پرش به محتوا

سقیفه بنی ساعده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
چون ماجرای بیعت ابوبکر پایان گرفت و [[بیعت‌کنندگان]] با وی [[بیعت]] کردند، مردی نزد [[امیر مؤمنان]] که [[قبر]] [[پیامبر خدا]] را با بیل صاف می‌کرد، آمد و به او گفت: مردم با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[انصار]]، به سبب [[اختلاف]] داخلی‌شان [[خوار]] شدند و [[آزادشدگان]] فتح مکه‌<ref>منظور، آن دسته از قریش هستند که در فتح مکه هنوز مسلمان نشده بودند و پیامبر{{صل}} فرمان داد که‌کسی آنان را به اسارت نگیرد تا بلکه مسلمان شوند.</ref> به [[بیعت]] با آن [[مرد]] ([[ابوبکر]])، مبادرت ورزیدند که مبادا [خلافت‌] به شما برسد. [[امام]]{{ع}} سرِ بیل را بر [[زمین]] زد و دستش را بر آن نهاد و گفت: "الف، لام، میم. آیا [[مردم]] [[گمان]] می‌برند که رها می‌شوند تا [تنها به زبان‌] بگویند: [[ایمان]] آوردیم، و [آیا گمان می‌برند که‌] [[آزمایش]] نمی‌شوند؟ و بی‌گمان، پیشینیانِ آنان را آزموده‌ایم و بی‌شک، [[خداوند]]، [[راستگویان]] و [[دروغگویان]] را معلوم می‌دارد. آیا آنان که کارهای زشت می‌کنند، گمان می‌برند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ چه بد [[حکم]] می‌رانند!"<ref>عنکبوت: آیات ۱- ۴.</ref><ref>[[الارشاد (کتاب)|الارشاد]]، ج ۱، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۱۷۲-۱۸۵.</ref>
چون ماجرای بیعت ابوبکر پایان گرفت و [[بیعت‌کنندگان]] با وی [[بیعت]] کردند، مردی نزد [[امیر مؤمنان]] که [[قبر]] [[پیامبر خدا]] را با بیل صاف می‌کرد، آمد و به او گفت: مردم با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و [[انصار]]، به سبب [[اختلاف]] داخلی‌شان [[خوار]] شدند و [[آزادشدگان]] فتح مکه‌<ref>منظور، آن دسته از قریش هستند که در فتح مکه هنوز مسلمان نشده بودند و پیامبر{{صل}} فرمان داد که‌کسی آنان را به اسارت نگیرد تا بلکه مسلمان شوند.</ref> به [[بیعت]] با آن [[مرد]] ([[ابوبکر]])، مبادرت ورزیدند که مبادا [خلافت‌] به شما برسد. [[امام]]{{ع}} سرِ بیل را بر [[زمین]] زد و دستش را بر آن نهاد و گفت: "الف، لام، میم. آیا [[مردم]] [[گمان]] می‌برند که رها می‌شوند تا [تنها به زبان‌] بگویند: [[ایمان]] آوردیم، و [آیا گمان می‌برند که‌] [[آزمایش]] نمی‌شوند؟ و بی‌گمان، پیشینیانِ آنان را آزموده‌ایم و بی‌شک، [[خداوند]]، [[راستگویان]] و [[دروغگویان]] را معلوم می‌دارد. آیا آنان که کارهای زشت می‌کنند، گمان می‌برند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ چه بد [[حکم]] می‌رانند!"<ref>عنکبوت: آیات ۱- ۴.</ref><ref>[[الارشاد (کتاب)|الارشاد]]، ج ۱، ص۱۸۹.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۱۷۲-۱۸۵.</ref>


== [[هجوم به خانه فاطمه]]{{س}}، [[دختر پیامبر]]{{صل}}‌==
== هجوم به خانه فاطمه{{س}}، [[دختر پیامبر]]{{صل}}‌==
در کتاب أنساب الأشراف‌ به نقل از سلیمان تَیمی و [[ابن عون]] آمده است: ابوبکر به دنبال علی{{ع}} فرستاد و از او بیعت خواست؛ [اما] او بیعت نکرد. پس عمر آمد و همراه او شعله‌ای از [[آتش]] بود. [[فاطمه]]{{س}} او را در آستانه در دید و فرمود: "ای پسر خطاب! آیا درِ خانه‌ام را بر روی من آتش می‌زنی؟". گفت: آری، و این، آنچه را پدرت آورْد، استوارتر می‌کند<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص۲۶۸.</ref>.  
در کتاب أنساب الأشراف‌ به نقل از سلیمان تَیمی و [[ابن عون]] آمده است: ابوبکر به دنبال علی{{ع}} فرستاد و از او بیعت خواست؛ [اما] او بیعت نکرد. پس عمر آمد و همراه او شعله‌ای از [[آتش]] بود. [[فاطمه]]{{س}} او را در آستانه در دید و فرمود: "ای پسر خطاب! آیا درِ خانه‌ام را بر روی من آتش می‌زنی؟". گفت: آری، و این، آنچه را پدرت آورْد، استوارتر می‌کند<ref>أنساب الأشراف، ج ۲، ص۲۶۸.</ref>.  


همچنین در کتاب [[تاریخ]] الطبری‌ به نقل از [[زیاد بن کلیب]] نقل شده است: [[عمر بن خطاب]] به [[خانه علی]]{{ع}} که در آن، [[طلحه]] و [[زبیر]] و مردانی از [[مهاجران]] بودند، آمد و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، یا [[[خانه]] را] با شما آتش می‌زنم، یا برای بیعتْ بیرون آیید. زبیر با [[شمشیر]] آخته، به سوی او بیرون دوید؛ اما [پایش‌] لغزید و شمشیر از دستش به زمین افتاد. پس بر او ریختند و دستگیرش نمودند<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص۲۰۲.</ref>.<ref>محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۱۷۲-۱۸۵.</ref>
همچنین در کتاب [[تاریخ]] الطبری‌ به نقل از [[زیاد بن کلیب]] نقل شده است: [[عمر بن خطاب]] به خانه علی{{ع}} که در آن، [[طلحه]] و [[زبیر]] و مردانی از [[مهاجران]] بودند، آمد و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، یا ([[خانه]] را) با شما آتش می‌زنم، یا برای بیعتْ بیرون آیید. زبیر با [[شمشیر]] آخته، به سوی او بیرون دوید؛ اما [پایش‌] لغزید و شمشیر از دستش به زمین افتاد. پس بر او ریختند و دستگیرش نمودند<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص۲۰۲.</ref>.<ref>محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۱۷۲-۱۸۵.</ref>


== خودداری امام{{ع}} از بیعت‌==
== خودداری امام{{ع}} از بیعت‌==
۱۱۲٬۵۳۸

ویرایش