امسلمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
== [[وفات]] [[امسلمه]] == | == [[وفات]] [[امسلمه]] == | ||
او آخرین همسر [[رسول خدا]] {{صل}} بود که در ۸۴ سالگی [[وفات]] کرد<ref>ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۴.</ref>. مؤرخان در سال وفاتش [[اختلاف]] کرده و وقوع آن را در سالهای ۵۹<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶، ص۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۲.</ref>، شصت<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱.</ref>، عاشورای ۶۱<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۴۰۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶ ص۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۲.</ref>؛ [[رمضان]] یا [[شوال]] ۶۲<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۰.</ref> مطرح کردهاند. عدهای نیز تنها به طرح [[تاریخ]] وفاتش در ایام [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] بسنده کردهاند<ref>ابو الفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۴۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۴۰۷.</ref>. پس از [[وفات]]، ایشان را در [[بقیع]] به [[خاک]] سپردند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۳؛ [[محمد حسن الهیزاده|الهیزاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه ـ الهیزاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۳.</ref>. | او آخرین همسر [[رسول خدا]] {{صل}} بود که در ۸۴ سالگی [[وفات]] کرد<ref>ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه فی احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۴.</ref>. مؤرخان در سال وفاتش [[اختلاف]] کرده و وقوع آن را در سالهای ۵۹<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶، ص۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۲.</ref>، شصت<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱.</ref>، عاشورای ۶۱<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۴۰۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶ ص۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۲.</ref>؛ [[رمضان]] یا [[شوال]] ۶۲<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۰.</ref> مطرح کردهاند. عدهای نیز تنها به طرح [[تاریخ]] وفاتش در ایام [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] بسنده کردهاند<ref>ابو الفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۴۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۴۰۷.</ref>. پس از [[وفات]]، ایشان را در [[بقیع]] به [[خاک]] سپردند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۳؛ [[محمد حسن الهیزاده|الهیزاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه ـ الهیزاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۳.</ref>. | ||
==[[ام سلمه]]== | |||
یکی از [[همسران رسول خدا]]{{صل}} است. نامش هند، دختر [[ابو امیه]] مخزومی و مادرش [[عاتکه]] دختر عامر مخزومی است. ام سلمه، نخست [[همسر]] [[ابو سلمه]] عبدالله فرزند عبدالاسد مخزومی بود. این [[زن]] و شوهر هر دو در [[مکه]] [[اسلام]] آوردند و هنگامی که [[آزار]] [[کفار]] [[قریش]] در مکه بر [[مسلمانان]] طاقتفرسا شد، [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان دستور داد به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کنند. ام سلمه در حبشه [[فرزندان]] خود را به [[دنیا]] آورد. سپس ایشان به مکه بازگشتند و چون [[پیامبر]] از مکه به [[مدینه]] مهاجرت فرمود، [[ابوسلمه]] زن و فرزند خود را سوار بر شتری کرد و مهار شتر را به دوش گرفته و رهسپار مدینه شد. | |||
[[امّسلمه]] این داستان را چنین [[روایت]] میکند: که چون [[اقوام]] و بستگانم مرا عازم [[حرکت]] دیدند، پیش آمده به ابوسلمه گفتند: تو خود از چنگ ما [[بدر]] رفته و [[مسلمان]] شدی، به [[خدا]] [[سوگند]] نمیگذاریم امّسلمه را که زنی از [[خاندان]] ما است، با خود [[شهر]] به شهر بگردانی و افسار شتر را از دست او درآوردند. | |||
[[خویشان]] ابوسلمه به [[خشم]] آمده به ایشان [[اعتراض]] کرده و گفتند: اگر امّسلمه را از شوهرش ابوسلمه جدا کنید ما فرزند امّسلمه را نمیگذاریم که با خود ببرید. چه او فرزند ما است. دست فرزندم سلمه نیز در [[کشمکش]] بین این دو [[خانواده]] از جا در رفت. سرانجام خاندان ابوسلمه فرزندم را با خود بردند و بستگان من نیز مرا نزد خود نگاه داشتند. ابوسلمه هم از ایشان جدا شد و روانه مدینه گردید. | |||
امّسلمه سپس میگوید: بین من و شوهر و فرزندم جدائی افکندند. من هر [[روز]] به دره [[ابطح]] مکه میرفتم و آنجا مینشستم و تا شامگاه میگریستم تا هفت روز پیاپی، تا این که یکی از عموزادگانم از آنجا گذشت و مرا به آن [[حال]] دید. سپس نزد خویشانم رفته گفت: چرا دست از سر این بیچاره برنمیدارید و میان او و شوهر و فرزندش جدائی انداختهاید؟ این [[اعتراض]] به نتیجه رسید، خویشانم به من گفتند: اگر میخواهی به شوهرت ملحق شو. [[خویشان]] شوهرم چون فرزندم را چنان دیدند به من برگردانیدند، من فرزندم را دربر گرفته سوار بر شتر خود شده روانه [[مدینه]] شدم. در این [[سفر]] هیچکس با من همسفر نبود تا به [[سرزمین]] [[تنعیم]] رسیدم، [[عثمان]] پسر [[طلحه]] عبدری قرشی مرا دید ندا کرد: دختر [[امیه]] به کجا میروی؟ گفتم: به مدینه نزد شوهرم. گفت: آیا کسی با تو هست؟ گفتم. نه به [[خدا]] قسم جز خدا و این پسرم هیچکس همراه من نیست. گفت: به خدا قسم نمیتوانم تو را تنها رها کنم. آنگاه مهار شتر را گرفت و در پیشاپیش من به راه افتاد. به خدا قسم مردی را در [[عرب]] با فتوتتر از او در [[مسافرت]] ندیدم. هرگاه به منزلی میرسیدیم شتر را میخوابانید و از من دور میشد و در [[سایه]] درختی میآرامید و چون وقت سواری میرسید میآمد رحل چوب سواری پشت شتر را بر شتر میبست. سپس به کناری میرفت و میگفت سوار شو. چون بر شتر سوار میشدم پیش میآمد مهار شتر را به دوش میگرفت و پیشاپیش شتر روانه میشد و شتر را به دنبال خود میکشید. این روش او بود [[منزل]] بمنزل، تا به نزدیکی مدینه رسیدیم روستای [[قبا]] را به من نشان داد و گفت: شوهر تو در این روستا است و از من جدا شد، من به قبا نزد شوهرم رفتم. | |||
[[امّسلمه]] اینچنین به سفر ادامه داد تا به مدینه رسید. گفتند وی اولین بانوئی بود که به مدینه [[مهاجرت]] کرده است. این [[خانواده]] در مدینه بودند تا [[جنگ احد]] پیش آمد. | |||
[[ابوسلمه]] به [[همراهی]] [[پیامبر اسلام]] در جنگ احد شرکت کرد و هم در آن [[نبرد]] بود که زخمی شد و سرانجام در مدینه بر اثر همان زخم از [[دنیا]] رفت و [[ام سلمه]] [[بیسرپرست]] ماند. [[رسول خدا]] پس از [[وفات]] ابوسلمه، [[ام سلمه]] را که بانوی سالمند بود به [[عقد]] خود درآورد و با این عمل خود، آن بانوی سالمند را که دیگر خود و فرزندانش [[سرپرست]] و نانآوری نداشتند، تحت [[حمایت]] و [[سرپرستی]] خود قرار داد. | |||
[[امالمؤمنین]] [[امّسلمه]]، آخرین [[همسر رسول خدا]]{{صل}} بود که در [[زمان]] [[خلافت یزید]] فرزند [[معاویه]]، و پس از [[شهادت]] [[امام حسین بن علی]]{{ع}} بدرود [[حیات]] گفته و در [[بقیع]] [[دفن]] شده است<ref>نقش عایشه در تاریخ اسلام، سید مرتضی عسکری، ج۱، ص۵۸.</ref>. سن وی را هنگام [[وفات]] بعضی ۸۴ و برخی قریب ۹۰ سال نوشتهاند. | |||
به فرموده [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، امّسلمه پس از [[حضرت خدیجه]] با فضیلتترین و بهترین [[همسران پیامبر]]{{صل}}<ref>وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۲۰، ص۲۴۵.</ref> و از جمله [[زنان صحابی]] [[فقیه]] بود. او همچنین [[احادیث]] بسیار در [[فضایل]] اهل بیت پیامبر{{صل}} نقل نموده است<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۲۲، ص۲۲۲.</ref>. امّسلمه از [[پیامبر]] و از [[حضرت زهرا]]{{س}} و همچنین از شوهرش [[ابوسلمه]] [[روایت]] کرده و افراد بسیاری همچون [[عبدالله بن عباس]]، [[حصین بن سالم]]، [[عایشه]]، [[ابوسعید خدری]]، [[زید بن صوحان]]، [[سعید بن مسیب]] و... از او روایت کردهاند<ref>سیر اعلام النبلا، ذهبی، ج۲، ص۲۰۲.</ref>. | |||
در میان زنانی که منبع [[حدیث]] بودهاند، امّسلمه پس از عایشه [[مقام]] دوم را دارا بوده است. علاوه بر احادیث منقول از امّسلمه در [[منابع اهل سنت]]<ref>سنن ابی داود، ج۳، ص۴۸۶ – ۴۸۸.</ref>، احادیث بسیاری نیز از امّسلمه درباره [[فضایل اهل بیت]]{{عم}} و غیر آن در منابع [[شیعی]] وارد شده است<ref>کشف الغمه، اربلی، ص۲۶۷؛ الارشاد، مفید، ج۱، ص۴۱.</ref>. امّسلمه بارها شخصاً از محضر [[رسول خدا]]{{صل}} احادیثی در این باره شنید و رسول خدا{{صل}} وی را با تعبیر {{متن حدیث|اسمعي و أشهدي و أبلغي}} گوش کن و بر این [[حدیث شاهد]] و [[گواه]] باش و به دیگران برسان او را به [[جدّیت]] در اخذ و [[تحمل]] آن احادیث و سپس نقل آن احادیث برای دیگران واداشتند<ref>الارشاد، مفید، ج۱، ص۴۷.</ref>. [[آیه تطهیر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> در [[شأن اهل بیت]] در [[خانه]] [[امّسلمه]] و در روزی که متعلق به او بود، بر [[پیامبر]] نازل شد و [[احادیث]] مربوط به آن از امّسلمه برای دیگران نقل شده است. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز در اجتماعات خود با [[مهاجران]] و [[انصار]] از آنها اعتراف گرفتند که آنها این [[حدیث]] (معروف به [[حدیث کساء]]) را از امّسلمه شنیدهاند و سپس به [[حضرت رسول]] [[خدا]]{{صل}} رسیده و آن حضرت هم حدیث امّسلمه را [[تأیید]] نمودهاند<ref>کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | |||
[[نزول آیه]] [[توبه]] درباره [[ابولبابه]] نیز در خانه امّسلمه بوده و وی حدیث مربوط به آن را نقل کرده است<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۸۵.</ref>. | |||
همچنین امّسلمه از [[راویان حدیث]] [[تزویج]] حضرت علی و زهرا{{عم}}، از راویان حدیث ردّ [[شمس]] برای [[امیرالمؤمنین]] و از [[راویان]] [[اخبار]] مربوط به [[کربلا]] و [[شهادت امام حسین]]{{ع}} است که وی از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده است<ref>الارشاد، مفید، ج۲، ص۱۳۰ – ۱۳۱؛ تهذیب التهذیب، أبی حجر، ج۲، ص۳۴۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۳۲.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |