پرش به محتوا

بهداشت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:


[[پیامبر اکرم]] {{صل}} حتی به نظافت محیط [[زندگی]] حیوانات اهلی نیز تأکید داشت و می‌فرمود: "[[جایگاه]] گوسفندان خود را [[پاکیزه]] کنید و [[خاک]] و [[آب]] بینی او را بزدایید؛ زیرا آنان از حیوانات بهشتی‌اند. این نظافت باید به گونه‌ای باشد که بتوانید در آنجا [[نماز]] بخوانید"<ref>المحاسن، ج ۲، ص ۶۴۲ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۴۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۰ ـ ۲۴۲.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} حتی به نظافت محیط [[زندگی]] حیوانات اهلی نیز تأکید داشت و می‌فرمود: "[[جایگاه]] گوسفندان خود را [[پاکیزه]] کنید و [[خاک]] و [[آب]] بینی او را بزدایید؛ زیرا آنان از حیوانات بهشتی‌اند. این نظافت باید به گونه‌ای باشد که بتوانید در آنجا [[نماز]] بخوانید"<ref>المحاسن، ج ۲، ص ۶۴۲ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۴۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۰ ـ ۲۴۲.</ref>
==[[بهداشت بدن]]==
[[بهداشت]] و [[نظافت]] تن از مهم‌ترین محورهای نظافت و بهداشت است. در [[سیره نبوی]]{{صل}} نمونه‌هایی از توجه خاص آن حضرت به بهداشت تن در دست است. برای مثال، شستشوی بدن همواره در برنامه [[زندگی]] ایشان وجود داشته و روایاتی نیز در این‌باره نقل شده است. روایاتی که حاکی از [[بوی خوش]] عرق آن حضرت است، به جز دلالت بر یک ویژگی خاص - که ناشی از [[مقام رسالت]] بود - بیانگر نظافت بدن آن حضرت نیز هست؛ چراکه با وجود [[آلودگی]] تن، بوی خوش از آن استشمام نخواهد شد. گفته شده که بوی عرق آن حضرت آن‌چنان [[خوشبو]] بود که به آن شناخته می‌شد<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} خِصَالٌ لَمْ يَكُنْ فِي طَرِيقٍ فَيَتْبَعُهُ أَحَدٌ إِلَّا عَرَفَ أَنَّهُ قَدْ سَلَكَهُ مِنْ طِيبِ عَرَقِهِ وَ رِيحِ عَرَقِهِ وَ لَمْ يَكُنْ يَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا شَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَهُ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۴)</ref>.
شستن دست‌ها قبل و بعد از غذا، از [[عادات]] دائمی آن حضرت بود. ایشان پس از صرف غذا آن‌چنان به دقت دست‌ها را می‌شست که دیگر از بوی غذا در آنها اثری نمی‌ماند. این امر به ویژه پس از صرف گوشت، با دقت بیشتری صورت می‌گرفت. سپس حضرت با تری مانده در دست‌ها، صورتش را نیز مسح می‌کرد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَغْسِلُ يَدَيْهِ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى يُنَقِّيَهُمَا فَلَا يُوجَدَ لِمَا أَكَلَ رِيحٌ. وَ كَانَ{{صل}} إِذَا أَكَلَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ خَاصَّةً غَسَلَ يَدَيْهِ غَسْلًا جَيِّداً ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلِ الْمَاءِ الَّذِي فِي يَدِهِ وَجْهَهُ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱)</ref>. پس از [[وضو]] و شستن دست و صورت، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با دستمالی مخصوص آن را خشک می‌کرد و اگر دستمال در [[اختیار]] نداشت، از عَبای خود برای این منظور بهره می‌جست<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَتْ لَهُ{{صل}} خِرْقَةٌ وَ مِنْدِيلٌ يَمْسَحُ بِهِ وَجْهَهُ مِنَ الْوُضُوءِ وَ رُبَّمَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُ الْمِنْدِيلُ فَيَمْسَحُ وَجْهَهُ بِطَرَفِ الرِّدَاءِ الَّذِي يَكُونُ عَلَيْهِ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۶)</ref>. گفتنی است با توجه به وجود روایاتی از [[اهل بیت]]{{عم}} که دلالت بر استحبابِ خشک نکردنِ آبِ [[وضو]] دارند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۷۳، {{عربی|باب جواز التمندل بعد الوضوء و استحباب تركه}}.</ref>.
از دیگر جلوه‌های [[بهداشت فردی]] [[رسول خدا]]{{صل}} شستن سر با سِدر است. بر اساس روایتی از [[امام علی]]{{ع}}، [[جبرئیل]] پس از آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به خاطر اندکی [[مسلمانان]] و فراوانی [[مشرکان]] دچار [[اندوه]] شد، به [[امر الهی]] قدری سِدر از «[[سدرة المنتهی]]» برای آن حضرت آورد و چون سر [[مبارک]] را با آن شستشو داد، [[حزن]] ایشان برطرف شد<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ يَحْيَى الثَّوْرِيِّ الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ{{ع}} قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ{{صل}} بِإِظْهَارِ الْإِسْلَامِ وَ ظَهَرَ الْوَحْيُ رَأَى قِلَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثْرَةً مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَاهْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هَمّاً شَدِيداً فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ جَبْرَئِيلَ{{ع}} بِسِدْرٍ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَغَسَلَ بِهِ رَأْسَهُ فَجَلَا بِهِ هَمَّهُ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، ح۷)</ref>.
هرچند این [[روایت]] تأثیر روانی سدر را می‌رساند، می‌تواند بر بُعد [[بهداشتی]] آن نیز دلالت کند؛ چنان‌که [[کلینی]] این روایت را در باب غَسل الرأس و در [[روایات]] مربوط به [[نظافت]] و [[بهداشت]] سر نیز نقل کرده است. به جز روایت یادشده، [[طبرسی]] نیز در این‌باره نقل کرده که آن حضرت سر و [[محاسن]] مبارک خویش را با سدر می‌شست<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} إِذَا غَسَلَ رَأْسَهُ وَ لِحْيَتَهُ غَسَلَهُمَا بِالسِّدْرِ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۲)</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۴.</ref>.
==بهداشت مو==
===زدودن موهای زاید===
بنا بر روایاتی که از [[امامان شیعه]]{{عم}} نقل شده، آنان ضمن تقید بر استفاده از نوره (مو بَر)، آن را موجب [[طهارت]] و [[پاکیزگی]]<ref>بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، باب النورة.</ref> و از [[اخلاق انبیا]] برمی‌شمردند<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ الصَّادِقُ{{ع}} أَرْبَعٌ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}}: التَّطَيُّبُ وَ التَّنْظِيفُ بِالْمُوسَى وَ حَلْقُ الْجَسَدِ بِالنُّورَةِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۱، ح۳۴۱)</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در هر روزِ [[جمعه]] موهای زاید بدن خویش را می‌زدود<ref>{{متن حدیث|عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَطْلِي الْعَانَةَ وَ مَا تَحْتَ الْأَلْيَتَيْنِ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۶، ص۵۰۷، ح۱۴)؛ {{متن حدیث|و كان رسول الله{{صل}} يطلي، فيطليه من يطليه حتى اذا بلغ ما تحت الازار تولاه بنفسه}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵)</ref>. حضرت برای مردان تا چهل [[روز]] و برای [[زنان]] تا بیست روز، تأخیر در این کار را روا نمی‌دانست<ref>{{متن حدیث|عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَتْرُكْ عَانَتَهُ فَوْقَ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تَدَعَ ذَلِكَ مِنْهَا فَوْقَ عِشْرِينَ يَوْماً}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۶، ح۸).</ref>. ناگفته پیداست که روا نبودن در اینجا به معنای [[حرام]] بودن نیست، بلکه [[کراهت]] آن را می‌رساند.
بنا بر [[روایت]] ابن ابی‌یعفور از [[امام صادق]]{{ع}} زدودن موهای زایدِ زیر بغل نیز از سنت‌های [[پیامبر]] بوده است<ref>گفته شده که میان ابن ابی‌یعفور و زرارة بر سر افضل بودن کندن موی زیر بغل یا تراشیدن آن اختلاف بوده است. آنان هنگامی که به محضر امام صادق{{ع}} رسیدند، حضرت را در حالی که در حمام زیر بغل‌ها را نوره مالیده بود، مشاهده کردند. پس از طرح اختلاف، حضرت جانب ابن ابی‌یعفور را گرفت و فرمود: «تراشیدن بر طبق سنت است و از کندن بهتر، و ازاله کردن با نوره (موبَر) نیز از تراشیدن افضل است. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۸؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۷۶).</ref>. آن حضرت در روایتی، موی بلندِ [[سبیل]]، زیر بغل و شرمگاه را محل لانه کردن [[شیطان]] دانسته که می‌تواند اشاره به میکروب‌ها باشد<ref>{{متن حدیث|عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ{{عم}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ إِبْطَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِئَ يَسْتَتِرُ بِهَا}}. (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۵۱۹، ح۱).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۵.</ref>.
===کوتاه کردن [[موی سر]] و صورت و ناخن===
موی سر که موجب [[زیبایی]] [[آدمی]] است، بی‌تردید باید مورد [[نظافت]] و [[مراقبت]] قرار گیرد. در این زمینه نیز [[روایات]] درس‌آموزی از [[سیره نبوی]]{{صل}} در دست است که امروزه می‌تواند برای همگان - به ویژه [[نسل جوان]] - الگوساز باشد.
پیش‌تر درباره شستشوی موی سر و صورت با سدر به دو [[روایت]] اشاره کردیم<ref>بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، ح۷؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۲.</ref>. اما به جز اهتمام [[پیامبر]]{{صل}} به شستن موها، [[بهداشت]] [[موی حضرت]] نیز جلوه دیگری داشته است.
تراشیدن موی سر در بیان [[امام کاظم]]{{ع}} یکی از [[ویژگی‌های انبیا]] شمرده شده است<ref>{{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ: مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۵۶۷، ح۵۰)</ref>. در [[روایات معصومین]]{{عم}} فوایدی برای تراشیدن موی سر ذکر شده؛ همچون دور شدن کثیفی و حشرات موذی از سر و نیز افزایش [[قدرت]] [[بینایی]] [[چشم]]<ref>{{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ قَالَ لِي اسْتَأْصِلْ شَعْرَكَ يَقِلُّ دَرَنُهُ وَ دَوَابُّهُ وَ وَسَخُهُ وَ تَغْلُظُ رَقَبَتُكَ وَ يَجْلُو بَصَرَكَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ يَسْتَرِيحُ بَدَنُكَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۵، ح۲).</ref>. البته این بدان معنا نیست که [[رسول خدا]]{{صل}} همواره موی سر را می‌تراشیده، بلکه از روایات متعدد چنین برمی‌آید که حضرت موهای خود را در حدی که به نرمه گوش می‌رسید، بلند می‌کرد<ref>در مباحث مربوط به آراستگی و زینت در سیره نبوی{{صل}} به بررسی این روایات خواهیم پرداخت.</ref>. اما نکته [[بهداشتی]] مربوط به موهای آن حضرت - در صورت بلند بودن - [[حفظ]] و نظافت آن از سویی، و مرتب و شانه کردن آن از سوی دیگر است<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يُرَجِّلُ شَعْرَهُ وَ أَكْثَرُ مَا كَانَ يُرَجِّلُ شَعْرَهُ بِالْمَاءِ وَ يَقُولُ كَفَى بِالْمَاءِ لِلْمُؤْمِنِ طِيباً}}. (ابن اشعث الکوفی، الجعفریات، ص۱۵۶؛ نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۰۰۷؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۶۹).</ref>.
کوتاه کردن موی شارِب ([[سبیل]]) نیز نمود دیگری از [[بهداشت فردی]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. بنا به [[نقلی]] از [[امام صادق]]{{ع}}، رسول خدا{{صل}} فرموده است: «کوتاه کردن موی شارب به گونه‌ای که خط لب‌ها آشکار شود، از
[[سنت]] است»<ref>{{متن حدیث|عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنَّ مِنَ السُّنَّةِ أَنْ تَأْخُذَ مِنَ الشَّارِبِ حَتَّى يَبْلُغَ الْإِطَارَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷، ح۶)</ref>.
دلیل کوتاه کردن موی شارب، همان جنبه [[بهداشتی]] آن است؛ چنان‌که در [[تحف العقول]] در [[آداب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز بدان تصریح شده است<ref>{{متن حدیث|أَخْذُ الشَّارِبِ مِنَ النَّظَافَةِ وَ هُوَ مِنَ السُّنَّةِ}}. (الحرانی، تحف العقول، ص۱۰۰)</ref>. از رسول خدا{{صل}} نیز نقل شده که سبیلِ بلند محل لانه کردن [[شیطان]] است<ref>{{متن حدیث|عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهُ مَخْبَأً يَسْتَتِرُ بِهِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷ و ۴۸۸، ح۱۱) شایان ذکر است شیطان در این تعبیر می‌تواند کنایه از میکروب‌ها باشد که در آن زمان برای مخاطبان رسول خدا{{صل}} ناشناخته بود.</ref>. در [[روایت]] [[شیخ صدوق]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز چنین آمده:
[[مجوس]] ریش خود را تراشیده و سبیل را بلند می‌گذارند و ما سبیل خود را می‌زنیم و [[محاسن]] را وامی‌گذاریم<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنَّ الْمَجُوسَ جَزُّوا لِحَاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوَارِبَهُمْ وَ إِنَّا نَجُزُّ الشَّوَارِبَ وَ نُعْفِي اللِّحَى وَ هِيَ الْفِطْرَةُ}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۳۱).</ref>.
شارب‌ها را کوتاه کرده و محاسن را رها کنید و خود را به [[یهود]] شبیه نکنید<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۲۹).</ref>.
آن حضرت [[آشفتگی]] و نامرتب بودن و عدم [[اصلاح]] [[محاسن]] را نیز برنمی‌تافت و در مواردی نیز به این امر [[اعتراض]] می‌کرد<ref>{{متن حدیث|وَ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِلَى رَجُلٍ طَوِيلِ اللِّحْيَةِ فَقَالَ مَا كَانَ هَذَا لَوْ هَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ فَبَلَغَ الرَّجُلَ ذَلِكَ فَهَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ بَيْنَ اللِّحْيَتَيْنِ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلُوا}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۳۰).</ref>.
کوتاه کردن ناخن نیز از جمله [[سنن]] [[پیامبر]]{{صل}} شمرده شده است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: مِنَ السُّنَّةِ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۰).</ref>. در روایتی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین آمده است:
هر آن‌که [[روز]] [[شنبه]] و [[پنجشنبه]] ناخن‌ها و شاربش را کوتاه کند، از [[درد]] دندان و درد چشم خلاصی یابد<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ قَلَّمَ أَظْفَارَهُ يَوْمَ السَّبْتِ وَ يَوْمَ الْخَمِيسِ- وَ أَخَذَ مِنْ شَارِبِهِ عُوفِيَ مِنْ وَجَعِ الضِّرْسِ وَ وَجَعِ الْعَيْنِ}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۲).</ref>.
روشن است که ناخن و [[سبیل]] بلند زمینه مناسبی برای انتقال میکروب به چشم (بر اثر تماس دست) و دهان (بر اثر باقی ماندن غذا بر روی سبیل) است.
البته در باب کوتاه کردن ناخن، پیامبر اکرم{{صل}} [[زن‌ها]] را استثنا می‌کرد و بلندی بخشی از ناخن آنان را موجب فزونی [[جمال]] می‌شمرد<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِيرَكُمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُكْنَ مِنْ أَظْفَارِكُنَّ فَإِنَّهُ أَزْيَنُ لَكُنَّ}}؛ (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۵).</ref>، اما این توصیه - با توجه به [[دستورات]] [[بهداشتی]] [[اسلام]]- مشروط به رعایت [[بهداشت]] در ناخن‌ها توسط [[بانوان]] است.
پس از کوتاه کردن مو و ناخن، [[استحباب]] [[دفن]] کردن آنها نیز در [[سیره نبوی]] نقل شده<ref>{{متن حدیث|وَ رُوِيَ أَنَّ مِنَ السُّنَّةِ دَفْنَ الشَّعْرِ وَ الظُّفُرِ وَ الدَّمِ‌}}. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۷).</ref> که این کار هم برای رعایت [[احترام]] نسبت به اجزای بدن [[مؤمن]] است و هم اینکه عملی است [[بهداشتی]]. آخرین سخن در این‌باره آنکه، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به خاطر تقید به [[اصلاح]] مو و ناخن، یکی از وسایلی که همواره در سفرها به همراه می‌برد، قیچی بود<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْطُ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۷.</ref>.
==[[بهداشت]] [[دهان]] و دندان==
درباره بهداشت دهان و دندان و تقید بر [[مسواک]] و خلال کردن دندان‌ها، روایاتی در دست است که از اهتمام خاص آن حضرت به این امر حکایت دارد.
در برخی [[روایات]]، مسواک کردن یکی از [[سنن]] [[انبیا]] شمرده شده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: قال: السواك من سنن النبيّين؛ و قال ابو عبدالله{{ع}} من سنن [اخلاق] الانبياء السواك}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۵، ح۱ و ۲؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۰، ح۹۳۹؛ الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۴۶، ح۳ و ۵ و ص۳۵۱، ح۳۰).</ref>. از [[رسول خدا]]{{صل}} نیز نقل شده که فرمود:
[[جبرئیل]] همواره مرا به مسواک کردن توصیه می‌کرد؛ تا جایی که ترسیدم دندان‌هایم [از فرط مسواک کردن] نازک شده، یا بیفتند<ref>{{متن حدیث|... عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ{{ع}} يُوصِينِي بِالسِّوَاكِ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَدْرَدَ وَ أُحْفِيَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۵، ح۳؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۰، ح۹۴۰) اُدرَد از ریشهٔ «درد» و به معنای افتادن دندان‌هاست. اُحفی نیز از «حفا» به معنای ساییدگی قدم بر اثر پابرهنه رفتن است.</ref>.
آنقدر به مسواک کردن سفارش شدم که [[ترس]] آن داشتم بر من [[واجب]] شود<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}} لَقَدْ أُمِرْتُ بِالسِّوَاكِ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ يُكْتَبَ عَلَيَّ‌}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹)</ref>.
بدین لحاظ، پیامبر اکرم{{صل}} ضمن آنکه برخی از [[اصحاب]] خویش را به خاطر زردی دندان‌ها و مسواک نکردن ملامت می‌فرمود<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْمَرْزُبَانِ بْنِ النُّعْمَانِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَا لِي أَرَاكُمْ قُلْحاً مَا لَكُمْ لَا تَسْتَاكُونَ}} (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۶، ح۹).</ref>، خود نیز در فرصت‌های مختلف [[مسواک]] می‌کرد؛ از جمله هنگام [[وضو]] ساختن<ref>{{متن حدیث|وَ کَانَ{{صل}} يَسْتَاكُ عِنْدَ الْوُضُوءِ}}. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷).</ref>، قبل از [[خواب]]<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَسْتَاكُ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَنَامَ وَ يَأْخُذَ مَضْجَعَهُ}} (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۸).</ref>، بعد از هر بار [[بیداری]] از خواب و نیز پیش از عزیمت برای [[نماز صبح]]<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَسْتَاكُ كُلَّ لَيْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مَرَّةً قَبْلَ نَوْمِهِ وَ مَرَّةً إِذَا قَامَ مِنْ نَوْمِهِ إِلَى وِرْدِهِ وَ مَرَّةً قَبْلَ خُرُوجِهِ إِلَى صَلَاةِ الصُّبْحِ...}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).</ref>.
همچنین نقل شده که آن حضرت نمی‌خوابید، مگر آنکه مسواک را در کنار بالین خویش می‌نهاد و چون برمی‌خاست، پیش از هر کاری مسواک می‌کرد<ref>{{متن حدیث|وَ رُوِيَ أَنَّهُ{{صل}} كَانَ لَا يَنَامُ إِلَّا وَ السِّوَاكُ عِنْدَ رَأْسِهِ فَإِذَا نَهَضَ بَدَأَ بِالسِّوَاكِ}}. (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).</ref>. بنا بر روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} یکی از وصایای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امیر]] المؤمنان{{ع}} آن بود که «برای هر [[نماز]] مسواک کن»<ref>{{متن حدیث|عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ{{صل}} لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} عَلَيْكَ بِالسِّوَاكِ لِكُلِّ صَلَاةٍ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۶، ح۱۰).</ref>.
[[التزام]] پیامبر اکرم{{صل}} به مسواک کردن تا بدان پایه بود که حضرت در سفرها نیز مسواک خود را به همراه می‌‌برد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْطُ}}. (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵).</ref>. وسیله مسواک پیامبر اکرم{{صل}} نیز بنا به توصیه [[جبرئیل]]، چوب مخصوصی به نام «اَراک» بود<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَسْتَاكُ بِالْأَرَاكِ أَمَرَهُ بِذَلِكَ جَبْرَئِيلُ{{ع}}}}. (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).</ref>.
خلال کردن نیز از جمله توصیه‌های جبرئیل به پیامبر اکرم{{صل}} بود<ref>{{متن حدیث|عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} نَزَلَ جَبْرَئِيلُ{{ع}} عَلَيَّ بِالْخِلَالِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۶، ح۱؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۵۸، ح۹۲۶).</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود: «[[رسول خدا]]{{صل}} با هر چیز ممکن خلال می‌کرد، به جز برگ [[نخل]] و چوبِ نی»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ لص يَتَخَلَّلُّ بِكُلِّ مَا أَصَابَ مَا خَلَا الْخُوصَ وَ الْقَصَبَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۷، ح۱۰؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۴، ح۹۶۵).</ref>.
بنا بر [[نقلی]] دیگر، حضرت از خلال با چوب انار و [[آس]]<ref>درختی شبیه انار که میوه‌هایش ابتدا سبز و سپس سیاه رنگ می‌شود.</ref> و نی [[نهی]] می‌فرمود؛ چراکه اینها رگ آکله<ref>اشاره به بیماری خوره و جذام.</ref> را تحریک می‌‌کنند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ التَّخَلُّلِ بِالرُّمَّانِ وَ الْآسِ وَ الْقَصَبِ وَ قَالَ{{صل}}: إِنَّهُنَّ يُحَرِّكْنَ عِرْقَ الْآكِلَةِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۷، ح۱۱).</ref>.
شیوه [[مسواک]] کردن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز به صورت عَرضی (از بالا به پایین و بالعکس) بود، نه طولی<ref>{{عربی|كان يستاك عرضا}}. (البیهقی، السنن الکبری، ج۱، ص۴۰؛ الصالحی الشامی، سبل الهدی والرشاد، ج۷، ص۲۴۰)</ref> و این بدان سبب بود که لثه‌ها زخمی نشود و از سویی غذاها نیز از لای دندان‌ها به خوبی زدوده گردد.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۰.</ref>.
==[[بهداشت]] [[لباس]]==
از آنجا که بخشی از [[شخصیت انسان]] به لباس اوست و از سویی [[پوشش]] بدن در [[حال]] [[نماز]] و برخی [[عبادات]] همچون [[طواف]]، شرط [[صحت]] این عبادات است، رعایت بهداشت و [[تمیزی]] در لباس [[نشانه]] [[رعایت حرمت]] [[معبود]] است و شاید بدین لحاظ، در [[سوره]] مدّثر پس از امر به [[بزرگداشت]] [[خداوند]]، به [[تطهیر]] لباس و [[پرهیز]] از [[آلودگی]] امر شده است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ}} «ای جامه بر خود کشیده! * برخیز و هشدار بده! * و پروردگارت را بزرگ بدار * و جامه‌ات را پاکیزه گردان * و از (هر) آلایش دوری کن» سوره مدثر، آیه ۱-۵.</ref>. البته چون [[لباس پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} پیش از [[نزول]] این [[آیات]] نیز [[پاک]] و [[مطهّر]] بود، در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} این امر به تشمیر، یعنی کوتاه کردن دامان لباس معنا شده<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} قَالَ فَشَمِّرْ}}؛ {{متن حدیث|عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْيَمَامَةِ كَانَ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ{{ع}} أَيَّامَ حُبِسَ بِبَغْدَادَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِنَبِيِّهِ{{صل}}- {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}} وَ كَانَتْ ثِيَابُهُ طَاهِرَةً وَ إِنَّمَا أَمَرَهُ بِالتَّشْمِيرِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۵۵ و ۴۵۶، ح۱ و ۴)</ref> که گاه با تا زدن لبه‌های [[لباس]] و گاه نیز با قیچی کردن آن حاصل می‌شود. بر اساس [[روایات]]، لباس [[رسول خدا]]{{صل}} تا بالای قوزک پای حضرت، و عبای او نیز تا نصف ساق را می‌پوشاند<ref>{{عربی|و كانت ثيابه كلها مشمرة فوق الكعبين، و يكون الازار فوق ذلك الى نصف الساق}}. (الغزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۷۲)</ref>. البته کوتاه بودن لباس آن حضرت و [[فرمان الهی]] به این امر، به جز مقوله [[بهداشت]] دلیل دیگری نیز داشت و آن [[تواضع]] در لباس و [[پرهیز]] از [[تکبر]] بود که در فصل بعد بدان اشاره خواهد شد.
یکی از راه‌های مناسب برای حصول [[اطمینان]] از [[پاکیزگی]] و بهداشت لباس، بهره‌گیری از رنگ روشن - به ویژه سفید - در لباس است. این کار به جز آثار و فوایدی که بر آن مترتب است، موجب می‌شود که به مجرد [[آلودگی]] لباس، [[انسان]] متوجه شده و درصدد رفع آن برآید؛ در حالی که در لباس‌هایی با رنگ تیره، چنین زمینه‌ای وجود ندارد. از این رو درباره رنگ [[لباس پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} نقل شده که «بیشتر لباس‌های حضرت به رنگ سفید بود»<ref>{{عربی|و كان اكثر ثيابه البياض}}. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۲۷).</ref>. ایشان می‌فرمود: «زنده‌های خود را سفید بپوشانید و [[مردگان]] خود را در آن [[کفن]] کنید»<ref>{{عربی|و كان{{صل}} اكثر ثيابه البياض و يقول: البسوها أحياكم، و كفنوا فيها موتاكم}}. (الغزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۷۲)</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[پوشیدن]] چیزی که به رنگ سیاه باشد [[کراهت]] داشت، مگر در سه چیز: [[عمامه]]، [[کفش]] و [[عبا]]<ref>{{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صيَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاءِ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۹، ح۱).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۳.</ref>.
==[[بهداشت]] وسایل مصرفی==
رعایت بهداشت در وسایل مصرفی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این زمینه می‌توان به توصیه‌ها و تأکیدات کلی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به رعایت [[نظافت]] و بهداشت استناد کرد که شامل بهداشت وسایل مصرفی نیز می‌شود، اما به [[طور]] خاص با توجه به روایتی که پیش‌تر درباره ظرف آب حضرت نقل کردیم، می‌توان آن را به دیگر وسایل مصرفی حضرت نیز تعمیم داد. در این [[روایت]] می‌خوانیم:
پیامبر اکرم{{صل}} بسیار علاقه‌مند بود که در قدح‌های شامی آب بنوشد و می‌فرمود: این [نوع [[قدح]]] از نظیف‌ترین ظرف‌های شماست<ref>{{متن حدیث|عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} يُعْجِبُهُ أَنْ يَشْرَبَ فِي الْإِنَاءِ الشَّامِيِّ وَ كَانَ يَقُولُ هُوَ أَنْظَفُ آنِيَتِكُمْ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۸۶، ح۸).</ref>.
این نوع ظروف از [[شام]] برای حضرت [[هدیه]] آورده می‌شد<ref>{{متن حدیث|عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَشْرَبُ فِي الْأَقْدَاحِ الشَّامِيَّةِ يُجَاءُ بِهَا مِنَ الشَّامِ وَ تُهْدَى إِلَيْهِ{{صل}}}} (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۸۵،ح ۱).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۵.</ref>.
==[[پیشگیری]] و [[درمان]] [[بیماری]]==
از دیگر اصول [[بهداشت فردی]] در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[پیش‌گیری]] از بیماری و اقدام به درمان پس از ابتلای به آن بود. برای مثال، تأکید آن حضرت بر انجام حجامت را می‌توان تلاشی در راستای پیشگیری و درمان بیماری به شمار آورد. [[امام صادق]]{{ع}} حجامت را از جمله دواهای [[انبیا]] شمرده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ فَضْلٍ الرَّسَّانِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‌: مِنْ دَوَاءِ الْأَنْبِيَاءِ الْحِجَامَةُ}}. (ابن سابور الزیات، طب الائمه{{عم}} ص۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ص۶۲، ص۱۲۰، ح۴۰).</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز اقدام [[رسول خدا]]{{صل}} به حجامت و سپس دادن [[اجرت]] به شخص حجامت کننده را دلیل جواز و عدم [[حرمت]] این کار دانسته است<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: احْتَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حَجَمَهُ مَوْلًى لِبَنِي بَيَاضَةَ وَ أَعْطَاهُ وَ لَوْ كَانَ حَرَاماً مَا أَعْطَاهُ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَيْنَ الدَّمُ قَالَ شَرِبْتُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَفْعَلَ وَ قَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَكَ حِجَاباً مِنَ النَّارِ فَلَا تَعُدْ}}. (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۶، ح۳ و ج۱۲، ص۷۲، ح۷).</ref>. بنا بر روایتی دیگر از آن حضرت، [[پیامبر]] برای مقابله با هرگونه دردی، از حجامت بهره می‌جست<ref>{{متن حدیث|عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: مَا اشْتَكَى رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} وَجَعاً قَطُّ إِلَّا كَانَ مَفْزَعُهُ إِلَى الْحِجَامَةِ...}}. (ابن سابور الزیات، طب الائمة، ص۵۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۲، ص۱۱۹، ح۳۹).</ref>. بنا به نقل [[انس بن مالک]]، وقتی فردی به نام [[ابوطیبه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را حجامت کرد، حضرت دستور داد دو پیمانه طعام به او داده شود و در [[خراج]] نیز به او [[تخفیف]] دهند. سپس فرمود: «همانا حجامت، از جمله [[برترین]] دواهاست»<ref>{{متن حدیث|قال انس بن مالك: إحتجم رسول الله{{صل}} حجمة أبوطيبة، أمر له بصاعين من طعام، و كلم اهله فوضعوا عنه من خراجه، و قال: ان من افضل ما تداويتم به الحجامة}}. (الترمذی، الشمائل المحمدیة{{صل}}، ص۲۹۹).</ref>.
[[عادت]] پیامبر اکرم{{صل}} بر آن بود که ناحیه گردن و کنار دو رگ به نام «أخدعین» را حجامت می‌فرمود. سپس [[جبرئیل]]، حجامت در ناحیه پشت کتف را به حضرت توصیه کرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‌: كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} يَحْتَجِمُ فِي الْأَخْدَعَيْنِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ‌{{ع}} عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِحِجَامَةِ الْكَاهِلِ}}. (ابن سابور الزیات، طب الائمه{{عم}}، ص۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۲، ص۱۲۲، ح۴۹).</ref>. بنا بر روایتی، آن حضرت در سه جا از بدن حجامت می‌کرد: در ناحیه سر که آن را «مُنقِذه» می‌نامید؛ در ناحیه دو کتف که آن را «نافعه» می‌خواند و در ناحیه ران که بدان «مُغیثه» می‌گفت<ref>{{متن حدیث|حَدَّثَنَا صَفْوَانُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَحْتَجِمُ بِثَلَاثٍ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي الرَّأْسِ يُسَمِّيهَا الْمُتَقَدِّمَةَ وَ وَاحِدَةٌ بَيْنَ الْكَتِفَيْنِ يُسَمِّيهَا النَّافِعَةَ وَ وَاحِدَةٌ بَيْنَ الْوَرِكَيْنِ يُسَمِّيهَا الْمُعِينَةَ}}. (ابن سابور الزیات، طب الائمة، ص۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۲، ص۱۲۰، ح۴۵).</ref>. هنگامی نیز که بعد از حجامت بر اثر [[جایگزینی]] [[خون]]، حرارت بر بدن حضرت مستولی می‌شد، با آب سرد خود را شستشو می‌داد<ref>{{متن حدیث|أَبُو زَكَرِيَّا يَحْيَى بْنُ آدَمَ قَالَ: حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى بَيَّاعُ السَّابِرِيِّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ الْأَزْدِيُّ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ‌: أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} كَانَ يَغْتَسِلُ مِنَ الْحِجَامَةِ وَ الْحَمَّامِ قَالَ شُعَيْبٌ فَذَكَرْتُهُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ{{ع}} فَقَالَ إِنَّ النَّبِيَّ{{صل}} كَانَ إِذَا احْتَجَمَ هَاجَ بِهِ وَ تَبَيَّغَ فَاغْتَسَلَ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ لِيُسَكِّنَ عَنْهُ حَرَارَةَ الدَّمِ وَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} كَانَ إِذَا دَخَلَ الْحَمَّامَ هَاجَتْ بِهِ الْحَرَارَةُ صُبَّ عَلَيْهِ الْمَاءُ الْبَارِدُ فَتَسْكُنُ عَنْهُ الْحَرَارَةُ}}. (ابن سابور الزیات، طب الائمة{{عم}}، ص۵۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۲، ص۱۲۲، ح۴۸).</ref>.
بهره‌گیری از داروهای مختلف به وقت [[بیماری]] نیز از نشانه‌های توجه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[بهداشت]] و [[سلامت]] فردی است. برای مثال، آن حضرت به هنگام سردرد از «روغن کنجد»<ref>{{متن حدیث|عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ إِذَا اشْتَكَى رَأْسَهُ اسْتَعَطَ بِدُهْنِ الْجُلْجُلَانِ وَ هُوَ السِّمْسِمُ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۲۴، ح۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۹۰، ح۱۵۳).</ref>، برای عدم تأثیر نیش عقرب از «نمک»<ref>{{متن حدیث|عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَدَغَتْ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} عَقْرَبٌ فَنَفَضَهَا وَ قَالَ لَعَنَكِ اللَّهُ فَمَا يَسْلَمُ مِنْكِ مُؤْمِنٌ وَ لَا كَافِرٌ ثُمَّ دَعَا بِالْمِلْحِ فَوَضَعَهُ عَلَى مَوْضِعِ اللَّدْغَةِ ثُمَّ عَصَرَهُ بِإِبْهَامِهِ حَتَّى ذَابَ ثُمَّ قَالَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي الْمِلْحِ مَا احْتَاجُوا مَعَهُ إِلَى دِرْيَاقٍ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۲۷، ح۱۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۹۱، ح۱۵۷) شبیه این روایت از امام باقر{{ع}} نیز نقل شده است. (بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۲۷، ح۹).</ref>، و برای [[درمان]] سوختگی پا نیز از «خُرفه» استفاده می‌کرد و آن را سبزی پربرکتی می‌دانست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: وَطِئَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الرَّمْضَاءَ فَأَحْرَقَتْهُ فَوَطِئَ عَلَى الرِّجْلَةِ وَ هِيَ الْبَقْلَةُ الْحَمْقَاءُ فَسَكَنَ عَنْهُ حَرُّ الرَّمْضَاءِ فَدَعَا لَهَا وَ كَانَ يُحِبُّهَا{{صل}} وَ يَقُولُ مِنْ بَقْلَةٍ مَا أَبْرَكَهَا}}. ([[الکلینی]]، [[الکافی]]، ج۶، ص۳۶۷، ح۲؛ [[مجلسی]]، [[بحار الانوار]]، ج۱۶، ص۲۹۱، ح۱۵۸).
گفتنی است معنا شدن «الرجله» (= خرفه) به «البقلة الحمقاء» در این [[روایت]]، اشاره دارد به اقدام [[بنی‌امیه]] در نامیدن این [[گیاه]] به «البقلة الحمقاء». توضیح اینکه «خرفه» سبزی مورد علاقه [[حضرت فاطمه]]{{س}} بود و [[بنی امیه]] به علت [[دشمنی]] با آن حضرت، نام آن را که به «بقلة فاطمة» مشهور شده بود، [[تغییر]] دادند. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۶۷، ح۱).</ref>. ایشان خوردن عسل و کُندُر همراه با [[تلاوت آیات]] [[قرآن]] را موجب زوال بلغم می‌شمرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ سُكَيْنٍ [بن اسحاق النخعي الكوفي] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} يَأْكُلُ الْعَسَلَ وَ يَقُولُ آيَاتٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَضْغُ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳۲، ح۴).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش