اشراط الساعة در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
# دگرگونیهای کیهانی که به [[فروپاشی]] [[نظام]] دنیا و [[ظهور]] قیامت میانجامد. | # دگرگونیهای کیهانی که به [[فروپاشی]] [[نظام]] دنیا و [[ظهور]] قیامت میانجامد. | ||
از طرفی در بسیاری از [[روایات]] و [[تفاسیر]] از برخی حوادث [[اجتماعی]] و طبیعی که پیش از وقوع قیامت رخ میدهد و بعضی از آنها در [[قرآن]] نیز آمده است به عنوان حوادث [[آخرالزمان]] یاد شده که آن حوادث از اشراط الساعه نیز هست، بنابراین، برخی از مصادیق اشراطالساعه و حوادث آخرالزمان یکی است. مقاله آخرالزمان به "تحولات اجتماعی" که [[پیش از ظهور]] قیامت واقع میشود اختصاص یافته و در مقاله اشراطالساعه فقط از "رخدادهای طبیعی" و دگرگونیهای کیهانی، مانند [[طلوع خورشید از مغرب]]،<ref> تفسیر ابنکثیر، ج ۲، ص ۲۰۱. </ref> ظهور [[دود در آسمان]]،<ref>جوامع الجامع، ج ۴، ص ۸۲. </ref> دمیده شدن در [[صور]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۸. </ref> تاریک شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]]،<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۱۰۵، ۲۱۳. </ref> شکافتن آسمان،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۷۶. </ref> [[زلزله]] ویرانگر زمین،<ref> تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۳۲؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴۲. </ref> فرو پاشیدن کوهها و <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۰. </ref> دگرگونی دریاها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷۶. </ref> بحث میشود<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، | از طرفی در بسیاری از [[روایات]] و [[تفاسیر]] از برخی حوادث [[اجتماعی]] و طبیعی که پیش از وقوع قیامت رخ میدهد و بعضی از آنها در [[قرآن]] نیز آمده است به عنوان حوادث [[آخرالزمان]] یاد شده که آن حوادث از اشراط الساعه نیز هست، بنابراین، برخی از مصادیق اشراطالساعه و حوادث آخرالزمان یکی است. مقاله آخرالزمان به "تحولات اجتماعی" که [[پیش از ظهور]] قیامت واقع میشود اختصاص یافته و در مقاله اشراطالساعه فقط از "رخدادهای طبیعی" و دگرگونیهای کیهانی، مانند [[طلوع خورشید از مغرب]]،<ref> تفسیر ابنکثیر، ج ۲، ص ۲۰۱. </ref> ظهور [[دود در آسمان]]،<ref>جوامع الجامع، ج ۴، ص ۸۲. </ref> دمیده شدن در [[صور]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۸. </ref> تاریک شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]]،<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۱۰۵، ۲۱۳. </ref> شکافتن آسمان،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۷۶. </ref> [[زلزله]] ویرانگر زمین،<ref> تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۳۲؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴۲. </ref> فرو پاشیدن کوهها و <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۰. </ref> دگرگونی دریاها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷۶. </ref> بحث میشود<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۳۴۵-۳۴۷.</ref>. | ||
== [[نشانههای ظهور]] قیامت == | == [[نشانههای ظهور]] قیامت == | ||
=== طلوع خورشید از مغرب === | === طلوع خورشید از مغرب === | ||
بیشتر [[مفسران]] ظهور نشانه مورد اشاره در [[آیه]]: {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانههای عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> را به استناد روایاتی که در ذیل آن رسیده <ref>بحارالانوار، ج ۶، ص ۳۱۳؛ المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۶۴. </ref> طلوع خورشید از مغرب دانستهاند. <ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ کشفالاسرار، ج ۳، ص ۵۲۹. </ref> برخی جمع شدن [[خورشید و ماه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref> را نیز ناظر به این پدیده دانستهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۱۹۴. </ref> در گذشته [[طلوع خورشید از مغرب]] از نگاه [[دانشمندان]] [[هیئت]] و [[نجوم]]، امری محال تلقی میشد؛ ولی [[مفسران]] گفتهاند: چنین رویدادی محال عادی است؛ اما عقلاً محال نیست، از اینرو میتواند متعلق [[قدرت الهی]] قرار گیرد. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> امروزه نظرات [[علمی]] تبدیل حرکت [[زمین]] به حرکتی [[مخالف]] حرکت کنونی یا عوض شدن جای [[قطب]] شمال و قطب جنوب را ممکن میداند؛ خواه بهصورت تدریجی باشد، چنان که بررسیهای فلکی نشان میدهد، یا بهصورت ناگهانی که وقوع حادثهای جوّی موجب آن گردد. البتّه همه این مباحث در صورتی است که تعبیر طلوع خورشید از مغرب رمز و اشاره به سرّی از [[اسرار]] حقایق نباشد. <ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۹۱. </ref> درباره مدت این [[طلوع]] [[اختلاف]] است؛ برخی آن را سه شبانه [[روز]] دانستهاند. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> [[آلوسی]] [[معتقد]] است طبق [[عقیده]] مشهور، [[خورشید]] تنها یک روز از [[مغرب]] طلوع میکند. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> برخی گفتهاند: با این رخداد، بساط [[تکلیف]] برچیده شده، [[زمان]] [[توبه]] پایان میپذیرد: {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانههای عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref><ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۹۹؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۸. </ref> در برخی منابع به [[نقل]] از [[رسولخدا]] {{صل}} آمده است: پس از این رخداد [[مردم]] ۱۲۰ سال به [[زندگی]] خود ادامه میدهند<ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | بیشتر [[مفسران]] ظهور نشانه مورد اشاره در [[آیه]]: {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانههای عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> را به استناد روایاتی که در ذیل آن رسیده <ref>بحارالانوار، ج ۶، ص ۳۱۳؛ المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۶۴. </ref> طلوع خورشید از مغرب دانستهاند. <ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ کشفالاسرار، ج ۳، ص ۵۲۹. </ref> برخی جمع شدن [[خورشید و ماه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref> را نیز ناظر به این پدیده دانستهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۱۹۴. </ref> در گذشته [[طلوع خورشید از مغرب]] از نگاه [[دانشمندان]] [[هیئت]] و [[نجوم]]، امری محال تلقی میشد؛ ولی [[مفسران]] گفتهاند: چنین رویدادی محال عادی است؛ اما عقلاً محال نیست، از اینرو میتواند متعلق [[قدرت الهی]] قرار گیرد. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> امروزه نظرات [[علمی]] تبدیل حرکت [[زمین]] به حرکتی [[مخالف]] حرکت کنونی یا عوض شدن جای [[قطب]] شمال و قطب جنوب را ممکن میداند؛ خواه بهصورت تدریجی باشد، چنان که بررسیهای فلکی نشان میدهد، یا بهصورت ناگهانی که وقوع حادثهای جوّی موجب آن گردد. البتّه همه این مباحث در صورتی است که تعبیر طلوع خورشید از مغرب رمز و اشاره به سرّی از [[اسرار]] حقایق نباشد. <ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۹۱. </ref> درباره مدت این [[طلوع]] [[اختلاف]] است؛ برخی آن را سه شبانه [[روز]] دانستهاند. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> [[آلوسی]] [[معتقد]] است طبق [[عقیده]] مشهور، [[خورشید]] تنها یک روز از [[مغرب]] طلوع میکند. <ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref> برخی گفتهاند: با این رخداد، بساط [[تکلیف]] برچیده شده، [[زمان]] [[توبه]] پایان میپذیرد: {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانههای عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref><ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۹۹؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۸. </ref> در برخی منابع به [[نقل]] از [[رسولخدا]] {{صل}} آمده است: پس از این رخداد [[مردم]] ۱۲۰ سال به [[زندگی]] خود ادامه میدهند<ref>روحالمعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۴۷-۳۴۸.</ref> | ||
=== [[ظهور]] | === [[ظهور]] دود در آسمان === | ||
یکی از [[نشانههای قیامت]]، ظهور [[دود]] در [[آسمان]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.</ref> برخی از [[مفسران]] این [[آیه]] را ناظر به یکی از [[اشراط الساعه]] دانسته <ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۶؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۹۴. </ref> و گفتهاند: منظور از {{متن قرآن|دُخَانٍ مُبِينٍ}}}} همان [[دود]] غلیظی است که در [[پایان جهان]] و در [[آستانه قیامت]]، صفحه [[آسمان]] را میپوشاند و سرآغاز [[عذاب]] دردناک [[الهی]] برای [[ستمگران]] است. <ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۱۶۳. </ref> در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} در مورد آیه فوق آمده است: این دود میان [[مشرق]] و [[مغرب]] را پر میکند و ۴۰ شبانه [[روز]] میماند و بر اثر آن حالتی شبیه زُکام به [[مؤمن]] دست میدهد؛ ولی [[کافر]] شبیه مست شده و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون میآید. <ref> الدرالمنثور، ج ۷، ص ۴۰۸. </ref> برخی دیگر از مفسران آیه {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.</ref> را مربوط به عذاب [[مشرکان]] در [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} دانسته و گفتهاند: [[پیامبر]] {{صل}} [[قوم]] خود را [[نفرین]] کرد و آنان به قحطسالی و [[گرسنگی]] [[مبتلا]] شدند و بر اثر گرسنگی شدید بین خود و آسمان، چیزی شبیه دود میدیدند <ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۳، ۱۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۹۴. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | یکی از [[نشانههای قیامت]]، ظهور [[دود]] در [[آسمان]] دانسته شده است: {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.</ref> برخی از [[مفسران]] این [[آیه]] را ناظر به یکی از [[اشراط الساعه]] دانسته <ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۶؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۹۴. </ref> و گفتهاند: منظور از {{متن قرآن|دُخَانٍ مُبِينٍ}}}} همان [[دود]] غلیظی است که در [[پایان جهان]] و در [[آستانه قیامت]]، صفحه [[آسمان]] را میپوشاند و سرآغاز [[عذاب]] دردناک [[الهی]] برای [[ستمگران]] است. <ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۱۶۳. </ref> در [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} در مورد آیه فوق آمده است: این دود میان [[مشرق]] و [[مغرب]] را پر میکند و ۴۰ شبانه [[روز]] میماند و بر اثر آن حالتی شبیه زُکام به [[مؤمن]] دست میدهد؛ ولی [[کافر]] شبیه مست شده و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون میآید. <ref> الدرالمنثور، ج ۷، ص ۴۰۸. </ref> برخی دیگر از مفسران آیه {{متن قرآن|فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.</ref> را مربوط به عذاب [[مشرکان]] در [[زمان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} دانسته و گفتهاند: [[پیامبر]] {{صل}} [[قوم]] خود را [[نفرین]] کرد و آنان به قحطسالی و [[گرسنگی]] [[مبتلا]] شدند و بر اثر گرسنگی شدید بین خود و آسمان، چیزی شبیه دود میدیدند <ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۳، ۱۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۹۴. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۴۸-۳۴۹.</ref> | ||
=== دمیده شدن در صور === | === دمیده شدن در صور === | ||
یکی از اشراط الساعه، نفخه [[مرگ]] است که با وقوع آن جانداران [[آسمانها]] و [[زمین]] میمیرند: {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده میشود آنگاه هر کس در آسمانها و در زمین است بیهوش میگردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن میدمند که ناگاه آنان برمیخیزند، به انتظار میمانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> از ظاهر آیه {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ}}<ref>«پس چون یک بار در صور دمیده شود» سوره حاقه، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً}}<ref>«و زمین و کوهها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.</ref> چنین برمیآید که دمیده شدن در صور پیش از [[درهم]] کوبیده شدن زمین و کوههاست. برخی آیه {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}}<ref>«و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷.</ref> را نیز در مورد نفخه مرگ <ref>نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۶. </ref> یا اعم از آن و زنده ساختن <ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۴۰۰. </ref> دانستهاند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | یکی از اشراط الساعه، نفخه [[مرگ]] است که با وقوع آن جانداران [[آسمانها]] و [[زمین]] میمیرند: {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده میشود آنگاه هر کس در آسمانها و در زمین است بیهوش میگردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن میدمند که ناگاه آنان برمیخیزند، به انتظار میمانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> از ظاهر آیه {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ}}<ref>«پس چون یک بار در صور دمیده شود» سوره حاقه، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً}}<ref>«و زمین و کوهها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.</ref> چنین برمیآید که دمیده شدن در صور پیش از [[درهم]] کوبیده شدن زمین و کوههاست. برخی آیه {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}}<ref>«و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷.</ref> را نیز در مورد نفخه مرگ <ref>نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۶. </ref> یا اعم از آن و زنده ساختن <ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۴۰۰. </ref> دانستهاند<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۴۹.</ref>. | ||
=== تاریک شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] === | === تاریک شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] === | ||
[[قرآن]] از تاریک شدن خورشید به "تکویر" (جمع شدن و پیچیده شدن مانند پیچیده شدن [[عمامه]] بر سر) یاد کرده است: {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۷۳. </ref> در آیهای دیگر به جمع شدن [[خورشید و ماه]] و به هم پیوستن آن دو که به گفته برخی به معنای تاریک شدن آنهاست اشاره شده است: {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref><ref> تفسیر غریب القرآن، ص ۳۶۰. </ref>؛ همچنین از تاریک شدن ستارگان با واژههایی همچون "انکدار" ([[تاریکی]]": {{متن قرآن|وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ}}<ref>«و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند،» سوره تکویر، آیه ۲.</ref>، "طمس" (ناپدیدشدن): {{متن قرآن|فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ}}<ref>«پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه ۸.</ref> و "انتثار" (پراکنده شدن و فرو ریختن): {{متن قرآن|وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ}}<ref>«و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.</ref> [[سخن]] به میان آورده است. دستاوردهای [[دانش بشری]] از [[تعیین زمان]] تاریک شدن ستارگان [[ناتوان]] است؛ اما [[تأیید]] میکند که باگذشت [[زمان]] و در هر لحظه، از انرژی آنها کاسته شده و سرانجام به [[خاموشی]] خواهدگرایید. <ref> از کهکشان تا انسان، ص ۳۴۸، ۳۵۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴. </ref> پس از آنکه خورشید و ماه و ستارگان تاریک گشتند، [[زمین]] با [[نور]] [[پروردگار]] روشن میشود: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک میگردد و کارنامه (ها) برنهاده میشود و پیامبران و گواهان را میآورند و میان آنان به حقّ داوری میکنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref> برخی گفتهاند: بعید نیست مراد از روشن شدن [[زمین]] به نور پروردگار، کنار رفتن پرده و [[حجاب]] و [[ظهور]] [[حقیقت]] اشیا و آشکار شدن کارهای [[خیر و شرّ]] برای ناظران باشد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۵. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | [[قرآن]] از تاریک شدن خورشید به "تکویر" (جمع شدن و پیچیده شدن مانند پیچیده شدن [[عمامه]] بر سر) یاد کرده است: {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۷۳. </ref> در آیهای دیگر به جمع شدن [[خورشید و ماه]] و به هم پیوستن آن دو که به گفته برخی به معنای تاریک شدن آنهاست اشاره شده است: {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref><ref> تفسیر غریب القرآن، ص ۳۶۰. </ref>؛ همچنین از تاریک شدن ستارگان با واژههایی همچون "انکدار" ([[تاریکی]]": {{متن قرآن|وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ}}<ref>«و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند،» سوره تکویر، آیه ۲.</ref>، "طمس" (ناپدیدشدن): {{متن قرآن|فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ}}<ref>«پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه ۸.</ref> و "انتثار" (پراکنده شدن و فرو ریختن): {{متن قرآن|وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ}}<ref>«و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.</ref> [[سخن]] به میان آورده است. دستاوردهای [[دانش بشری]] از [[تعیین زمان]] تاریک شدن ستارگان [[ناتوان]] است؛ اما [[تأیید]] میکند که باگذشت [[زمان]] و در هر لحظه، از انرژی آنها کاسته شده و سرانجام به [[خاموشی]] خواهدگرایید. <ref> از کهکشان تا انسان، ص ۳۴۸، ۳۵۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴. </ref> پس از آنکه خورشید و ماه و ستارگان تاریک گشتند، [[زمین]] با [[نور]] [[پروردگار]] روشن میشود: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک میگردد و کارنامه (ها) برنهاده میشود و پیامبران و گواهان را میآورند و میان آنان به حقّ داوری میکنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref> برخی گفتهاند: بعید نیست مراد از روشن شدن [[زمین]] به نور پروردگار، کنار رفتن پرده و [[حجاب]] و [[ظهور]] [[حقیقت]] اشیا و آشکار شدن کارهای [[خیر و شرّ]] برای ناظران باشد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۵. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۳۴۹.</ref> | ||
=== شکافتن کرات آسمانی === | === شکافتن کرات آسمانی === | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#[[سستی]] و پراکندگی: {{متن قرآن|وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ}}<ref>«و آسمان از هم میشکافد و در آن روز، گسستهوار خواهد بود» سوره حاقه، آیه ۱۶.</ref> در آن هنگام [[آسمانها]] از هم شکافته و [[سست]] گردیده و فرو میریزد. {{متن قرآن|وَاهِیَةٌ}} به معنای سستی و از هم وارفتگی است<ref>التبیان، ج۱۰، ص۱۰۰؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۲۰. </ref>. | #[[سستی]] و پراکندگی: {{متن قرآن|وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ}}<ref>«و آسمان از هم میشکافد و در آن روز، گسستهوار خواهد بود» سوره حاقه، آیه ۱۶.</ref> در آن هنگام [[آسمانها]] از هم شکافته و [[سست]] گردیده و فرو میریزد. {{متن قرآن|وَاهِیَةٌ}} به معنای سستی و از هم وارفتگی است<ref>التبیان، ج۱۰، ص۱۰۰؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۲۰. </ref>. | ||
#شکافته شدن: این رخداد با واژههایی همچون "انشقاق": {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|تَشَقَّقُ}}: {{متن قرآن|وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا}}<ref>«و (از) روزی (یاد کن) که آسمان با ابر بشکافد و فرشتگان با فرو فرستادنی ویژه، فرو فرستاده شوند» سوره فرقان، آیه ۲۵.</ref> "انفطار": {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان بشکافد،» سوره انفطار، آیه ۱.</ref>، "[[فرج]]": {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.</ref>، "[[فتح]]": {{متن قرآن|وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا}}<ref>«و آسمان گشوده گردد و به گونه دروازههایی درآید،» سوره نبأ، آیه ۱۹.</ref><ref>روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۲۱. </ref> و "کشط": {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.</ref><ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۷۴. </ref> آمده است. برخی گفتهاند: بعید نیست اینگونه [[آیات]] کنایه از آن باشد که [[ابر]] [[جهل]] کنار میرود و عالم آسمان که عالمی [[غیبی]] است آشکار میشود و ساکنان آن ([[فرشتگان]]) ظاهر گشته، به [[زمین]] که جایگاه [[انسان]] است نازل میشوند. <ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۲؛ ج ۱۹، ص ۳۹۸؛ ج ۲۰، ص ۱۶۶، ۲۲۳. </ref> از دیگر رخدادهایی که [[قرآن]] به آن تصریح میکند انشقاق و دو پاره شدن ماه است: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref> بخش نخست [[آیه]] به نزدیک شدن [[قیامت]] اشاره دارد و به نظر برخی بخش دوم آیه {{متن قرآن|انْشَقَّ الْقَمَرُ}} به [[دلیل]] عطف آن بر {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ}}<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۲۴؛ التحریروالتنویر، ج ۲۷، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹. </ref> به یکی از [[اشراط الساعه]] و [[نشانههای نزدیک شدن قیامت]] اشاره دارد. <ref>التحریروالتنویر، ج ۲، ص۱۶۸؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۱۸۹. </ref> از نظر این گروه، این حادثه هنوز واقع نشده است؛ لکن چون تحقق آن در [[آینده]] [[قطعی]] است [[قرآن]] با لفظ ماضی از آن یاد کرده است؛<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۶۴. </ref> امّا به [[اتفاق مسلمانان]] بر پایه [[شأن نزول]] و [[روایات]] وارد درباره [[آیه]] مورد بحث، این رویداد حادثهای [[تاریخی]] و از معجزاتی است که در پی درخواست [[مشرکان]] و با [[فرمان]] [[رسولخدا]] {{صل}} به وقوع پیوسته است. آیه بعد که برخورد مشرکان با این پدیده را بیان کرده و میگوید: آنها [[انشقاق قمر]] را [[سحر]] پنداشتهاند: {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref> نظر پیشین را ردّ و تحقق این حادثه در گذشته را [[تأیید]] میکند. <ref> مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۸۲؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۶۰ ـ ۶۱. </ref> برخی در وجه [[ارتباط]] دو بخش آیه {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref> گفتهاند: شکافته شدن ماه از نشانههای [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[بعثت]] آن [[حضرت]] نیز یکی از اشراط الساعه است<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۸۲. </ref>. | #شکافته شدن: این رخداد با واژههایی همچون "انشقاق": {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|تَشَقَّقُ}}: {{متن قرآن|وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا}}<ref>«و (از) روزی (یاد کن) که آسمان با ابر بشکافد و فرشتگان با فرو فرستادنی ویژه، فرو فرستاده شوند» سوره فرقان، آیه ۲۵.</ref> "انفطار": {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان بشکافد،» سوره انفطار، آیه ۱.</ref>، "[[فرج]]": {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.</ref>، "[[فتح]]": {{متن قرآن|وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا}}<ref>«و آسمان گشوده گردد و به گونه دروازههایی درآید،» سوره نبأ، آیه ۱۹.</ref><ref>روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۲۱. </ref> و "کشط": {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.</ref><ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۷۴. </ref> آمده است. برخی گفتهاند: بعید نیست اینگونه [[آیات]] کنایه از آن باشد که [[ابر]] [[جهل]] کنار میرود و عالم آسمان که عالمی [[غیبی]] است آشکار میشود و ساکنان آن ([[فرشتگان]]) ظاهر گشته، به [[زمین]] که جایگاه [[انسان]] است نازل میشوند. <ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۲؛ ج ۱۹، ص ۳۹۸؛ ج ۲۰، ص ۱۶۶، ۲۲۳. </ref> از دیگر رخدادهایی که [[قرآن]] به آن تصریح میکند انشقاق و دو پاره شدن ماه است: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref> بخش نخست [[آیه]] به نزدیک شدن [[قیامت]] اشاره دارد و به نظر برخی بخش دوم آیه {{متن قرآن|انْشَقَّ الْقَمَرُ}} به [[دلیل]] عطف آن بر {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ}}<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۲۴؛ التحریروالتنویر، ج ۲۷، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹. </ref> به یکی از [[اشراط الساعه]] و [[نشانههای نزدیک شدن قیامت]] اشاره دارد. <ref>التحریروالتنویر، ج ۲، ص۱۶۸؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۱۸۹. </ref> از نظر این گروه، این حادثه هنوز واقع نشده است؛ لکن چون تحقق آن در [[آینده]] [[قطعی]] است [[قرآن]] با لفظ ماضی از آن یاد کرده است؛<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۶۴. </ref> امّا به [[اتفاق مسلمانان]] بر پایه [[شأن نزول]] و [[روایات]] وارد درباره [[آیه]] مورد بحث، این رویداد حادثهای [[تاریخی]] و از معجزاتی است که در پی درخواست [[مشرکان]] و با [[فرمان]] [[رسولخدا]] {{صل}} به وقوع پیوسته است. آیه بعد که برخورد مشرکان با این پدیده را بیان کرده و میگوید: آنها [[انشقاق قمر]] را [[سحر]] پنداشتهاند: {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref> نظر پیشین را ردّ و تحقق این حادثه در گذشته را [[تأیید]] میکند. <ref> مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۸۲؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۶۰ ـ ۶۱. </ref> برخی در وجه [[ارتباط]] دو بخش آیه {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref> گفتهاند: شکافته شدن ماه از نشانههای [[نبوت]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[بعثت]] آن [[حضرت]] نیز یکی از اشراط الساعه است<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۸۲. </ref>. | ||
#[[درهم]] پیچیدن:{{متن قرآن|يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}}<ref>«روزی که آسمانها را چون در هم پیچیدن طومار نوشتهها درهم پیچیم، همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم، بنابر وعدهای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۴.</ref> تعبیر {{متن قرآن|كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ}} به این معناست که هرگاه صفحهای پیچیده شود الفاظ موجود در آن نیز پیچیده میشود <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸. </ref> و از تشبیه مذکور در آیه درهم پیچیده شدن کامل نظام آسمان استفاده میشود. برخی گفتهاند: مراد از این آیه آن است که آسمان از غیر خدا غایب گشته، از آن عین و اثری ظاهر نمیشود و از آنجا که آسمان مانند دیگر اشیا از مفاتح و خزاین غیب نازل شده {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref> مراد از پیچیده شدن آسمان، بازگشتن آن به همان خزاین است<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | #[[درهم]] پیچیدن:{{متن قرآن|يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}}<ref>«روزی که آسمانها را چون در هم پیچیدن طومار نوشتهها درهم پیچیم، همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم، بنابر وعدهای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۴.</ref> تعبیر {{متن قرآن|كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ}} به این معناست که هرگاه صفحهای پیچیده شود الفاظ موجود در آن نیز پیچیده میشود <ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸. </ref> و از تشبیه مذکور در آیه درهم پیچیده شدن کامل نظام آسمان استفاده میشود. برخی گفتهاند: مراد از این آیه آن است که آسمان از غیر خدا غایب گشته، از آن عین و اثری ظاهر نمیشود و از آنجا که آسمان مانند دیگر اشیا از مفاتح و خزاین غیب نازل شده {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref> مراد از پیچیده شدن آسمان، بازگشتن آن به همان خزاین است<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۴۹-۳۵۱.</ref> | ||
=== [[زلزله]] شدید === | === [[زلزله]] شدید === | ||
پیش از وقوع [[قیامت]] زلزلهای سخت سراسر [[زمین]] را فرا میگیرد، بهگونهای که همه محتویات خود از جمله اجساد [[مردگان]] را به بیرون میافکند: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا }}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد، و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند» سوره زلزال، آیه ۱-۲.</ref> و چنان از هم شکافته میشود که اجساد به سرعت از آن جدا شوند: {{متن قرآن|يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.</ref> [[قرآن]] این زلزله را "[[عظیم]]" وصف کرده و بیان داشته که با وقوع آن، هر شیردهندهای از فرزند شیرخوارش [[غافل]] میشود و هر آبستنی بار خود را فرو مینهد و همه [[مردم]] چون مستان به نظر میآیند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که لرزه رستخیز چیزی سترگ است» سوره حج، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ}}<ref>«روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.</ref> از زلزله زمین در آیاتی دیگر با واژههای "رَجْف" و "رَجّ" به معنای لرزش و حرکت شدید یاد شده است: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ}}<ref>«روزی که آن بانگ لرزهافکن، به لرزه درآید،» سوره نازعات، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ}}<ref>«بانگی دیگر، از پی آن میآید،» سوره نازعات، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا}}<ref>«روزی که زمین و کوهها به لرزه درآیند و کوهها تودهای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا}}<ref>«آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | پیش از وقوع [[قیامت]] زلزلهای سخت سراسر [[زمین]] را فرا میگیرد، بهگونهای که همه محتویات خود از جمله اجساد [[مردگان]] را به بیرون میافکند: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا }}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد، و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند» سوره زلزال، آیه ۱-۲.</ref> و چنان از هم شکافته میشود که اجساد به سرعت از آن جدا شوند: {{متن قرآن|يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.</ref> [[قرآن]] این زلزله را "[[عظیم]]" وصف کرده و بیان داشته که با وقوع آن، هر شیردهندهای از فرزند شیرخوارش [[غافل]] میشود و هر آبستنی بار خود را فرو مینهد و همه [[مردم]] چون مستان به نظر میآیند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که لرزه رستخیز چیزی سترگ است» سوره حج، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ}}<ref>«روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.</ref> از زلزله زمین در آیاتی دیگر با واژههای "رَجْف" و "رَجّ" به معنای لرزش و حرکت شدید یاد شده است: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ}}<ref>«روزی که آن بانگ لرزهافکن، به لرزه درآید،» سوره نازعات، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ}}<ref>«بانگی دیگر، از پی آن میآید،» سوره نازعات، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا}}<ref>«روزی که زمین و کوهها به لرزه درآیند و کوهها تودهای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا}}<ref>«آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۵۱.</ref> | ||
=== فرو پاشیدن کوهها === | === فرو پاشیدن کوهها === | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
# پس از متراکم شدن، به ذرات کوچکتری بدل شده، بهصورت گرد و غباری پراکنده میشود: {{متن قرآن|وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا}}<ref>«و کوهها ریزریز شوند،» سوره واقعه، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا}}<ref>«چون غباری پراکنده» سوره واقعه، آیه ۶.</ref> گفته شده: {{متن قرآن|هَبَاءً}} غباری است که در [[ستونی از نور]] [[خورشید]] که از منفذی تابیده شود قابل [[رؤیت]] است. <ref>مفردات، ص ۸۳۲، "هباء".</ref> این امر نشان نهایت [[خرد]] شدن و ریز شدن سنگهای [[عظیم]] کوههاست. برخی گفتهاند: کوهها در اصل اجزایی متفرق مانند ذرات منتشر در هوا بود که برخی از [[فرشتگان الهی]] آنها را جمع کرده، و بهصورت [[کوه]] در آوردند و با وقوع [[قیامت]] دوباره بهصورت اصلی خویش باز میگردد، زیرا در قیامت هر چیزی به اصل خویش باز میگردد. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۸. </ref> | # پس از متراکم شدن، به ذرات کوچکتری بدل شده، بهصورت گرد و غباری پراکنده میشود: {{متن قرآن|وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا}}<ref>«و کوهها ریزریز شوند،» سوره واقعه، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا}}<ref>«چون غباری پراکنده» سوره واقعه، آیه ۶.</ref> گفته شده: {{متن قرآن|هَبَاءً}} غباری است که در [[ستونی از نور]] [[خورشید]] که از منفذی تابیده شود قابل [[رؤیت]] است. <ref>مفردات، ص ۸۳۲، "هباء".</ref> این امر نشان نهایت [[خرد]] شدن و ریز شدن سنگهای [[عظیم]] کوههاست. برخی گفتهاند: کوهها در اصل اجزایی متفرق مانند ذرات منتشر در هوا بود که برخی از [[فرشتگان الهی]] آنها را جمع کرده، و بهصورت [[کوه]] در آوردند و با وقوع [[قیامت]] دوباره بهصورت اصلی خویش باز میگردد، زیرا در قیامت هر چیزی به اصل خویش باز میگردد. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۸. </ref> | ||
# غبارهای پراکنده به شکل پشمهای حلاّجی شده که با تندباد حرکت کند و تنها رنگی از آنها در [[آسمان]] دیده شود در میآید: {{متن قرآن|وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ}}<ref>«و کوهها چون پشم رنگارنگ زدهاند،» سوره قارعة، آیه ۵.</ref> | # غبارهای پراکنده به شکل پشمهای حلاّجی شده که با تندباد حرکت کند و تنها رنگی از آنها در [[آسمان]] دیده شود در میآید: {{متن قرآن|وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ}}<ref>«و کوهها چون پشم رنگارنگ زدهاند،» سوره قارعة، آیه ۵.</ref> | ||
# سرانجام از کوهها شبح یک سراب در بیابان خشک میماند: {{متن قرآن|وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا}}<ref>«و کوهها را روانه گردانند و چون سراب باشند» سوره نبأ، آیه ۲۰.</ref> و با از بین رفتن کامل کوهها ناهمواریهای [[زمین]] از میان میرود: {{متن قرآن|فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا}}<ref>«آنگاه آن را چون هامونی هموار وا میگذارد؛» سوره طه، آیه ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا}}<ref>«که در آن هیچ پستی و بلندی نمیبینی» سوره طه، آیه ۱۰۷.</ref> برخی گفتهاند: مراد از بدل شدن کوهها به سراب، انعدام کوهها و [[باطل]] شدن [[حقیقت]] آنهاست. به این ترتیب آن کوههای [[استوار]] که حقایقی دارای جِرمی بس بزرگ و نیرومند بود و طوفانها نمیتوانست آنها را حرکت دهد به سرابی باطل تبدیل میشود که هیچ حقیقتی ندارد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | # سرانجام از کوهها شبح یک سراب در بیابان خشک میماند: {{متن قرآن|وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا}}<ref>«و کوهها را روانه گردانند و چون سراب باشند» سوره نبأ، آیه ۲۰.</ref> و با از بین رفتن کامل کوهها ناهمواریهای [[زمین]] از میان میرود: {{متن قرآن|فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا}}<ref>«آنگاه آن را چون هامونی هموار وا میگذارد؛» سوره طه، آیه ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا}}<ref>«که در آن هیچ پستی و بلندی نمیبینی» سوره طه، آیه ۱۰۷.</ref> برخی گفتهاند: مراد از بدل شدن کوهها به سراب، انعدام کوهها و [[باطل]] شدن [[حقیقت]] آنهاست. به این ترتیب آن کوههای [[استوار]] که حقایقی دارای جِرمی بس بزرگ و نیرومند بود و طوفانها نمیتوانست آنها را حرکت دهد به سرابی باطل تبدیل میشود که هیچ حقیقتی ندارد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۵۱-۳۵۲.</ref> | ||
=== دگرگونی دریاها === | === دگرگونی دریاها === | ||
دگرگونی دریاها در [[قرآن]] با دو واژه "تسجیر": (برافروخته شدن) {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.</ref> و "تفجیر" (منفجر شدن): {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ}}<ref>«و هنگامی که دریاها روان گردند و به هم پیوندند،» سوره انفطار، آیه ۳.</ref> بیان شده است. در معنای این دو واژه نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ مانند: به هم پیوستن آبهای [[زمین]] و پر شدن و یکی شدن دریاها، <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۷۴، ۶۸۱؛ التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱ ـ ۱۷۲. </ref> خشک شدن دریاها و برافروخته شدن و [[آتش]] گرفتن دریاها. <ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۸۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۶۸؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱. </ref> برخی گفتهاند: دریاها با متلاشی شدن کوهها در میان آنها پر میشود و آب سراسر خشکی را فرا میگیرد. <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱. </ref> برخی دیگر احتمال دادهاند که بر اثر زمین لرزه و آتشفشانها آب دریاها با مواد مذاب زمین که در حال جوشش است برخورد کرده، دچار برافروختگی شود یا به واسطه [[سقوط]] پارههای [[ستارگان]] [[آسمان]] که هنوز خاموش نشده و افتادن آنها، دریاها به حالت جوشش درآید <ref>به سوی جهان ابدی، ص ۳۴۴. </ref>. برخی [[مفسران]] بر افروختن و سوختن آب دریاها را به سبب تجزیه شدن دو عنصر آب، یعنی اکسیژن و هیدروژن و سوختن آنها دانسته <ref> فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۸۴۶. </ref> و با این دیدگاه به دنبال ارائه [[تفسیری]] [[علمی]] از این رخداد برآمدهاند. | دگرگونی دریاها در [[قرآن]] با دو واژه "تسجیر": (برافروخته شدن) {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.</ref> و "تفجیر" (منفجر شدن): {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ}}<ref>«و هنگامی که دریاها روان گردند و به هم پیوندند،» سوره انفطار، آیه ۳.</ref> بیان شده است. در معنای این دو واژه نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ مانند: به هم پیوستن آبهای [[زمین]] و پر شدن و یکی شدن دریاها، <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۷۴، ۶۸۱؛ التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱ ـ ۱۷۲. </ref> خشک شدن دریاها و برافروخته شدن و [[آتش]] گرفتن دریاها. <ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۸۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۶۸؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱. </ref> برخی گفتهاند: دریاها با متلاشی شدن کوهها در میان آنها پر میشود و آب سراسر خشکی را فرا میگیرد. <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱. </ref> برخی دیگر احتمال دادهاند که بر اثر زمین لرزه و آتشفشانها آب دریاها با مواد مذاب زمین که در حال جوشش است برخورد کرده، دچار برافروختگی شود یا به واسطه [[سقوط]] پارههای [[ستارگان]] [[آسمان]] که هنوز خاموش نشده و افتادن آنها، دریاها به حالت جوشش درآید <ref>به سوی جهان ابدی، ص ۳۴۴. </ref>. برخی [[مفسران]] بر افروختن و سوختن آب دریاها را به سبب تجزیه شدن دو عنصر آب، یعنی اکسیژن و هیدروژن و سوختن آنها دانسته <ref> فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۸۴۶. </ref> و با این دیدگاه به دنبال ارائه [[تفسیری]] [[علمی]] از این رخداد برآمدهاند. | ||
بدین ترتیب با [[فروپاشی]] کامل [[نظام طبیعی]]، آسمان و زمین ساختاری نو مییابد: {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref> گفته شده: با [[تدبّر]] کافی در [[آیات]] مربوط به تبدیل زمین و [[آسمان]] میتوان فهمید که مراد از این "تبدیل" آن معنایی که معمولاً به [[ذهن]] میرسد (مانند تبدیل [[خاک]] زمین به نقره یا نان <ref> جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۳۳۰. </ref> و... نیست، بلکه مراد این است که [[نظام]] [[دنیا]] کاملاً از بین رفته، و نظامی دیگر با شئونی دیگر غیر از آنچه ما [[تصور]] میکنیم پدید میآید. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸ ـ ۸۹. </ref> برخی در توضیح چگونگی تبدیل [[آسمانها]] و [[زمین]] گفتهاند: [[اهل]] [[بصیرت]] پیش از وقوع [[قیامت]]، امور و احوال [[آخرت]] را با چشم [[اخروی]] میبینند و برای [[مشاهده]] [[روز قیامت]]، به [[مرگ طبیعی]] نیازی ندارند، زیرا با تبدیل نشئه [[دنیوی]] آنها به نشئه اخروی و تبدیل گوشها و چشمها و حواس آنها به گوشها و چشمها و حواس اخروی، همه موجودات [[آسمان]] و زمین نیز نزد آنان تبدیل میگردند، زیرا هریک از موجودات طبیعی دارای دو نشئه است که نشئه دنیوی آنها با حواس دنیوی و نشئه اخروی آنها با بدل شدن این حواس به حواسی اخروی قابل مشاهده است و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref> به این تبدیل اشاره دارد <ref>اسفار، ج ۹، ص ۲۸۲. </ref> و بیشتر [[اهل بهشت]] هم اکنون در بهشتاند، چنانکه بیشتر اهل جهنّم نیز هم اکنون در جهنّماند؛ ولی به سبب نداشتن حواس اخروی آن را [[ادراک]] نمیکنند <ref> اسفار، ج ۹، ص ۳۳۵. </ref> و آخرت با از بین رفتن حجابها و [[ظهور]] حقایق و زوال تعیّنات و تمیّز [[حق]] از [[باطل]]، حاصل میشود. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۹. </ref> از آیه {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> نیز استفاده میشود که هر چه [[انسان]] در قیامت مشاهده میکند، در دنیا موجود بوده و برای وی مهیّا شده است؛ ولی او از آنها [[غافل]] است و ویژگی روز قیامت آن است که در آنروز پرده کنار رفته و آنچه پشت آن است دیده میشود،<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰. </ref> پس [[حقیقت]] [[معاد]] ظهور حقیقت اشیا پس از خفای آن است <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰۷. </ref> و بیشترین صفاتی که در [[قرآن]] برای قیامت ذکر شده به آن [[روز]] اختصاص ندارد، بلکه این صفات در [[روز قیامت]] کاملاً آشکار میشود<ref> المیزان، ص ۸۸. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] | بدین ترتیب با [[فروپاشی]] کامل [[نظام طبیعی]]، آسمان و زمین ساختاری نو مییابد: {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref> گفته شده: با [[تدبّر]] کافی در [[آیات]] مربوط به تبدیل زمین و [[آسمان]] میتوان فهمید که مراد از این "تبدیل" آن معنایی که معمولاً به [[ذهن]] میرسد (مانند تبدیل [[خاک]] زمین به نقره یا نان <ref> جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۳۳۰. </ref> و... نیست، بلکه مراد این است که [[نظام]] [[دنیا]] کاملاً از بین رفته، و نظامی دیگر با شئونی دیگر غیر از آنچه ما [[تصور]] میکنیم پدید میآید. <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸ ـ ۸۹. </ref> برخی در توضیح چگونگی تبدیل [[آسمانها]] و [[زمین]] گفتهاند: [[اهل]] [[بصیرت]] پیش از وقوع [[قیامت]]، امور و احوال [[آخرت]] را با چشم [[اخروی]] میبینند و برای [[مشاهده]] [[روز قیامت]]، به [[مرگ طبیعی]] نیازی ندارند، زیرا با تبدیل نشئه [[دنیوی]] آنها به نشئه اخروی و تبدیل گوشها و چشمها و حواس آنها به گوشها و چشمها و حواس اخروی، همه موجودات [[آسمان]] و زمین نیز نزد آنان تبدیل میگردند، زیرا هریک از موجودات طبیعی دارای دو نشئه است که نشئه دنیوی آنها با حواس دنیوی و نشئه اخروی آنها با بدل شدن این حواس به حواسی اخروی قابل مشاهده است و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref> به این تبدیل اشاره دارد <ref>اسفار، ج ۹، ص ۲۸۲. </ref> و بیشتر [[اهل بهشت]] هم اکنون در بهشتاند، چنانکه بیشتر اهل جهنّم نیز هم اکنون در جهنّماند؛ ولی به سبب نداشتن حواس اخروی آن را [[ادراک]] نمیکنند <ref> اسفار، ج ۹، ص ۳۳۵. </ref> و آخرت با از بین رفتن حجابها و [[ظهور]] حقایق و زوال تعیّنات و تمیّز [[حق]] از [[باطل]]، حاصل میشود. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۹. </ref> از آیه {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> نیز استفاده میشود که هر چه [[انسان]] در قیامت مشاهده میکند، در دنیا موجود بوده و برای وی مهیّا شده است؛ ولی او از آنها [[غافل]] است و ویژگی روز قیامت آن است که در آنروز پرده کنار رفته و آنچه پشت آن است دیده میشود،<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰. </ref> پس [[حقیقت]] [[معاد]] ظهور حقیقت اشیا پس از خفای آن است <ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰۷. </ref> و بیشترین صفاتی که در [[قرآن]] برای قیامت ذکر شده به آن [[روز]] اختصاص ندارد، بلکه این صفات در [[روز قیامت]] کاملاً آشکار میشود<ref> المیزان، ص ۸۸. </ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[اشراط الساعه (مقاله)|مقاله «اشراط الساعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۳۵۲-۳۵۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |