تکالیف منتظران در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==[[فضیلت انتظار]]== | ==[[فضیلت انتظار]]== | ||
در | در ادبیات دینی ما، واژه «[[انتظار]]» مفهومی بس ژرف و پرارج دارد؛ تو گویی انتظار زیباترین و کاملترین جلوه [[بندگی]] [[حق تعالی]] و نماد همه ابعاد [[دینداری]] در دوران پس از حضور است؛ تا آنجا که [[امیر]] بیان میفرماید: «[[انتظار فرج]]، [[برترین]] [[عبادتها]] است»<ref>جوینی خراسانی، محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. و نیز از حضرتش نقل است: [[منتظر فرج]] باشید و از [[رحمت الهی]] [[ناامید]] نشوید که محبوبترین [[کارها]] نزد [[خدای عزوجل]]، انتظار فرج است<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج۲، باب ۴۰۰، ص۶۱۶؛ فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۸۳، ح۳.</ref>. | ||
[[منتظر فرج]] باشید و از [[رحمت الهی]] [[ناامید]] نشوید که محبوبترین [[کارها]] نزد [[خدای عزوجل]]، انتظار فرج است | |||
[[ | به همین پایه، [[منتظران]] در فرهنگ اسلامی ـ [[شیعی]] ما، از جایگاه والایی برخوردارند و تعابیر فخیمی در تجلیل از مقام و [[مرتبت]] ایشان وارد شده است. برای نمونه به دو مورد از سخنان [[علوی]] توجه میکنیم: آن کس که به ریسمان ما چنگ زند، فردا در فردوس برین با ما خواهد بود و کسی که منتظرش ماند، مانند شخصی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود غوطهور باشد<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج۲، باب ۴۰۰، ص۶۱۶؛ فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۸۳، ح۳.</ref>. | ||
[[عبدالعظیم حسنی]]، از [[امام جواد]]{{ع}}، از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، اینگونه [[روایت]] میکند: [[قائم]] ما غیبتی طولانی در پیش دارد؛ [[بشارت]] باد آن کس را که در دوران غیبت بر [[دین]] خود پابرجای ماند و در پی به درازا انجامیدن [[غیبت]] امامش به [[سنگدلی]] دچار نگردد. او در [[روز]] رستاخیر با من و در درجه من خواهد بود<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۳، ص۴۶۴، ح۱۱۵؛ نیلی نجفی، بهاءالدین علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئه، ص۱۴۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۰۹.</ref>. | |||
برترین اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است<ref>ونسنک،ای. جی، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۶، ص۴۸۱.</ref>. | بهراستی راز برخورداری منتظران از چنین جایگاه رفیع و [[منزلت]] بیبدیلی که [[فرشتگان مقرب]] [[الهی]] نیز به آن [[غبطه]] میخورند، در چه چیزی نهفته است؟! انتظار، چه مسئولیتی است که هر کس آن را [[نیک]] ادا کند، درخور چنین پاداشی میشود و در بلندترین مراتب [[بهشت]]، همنشین [[ساقی کوثر]] و هم صحبت «قسیم الجنه والنار» میگردد؟ واقعاً چه عاملی [[منتظر راستین]] را هم قدر و هم وزن «[[شهید]]» میکند؟ | ||
بر اساس | |||
برای پاسخگویی به این [[پرسشها]]، میتوان از مقایسه دو کلام نبوی به [[کشف]] یک ویژگی مهم «[[انتظار]]» نایل شد. از [[پیامبر اسلام]]{{ع}} چنین [[روایت]] شده که فرمود: برترین اعمال، سختترین آنها است<ref>طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ص۲۹۷.</ref>. برترین اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است<ref>ونسنک،ای. جی، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۶، ص۴۸۱.</ref>. | |||
بر اساس قیاس شکل سوم میتوان بدین نتیجه رسید که انتظار از گرانبارترین [[تکالیف شرعی]] و مسؤولیتهای [[دینی]] است. کشف این ویژگی انتظار، فهم راز عظمت [[پاداش]] [[منتظران]] را سادهتر میکند<ref>[[مهدی علیزاده|علیزاده، مهدی]]، [[موعود جهانی (مقاله)| مقاله «موعود جهانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۹۶.</ref>. | |||
==[[وظایف منتظران]]== | ==[[وظایف منتظران]]== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
===[[ثبات قدم]] در [[دینداری]]=== | ===[[ثبات قدم]] در [[دینداری]]=== | ||
چنانکه در بحث [[نشانههای ظهور]]، خواهیم دید، | چنانکه در بحث [[نشانههای ظهور]]، خواهیم دید، عصر غیبت و [[دوران آخرالزمان]]، آکنده از انواع [[فتنهها]] و [[شرارتها]] و ضلالتها و [[مفاسد]] و مهالک است. آنگاه که واپسین [[حجت خدا]]، رخ در پس پرده [[غیبت]] [[نهان]] دارد، [[بدعتها]]، هواپرستیها، دینفروشیها، فتنهانگیزیها، تفرقهها، عداوتها، [[کینهتوزیها]] و دنیاطلبیها اوج میگیرد؛ باطلپیشهگان گردنکش بر باره [[قدرت]] خواهند نشست و خداجویان و حقطلبان جز اقلیتی شکننده را تشکیل نخواهند داد. | ||
طبعاً در چنین جوی، پای فشردن بر شاخصهای [[حیات طیبه]] دینی و [[اجرای حدود الهی]] و | |||
از این رو، [[مولای متقیان]] از [[ثبات]] در دینداری و اهمیت آن در | طبعاً در چنین جوی، پای فشردن بر شاخصهای [[حیات طیبه]] دینی و [[اجرای حدود الهی]] و حقمدار ماندن و [[پروای الهی]] داشتن و دست به چرب و شیرین [[دنیا]] نیالودن و از پرتگاه فتنهها جستن و به دام بدعتها و التقاطها گرفتار نیآمدن، شگرف امری است که جز با برخورداری از [[اراده]] پولادین و [[دینشناسی]] بنیادین و [[توفیق الهی]]، راست نیاید. | ||
حبیبم، [[رسول خدا]] فرمود: «[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] برانگیخت، فرزند به پاخاسته من غایب خواهد شد... پس هر که زمانه غیبت وی را [[درک]] کرد، بر ریسمان محکم [[دین خدا]] چنگ زند و بر [[ابلیس]] [[خبیث]] راهی نگشاید که با افسون [[شک و تردید]]، او را از [[آیین]] من، دور و از [[دین]] من برون سازد»<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. | |||
دیگر جای، امیربیان در [[مدح]] [[منتظران راستین]] [[دولت کریمه]]، آنان را بر [[ولایتمداری]] و تطبیق [[منش]] خود با روش [[پیشوایان]] بر [[حق]] دین، چنین میستاید: | از این رو، [[مولای متقیان]] از [[ثبات]] در دینداری و اهمیت آن در دوران غیبت، اینگونه یاد میکند: حبیبم، [[رسول خدا]] فرمود: «[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] برانگیخت، فرزند به پاخاسته من غایب خواهد شد... پس هر که زمانه غیبت وی را [[درک]] کرد، بر ریسمان محکم [[دین خدا]] چنگ زند و بر [[ابلیس]] [[خبیث]] راهی نگشاید که با افسون [[شک و تردید]]، او را از [[آیین]] من، دور و از [[دین]] من برون سازد»<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ج۳، ص۴۵۹.</ref>. | ||
...اینان [[پیروان]] راهبران دین و [[امامان]] راستینند؛ هم آنانی که به [[آداب]] ایشان مؤدبند و رهرو طریقتشان. [[دانش]] همراه گوهر [[ایمان]]، بر ایشان روی آورده است.... آنان | |||
دیگر جای، امیربیان در [[مدح]] [[منتظران راستین]] [[دولت کریمه]]، آنان را بر [[ولایتمداری]] و تطبیق [[منش]] خود با روش [[پیشوایان]] بر [[حق]] دین، چنین میستاید: ...اینان [[پیروان]] راهبران دین و [[امامان]] راستینند؛ هم آنانی که به [[آداب]] ایشان مؤدبند و رهرو طریقتشان. [[دانش]] همراه گوهر [[ایمان]]، بر ایشان روی آورده است.... آنان چشم به راه [[دولت]] حقند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۳.</ref>.<ref>[[مهدی علیزاده|علیزاده، مهدی]]، [[موعود جهانی (مقاله)| مقاله «موعود جهانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۹۸.</ref> | |||
=== سلامت روحی و حقپذیری === | |||
بررسی [[تاریخ]] [[ادیان]]، نشانگر این [[حقیقت]] است که با گذشت [[زمان]] و بر اثر عوامل مختلف، ادیان، آرام آرام، از [[خلوص]] نخستین خود فاصله میگیرند و اصول و فروع آنها هر یک به نوعی با حذف و اضافه، تشدید و تضعیف، تبدیل و [[تغییر]]، [[تأویل]] و تحویل و... دچار [[تحریف]] میشوند. | |||
در گونهشناسی تحریف، در یک تقسیمبندی همه انواع آن در دو نوع تحریف لفظی و [[تحریف معنوی]]، طبقهبندی میشوند. در مطالعه موردی [[دین اسلام]]، این نکته شایان ذکر است که هر چند در [[کتاب مقدس]] و آسمانی [[مسلمانان]]، تحریف لفظی ره نیافته و [[خدای تعالی]]، خود، نگهبانی و مصونیت حلقه نهایی [[وحی]] را از اینگونه دست برد و آسیب، تضمین فرموده<ref>{{متن قرآن|لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} «اگر راست میگویی چرا فرشتگان را برای ما نیاوردی؟» سوره حجر، آیه ۷.</ref>، اما طی چهارده سده پیشین، عواملی چون [[تفسیر به رأی]]، کجفهمی [[قرآن]]، فقدان بخشی از منابع [[حدیث]] و [[سیره]] و [[سنت]]، [[جعل حدیث]]، نشر [[اسرائیلیات]]، تحریف وقایع و شخصیتهای [[تاریخی]]، [[جمود]] [[فکری]] و [[قشریگری]]، نفوذ فرهنگهای [[بیگانه]] و پیدایش رگههای [[التقاط]]، بدعتگذاریها، نحلهسازیهای مسلمانان فرقهسازیهای [[استعمارگران]]، تک بعدی تلقی کردن دین و در نتیجه مهجور ماندن ابعاد [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] دین، ترویج اسلامشناسیهای [[مسموم]] و مغرضانه مانند سناریوی «[[استشراق]]»، همه و همه و هر کدام به شکلی، در [[شناخت]] درست از مقولههای [[پیام]] [[وحی]]، کارکرد دین، اهداف [[شارع]]، گستره شریعت، الگوی مدنیت [[دینی]]، منابع و روش فهم دین و... در سطح [[جهان اسلام]]، تأثیر منفی بر جای نهاده است. | |||
از این رو، [[احادیث]] متعددی بیانگر این واقعیتند که [[امام مهدی]]{{ع}} آنگاه که زمام امور را به دست میگیرد، به گونهای [[اسلام]] را بیان و اجرا میکند که [[مردمان]] میپندارند گویا او [[دین]] و [[کتاب و سنت]] جدیدی آورده است<ref>نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۳، ص۲۳۳.</ref>. بدین سبب، عده بسیاری از [[مسلمانان]] با استناد به [[قرآن]] بر آن حضرت [[احتجاج]] کرده، در برابر ایشان صفآرایی میکنند<ref>نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۷، ص۲۹۷-۲۹۶.</ref>. اینان کسانیاند که بنا به فرمایش [[علوی]]: [[حقیقت]] و [[هدایت]] را بر پایه [[خودمحوری]] ـ رأی خود و خواست خود ـ تعریف کرده، میپذیرند و قرآن را با [[اندیشه]] خود، انطباق میدهند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.</ref>. | |||
در چنین شرایطی، یکی از حیاتیترین ویژگیهای [[روحی]] که فرد [[منتظر]] باید بدان آراسته باشد، سجیه «حقپذیری» است. امیربیان در اوج [[بلاغت]] و با عبارتی کوتاه و اشارهای کارا، بدین مهم پرداخته است؛ در [[حدیثی]] که بخشهایی از آن، پیشتر از نظر گذشت، جناب [[عبدالعظیم حسنی]] از [[امام علی]]{{ع}} [[روایت]] میکند که حضرت فرمود: [[قائم]] ما را غیبتی در پیش است و گویا [[شیعیان]] را میبینم که در دوران غیبت وی، چون رمهای در پی مرتعی، بدین سو و آن سوی روانند، ولی آن را نمییابند. [[آگاه]] باشید که هرکس در این هنگام بر دین خود [[استوار]] ماند و در پی به درازا انجامیدن مدت [[غیبت]] به [[سنگدلی]] گرفتار نیاید، در [[روز رستاخیز]] با من و در جایگاه من خواهد بود<ref>شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. | |||
در چنین شرایطی، یکی از حیاتیترین ویژگیهای [[روحی]] که فرد [[منتظر]] باید بدان آراسته باشد، | |||
[[قائم]] ما را غیبتی در پیش است و گویا [[شیعیان]] را میبینم که در | |||
[[امام]] در این سخن، [[همنشینی]] با خویش را بر «سنگ [[دل]] نشدن» فرد [[شیعه]] در | [[امام]] در این سخن، [[همنشینی]] با خویش را بر «سنگ [[دل]] نشدن» فرد [[شیعه]] در عصر غیبت، متوقف دانسته است. آنچنانکه [[اهل]] فن گفتهاند، وجه شبه در تشبیه «[[دل]]» به «سنگ»، نفوذناپذیری این دو است؛ یعنی همانگونه که نرود میخ آهنین در سنگ، [[کلام]] [[قاطع]] و [[استوار]] [[حق]] و [[صدق]] نیز در [[انسان]] حقگریز و [[سنگدل]]، کارگر نمیافتد<ref>[[مهدی علیزاده|علیزاده، مهدی]]، [[موعود جهانی (مقاله)| مقاله «موعود جهانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۹۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |