تکالیف منتظران در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فضیلت انتظار

در ادبیات دینی ما، واژه «انتظار» مفهومی بس ژرف و پرارج دارد؛ تو گویی انتظار زیباترین و کاملترین جلوه بندگی حق تعالی و نماد همه ابعاد دینداری در دوران پس از حضور است؛ تا آنجا که امیر بیان می‌فرماید: «انتظار فرج، برترین عبادت‌ها است»[۱]. و نیز از حضرتش نقل است: منتظر فرج باشید و از رحمت الهی ناامید نشوید که محبوب‌ترین کارها نزد خدای عزوجل، انتظار فرج است[۲].

به همین پایه، منتظران در فرهنگ اسلامی ـ شیعی ما، از جایگاه والایی برخوردارند و تعابیر فخیمی در تجلیل از مقام و مرتبت ایشان وارد شده است. برای نمونه به دو مورد از سخنان علوی توجه می‌کنیم: آن کس که به ریسمان ما چنگ زند، فردا در فردوس برین با ما خواهد بود و کسی که منتظرش ماند، مانند شخصی است که در راه خدا در خون خود غوطه‌ور باشد[۳].

عبدالعظیم حسنی، از امام جواد(ع)، از امیرالمؤمنین(ع)، این‌گونه روایت می‌کند: قائم ما غیبتی طولانی در پیش دارد؛ بشارت باد آن کس را که در دوران غیبت بر دین خود پابرجای ماند و در پی به درازا انجامیدن غیبت امامش به سنگ‌دلی دچار نگردد. او در روز رستاخیر با من و در درجه من خواهد بود[۴].

به‌راستی راز برخورداری منتظران از چنین جایگاه رفیع و منزلت بی‌بدیلی که فرشتگان مقرب الهی نیز به آن غبطه می‌خورند، در چه چیزی نهفته است؟! انتظار، چه مسئولیتی است که هر کس آن را نیک ادا کند، درخور چنین پاداشی می‌شود و در بلندترین مراتب بهشت، همنشین ساقی کوثر و هم صحبت «قسیم الجنه والنار» می‌گردد؟ واقعاً چه عاملی منتظر راستین را هم قدر و هم وزن «شهید» می‌کند؟

برای پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها، می‌توان از مقایسه دو کلام نبوی به کشف یک ویژگی مهم «انتظار» نایل شد. از پیامبر اسلام(ع) چنین روایت شده که فرمود: برترین اعمال، سخت‌ترین آنها است[۵]. برترین اعمال امت من، انتظار فرج است[۶].

بر اساس قیاس شکل سوم می‌توان بدین نتیجه رسید که انتظار از گران‌بارترین تکالیف شرعی و مسؤولیت‌های دینی است. کشف این ویژگی انتظار، فهم راز عظمت پاداش منتظران را ساده‌تر می‌کند[۷].

وظایف منتظران

در بررسی سخنان علوی، به دو وظیفه اصلی برای منتظران برمی‌خوریم:

ثبات قدم در دین‌داری

چنان‌که در بحث نشانه‌های ظهور، خواهیم دید، عصر غیبت و دوران آخرالزمان، آکنده از انواع فتنه‌ها و شرارت‌ها و ضلالت‌ها و مفاسد و مهالک است. آنگاه که واپسین حجت خدا، رخ در پس پرده غیبت نهان دارد، بدعت‌ها، هواپرستی‌ها، دین‌فروشی‌ها، فتنه‌انگیزی‌ها، تفرقه‌ها، عداوت‌ها، کینه‌توزی‌ها و دنیا‌طلبی‌ها اوج می‌گیرد؛ باطل‌پیشه‌گان گردن‌کش بر باره قدرت خواهند نشست و خداجویان و حق‌طلبان جز اقلیتی شکننده را تشکیل نخواهند داد.

طبعاً در چنین جوی، پای فشردن بر شاخص‌های حیات طیبه دینی و اجرای حدود الهی و حق‌مدار ماندن و پروای الهی داشتن و دست به چرب و شیرین دنیا نیالودن و از پرتگاه فتنه‌ها جستن و به دام بدعت‌ها و التقاط‌ها گرفتار نیآمدن، شگرف امری است که جز با برخورداری از اراده پولادین و دین‌شناسی بنیادین و توفیق الهی، راست نیاید.

از این رو، مولای متقیان از ثبات در دین‌داری و اهمیت آن در دوران غیبت، این‌گونه یاد می‌کند: حبیبم، رسول خدا فرمود: «سوگند به آن‌که مرا به حق برانگیخت، فرزند به پاخاسته من غایب خواهد شد... پس هر که زمانه غیبت وی را درک کرد، بر ریسمان محکم دین خدا چنگ زند و بر ابلیس خبیث راهی نگشاید که با افسون شک و تردید، او را از آیین من، دور و از دین من برون سازد»[۸].

دیگر جای، امیربیان در مدح منتظران راستین دولت کریمه، آنان را بر ولایت‌مداری و تطبیق منش خود با روش پیشوایان بر حق دین، چنین می‌ستاید: ...اینان پیروان راهبران دین و امامان راستینند؛ هم آنانی که به آداب ایشان مؤدبند و رهرو طریقتشان. دانش همراه گوهر ایمان، بر ایشان روی آورده است.... آنان چشم به راه دولت حقند[۹].[۱۰]

سلامت روحی و حق‌پذیری

بررسی تاریخ ادیان، نشانگر این حقیقت است که با گذشت زمان و بر اثر عوامل مختلف، ادیان، آرام آرام، از خلوص نخستین خود فاصله می‌گیرند و اصول و فروع آنها هر یک به نوعی با حذف و اضافه، تشدید و تضعیف، تبدیل و تغییر، تأویل و تحویل و... دچار تحریف می‌شوند.

در گونه‌شناسی تحریف، در یک تقسیم‌بندی همه انواع آن در دو نوع تحریف لفظی و تحریف معنوی، طبقه‌بندی می‌شوند. در مطالعه موردی دین اسلام، این نکته شایان ذکر است که هر چند در کتاب مقدس و آسمانی مسلمانان، تحریف لفظی ره نیافته و خدای تعالی، خود، نگهبانی و مصونیت حلقه نهایی وحی را از این‌گونه دست برد و آسیب، تضمین فرموده[۱۱]، اما طی چهارده سده پیشین، عواملی چون تفسیر به رأی، کج‌فهمی قرآن، فقدان بخشی از منابع حدیث و سیره و سنت، جعل حدیث، نشر اسرائیلیات، تحریف وقایع و شخصیت‌های تاریخی، جمود فکری و قشری‌گری، نفوذ فرهنگ‌های بیگانه و پیدایش رگه‌های التقاط، بدعت‌گذاری‌ها، نحله‌سازی‌های مسلمانان فرقه‌سازی‌های استعمارگران، تک بعدی تلقی کردن دین و در نتیجه مهجور ماندن ابعاد سیاسی ـ اجتماعی دین، ترویج اسلام‌شناسی‌های مسموم و مغرضانه مانند سناریوی «استشراق»، همه و همه و هر کدام به شکلی، در شناخت درست از مقوله‌های پیام وحی، کارکرد دین، اهداف شارع، گستره شریعت، الگوی مدنیت دینی، منابع و روش فهم دین و... در سطح جهان اسلام، تأثیر منفی بر جای نهاده است.

از این رو، احادیث متعددی بیانگر این واقعیتند که امام مهدی(ع) آنگاه که زمام امور را به دست می‌گیرد، به گونه‌ای اسلام را بیان و اجرا می‌کند که مردمان می‌پندارند گویا او دین و کتاب و سنت جدیدی آورده است[۱۲]. بدین سبب، عده بسیاری از مسلمانان با استناد به قرآن بر آن حضرت احتجاج کرده، در برابر ایشان صف‌آرایی می‌کنند[۱۳]. اینان کسانی‌اند که بنا به فرمایش علوی: حقیقت و هدایت را بر پایه خودمحوری ـ رأی خود و خواست خود ـ تعریف کرده، می‌پذیرند و قرآن را با اندیشه خود، انطباق می‌دهند[۱۴].

در چنین شرایطی، یکی از حیاتی‌ترین ویژگی‌های روحی که فرد منتظر باید بدان آراسته باشد، سجیه «حق‌پذیری» است. امیربیان در اوج بلاغت و با عبارتی کوتاه و اشاره‌ای کارا، بدین مهم پرداخته است؛ در حدیثی که بخش‌هایی از آن، پیشتر از نظر گذشت، جناب عبدالعظیم حسنی از امام علی(ع) روایت می‌کند که حضرت فرمود: قائم ما را غیبتی در پیش است و گویا شیعیان را می‌بینم که در دوران غیبت وی، چون رمه‌ای در پی مرتعی، بدین سو و آن سوی روانند، ولی آن را نمی‌یابند. آگاه باشید که هرکس در این هنگام بر دین خود استوار ماند و در پی به درازا انجامیدن مدت غیبت به سنگ‌دلی گرفتار نیاید، در روز رستاخیز با من و در جایگاه من خواهد بود[۱۵].

امام در این سخن، همنشینی با خویش را بر «سنگ دل نشدن» فرد شیعه در عصر غیبت، متوقف دانسته است. آن‌چنان‌که اهل فن گفته‌اند، وجه شبه در تشبیه «دل» به «سنگ»، نفوذناپذیری این دو است؛ یعنی همان‌گونه که نرود میخ آهنین در سنگ، کلام قاطع و استوار حق و صدق نیز در انسان حق‌گریز و سنگ‌دل، کارگر نمی‌افتد[۱۶].

منابع

پانویس

  1. جوینی خراسانی، محمد، فرائد السمطین، ج۲، ص۳۳۵.
  2. شیخ صدوق، الخصال، ج۲، باب ۴۰۰، ص۶۱۶؛ فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۸۳، ح۳.
  3. شیخ صدوق، الخصال، ج۲، باب ۴۰۰، ص۶۱۶؛ فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۸۳، ح۳.
  4. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۳، ص۴۶۴، ح۱۱۵؛ نیلی نجفی، بهاءالدین علی بن عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئه، ص۱۴۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۰۹.
  5. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ص۲۹۷.
  6. ونسنک،ای. جی، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۶، ص۴۸۱.
  7. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۹۶.
  8. حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداه، ج۳، ص۴۵۹.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۳۵، ح۳.
  10. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۹۸.
  11. ﴿لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «اگر راست می‌گویی چرا فرشتگان را برای ما نیاوردی؟» سوره حجر، آیه ۷.
  12. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۳، ص۲۳۳.
  13. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۷، ص۲۹۷-۲۹۶.
  14. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
  15. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۱، ص۳۰۳.
  16. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۹۹.