پرش به محتوا

بحث:ام وهب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «== مقدمه == وی دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر کلبی از طایفه بنی علیم بود چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری امام حسین بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم باخود ببرد. شبانه به یاران امام حسین در کربلا پیوستند. روز عا...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
== مقدمه ==
== مقدمه ==
وی دختر [[عبد]] و [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] از [[طایفه]] بنی علیم بود چون شوهرش تصمیم گرفت از [[کوفه]] به [[یاری]] [[امام حسین]] بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم باخود ببرد. شبانه به [[یاران]] [[امام حسین]] در [[کربلا]] پیوستند. روز [[عاشورا]] وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت ولی [[امام حسین]] مانع او شد و فرمود: بر [[زنان]] [[جهاد]] نیست. اما پس از [[شهادت]] شوهرش به بالین او رفت و صورت او را [[پاک]] می‌کرد که [[شمر]]، غلامی را سراغ او فرستاد. آن [[غلام]]، با گرزی بر سر آن [[زن]] کوبید و او را [[شهید]] کرد<ref>انصار الحسین، ص ۶۱ به نقل از تاریخ طبری</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۵.</ref>
وی دختر [[عبد]] و [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] از طایفه بنی علیم بود چون شوهرش تصمیم گرفت از [[کوفه]] به [[یاری]] [[امام حسین]] بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم باخود ببرد. شبانه به [[یاران]] [[امام حسین]] در [[کربلا]] پیوستند. روز [[عاشورا]] وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت ولی [[امام حسین]] مانع او شد و فرمود: بر [[زنان]] [[جهاد]] نیست. اما پس از [[شهادت]] شوهرش به بالین او رفت و صورت او را [[پاک]] می‌کرد که [[شمر]]، غلامی را سراغ او فرستاد. آن [[غلام]]، با گرزی بر سر آن [[زن]] کوبید و او را [[شهید]] کرد<ref>انصار الحسین، ص ۶۱ به نقل از تاریخ طبری</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۵.</ref>
 
== ام وهب در زنان در نهضت عاشورا ==
یکی از زنان [[فداکار]] [[مادر]] [[وهب بن عبدالله]] است که در کربلا به فرزندش گفت: برخیز ای پسرم! فرزند [[دختر رسول خدا]] را یاری کن. گفت به چشم مادر! کوتاهی نمی‌کنم، [[حمله]] کرد و جمعی از [[لشکر]] را کشت و نزد مادر و [[همسر]] خود برگشت برابر آنها ایستاد و گفت: مادر [[راضی]] شدی؟ گفت: فرزندم، من وقتی از تو راضی می‌شوم که پیش حسین {{ع}} کشته شوی. پسر جانم برگرد و در یاری فرزند [[رسول خدا]] [[نبرد]] کن تا در [[قیامت]] پیش [[خدا]] [[شفیع]] تو باشد.
 
او به میدان بازگشته و جنگید. دو دستش را قطع و اسیرش کردند و سر از بدنش جدا کرده، به طرف مادرش انداختند. مادر سر را برداشت و بوسید و به طرف [[دشمن]] انداخت<ref>خطاب به نسر فرزندش گفت: ای فرزند عزیزم! ای کسی که موجب شادی قلب و نور چشم من بودی. (سیره امامان، فی رحاب ائمه اهل البیت، ج۳، ص۱۶۸).</ref> و گفت آنچه در [[راه خدا]] داده‌ام، دیگر پس نمی‌گیرم! آنگاه تیرک [[خیمه]] را برداشت و به سوی دشمن دوید<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۲؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۱۲ - ۱۳.</ref>. [[امام]] او را برگردانده و فرمودند: [[جهاد]] از [[زنان]] برداشته شده است، [[خدا]] تو را جزای خیر بدهد – {{متن حدیث|رَحِمَكِ اللَّهُ‌}} - او به خیمه برگشت<ref>[[ملیحه خادری|خادری، ملیحه]]، [[زنان در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «زنان در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص۳۶.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱۰۸٬۴۶۶

ویرایش