پیشگویی شهادت امام حسین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
پیشگویی شهادت امام حسین در معارف و سیره نبوی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
، ۲۰ اکتبربدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== [[پیشگویی]] درباره [[شهادت]] او، نزدیک وفاتش == | == [[پیشگویی]] درباره [[شهادت]] او، نزدیک وفاتش == | ||
از [[ابن عباس]] نقل شده: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آن [[بیماری]] [منجر به فوتش] میفرمود: «محبوبم را برایم بیاورید» و مردان را یک به یک برایش فرا میخواندند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} از آنها روی میگرداند. به [[فاطمه]] {{س}} گفتند: کسی را به سوی [[علی]] روانه کن که به نظر ما مقصودش کسی غیر از علی نیست. فاطمه {{س}} به سوی علی {{ع}} فرستاد و چون علی {{ع}} آمد، پیامبر خدا {{صل}} چشمانش را گشود و صورتش [از خوش حالی] شکفته شد. سپس فرمود: «علی! نزدیک بیا. علی! نزدیک بیا» و پیوسته او را نزدیک کرد تا دستش را گرفت و بر بالینش نشاند و سپس از هوش رفت. [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} صیحهزنان و گریان آمدند و خود را بر روی پیامبر {{صل}} انداختند و علی {{ع}} خواست آنان را دور کند که پیامبر خدا به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها نیز مرا ببویند و من از آنها توشه بگیرم و آنان نیز از من توشه بگیرند. بدان که پس از من، به این دو، [[ستم]] میشود و به ستم، کشته میشوند. [[لعنت خدا]] بر [[ستمکار]] به ایشان!» و سه بار این را فرمود<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِي ذَلِكَ الْمَرَضِ كَانَ يَقُولُ ادْعُوا لِي حَبِيبِي فَجَعَلَ يُدْعَى لَهُ رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ فَيُعْرِضُ عَنْهُ فَقِيلَ لِفَاطِمَةَ امْضِي إِلَى عَلِيٍّ فَمَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يُرِيدُ غَيْرَ عَلِيٍّ فَبَعَثَتْ فَاطِمَةُ إِلَى عَلِيٍّ {{ع}} فَلَمَّا دَخَلَ فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَيْنَيْهِ وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ فَمَا زَالَ {{صل}} يُدْنِيهِ حَتَّى أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{عم}} يَصِيحَانِ وَ يَبْكِيَانِ حَتَّى وَقَعَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَرَادَ عَلِيٌّ {{ع}} أَنْ يُنَحِّيَهُمَا عَنْهُ فَأَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ دَعْنِي أَشَمُّهُمَا وَ يَشَمَّانِي وَ أَتَزَوَّدُ مِنْهُمَا وَ يَتَزَوَّدَانِ مِنِّي أَمَا إِنَّهُمَا سَيُظْلَمَانِ بَعْدِي وَ يُقْتَلَانِ ظُلْماً فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَظْلِمُهُمَا يَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً}} (الأمالی، صدوق، ص۷۳۶، ح۱۰۰۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۳۸.</ref> | از [[ابن عباس]] نقل شده: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آن [[بیماری]] [منجر به فوتش] میفرمود: «محبوبم را برایم بیاورید» و مردان را یک به یک برایش فرا میخواندند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} از آنها روی میگرداند. به [[فاطمه]] {{س}} گفتند: کسی را به سوی [[علی]] روانه کن که به نظر ما مقصودش کسی غیر از علی نیست. فاطمه {{س}} به سوی علی {{ع}} فرستاد و چون علی {{ع}} آمد، پیامبر خدا {{صل}} چشمانش را گشود و صورتش [از خوش حالی] شکفته شد. سپس فرمود: «علی! نزدیک بیا. علی! نزدیک بیا» و پیوسته او را نزدیک کرد تا دستش را گرفت و بر بالینش نشاند و سپس از هوش رفت. [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} صیحهزنان و گریان آمدند و خود را بر روی پیامبر {{صل}} انداختند و علی {{ع}} خواست آنان را دور کند که پیامبر خدا به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها نیز مرا ببویند و من از آنها توشه بگیرم و آنان نیز