پرش به محتوا

آیه سقایة الحاج: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
آیه {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}} خبر از حادثه‌ای می‌دهد که در عصر نبوی رخ داده است و صرفاً بیان یک [[قانون]] کلّی نیست؛ یعنی حقیقتاً چنین مقایسه‌ای انجام شده است. بنابراین، آیه شریفه شأن نزولی دارد، بدین جهت شأن نزول‌های متعدّدی برای آن ذکر شده، که خلاصه معروف‌ترین آنها به شرح زیر است:
آیه {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}} خبر از حادثه‌ای می‌دهد که در عصر نبوی رخ داده است و صرفاً بیان یک [[قانون]] کلّی نیست؛ یعنی حقیقتاً چنین مقایسه‌ای انجام شده است. بنابراین، آیه شریفه شأن نزولی دارد، بدین جهت شأن نزول‌های متعدّدی برای آن ذکر شده، که خلاصه معروف‌ترین آنها به شرح زیر است:


«عبّاس»، عموی پیامبر و «شیبه» که از [[فرزندان]] عبدالمطّلب است، در [[مسجد الحرام]] با هم گفت‌وگو می‌کردند. عبّاس خطاب به شیبه گفت: [[خداوند متعال]] افتخاری نصیب من کرده که نصیب هیچ کس ننموده، و آن {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}}<ref>[[سیراب کردن]] [[حجّاج]] در «[[منی]]» و «[[عرفات]]» و «[[مشعر الحرام]]» در [[موسم حج]] را [[سقایة الحاج]] می‌گویند. سرزمین‌های سه‌گانه فوق، هیچ‌گاه از خود آب نداشته و همواره آب آن از نقاط دیگر تأمین می‌شده است، حتّی امروزه آب مورد استفاده حجّاج در این امکنه [[مقدّس]] سه‌گانه، از [[مکّه]] مکرّمه یا نقاط دیگر از طریق شبکه لوله‌کشی تأمین می‌شود. در زمان‌های قدیم حجّاج مجبور بودند آب مورد نیازشان را، در ایّامی که در منی و عرفات و مشعر الحرام هستند، از مکّه همراه خویش ببرند. بدین جهت [[روز]] هشتم ذیحجّه، که حجّاج در آن زمان‌ها در چنین روزی آب مورد نیاز را تهیّه و بر شتران بار می‌کردند، «[[یوم]] الترویة» (روز برداشتن آب) نامیده شد. به هر حال، عبّاس عموی پیامبر در [[زمان]] خودش [[مسئول]] آب‌رسانی به حجّاج بوده و این [[مسئولیّت]]، مخصوصاً در آن عصر و زمان، بسیار مهمّ بوده است؛ زیرا ضروری‌ترین نیاز حجّاج در «منی» و «مشعر الحرام» و «عرفات» آب بوده است.</ref> است. «شیبه» در پاسخ گفت: [[خداوند]] افتخار {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>با توجّه به اهمّیّت فوق العاده «مسجد الحرام» که به تعبیر [[قرآن مجید]] اوّلین خانه‌ای است که ساخته شده و مقدّس‌ترین مکان روی [[زمین]] است به گونه‌ای که هر رکعت [[نماز]] در آن (طبق برخی [[روایات]]) برابر با یک میلیون رکعت نماز در مکان‌های دیگر است، مسأله «کلیدداری کعبه» و {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}} اهمّیّت ویژه‌ای دارد، [[کلیددار]] کعبه مسئول [[حفظ]] و [[حراست]] و مرمّت و بازسازی کعبه معظّمه و [[مسجد الحرام]] بوده است.</ref> را نصیب من کرده است و افتخاری بالاتر از کلیدداری [[کعبه]] وجود ندارد. بنابراین افتخاری که‌ نصیب من شده، بالاتر از افتخار توست.
«عبّاس»، عموی پیامبر و «شیبه» که از [[فرزندان]] عبدالمطّلب است، در [[مسجد الحرام]] با هم گفت‌وگو می‌کردند. عبّاس خطاب به شیبه گفت: [[خداوند متعال]] افتخاری نصیب من کرده که نصیب هیچ کس ننموده، و آن {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}}<ref>سیراب کردن [[حجّاج]] در «منی» و «[[عرفات]]» و «[[مشعر الحرام]]» در موسم حج را [[سقایة الحاج]] می‌گویند. سرزمین‌های سه‌گانه فوق، هیچ‌گاه از خود آب نداشته و همواره آب آن از نقاط دیگر تأمین می‌شده است، حتّی امروزه آب مورد استفاده حجّاج در این امکنه مقدّس سه‌گانه، از [[مکّه]] مکرّمه یا نقاط دیگر از طریق شبکه لوله‌کشی تأمین می‌شود. در زمان‌های قدیم حجّاج مجبور بودند آب مورد نیازشان را، در ایّامی که در منی و عرفات و مشعر الحرام هستند، از مکّه همراه خویش ببرند. بدین جهت روز هشتم ذیحجّه، که حجّاج در آن زمان‌ها در چنین روزی آب مورد نیاز را تهیّه و بر شتران بار می‌کردند، «یوم الترویة» (روز برداشتن آب) نامیده شد. به هر حال، عبّاس عموی پیامبر در [[زمان]] خودش [[مسئول]] آب‌رسانی به حجّاج بوده و این [[مسئولیّت]]، مخصوصاً در آن عصر و زمان، بسیار مهمّ بوده است؛ زیرا ضروری‌ترین نیاز حجّاج در «منی» و «مشعر الحرام» و «عرفات» آب بوده است.</ref> است. «شیبه» در پاسخ گفت: [[خداوند]] افتخار {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}<ref>با توجّه به اهمّیّت فوق العاده «مسجد الحرام» که به تعبیر [[قرآن مجید]] اوّلین خانه‌ای است که ساخته شده و مقدّس‌ترین مکان روی [[زمین]] است به گونه‌ای که هر رکعت [[نماز]] در آن (طبق برخی [[روایات]]) برابر با یک میلیون رکعت نماز در مکان‌های دیگر است، مسأله «کلیدداری کعبه» و {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}} اهمّیّت ویژه‌ای دارد، [[کلیددار]] کعبه مسئول [[حفظ]] و [[حراست]] و مرمّت و بازسازی کعبه معظّمه و [[مسجد الحرام]] بوده است.</ref> را نصیب من کرده است و افتخاری بالاتر از کلیدداری [[کعبه]] وجود ندارد. بنابراین افتخاری که‌ نصیب من شده، بالاتر از افتخار توست.


علی{{ع}} که از کنار آنها عبور می‌کرد و سخنان آنها را شنید، به نزد ایشان رفت و پس از [[سلام]] و ادای [[احترام]]، [[اجازه]] خواست سخنی بگوید، اجازه [[سخن]] داده شد. حضرت فرمود: «[[خداوند]] افتخاری به من عنایت کرده که از همه افتخارات بالاتر و نصیب هیچ کس نشده است!» گفتند: آن چیست؟ فرمود: من قبل از همه شما [[ایمان]] آوردم و به خاطر رضای خداوند قبل از همه [[هجرت]] کردم، و در [[راه خدا]] با [[مال]] و جانم [[جهاد]] نمودم! و شما و امثال شما، به [[برکت]] جهاد من و امثال من [[مسلمان]] شدید و [[اسلام]] را پذیرفتید! بنابراین بالاترین افتخار {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}} یا {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}} نیست، بلکه «[[ایمان به خدا]]» و «هجرت در مسیر رضای او» و «جهاد در راه او» بالاترین افتخار است.
علی{{ع}} که از کنار آنها عبور می‌کرد و سخنان آنها را شنید، به نزد ایشان رفت و پس از [[سلام]] و ادای [[احترام]]، [[اجازه]] خواست سخنی بگوید، اجازه [[سخن]] داده شد. حضرت فرمود: «[[خداوند]] افتخاری به من عنایت کرده که از همه افتخارات بالاتر و نصیب هیچ کس نشده است!» گفتند: آن چیست؟ فرمود: من قبل از همه شما [[ایمان]] آوردم و به خاطر رضای خداوند قبل از همه [[هجرت]] کردم، و در [[راه خدا]] با [[مال]] و جانم [[جهاد]] نمودم! و شما و امثال شما، به [[برکت]] جهاد من و امثال من [[مسلمان]] شدید و [[اسلام]] را پذیرفتید! بنابراین بالاترین افتخار {{متن قرآن|سِقَايَةَ الْحَاجِّ}} یا {{متن قرآن|عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}} نیست، بلکه «[[ایمان به خدا]]» و «هجرت در مسیر رضای او» و «جهاد در راه او» بالاترین افتخار است.
خط ۳۶: خط ۳۶:
عبّاس عموی پیامبر و علی{{ع}}، با شنیدن این سخن [[خشمگین]] و ناراحت شد و به خدمت پیامبر اکرم]]{{صل}} رسید و ماجرا را برای آن حضرت بیان نمود و از علی [[شکایت]] کرد، که وی مقام و موقعیّت مرا زیر سؤال برده است.
عبّاس عموی پیامبر و علی{{ع}}، با شنیدن این سخن [[خشمگین]] و ناراحت شد و به خدمت پیامبر اکرم]]{{صل}} رسید و ماجرا را برای آن حضرت بیان نمود و از علی [[شکایت]] کرد، که وی مقام و موقعیّت مرا زیر سؤال برده است.


[[پیامبر]] شخصی را به دنبال علی{{ع}} فرستاد، وقتی علی به خدمت پیامبر{{صل}} رسید، حضرت از او توضیح خواست و فرمود: چه گفته‌ای که عمویت عبّاس را عصبانی کرده‌ای؟ علی عرض کرد: سخن حقّی گفته‌ام، عمویم از سخن [[حقّ]] من ناراحت شده است، سپس آنچه اتّفاق افتاده بود را برای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بازگو کرد. ضمناً این نکته را یادآور شد که من در مقام تعریف و [[تمجید]] از خود نبودم، بلکه می‌خواستم به آنها بگویم «سقایة الحاج» و «عمارة المسجد الحرام» بالاترین افتخارات نیست و افتخاراتی بالاتر از آن هم وجود دارد. در این هنگام آیه سقایة الحاج نازل شد و خداوند سخن علی{{ع}} را [[تأیید]] کرد<ref>شواهد التّنزیل، جلد اوّل، صفحه ۲۴۹ به بعد.</ref>.
[[پیامبر]] شخصی را به دنبال علی{{ع}} فرستاد، وقتی علی به خدمت پیامبر{{صل}} رسید، حضرت از او توضیح خواست و فرمود: چه گفته‌ای که عمویت عبّاس را عصبانی کرده‌ای؟ علی عرض کرد: سخن حقّی گفته‌ام، عمویم از سخن [[حقّ]] من ناراحت شده است، سپس آنچه اتّفاق افتاده بود را برای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بازگو کرد. ضمناً این نکته را یادآور شد که من در مقام تعریف و [[تمجید]] از خود نبودم، بلکه می‌خواستم به آنها بگویم «سقایة الحاج» و «عمارة المسجد الحرام» بالاترین افتخارات نیست و افتخاراتی بالاتر از آن هم وجود دارد. در این هنگام آیه سقایة الحاج نازل شد و خداوند سخن علی{{ع}} را [[تأیید]] کرد<ref>شواهد التّنزیل، ج۱، ص۲۴۹ به بعد.</ref>.


[[شأن نزول]] فوق حداقل در دوازده کتاب معروف [[اهل سنت]] که پیرامون [[تفسیر قرآن]]، یا [[تاریخ]] و یا [[روایات]] نوشته شده، آمده است: اسباب النّزول‌، نوشته علّامه واحدی‌<ref>اسباب النّزول، صفحه ۱۸۲ (به نقل از [[احقاق الحق]]، جلد ۳، صفحه ۱۲۳).</ref>؛ [[تفسیر]] علّامه [[خازن]] بغدادی‌<ref>تفسیر خازن، جلد ۳، صفحه ۵۷ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۳).</ref>؛ تفسیر العلّامة القرطبی‌<ref>تفسیر [[قرطبی]]، جلد ۸، صفحه ۹۱ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۵).</ref>؛ تفسیر فخر رازی‌<ref>[[تفسیر فخر رازی]]، جلد ۱۶، صفحه ۱۰ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۵).</ref>؛  الدُرّ المنثور، نوشته علّامه سیوطی‌<ref>الدّرّ المنثور، جلد ۳، صفحه ۲۱۸ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۶).</ref>؛ تفسیر أبو البرکات النّسفی‌<ref>[[تفسیر نسفی]]، جلد ۲، صفحه ۲۲۱ (به نقل از [[الغدیر]]، جلد ۲، صفحه ۵۴).</ref>؛ فصول المهمّة، نوشته ابن صبّاغ مالکی‌<ref>فصول المهمّة، صفحه ۱۰۶ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۶).</ref>؛ کفایة الطّالب‌ گنجی شافعی‌<ref>کفایة الطّالب، صفحه ۱۱۳ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۲۵).</ref>؛ [[تاریخ]] [[خطیب]] بغدادی‌<ref>به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۴ و ۵۵.</ref>؛ [[مناقب]] ابن مغازلی‌<ref>به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۴ و ۵۵.</ref>؛ [[تاریخ ابن عساکر]]<ref>به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۴ و ۵۵.</ref>؛ ربیع الابرار، نوشته زمخشری‌<ref>به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۴ و ۵۵.</ref>. بنابراین، [[شأن نزول]] فوق جای هیچ گونه تردید و گفت و گویی ندارد.
[[شأن نزول]] فوق حداقل در دوازده کتاب معروف [[اهل سنت]] که پیرامون [[تفسیر قرآن]]، یا [[تاریخ]] و یا [[روایات]] نوشته شده، آمده است: اسباب النّزول‌، نوشته علّامه واحدی‌<ref>اسباب النّزول، ص۱۸۲ (به نقل از [[احقاق الحق]]، ج۳، ص۱۲۳).</ref>؛ [[تفسیر]] علّامه [[خازن]] بغدادی‌<ref>تفسیر خازن، ج۳، ص۵۷ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۳).</ref>؛ تفسیر العلّامة القرطبی‌<ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۹۱ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۵).</ref>؛ تفسیر فخر رازی‌<ref>تفسیر فخر رازی، ج۱۶، ص۱۰ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۵).</ref>؛  الدُرّالمنثور، نوشته علّامه سیوطی‌<ref>الدّرّالمنثور، ج۳، ص۲۱۸ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۶).</ref>؛ تفسیر أبو البرکات النّسفی‌<ref>تفسیر نسفی، ج۲، ص۲۲۱ (به نقل از الغدیر، ج۲، ص۵۴).</ref>؛ فصول المهمّة، نوشته ابن صبّاغ مالکی‌<ref>فصول المهمّة، ص۱۰۶ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۶).</ref>؛ کفایة الطّالب‌ گنجی شافعی‌<ref>کفایة الطّالب، ص۱۱۳ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۲۵).</ref>؛ [[تاریخ]] [[خطیب]] بغدادی‌<ref>به نقل از الغدیر، ج۲، ص۵۴ و ۵۵.</ref>؛ [[مناقب]] ابن مغازلی‌<ref>به نقل از الغدیر، ج۲، ص۵۴ و ۵۵.</ref>؛ [[تاریخ ابن عساکر]]<ref>به نقل از الغدیر، ج۲، ص۵۴ و ۵۵.</ref>؛ ربیع الابرار، نوشته زمخشری‌<ref>به نقل از الغدیر، ج۲، ص۵۴ و ۵۵.</ref>. بنابراین، [[شأن نزول]] فوق جای هیچ گونه تردید و گفت و گویی ندارد.


== نکته‌ای مهمّ! ==
== نکته‌ای مهمّ! ==
۱۱۴٬۷۰۱

ویرایش