حب امام علی در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حب امام علی | عنوان مدخل = حب امام علی | مداخل مرتبط = حب امام علی در حدیث | پرسش مرتبط = }} ==احادیث حب علی{{ع}}== ===تأکیدها و تشویقها=== ماجرای جنگ خیبر بسیار شنیدنی است و در آن برگهای زرینی از عظمت رسول خدا{{...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==[[احادیث]] [[حب علی]]{{ع}}== | ==[[احادیث]] [[حب علی]]{{ع}}== | ||
===تأکیدها و تشویقها=== | ===تأکیدها و تشویقها=== | ||
ماجرای [[جنگ خیبر]] بسیار شنیدنی است و در آن برگهای زرینی از | ماجرای [[جنگ خیبر]] بسیار شنیدنی است و در آن برگهای زرینی از عظمت [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}} رقم میخورد. [[مسلمانان]] در [[تسخیر]] برخی باروهای [[یهودیان]] [[خیبر]]، زمینگیر و درمانده شدند و هر گروهی که میرفت، بینتیجه باز میگشت و [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز از فرماندهان این نبردهای ناکام بودند<ref>ر.ک: ابن ابی شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۷.</ref>. ناگهان [[پیامبر]] مژدهای بزرگ داد؛ خبر از [[پیروزی]] فردا. این رویداد به تواتر نقل شده است و در اینجا برای اختصار تنها به نقل [[صحیح بخاری]]، مهمترین کتاب پس از [[قرآن]] در نزد [[اهلسنت]]، بسنده میکنیم: رسول خدا{{صل}} به [[روز]] جنگ خیبر فرمود: «بیگمان فردا این [[پرچم]] را به دست کسی میدهم که [[خداوند]] پیروزی را به دست او فراهم میسازد و او [[خدا]] و [[رسول]] را [[دوست]] دارد و خدا و رسول نیز او را». | ||
رسول خدا{{صل}} به [[روز]] جنگ خیبر فرمود: «بیگمان فردا این [[پرچم]] را به دست کسی میدهم که [[خداوند]] پیروزی را به دست او فراهم میسازد و او [[خدا]] و [[رسول]] را [[دوست]] دارد و خدا و رسول نیز او را». | |||
آن شب در | آن شب در لشکر اسلام گفت و گو و [[نجوا]] بود که فردا پیامبر پرچم را به که خواهد سپرد و این افتخار نصیب چه کس میشود. صبحگاهان همگی به سوی پیامبر رفتند و هر کس میخواست پرچم به او سپرده شود. در این هنگام رسول خدا{{صل}} فرمود: «علی کجاست؟» گفتند: «علی{{ع}} دچار [[بیماری]] [[چشم]] است». [[فرمان]] داد او را بیاورند. آنگاه با آب دهان [[مبارک]] خود چشمش را [[شفا]] داد و پرچم را به او سپرد<ref>ر.ک: بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۵۴۲، ح۳۹۷۳.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز با کارهایی شگفت، مانند از جای در آوردن و بر دست گرفتن درب سنگین قلعه، شتابان، [[نبرد]] گرهخورده را با پیروزی کامل به پایان رساند<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۴۳-۲۲۵.</ref>. | ||
همچنین نقل است که پیامبر علی{{ع}} را به [[فرماندهی]] سپاهی برای [[تبلیغ اسلام]] به [[یمن]] گسیل کرد. در این [[سفر]]، [[خالد بن ولید]] نیز همراه او بود و وظیفهای داشت. در پی ماجرایی که رخ داد، خالد تصمیم گرفت کسی را بفرستد که از علی{{ع}} نزد رسول خدا{{صل}} [[شکایت]] کند. [[ترمذی]] در کتابش - که یکی از شش کتاب صحیح [[اهلسنت]] است - به نقل از شخصی به نام «[[براء]]» پس از بیان آنچه گذشت، آورده است: [[خالد بن ولید]] نامهای به من داد تا نزد [[پیامبر]] ببرم. در [[نامه]] از علی [[سعایت]] کرده بود. به حضور پیامبر رسیدم و نامه را خواند. ناگاه رنگ رخسارش دگرگون شد و فرمود: «چه میگویی درباره مردی که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] میدارد و خدا و رسولش نیز او را دوست میدارند؟!»<ref>سنن الترمذی، ج۴، ص۲۰۷، ج۱۷۰۴.</ref> | |||
برخی نقلهای دیگر این ماجرا، از [[خشم]] کمنظیر [[رسول خدا]]{{صل}} و برخورد سختش با قاصد خبر، حکایت دارند<ref>بنابر بیشتر نقلها، کسی که به حضور پیامبر رسیده، «بریده» است؛ برخلاف نقل ترمذی که نام او را «براء» آورده است. (ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۱، ص۲۵۷، عنوان «سخط النبی علی من ابغضه»).</ref>. البته از اخباری که در این باره نقل شدهاند، میتوان دریافت که [[شکایت]] نه از سر [[حقجویی]]، بلکه از سر [[عناد]] و [[کینه]] بوده است. با این حال، برخورد سخت پیامبر میرساند که آن حضرت میکوشیده است موقعیت علی{{ع}} را در [[جامعه اسلامی]] محفوظ دارد و زمینههای [[مخالفت]] و عناد با او را از میان ببرد؛ زیرا میبایستی پس از پیامبر سکان [[رهبری]] [[امت]] در دستان [[امام علی]]{{ع}} جای گیرد. | برخی نقلهای دیگر این ماجرا، از [[خشم]] کمنظیر [[رسول خدا]]{{صل}} و برخورد سختش با قاصد خبر، حکایت دارند<ref>بنابر بیشتر نقلها، کسی که به حضور پیامبر رسیده، «بریده» است؛ برخلاف نقل ترمذی که نام او را «براء» آورده است. (ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۱، ص۲۵۷، عنوان «سخط النبی علی من ابغضه»).</ref>. البته از اخباری که در این باره نقل شدهاند، میتوان دریافت که [[شکایت]] نه از سر [[حقجویی]]، بلکه از سر [[عناد]] و [[کینه]] بوده است. با این حال، برخورد سخت پیامبر میرساند که آن حضرت میکوشیده است موقعیت علی{{ع}} را در [[جامعه اسلامی]] محفوظ دارد و زمینههای [[مخالفت]] و عناد با او را از میان ببرد؛ زیرا میبایستی پس از پیامبر سکان [[رهبری]] [[امت]] در دستان [[امام علی]]{{ع}} جای گیرد. | ||
در بسیاری از نقلها آمده است که پیامبر پس از برخورد با شاکیان، جملههایی مانند آنچه در [[ | در بسیاری از نقلها آمده است که پیامبر پس از برخورد با شاکیان، جملههایی مانند آنچه در ماجرای [[غدیر خم]]، فرمود، بر زبان آورد: {{متن حدیث|أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}<ref>احمدبن حنبل، المسند، ج۹، ص۷، ح۲۳۰۰۶.</ref> و {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ}}<ref>نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص۱۵۳، ح۸۰.</ref>. این سخنان بهروشنی علت آن همه تأکید رسول خدا{{صل}} را بر [[حب علی]]{{ع}} و نکوهش [[دشمنی]] با او، آشکار میسازند. | ||
در | |||
روزی نزد [[پیامبر]]، مرغی بریان شده بود. به درگاه [[خداوند]] عرضه داشت: «خداوندا، محبوبترین بندهات را برسان تا با من این مرغ را تناول کند». آنگاه علی آمد و همراه با پیامبر به پای سفره نشست<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۳۶، ح۳۷۲۱.</ref>. | در منابع روایی، روایتی است که به [[حدیث]] «طیر» [[شهرت]] یافته و [[گواه]] [[منزلت]] والای علی{{ع}} است. اینک پیش از هر سخنی درباره [[حدیث]]، از میان نقلهای بسیار و در حدتواتر، [[نقلی]] کوتاه از کتابی معتبر میآوریم و به آن بسنده میکنیم. [[ترمذی]] به نقل از [[انس بن مالک]] آورده است: روزی نزد [[پیامبر]]، مرغی بریان شده بود. به درگاه [[خداوند]] عرضه داشت: «خداوندا، محبوبترین بندهات را برسان تا با من این مرغ را تناول کند». آنگاه علی آمد و همراه با پیامبر به پای سفره نشست<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۳۶، ح۳۷۲۱.</ref>. | ||
در نقلهای دیگر حدیث، جزئیاتی شنیدنی درباره این ماجرا آمده است؛ از جمله درباره افراد سرشناسی که آمدند و پیامبر آنان را رد کرد. و این که برخی [[زنان پیامبر]] [[آرزو]] کردند بستگانشان حضور یابند و در سفره [[شریک]] پیامبر شوند و تمنا و تلاشی که انس بن مالک، راوی حدیث و خادم پیامبر، داشته و خواسته است که فردی از [[انصار]] درآید و بر سفره نشیند و به همین دلیل چند بار [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را که به در خانه پیامبر آمد، به این بهانه که پیامبر کار دارد، بازگرداند<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۱۱، ص۲۲۷، عنوان «احب الخلق الی الله»</ref>. آنچه مورد نظر است، جمله {{متن حدیث|أَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ}} است که در همه نقلهای حدیث، با وجود کثرت و تفاوت متن آنها، تکرار شده است. | |||
نکته مهم حدیث، تضادی است که با [[عقاید]] [[اهلسنت]] در آن وجود دارد. حدیث «طیر» امیرمؤمنان{{ع}} را محبوبترین [[انسان]] نزد خداوند میشناساند و این نتیجهای جز [[افضل]] بودن آن حضرت بر [[امت]] نخواهد داشت؛ زیرا [[دوستی]] خداوند بیدلیل نیست و بیگمان در بارگاه الهی، برترین انسان، محبوبترین انسان است. این مضمون با آنچه بیشتر اهلسنت [[باور]] دارند و برای درست جلوه دادن روند [[خلافت]]، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] را به ترتیب [[افضل امت]] میدانند، ناسازگار است. پذیرش [[افضلیت علی]]{{ع}}، [[صحابه]] را با این [[پرسش]] روبهرو کرد که با وجود فرد [[برتر]]، چرا سراغ فرودست رفتهاند. از اینرو، برخی کسان بسیار کوشیدهاند که [[حدیث]] را تضعیف کنند و از [[ارزش]] بیندازند. با این همه، بسیاری از محدثان و پژوهشگران بزرگ [[اهلسنت]]، حدیث را در کتابهایشان آورده و آن را صحیح دانستهاند. [[ذهبی]]، که از بزرگترین نقادان حدیث اهلسنت است، در کتاب تذکره الحفاظ میگوید: [[حدیث طیر]] را نقلها و طرق بسیار است که من آنها را در کتابی مستقل گرد آوردهام و مجموعه نقلها ثابت میکند که حدیث صحت دارد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۰۴۲. البته دانشمندان شیعه نیز درباره حدیث «طیر» و در گردآوری نقلها و تصحیح طرق مختلف آن و رد شبهاتی که از طرف مخالفان ارائه شده، کارهای بسیار و بایستهای انجام دادهاند، که در رأس آن تلاش حیرتانگیز علامه میر حامد حسین هندی است. ایشان جلد چهارم مجموعه عظیم عبقاتالانوار را تماماً به این حدیث و بحثهای پیرامون آن اختصاص داده است و در این مجلد - که اگر به شکل امروزی چاپ شود، به چندین جلد میرسد - تمام ابعاد حدیث را کاویده و به تمامی شبهات به تفصیل و شایستگی پاسخ داده است.</ref>. | |||
نکته مهم حدیث، تضادی است که با [[عقاید]] [[اهلسنت]] در آن وجود دارد. حدیث «طیر» امیرمؤمنان{{ع}} را محبوبترین [[انسان]] نزد خداوند میشناساند و این نتیجهای جز [[افضل]] بودن آن حضرت بر [[امت]] نخواهد داشت؛ زیرا [[دوستی]] خداوند بیدلیل نیست و بیگمان در | |||
[[حدیث طیر]] را نقلها و طرق بسیار است که من آنها را در کتابی مستقل گرد آوردهام و مجموعه نقلها ثابت میکند که حدیث | [[پیامبر]] علی{{ع}} را هم محبوبترین فرد [[اهلبیت]]{{عم}} میداند و هم محبوبترین رجال [[امت]] نزد خویش. [[حاکم نیشابوری]]<ref>او یکی از بزرگترین محدثان اهلسنت است و مشهورترین کتابش المستدرک علی الصحیحین میباشد، و در آن احادیثی را که بنا بر مبنا و روش بخاری و مسلم معتبر بوده، ولی آنان در کتابهای خود نیاوردهاند، جمع کرده است.</ref> آورده است: آن حضرت در شب [[ازدواج حضرت فاطمه]]{{س}} به او فرمود: «[[دل]] آرام باش که من محبوبترین اهلبیتم را به [[ازدواج]] تو درآوردم»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۳، ح۴۷۵۲.</ref>. | ||
[[پیامبر]] علی{{ع}} را هم محبوبترین فرد [[اهلبیت]]{{عم}} میداند و هم محبوبترین | |||
در نقل دیگری، معاذه غفاریه میگوید: در [[خانه]] [[عایشه]] به حضور پیامبر رسیدم، در حالی که علی{{ع}} از نزد او خارج میشد. شنیدم که [[رسول خدا]]{{صل}} به عایشه میفرماید: «علی محبوبترین مردان و گرامیترینشان نزد من است. پس برای من حقش را بشناس و گرامیاش بدار»<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۳۰۸، ح۱۱۷۳۱.</ref>. این [[محبت]] چنان بود که دیگران نیز دریافته بودند. [[احمد بن حنبل]] نقل میکند: روزی [[ابوبکر]] بر [[پیامبر]] وارد شد و دید که صدای [[عایشه]] بلند است و با [[اعتراض]] به پیامبر میگوید: «به [[خدا]] فهمیدم که علی نزد تو محبوبتر از پدرم و من است». و این سخن را دو یا سه بار تکرار کرد<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۶، ص۳۸۸، ح۱۸۴۴۸.</ref>. ادامه [[روایت]] چنین است: «ابوبکر بر عایشه [[خشم]] گرفت و به [[جرم]] این که او نزد پیامبر صدای خویش را بلند کرده است، با او تندی کرد». عایشه بعدها نیز در پاسخ این [[پرسش]] که محبوبترین مردان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} که بود، علی{{ع}} را نام میبرد<ref>ر.ک: سنن الترمذی، ج۵، ص۷۰۱، ح۳۸۷۴.</ref>. | در نقل دیگری، معاذه غفاریه میگوید: در [[خانه]] [[عایشه]] به حضور پیامبر رسیدم، در حالی که علی{{ع}} از نزد او خارج میشد. شنیدم که [[رسول خدا]]{{صل}} به عایشه میفرماید: «علی محبوبترین مردان و گرامیترینشان نزد من است. پس برای من حقش را بشناس و گرامیاش بدار»<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۳۰۸، ح۱۱۷۳۱.</ref>. این [[محبت]] چنان بود که دیگران نیز دریافته بودند. [[احمد بن حنبل]] نقل میکند: روزی [[ابوبکر]] بر [[پیامبر]] وارد شد و دید که صدای [[عایشه]] بلند است و با [[اعتراض]] به پیامبر میگوید: «به [[خدا]] فهمیدم که علی نزد تو محبوبتر از پدرم و من است». و این سخن را دو یا سه بار تکرار کرد<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۶، ص۳۸۸، ح۱۸۴۴۸.</ref>. ادامه [[روایت]] چنین است: «ابوبکر بر عایشه [[خشم]] گرفت و به [[جرم]] این که او نزد پیامبر صدای خویش را بلند کرده است، با او تندی کرد». عایشه بعدها نیز در پاسخ این [[پرسش]] که محبوبترین مردان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} که بود، علی{{ع}} را نام میبرد<ref>ر.ک: سنن الترمذی، ج۵، ص۷۰۱، ح۳۸۷۴.</ref>. | ||
البته [[عشق]] پیامبر به علی{{ع}} بسی بیشتر از آن است که گفتیم. آن [[پیامبر بزرگ الهی]]، علی{{ع}} را «[[جان]] خویش» میدانست<ref>از قرآن و روایات چنین بر میآید که علی{{ع}} جان پیامبر - و یا چون جان پیامبر - است. در قرآن، آیه مباهله (آل عمران، آیه ۶۱) با کلمه «انفسنا» به ضمیمه روایات تفسیری، بر این مسئله دلالت روشنی دارد، و در روایات کلمه «نفسی» و «کنفسی» درباره علی{{ع}} بسیار به کار رفته است. (ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۸، ص۹ و ص۸۱).</ref>؛ چنانکه نقل است: «ای علی، آنچه را برای خود دوست دارم، برای تو نیز دوست دارم و آنچه را برای خود نمیپسندم، برای تو نیز نمیپسندم»<ref>سنن الترمذی، ج۲، ص۷۲، ح۲۸۲.</ref>. با این حال، علاقه و | البته [[عشق]] پیامبر به علی{{ع}} بسی بیشتر از آن است که گفتیم. آن [[پیامبر بزرگ الهی]]، علی{{ع}} را «[[جان]] خویش» میدانست<ref>از قرآن و روایات چنین بر میآید که علی{{ع}} جان پیامبر - و یا چون جان پیامبر - است. در قرآن، آیه مباهله (آل عمران، آیه ۶۱) با کلمه «انفسنا» به ضمیمه روایات تفسیری، بر این مسئله دلالت روشنی دارد، و در روایات کلمه «نفسی» و «کنفسی» درباره علی{{ع}} بسیار به کار رفته است. (ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۸، ص۹ و ص۸۱).</ref>؛ چنانکه نقل است: «ای علی، آنچه را برای خود دوست دارم، برای تو نیز دوست دارم و آنچه را برای خود نمیپسندم، برای تو نیز نمیپسندم»<ref>سنن الترمذی، ج۲، ص۷۲، ح۲۸۲.</ref>. با این حال، علاقه و محبت رسول خدا به [[امام علی]]{{ع}} و [[حضرت فاطمه]]{{س}} و دیگر [[اهلبیت]]{{عم}} را نباید تنها حمل بر عشق [[آدمی]] به [[نزدیکان]] خود کرد. پیامبر خویشانی جز اینان نیز داشته است؛ ولی شدت علاقهاش به آنان چنین نبوده و کمتر سخنی از آن حضرت درباره محبت به آنان شنیده شده است. اظهار علاقه [[رسول الله]]{{صل}} به این بزرگان، به سبب [[علو]] [[روح]] و [[پارسایی]] و [[پاکدامنی]] و جایگاه آسمانی و [[رهبری]] آنان است. | ||
روایاتی بسیار در کتب [[اهلسنت]] و [[شیعه]]، [[دوستی علی]]{{ع}} را دوستی خدا و [[رسول]]{{صل}} میشمارند و [[دشمنی با علی]]{{ع}} را دشمنی با خدا و رسولش{{صل}} میدانند. از جمله، [[امام]] [[فرقه]] [[حنبلی]] از [[پیامبر]] نقل میکند که خطاب به علی{{ع}} فرمود: کسی که تو را [[دوست]] بدارد، مرا دوست دارد و دوست تو دوست [[خدا]] است و [[دشمن]] تو دشمن من و دشمن من دشمن خدا است. وای بر کسی که پس از من تو را دشمن دارد<ref>احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۴۲، ح۱۰۹۲.</ref>. | |||
در این باره به [[نقلی]] دیگر بسنده میکنیم. پیامبر میفرماید: هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست میدارد و هر کس مرا دوست بدارد، خدا را دوست میدارد و هر کس علی را دشمن میدارد، مرا دشمن میدارد و هر کس با من [[دشمنی]] کند، خدا با او دشمنی میکند<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱، ص۳۰۹، ح۹۴۷.</ref>. | |||
چنین جایگاه [[ارجمندی]] فقط برای کسی حاصل میگردد که همه وجودش خدایی باشد و بالاترین مراحل [[اخلاق]] و [[عرفان]] را پیموده باشد. اما بیان و تکرار و تأکید آن در کلام نبوی ناظر بر ابعادی چون هدایت معنوی و [[رهبری سیاسی]] و [[اجتماعی]] علی{{ع}} نیز هست<ref>[[سید محمود طباطبایی نژاد|طباطبایی نژاد، سید محمود]]، [[حب امام علی (مقاله)| مقاله «حب امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۴۸.</ref>. | |||
چنین جایگاه [[ارجمندی]] فقط برای کسی حاصل میگردد که همه وجودش خدایی باشد و بالاترین مراحل [[اخلاق]] و [[عرفان]] را پیموده باشد. اما بیان و تکرار و تأکید آن در | |||
===[[حب علی]]{{ع}} [[ایمان]] است=== | ===[[حب علی]]{{ع}} [[ایمان]] است=== |