پرش به محتوا

تبرک در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰: خط ۲۰:
در بخش تبرکهای مورد [[اختلاف]] مهم‌ترین آیاتی که [[معتقدان]] به تبرک، در برابر تبرک‌ستیزی [[وهابیان]] به آن [[استدلال]] کرده‌اند، [[آیات]] مربوط به [[شفا]] یافتن [[یعقوب]] است: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ * وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ * قَالُواْ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ * فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید * و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را می‌شنوم * گفتند: سوگند به خداوند که تو همچنان در گمراهی دیرینه خویشی * چون مژده‌رسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت، گفت: آیا به شما نگفته بودم که من از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید؟» سوره یوسف، آیه ۹۳-۹۶.</ref> از اینکه یوسف برای شفای چشم [[یعقوب]] پیراهن خود را فرستاد و یعقوب [[بینایی]] خود را با آن پیراهن بازیافت، مفهوم [[تبرک]] و جواز تبرک به آثار [[انبیا]] و [[اولیا]] حتی برای [[پیامبری]] دیگر، برداشت شده است<ref>الوهابیة فی المیزان، ص‌۲۱۲؛ پاسخ به شبهات وهابیت، ج‌۱، ص‌۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref>. [[آیه]] ۲۴۸ بقره را نیز که از ویژگی‌های [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] سخن می‌گوید دلیلی بر جواز تبرک به آثار انبیا دانسته‌اند<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۳۸۵ ـ ۳۸۶.</ref>. در این آیه تابوت سبب [[آرامش]] [[بنی‌اسرائیل]] معرفی شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسران]]، تابوت را صندوقی دانسته‌اند که [[موسی]] را به هنگام [[کودکی]] در آن نهاده، به دریا انداختند و از همین‌رو در میان بنی‌اسرائیل جایگاه ویژه‌ای داشت و در آن، یادگارهای [[خاندان]] موسی و [[هارون]] ([[عصا]]، لباسها و کفشهای موسی و هارون و دو [[لوح]] از [[الواح تورات]]) قرار داشت<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۳۱۳.</ref> و به آن تبرک می‌جستند<ref>المیزان، ج‌۲، ص‌۲۹۷.</ref>. از آیه {{متن قرآن|وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> که دستور به [[نماز]] گزاردن در [[جایگاه ابراهیم]] است، جواز تبرک به جایگاه نشستن و نماز [[پیامبر]] برداشت شده است<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۳۵۲.</ref>. آیه ۲۱ [[کهف]] سخن کسانی را نقل می‌کند که می‌خواستند بر در [[غار]] [[اصحاب کهف]] مسجدی بسازند: {{متن قرآن|...قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُوا۟ عَلَىٰٓ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًۭا}}<ref>«بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاه‌تر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>. ساختن [[مسجد]] را برای [[تبرک]] به آنان<ref>روح البیان، ج‌۵، ص‌۲۷۶.</ref>. و دلیلی بر جواز ساختن بنا بر [[قبر]] [[صالحان]] و [[زیارت]] آن دانسته‌اند<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۴۱۱.</ref>. افزون بر این [[آیات]]، به [[روایات]]<ref>مسنداحمد، ج۵، ص۴۳۲؛ ج۷، ص۳۰۳؛ صحیح البخاری، ج‌۱، ص‌۵۵، ۱۲۶؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۵۸.</ref> بسیاری نیز برای جواز تبرک [[استدلال]] شده است؛ بنابر روایاتی [[پیامبراکرم]]{{صل}}، تبرک به محصولات [[کشاورزی]] [[مدینه]] را سفارش می‌کرد<ref>مسند احمد، ج‌۷، ص‌۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ وفاء الوفاء، ج‌۱، ص‌۶۷ ـ ۷۳؛ کنزالعمال، ج‌۱۲، ص‌۲۳۶، ۲۳۹؛ التبرک، ص‌۳۱۰ ـ ۳۲۹.</ref>. [[صحابه]]، پس از [[رحلت]] آن حضرت، [[مرقد]] و [[منبر]] ایشان را مایه [[برکت]] می‌دانستند<ref>الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۹۵ ـ ۱۹۶؛ سنن ابن ماجه، ج‌۲، ص‌۱۳۲۰؛ التبرک، ص‌۱۳۵ ـ ۱۴۰، ۱۵۰ ـ ۱۵۵.</ref> و از عبدالله فرزند [[احمد بن حنبل]]، سخن پدرش درباره جواز تبرک به قبر و [[منبر پیامبر]] [[روایت]] شده‌است<ref>الوهابیة دعاوی وردود، ص‌۴۴.</ref>. [[مفسران]] به‌کارگیری [[نام خدا]] و برخی تعابیر دیگر در بعضی آیات را از باب تبرک دانسته‌اند؛ مانند یادکرد «[[الله]]» در آیه‌های {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ}}<ref>سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|سَتَجِدُنِىٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ}}<ref>«اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>.<ref>تفسیر جلالین، ص‌۳۹۱.</ref>. و {{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ}}<ref>سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> در [[تفسیر]] آیه‌ ۴۱‌ [[انفال]]<ref>{{متن قرآن|وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْءٍۢ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينِ وَٱبْنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ ٱلْفُرْقَانِ يَوْمَ ٱلْتَقَى ٱلْجَمْعَانِ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍۢ قَدِيرٌ}} «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره ‌انفال، آیه ۴۱.</ref> برای توضیح [[تبرک]] بودن ذکر [[الله]]، آمده است که چون همه [[اموال]] برای خداست، نمی‌توان گفت که [[خداوند]] سهمی دارد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۳۲۳؛ کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۵۱؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۶.</ref> و در [[تفسیر آیه]] ۷ [[حشر]]<ref>{{متن قرآن|مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينِ وَٱبْنِ ٱلسَّبِيلِ كَىْ لَا يَكُونَ دُولَةًۢ بَيْنَ ٱلْأَغْنِيَآءِ مِنكُمْ وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، اختصاص فیء به [[پیامبر]] و فقرای [[مهاجرین]] را دلیلی بر تبرک بودن ذکر الله در [[آیه]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۴.</ref>. در آیه ۱۱۳ [[مائده]]، حواریان درخواست مائده آسمانی از [[حضرت عیسی]] را، برای خوردن از آن بیان می‌کنند: {{متن قرآن|قَالُوا۟ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ ٱلشَّـٰهِدِينَ}}<ref>«گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.</ref>. بعضی [[مفسران]]، یکی از دلیلهای درخواست خوردن از مائده آسمانی را تبرک به آن دانسته‌اند<ref>زاد المسیر، ج‌۲، ص‌۴۵۷.</ref>. [[قرآن]] از [[بهشتیان]] با تعبیر «[[اصحاب]] الیمین»<ref>سوره واقعه ایات ۳۸، ۹۱</ref> یاد می‌کند. در تفسیر آیه برای وجه این نامگذاری، از تبرک و [[تیمن]] [[عرب]] به دست راست یاد کرده‌اند<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۱۴؛ روض الجنان، ج‌۱۶، ص‌۱۸۵.</ref>. در آیه ۳۵ [[نور]]، از درخت [[زیتون]] سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ}}<ref>سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. ذکر درخت [[زیتون]] را به سبب [[تبرک]] ۷۰ [[پیامبر]] به آن دانسته‌اند<ref>روض الجنان، ج‌۱۴، ص‌۱۴۷.</ref>. [[مفسران]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَـٰبُ ٱلْحِجْرِ ٱلْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو می‌شمردند» سوره حجر، آیه ۸۰.</ref> پس از این توضیح که مقصود از [[اصحاب حجر]]، [[قوم صالح]] است، آورده‌اند که پیامبر هنگامی که همراه [[اصحاب]] از [[سرزمین]] قوم صالح می‌گذشت، دستور داد که اصحاب برای [[آشامیدن]] آب، از جایگاه آبخوری [[ناقه صالح]] بنوشند. این [[سخن پیامبر]] را دلیلی بر جواز تبرک به آثار [[انبیا]] و [[صالحان]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۳۲.</ref>.<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبرک - قدمی (مقاله)|مقاله «تبرک»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۲۹.</ref>
در بخش تبرکهای مورد [[اختلاف]] مهم‌ترین آیاتی که [[معتقدان]] به تبرک، در برابر تبرک‌ستیزی [[وهابیان]] به آن [[استدلال]] کرده‌اند، [[آیات]] مربوط به [[شفا]] یافتن [[یعقوب]] است: {{متن قرآن|اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ * وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ * قَالُواْ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ * فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید * و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را می‌شنوم * گفتند: سوگند به خداوند که تو همچنان در گمراهی دیرینه خویشی * چون مژده‌رسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت، گفت: آیا به شما نگفته بودم که من از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید؟» سوره یوسف، آیه ۹۳-۹۶.</ref> از اینکه یوسف برای شفای چشم [[یعقوب]] پیراهن خود را فرستاد و یعقوب [[بینایی]] خود را با آن پیراهن بازیافت، مفهوم [[تبرک]] و جواز تبرک به آثار [[انبیا]] و [[اولیا]] حتی برای [[پیامبری]] دیگر، برداشت شده است<ref>الوهابیة فی المیزان، ص‌۲۱۲؛ پاسخ به شبهات وهابیت، ج‌۱، ص‌۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref>. [[آیه]] ۲۴۸ بقره را نیز که از ویژگی‌های [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] سخن می‌گوید دلیلی بر جواز تبرک به آثار انبیا دانسته‌اند<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۳۸۵ ـ ۳۸۶.</ref>. در این آیه تابوت سبب [[آرامش]] [[بنی‌اسرائیل]] معرفی شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسران]]، تابوت را صندوقی دانسته‌اند که [[موسی]] را به هنگام [[کودکی]] در آن نهاده، به دریا انداختند و از همین‌رو در میان بنی‌اسرائیل جایگاه ویژه‌ای داشت و در آن، یادگارهای [[خاندان]] موسی و [[هارون]] ([[عصا]]، لباسها و کفشهای موسی و هارون و دو [[لوح]] از [[الواح تورات]]) قرار داشت<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۳۱۳.</ref> و به آن تبرک می‌جستند<ref>المیزان، ج‌۲، ص‌۲۹۷.</ref>. از آیه {{متن قرآن|وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> که دستور به [[نماز]] گزاردن در [[جایگاه ابراهیم]] است، جواز تبرک به جایگاه نشستن و نماز [[پیامبر]] برداشت شده است<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۳۵۲.</ref>. آیه ۲۱ [[کهف]] سخن کسانی را نقل می‌کند که می‌خواستند بر در [[غار]] [[اصحاب کهف]] مسجدی بسازند: {{متن قرآن|...قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُوا۟ عَلَىٰٓ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًۭا}}<ref>«بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاه‌تر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>. ساختن [[مسجد]] را برای [[تبرک]] به آنان<ref>روح البیان، ج‌۵، ص‌۲۷۶.</ref>. و دلیلی بر جواز ساختن بنا بر [[قبر]] [[صالحان]] و [[زیارت]] آن دانسته‌اند<ref>التبرک انواعه و احکامه، ص‌۴۱۱.</ref>. افزون بر این [[آیات]]، به [[روایات]]<ref>مسنداحمد، ج۵، ص۴۳۲؛ ج۷، ص۳۰۳؛ صحیح البخاری، ج‌۱، ص‌۵۵، ۱۲۶؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۵۸.</ref> بسیاری نیز برای جواز تبرک [[استدلال]] شده است؛ بنابر روایاتی [[پیامبراکرم]]{{صل}}، تبرک به محصولات [[کشاورزی]] [[مدینه]] را سفارش می‌کرد<ref>مسند احمد، ج‌۷، ص‌۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ وفاء الوفاء، ج‌۱، ص‌۶۷ ـ ۷۳؛ کنزالعمال، ج‌۱۲، ص‌۲۳۶، ۲۳۹؛ التبرک، ص‌۳۱۰ ـ ۳۲۹.</ref>. [[صحابه]]، پس از [[رحلت]] آن حضرت، [[مرقد]] و [[منبر]] ایشان را مایه [[برکت]] می‌دانستند<ref>الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۹۵ ـ ۱۹۶؛ سنن ابن ماجه، ج‌۲، ص‌۱۳۲۰؛ التبرک، ص‌۱۳۵ ـ ۱۴۰، ۱۵۰ ـ ۱۵۵.</ref> و از عبدالله فرزند [[احمد بن حنبل]]، سخن پدرش درباره جواز تبرک به قبر و [[منبر پیامبر]] [[روایت]] شده‌است<ref>الوهابیة دعاوی وردود، ص‌۴۴.</ref>. [[مفسران]] به‌کارگیری [[نام خدا]] و برخی تعابیر دیگر در بعضی آیات را از باب تبرک دانسته‌اند؛ مانند یادکرد «[[الله]]» در آیه‌های {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ}}<ref>سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|سَتَجِدُنِىٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ}}<ref>«اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>.<ref>تفسیر جلالین، ص‌۳۹۱.</ref>. و {{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ}}<ref>سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> در [[تفسیر]] آیه‌ ۴۱‌ [[انفال]]<ref>{{متن قرآن|وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْءٍۢ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينِ وَٱبْنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ ٱلْفُرْقَانِ يَوْمَ ٱلْتَقَى ٱلْجَمْعَانِ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍۢ قَدِيرٌ}} «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره ‌انفال، آیه ۴۱.</ref> برای توضیح [[تبرک]] بودن ذکر [[الله]]، آمده است که چون همه [[اموال]] برای خداست، نمی‌توان گفت که [[خداوند]] سهمی دارد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۳۲۳؛ کشف الاسرار، ج‌۲، ص‌۵۱؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۶.</ref> و در [[تفسیر آیه]] ۷ [[حشر]]<ref>{{متن قرآن|مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينِ وَٱبْنِ ٱلسَّبِيلِ كَىْ لَا يَكُونَ دُولَةًۢ بَيْنَ ٱلْأَغْنِيَآءِ مِنكُمْ وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، اختصاص فیء به [[پیامبر]] و فقرای [[مهاجرین]] را دلیلی بر تبرک بودن ذکر الله در [[آیه]] دانسته‌اند<ref>المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۴.</ref>. در آیه ۱۱۳ [[مائده]]، حواریان درخواست مائده آسمانی از [[حضرت عیسی]] را، برای خوردن از آن بیان می‌کنند: {{متن قرآن|قَالُوا۟ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ ٱلشَّـٰهِدِينَ}}<ref>«گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.</ref>. بعضی [[مفسران]]، یکی از دلیلهای درخواست خوردن از مائده آسمانی را تبرک به آن دانسته‌اند<ref>زاد المسیر، ج‌۲، ص‌۴۵۷.</ref>. [[قرآن]] از [[بهشتیان]] با تعبیر «[[اصحاب]] الیمین»<ref>سوره واقعه ایات ۳۸، ۹۱</ref> یاد می‌کند. در تفسیر آیه برای وجه این نامگذاری، از تبرک و [[تیمن]] [[عرب]] به دست راست یاد کرده‌اند<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۱۴؛ روض الجنان، ج‌۱۶، ص‌۱۸۵.</ref>. در آیه ۳۵ [[نور]]، از درخت [[زیتون]] سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ}}<ref>سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. ذکر درخت [[زیتون]] را به سبب [[تبرک]] ۷۰ [[پیامبر]] به آن دانسته‌اند<ref>روض الجنان، ج‌۱۴، ص‌۱۴۷.</ref>. [[مفسران]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَـٰبُ ٱلْحِجْرِ ٱلْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو می‌شمردند» سوره حجر، آیه ۸۰.</ref> پس از این توضیح که مقصود از [[اصحاب حجر]]، [[قوم صالح]] است، آورده‌اند که پیامبر هنگامی که همراه [[اصحاب]] از [[سرزمین]] قوم صالح می‌گذشت، دستور داد که اصحاب برای [[آشامیدن]] آب، از جایگاه آبخوری [[ناقه صالح]] بنوشند. این [[سخن پیامبر]] را دلیلی بر جواز تبرک به آثار [[انبیا]] و [[صالحان]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۰، ص‌۳۲.</ref>.<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبرک - قدمی (مقاله)|مقاله «تبرک»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۲۹.</ref>


==تبرکهای [[ناشایست]]==
==تبرکهای ناشایست==
برخی [[آیات]] نیز از تبرک جستنهای ناشایست یاد و از آن [[نهی]] کرده‌اند؛ مفسران در ذیل آیات ۸۷ و ۹۱ صافّات، داستان تبرک [[قوم ابراهیم]] به بتان را بازگو کرده‌اند، بر این اساس سخن [[حضرت ابراهیم]] به [[قوم]] خود که از [[گمان]] آنان درباره [[خداوند]] می‌پرسد: {{متن قرآن|فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«و پندارتان درباره پروردگار جهانیان چیست؟» سوره صافّات، آیه ۸۷.</ref> ناظر به [[آیین]] قوم خود است که در [[روز]] عیدی، نزد بتهایشان برای تبرک غذا می‌نهادند و از [[شهر]] بیرون می‌رفتند<ref>تفسیر جلالین، ص‌۴۵۲.</ref>. سخن دیگر حضرت ابراهیم که پس از بیرون رفتن قوم، از بتها می‌پرسد که چرا از آن نمی‌خورید: {{متن قرآن|فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ}}<ref>«آنگاه نهانی رو به خدایان آنها آورد و گفت: چرا چیزی نمی‌خورید؟» سوره صافّات، آیه ۹۱.</ref> منظور غذاهایی است که برای تبرک نزد آنان نهاده و رفته‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۱۵.</ref>. یکی از خوردنیهای [[حرام]]، گوشت حیواناتی است که [[مشرکان]] برای بتها [[ذبح]] می‌کردند: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ... وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ...}}<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref> در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که مشرکان، حیوانات را پس از کشتن، برای تبرک بر روی بتها می‌انداختند<ref>تفسیر لاهیجی، ج‌۱، ص‌۶۰۸؛ المیزان، ج‌۶، ص‌۱۱۸.</ref>.<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبرک - قدمی (مقاله)|مقاله «تبرک»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۳۲.</ref>
برخی [[آیات]] نیز از تبرک جستنهای ناشایست یاد و از آن [[نهی]] کرده‌اند؛ مفسران در ذیل آیات ۸۷ و ۹۱ صافّات، داستان تبرک [[قوم ابراهیم]] به بتان را بازگو کرده‌اند، بر این اساس سخن [[حضرت ابراهیم]] به [[قوم]] خود که از [[گمان]] آنان درباره [[خداوند]] می‌پرسد: {{متن قرآن|فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«و پندارتان درباره پروردگار جهانیان چیست؟» سوره صافّات، آیه ۸۷.</ref> ناظر به [[آیین]] قوم خود است که در [[روز]] عیدی، نزد بتهایشان برای تبرک غذا می‌نهادند و از [[شهر]] بیرون می‌رفتند<ref>تفسیر جلالین، ص‌۴۵۲.</ref>. سخن دیگر حضرت ابراهیم که پس از بیرون رفتن قوم، از بتها می‌پرسد که چرا از آن نمی‌خورید: {{متن قرآن|فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ}}<ref>«آنگاه نهانی رو به خدایان آنها آورد و گفت: چرا چیزی نمی‌خورید؟» سوره صافّات، آیه ۹۱.</ref> منظور غذاهایی است که برای تبرک نزد آنان نهاده و رفته‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج‌۴، ص‌۱۵.</ref>. یکی از خوردنیهای [[حرام]]، گوشت حیواناتی است که [[مشرکان]] برای بتها [[ذبح]] می‌کردند: {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ... وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ...}}<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref> در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که مشرکان، حیوانات را پس از کشتن، برای تبرک بر روی بتها می‌انداختند<ref>تفسیر لاهیجی، ج‌۱، ص‌۶۰۸؛ المیزان، ج‌۶، ص‌۱۱۸.</ref>.<ref>[[غلام رضا قدمی|قدمی، غلام رضا]]، [[تبرک - قدمی (مقاله)|مقاله «تبرک»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۱۳۲.</ref>


۱۱۴٬۰۳۶

ویرایش