پرش به محتوا

جنگ خیبر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:


[[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} از دیگر حوادث مهم بعد از [[فتح خیبر]] بود. [[زینب]] دختر [[حارث]] [[یهودی]]، گوسفندی زهرآلود برای [[پیامبر]] {{صل}} آورد تا بدین وسیله، ایشان را به [[شهادت]] برساند؛ اما حضرت، متوجه قصد پلیدش شد و از خوردن آن، خودداری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵.</ref>
[[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} از دیگر حوادث مهم بعد از [[فتح خیبر]] بود. [[زینب]] دختر [[حارث]] [[یهودی]]، گوسفندی زهرآلود برای [[پیامبر]] {{صل}} آورد تا بدین وسیله، ایشان را به [[شهادت]] برساند؛ اما حضرت، متوجه قصد پلیدش شد و از خوردن آن، خودداری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵.</ref>
==[[غزوه خیبر]]<ref>غزوه خیبر در ماه جمادی الثانی سال هفتم هجرت رخ داد. به طبقات کبری، ج۲، ص۷۷ مراجعه شود.</ref>==
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با تلاش‌هایی [[صادقانه]] و تدبیری والا و شجاعتی فوق العاده و با [[حمایت]] [[الهی]]، [[مسلمانان]] را بر نردبان [[آگاهی]] [[دینی]] و [[استقامت]] و نکوکاری بالا برد و [[روح]] [[صبر]] و [[شکیبایی]] و ارتباط با یکدیگر را در وجود آنان کاشت... و با اعزام فرستادگان و [[نوشتن]] [[نامه]] به سران قدرت‌های مجاور، [[رسالت]] آسمانی‌اش را به [[جهان]] [[انسانی]] خارج [[جزیرة العرب]] منتقل ساخت.
[[پیامبر]]{{صل}} در [[انتظار]] عکس العمل‌های گوناگون [[دشمن]] بود. برخی از این واکنش‌ها به صورت [[حمله]] نظامی به [[مدینه]] انجام می‌پذیرفت که با کمک بازمانده عناصر [[منافقان]] و یهودیانی که تاریخشان سرشار از [[پیمان‌شکنی]] و خیانتکاری بود، صورت می‌گرفت.
[[خیبر]]، برای [[یهودیان]] دژی محکم و مرکزی بزرگ به‌شمار می‌آمد. به همین دلیل پیامبر اکرم{{صل}} تصمیم گرفت باقیمانده نیروی آنان را نابود سازد؛ لذا چند [[روز]] پس از بازگشت از [[حدیبیه]] بی‌درنگ به [[تدارک]] سپاهی بالغ بر ۱۶۰۰ [[رزمنده]] پرداخت و با تأکید، از آنان خواست به [[طمع]] دست‌یابی به [[غنیمت]] در [[جنگ]] شرکت نکنند و فرمود: «جز کسانی که علاقه‌مند به جهادند کسی با ما از [[شهر]] خارج نشود».<ref>طبقات کبری، ج۲، ص۱۰۶.</ref>
[[رسول خدا]]{{صل}} برای [[پرهیز]] از گسترش دامنه جنگ، شیوه‌ای به کار برد تا [[هم‌پیمانان]] [[یهود]] به [[اشتباه]] افتند و با این ترفند آنها را از [[همکاری]] با یهود خیبر، بازداشت.
بدین‌ترتیب، [[سپاه مسلمانان]] که پیشاپیش آنان [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} با [[پرچم]] رسول خدا{{صل}} در حرکت بود دژهای یهودیان را غافلگیرانه به محاصره خود درآوردند. یهودیان با نقشه حساب‌شده‌ای در دژهای خود [[پناه]] گرفتند و سپس درگیری‌های متعددی میان آنها به وجود آمد و مسلمانان طی آنها توانستند چند موضع مهم یهود را به اشغال خود درآورند. جنگ شدت گرفت و مدت محاصره طولانی شد و مسلمانان به‌گونه‌ای از شدت [[گرسنگی]] به [[رنج]] افتادند که ناگزیر به استفاده از غذاهای ناگوار شدند.
[[رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] خویش را به برخی از [[صحابه]] سپرد تا فتح و [[پیروزی]] به ارمغان آورند ولی جز [[فرار]] و [[شکست]] چیزی نصیب آنها نشد و زمانی که عرصه بر [[مسلمانان]] تنگ شد، [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود:
{{متن حدیث|لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّارٍ لَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ}}؛<ref>سیره نبوی، ج۲، ص۳۳۷؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۶- ۱۷۷؛ فضایل الصحابه، ج۲، ص۶۰۳؛ مسند احمد، ج۳، ص۳۸۴؛ المواهب اللدنیه، ج۱، ص۲۸۴؛ استیعاب، ج۳، ص۲۰۳؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۲۳.</ref>
فردا پرچم را به دست فردی خواهم سپرد که [[خدا]] و [[رسول]] او را [[دوست]] دارد و خدا و رسول نیز [[دوستدار]] اویند، او بر [[دشمن]] [[یورش]] می‌برد و هرگز پشت به دشمن نمی‌کند تا [[خداوند]] فتح و پیروزی را به دست توانای او قرار دهد.
[[روز]] بعد علی{{ع}} را خواست و پرچم را به او سپرد و فتح و پیروزی به دست [[باکفایت]] او به ارمغان آمد و رسول خدا{{صل}} و مسلمانان شادمان گشتند.
پس از [[تسلیم شدن]] [[یهودیان]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر سر دریافت نیمی از محصولات مزارع آنها که به ملکیت مسلمانان درآمده بود، با آنان [[قرارداد صلح]] [[امضا]] کرد و آن‌گونه که با یهودیان [[بنی نضیر]] و بنی فینقاع و [[بنی قریظه]] [[رفتار]] کرد، با اینان عمل نکرد؛ زیرا حضور بازمانده نیروهای [[یهود]]، تأثیر چندانی در [[مدینه]] نداشت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۱]] ص ۲۲۰.</ref>


==[[نبرد خیبر]]==
==[[نبرد خیبر]]==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش