←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
(←پانویس) |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
ما به [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]] در [[حقیقت]] [[معتقد]] هستیم که آینده [[دنیا]] یک آینده امیدبخش و مسرتبخشی است برای [[انسان]]... با این [[اعتقاد]]، با این [[امید]] آینده برای ما روشن است. این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی [[انسان]] به طرف [[عدل]] و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به این [[معجزه]] در دوران [[تاریخ]] به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله این دفعاتی که این [[معجزه]] به وقوع پیوست، همین [[انقلاب اسلامی]] [[مردم]] [[ایران]] بود<ref>در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.</ref>. [[انتظار فرج]] و [[اعتقاد به مهدویت]] علاوه بر ابعاد منطقی، [[فکری]] و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است<ref>سخنان رهبر معظم انقلاب، ۹/۱۱/۱۳۷۲.</ref>. | ما به [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]] در [[حقیقت]] [[معتقد]] هستیم که آینده [[دنیا]] یک آینده امیدبخش و مسرتبخشی است برای [[انسان]]... با این [[اعتقاد]]، با این [[امید]] آینده برای ما روشن است. این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی [[انسان]] به طرف [[عدل]] و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به این [[معجزه]] در دوران [[تاریخ]] به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله این دفعاتی که این [[معجزه]] به وقوع پیوست، همین [[انقلاب اسلامی]] [[مردم]] [[ایران]] بود<ref>در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.</ref>. [[انتظار فرج]] و [[اعتقاد به مهدویت]] علاوه بر ابعاد منطقی، [[فکری]] و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است<ref>سخنان رهبر معظم انقلاب، ۹/۱۱/۱۳۷۲.</ref>. | ||
یکی از [[ابعاد انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است... امروز ما در [[دنیا]] [[شاهد]] [[بیداری]] ملتها هم هستیم. درست است که با [[پیشرفت]] وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملتها و بر [[شئون]] آنها روزبهروز بیشتر شده است؛ اما [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که ملتها هم بیدار بشوند و ما امروز میبینیم که ملتها هم روزبهروز بیدار میشوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کردهاند. [[امید]]، در حال بیدار کردن | یکی از [[ابعاد انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است... امروز ما در [[دنیا]] [[شاهد]] [[بیداری]] ملتها هم هستیم. درست است که با [[پیشرفت]] وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملتها و بر [[شئون]] آنها روزبهروز بیشتر شده است؛ اما [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که ملتها هم بیدار بشوند و ما امروز میبینیم که ملتها هم روزبهروز بیدار میشوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کردهاند. [[امید]]، در حال بیدار کردن ملتهاست»<ref>بیانات در دیدار با جمعی از مسئولان و خانوادههای معظم شهدا، در سالروز ولادت امام زمان {{ع}}، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۶۶-۱۶۹، ۱۷۱.</ref> | ||
معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد برای کسی که میداند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چقدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است. یک بعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پر بشود. یک بعد دیگر از ابعاد [[انتظار]]، دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به آینده است. [[انتظار]] [[مؤمن]]، یعنی این که [[تفکر]] الهی -این [[اندیشه]] روشنی که [[وحی]] بر [[مردم]] عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی [[بشر]] را فراخواهد گرفت. یکی بعد [[انتظار]] این است که [[منتظر]]، با [[شوق]] و [[امید]] حرکت کند. [[انتظار]] یعنی [[امید]]. [[انتظار]]، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد...<ref>دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹.</ref>. [[انتظار]] یعنی [[دل]] سرشار از [[امید]] بودن نسبت به پایان راه زندگی [[بشر]]. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند [[درک]] کنند، فاصله هست؛ اما بلاشک آن دوران وجود | [[انتظار]]، یکی از پر برکتترین حالات [[انسان]] است. آنهم در [[انتظار]] دنیایی روشن از [[نور]] [[عدل و داد]] {{عربی|"يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا"}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۱۶، باب ۴۱، حدیث ۱۶۲ و ج ۳۸، ص ۱۲۶، باب ۶۱، حدیث ۷۶.</ref>. [[خدای متعال]] به دست او، سرزمین بشری و همه روی [[زمین]] را از [[عدالت]] و دادگستری پر خواهد کرد. [[انتظار]] چنین روزی را باید داشت. نباید اجازه داد که [[تصرف]] شیطانها و [[ظلم]] و عدوان طواغیت عالم، شعله [[امید]] را در [[دل]] خاموش کند. باید [[انتظار]] کشید. [[انتظار]]، چیز عجیبی است و دارای ابعاد گوناگونی میباشد. یکی از ابعاد [[انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است. همین [[روح]] [[انتظار]] است که به [[انسان]] [[تعلیم]] میدهد تا در راه خیر و [[صلاح]] [[مبارزه]] کند. اگر [[انتظار]] و [[امید]] نباشد، [[مبارزه]] معنی ندارد و اگر [[اطمینان]] به آینده هم نباشد، [[انتظار]] معنی ندارد. [[انتظار]] واقعی با [[اطمینان]] و اعتماد ملزم است. کسی که شما میدانید خواهد آمد، انتظارش را میکشید و [[انتظار]] کسی که به آمدنش اعتماد و [[اطمینان]] ندارید، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمه [[انتظار]] است و این هر دو، ملازم با [[امید]] است، و امروز این [[امید]]، امری لازم برای همه ملتها و [[مردم]] [[دنیا]] میباشد<ref>در دیدار با مسئولان و خانواده شهدا، ۲۲/ ۱۲/ ۱۳۶۸.</ref>. | ||
معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد برای کسی که میداند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چقدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است. یک بعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پر بشود. یک بعد دیگر از ابعاد [[انتظار]]، دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به آینده است. [[انتظار]] [[مؤمن]]، یعنی این که [[تفکر]] الهی -این [[اندیشه]] روشنی که [[وحی]] بر [[مردم]] عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی [[بشر]] را فراخواهد گرفت. یکی بعد [[انتظار]] این است که [[منتظر]]، با [[شوق]] و [[امید]] حرکت کند. [[انتظار]] یعنی [[امید]]. [[انتظار]]، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد...<ref>دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹.</ref>. [[انتظار]] یعنی [[دل]] سرشار از [[امید]] بودن نسبت به پایان راه زندگی [[بشر]]. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند [[درک]] کنند، فاصله هست؛ اما بلاشک آن دوران وجود دارد»<ref>در اجتماع مردم قم به مناسبت میلاد [[حضرت مهدی]] {{ع}}، ۳۰/ ۱۱/ ۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref> | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۷: | خط ۸۸: | ||
# '''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] غایب [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي "}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>. | # '''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] غایب [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي "}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>. | ||
# '''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همواره از افراطها و تفریطها در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیانهای خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است. | # '''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همواره از افراطها و تفریطها در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیانهای خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است. | ||
# '''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} میتواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث میشود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵- | # '''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} میتواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث میشود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳؛ [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۴: | خط ۹۵: | ||
| پاسخدهنده = علی رضا پناهیان | | پاسخدهنده = علی رضا پناهیان | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمیتواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکلگیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمیشماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمیتواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود مییابد و به وضع موجود معترض نیست، نمیتواند به [[حد]] [[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب میشود. عدم [[قناعت]] به داشتهها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]. | |||
'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که میتوانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که میتوانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بیخبریم، خرابیم و بیخیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایدهآلی که بیخبری ما از آن، سبب میشود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیبشناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه میتوانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاهها میآموزیم، دلخوش کنیم و خود را با مقیاسهای ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازهگیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگباور مملکت ماست. | |||
بعضی وقتها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمیتواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که میتوان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بیقراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمیتواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند. | بعضی وقتها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمیتواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که میتوان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بیقراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمیتواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند. | ||
کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره میشود، حالت [[انتظار]] را پدید میآورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است. | کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره میشود، حالت [[انتظار]] را پدید میآورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است. | ||
'''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب''': عنصر سوم [[انتظار]]، "[[اعتقاد]]" به تحقق وضع مطلوب است. یعنی به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم هم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] باشیم است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز [[انسان]] را به [[یأس]] [[دعوت]] میکند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند. | |||
'''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب''': عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه به وضع مطلوب است. علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به میآید. این علاقه، هرچند میتواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذتبخش و سرمستکننده میسازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصه علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود؛ و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد. | |||
حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]] {{ع}} میفرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است. | حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]] {{ع}} میفرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است. | ||
