۶۴٬۶۴۲
ویرایش
(←پانویس) |
(←مقدمه) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
به [[اعتقاد شیعه]]، زید پس از [[امام باقر]]{{ع}} شریفترین [[برادران]] آن [[حضرت]] و سرآمد [[علویان]] بود و علت قیامش تنها [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[خونخواهی]] جدش [[امام حسین]]{{ع}} بود<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۶۸.</ref>. | به [[اعتقاد شیعه]]، زید پس از [[امام باقر]]{{ع}} شریفترین [[برادران]] آن [[حضرت]] و سرآمد [[علویان]] بود و علت قیامش تنها [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[خونخواهی]] جدش [[امام حسین]]{{ع}} بود<ref>ارشاد، ج۲، ص۱۶۸.</ref>. | ||
مسلم است که زید از آغاز، قصد [[قیام]] و [[انقلاب]] داشته است. اگر هشام وی را احضار نمود و به کوفه اعزام کرد، نادانسته زید را به مطلوب او که حضور در میان [[شیعیان کوفه]] بود، رسانده است. [[شاهد]] بر این مدعا، سخنان هشام خطاب به زید و پاسخ زید به اوست. هشام گفت: «ای زید! شنیدهام از [[خلافت]] یاد میکنی و آرزوی آن را داری، ولی تو لایق خلافت نیستی؛ چراکه از کنیزی زاده شدهای». زید در پاسخ گفت: «اسماعیل از بهترین [[پیغمبران]] بود و محمد{{صل}} [[برترین]] [[پیامبران]] از [[فرزندان]] او بود. اسماعیل فرزند کنیزی بود و برادرش مانند تو، فرزند زنی [[آزاد]]؛ اما [[خدا]] او را بر برادرش [[برتری]] داد و بهترین [[انسانها]] را از [[نسل]] او | مسلم است که زید از آغاز، قصد [[قیام]] و [[انقلاب]] داشته است. اگر هشام وی را احضار نمود و به کوفه اعزام کرد، نادانسته زید را به مطلوب او که حضور در میان [[شیعیان کوفه]] بود، رسانده است. [[شاهد]] بر این مدعا، سخنان هشام خطاب به زید و پاسخ زید به اوست. هشام گفت: «ای زید! شنیدهام از [[خلافت]] یاد میکنی و آرزوی آن را داری، ولی تو لایق خلافت نیستی؛ چراکه از کنیزی زاده شدهای». زید در پاسخ گفت: «اسماعیل از بهترین [[پیغمبران]] بود و محمد{{صل}} [[برترین]] [[پیامبران]] از [[فرزندان]] او بود. اسماعیل فرزند کنیزی بود و برادرش مانند تو، فرزند زنی [[آزاد]]؛ اما [[خدا]] او را بر برادرش [[برتری]] داد و بهترین [[انسانها]] را از [[نسل]] او قرارداد.»<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۶؛ مروج الذهب، ج۳، ص۲۱۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۶۹.</ref>. برخی از [[راویان]] و [[محدثان شیعه]] نیز که به [[قیام زید]] برای [[اجرای احکام]] [[خدا]] و [[خونخواهی امام حسین]]{{ع}} [[معتقد]] هستند، [[زمینهساز قیام]] وی را برخورد او و هشام دانستهاند که هشام در مجلس خود، قصد [[اهانت]] و [[تحقیر]] زید را داشت و ادعای [[خلافت]] او را به دلیل کنیززادهبودنش در میان جمع به [[تمسخر]] گرفت؛ ولی همین [[راویان]] به علت [[ملاقات]] زید با هشام که از قراین [[روایت]] پیداست به درخواست زید صورت گرفته است، اشارهای نکردهاند و نوشتهاند که او پس از این [[دیدار]] از [[شام]] به [[کوفه]] آمد<ref>نک: ارشاد، ج۲، ص۱۶۹.</ref>. با توجه به آنچه ذکر شد، علت و چگونگی حضور زید در کوفه هر چه باشد، در این تردید نیست که [[یوسف بن عمر]] از اقامت وی در کوفه بیمناک بود و از او میخواست که هرچه زودتر از آن [[شهر]] خارج شود. زید چهار یا پنج ماه در کوفه بود و در این مدت گروهی از بزرگان [[مردم کوفه]] با او [[بیعت]] کردند. سرانجام پس از [[اصرار]] [[زیاد]] [[حاکم کوفه]]، زید از شهر بیرون رفت تا به [[قادسیه]] رسید. در آنجا [[شیعیان]] و غیر آنها به دیدار او رفتند و از وی برای [[قیام]] [[دعوت]] کردند و [[آمادگی]] چهل هزار نفر از مردم کوفه را برای بیعت و پیوستن به او اعلام داشتند. | ||
به روایت دیگری [[کوفیان]] به زید [[اطمینان]] دادند که صدهزار رزمآور از مردم کوفه و [[بصره]] و [[خراسان]] آمادهاند تا در رکابش با [[بنیامیه]] بجنگد و [[شامیان]] با افراد کم خود، نخواهند توانست با این [[سپاه]] [[عظیم]] [[رویارویی]] نموده و در برابرش [[مقاومت]] کنند. زید پس از گرفتن تعهدات و پیمانهای محکم از سرشناسان کوفه، مخفیانه به آن شهر بازگشت. در پی بازآمدن زید به کوفه، شیعیان و [[مردم]] دیگر، پنهانی به نزد او رفتند و بیعت کردند؛ به گونهای که شمار [[بیعتکنندگان]] به جز آنها که در [[مدائن]] و بصره و واسط و [[موصل]] و خراسان و [[ری]] و [[گرگان]] بودند (یعنی تنها در [[کوفه]])، به پانزده هزار نفر رسید. زید، ده ماه و اندی در کوفه بود و داعیان خود را به [[شهرها]] و نواحی اطراف میفرستاد<ref>نک: مقاتل الطالبیین، ص۱۳۵-۱۳۶؛ قیاس کنید با: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷-۴۸۹.</ref>. | به روایت دیگری [[کوفیان]] به زید [[اطمینان]] دادند که صدهزار رزمآور از مردم کوفه و [[بصره]] و [[خراسان]] آمادهاند تا در رکابش با [[بنیامیه]] بجنگد و [[شامیان]] با افراد کم خود، نخواهند توانست با این [[سپاه]] [[عظیم]] [[رویارویی]] نموده و در برابرش [[مقاومت]] کنند. زید پس از گرفتن تعهدات و پیمانهای محکم از سرشناسان کوفه، مخفیانه به آن شهر بازگشت. در پی بازآمدن زید به کوفه، شیعیان و [[مردم]] دیگر، پنهانی به نزد او رفتند و بیعت کردند؛ به گونهای که شمار [[بیعتکنندگان]] به جز آنها که در [[مدائن]] و بصره و واسط و [[موصل]] و خراسان و [[ری]] و [[گرگان]] بودند (یعنی تنها در [[کوفه]])، به پانزده هزار نفر رسید. زید، ده ماه و اندی در کوفه بود و داعیان خود را به [[شهرها]] و نواحی اطراف میفرستاد<ref>نک: مقاتل الطالبیین، ص۱۳۵-۱۳۶؛ قیاس کنید با: تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷-۴۸۹.</ref>. |