از من توشه بگیرند. بدان که پس از من، به این دو، [[ستم]] میشود و به ستم، کشته میشوند. [[لعنت خدا]] بر [[ستمکار]] به ایشان!» و سه بار این را فرمود<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فِي ذَلِكَ الْمَرَضِ كَانَ يَقُولُ ادْعُوا لِي حَبِيبِي فَجَعَلَ يُدْعَى لَهُ رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ فَيُعْرِضُ عَنْهُ فَقِيلَ لِفَاطِمَةَ امْضِي إِلَى عَلِيٍّ فَمَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يُرِيدُ غَيْرَ عَلِيٍّ فَبَعَثَتْ فَاطِمَةُ إِلَى عَلِيٍّ {{ع}} فَلَمَّا دَخَلَ فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَيْنَيْهِ وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ فَمَا زَالَ {{صل}} يُدْنِيهِ حَتَّى أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{عم}} يَصِيحَانِ وَ يَبْكِيَانِ حَتَّى وَقَعَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَرَادَ عَلِيٌّ {{ع}} أَنْ يُنَحِّيَهُمَا عَنْهُ فَأَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ دَعْنِي أَشَمُّهُمَا وَ يَشَمَّانِي وَ أَتَزَوَّدُ مِنْهُمَا وَ يَتَزَوَّدَانِ مِنِّي أَمَا إِنَّهُمَا سَيُظْلَمَانِ بَعْدِي وَ يُقْتَلَانِ ظُلْماً فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَظْلِمُهُمَا يَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً}} (الأمالی، صدوق، ص۷۳۶، ح۱۰۰۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۳۸.</ref> | ||
== خبر دادن به [[فاطمه]] {{س}} از [[شهادت]] او == | == خبر دادن به [[فاطمه]] {{س}} از [[شهادت]] او == | ||
[[حسن بن زید]] از [[امام صادق]]، از پدرش {{ع}} نقل میکند: [[پیامبر]] {{صل}}، فاطمه {{س}} را از کشته شدن [[حسین]] {{ع}} باخبر کرد. فاطمه {{س}} گریست. پیامبر {{صل}} فرمود: «ای فاطمه! [[صبر]] کن و [[تسلیم]] باش». گفت: صبر کردم و تسلیم گشتم، ای [[پیامبر خدا]]! کشتن او کجا اتفاق میافتد؟ فرمود: «در سرزمینی به نام [[کربلا]] و دور از [[اهل]] و [[عشیره]] کشته میشود و - ای فاطمه - گروهی او را [[زیارت]] میکنند»<ref>{{متن حدیث|أخبَرَ رَسولُ اللّهِ {{صل}} فاطِمَةَ {{س}} بِقَتلِ الحُسَينِ {{ع}}، فَبَكَتْ، فَقَالَ: يَا فَاطِمَةُ، اصْبِرِي وَ سَلِّمِي، قَالَتْ: صَبَرْتُ وَ سَلَّمْتُ يَا رَسُولَ اللّهِ، فَأَيْنَ يَكُونُ قَتْلُهُ؟ قَالَ: يُقْتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا كَرْبَلاءُ، فِي غُرْبَةٍ مِنَ الأَهْلِ وَالعَشِيرَةِ، يَزورهُ - يَا فَاطِمَهُ - قَوْمٌ}} (فضل زیارة الحسین {{ع}}، ص۳۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۳۹.</ref> | [[حسن بن زید]] از [[امام صادق]]، از پدرش {{ع}} نقل میکند: [[پیامبر]] {{صل}}، فاطمه {{س}} را از کشته شدن [[حسین]] {{ع}} باخبر کرد. فاطمه {{س}} گریست. پیامبر {{صل}} فرمود: «ای فاطمه! [[صبر]] کن و [[تسلیم]] باش». گفت: صبر کردم و تسلیم گشتم، ای [[پیامبر خدا]]! کشتن او کجا اتفاق میافتد؟ فرمود: «در سرزمینی به نام [[کربلا]] و دور از [[اهل]] و [[عشیره]] کشته میشود و - ای فاطمه - گروهی او را [[زیارت]] میکنند»<ref>{{متن حدیث|أخبَرَ رَسولُ اللّهِ {{صل}} فاطِمَةَ {{س}} بِقَتلِ الحُسَينِ {{ع}}، فَبَكَتْ، فَقَالَ: يَا فَاطِمَةُ، اصْبِرِي وَ سَلِّمِي، قَالَتْ: صَبَرْتُ وَ سَلَّمْتُ يَا رَسُولَ اللّهِ، فَأَيْنَ يَكُونُ قَتْلُهُ؟ قَالَ: يُقْتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا كَرْبَلاءُ، فِي غُرْبَةٍ مِنَ الأَهْلِ وَالعَشِيرَةِ، يَزورهُ - يَا فَاطِمَهُ - قَوْمٌ}} (فضل زیارة الحسین {{ع}}، ص۳۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۳۹.</ref> | ||
== خبر دادن به [[ام سلمه]] از شهادت او == | == خبر دادن به [[ام سلمه]] از شهادت او == | ||
از [[داوود]] نقل است: ام سلمه گفت: حسین {{ع}} بر پیامبر {{صل}} در آمد و پیامبر خدا بیتاب شد. ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا! چه شده است؟ فرمود: «[[جبرئیل]] به من خبر داد که این پسرم کشته میشود و [[خشم خدا]] بر کسی که او را میکشد، شدت میگیرد»<ref>{{متن حدیث|قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: دَخَلَ الْحُسَيْنُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَفَزِعَ، فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: مَالَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قال: إِنَّ جِبْرِيلَ أَخْبَرَنِي أَنَّ ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ وأَنَّهُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَقْتُلُهُ}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۳، ح۳۵۲۹؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۰۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۰.</ref> | از [[داوود]] نقل است: ام سلمه گفت: حسین {{ع}} بر پیامبر {{صل}} در آمد و پیامبر خدا بیتاب شد. ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا! چه شده است؟ فرمود: «[[جبرئیل]] به من خبر داد که این پسرم کشته میشود و [[خشم خدا]] بر کسی که او را میکشد، شدت میگیرد»<ref>{{متن حدیث|قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: دَخَلَ الْحُسَيْنُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَفَزِعَ، فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: مَالَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قال: إِنَّ جِبْرِيلَ أَخْبَرَنِي أَنَّ ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ وأَنَّهُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَقْتُلُهُ}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۳، ح۳۵۲۹؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۰۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۰.</ref> | ||
== خبر دادن به [[عایشه]] از [[شهادت]] او == | == خبر دادن به [[عایشه]] از [[شهادت]] او == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== [[پیشگویی]] پیامبر {{صل}} درباره [[تاریخ]] شهادت او == | == [[پیشگویی]] پیامبر {{صل}} درباره [[تاریخ]] شهادت او == | ||
از [[ام سلمه]] نقل است: پیامبر خدا {{صل}} فرمود: «[[حسین بن علی]]، شصت سال پس از [[هجرت]] من، کشته میشود»<ref>{{متن حدیث|يُقْتَلُ حُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عَلى رَأْسِ سِتّينَ مِن مُهاجَرَتِي}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۵، ح۲۸۰۷).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۰.</ref> | از [[ام سلمه]] نقل است: پیامبر خدا {{صل}} فرمود: «[[حسین بن علی]]، شصت سال پس از [[هجرت]] من، کشته میشود»<ref>{{متن حدیث|يُقْتَلُ حُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عَلى رَأْسِ سِتّينَ مِن مُهاجَرَتِي}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۵، ح۲۸۰۷).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۰.</ref> | ||
== پیشگویی درباره مکان شهادت او == | == پیشگویی درباره مکان شهادت او == | ||
=== [[سرزمین کربلا]] === | === [[سرزمین کربلا]] === | ||
در کتاب [[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]] از جمهان نقل شده: [[جبرئیل]]، خاکی از خاکهای سرزمینی را که حسین {{ع}} در آن کشته شد، برای پیامبر {{صل}} آورد. گفته شد که نام آن، کربلاست. پس پیامبر فرمود: کرب<ref>کرب، به معنای رنج است.</ref> و [[بلا]]<ref>{{متن حدیث|إنَّ جِبْرِيلَ {{ع}} أتَى النَّبِيَّ {{صل}} بِتُرَابٍ مِنْ تُربَةِ القَريَةِ الَّتي قُتِلَ فِيهَا الحُسَينُ {{ع}}، وَ قِيلَ: اِسْمُها كَربَلاءُ، فَقَالَ رَسولُ اللّهِ {{صل}}: كَربٌ و بَلاءٌ}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۷، ح۳۵۳۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۱.</ref> | در کتاب [[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]] از جمهان نقل شده: [[جبرئیل]]، خاکی از خاکهای سرزمینی را که حسین {{ع}} در آن کشته شد، برای پیامبر {{صل}} آورد. گفته شد که نام آن، کربلاست. پس پیامبر فرمود: کرب<ref>کرب، به معنای رنج است.</ref> و [[بلا]]<ref>{{متن حدیث|إنَّ جِبْرِيلَ {{ع}} أتَى النَّبِيَّ {{صل}} بِتُرَابٍ مِنْ تُربَةِ القَريَةِ الَّتي قُتِلَ فِيهَا الحُسَينُ {{ع}}، وَ قِيلَ: اِسْمُها كَربَلاءُ، فَقَالَ رَسولُ اللّهِ {{صل}}: كَربٌ و بَلاءٌ}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۷، ح۳۵۳۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۱.</ref> | ||
=== سرزمین [[طف]] === | === سرزمین [[طف]] === | ||
خط ۶۳: | خط ۶۲: | ||
=== کناره [[فرات]] === | === کناره [[فرات]] === | ||
[[عامر شعبی]] از امام علی از [[پیامبر خدا]] نقل میکند: [[جبرئیل]] به من خبر داد که حسین در کناره فرات، کشته میشود<ref>{{متن حدیث|أخْبَرَنِي جِبْرِيلُ {{ع}} أنَّ حُسَيْنَاً يُقْتَلُ بِشَاطِئِ الفُرَاتِ}} (الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة)، ج۱، ص۴۲۹، ح۴۱۷؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۹، ح۳۵۲۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۳.</ref> | [[عامر شعبی]] از امام علی از [[پیامبر خدا]] نقل میکند: [[جبرئیل]] به من خبر داد که حسین در کناره فرات، کشته میشود<ref>{{متن حدیث|أخْبَرَنِي جِبْرِيلُ {{ع}} أنَّ حُسَيْنَاً يُقْتَلُ بِشَاطِئِ الفُرَاتِ}} (الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة)، ج۱، ص۴۲۹، ح۴۱۷؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۹، ح۳۵۲۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۳.</ref> | ||
== نشان داده شدن خاکی که [[خون]] او در آنجا میریزد، به [[پیامبر]] {{صل}} == | == نشان داده شدن خاکی که [[خون]] او در آنجا میریزد، به [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
[[ابو اسامه زید شحام]] از [[امام صادق]] نقل میکند: جبرئیل خبر [[شهادت حسین]] {{ع}} را در [[خانه]] [[ام سلمه]] به پیامبر خدا داد. حسین {{ع}} بر پیامبر {{صل}} در آمد و جبرئیل که نزد ایشان بود، گفت: [[امت]] تو، این را میکشند. پیامبر خدا فرمود: «خاکی را که خونش در آن ریخته میشود، به من نشان بده» و جبرئیل یک مشت از آن را بر گرفت. خاکی سرخرنگ بود<ref>{{متن حدیث|نَعَى جَبْرَئِيلُ {{ع}} الْحُسَيْنَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ {{ع}} وَ جَبْرَئِيلُ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ هَذَا تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَرِنِي مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي يُسْفَكُ فِيهَا دَمُهُ فَتَنَاوَلَ جَبْرَئِيلُ {{ع}} قَبْضَةً مِنْ تِلْكَ التُّرْبَةِ فَإِذَا هِيَ تُرْبَةٌ حَمْرَاءُ}} (کامل الزیارات، ص۱۲۸، ح۱۴۳؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۶، ح۲۳).</ref>. | [[ابو اسامه زید شحام]] از [[امام صادق]] نقل میکند: جبرئیل خبر [[شهادت حسین]] {{ع}} را در [[خانه]] [[ام سلمه]] به پیامبر خدا داد. حسین {{ع}} بر پیامبر {{صل}} در آمد و جبرئیل که نزد ایشان بود، گفت: [[امت]] تو، این را میکشند. پیامبر خدا فرمود: «خاکی را که خونش در آن ریخته میشود، به من نشان بده» و جبرئیل یک مشت از آن را بر گرفت. خاکی سرخرنگ بود<ref>{{متن حدیث|نَعَى جَبْرَئِيلُ {{ع}} الْحُسَيْنَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ {{ع}} وَ جَبْرَئِيلُ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ هَذَا تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَرِنِي مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي يُسْفَكُ فِيهَا دَمُهُ فَتَنَاوَلَ جَبْرَئِيلُ {{ع}} قَبْضَةً مِنْ تِلْكَ التُّرْبَةِ فَإِذَا هِيَ تُرْبَةٌ حَمْرَاءُ}} (کامل الزیارات، ص۱۲۸، ح۱۴۳؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۶، ح۲۳).</ref>. | ||
از [[عایشه]] نقل شده: [[حسین بن علی]] بر [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آمد و [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «ای عایشه! آیا شگفتزدهات نکنم؟ هماکنون فرشتهای بر من در آمد که تاکنون نزد من نیامده بود و گفت که این پسرم، کشته میشود و گفت: اگر بخواهی، خاکی را که در آن کشته میشود، به تو نشان میدهم. و با دستش از آنجا بر گرفت و خاکی سرخ را به من نشان داد»<ref>{{متن حدیث|إنَّ الحُسَيْنَ بنَ عَلِيٍّ {{ع}} دَخَلَ عَلى رَسولِ اللَّهِ {{صل}}، فَقالَ النَّبِيُّ {{صل}}: يا عَائِشَةُ، أَلَا اُعَجِّبُكِ؟ لَقَد دَخَلَ عَلَيَّ مَلَكٌ آنِفَاً، مَا دَخَلَ عَلَيَّ قَطُّ، فَقالَ: إنَّ ابْنِي هَذا مَقْتُولٌ، وَ قَالَ: إنْ شِئْتَ أرَيْتُكَ تُرْبَةً يُقْتَلُ فِيهَا، فَتَنَاوَلَ المَلَكُ بِيَدِهِ، فَأَراني تُرْبَةً حَمْراءَ}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۷، ح۲۸۱۵).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۳.</ref> | از [[عایشه]] نقل شده: [[حسین بن علی]] بر [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آمد و [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «ای عایشه! آیا شگفتزدهات نکنم؟ هماکنون فرشتهای بر من در آمد که تاکنون نزد من نیامده بود و گفت که این پسرم، کشته میشود و گفت: اگر بخواهی، خاکی را که در آن کشته میشود، به تو نشان میدهم. و با دستش از آنجا بر گرفت و خاکی سرخ را به من نشان داد»<ref>{{متن حدیث|إنَّ الحُسَيْنَ بنَ عَلِيٍّ {{ع}} دَخَلَ عَلى رَسولِ اللَّهِ {{صل}}، فَقالَ النَّبِيُّ {{صل}}: يا عَائِشَةُ، أَلَا اُعَجِّبُكِ؟ لَقَد دَخَلَ عَلَيَّ مَلَكٌ آنِفَاً، مَا دَخَلَ عَلَيَّ قَطُّ، فَقالَ: إنَّ ابْنِي هَذا مَقْتُولٌ، وَ قَالَ: إنْ شِئْتَ أرَيْتُكَ تُرْبَةً يُقْتَلُ فِيهَا، فَتَنَاوَلَ المَلَكُ بِيَدِهِ، فَأَراني تُرْبَةً حَمْراءَ}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۷، ح۲۸۱۵).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۳.</ref> | ||
== [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از [[امت]] خویش برای [[یاری]] او == | == [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از [[امت]] خویش برای [[یاری]] او == | ||
از سحیم نقل است: [[انس بن حارث]] گفت: شنیدم که پیامبر خدا میفرماید: «این پسرم، [[حسین]]، در سرزمینی به نام [[کربلا]] کشته میشود. هر کس از شما که در آنجا حاضر بود، یاریاش دهد». انس بن حارث به سوی کربلا روانه شد و همراه حسین {{ع}} کشته شد<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقولُ: إنَّ ابْنِي هَذا - يَعنِي الحُسَيْنَ {{ع}} يُقتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا: كَرْبَلاءُ، فَمَنْ شَهِدَ ذلِكَ مِنْكُم فَلْيَنْصُرْهُ. قَالَ: فَخَرَجَ أنَسُ بْنُ الحَارِثِ إلى كَرْبَلاءَ، فَقُتِلَ مَعَ الحُسَينِ {{ع}}}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۴، ح۳۵۴۳؛ الإصابة، ج۱، ص۲۷۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۲۴۴.</ref> | از سحیم نقل است: [[انس بن حارث]] گفت: شنیدم که پیامبر خدا میفرماید: «این پسرم، [[حسین]]، در سرزمینی به نام [[کربلا]] کشته میشود. هر کس از شما که در آنجا حاضر بود، یاریاش دهد». انس بن حارث به سوی کربلا روانه شد و همراه حسین {{ع}} کشته شد<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقولُ: إنَّ ابْنِي هَذا - يَعنِي الحُسَيْنَ {{ع}} يُقتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا: كَرْبَلاءُ، فَمَنْ شَهِدَ ذلِكَ مِنْكُم فَلْيَنْصُرْهُ. قَالَ: فَخَرَجَ أنَسُ بْنُ الحَارِثِ إلى كَرْبَلاءَ، فَقُتِلَ مَعَ الحُسَينِ {{ع}}}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۴، ح۳۵۴۳؛ الإصابة، ج۱، ص۲۷۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۴.</ref> | ||
== [[پیشگویی]] پیامبر {{صل}} درباره ویژگیهای [[قاتل]] او == | == [[پیشگویی]] پیامبر {{صل}} درباره ویژگیهای [[قاتل]] او == |