'''[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب''': عمل، نشانه [[صداقت]] [[انتظار]] و مایه تقویت آن آخرین عنصر [[انتظار]]، "عمل" است. [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزه [[اقدام]]، [[انتظار]] را در وجود [[انسان]] تثبیت میکند. عمل و [[اقدام]] برای مقدمهسازی [[ظهور]] و [[زمینهسازی]] [[فرج]]، تا آنجا که مقدور است، هم [[دلیل]] [[صداقت]] ادعای [[انتظار]] است و هم مایه تقویت [[انتظار]] خواهد بود. [[منتظر]] باید اهل عمل باشد. عملگرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا [[منتظر]] تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع [[منتظر]] نیست. | |||
اساساً هیچ احساس و ادراکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]] {{ع}} دوستداشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیباییهای [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، نیاز به سفارش [[علی]] حدّهای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب بهکار گرفته شدن بینشها و گرایشهای موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آنگاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>. | اساساً هیچ احساس و ادراکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]] {{ع}} دوستداشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیباییهای [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، نیاز به سفارش [[علی]] حدّهای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب بهکار گرفته شدن بینشها و گرایشهای موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آنگاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۹: | ||
| پاسخدهنده = مهدی مهریزی | | پاسخدهنده = مهدی مهریزی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
# | |||
«# [[نارضایتی از وضع موجود]] یا قانع نبودن به آن | |||
# [[امید]] داشتن به وضع مطلوب | # [[امید]] داشتن به وضع مطلوب | ||
# حرکت و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب | # حرکت و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب | ||
خط ۱۹۸: | خط ۲۰۵: | ||
در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
«هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداقهای مختلف [[انتظار]] در مییابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد: | |||
# [[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛ | # [[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛ | ||
# [[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛ | # [[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛ | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۱۶: | ||
# حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]]. | # حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]]. | ||
نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] میکند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست میآید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزههای مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنههای [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان میبریم: روایتی که با تأمل در آن میتوان همه بایستههای [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق میسازد. آنگاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref> | نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] میکند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست میآید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزههای مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنههای [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان میبریم: روایتی که با تأمل در آن میتوان همه بایستههای [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق میسازد. آنگاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!»<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>.<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۷۵-۸۱ ؛ [[انسان موجود منتظر (مقاله)|انسان موجود منتظر]].</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۹: | ||
# عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینههای [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید. | # عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینههای [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید. | ||
با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا | با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمیکند»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۴۲: | ||
# مسئولیتپذیری. | # مسئولیتپذیری. | ||
منظور از مسئولیتپذیری در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و تجربهاندوزی علمی و مهارتی و [[زمینهسازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، هویت ویژهای به [[انتظار]] میبخشد و آن را از خمودگی و بیتفاوتی به آینده، متمایز | منظور از مسئولیتپذیری در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و تجربهاندوزی علمی و مهارتی و [[زمینهسازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، هویت ویژهای به [[انتظار]] میبخشد و آن را از خمودگی و بیتفاوتی به آینده، متمایز میکند»<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۵]]، ص ۳۰۹–۳۱۱؛ [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۹: | ||
| پاسخدهنده = علی قائمی | | پاسخدهنده = علی قائمی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
# | |||
«# '''[[امید به آیندهای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آیندهای روشن است، آیندهای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنیها]]، افکار متضادرها گردد، رژیمهای ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشهدار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران میشود، و جلوههای کاذب آن که چشمها را خیره کرده است از میان میرود و تیرهروزیهای حاصل از این [[نیت]] را زائل میسازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق میپذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته میشود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگیزا از میان میروند و محکوم میگردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی میشود و سرهای فروافکنده از نو بلند میگردند. | |||
# '''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان میدهد عدهای از افراد که در اثر [[جهل]] و بیخبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند میخواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه میتوانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود میاندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قدارهبندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراجگری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود میاندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عدهای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابتهای حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائیها بجای [[زشتیها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان میدهد که [[مردم]] میخواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنجها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهیها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود. | # '''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان میدهد عدهای از افراد که در اثر [[جهل]] و بیخبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند میخواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه میتوانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود میاندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قدارهبندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراجگری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود میاندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عدهای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابتهای حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائیها بجای [[زشتیها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان میدهد که [[مردم]] میخواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنجها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهیها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود. | ||
# '''[[فریادی از درون]]:''' انتظارنوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] میگوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا میدارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عدهای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا میکنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرتنمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان میگذرد معترضند و نمیخواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکتها و [[مصیبتها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزیها و شکستها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانیها فریاد دارند، [[اعتراض]] میکنند. | # '''[[فریادی از درون]]:''' انتظارنوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] میگوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا میدارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عدهای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا میکنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرتنمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان میگذرد معترضند و نمیخواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکتها و [[مصیبتها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزیها و شکستها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانیها فریاد دارند، [[اعتراض]] میکنند. | ||
# '''[[اعتراض به نظامات موجود]]:''' [[انتظار]] از دیدی دیگر نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهنکجی، بیاعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به سازمانهای بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بینالمللی که چون لولوی سر خرمن است، به [[دیوان]] [[عالی]] و بینالمللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا میداند، به سازمان بینالمللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عدهای از صهیونیستهاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندنشان به دردی که دارند کار تخدیری میکند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عدهای قلیل را سر و سامان میدهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی میشوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمیپذیرد، به اهداف موجود [[حکومتها]] تن در نمیدهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمیکند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست. | # '''[[اعتراض به نظامات موجود]]:''' [[انتظار]] از دیدی دیگر نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهنکجی، بیاعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به سازمانهای بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بینالمللی که چون لولوی سر خرمن است، به [[دیوان]] [[عالی]] و بینالمللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا میداند، به سازمان بینالمللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عدهای از صهیونیستهاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندنشان به دردی که دارند کار تخدیری میکند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عدهای قلیل را سر و سامان میدهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی میشوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمیپذیرد، به اهداف موجود [[حکومتها]] تن در نمیدهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمیکند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست. | ||
# '''[[افشاگریها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و میخواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمانهای که این قواعد و نظامات رسوایند و بیارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمههای [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود میخواهند نشان دهند که این سازمانهای بینالمللی، حتی این دادگاههای بینالمللی سازمانهائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رایشان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان میارزد. اینان میپذیرند که برای عدهای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عدهای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحتالحمایه میبینند و [[سکوت]] میکنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمینهایشان را مینگرند و بدان معترض میشوند. پس سخن و دعویشان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است. | # '''[[افشاگریها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و میخواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمانهای که این قواعد و نظامات رسوایند و بیارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمههای [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود میخواهند نشان دهند که این سازمانهای بینالمللی، حتی این دادگاههای بینالمللی سازمانهائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رایشان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان میارزد. اینان میپذیرند که برای عدهای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عدهای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحتالحمایه میبینند و [[سکوت]] میکنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمینهایشان را مینگرند و بدان معترض میشوند. پس سخن و دعویشان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است. | ||
# '''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و میگویند ای [[سیاستمداران]] چیرهدست، ای [[مسئولان]] بیمسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمیآورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفتهاید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بیطرفی ما [[احترام]] نمیگذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنیتان را محکوم میکنیم. [[منتظران]] میگویند این سازمانهای بینالمللی میدان فعالیتهای شماست، کار و تلاششان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرتتان است، وگرنه سازمان تغذیهتان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] میمیرند؟ دادگاههای بینالمللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بیسروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] میطلبند که ما به شما چنین اختیاری ندادهایم که از [[قدرت]] ما علیهمان استفاده کنید. ما به شما اجازه ندادهایم که زمینه را برای سقوط و فنایمان فراهم سازید و بالاخره ما نخواستهایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بیگناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، | # '''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و میگویند ای [[سیاستمداران]] چیرهدست، ای [[مسئولان]] بیمسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمیآورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفتهاید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بیطرفی ما [[احترام]] نمیگذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنیتان را محکوم میکنیم. [[منتظران]] میگویند این سازمانهای بینالمللی میدان فعالیتهای شماست، کار و تلاششان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرتتان است، وگرنه سازمان تغذیهتان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] میمیرند؟ دادگاههای بینالمللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بیسروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] میطلبند که ما به شما چنین اختیاری ندادهایم که از [[قدرت]] ما علیهمان استفاده کنید. ما به شما اجازه ندادهایم که زمینه را برای سقوط و فنایمان فراهم سازید و بالاخره ما نخواستهایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بیگناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۶۷: | ||
مهمترین مؤلفه [[انتظار]] در کنار رکن [[اعتقادی]] [[انتظار]] و [[یقین]] به [[ظهور]] [[صاحب الزمان]]، داشتن [[زندگی]] صالحانه یعنی [[رفتار]] و گفتار [[پاک]] و با [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[ورع]] است. [[منتظر]] [[مصلح]] خود باید [[صالح]] باشد. این نوع نگاه به [[انتظار]]، [[سبک زندگی]] [[انسان منتظر]] را توصیف میکند. انتظاری پویا، فعال و سازنده همراه با [[تهذیب نفس]] و [[اخلاق]] است. | مهمترین مؤلفه [[انتظار]] در کنار رکن [[اعتقادی]] [[انتظار]] و [[یقین]] به [[ظهور]] [[صاحب الزمان]]، داشتن [[زندگی]] صالحانه یعنی [[رفتار]] و گفتار [[پاک]] و با [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[ورع]] است. [[منتظر]] [[مصلح]] خود باید [[صالح]] باشد. این نوع نگاه به [[انتظار]]، [[سبک زندگی]] [[انسان منتظر]] را توصیف میکند. انتظاری پویا، فعال و سازنده همراه با [[تهذیب نفس]] و [[اخلاق]] است. | ||
[[امام صادق]] {{ع}} در روایتی به روشنی به این مطلب تأکید کرده است که "[[حکومت]] [[قائم]] مسلماً تأسیس خواهد شد پس هر کس علاقه دارد از [[اصحاب]] و [[یاران قائم]] ما باشد باید کاملاً [[مراقبت]] کند، [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] را شیوه خویش گرداند، خودش را به [[اخلاق]] نیکوی [[انسانی]] مزین سازد و آنگاه در [[انتظار فرج]] [[قائم]] باشد... کوشش و [[جدیت]] کنید و [[امیدوار]] [[فرج]] و [[توفیق]] باشید. ای گروهی که مورد توجه [[خدا]] هستید کامیابی و [[پیروزی]] گوارایتان باد"<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه.</ref> | [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی به روشنی به این مطلب تأکید کرده است که "[[حکومت]] [[قائم]] مسلماً تأسیس خواهد شد پس هر کس علاقه دارد از [[اصحاب]] و [[یاران قائم]] ما باشد باید کاملاً [[مراقبت]] کند، [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] را شیوه خویش گرداند، خودش را به [[اخلاق]] نیکوی [[انسانی]] مزین سازد و آنگاه در [[انتظار فرج]] [[قائم]] باشد... کوشش و [[جدیت]] کنید و [[امیدوار]] [[فرج]] و [[توفیق]] باشید. ای گروهی که مورد توجه [[خدا]] هستید کامیابی و [[پیروزی]] گوارایتان باد"»<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه.</ref>.<ref>[[فرزانه کاردان|کاردان، فرزانه]]، [[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)|نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]].</ref> | ||
}} | }} | ||