قناعت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
# '''پرهیز از [[افراط]] و تفریط:''' و از همه مهم‌تر آنکه، [[قناعت]] سدّی است که [[انسان]] را از فروافتادن در دو صفت افراط و تفریط باز داشته، او را از [[منحرف]] شدن به سوی یکی از این دو جهت حفظ می‌نماید.
# '''پرهیز از [[افراط]] و تفریط:''' و از همه مهم‌تر آنکه، [[قناعت]] سدّی است که [[انسان]] را از فروافتادن در دو صفت افراط و تفریط باز داشته، او را از [[منحرف]] شدن به سوی یکی از این دو جهت حفظ می‌نماید.


توضیح آنکه [[انسان]] بدون تردید به قوّه‌ای [[نیازمند]] است، که [[غرائز]] او را در حدّ [[اعتدال]] نگاه‌ داشته او را از سرکشی بازدارد. این سدّ محکم را می‌توان در این چند امر فرض نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۲]]، ص۲۸۱ ـ ۲۸۴.</ref>.
توضیح آنکه [[انسان]] بدون تردید به قوّه‌ای [[نیازمند]] است، که غرائز او را در حدّ [[اعتدال]] نگاه‌ داشته او را از سرکشی بازدارد. این سدّ محکم را می‌توان در این چند امر فرض نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۲]]، ص۲۸۱ ـ ۲۸۴.</ref>.


== عوامل کنترل [[غرائز]] [[انسان]] ==
== عوامل کنترل غرائز [[انسان]] ==
# '''[[عقل]]:''' هرچند [[عقل]] به‌خوبی می‌تواند این نقش را در [[زندگی]] [[آدمی]] به عهده گیرد، امّا کاربرد آن تنها در جایی است که [[تکبّر]]، [[غفلت]]، و یا موانع دیگر، نفسْ را از قوّه تعقّل روی گردان ننماید. از این رو، با تمام اهمّیتی که [[عقل]] در [[شریعت اسلام]] به خود اختصاص داده، امّا نمی‌توان کاربرد آن را دائمی دانست.
# '''[[عقل]]:''' هرچند [[عقل]] به‌خوبی می‌تواند این نقش را در [[زندگی]] [[آدمی]] به عهده گیرد، امّا کاربرد آن تنها در جایی است که [[تکبّر]]، [[غفلت]]، و یا موانع دیگر، نفسْ را از قوّه تعقّل روی گردان ننماید. از این رو، با تمام اهمّیتی که [[عقل]] در [[شریعت اسلام]] به خود اختصاص داده، امّا نمی‌توان کاربرد آن را دائمی دانست.
# '''[[علم]] و [[دانش]]:''' هرچند [[دانش]] نیز می‌تواند همچون سدّی محکم به ایفای این [[وظیفه]] بپردازد، امّا سخنی که در مورد [[عقل]] بیان کردیم، در اینجا نیز جریان می‌یابد؛ از این رو کاربرد [[دانش]] نیز تنها محدود به مواردی است که [[غرائز]] [[انسان]]، [[مانع]] از توجّه او به علمش نشده باشد.
# '''[[علم]] و [[دانش]]:''' هرچند [[دانش]] نیز می‌تواند همچون سدّی محکم به ایفای این [[وظیفه]] بپردازد، امّا سخنی که در مورد [[عقل]] بیان کردیم، در اینجا نیز جریان می‌یابد؛ از این رو کاربرد [[دانش]] نیز تنها محدود به مواردی است که غرائز [[انسان]]، [[مانع]] از توجّه او به علمش نشده باشد.
# '''[[وجدان]] و اندیشه‌های [[اخلاقی]]:''' سخنی که در دو مورد گذشته گفتیم، در اینجا نیز بدون هیچ تفاوتی جاری می‌شود.
# '''[[وجدان]] و اندیشه‌های [[اخلاقی]]:''' سخنی که در دو مورد گذشته گفتیم، در اینجا نیز بدون هیچ تفاوتی جاری می‌شود.
# '''[[قانون]]:''' هر چند [[قانون]] از لوازم [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بوده، [[اسلام]] نیز آن را تأیید فرموده است، امّا کاربرد آن نیز تنها تا هنگامی است، که طوفان‌های [[غرائز]] [[انسان]] را از توجّه به آن غافل ننماید. گذشته از این، [[قانون]] معمولاً به‌دست گروهی خاص وضع می‌شود، و به‌دست گروهی خاص [[تفسیر]] می‌گردد، از این رو کاربرد آن نیز نه دائمی است و نه عمومی.
# '''[[قانون]]:''' هر چند [[قانون]] از لوازم [[زندگی اجتماعی]] [[انسان]] بوده، [[اسلام]] نیز آن را تأیید فرموده است، امّا کاربرد آن نیز تنها تا هنگامی است، که طوفان‌های غرائز [[انسان]] را از توجّه به آن غافل ننماید. گذشته از این، [[قانون]] معمولاً به‌دست گروهی خاص وضع می‌شود، و به‌دست گروهی خاص [[تفسیر]] می‌گردد، از این رو کاربرد آن نیز نه دائمی است و نه عمومی.
# '''[[تربیت]]:''' [[تربیت]] نیز نقشی این‌گونه دارد، امّا تنها در صورتی مؤثّر است که گذشته از آنکه [[نفس]] در مقابل [[هیجان]] [[غرائز]] قرار نگیرد، امر [[تربیت]] نیز بر عهده [[صالحان]] باشد؛ ورنه اگر آنان که خود [[بنده]] دنیایند به [[تربیت]] دیگران بپردازند- همان‌گونه که در بخش بزرگی از دنیای امروز همین گونه است- اثری که از آن حاصل می‌شود، بسیار زیان‌بارتز و تلخ‌تر از آن است، که [[انسان]] رها شده و اصلاً به [[تربیت]] او توجّه نشود.
# '''[[تربیت]]:''' [[تربیت]] نیز نقشی این‌گونه دارد، امّا تنها در صورتی مؤثّر است که گذشته از آنکه [[نفس]] در مقابل [[هیجان]] غرائز قرار نگیرد، امر [[تربیت]] نیز بر عهده [[صالحان]] باشد؛ ورنه اگر آنان که خود [[بنده]] دنیایند به [[تربیت]] دیگران بپردازند- همان‌گونه که در بخش بزرگی از دنیای امروز همین گونه است- اثری که از آن حاصل می‌شود، بسیار زیان‌بارتز و تلخ‌تر از آن است، که [[انسان]] رها شده و اصلاً به [[تربیت]] او توجّه نشود.
# '''نظارت عمومی:''' این نظارت، در [[اسلام]] با تمامی وجوهش مورد تأکید قرار گرفته است؛ [[قرآن کریم]] در اشاره به همین مطلب می‌فرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. ما پس از این، از این مهم سخن خواهیم داشت. در اینجا امّا، تنها اشاره می‌کنیم که نظارت عمومی نیز همچون تربیت بوده، تنها در برخی از حالات نتیجه مثبتی از آن به‌دست خواهد آمد.
# '''نظارت عمومی:''' این نظارت، در [[اسلام]] با تمامی وجوهش مورد تأکید قرار گرفته است؛ [[قرآن کریم]] در اشاره به همین مطلب می‌فرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. ما پس از این، از این مهم سخن خواهیم داشت. در اینجا امّا، تنها اشاره می‌کنیم که نظارت عمومی نیز همچون تربیت بوده، تنها در برخی از حالات نتیجه مثبتی از آن به‌دست خواهد آمد.
# '''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] از تمامی آنچه گذشت محکم‌تر بوده، [[وظیفه]] سدبودن در مقابل [[غرائز]] لجام گسیخته را، بهتر انجام می‌دهد. [[قرآن کریم]] حتّی [[ایمان]] ناقص و [[گمان]] به [[قیامت]] را نیز در این زمینه [[نافع]] می‌شمارد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.</ref>.
# '''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] از تمامی آنچه گذشت محکم‌تر بوده، [[وظیفه]] سدبودن در مقابل غرائز لجام گسیخته را، بهتر انجام می‌دهد. [[قرآن کریم]] حتّی [[ایمان]] ناقص و [[گمان]] به [[قیامت]] را نیز در این زمینه [[نافع]] می‌شمارد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که می‌دانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز می‌گردند» سوره بقره، آیه ۴۶.</ref>.


نکته مهم آن است که [[ایمان]] نیز گاه در مقابل طوفان‌های [[غرائز]] عاجز شده، نمی‌تواند نقش خود را به صورت کامل ایفا نماید؛ به‌ویژه اگر [[ایمان]]، تنها [[علمی]] [[عقلی]] بوده، به [[جان]] و [[قلب]] [[آدمی]] رسوخ نکرده باشد؛ و پر واضح است که [[ایمان]] عموم [[مردمان]]، از همین نوع بوده در [[دل]] آن‌ها خانه نگزیده است.
نکته مهم آن است که [[ایمان]] نیز گاه در مقابل طوفان‌های غرائز عاجز شده، نمی‌تواند نقش خود را به صورت کامل ایفا نماید؛ به‌ویژه اگر [[ایمان]]، تنها [[علمی]] [[عقلی]] بوده، به [[جان]] و [[قلب]] [[آدمی]] رسوخ نکرده باشد؛ و پر واضح است که [[ایمان]] عموم [[مردمان]]، از همین نوع بوده در [[دل]] آن‌ها خانه نگزیده است.


آری! [[ایمان]] قلبی است که به فرمایش [[امام صادق]] {{ع}}: "[[مؤمن]] همچون کوه [[استوار]] است، که هیچ طوفانی او را به لرزش در نمی‌آورد" <ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ‌كَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّكُهُ‌ الْعَوَاصِفُ‌}}.</ref>. با این همه امّا، [[تهذیب نفس]] از رذائل و زینت بخشیدن آن به [[فضائل]]، سدّی محکم‌تر از تمامی این موارد است؛ چه نفسی که به چنین مرتبه‌ای رسیده است، کژی و ناراستی‌ای در آن باقی نخواهد ماند، که به‌واسطه آن [[نیازمند]] به سد و مانعی در برابر [[گناهان]] و طوفان‌های غرائز باشد.
آری! [[ایمان]] قلبی است که به فرمایش [[امام صادق]] {{ع}}: "[[مؤمن]] همچون کوه [[استوار]] است، که هیچ طوفانی او را به لرزش در نمی‌آورد" <ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ‌كَالْجَبَلِ الرَّاسِخِ لَا تُحَرِّكُهُ‌ الْعَوَاصِفُ‌}}.</ref>. با این همه امّا، [[تهذیب نفس]] از رذائل و زینت بخشیدن آن به [[فضائل]]، سدّی محکم‌تر از تمامی این موارد است؛ چه نفسی که به چنین مرتبه‌ای رسیده است، کژی و ناراستی‌ای در آن باقی نخواهد ماند، که به‌واسطه آن [[نیازمند]] به سد و مانعی در برابر [[گناهان]] و طوفان‌های غرائز باشد.
خط ۵۴: خط ۵۴:
توضیح آنکه به‌نظر ما، [[پیامبران]] {{عم}} نیز برای همان [[مبعوث]] شده‌اند، که [[آدمی]] را به [[نفس]] [[پاکیزه]] غیرآلوده رهنمون شوند؛ [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.
توضیح آنکه به‌نظر ما، [[پیامبران]] {{عم}} نیز برای همان [[مبعوث]] شده‌اند، که [[آدمی]] را به [[نفس]] [[پاکیزه]] غیرآلوده رهنمون شوند؛ [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.


[[تهذیب]]، [[شیطان]] و یارانش را از [[قلب]] دور می‌کند؛ از این رو تمامی [[غرائز]] [[انسان]] به [[اعتدال]] رسیده [[طغیان]] آن غیر ممکن می‌گردد. بنابراین، [[نیازمند]] به سدّی دیگر نخواهد بود که او را از این طوفان‌ها [[نجات]] بخشد.
[[تهذیب]]، [[شیطان]] و یارانش را از [[قلب]] دور می‌کند؛ از این رو تمامی غرائز [[انسان]] به [[اعتدال]] رسیده [[طغیان]] آن غیر ممکن می‌گردد. بنابراین، [[نیازمند]] به سدّی دیگر نخواهد بود که او را از این طوفان‌ها [[نجات]] بخشد.


آری! تخلیه [[جان]] از ناشایست‌ها و آرایش آن به شایسته‌ها، جز از راه تحصیل [[ایمان]] قلبی ممکن نیست؛ امّا چون این دو با هم در [[جان]] کسی پیدا شود، هریک به‌خوبی به [[انجام وظیفه]] خود پرداخته [[آدمی]] را از تمامی شیطان‌های جنّی و انسی حفظ می‌نماید.
آری! تخلیه [[جان]] از ناشایست‌ها و آرایش آن به شایسته‌ها، جز از راه تحصیل [[ایمان]] قلبی ممکن نیست؛ امّا چون این دو با هم در [[جان]] کسی پیدا شود، هریک به‌خوبی به [[انجام وظیفه]] خود پرداخته [[آدمی]] را از تمامی شیطان‌های جنّی و انسی حفظ می‌نماید.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش