قبیل انکار ضروریات است<ref>روح المعانی، ج۱۰، ص۳۰۲.</ref>.
 
در [[حقیقت]] [[آلوسی]]، پذیرفته است که [[استخلاف]] در [[آیه]]، مربوط به [[خلافت]] خلفای سه‌گانه یا چهارگانه نیست، بلکه مربوط به [[وراثت مؤمنان]] و [[صالحان]] از [[امت اسلامی]] بر [[زمین]] و [[سیادت]] و [[اقتدار]] [[دینی]] و [[سیاسی]] آنان است، ولی چون بخشی از این [[وراثت]] و سیادت - که مورد اهتمام و [[امتنان]] [[الهی]] است- در زمان خلفای سه‌گانه و به [[زعامت]] و [[مدیریت]] آنان تحقق یافته است، بر [[مشروعیت]] تصرفات و [[تدابیر]] سیاسی آنان دلالت می‌کند، زیرا فرض [[نامشروع]] بودن آن با مورد اهتمام و امتنان بودن وراثت و سیادت [[مؤمنان]] بر زمین [[سازگاری]] ندارد. بنابراین، آیه به صورت التزامی بر مشروعیت خلافت خلفای سه‌گانه دلالت می‌کند؛ هر چند خلافت آنان از طریق [[بیعت]] و [[انتخاب]] جمعی از [[مسلمانان]] [[ثابت]] شده است، نه از جانب [[خداوند]].
در [[حقیقت]] [[آلوسی]]، پذیرفته است که [[استخلاف]] در [[آیه]]، مربوط به [[خلافت]] خلفای سه‌گانه یا چهارگانه نیست، بلکه مربوط به [[وراثت مؤمنان]] و [[صالحان]] از [[امت اسلامی]] بر [[زمین]] و [[سیادت]] و [[اقتدار]] [[دینی]] و [[سیاسی]] آنان است، ولی چون بخشی از این [[وراثت]] و سیادت - که مورد اهتمام و [[امتنان]] [[الهی]] است- در زمان خلفای سه‌گانه و به [[زعامت]] و [[مدیریت]] آنان تحقق یافته است، بر [[مشروعیت]] تصرفات و [[تدابیر]] سیاسی آنان دلالت می‌کند، زیرا فرض [[نامشروع]] بودن آن با مورد اهتمام و امتنان بودن وراثت و سیادت [[مؤمنان]] بر زمین [[سازگاری]] ندارد. بنابراین، آیه به صورت التزامی بر مشروعیت خلافت خلفای سه‌گانه دلالت می‌کند؛ هر چند خلافت آنان از طریق [[بیعت]] و [[انتخاب]] جمعی از [[مسلمانان]] [[ثابت]] شده است، نه از جانب [[خداوند]].


ولی [[استدلال]] آلوسی تمام نیست؛ زیرا می‌توان گفت [[خلیفه بر حق]] و [[بلافصل]] [[پیامبر]] {{صل}}، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود. بنابراین، مشروعیت و عدم مشروعیت تصرفات و تدابیر سیاسی و [[اجتماعی]] و دینی [[خلفا]] دایر مدار [[رضایت]] و عدم رضایت امیرالمؤمنین {{ع}} بوده است. به عبارت دیگر، بر مبنای [[نظریه انتصاب]] و [[نص در امامت]]، از آنجا که خلافت خلفای سه‌گانه [[منصوص]] نیست، به خودی خود مشروعیت ندارد، ولی آن دسته از تصرفات آنان که با رضایت امیرالمؤمنین {{ع}} انجام گرفته، مشروعیت داشته است.
ولی [[استدلال]] آلوسی تمام نیست؛ زیرا می‌توان گفت [[خلیفه بر حق]] و [[بلافصل]] [[پیامبر]] {{صل}}، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود. بنابراین، مشروعیت و عدم مشروعیت تصرفات و تدابیر سیاسی و [[اجتماعی]] و دینی [[خلفا]] دایر مدار [[رضایت]] و عدم رضایت امیرالمؤمنین {{ع}} بوده است. به عبارت دیگر، بر مبنای [[نظریه انتصاب]] و [[نص در امامت]]، از آنجا که خلافت خلفای سه‌گانه [[منصوص]] نیست، به خودی خود مشروعیت ندارد، ولی آن دسته از تصرفات آنان که با رضایت امیرالمؤمنین {{ع}} انجام گرفته، مشروعیت داشته است. حاصل آنکه [[آیه استخلاف]] نه بر [[منصوص بودن]] خلافت خلفا دلالت دارد و نه بر مشروعیت تصرفات و تدابیر سیاسی و اجتماعی آنان، و برای [[اثبات]] دو مطلب مزبور به [[دلایل]] دیگری نیاز است.
حاصل آنکه [[آیه استخلاف]] نه بر [[منصوص بودن]] خلافت خلفا دلالت دارد و نه بر مشروعیت تصرفات و تدابیر سیاسی و اجتماعی آنان، و برای [[اثبات]] دو مطلب مزبور به [[دلایل]] دیگری نیاز است.


در پایان یادآور می‌شویم [[وعده الهی]] که در آیه استخلاف به مؤمنان و صالحان از امت اسلامی داده شده، تاکنون به صورت کامل و همه‌جانبه واقع نشده است، و با توجه به [[حقانیت]] وعده‌های [[خداوند]] قطعاً روزی این [[وعده]] به صورت کامل و در سرتاسر کره [[زمین]] تحقق خواهد یافت. آن، روزی است که [[مهدی موعود]] {{ع}} [[قیام]] کند و [[پرچم]] [[عدالت‌گستر]] [[اسلام]] را بر بام [[جهان]] به اهتزاز در آورد، چنان‌که در [[حدیث متواتر]] [[نبوی]] {{صل}} به آن [[بشارت]] داده شده است. بر این اساس است که در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} و [[آیه استخلاف]]، بر [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[یاران]] او [[تطبیق]] شده است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۴۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۱۵۲.</ref>. این [[روایات]]، چنان‌که گفته شد، ناظر به مصداق کامل [[خلافت]] [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در زمین است و با تحقق نسبی آن در گذشته منافات ندارد، چنان‌که از [[پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: «بر روی زمین، هیچ خانه‌ای نخواهد بود، مگر اینکه خداوند، اسلام را داخل آن خواهد کرد یا عزتمندانه به آن [[ایمان]] خواهند آورد و یا از روی [[ذلت]]، [[تسلیم]] [[احکام]] آن خواهید بود”<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۲۷۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۶۱-۳۷۰.</ref>
در پایان یادآور می‌شویم [[وعده الهی]] که در آیه استخلاف به مؤمنان و صالحان از امت اسلامی داده شده، تاکنون به صورت کامل و همه‌جانبه واقع نشده است، و با توجه به [[حقانیت]] وعده‌های [[خداوند]] قطعاً روزی این [[وعده]] به صورت کامل و در سرتاسر کره [[زمین]] تحقق خواهد یافت. آن، روزی است که [[مهدی موعود]] {{ع}} [[قیام]] کند و [[پرچم]] [[عدالت‌گستر]] [[اسلام]] را بر بام [[جهان]] به اهتزاز در آورد، چنان‌که در [[حدیث متواتر]] [[نبوی]] {{صل}} به آن [[بشارت]] داده شده است. بر این اساس است که در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} و [[آیه استخلاف]]، بر [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[یاران]] او [[تطبیق]] شده است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۴۶؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۱۵۲.</ref>. این [[روایات]]، چنان‌که گفته شد، ناظر به مصداق کامل [[خلافت]] [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در زمین است و با تحقق نسبی آن در گذشته منافات ندارد، چنان‌که از [[پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: «بر روی زمین، هیچ خانه‌ای نخواهد بود، مگر اینکه خداوند، اسلام را داخل آن خواهد کرد یا عزتمندانه به آن [[ایمان]] خواهند آورد و یا از روی [[ذلت]]، [[تسلیم]] [[احکام]] آن خواهید بود”<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۲۷۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۶۱-۳۷۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۶۶: خط ۶۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:آیه استخلاف]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:خلافت]]
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش