جبر و اختیار در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
←دانش و توان الهی
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
از اشکالهای مهمی که گفتهاند یکی این است که اگر [[خداوند متعال]] از پیش به کارهای [[بندگان]] [[آگاه]] است، یا اگر این [[کارها]] با همان [[دانش الهی]] تحقق مییابند، پس چارهای جز [[اعتقاد]] به [[جبر]] باقی نمیماند. در پاسخ گفتهاند: تعلق دانش به کار اختیاری [[انسان]]، موجب جبر نمیشود؛ زیرا کارهای بندگان با قید «اختیاری بودن» به دانش الهی تعلق مییابند؛ یعنی [[خدای تعالی]] میداند که فلان شخص کاری را در هنگامی ویژه با کمال [[آزادی]] و [[اختیار]] انجام خواهد داد. درباره توان و [[قدرت الهی]] و ارتباطش با کارهای بندگان، [[اشاعره]] با [[اثبات]] قدرت الهی در کارهای بندگان به جبر قائل شده و [[مفوضه]] برای گریختن از این مشکل، شمول قدرت الهی را بر کارهای بندگان [[نفی]] کردهاند. [[قاضی]] عبدالرحمان [[ایجی]] در پاسخ به اینکه آیا تعلق دو [[قدرت]] بر مقدور واحد ممکن است یا نه، میگوید: «[[ابوالحسن اشعری]] و اشاعره آن را به گونه مطلق ممکن دانستهاند. البته بنابر اینکه قدرت خدای تعالی شامل [[افعال عباد]] است و عباد دارای قدرتی غیرمؤثرند. ولی [[معتزله]] آن را به گونه مطلق محال میدانند؛ زیرا آنان معتقدند که اگر هر دو قدرت مؤثر باشند، تمانع پدید میآید»<ref>المواقف، ص۱۴۸.</ref>. [[فخر رازی]] در این باره مینویسد: «ابوالحسن اشعری [[معتقد]] است که قدرت [[عبد]] به هیچ وجه در مقدورش تأثیر ندارد، بلکه قدرت و مقدور او هر دو به قدرت الهی تحقق مییابند... و همه معتزله بر آنند که [[بنده]] [[افعال]] خویش را تنها خود و به اختیار، نه به ایجاب، ایجاد میکند»<ref>رازی، فخرالدین، المحصل، ص۱۹۴.</ref>. | از اشکالهای مهمی که گفتهاند یکی این است که اگر [[خداوند متعال]] از پیش به کارهای [[بندگان]] [[آگاه]] است، یا اگر این [[کارها]] با همان [[دانش الهی]] تحقق مییابند، پس چارهای جز [[اعتقاد]] به [[جبر]] باقی نمیماند. در پاسخ گفتهاند: تعلق دانش به کار اختیاری [[انسان]]، موجب جبر نمیشود؛ زیرا کارهای بندگان با قید «اختیاری بودن» به دانش الهی تعلق مییابند؛ یعنی [[خدای تعالی]] میداند که فلان شخص کاری را در هنگامی ویژه با کمال [[آزادی]] و [[اختیار]] انجام خواهد داد. درباره توان و [[قدرت الهی]] و ارتباطش با کارهای بندگان، [[اشاعره]] با [[اثبات]] قدرت الهی در کارهای بندگان به جبر قائل شده و [[مفوضه]] برای گریختن از این مشکل، شمول قدرت الهی را بر کارهای بندگان [[نفی]] کردهاند. [[قاضی]] عبدالرحمان [[ایجی]] در پاسخ به اینکه آیا تعلق دو [[قدرت]] بر مقدور واحد ممکن است یا نه، میگوید: «[[ابوالحسن اشعری]] و اشاعره آن را به گونه مطلق ممکن دانستهاند. البته بنابر اینکه قدرت خدای تعالی شامل [[افعال عباد]] است و عباد دارای قدرتی غیرمؤثرند. ولی [[معتزله]] آن را به گونه مطلق محال میدانند؛ زیرا آنان معتقدند که اگر هر دو قدرت مؤثر باشند، تمانع پدید میآید»<ref>المواقف، ص۱۴۸.</ref>. [[فخر رازی]] در این باره مینویسد: «ابوالحسن اشعری [[معتقد]] است که قدرت [[عبد]] به هیچ وجه در مقدورش تأثیر ندارد، بلکه قدرت و مقدور او هر دو به قدرت الهی تحقق مییابند... و همه معتزله بر آنند که [[بنده]] [[افعال]] خویش را تنها خود و به اختیار، نه به ایجاب، ایجاد میکند»<ref>رازی، فخرالدین، المحصل، ص۱۹۴.</ref>. | ||
در برابر این دو | در برابر این دو نظریه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: «بیگمان او مالک هر آن چیزی است که به تملیک شما درآورده است و توانا است به آنچه شما را بر آن توانا کرده است»<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۳.</ref>. بنابراین، [[خداوند سبحان]] قدرت و [[استطاعت]] را به بندگانش تملیک کرده، آنان کارهای خویش را با این قدرت و استطاعت انجام میدهند و چنین نیست که [[خداوند متعال]] خویش را از این [[قدرت]] بیبهره کرده باشد؛ بلکه در همین حال به همین قدرت و [[استطاعت]] مالکتر است؛ یعنی هرگاه بخواهد و [[اراده]] کند، آن را از آنان باز میستاند<ref>[[محمد بیابانی|بیابانی، محمد]]، [[جبر و اختیار و عدل الهی (مقاله)| مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۲]]، ص ۳۱۹.</ref>. | ||
==مشیت و اراده الهی== | ==مشیت و اراده الهی== |